مقدمه
در طول قرن بستم انقلابهای متعددی به ثمر نشست، انلاب کمونیستی روسیه، کوبا و چین، انقلاب نیکاراگوئه و انقلاب اسلامی ایران. در این میان ویژگی بارز انقلاب اسلامی ایران تولد گونه جدیدی از حکومت بوده که آمیزهای از خواستههای مردمی و مبانی دینی را در بر میگرفت. در حالی که امواج انقلاب بلشویکی شوروی و یا پیش از آن انقلاب سوسیالیستی- ناسیونالیستی فرانسه در قالبهایی همچون ملی گرایی، آزادی خواهیو جنبشهای کارگری بسیار فراتر از مرزهای جغرافیایی خود رفته بودند، پیامهای نقلاب اسلامی نیز در قالب اصول غیر مادی و البته معنوی و انسان سازانه مبتنی بر مکتب اسلام، مرزهای جغرافیایی را در نوردید و گفتمام معنویت گرا را در میان جنبشهای مبارز شیعی و سنی ترویج نمود.از سوی دیگر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سبب شد تا مراکز علمی و تصمیم گیری جهان نسبت به اندیشههای سیاسی تشیع حساسیت بیشتری به خرج داده و مطالعه ابعاد مختلف سیاست ورزی شیعیان را در دستور کار مطالعاتی قرار دهند. به ویژه اینکه انقلاب اسلامی به خوبی توانسته بود فراتر از جریانهای سلفی و مرتجع اسلایم و بر پایه مبانی اصیل اسلامی تجربه حکومتی جدید را به جهان عرضه کند. بنابراین از جمله مهمترین تاثیرات انقلاب اسلامی برای غرب و دنیای اسلام احیایم جدد اندیشههای سیاسی اسلامی بود. (2) به عبارت دیگر این حرکت موفق، یا حرکتهای جدید سیاسی- اجتماعی را در دنیای اسلام به وجود آورد و با اینکه به حرکتهای خموده، حیاتی تازه بخشید. به همین دلیل شمار حرکتهای اسلامی متاثر از انقلاب اسلامی ایران نیز قابل توجه است که به عنوان مثال میتوان به جریان مهم شیعیان در عراق به رهبری شهید سید محمد باقر صدر، ایجاد انگیزه مبارزه سیاسی در میان گروههای مسلمان مصر مانند اخوان المسلمین، جماعت اسلامی و جهاد که منجر به قتل انور سادات شد، سازماندهی مجدد حرکت اسلامی تونس به رهبری راشد الغنوشیف تحول در جنبش مقاومت شیعه در لبنان و جریان مقاومت اسلامی در فلسطین، همگرایی شیعیان در پاکستان و غیره اشاره نمود.
انقلاب اسلامی در حقیقت یک معادله جدیدی را در صحنه خاورمیانه و جهان اسلام رقم زد که در طول قرنها چنین تحولی به وجود نیامده بود. در نقطه مقابل ایران کشورهای عربی منطقه- به استثنای سوریه- که در این زمان دارای گرایشهای ایدئولوژیک دو گانهای بودند در مقابله با گسترش امواج انقلاب اسلامی به خارج از مرزهای این کشور و جلوگیری از تحرکات اقلیتهای موجود در کشورهایشان علیه انقلاب اسلامی ایران متحد شدند. گروهی مانند عراق، یمن جنوبیو مصر کشورهایی با ایدئولوژی سوسیالیستی- ناسیونالیستی و به عبارت دیگر مترقی به شمار میرفتند، در حالی که سای کشورهای عربی به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در شمار دولتهای به شدت محافظه کار و متمایل به سیاستهای غربگرایانه بودند. جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران ایران و سرکوب شدید شیعیان در کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله این اقدامات به شمار میرود.
از این میان شیعیان عربستان از جایگاه ویژهای برخوردارند. از یک جهت این دسته از شیعیان اقلبت قابل توجهی، از جمعیت عربستان سعودی را تشکیل میدهند. اهمیت این گروه شیعی به واسطه نوع رابطه ایران انقلابی و عربستان سعودی و نیز مقابله آیین وهابیت با شیعه امامیه قابل تامل است. تحولات منطقهای مثل جنگهای اول و دوم خلیج فارس، اشغال عراق توسط آمریکا، روی کار آمدن دولت شیعی در عراق، پیروزی حزب الله در لبنان بر موضع گیریهای این جنبش و دولت سعودی نسبت به یکدیگر و جمهوری اسلامی نسبت به هبر دوی آنها مهم بوده است. از جهت دیگر سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی چند اصل را سرلوحه کار خود قرار داده بود که از جمله آنها میتوان به اصول ظلم ستیزی و استکبار ستیزی و حمایت از مستضعفان و جنبشهای آزادی بخش اشاره داشت. چنانکه قانون اساسی در این زمینه بیان میدارد «جمهوری اسلامی ایران از مبارزه حق طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت میکند.» (3) امام خمینی (ره) نیز در همین زمینه بیان داشتند: «ما طرفدار مظلوم هستیم، هر کس در هر قطبی که مظلوم باشد طرفدار آن هستیم» (4) در همین رساتا فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در قبال شیعیان عربستان معنا مییابد. کمکهایی از قبیل پذیرش آنان در حوزه علمیه قم، راه اندازی بخش عربی رادیو تهران و در اختیار گذاشتن تریبون به آنها، واگذاری مراکز آموزی و تربیتی به دسته از از شیعیان عربستانی ساکن در ایران، آموزشهای سیاسی و عقیدتی به آنها و غیره. در این مقاله برآنیم تا به بررسی تاثیر انقلاب اسلامی تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر سازماندهی و انسجام درونی جامعه شیعی عربستان، تحولات این اجتماع شیعی، مشربهای فکری- سیاسی موجود در میان آنان، رهبران و طیفهای شاخص سیاسی شیعی در عربستان بپردازیم. فرض اصلی نگارنده این بوده که انقلاب اسلامی ایران باعث شد تا نیروهای متفرق شیعه در عربستان هویت از دست رفته خود را بازیافته و ضمن سازمان دهی مجدد، مطالبات خود را از حکومت عربستان در خواست نمایند. در بخشهای بعدی در این رابطه سخن خواهیم گفت:
جغرافیای شیعه در حجاز
سکونت شیعیان درحجاز از جمله مسائل مهم جغرافیایی اقلیتهای دینی در منطقه به شمار میرود. به این معنا که محل سکونت آنها از جمله مناطق مهم جهان به لحاظ منابع نفتی و گازی به شمار میرود. شیعیان به غیر از تعداد اندکی که در مدینه سکونت دارند به طور عمده در مرزهای شرقی و جنوبی عربستان ساکن هستند. به نحوی که شیعیان زیدی (چهار امامی) در مرز عربستان ویمن مستقر بوده و شیعیان جعفری در مرزهای شرقی و همسایگی با بحرین سکونت دارند. با این وجود سکونت شیعیان در این مناطق از عربستان ریشههای تاریخی داشته است. بهر حال مدینه نخستین زادگاه تشیع به شمار میرود.1- منطقه شرقیه
بخش قابل توجهی از شیعان حجاز در مناطق شرقی عربستان و به خصوص مناطقی که امروزه در عربستان و براساس تقسیمات کشوری الاحساء و قطیف نامیده میشود، اسکان دارند. منطقه مزبور همکنون از جمله مهمترین مناطق نفت خیر جهان به شمار میرود. ظهران مرکز بسیار مهم نفتی عربستان نیز در همین منطقه قرار دارد. پیشینه حضور این دسته از شیعیان در این منطقه به قرن 4 هجری قرمری و در زمان حکومت آل بویه باز میگردد. آل بویه که خود شیعه مذهب بودند با مراودات خود با سکنان این ناحیه مردم منطقه شرقیه را نیز به آیین شیعه درآوردند. (5)در دورهای که حکومت سعودی به وجود آمده است دو شهر بزرگ در این ناحیه ساخته شد به نامهای ظهران و دمام که عمدتا فعالیتهای مربوط به صنعت نفت این کشور در این دو شهر صورت میپذیرد. هم اکنون بسیاری از روستاها و قصبات و ساکنان این دو شهر نیز شیعه میباشند. با بررسی منابع تاریخی در مییابیم که دولتهای شیعی چندی در طول تاریخ بر این ناحیه حکمرانی نموده اند. دولتهایی همچون سلسله عیونی، بنی العصفور، بنی جروان، آل جبر. (6) از عالمان شیعی منطقه شرقیه پیش از انقلاب و اوائل قرن 20 میتوان به این افراد اشاره نمود: شیخ محمد بوخمسین، شیخ موسی بوخمسین، شیخ محمد بن غز، شیخ صنوان العجیان، شیخ حسین القدیحی، شیخ ظاهر البدر، شیخ محسن العرب. (7)
با این وجود حمزه حسن معتقد است که ترویج تشیع در این منطقه به زمان حیات پیامبر (ص) باز میگردد. براساس دیدگاه وی پیامبر اسلام (ص) یکی از صحابی خود که در محبت علی بن ابی طالب (ع) نیز مشهور بوده است را به عنوان حاکم و مسئول بیت المال به منطقه بحرین فرستاده است. باید گفت که منطقه الاحساء و قطیف در زمان مورد نظر تحت حاکمیت بحرین بوده است. بدین ترتیب ابان ابن سعید ابن عاص اموی از جانب پیامبر (ص) بدین منطقه ماموریت یافت. بنابراین باید رواج تشیع در منطقه شرقیه عربستان را از زمان خود پیامبر (ص) و توسط صحابی ایشان دانست. حمزه حسن معتقد است که شیعیان بحرین، قطیف و احساء، به همراه شیعیان قبائل ربیعه که مجموعی از دو قبیله عبدالقیس وبکر ابن وائل میباشد،از جمله شدیدترین یاران امیرالمومنین (علیه السلام) به حساب آمده به نحوی که خود امام علی (ع) در ذکر وفاداری این گروه معادلی بر ایشان بر نمی شمرده است. (8)
2- اهمیت منطقه شرقیه
همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد محل سکونت شیعیان در عربستان از مهمترین و استراتژیکترین مناطق نفتی دنیا به شمار میآید. برای تحلیل اثرگذاری نقش مناطق جغرافیایی عربستان، بر سیاست داخلی و خارجی این کشور باید یک بار دیگر سه حوزه سرزمینی عربستان را با نگاهی متفاوت مورد بررسی قرار دهیم. سرزمین عربستان بر سه ستون جغرافیایی استوار شده است که هر یک از این سه ستون ویژگیهای غیرقابل اغماضی در اعمال سیاست در عربستان دارند.ناحیه خاوری- احساء- به عنوان قطب اقتصادی این کشور بسیار حائز اهمیت است در این ناحیه مهمترین ثروت زیرزمینی عربستان قرار دارد. ارش این ثروت بسیار بیشتر از درآمد حج و تعرفههای گمرکی برای سعودیها بوده و عامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی این کشور به شمار میرود. به نحوی که همه برنامه ها، سیاستها و اقدامات دولت در این ناحیه تحت تاثیر تولید فراوان و فرآوری نفت است. این ناحیه پایینترین هزینههای استخراج نفت در دنیا را داراست. منابع نفت با صدها کیلومتر وسعت در خشکی و نیز اعماق خلیج فارس گسترده شده اند.
علی رغم ویژکگیهای مهم و مثبت این ناحیه از حیث دارا بودن منابع عظیم انرژیم مناطق هم کشاورزی و نقطه اتصال این کشور از طریق خلیج فارس به تنگه هرمز و آبهای آزاد از چند جنبه قدرت ملی را تحت تاثیر منفی قرار میدهد اول آنکه این ناحیه مرکز اصلی سکونت اقلیت شیعه به شمار میرود. اشتغال شیعیان در صنایع نفت و نگرانی از تحرکات و اعتراضات آنان همیشه ذهن دولتمردان سعودی را به خود مشغول کرده است. دومین مسئله فقدان عمل استراتژیک کافی برای این صنایع است که با توجه به پیوستگی این ناحیه به سواحل خلیج فارس ضریب آسیب پذیری آنها بالاست. ضمن این که دستگاههای عظیم آب شیرین کن که تامین کننده بخش اعظم آب شرب کشورند نیز در همین ناحیه استقرار یافته و آسیب دیدن آنها در اولین تهاجم خارجی از نقاط ضعف ژئوپلیتیکی این کشور به شمار میرود. (9)
دومین ستون ساختار جغرافیایی کشور شهر نجد و نواحی همجوار آن یعنی قصیم و جبل الطویق است. ناحیه مرکزی در اصل قلب تاریخی و روح معنوی سلسله سعودی محسوب میشود. هسته سیاسی حکومت سعودی از ریاض آغاز و بعد تا کرانه حجاز گسترش یافت. این شهر از نظر سیاسی اقتصادی بزرگترین شهر نجد است و درصد بالایی از جمعیت کشور را دربردارد. (10) سومین ستون جغرافیایی نیز شهرهای مقدس مکه و مدینه بوده که مرکز معنوی عربستان و در واقع محل استقرار دستگاه تبلیغاتی وهابیت به شمار میرود. حکومت سعودی علاوه بر اینکه با تمسک به این دو مرکز معنوی مسلمانان، خود را خادم الحرمین نامیده و از این جهت خود را برتر از سایر حکومتهای اسلامی میداند، سالیانه مبلغ هنگفتی را نیز بایت هزینه حج کسب کرده و همچنین این دو شهر را مرکز مناسبی برای تبلیغ آیین وهابیت در میان مسلمانان جهان قرار داده است.
3- جمعیت شیعیان عربستان
توجه به عامل جغرافیا و جمعیت میتواند از مهمترین شاخصهای بررسی رفتار سیاسی اجتماعی یک اقلیت به شمار رود. داشته باشد. بر همین اساس محل سکونت و جمعیت شیعیان عربستان همواره از موضوعات چالش برانگیز برای هیات حاکمه سعودی بود است. پس از جامعه شیعی عراق و لبنان، شیعیان عربستان سومین جامعه شیعی عرب هستند که مشارکت آنان در جوامع سنی به نسبت سایر شیعیان عرب بسیار کمتر است. در مورد جمعیت نیز باید به این نکته توجه داشت که بنا به شفاف نبودن آمارها در جامعه عربستان هیچ گونه آمار رسمی واضحی حتی درباره کل جمعیت عربستان هم وجود ندارد. با این حال سعی شده است تا آمارهای مختلف را پیرامون جمعیت شیعه که بیشتر به فرقه امامیه توجه نموده است ارائه نماییم.ذکر جمعیت این اقلیت تاثیرگذار از این روست که اگر جمعیت آنها اندک در نظر گرفته شود مثلا زیر 5/ به راحتی میتوان حقوق این دسته را انکار نمود اما اگر آمارشان بهصورت واقعی بیان شود دول تسعودی نمی تواند حقوق آنها را کتمان نماید. و در این صورت به یک اقلیت قوی مبل میشوند. (11) از مجموع آمارهای ارائه شده در رابطه با میزان جمعیتی شیعیان عربستان میتوان جمعیت واقعی آنان را در حدود 10 تا 15 درصد اعلام نمود. ارائه آمار جمعیتی شیعه در عربستان از این رو دارایا همیت است که اگر جمعیت ایشان کمتر از میزان واقعی- مثلا زیر 5/- باشد، به راحتی میتوان حقوق آنان را نادیه گرفت. (12)
در پایان این بخش مناسب است تا از دیگر گروههای شیعه در عربستان نی یاد شود. این گروهها عبارتند از شیعان ساکن در مدینه که به نخاوله مشور هستند. از بزرگان این دسته از شیعیان میتوان به شیخ محمد علی العمری (13) و فرزندش شیخ کاظم العمری اشاره کرد. (14) نخاوله هم اکنون از مهمترین دستههای شیعی ساکن در مدینه بوده که زیر شدیدترین ستمهای دولتهای عثمانی، مملوکی و سپس سعودی- وهابی به آیین خود پایبند بوده اند. ایشان از زمره قبایل شیعه اطراف مدینه بوده که با گسترش شهر در مدینه جای گرفته اند. در طول دهههای پیشین منازلشان همجوار حرم نبوی بوده و هم اکنون نیز به واسطه خیابان کشیهای گسترده باز هم در حاشیه مسجد بلال به سمت بقیع و از آن جا به سمت خیابان علی بن ابی طالب (علیه السلام) گسترش یافته اند. روستاهای اصلی ایشان قبا، عوالی و قربان میباشد. عمده کمکهای صورت گرفته به نخاوله در اوائل قرن 20 م از سوی زائران شیعی ایرانی، لبنانی و عراقی بوده است که به محض ورود به مدینه به باغات ایشان رفته و آن جا را برای اقامت خود اجاره مینمودند. (15) از دیگر گروههای شیعی میتوان به قبائل الحرب، الجهینه و المشاهده که در مدینه و مکه ساکن هستند، اشاره نمود. آنها به لحاظ تعداد جمعیت شیعی در اقلیت نسبت به دیگر گروههای شیعه قرار دارند. (16)
با این وجود اقلیت شیعه برای پیشبرد مقاصد خود و داشتن حقوقی همانند سایر اقلیتها در کشورهای جهان با دو مانع بزرگ در عربستان رو به رو است. اولین و مهمترین عامل ناکامی شیعیان در حجاز، آموزههای فرقه وهابی است. وهابیت همانگونه که در آینده خواهد آمد به هیچ وجه حاضر نیست در برابر شیعیان واکنشی انعطاف پذیر داشته باشد. خوشبختانه جهت آشنایی با آموزههای این فرقه منابع متعدد در دسترس میباشد، تنها به بیان این نکته بسنده میکنیم که یکی از مهمترین اصول فرقه وهابی برتر دانستن خود بر تمامی مذاهب اسلامی و به ویژه مذهب شیعه است. روحانیون وهابی نه تنها شیعیان بلکه سایر اهل سنت را هم مشرک قلمداد نموده و به خصوص حاضر به پذیرش رسمی مذهب تشیع به عنوان یکی از مذاهب اسلامی نیستند.
دومین مابع بزرگ بر سر تحقق حقوق شیعیان در عربستان که به نوعی ریشه در عامل نخست دارد حکومت سعودی- وهابی است. هر چند حکومت سعودی در عرصه سیاست خارجی و بسیاری از موارد داخلی کاملا عرفی عمل میکند، با این وجود حکام سعودی انتصاب خدو به مذهب وهابی را به عنوان یکی از اهرامهای اقتدار خویش و منبع مشروعیت بخش به حکومتشان همچنان حفظ نموده اند. این موضوع آنگاه برای شیعیان نگرا کننده تر میشود که بخش عمدهای از دستگاه تبلیغاتی داخلی عربستان، تمام وزارت امر به معروف و نهی از منکر این کشور، همه دستگاه قضایی عربستان، بخشی از دستگاه آموزشی و بدتر از همه تمامی مراکز دینی این کشور در اختیار روحانیون وهابی قرار دارد. بی تردید نگرانی عربستان از قدرت یابی شیعیان در منطقه نیز بر اعمال فشار بر شیعیان عربستان بی تاثیر نخواهد بود. هر میزان که سطح تعارض بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی افزایش یابد فشار بر شیعیان عربستان نیز افزوده خواهد شد و برعکس هر مقدار که میزان همکایر افزایش یابد فشارهای وارده بر شیعیان کمتر خواهد بود. چنانچه شیخ حسین راضی امام جمعه یکی از شهرهای منطقه قطیف نیز همین مطلب را تایید میکند. (17) در ادامه به نقطه آغاز و مرحله تکوین فعالیت شیعیان در عربستان پرداخته و سپس فعالیت این گروه را همزمان و پس از انقلاب اسلامی ایران و تحولات دهههای بعد پی خواهیم گرفت.
نمایم کلی وضعیت شیعه در عربستان پیش از انقلاب اسلامی
منطقه الاحساء که مرکز منطقه شیعه نشین شرقیه در عربستان به حساب میآید،در سال 1913 م به دست حکومت جدید آل سعود سقوط کرد و بدین ترتیب مرزهای کشور جدید سعودی شکل گرفت. با تسلط دولت سعودی بر منطقه شرقیه بنا به موقعیت ویژه این منطقه، و طی دهههای آینده این دولت در شمارثروتمندترین دولتهای جهان از حیث موقعیت استراتژیکی و اقتصادی قرار گرفت. با این وجود شیعیان از این پس فرهنگ، اعتقادات و حتی موقعیت اجتماعی خود را در معرض خط جدی حکومت وهابی مشاهده کردند. « چنانکه شیعیان، پیش از انقلاب اسلامی ایران به لحاظ اینکه پشتوانه چندان قویای نداشتند و فعالیت سیاسی آشکار، فراگیر و سازمان یافتهای را سامان نداده بودند، عموما به مشاغل واسطه گری، دلالی، خرده پایی، خدماتی و کشاورزی روی میآوردند.» (18)بدین ترتیب از آغاز تسلط حکومت بر مناطق شرقی، اقلیت شیعه در این کشور مورد تبعیضهای گوناگون قرار داشت. هر چند در مقطعی کوتاه یکی از مهمترین طوایف شیعی به نام «آل هاسا» توانست خود را به دولت وهاب نزدیک ساخته، حق آزادی مذهبی و قضاوت را برای مدتی کوتاه به دست آورد. با این وجود با گذشت چند سال این حقوق اعتقابر خود را از دست دادند و دولت سعودی مقرر داشت که تمامی احکام دادگاههای شیعی مطابق دادگاه «المحکمه الرعیه» که توسط علمای وهابی ادار میشدند، مورد تایید قرار گیرند قضاوت وهابی نیز به علت عدم اعتبار به عقاید مذهب تشیع، احکام آنها را نقض میکردند. (19)
بدین ترتیب از 1913 م تا 1970 م مرحلهای شدید از تحمیل شکنجهها و تبعیضها علیه شیعیان به وقوع پیوست که در عرصههایی همچون محرومیت اقتصادی، محرومیتهای سیاسی، محرومیتهای مذهبی، و نادیده گرفتن حقوق شهروندی به منصفه ظهور رسیده است. در این دوره شیعیان ناگزیر نماز را فقط در مساجد اهل سنت میتوانستند به جای آورند. آنان علاوه بر منع شدن از انجام وظایف دینی خود، مالیاتهای سنگین را نیز میپرداختند. همچنین ابن سعود، برای مدتی به نخاوله (شیعیان ساکن در مدینه) اجازه دفن مردگان خود در بقیع را نمی داد. به طور کلی علمای شیعه در عربستان تا پیش از انقلاب اسلامی خاموش بوده و از دخالت در امور سیاسی اجتناب میورزیده اند نکته حایز اهمیت در نوع رفتار سیاسی و اجتماعی شیعیان عربستان قبل و بعد از انقلاب اسلامی به تعیین مرجع تقلید برای شیعیان باز میگردد. از آنجا که شیعیان منطقه شرقیه در تعیین مرجع برای خود دچار اختلاف درونی بوده اند، همواره چشم به سوی نجف یا قم داشته اند و از این رو این مرجع انتخابی نیز در شکل دهی به جریان فکری شیعیان این مناطق تاثیرگذاری بسیاری داشته اند. (20) بالتبع نقش مراجع تقلید در تعیین نوع رفتار سیاسی پیروان خود نیز موثر است. برای مثال میتوان به استفتایی از شیخ منصور المرهون اشاره داشت که درس ال 1941 از آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی سوال نمود آیا مجاز به شکستن بیعت خود با ابن سعود میباشد که جواب منفی بود. (21) و نیز به رفتار سیاسی امام خمینی (ره) اشاره داشت که پیروانش درس الهای ابتدایی انقلاب اسلامی، حکومت سعوید را غیرقانونی میدانستند و با آن در ستیز بودند. بهر حال طی دهههای آینده اندکی از فشار بناینگذار دولت سعودی- وهابی علیه شیعیان کاسته شد و «تنها ملاک ارزیبایب ها، وفاداری سیاسی شیعیان به حکومت قرار گرفت نه راست کیشی. (22)
نکته مهم اینکه تمام حرکات اعتراض آمیز شیعی از مناطق شرقی شروع شده است. تمام حرکات اصلی اعم از کمونیستی، قومی، بعثی و شیعی از منطقه شرقیه شروع شده است. تاثیر جنبش ملی گرایی مصر نیز در ابتدا در مناطق شرقیه قابل شهود بوده است اما پس از انقلاب اسلامی جمیع حرکات غیر دینی به حرکات دینی تغییر ماهیت دادند. (23)
عدم رویارویی مستقیم شیعه در عربستان با حکومت آل سعود از ویژگیهای فعالیت شیعیان عربستان تا پیش از انقلاب اسلامی بوده است. حال آنکه پس از انقلاب اسلامی مواجه مستقیم با دولت سعودی به منظور تامین خواستهها و نیل به اهداف جامعه شیعی عربستان گسترش یافت.
پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز رویارویی
با به ثمر نشستن انقلاب اسلامی موجی از امید در دل مسلمانان و مظلومان جهان پدیدار شد. به ویژه شیعیان به دلیل دارا بودن ایدئولوژی یکسان با مردم ایران با انقلاب اسلامی ایران همراهی و همدلی بیشتری نشان دادند. شیعیان عربستان نیز از موج به وجود آمده پس از انقلاب اسلامی در راستای احقاق حقوق خود تلاشهایی را صورت دادند. بررسی آبشخورهای فکری جریانهای شیعی در عربستان پس از انقلاب اسلامی و مهمترین رویدادهای رخ داده توسط آنها در دورههای مختلف تاکنون، موضوع این بخش است.اولین اثری که انقلاب اسلامی بر این دسته از شیعیان داشت این بود که توجه نسل جوان متدین و شیفته تحول را به خود جلب نمود. در این میان جوانان شیعه خواهان تحول در شرایط اجتماعی و سیاسی، به دلیل طاقت فرسا بودن محیط حاکم بر عربستان، نسبت به محیط سیاسی و انقلابی ایران ابراز علاقه نمودند. این علاقه مندی به دو دلیل عمده رخ داد:
1) جوانان شیعه عمیقا به دنبال آگاهی از اندیشه به وجود آورده انقلاب اسلامی بودند.
2) آنان فضای علمی- تحقیقی حوزه علمیه قم به عنوان نقطه شروع انقلاب در ایران را در مقایسه با حوزه نجف ترجیح میداند. (24) از همین رو نسل جدید و جوان شیعه عربستانی رهسپار ایران شدند. این مهاجرتها از مناطق شیعه نشین عربستان به ایران و به ویژه به قم از سال 1358 شروع میشود، بین سالهای 63 تا 65 به اوج میرسد و در سالهای 66 تا 67 شکوفا میشود. شد به این معنا که تحصیل کردگان حجازی حوزه قم به مراحل آمادگی جهت تبلیغ و صدور پیام انقلاب به جامعه شیعی عربستان رسیده بودند. با وقوع حادثه حج خونین در سال 1366 که روباط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی سعودی رو به وخامت نمهاد، سالهای سخت شیعیان عربستان نیز آغاز شد. این شرایط تا پایان جنگ ایران و عراق ادامه داشت.
در این مقطع افرادی همچون برادران راضی (شیخ حسین و شیخ حسن الراضی)، سید هاشم الشخص، شیخ حسین عایش، حسین النمر و دیگران که نسل پیشین این افراد بودند حلقه واسطه حوزه قم با نسل نو طلاب حجازی وارد شده به قم شدند. ویژگی بارز این دسته از طلاب را میتوان در دو نکته یافت:
1) عشق به امام خمینی (علیه السلام)
2) آموزش تعالیم دینی در حوزه قم با محوریت تفکر سیاسی حاکم بر این حوزه. (25)
در این میان گروه دیگری از شیعیان عربستانی هم به موازات گروه اول در ایران رشد یافتند. این گروه که نام سازمان خود را جنبش مبلغان طلایه دار یا حرکه الرسالیه نهاده بودند تنها رقیب جدی این طلاب جوان به شمار میرفتند. جریان مذکور تحت عنوان جریانی کلی تر به نام حرکه التحریر قرار داشت که با اشراف آیت الله سید محمد شیرازی و دو برادر زاده اش سید هادی و سید محمد تقی مدرسی اداره میشد. از آنجا که فعالیت این سازمان از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در عراق، کویت، بحرین و عربستان و با نوعی تفکر خاص شروع شده بود لازم است تا به صورت مختصر به مهمترین فعالیتهای آنان توجهخ شود.
1- تبار شناسی جنبش الرسالیه
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ تمایز آشکاری بین نحلههای مختلف حرکه الرسالیین (الطلائع الرسالیه) یا همان جنبش مبلغان طلایه دار نبود(26). آنها تحت رهبری شیرازی و برادران مدرسی در کویت، بحرین، عراق و عربستان فعالیتهای سازماندهی شدهای را در زمینههای آموزشی، تربیتی، نظامی، سیاسی، کادر سازی و غیره انجام میدادند. (27) سه شعارهای اصلی این جنبش عبارت بودند از «الله، للحق، للحریه». آنان سه هدف اصلی نیز داشتند که در بردارنده ی اعتقادات دینی این جنبش بود. این سه هدف عبارت بودند از «انسان الرسالی، امه المومنه، هزاره الاسلامیه» به معنای «انسان رسالت مدار، جامعه (امت) ایمانی و تمدن اسلامی». (28)جنبش الرسالیه نخستین حرکت دینی در منطقه شیعه نشین عربستان به شمار میرفت. چهره شاخص این جریان در عربستان شیخ حسن صفار بود. از آنجا که شیخ صفار پیش از انقلاب اسلامی ایران، تجربه کارهای تشکیلاتی وسیاسی را داشت، به زودی توانست رهبریب شیعیان را در عربستان بر عهده بگیرد. کسی که نه تنها از مبانی فکری حوزه قم تبعیت نمی کرد بلکه پیرو مشی فکری شیرازی و به عبارت بهتر تابع دیدگاه سیاسی حزوه نجف بود. او هر چند، مدت یک سال را در قم گذرانده بود اما وابستگی چندانی به جریان فکری حاکم بر قم نداشت. در نهایت مقابله دولت بعث با پیروان آیت الله سید محمد شیرازی در دهه 1970 باعث شد تا بسیاری از طرفداران وی به کویت پناهنده شوند. اگرچه شیرازی مرجعیت مذهبی جنبش الرسالیه را بر عهده داشت اما ایدئولوژیک و مجری اصلی سیاسی این تشکیلات محمد تقی مدرسی بود. مدرسی هم متاثر از نوشتههای افرادی همچون مودودی، سید قطب، شریعتی و آل احمد بود. در ادامه فعالیت این جنبش در کویت بود که شیخ حسن صفار به همراه شیخ توفیق السیف به این جنبش پیوستند و درس ال 1975 سازمان انقلاب اسلامی در شبه جزیره را بنا نهادند اقدامات ظالمانه رژیم سعودی باعث شد تا شیعیان این کشور رابطه خد را با شیعیان بحرین، نجف و قم استحکام بیشتری بخشند. البته ذکر این نکته لازم است که این سازمان در اصول و اعتقادات خود هیچ گونه تمایزی با جنبش مادر نداشت بلکه از دل آن و با همان مرام بیرون آمد. (29)
به طور کلی میتوان بیان داشت که نهضت الرسالیه به عنوان واکنشی به شکست ایدئولوژیهای سکولار و ملی گرا در جهان عرب در اواخر دهه 1960 میلادی ظهور کرد. عامل دیگری که شکل گیری این جنبش را تسریع نمود ناکارآمدی حوزههای سنتی شیعی در برابر ورود غرب زدگی به جوامع اسلامی و خصوصا شیعی بود. همچنین نابرابری در توزیع ثروت و عدم وجود عدالت اجتماعی در عربستان نیز تشکیل این جریان را تقویت بخشید. این جنبش بر موج اسلام گرایی که در نتیجه شکست اعراب از اسرائیل در جوامع عربی تقویت شده بود سوار شد و به ایدئولوژی کمونیستی حزب بعث تاخت و اندک اندک خود را در میان مردم عرب منطقه شناساند. (30)
تفکر اصلی حاکم بر جنبش الرسالیه را تلفیق اسلام با دانشهای جدید شکل میداد. از همی رو بود که شیرازی و برادران مدرسی کتابهایی را در موضوعاتی از قبیل عبادات، معاملات، محیط زیست، ترافیک، رسانه، اقتصاد، جامعهشناسی، حقوق بشر، فقه اسلامی، رنسانس اسلامی، قانون گذاری اسلامی، اسلام برای قرن 21 وغیره منتشر و سعی نمودند از دل اسلام برای هر یک از این مسائل جوابهایی را بیابند. رهبران جنبش معتقد بودند، رویکرد سنتی به فقه و مرجعیت شیعه، دچار رکود شه و نمی توان کارآیی لازم را از آن انتظار داشت. (31) بنابراین درصدد برآمدند تا با احداث مدارس و نمایندگیهایی در کشورهای نامبرده، ساختار سنتی حوزه علمیه را دگرگون سازند. مدرسه پیامبر اعظم در کویت نمانگر همین طرز تفکر بود. (32)
2- فعالیتهای جنبش رسالیه در عربستان
جنبش الرسالیه که مرکز هدایت خود را از عراق به کویت و مدرسه پیامبر اعظم (ص) منتقل نموده بود متشکیل از یک شورای مدیریت بوده هر یک از اعضای این شورا را مکلف به پیشبرد برنامههای جنبش در کشورهای حاشیه خلیج فارس نموده بود. بیشتر این افراد از خانواده مدرسی بوده و در کشورهای مختلف شاخههای جنبش الرسالیه را با نامهای متفاوت تشکیل میدادند. این افراد عبارت بودند از:1) در عراق سید تقی مدرسی النظمه الامل الاسلامیه را ایجاد و رهبری آن را بر عهده گرفت.
2) در بحرین سیدهادی مدرسی حرکه التحریر فی بحرین را بنیان نهاد.
3) در عمان سیدعباس مدرسی مسولیت جنبش را پذیرفت.
