رجعت

به خون نشسته شفق از به خون نشستن تان پرنده در عجب از این زتن گسستن تان نداشت چینی تان لحظه ای سکوت و قرار پیام خویش رساندید با شکستن تان
سه‌شنبه، 15 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رجعت

رجعت

شاعر: علی محمد محمدی


به خون نشسته شفق از به خون نشستن‌تان
پرنده در عجب از این زتن گسستن‌تان

نداشت چینی‌تان لحظه‌ای سکوت و قرار
پیام خویش رساندید با شکستن‌تان

شما به قصد اقامت نرفته‌اید در خاک
چرا که لاله دمد از دوباره رستن‌تان

هزار نکته بیاموخت از استواری‌تان
چو دید صخره بدین گونه عهد بستن‌تان

به قاب دیده و دل عکس جان و یاد شما
اگر جه مانده به نیزار خاک و خس تن‌تان

چراغ قرمز ننگ و چراغ سبز جنون
دو راه «ماندن» و «از خویش دست شستن‌تان»

خبر رسید پلاکی به شهر رجعت کرد
اگر چه بعد شهادت ندید کس، تن‌تان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط