عناصر بازار اصفهان و موقوفات آن 8
ميدان کهنه در عصر پهلوي
در دورهي پهلوي يعني از سال 1300 به بعد، بافت و استخوانبندي کالبدي اغلب شهرهاي سنتي ايران دگرگون شد. ايجاد خيابانها، جادهها، ميدانها (فلکهها) به منظور ايجاد ارتباط بين بخشهاي مختلف شهري يکي از مشخصات اين دوره است. اين تحولات تحت تأثير صنعتي شدن جامعه و پيشرفتهاي تکنولوژي و به ويژه به کارگيري وسايط نقليهي چهارچرخه و تسلط طبقهي جديد بورژوايي به وجود آمد. در چنين دوراني است که به سرعت تلاش ميشود تا جامهي سنتي از تن شهرها بيرون آيد و لباس تجدد بر اندام آنها پوشانده شود. در اين دوره به دليل شکلگيري استخوانبندي شبکهاي و تسلط محورهاي سواره، بازار شهرها کارکرد اقتصادي خويش را به عنوان محيطي سربسته و فعال در مجموعهاي خاص از دست داد و مراکز تجاري فعال بسياري، در اطراف خيابانهاي جديدالاحداث ايجاد شدند. مخصوصا در اين دوره بر محور چهارباغ تأکيد بيشتري ميشد که اين امر با احداث خيابان
چهارباغ پايين از دروازه دولت تا ميدان شهدا (محلهي آبپخشان يا پهلوي سابق) صورت گرفت. در محل باغ تختي (باغ همايون، باغ حاجي) خيابانهايي شامل خيابان مسجد سيد عبدالرزاق و وليعصر (وليعهد سابق) عمود بر محور چهارباغ احداث شد که ميدان کهنه را به دو قسمت تقسيم کرد. در مجاورت ميدان کهنه ميدان جديدي پديد آمد که باز هم نام ميدان کهنه (عتيق) را بر خود گرفت. در کنار اين ميدان مدور، بنگاه عمدهفروشي ترهبار و ميوه احداث شد که اطلاق نام سبزه ميدان به اين فلکه به همين دليل است. فشردگي کاربريهاي مزاحم و ناهمگوني آنها چهرهي ميدان را ناخوشايند ساخته است. ضريب بهرهگيري از فضاي حول ميدان به ويژه در غرب آن بسيار بالاست و دستفروشان و فروشندگان دورهگرد (مشاغل کاذب) و نيز ترهبار فروشان در آن جا حضور زيادي دارند؛ اما تراکم کاربريهاي کمتر به ارتفاع کشيده شده و لذا طبقات ساختماني بالايي را شاهد نيستيم. ميدان، شعاع تأثير خود را تا فاصلهي زيادي از خيابان عبدالرزاق به وليعصر داد و نيز داراي تأثيرهاي محيطي - کالبدي، اقتصادي و اجتماعي فراوان است که بايد دقيقا مطالعه شود، البته اگر يک ميدان بزرگ انتظامبخش تنفسي در دستور ساخت باشد، چنين سطح ارتباطي پديد نميآيد.
در اين دوره شهر اصفهان گامهاي بلندي به سوي صنعتي شدن برداشت که اين امر با توجه به استعداد آمايش منطقهي اصفهان و به طور کلي منطقهي مرکزي ايران صورت گرفت و به هر حال صنعت در اين شهر چه به سبب استعدادهاي طبيعي و جغرافيايياش و چه به علت فرهنگ ساکنان آن پا گرفت و به سرعت رشد کرد. از نخستين صنايع و جديترين بخش صنعتي در اين شهر، صنايع نساجي بود. تعداد بسيار زيادي از کارخانههاي نساجي در بيرون کمربند بافت شهري و اندکي در داخل آن تأسيس شد که نيروي انساني آن را ساکنان شهر و روستاهاي اطراف اصفهان و حتي شهرهاي اقماري آن تأمين ميکرد. به دليل افزايش مهاجرت يا به عبارت ديگر افزايش جمعيت شهري، محلههاي جديدي در کمربند بيروني شهر شکل گرفت و باغهاي عصر صفوي و روستاهاي مجاور به تدريج به شهر متصل شدند و بخشي از شهر را تشکيل دادند. محلات قديم شهر نيز به واسطهي افزايش قيمت و ميزان فروش نفت در اواسط دههي 40 تا اواسط دههي 50 در رشد و دگرگوني شهر اصفهان تأثير بسزايي داشت. کارخانه ذوب آهن اصفهان و صنايع ديگر از جمله پالايشگاه، پلياکريل، صنايع نظامي، سيمان سپاهان و نيروگاهها و....؛ حجم فعاليت صنعتي و اقتصادي را در اين منطقه به شدت افزايش داد. اين مسأله نه تنها چهرهي شهر، بلکه تمامي روستاها و شهرهاي کوچک اطراف را نيز دگرگون کرد به صورتي که اکنون ديگر نميتوان با صراحت از مرز مشخص شهري به نام اصفهان سخن گفت، بلکه بايد از منطقهاي به نام منطقهي اصفهان يا اصفهان بزرگ که شامل هستهي مرکزي شهر و شهرها و روستاهاي بسياري که به سهم خود بخشي از جمعيت مهاجر را در خود پذيرفتهاند نام برد. در اين تغيير و تحول و سيل مهاجرت به سوي اصفهان، محلات قديم شهر به واسطهي مشکلات متعدد، از جمله فرسودگي بيش از حد بناهاي مسکوني آن، به صورتي که امکان زيست متعارف را بسيار مشکل کرده، از طرف ساکنان بومي خالي و مهاجران روستايي و افغاني جاي آنها را گرفته است که محلات اطراف ميدان کهنه به ويژه جويباره يکي از آن محلات قديم است که شاغلان کاذبي چون دستفروشها که در ميدان کهنه به داد و ستد مشغولند، اغلب در همين محله زندگي ميکنند.
ميدان امام (نقش جهان)
بناي ميدان نقش جهان را بايد از شاهکارهاي معماري اصيل ايران و جهان دانست. شاه عباس اول که به سال 998 ق به اصفهان آمده، اولين حرکت شهرسازي را با طرحريزي اين ميدان باشکوه آغاز کرد و بناي آن به سال 1011 ق پايان يافت. قبل از اين تاريخ در محل ميدان، باغ بزرگي وجود داشت به نام نقش جهان که در عصر سلاجقه اين ميدان را کوشک ميدان ميگفتند.
در اوايل دورهي صفويه اين محل به صورت محوطه وسيعي بوده و کاروانسرايي نيز در قسمتي از محل فعلي ميدان وجود داشته است.
سياح ايتاليايي به نام پيترو دولاواله که از سال 1025 تا 1031 هجري قمري (1671-1622 ميلادي) در ايران به سر ميبرده، ميدان نقش جهان را از زيباترين ميادين جهان ميشمارد و معتقد است که اين اثر با بهترين آثار مسيحيت برابري ميکند و بدون ترديد بر آنها مزيت دارد. پروفسور هينچ، ايرانشناس معاصر آلماني، درباره اين ميدان چنين مينويسد:
ميدان شاه در مرکز شهر قرار دارد؛ بنايش موقعي صورت گرفته است که مشابه آن را از نظر وسعت و سبک معماري و اصول شهرسازي در مغرب زمين نداريم
دورادور ميدان، نهر آبي به عرض 5ر3 وعمق دو متر جريان داشت. طول ميدان 510 و عرض آن 165 متر ميباشد. عملکرد آن قابل توجه بوده است: محل ملاقات شاهان صفوي و ساکنان شهر، مرکز تجارت شهر، به طوري که تجار خارجي مانند هلنديها، پرتقاليها، انگليسيها، فرانسويها، اعراب، ارامنه، روسها و هنديها در اين محل به داد و ستد مشغول بودند. دستفروشان نيز در ميدان به خريد و فروش ميپرداختند.
ميدان، زندگي شبانهي جالبي را به علاقهمندان عرضه ميکرد، چنانچه تعداد زيادي از بازيگران، شعبدهبازان، خيمهشببازان، بندبازان، قصهگويان، درويشان، و سيرکبازاني که جنگ شير، گاو، قوچ، خروس و ساير حيوانات را راه ميانداختند، مشغول هنرنمايي بودند. ضمنا ميدان محل چوگان بازي نيز بوده که دو دروازهي قديم با ميلهاي سنگي آن هنوز پاي برجاست. مسابقات تيراندازي که به آن قپقاندازي گفته ميشد و جوانان با اسبان خود چهار نعل ميتاختند و بر روي ديرکي به ارتفاع 120 پا جام زرين را نشانهگيري ميکردند، در اين ميدان برگزار ميشده است.
از مهمترين عملکردهاي ميدان بايد از نقش مذهبي سياسي و به ويژه اقتصادي آن ياد کرد؛ زيرا کاخهاي سلطنتي در همين محل قرار داشت و پذيرش سفرا اغلب در همين ميدان انجام ميگرفت. مسجد شاه نيز به عنوان مرکز مهم ديني شهر تلقي ميشد و به نام مسجد جامع عباسي معروف بوده است. در ميدان نقش جهان به يکي ديگر از شاهکارهاي معماري عصر صفويه برميخوريم و آن مسجد شيخ لطفالله است که نبوغ ايراني در آن به وضوح تمام نشان داده شده و در ضلع شرقي ميدان بنا گرديده است. در ضلع غربي ميدان، کاخ عالي قاپو قرار دارد که معماران معروف دنيا تعريف زيادي از آن نکردهاند بلکه آن را گاهي به يک صندوق آجري تشبيه نمودهاند. ذکر اين نکته ضروري است که شاه عباس، ساختمانهاي باشکوه را هميشه شايستهي جلال خداوند ميدانست نه کاخ شخصي خويش.
سبک معماري صفويه که در تاريخ معماري ايران ارزش و منزلت خاصي دارد احتمالا با احداث ميدان نقش جهان، کاخها و بازارهاي آن عصر آغاز گرديده است.
دورادور ميدان داراي نهر آبي بوده که بازسازي و بهسازي آن در سه دهه قبل مورد توجه مديران شهري قرار ميگيرد تا به شکل سابق درآيد و آب در آنها جريان پيدا نمايد ولي باستانشناسان با اجراي اين طرح موافق نبودند، چه انجام دادن اين کار خطر احتمالي براي انهدام ساختمانهاي دور ميدان داشت.
اسکندربيک ترکمان از ميدان نقش جهان به نام باغ نقش جهان ياد کرده است. اين ميدان چون به دستور شاه عباس اول بنا گرديده به نام ميدان شاه نيز معروف بوده است. ميدان شاه بعد از انقلاب اسلامي به نام ميدان امام شهرت يافته است.
در عصر شاردن از ميدان شاه به عنوان مرکز خريد و فروش استفاده ميشده؛ مثلا مسگران، آهنگران، کهنهفروشان، خردهفروشان، پيشهوران، خواربارفروشان، و کسبهي بيشمار ديگر وجود داشته که همهي اين فروشندگان بساط خود را در داخل ميدان ميچيدند و موقع شب آنها را در صندوقهاي بزرگ جاي داده و به هم ميبستند و چادري روي آنها پهن ميکردند و تمام شب اجناس مزبور در ميدان ميماند و هيچگونه حادثه بدي اتفاق نميافتاد و اموال مردم از امنيت کامل برخوردار بوده است. براي فروش اجناس مختلف و فعاليت هر صنفي محل ويژهاي وجود داشته و فروشندگان موظف بودند که به عنوان استفاده از ميدان روزانه مبلغي بپردازند. ولي در جشنهاي رسمي و ورود سفرا ميدان را خالي ميکردند.
ميدان نقش جهان، از نظر عملکرد نه تنها مرکز اقتصادي شهر بلکه به عنوان يک محل تفرجگاهي و تفريحي در عصر صفويه ياد شده است.
مطالعهي اجمالي ميدان نقش جهان از نظر جغرافيايي، تاريخي اين نتايج را به دست ميدهد:
1.ميدان نقش جهان داراي ارزش شهرسازي و معماري در سطح جهاني است چنانچه از طرف يونسکو نيز به عنوان يکي از ميراثهاي فرهنگي جهاني مطرح است. اين ميدان را کارشناسان شهرسازي و معماري به عنوان يکي از شاهکارهاي قرن هفدهم در جهان ميدانند.
2.اين ميدان داراي عملکرد اقتصادي مهمي در چهار قرن گذشته بوده و بازارهاي دور و نزديک به آن، تکميل کنندهي اين نقش اقتصادي بوده است.
3.از سال اتمام آن (1011 ق / 1062 م) تا امروز به عنوان مرکز مهم صنايع دستي عملکرد خود را ايفا ميکرده است.
4.مرکز اجتماعي، سياسي و تفريحي شهر بوده و هنوز هم چنين نقشي را بر عهده دارد.
5.نقش مذهبي مهمي را هميشه بر عهده داشته و اجتماع دستههاي عزاداري و برگزاري نماز جماعت از آن جمله است.