4) و در نهایت در عربستان شیخ حسن صفار مسئولیت جنبش را پذیرفت و منظمه ی الثوره ی الاسلامیه ی فی جزیره العرب را پس از انتفاضه 1979 م تاسیس نمود. (33)
آنها در مراسمات مذهبی بر ذکر تاریخ زندگی ائمه (ع) و یاران ایشان و همچنین مقابله با آنها و خاموش نمودن فعالیت سیاسی- اجتماعی آنها توسط حکومت اموی و عباسی تاکید میکردند. برای مثال، صفار در سال 1976 یک مجموعه سخنرانی را درباره یاران امام علی (علیه السلام) همچوم میثم تمار، حجر بن عدی و مالک اشتر ارائه نمود که در آن مقاومت یاران امام و سیاستهای سرکوبگرانه حکومت وقت بررسی شده بود همزمان که صفار و همراهانش به تبلیغ و ترویج اعتقادات و برنامههای تشکیلاتی خود ادامه میدادند، گروهی محافظه کار که عمدتا مقلدان آیت الله سید ابوالقاسم خویی بودند، بر مبنای مجموعهای از فتاوای مذهبی وی فعالیت تشکیلات صفار را به لحاظ شرعی تحریم مینمودند. (34)
از دیگر فعالان مذهبی در این دوره در منطقه شرقیه، میتوان از برادران سیف (یوسف، فوزی، محمود، منصور و توفیق السیف)، شیخ یوسف المهدی و شیخ حسن الخویلد نام برد. این جنبش برای مدتی و به دنبال تسلط تشیع محافظه کار در نجف، دچار رکورد شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مجددا فعالیت خود را از سر گرفت.
با پیروزی انقلاب تنها نگاه مطرح در جامعه شیعی عربستان نگاه انقلابی بود که بر محافظه کاران تسلط کامل یافت. البته مبارزان شیعی گام را فراتر از اثبات خود نیز داشتند و این بار مستقیما خاندان سلطنتی راه دف قرار دادند. شیعیان با مشاهده پیروزی انقلاب اسلامی جرات بیشتری یافتند و مانند مبارزان ایرانی، گفتمان مذهبی را سرلوحه کار خود قرار دادند. انقلاب اسلامی ایران با طرح شعراهایی نظیر «در اسلام، سلطنت وجود ندارد» مشروعیت خانواده سلطنتی را زیر سوال برد. همین شعارها را صفار نیز در عربستان به طرح نمود. (35)
بدین ترتیب آنان توانستند با الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران، فعالیتهای مبارزاتی خود را از سر گرفته و تقویت بخشند. تفاوت مرحله جدید مبارزات با آنچه که قیلا به وجود آمده بود را میتتوان در دو ویژگی یافت: نخست آنکه جنبش جدید از یک حرکت صرفا فرهنگی و مذهبی به یک جنبش فعال سیاسی تغییر موضع داد و دوم این که هم تعداد اعضاء و هم گستره فعالیت و اقدامات آن بسیار فراتر از حرکتهای پیش رفت. اعتراض شیعیان در این دوره تنها علیه تبعیضهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نبود بلکه آنها چیزی فراتر را در گفتمان خود جای داده بودند و آن هم عزت اسلامی و شیعی خود بود که برای دههای متوالی توسط خاندان سعودی نادیده انگاشته میشد.
3- انتفاضهای به مثابه یک انقلاب
تا پیش از انقلاب اسلامی مساجد و حسینیههای اندک مناطق شیعه نشین از پویایی خاصی برخوردار نبودند. اما پس از پیروزی انقلاب به پایگاههایی برای جنبشهای مختلف مذهبی و سیاسی تبدیل شدند. به همین دلیل انتفاضه سال 1979 (سال پیروزی انقلاب اسلامی) از ماین همین مساجد شرو شد. در این میان سخنرانیهای متمجبرانه شیخ صفارذ در دهه ال محرم آن سال نقش اساسی را ایفا نمود. صفا در صحبتهای خود تصویری انقلاب را از اسلام ارائه نمود و معتقد بود که ترس همواره عاملی در به انفعال کشاندن شیعیان است. بدین ترتیب بسیج تودههای شیعه آغاز به منظور احقاق حقوق خود و از منطقه شرقیه شد. در آن سال (نوامبر سال 1979) و برای اولین بار پس از چدن دهه، شیعیان مراسم محرم را که از مهمترین مناسبتهای شیعه بوده و وهابیت به شدت نسبت به آن حساسیت دارد به صورت علنی برگزار نمودند.در این ایام شیعیان هر دو منطقه قطیف و الاحساء در دهه اول محرم مراسمات را با حضور سخنرانانی که بیشتر وابسته به سازمان انقلاب اسلامی بودند گرامی داشتند. عزاداران قطیف و احساء در شب ششم محرم پس از سخنرانی شیخ صفار و سایر مبلغان تصمیم گرفتند تا عاشورای آن سال را در ملاء عام برگزار کنند. در شب هفتم حدود 70 هزار از مردم آن مناطق عزاداری امام حسین (علیه السلام) به حرکتی اعتراض امیز تبدیل نموده و با ورود به خیابان ها، با نیروهای امنتیتی درگیر شدند. این نخستین بار در تاریخ تشکیل رژیم سعوید بود که شعییان اینگونه اعتراضات خود را اعلام مینمودند. در روز عاشورا تظاهراتی تمام مناطق شرقی را در بر گرفت این تظاهرات پنج روز به داراز کشید. ماموران امنیتی سعودی تظاهر کنندهها را به شدت سرکوب کردند. در نتیجه این درگیریها 20 تن کشته و بیش از یکصد تن نیز دستگیر شدند. حکومت سعودی که به تازگی از شرقیام جهیمان (36) رهایی یافته و نسبت به امواج انقلاب اسلامی یران بسیار مضطرب بود، 20 هزار نیروی نظامی را بر سرکوبی کامل انتفاضه به منطقه شرقیه اعزام نمود. با این وجود این درگیریها پنج روز ادامه یافته و هر روز دامنه آن گسترده تر میشد. شیعیان دیگر مناطق نیز به خیابانها آمده و نسبت به حکومت اظهار تنفر نمودند. در نتیجه این قیام گسترده، شیعیان حس همگرایی و پیوند مذهبی و قبیلهای را یما نخود تقویت نمودند. (37) اکنون شیعیان هویت واحدی را به دست آورده بودد که در پناه آن میتوانستند به یک حرکت جمعی دست یابند. هر چند در پی این قیام چندین تن از شیعیان به شهادت رسیدند اما همین عامل باعث شد تا شیعه به مسائل اصلی و دغدغه مهم دستگاه سیاسی سعودی تبدیل شود. شیعیان نیز بیش از پیش تحت کنترل و مراقبت قرار گرفتند.
قیام عاشورا باعث شد تا سرمایه گذاری بیشتری جهت عمران و آبادانی منطقه شرقیه به اجرا درآید، هر چند که همچنان تبعیضهای مذهبی به قوت خود باقی ماند. یکی از عواملی که در همین مقطع زمانی سبب ساز حرکت شیعیان شده بود، بخش عربی رادیو تهران بود که تحت نظارت روحانیون جنبش الرسالیه اداره میشد. برنامههای این شبکه رادیویی شیعیان را همچنان ترغیب به بنیان گذاشتن ساز و کار حکومتی مانند مدل جمهوری اسلامی ایران مینمودند. یک سال پس از این واقعه (1980) علمای شیعه منطقه شرقیه طی نامهای به ملک فهد خواستههای خود را مجددا مطرح نمودند در قسمتی از این نامه چنین آمده بود «ما به بی رحمی و ظلمهای تحمیل شده علیه شیعیان اعتراض داریم و همچون گذشته تصریح میکنیم که این ظلمها باید پایان یابد. ما هیچ نتیجه مثبتی تاکنون در نیافته ایم و این تقاضاها نماینگر حداقل تقاضاها و درخواستهای ما میباشد». (38)
1-3. سازمان انقلاب اسلامی
از نتایج انتفاضه عشاورا قوت گرفتن جریان شیخ حسن صفار و تشکیل سیاسی وی بود که با پشت سر گذاشتن انتفاضه اقدام به تاسیس تشکلی جدید نمود و آن را سازمان انقلاب اسلامی (39) بود.
سازمان انقلاب اسلامی که دایره فعالیت خو را روز به ر وز گسترده مینمود تواسنت در میان جوانان شیعه سعودی راه نفوذ خود را باز نماید. سازمان اعتقاد به حکومت واحده داشته و جزیره العرب را شامل یمن، عمان، عربستان و سایر کشورهای همجوار عربستان میدانست. رهبران سازمان به منظور اعلام همراهی خود با جمهوری اسلامیف در کنفرانسهای مختلفی از جمله کنفرانسهای مربوط به نهضتهای رهایی بخش در تهران شرکت مینمودند. با دعوت همی سازمان بود که در سال 1358 (1980)م یک تجمع عمومی گسترده برای دعا و طلب شفا برای امام خمینی (ره) در قطیف برگزار شد که طی آن دو نفر شهید و بیش از 3000 نفر بازداشت شدند. همچنین به مناسبت پناهنده شدن شاه به مصر، سازمان، دانش آموزان و دانشجویان شیعه عربستانی را به اعتصابی یک روزه دعوت نمود که به گرمی پذیرفته شد. (40)
«سازمان انقلاب اسلامی» با تغییر مسیر فکری خود، به ظاهر همراهی بیشتری با گفتمان امام خمینی (ره) نموده و به همین دلیل موفق به کسب حمایتهای گسترده مردم در این دوره شد. خواستگاه این سازمان بیشتر در میان جوانان، طبقات متوسط و محروم، کارگران محروم و غیره بود. رهبران سازمان تلاش نمودند تا با بهره گیری از انقلاب اسلامی ایران، شبکههای ارتباطی قوی را در منطقه خلیج فارس برای خود به وجود آورند. شیخ صفار همچنین بر استفاده از سلاح شهادت در پیروزی علیه حکومت سعودی تاکید کرده و میگفت: «ما هنوز هم سلاح موثر شهادت را در اختیار داریم» (41)
در دهه 1980 م سازمان انقلاب اسلامی با تاسیس دفاتری در تهران و دمشق به جذب جوانان شیعه سعودی پرداخت. دفتر این سازمان در تهران به زیر شاخههای سیاسی، تبلیغاتی، فرهنگی و حتی نظامی تقسیم میشد. (42) این گروه طی سالهای بعد و پس از جنگ ایران و عراق و برقراری مجدد روابط ایران و عربستان نسبت به دولت ایران ابراز ناراحتی نموده و از ایران به سوریه و سپس به آمریکا مهاجرت نمودند. (43)
اعضای این سازمان همچنین از ادبیات انشاء شده توسط رهبران انقلاب اسلامی ایران بهره میبردند. واژگانی همچون استضعاف، استبداد، استکبار، حکومت جهانی مظلومان، ابرقدرتهای امپریالیست و ... که البته بسیاری از این واژگان خود ریشه قرآنی داشته و تقابل دو جبهه حق و باطل را نشان میداد. صفار در بخشی از سخنان خود با اشاره به سخنان امام خمینی (ره) معتقد بود: «به رسایت ما بخشی از قلمرو مستضعفان و آل سعود بخشی از قلمرو مستکبران و استعمارگران هستند،مبارزه میان این دو قلمرو همچنمان ادامه دارد. مبارزه ما علیه حکومت سعودی چرخهای از زنجیره بلند یک انقلاب جهانی است که ناگزیر به سقوط ابرقدرتهای امپریالست و ظهور جهانی مستضعفان خواهد انجامید.» (44)
در سال 1982 موج جدیدی از سرکوبی شیعیان در عربستان شروع شد که خود باعث خروج بسیاری از اعضاء سازمان به خارج از کشور گردید. پلیس امنیتی سعودی، شکنجههای زیادی را بر اعضای دستگیر شده تحمیل کرده بود به طوری که بعضی دچار معلولیت دائمی شده و برخی نیز جان خود را از دست دادند. به دنبال این کشتار چالشهای زیادی برای حکومت سعودی توسط شیعیان این کشور به وجود آمد و از سوی دیگر دولت سعودی نیز در واکنش به این ناآرامیها از آن زمان تاکنون به صورت مستمر کوشیده است تا به تخریب اماکن مقدس شیعه در عربستان پردازد. (45) سرانجام اعمال سختگیریهای فراوان از جانب حکومت به حرکت شیعی متاثر از انقلاب اسلامی، موجب شد تا برخی از شیعیان از سیاست کناره گیری کنند وبرخی دیگر خواهان تجدیدنظر و بازنگری در مبانی فکری سازمان انقلاب اسلامی شوند. بدین ترتیب در این دوره طیفهای جدیدی در بین شیعیان عربستان به وجود آمد.
4- جریان شیعی حجاز در ایران
همانگونه که پیشتر اشاره شد با بروز انتفاضه عاشورا سازمان انقلاب اسلامی شیخ صفار و پیروانش به ایران مهاجرت نمودند. در نقطه مقابل نیز جریان دومی از شیعیان عربستان راهی ایران و حوزه علمیه قم شدند. بدین ترتیب دو جریان شیعی عربستانی در ایران شکل گرفت: جریان شیرازی (صفار) و جریان قم. گروه دوم که بیش از شیخ صفار، هویت خود را وابسته به انقلاب اسلامی میدید به لحاظ تئوریک به آرمانهای انقلاب نزدیکتر و از تفکرات صفار دورتر بود. در همین زمان بخشهای فرهنیگ و تبلیغاتی دفتر سازمان انقلاب اسلامی صفار در تهران عمده فعالیت خود را در حوزه تبلیغات علیه حکومت سعودی متمرکز نموده بود. اعضای سازمان دو نشریه به نامهای بقیع به زبان فارسی و حرمین به زبان عربی را منتشر مینمودند. بیش از 20 شماره از نشریه حرمین در تهران نیز به چاپ رسید. در این نشریات به ظلمها و فشارهای حکومت سعودی اشاره شده و نسبت به تبعیضهای وارده به شیعیان افشاگری صورت میگرفت. (46)باید به این نکته بسیار مهم نیز اشاره شود که شورای سیاسی جنبش الرسالیه که در پی انقلاب اسلامی ایران خود را در محاق میدید، سعی نمود تا با استفاده از موج به راه افتاده، به کادر سازی در خط مقابل انقلاب اسلامی بپردازد. بدین منظور اعضای شورای سیاسی این جنبش در هماهنگی با "سید مهدی هاشمی" که از اعضای دفتر "حمایت از نهضتهای رهایی بخش سپاه پاسداران" بود محلی را در پاکدشت (47) برای تربیت طلبه و نیرو دریافت نمودند انتخاب پاکدشت نیز بدیل دلیل بود که طلاب از فضای سیاسی تهران دور مانده و تنها از گفتههای رهبران جنبش الرساله یا سازمان انقلاب اسلامی پیروی نمایند. (48)
اما جریان دوم که همزمان با انقلاب اسلامی متولد شده بود، اندک اندک و عمدتا از سال 1358 طلاب خود را به حوزه علمیه قم اعزام نمود. طیف شیعیان عربستانی ساکن در قم، عموما مقلدین امام خمینی (ره) و اکنون از جمله مقلدین رهبر انقلاب اسلامی هستند از آنجا که این دسته به دنبال یک تحول در میان شیعیان عربستان بودند. دو هدف عمده از تربیت طلبه در نظر داشتند:
1) تهذیب نفس و پرورش روحی و فکری و ارتقای معنویت در طلبهها با محوریت شیخ حسین علی راضی.
2) ارتقای فهم سیاسی و اجتماعی طلاب با محوریت سیدهاشم الشخص (49)
5- حج خونین
مرامس حج که پس از اقنلاب اسلامی جنبه سیاسی قوی پیدا کرده بود و با پیامهای امام خمینی (ره) فضای معنوی حج را با مبانی سیاسی اسلام به ویژه ضدیت با استکبار و استبداد متاثر میساختف برای دولت سعودی نگران نکنده بود. مقامات ایرانی همواره به دنبال بهره گیری از فضای حج برای صدور پیام انقلاب اسلامی بوده اند از همین رو برنامه برائت از مشرکین با ابتکار امام خمینی (ره) در همین راستا در برنامههای حج گنجانده شد. اولین مراسم برائت از مشرکین و تظاهرات گسترده ایرانیان در حج در سال 1360 (1981) رخ داد. حجاج شعارهایی علیه شوروی، آمریکا و اسرائیل سر دادند. در پی آن موسوی خوینیها سرپرست حجاج ایرانی در یک سخن رانی اعلام داشت که «باید این فکر را که مکه و مدینه مال شما است و ماب اید از آنجا بیرون برویم از سر خود بیرون کنید». در پی این سخن رانی وی دستگیر و به ایران بازگردانده شد. در سالهای بعد زائران ایرانی به تعداد بیشتری به حج اعزام شدند. در سال 1986 تعدادی از حجاج که از باندهای مهدی هاشمی بودند با خود مواد منفجره به عربستان سعودی حمل نمودند که مجددا به روابط دو کشور خدشه وارد نمود. اما تا سال 1987 هیچ گونه درگیری بین حجاج ایرانی و نیروهای امنیتی به وجود نیامد. اما حادثه درگیری سال 1987 (1366) رخ داد و طی برنامه برائت از مشرکین تعداد زیادی از حجاج ایرانی شهید و مجروح شدند. در این حادثه تقابل بین دو کشور به اوج خود رسید. (50) به دنبال وقوع این حادثه هیچ رسانه عربستانی و حتی رسانههای دیگر نقاط دنیای اسلام این خبر را منتشر نکردند. (51) از سوی دیگر حمله به حجاج ایرانی توسط پلیس عربستان سعودی، باعث تشدید محدودیت علیه شیعیان عربستان شد. (52) در این میان مواضع شیعیان حجازی ساکن در ایران کاملا در راستای مواضع جمهوری اسلامی بود. مجموعه دو جریان شیرازی و قم پس از حج خونین بیانیهای را علیه دولت سعودی صادر کردند وبا هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس وقت مجلس شورای اسلامی وقت دیدار و اظهار تسلیت نمودند. (53)پایان دوران مبارزه و آغاز تحول در جریان شیعی عربستان
پایان جنگ ایران و عراق سرآغاز تحولاتی جدیدی در حرکت شیعیان عربستان بود. عادی سازی روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از جنگ تحمیلی و مذاکره مستقیم رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی با ولیعهد عبدالله در پاکستان در تغییر محدود نگاه دولت سعودی به شیعیان این کشور تاثیر بسزایی داشت. از آنجا که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا اوایل دهه 1990 مسافرت شیعیان عربستانی به ایران از سوی دولت ممنوع اعلام شده بود. (54) بر همین اساس دولت ایران به منظور ورود شیعیان عربستانی به ایران به صورت یکجانبه اخذ روادید از شیعیان عربستانی که به قصد زیارت اماکن مقدس به این کشور سفر مینمودند را لغو نمود. از آن پس سالانه بین 40 تا 50 هزار نفر از شیعیان عربستان از طریق تورهای مسافرتی به ایران مسافرت نموده اند. (55) در این برهه زمانی طلبههای حجازی ساکن در قم نیز که در مدت نزدیک به 10 سال حضور خود در ایران با تفکری جدید از اسلام سیاسی آشنا شده بودند. یکی پس از دیگر به عربستان بر میگشتند با این وجود در هنگام ورود به وطنشان برای مدتی بازداشت میشدند. آنها با گذراندن دوران حبس به درون جامعه شیعی بر میگشتند تا احقاق حقوق خود را به شیوههای جدید خواستار شوند.نتیجه حضور این طلبههای جوان در اجتماع شیعی عربستان دربردارنده چند تحول بود:
1) وقتی جمعی از روحانیون وارد جریان شیعی میشوند آگاهی بخشی به شیعیان زیاد میشود. در همین راستا آنها اقدام به ساخت حسینیه، مسجد و مراکز فرهنگی نمودند. که البته بسیاری از این درخواستها با مخالفت دولت همراه شد.
2) تحریک طلبهها و جوانان برای ورود به دانشگاهها و مراکز علمی بدین ترتیب شیعه از انزوا به در آمده و در جامعه وهابی نمود بیشتری مییافت. همکنون به لحاظ زیر ساخت علمی شیعیان عربستان از علمای بومی که درقم تحصیل نموده اند، بهره مند هستند و در مطالبات از دولت حداقلهایی را برای خود ثبت نموده اند. در افکار عمومی به عنوان یک اقلیتی که مورد ظلم واقع شده اند یک جنگ روانی را شروع کرده اند. (56)
تا این جا باید به سه مرحله حضور شیعه در عربستان اشاره شود:
1) شیعیان وابسته به انقلاب که با رعایت یک سری احتیاط کار فرهنگی جهت دار میکنند.
2) شیعیانی که به دور از همه دغدغهها الگوی شیعیان پیش از انقلاب را پیش گرفته اند و به دور از معادلات سیاسی قرار دارند.