6.محل پذيرش سفرا و ميهمانان خارجي بوده و در روزهاي ملي نقش مهمي را بر عهده داشته است.
عملکردهاي مزبور باعث گرديد که محلات مسکوني شهر يکي بعد از ديگري در حوالي آن پديد آمده و موجب توسعهي شهر در بخش جديد شهري گردد.
بخش جنوبي بازار اصفهان به ويژه بازارهاي اطراف ميدان، يادگار عصر صفويه است؛ قيصريه و بازارهاي دورادور ميدان همه ساخته و پرداختهي عصر شاه عباس ميباشد. شاهکار اصلي در تکوين بازار عصر صفويه بناي رفيع و منظم و هماهنگ آن نيست، بلکه شگرد کار را بايد در تفکرات شهرسازي آن جستجو کرد، به طوري که بخش جنوبي بازار با مهارت تمام به مرکز اقتصادي آن عصر که ميدانهاي کهنه و مير و بازارهاي اطراف آن و مسجد جامع بوده وصل گرديد. در اين حرکت عقلايي طرح يک شهر دوقلو ريخته شد و قرينهسازي که از ويژگيهاي معماري ايرانيان به ويژه عصر صفويه بوده، حتي در شهرسازي آن دوره تجلي ميکند؛ به اين معني که ميدان نقش جهان را در مقابل ميدان کهنه و بازارهاي شاهي (چون باني آن شاه بود، لذا به اين نام اطلاق ميشد) را در مقابل بازارهاي قديم شهر (بخش شمالي بازار) و مسجد شاه را در مقابل مسجد جامع شهر احداث کردند و حتي اين مسجد در منابع تاريخي به نام مسجد جامع عباسي معروف بوده است. اين ساخت و سازها با اين که بخش قديم شهر را با جنوب آن پيوند داد ولي آن را از اعتبار انداخت. عدهاي از نويسندگان اعتقاد دارند که خرابي و انحطاط ميدان کهنه کمي پيش از آن روي داده است. در شمال شرقي ميدان کهنه، قيصريهي قديم با ورودي بازار قرار داشته که وضعيت بسيار بد و حالت مخروبه داشته و به طرف جنوب مدرسهاي توسط شاه تهماسب در کنار نقارهخانهي قديم ساخته شده که در اين مکان عصرها و نيمهشبها مينواختند که اين عمل بعد از احداث ميدان نقش جهان و قيصريهي جديد شاه عباس به آن جا منتقل شد. چنين حرکتي تقليد الگوهاي شهري را براي ما روشن ميکند.
شهرسازان عصر صفويه بازار اصفهان را چنان به طرف جنوب توسعه دادند که پيادهروندگان ميتوانستند در گرمترين و سردترين فصول سال از جنوب شهر تا شمال، آن را پياده طي نمايند و سقف بازارهاي عصر صفويه چنان بلند ساخته شده که سپاهيان به منظور ايجاد امنيت ميتوانستند سوار بر اسب و نيزه بر دست به حرکت درآيند و تمام طول بازار را که حدود 2,500 متر است، طي نمايند. ضمنا ارتفاع سقف بازارهاي اصفهان امکان حرکت کاروانهاي شتر را نيز در مواقع ضروري تسهيل ميکرد. بازار صفوي عناصر بازار سلجوقي مانند مسجد، کاروانسرا، تيم و تيمچه را در خود جاي داد، ضمنا بيمارستاني (دارالشفاء) در شمال اين بازار و در کنار کاروانسرا بنا گرديد و مخارج آن از درآمد کاروانسرا تأمين ميشد و در حقيقت وقف آن بود. بازار قديم شهر و بازار جديد عصر صفوي که در واقع بخش اقتصادي شهر را تشکيل ميداد، از اهميت بارزي برخوردار بود و در حقيقت ستون فقرات شهر محسوب ميشد. و فاصلهي بين ميدان کهنه و ميدان نقش جهان (ميدان امام) يا به عبارت ديگر محور مسجد جمعه و مسجد امام (مسجد شاه) از اهميت اقتصادي بيشتري برخوردار شد که محلات مسکوني شهر از طريق گذرها به اين بخش ختم ميشد. در عصر صفويه اصفهان به صورت شهري دو قطبي و با دو مرکز ثقل قوي عمل ميکرده و در حقيقت شهر، دو مرکز اقتصادي - فرهنگي داشت؛ اما قدرت سياسي در بخش صفوي شهر متمرکز بود.