3) جریان شیخ صفار، در قالب جریان مستقل و حتی برخی از جاها مخالف جریان ایران و نزدیک به جریان سعودی، صفار میخواهد هم از امتیازات جریان اول و هم جریان دوم نیز استفاده نماید. (57)
1- دهه 1990، دهه آرامش و اصلاحات
مقطع زمانی 1990 تا 2000 م را باید دوره آرامش در رابطه میان شیعیان و دولت سعودی نامید.درا ی دوره بسیاری از روحانیونی که از کشور اخرج شده بودند در پی درخاست رسمی حکومت به کشورشان بازگشتند. گیشینه خروج این دسته از رهبران و روحانیون شیعه به اوایل دهه 1980 بری گردد. ایشان خارج از عرستان اقدام به انتشار کتابها و مجلاتی علیه حکومت نمودند. از نکات بسیار حساس و راهبردی که در این باره وجود دارد این است که رژیم آل سعود به دلیل افشاگری هیا شیعیان به شدت تحت فشار مجامع حقوق بشری و افکار عمومی غربی قرار گرفت بنابراین فضایی را فراهم نمود تا شیعیان خارج از کشور به عربستان بازگردند. (58) نمونه انی دفاتر، تشکیلات صفار در واشنگتن بود که با عنوان کمیته دفاع از حققو بشر در خلیج [فارس] و شبه جزیره عربی دور جدیدی از فعالیتهای خود را در راستای تعریف و تبیین شیعه در رسانههای دنیا و معرفی رژیم سعودی به عنوان ناقض حقوق بشر آغاز نموده بود. صفار و همراهانش معتقد بودند از آنجا که روابط ایران و عربستان متغیر است و نمی توان حالت ثابتی را برای این روابط پیش بینی نومد و از آنجا که لندن و واشنگتن از مراکز اصلی خبر در دنیا به شمار میآیند و گروههای حقوق بشری نیز در آن دو کشور فعالیت دارند، پس لندن و واشنگتن بر تهران ارجحیت دارند. (59) آنها با تشکیل کمیته حقوق بشر در لندن و واشنگتن اطلاعاتی در نقض حقوق بشر توسط سعودی منتشر نمودند. یکی از نشریاتی که توسط آنان منتشر میشد الجزیره العربیه بود که مشکلات حقوق بشری را مطرح مینمود. این کمیته در ادامه فعالیتهای خود در سال 1992 کمیته حققو بشر وکلای «مینه سوتا» را ترغیب نمود تا عنوان گزارش خود را ننگ در خاندان سعودی قرار دهد». (60)
این گزارش نگرش رژیم سعودی در قبابل شیعیان، زنان و کارگران خارجی را تقبیح نمود. در اوائل دهه 90 میلادی این کمیته با دیدبان حقوق بشر و سازمانهای حقوق بشری رابطه تنگاتنگی داشت و با ارائه آمار و اسناد از آنها درخواست کمک کرد تا اینکه بالاخره در اثر فشارهای همین گروه و برای اولین بار در سال 2008 مسئولان سعودی به سازمانهای حقوق بشری اجازه داند تا وضعیت حقوق بشر عربستان را در مورد زنان، ایجاد فرصتهای شغلی، تعلیم و تربیت و اقلیت شیعه بررسی کنند. (61)
این فشارها تا آنجا پیش رفت که توانست شاهزاده برندر بن سلطان را برای دیدار با اعضای کمیته که شامل جعفر الشایب، عیسی مزعل و علی شویخات بودند در سال 1990 متقاعد سازد. شاهزاده بندر نیز در این دیدار از تشکیل مجلس شورا و برگزاری انتخابات سخن گفت که ود نشانگر انعطاف حکومت سعودی در قبال این حرکت بود همچنین اعضای کمیته بین سالهای 90 تا 93 م از طرف مقامات سعودی که به آمریکا سفر میکردند برای دیدار دعوت میشدند.
به هر ترتیب این افشاگریها که از ناحیه جریان شیرازی یا همان صفار اداره میشد به حدی بود که درس ال 1993 دولت سعودی از رهبران اپوزیسیون شیعه خواست که به کشور خود بازگردند. بدین ترتیب حکومت وهابی متعهد شد که در صورت اعلام وفاداری رهبران اپوزیسون شیعه به حکومت سعودی دولت نیز اجازه انتشار کتب شیعه، آزادی زندانیان سیاسی شیعی و کاهش تبلیغات ضد شیعی را عملی خواهد کرد و شرایط مساوی با سنیها را جهت کار و اشتغال برای شیعیان فراهم نماید. (62)
البته تحلی دیگر نیز در همین زمینه یعنی بازگشت صفار به عربستان وجود دارد. گروهی نیز معتقدند در پی تحولات جنگ عراق و کویت و سپس حضور نظامی آمریکا در عربستان، برخی از علمای وهابی در اعتراض به حضور مشرکان در سرزمینشان به خارج از کشور پناهنده شده و علیه سران سعودی در این باره افشاگری نمودند. با افزایش افشاگریها علیه دولت از دو ناحیع علمای وهابی و شیعیان دولت فهد تصمیم گرفت تا از ناحیه شیعه فشار بر خود را بکاهند. بدین ترتیب از فعالان شیعی دعوت شد تا به کشور بازگردند. فهد اندکی نسبت به شیعیان ملایمت نشان داد که البته به معنای اعطای آزادی نبود از جانب دیگر هم، صفا به گفتگوی با دولت تمایل نشان داد. (63)
فواد ابراهی مالبته با نظر هاجسون موافق است که منظور دولت سعودی از انجام توافق با جریان اصلاحیه را مشروعیت بخشی به دولت وهابی مید اند که در میان جواننا تدروی سنی در حال نزول بود. در اوایل سال 1991 اعضای سازمان انقلاب اسلامی که اکنون در اروپا و آمریکا به سر میبردند در راستای حذف لحن انقلابی و مذهبی خود به حرکت اصلاحیه تغییر نام دادند. این حرکت توانسته بود تا خود را از سایه مرجعیت شیرازی رهانیده و در همین جهت انتقادات بسیاری را از جریان الرسالیه متوجه خود نمود. صفار به دنبال این بود تا در ساختار سیاسی عربستان برای خود جایی را بیابد. در ادامه روند کار جنبش اصلاحیه یک شورای 40 نفره در حرکت ایجاد شد که نسبت به رهبری صفار اعتراض نموده و طبق رای گیری شیخ توفیق السیف را به عنوان رئیس جدید تشکیلات برگزیدند. تحول دراین حرکت باعث شده بود تا نوعی مصالحه میان گفتمان مذهبی و مدرن به وجود آید. و دیگر اینکه هر چند که آنها، اسلام را به عنوان منبع اصلی مشروعیت برگزیده بود اما در دوران جدید به مبانی حقوق بشر غربی نزدیک شده بودند. (64) جریان صفار با این عمل خود نشان داد که حکومت را به رسمیت شناخته و مایل به ادامه فعالیت درون مرزهای عربستان سعودی میباشد. صفار همزمان با بازگشت خود به عربستان درسال 1993 م و طی دیدار با ملک فهد خواستههای شیعیان این کشور را به وی ارائه نمود. مهمترین این خواستهها عبارت بودند از: به رسمیت شناختن مذهب شیعه در عربستان، آزادی مذهبی شیعیان در انجام مناسک خود، آموزش معارف شیعی در مدارس مناطق شیعهی نشین، آزادی بیان شیعیان از جمله وارد کردن کتب شیعی و حق داشتن نشریه، توقف مبارزات ضد شیعی، اعطایقدرتی همسان با دادگاههای سنی به دادگاههای شیعی، اعطای فرصتهای برابر به ویژه در ورود به دانشگا ها، موسسات آموزشی، اشتغال در ادارات دولتی، احداث زیرساختهای عمرانی بهتر در مناطق شیعی. (65)
با این وجود رژیم سعودی تنها چهار مورد از درخواستهای صفار را پذیرفت که عبارت بودند از: آزادی چهل زندانی شیعه که برخی از آنها محکوم به اعدام بودند، صدور گذرنامه برای تبعیدیهای شیعه که مایل به بازگشت به وطن بودند. اجازه ورود نشریات شیعی و کتب نویسندگان شیعه به کشور و لغو ممنوعیت رفت و آمد 2000 شیعه به کشور سعودی که در لیست سیاه قرار داشتند. (66)
در ادامه توافقات به وجود آمده بین گروه اصلاحیه و دولت درس ال 1993، ملک فهد برای نخستین بار در حکومت سعودی، مجلس مشورتی قانون اساسی را با انتصاب 200 نماینده راه اندازی نمود، از این میان تنها یک نماینده از شیعیان حضور داشت. (67) با این وجود دیدگاهی در ایران نیز وجود دارد که معتقد است چرخش نگاه جمهوری اسلامی یراان پس از جنگ به جنبشها و حرکتهای اسلامی به صورت کلان، در ترغیب جریان اصلاحیه برای گفتگو و مذاکره با حکومت سعودی موثر بوده است. ضمن اینکه گروههایی از شیعیان عربستان نیز این جریان را نپذیرفته و به رهبری افرادی مانند شیخ حسن النمر همچنان به مبارزه با حکومت ادامه میدهند. از سوی دیگر صفار بر این باور بوده است که با درگیری و خشونت نمی توان از حقوق شیعیان دفاع نمود. (68) در همین جهت شیخ صفار در ادامه مصالحه خود با رژیم به صورت فعال در نشستهای ملی «الحوار الوطنی» که با حضور عبدالله، ولیعهد وقت برگزار میشد شرکت مینمود. در این جلسات ارجع به حقوق شیعیان بحث و تبادل نظر صورت میگرفت. ملک عبدالله در این رابطه به وزیر کشور در راستای کاهش فشارها به شیعیان دستوراتی داد که البته هیچ گاه عملی نشد. (69)
با این حال گروههای شیعی دیگری نیز به مخالفت با نگرش شیخ صفار برخاستند. به طور مثال شیخ محمد عبدالعظیم الحسین معتقد است: «شیخ صفار 14 سال را به مبارزه با حومت سعودی گذرانده است. او پس از مصالحه، به شیعیان عربستان اعلام نمود که تصمیم به گشودن جبهه جدیدی علیه حکومت با هدف احقاق حقوق شیعه را دارد. با این وجود وی به گفتگو با حکومت روی آورد. بُعد تبلیغی این گفتگوها برای حکومت بسیار حائز اهمیت بود.. رسانههای سعودی با اشتیاق فراوان وانمود کردند که بین دولت و شیعیان سازش به عمل آمده است در حالی که در عرصه عمل هیچ دستاوردی برای شیعه در پی نداشت. (70)
برخی از فعالان و مبارزان شیعی سعودی که باصفار مخالف یا موافق بوده عبارتند از: سید محمد باقر الناصر (وی سال 2009 به هنگام برگزاری نماز جماعت در خیابانهای الخبر به دنبال بستن مسجدش دستگیر شد). سید هاشم الشخص، شیخ عبدالکریم الجبیل، شیح محمد باقر النمر (که توسط حکومت تحت تعقیب بوده و اطلاعی از محل اختفای وی در دست نیست)، برادران راضی، زکی میلاد (سردبیر مجله الکلمه)، فواد ابراهیم، از میان موافقان نیز میتوان به حمزه حسن که همکنون در لندن به سر میب رد، برادران السیف و شیخ جعفر الشایب اشاره نمود. (71)
2- پیامدهای اصلاح طلبی برای شیعیان
با نگاهی به تبعیضهای صورت گرفته علیه شیعیان پس از مصالحه تاکنون به این نتیجه میرسیم که هیچ نوع نرمشی نسبت به شیعه در عربستان صورت نگرفته است. علت عمده این عدم تغییر نگاه نیز وجود دستگاه مذهبی وهابیت است که مهمترین مانع آزادی نسبی شیعیان به شمار میرود، بوده است. گزارشهای حقوق بشری و اطلاعات به دست آمده از شیعیان این کشور حالی از آن است که شیعیان همچنان از استخدام در امور اداری محروم هستند، فضای باز سیاسی برای آنان وجو ندارد، (72) بیش از نیمی از دانشگاههای عربستان از پذیرش دانشجویان شیعه خود داری میورزند، (73) دانش آموزان از فضای باز تخریب مذهبی توسط آموزگاران سنی خود به شدت ناخرسند هستند. معلمها علنا آنها را رافضی، مشرک و کافر میخوانند، اندک معلمان شیعه نیز تنها دروس تخصصی همچون فیزیک، ریاضیات و ... را تدریس میکنند و به هیچ وجه اجازه تدریس دروس معارف ار حتی در مناطق شیعه نشین ندارند، (74)در زمینه مذهبی نیز باید ادغان نمود که همچنان تبعیضها علیه شیعه به قوت خود باقی است. تعطیلی و حتی تخریب مساجد و حسینیهها و بازداشت روحانیون و عزاداران شیعی از جمله امور عادی برای نیروهای امنیتی سعودی به شمار میرود. (75) تبعیضهای قضایی نیز به نحوی شکننده و آزار دهنده ادامه دارد. به لحاظ حقوقی نه تنها دادگاههای شیعه اعتبار ندارد بلکه آنان حق شهادت دادن در دادگاه را هم ندارد. البته همه این تبعیضها تنها به مقطع مصالحه صفار با حکومت باز نمی گردد بلکه از ابتدای تاسیس حکومت سعودی چنین تبعیضهایی اعمال میشده است. به طور مثال میتوان به موارد زیر اشاره داشت: اعلام تکفیر دسته جمعی شیعیان توسط گروهی از علمای رده بالای وهابی در سال 1927م، (76) دستور به حذف شهادت سوم (اشهد ان علیا ولی الله) در اذان در مناطق شیعه نشین از سوی هیات امر به معروف و نهی از منکر عربستان در ابتدای دهه 1980م، و غیره. بسیاری از علمای شیعه همچون عبداللطیف محمد ناصرف عبدالکریم ناصر الجبیل، جعفر علی مابرک، عبدالله محمد طاهر النمر، سید حمزه الموسوی، علی ابو عویس که در ددهه 1980 در زندان بسر میبردند فقطبه دلیل اعتراض به وضعیت مذبیه و اجتماعی جامعه شیعی بازداشت شده بودند. (77)
در پایان این بخش به اختصار بیان میشود که دو گروه شیعی اسماعیلی و زیدی نیز در عربستان سکونت دارند که براساس گزارشهای موجود در وضعیت بسیار ناگوار تری نسبت به شیعیان امامیه به سر میبرند علت این امر را میتوان در دو مسئله جستجو کرد. اولی اینکه هیچ گونه اتحادی میان این دو دسته با شیعیان امامیه در عربستان وجود ندارد و دیگر اینکه دولت سعودی به دلیل ترس از ورود فعالیتها زیدیان یمن به درون مرزهای این کشور که همواره فشار بیشتری به این دو فرقه وارد آورده است. (78) با توجه به آنچه که گفته شد میتوان به این نتیجه رسید که در مجموعه اسماعیلیه، به شدت از این که وارد سیاست بشوند پرهیز میکنند. از همین رو این دو فرقه تاثیری از انقلاب اسلامی ایران نپذیرفته و حتی المقدور خود را از درگیری سیاسی با حکومت دور داشته اند. (79)
5-6) عمدهترین گروههای شیعه در عربستان
این گروههای که اغلب به دنبال بروز اختلافات فکری پس از مهاجرت به ایران و یا پس از سازش گروه صفار با حکومت سعودی ظهور پیدا کرده اند عبارتند از:
3- جریان حزب الله
پیش از این در سازمان انقلاب اسلامی دو گرایش فکری به وجود آمد. اول، گرایشهای اهل رضا و توکل و دوم گرایش حزب الله، سازمان اخیر توسط تنی چند از روحانیون پیرو امام خمینی (ره) در سال 1986 م تشکیل شد که نام حزب الله عربستان را برای خود برگزید. برخی از رهبران این گروه عبارت بودند از شیخ هاشم الشکوس، شیخ عبدالرحمن الجبیل و عبدالجلیل الما. تفاوتهای این گروه با «حرکه الاصلاحیه» را در چند بد میتوان برشمرد. اول اینکه این گروهاز اصل ولایت فقیه امام خمینی (ره) حمایت نموده و پس از ایشان رهبری آیت الله خامنهای را پذیرفتند در حالی که حرکه الاصلاحیه نسبت به رهبری روحانیت واحدی (ولی فقیه) در امور سیاسی چندان اعتقادی ندارند. دوم اینکه پیروان خط امام دیدگاه سازشکارانه الصفار را رد نموده و به خاندان سعودی بی اعتمادی کامل دارند. (80)4- جریان اصلاحیه
جریان اصلاحیه یا همان مجموعه شیخ صفار که قویترین و محبوبترین شبکه مذهبی سیاسی شیعه در اواخر دهه 1970 بود، امروزه شبکهای ضعیف و فاقد هماهنگی مرکزی، دفتر و عضویت رسمی است. اگرچه صفار در ظاهر رهبری آن را بر عهده دارد اما افراد دیگری چون جعفر الشایب، توفقی السیف و فوزی السیف تا حدی از استقلال رای و اقتدار برخوردارند. کاندیداهای غیر رسمی این جنبش در اولین انتخابات شورای شهر سال 1384 (2005) در شهرهای شیعه نشین تقریباً کلیه آراء را با خود اختصاص دادند.پس از فوت سید محمد شیرازی در سال 1380 طرفداران جنبش اصلاح بر سر انتخاب مرجع واحد دچار اختلاف شده و آقایان صادق شیرازی، آیت الله سیستانی، سید محمد حسین فضل الله و آیت الله خامنهای را به عنوان مرجع تقلید برگزیدند در نتیجه این چند دستگی عملا عنصر مرجعیت نسبت به سی سال قبل نقش مهم و وحدت بخشی کمتری را ایفا میکند. (81)
5- شیعیان لیبرال
شیعیان لیبرال و سکولار به همان میزان همتایان سنی خود اقلیتی کوچک در جامعه شیعی را تشکیل داده، فاقد سازماندهی موثر میباشند در حالی که برخی چون نبیل الخنیزی توانستند اندکی از توجهیات در سطح ملی و بین المللی را به خود معطوف نمایند اما از نفوذ اندکی در جامعه شیعی برخوردارند، آنها فاقد ساختار نهادی، سازماندهی رهبران ملی و مجامع حمایتی هستند و بر تجمع هفتگی در منازل شخصی با تاثیر مردمی محدود متکی میباشند به همین دلیل تاکنون نتوانستند اهداف و برنامههایی را تدارک ببینند که با تقاضاهای افکار عمومی شیعیان همخوانی داشته باشد تمرکز آنها بر مسائل کلان ملی به جای علائق فوری محلی جاذبه آنها را محدود مینماید همچنان که دعوت آنها به اصلاح مذهبی و ایجاد نهادهای سکولار مورد اعتراض روحانیون شیعه قرار گرفته است. (82)6- سنت گرایان و معترضین
کوچکترین گروه سیاسی شیعه متشکل از تعداد محدودی روحانی مستقل است که بدون هماهنگی و سازمان دهی خاصی و به عنوان مخالفین الصفار و یا طرفداران یکپارچگی ملی نقشی حاشیهای ایفا مینماید آنها شامل عناصر مذهبی غیرسیاسی هستند که توسط پیروان دیگر جریانات شیعی پس زده شده اند. آنها معتقدند که جامعه شیعه باید از دخالت در سیاست ملی اجتناب ورزد و انحصارا بر امور جامعه شیعی تمرکز نماید. برخی از آنها حتی مخالف شرکت شیعیان در انتخابات شورای شهر بودند. (83)7- فعالان شیعی معارض خارج از عربستان
آخرین گروه، شیعیان معارض خارج از عربستان بوده که عمدتا در ایران و سپس در واشنگتن و لندن بهاشاعه افکار خود میپردازند. این دسته که عموما از طلاب شیعی ساکن در قم میباشند به صورت رسمی سازماندهی مشخصی ندارند و به دلایل امنیتی به صورت مخفیانه به فعالیتهای خود ادامه میدهند، آنها از ورود به کشورشان منع شده و در صورت بازگشت مورد تعقیب حکومت قرار خواهند گرفت. اغلب با نام مستعار شناخته میشوند و در راه اندازی سایت و حضور در فضای مجازی اینترنت تلاشهایی انجام داده اند. این دسته با انتشار گزارشهای سالانه از وضعیت حقوق بشر در عربستان با تاکید بر تعبیضهای صورت گرفته علیه شیعیان، در تلاش هستند تا گامهایی را علیه حکومت سعودی واحقاق حقوق شیعیان به سرانجام برسانند. آنها به مقدار زیادی از فضای حاکم بر حوزه علمیه قم به خصوص در بعد سیاسی متاثر بوده و نسبت به جمهوری اسلامی ایران و به ویژه امام خمینی (ره) و ایت الله خامنهای علاقه مندی فراوانی از خود بروز میدهند.عضای این گروه با ترجمه کتابهایی از رهبر انقلاب اسلامی یاران، انتشار یادنامههایی از امام خمینی (ره) و سایر مراجع تقلید ساکن در قم و ارسال این کتابها به صورت مخفیانه به درون جامعه شیعی عربستان سعی در شناساندن حکومت و رهبر جمهوری اسلامی ایران در دو بعد مرجعیت فقهی و سیاسی به عنوان رهبر شیعیان جهان دارند. به نظر میرسد که این دسته درصدد تشکیل و تبیین الگویی همچون مجلس اعلای شیعیان عراق هستند. (84)
تحولات پس از یازده سپتامبر و شیعیان عربستان
در بخشهای پیشین به تحولات درونی اقلیت شیعه در عربستان اشاره شد. تاثیر پذیری فکری جریانهای شیعی عربستان از فضای سیاسی حوزه نجف، انقلاب اسلامی ایران و تحولات منطقهای در دهههای 70، 80، 90 میلادی به بحث گذاشته شد. در این بخش به تحولاتی که پس از رخداد یازده پستامبر در جامعه شیعی عربستان رخ داده است خواهیم پرداخت.بسیاری از تحلیلگران این حادثه را به لحاظ تاثیری که بر فضای بین المللی داشت با رخدادهایی نظیر فروپاشی فروپاشی شوروی و اتمام جنگ سرد مقایسه میکنند. از همین رو دنیای اسلام به ویژه منطقه خاورمیانه بیشترین تاثیرات را از فضای به وجود آمده پس از این حوادث پذیرا باشد. اشغال دو کشوراسلامی به وسیله آمریکا و تاثیرات حضور آمریکا در منطقه بر روند دموکراتیزاسیون و مباحث دیگری ازاین دست از جمله این نتایج بوده است که در منابع مختلف به آنها پرداخته شده است. نکته مهم این است که در نتیجه حضور آمریکا درمنطقه، کشورهای عربی منطقه خاورمیانه نیز سعی نمودند تا به نوعی با روند مورد پسند آمریکا در برقراری نوعی دموکراسی تلاش نمایند. همچنین از دیگر نتایج اشغال عراق و افغانستان حضور پررنگتر شیعیان این دو کشور درمناصب مختلف قانون گذاری و اجرایی بود که در کنار ایران میتوانستند نقطه خطری برای منافع آمریکا باشند. پیروزی حزب الله درجنگ 33 روزه این اقتدار شیعیان منطقه را تقویت بخشید. شیعیان عربستان نیز از این تحولات برکنار نماندند.
پس از اشغال عراق و افغانستان،جهان عرب از اعلام بیزاری نسبت به آمریکا خود داری نورزید. ملتهای عرب خواستارپایان رابطه با آمریکا توسط دولتمردان محافظه کاربودند آمریکا اکنون نماد کفر جهانی تلقی میشد. عربها بیشاز هر چیز معتقد بودند برای از بین بردن ریشههای حضور آمریکا دردنیای اسلام، ابتدا باید ریشههای حضور آمریکا در عربستان خشکانده شود و نیروهای آمریکایی از منطقه خارج شوند.» (85)
«از سوی دیگردر عربستان ائتلاف و تفاهمی میان خاندان سعودی و روحانیون وهابی از دیرباز وجود داشته و درواقع روحانیون وهابی یاورانی خوب برای خاندان سعودی در اجرای مسائل سیاسی و مذهبی به شمار میآمده اند. با این وجود پس از حوادث 11 سپتامبر به علت فشار وارده بر یاران و پیروان متعصب و معتقد آنها به ویژه مبارزه با طالبان، به مواضع ضد آمریکایی کشیده شده اند و آثار خود را در مواضع متخذه سران سعودی در ارتباط با آمریکا بر جا گذاشتند.» (86)
تحولاتی که بر همین اساس در عربستان به وقوع پیوست عبارت بودند از:
1) فضا و محیط ضد آمریکایی در تمام گرایشهای اعتقادی اعم از شیعه و سنی سیطره یافت.
2) گرایشات فکری سکولار- روشنفکر و ... که حامیان سیاستهای آمریکا در کشورهای خود بودند در انزوا قرار گرفتند.
3) اما مهمتر از همه بحث دولتها بوده است. دولتهای محافظه کار عربی زیر فشار دو جانبه از سوی آمریکا برای پیوستن به جبهه آمریکاییها و از سوی دیگر زیر فشار گروههای اجتماعی به ویژه گروههای سنتی اسلامی برای مقابله با آمریکا و حمایت از اسلام گرایان قرار گرفتند. این دوگانگی و تعارض کشورهای اسلامی و به صورت خاص عربستان را تحت تاثیر قرار داده بود. (87)
دقیقا بعد از 11 سپتامبر بین دو تفکر دینی وسیاسی در عربستان تعارض جدی در گرفت. حکومت سعودی همواره به همکاری با غرب تکیه داشته است و در مقابل وهابیون تا حدودی منتقد این روند بوده اند. از همین رو وهابیون به دفاع از طالبان و القاعده پرداخت که آمریکا آنها را تروریزم میدانست. بنابراین شکاف بنی دو نها دیدنی و سیاسی در عربستان رخ نمود. (88) حکومت عربستان که اکنون تحت نظر امیر عبدالله اداره میشد، تحت فشار متحد استراتژیک خود آمریکا برای اعلام برائت علیه طالبان مجبور بود تا از بخشی از سنتها و آداب و رسوم وهابی جدا شده و به سوی خواستهای آمریکا رهنمون شود. این حرکت آهسته باعث شد تا گسل و شکافی جدید بین نهاد مذهب و نهاد سیاست برای نخستین بار در این پادشاهی به وجود آید. دراین فضا حتی خود ملک عبدالله و علمای وهابی نیز به تعارض و اختلاف نزدیک شدند. هر چند که در ظاهر سعی داشتند که تعارض را از بین ببرند اما اختلاف بسیار ریشه دار تر مینمود. (89)
از سوی دیگر ظهور دولت شیعه در عراق به عنوان دومین دولت شیعه بعد از ایران میتوانست افق سیاسی وی اجتماعی شیعیان عربستان را گسترده تر نماید. «شیعیان در عراق کم کم به خواستههای خود میرسیدند و رو به صعود میرفتند و البته همه اینها در کنار نقش مهم یک قدرت منطقهای به نام جمهوری اسلامی ایران بود. احیای مجدد شیعه با افزایش روز افزون قدرت ایران به صورت درهم تنیدهای اجتناب ناپذیر مینمود.» (90)
7-1) اصلاحات سیاسی در عربستان در پی اشغال عراق
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست دو ستونی آمریکا فرو پاشید و این کشور به سمت سیاست تک ستونی با محوریت عربستان رو آورد. این سیاست منجر به این گشت که عربستان به تنهایی در سیاست منطقهای آمریکا محوریت یابد. در نتیجه هراس آمریکا از احتمال سقوط رژیم حاکم بر عربستان یکی از دلایل اصلی دفع حمله عراق به کویت بود.
از دیگر عواملی که باعث اهمیت یافتن عربستان برای آمریکا شده است یکی این بوده که این کشور یک چهارم نفت جهان را در اختیار دارد و دیگر اینکه رشد بنیادگرایی از نوع طالبان و القاعده در کشوریکه مرکز و نقطه ثقل سیاست خارجی آمریکا در خلیج فارس است، همواره رو به رشد بوده است.» (91) ایالات متحده با این وجود خواهان برقراری نوعی دموکراسی در عربستان در راستای کنترل شورشها علیه حکومت این کشور بوده است. دو هدف آمریکا بر این مبناست که از راه همکاری با دول سعودی از طریق هنجار سازیهای دموکراتیک معرفی ایده انتخابات ارتقای موقعیت زنان، گسترده نمودن آموزش و پرورش و توزیع عادلانه ثروت نفتی، ریشههای بنیادگرایی را در این کشور بخشکاند. (92)
عربستان، اصلاحات سیاسی و شیعه
با این وجود انجام اصلاحات در عربستان مهمترین کشور عربی و شریک ممتاز آمریکا در خلیج فراس با ویژگیهای خاصی همراه بوده است. این کشور دهه 70 میلادی گروههایی را در بطن خود پرورش داده که خواهان انجام اصلحات بوده اند. اما حاکمیت بسته عربستان اجازه هیچ گونه اصلاحتی را نداده است. در این میان اشغال عراق، فضای سیاسی این کشور را تغییر داد. از یک سو آمریکا متقاضی انجام اصلحاات سیاسی در کشورهای عربی شد و از سوی دیگر به عربستان کمترین فشارها را برای انجام این اصلاحات وارد نمود. از جهختی عربستان خوشحال بود که صدام حسین سقوط نموده است چرا که صدام نسبت به خاک این کشور مطامع ارضی داشت. از سوی سعودیها از قدرت گرفتن شیعیان در عراق نگران بودند و آن را تهدیدی علیه غنیترین کشور جهان در حوزه انرژی میدانستند. دولت عربستان بعید نمی دانست که به دنبال قدرت گرفتن شیعیان در عراق،اقلیت شیعه این کشور نیز دست به اقداماتی علیه دولت بزند. در همین زینه شاهزاده طلال اعلام نمود: «اگر بیداری جامعه شیعیان عراق هر چه زودتر مهار نشود تبدیل به یک بمب ساعتی روز شمار مانند انقلاب اسلامی ایران خواهد شد که تمام منطقه را زیر و رو خواهد نمود. طلال مدعی شد که ایران 14 سال پس از اتمام جنگ با عراق به این کشور وارد شده است اما این بار به دست خود شیعیان عراق تمام جنوب این کشور را تصاحب نموده است. (93)همزمان با فشار پنهان و آشکار آمریکاییها برایب انجام اصلاحات سیاسی در عربستان گروههای داخلی نیز از این فرصت استفاده نموده و خواستههای خود را مطرح ساختند. عبدالعزیز قاسم یک قاضی اصلاح طلب در عربستان اعلام نمود که «تحولات سپتامبر شور و شوق جدیدی در جامعه برانگیخت. این شور دو وجه داشت وجه اول گسترش روحیهای بود که از بن لادن استقبال میکرد. و وجه دوم مطالبات برای اصلاحات به منظور ممانعت از بدتر شدن اوضاع بود.» (94) در انجام این اصلاحات همه گروههایاصلاح طلب لیبرال، اسلام گراها و شیعیان هم رای و هم عقیده شدند. در این میان شیعیان به دو گروه تقسیم شدند. جریان نجف به نمایندگی صفار که تنها خواهان اصلاحات بودند و جریان قم که همچنان با حکومت سعودی مخالفت میورزیدند.
آنچه که در عربستان به عنوان ایده مشترک همه گروههای اصلاح طلب مطرح شده است عبارت بوده است از: حکومت زور، فساد، سوء مدیریت، توزیع نامناسب ثروت و عدم برقراری عدالت اجتماعی و در عین حال ههم خواستار حفظ وجود دینی و اسلامی کشور هستند.» (95) اما خواستههای شیعیان اندکی متفاوت است، آنها خواهان به رسمیت شناخته شدن مذهبشان هستند و در پی آن حقوق دیگرشان را برآورده خواهند کرد. با این وجود دولت سعودی هیچگاه به درخواستهای سیاسی شیعیان پاسخ مثبت نداده است.
با این حال نخستین رخداد شبه پارلمانتاریستی در عربستان در پی جنگهای اول و دوم خلیج فارس رخ داد. مجلس شورای سلطنتی در واکنش به بحرانهای خلیج فارس طی سالهای 90 و 91 میلادی تشکیل شد. در سلاهای نخستین قرن 21، گفتگوهای ملی تنها سه ماه پس از اشغال عراق برگزار میشد، این گفتگوها متاثر از فضای قدرت گرفتن شیعه در عراق بود. شیعیان عربستان که به نمایندگی صفار در این نشست شرکت میکردند اسحاس جسارت بیشتری نموده و خواهان پایان بخشیدن به تبعیض و اعلام صریح و رسمی احترام به همه فرق اسلامی شدند. با این حال برخی از شرکت کنندگان، شیعیان حجاز را متهم به همکاری با شیعاین عراق نمودند. در کنار این نشست عبدالله اعلام کرد که لازم است تا کنفرانسی جهت تفاهم بین شیعه و سنی برقرار شود. این کنفرانس حاوی تسامح مذهبی بود اما در عمل رهبران شیعی چیزی از تغییر مشاهده نکردند. (96) از سوی دیگر جریان مخالف صفار موج انتقاد علیه وی را به راه انداخت و صفار را به بهانه اینکه دولت سعودی هرگز رسمیت شیعه را نخواهد پذیرفت مورد اعتراض قرار دادند. در جلسات دوم و سوم نیز هیچگونه سخنی پیرامون شیعیان به عمل نیامد، تنها درباره تشکیل مجالس شورا و مجالس منطقهای و برخی توصیههای عمومی پیرامون حقوق زنان به پایان رسید.
در عربستان روند اصلاحت بسیار ناامید کننده بوده است. با وجود همه تحولاتی که در منطقه برای انجام اصلحاات رخ داده، هیچ گونه تحولی در ساختار سیاسی حکومت عربستان و یا تغییری علیه تبعیضهای موجود نسبت به شیعه حاصل نشده است. تنها تغییراتی که در جامعه سعودی رخ داده است، انتخابات شورای شهر بود که آنهم باعث انشقاق در جامعه شیعی شده است. شیخ محمد عبدالعظیم الحسین در این باره معتقد است «انتخابات شورای شهر نیز از امور بسیار خنده دار در عربستان میب اشد. این انتخابات پنج سال پیش (2005م) برای اولی وآخرین بار برگزار شد و تاکنون نیز خبر از تجدید انتخابات نیست. به نظر میرسد که دولت تحت فشارهای آمریکا و تحولات منطقهای و جهانی خصوصا یازده سپتامبر دست به چنین اقدامی زده و اکنون با توجه به کاسته شدن از فشارها علیه عربستان سعودی، این دولت میلی به تجدید انتخابات ندارد. از میان گروههای شیعه تنها جریان آقای صفار در انتخابات شورای شهر شرکت کرد. علت نیز آن بد که وی و گروهش خود را به حکومت نزدیک میدیدند. صفار جمعی را منسجم و سازماندهی نود و حکومت نیز امکاناتی از قبیل چاپ پوستر و تریبو ن و ... را برای تبلیغات دراختیار آنها قرار داد. و در نهایت به پیروزی نیز رسیدند. اما جریان مخالف صفار از شرکت در انتخابات امتناع ورزیده و معتقد بود که این انتخابات را دولت به لحاظ تبلیغاتی،علیه شیعه به کار خواهد گرفت.»
صدها نامزدانتخابات درمنطقه شرقیه برای کرسیهای شوراهای شهر که عمدتا مسئول نظارت بربهداشت عمومی، حفظ و نگهداری زیر ساختها جمع آوری زباله و دیگر امور مشابه بود ثبت نام کردند. برهه انتخابات همانند مراسم عروسی و شبیه یک بازی و سرگرمی بزرگ بود. مردم یک عش و آرزوی بزرگ داشتند. در نتیجه، مشارکت شیعیان نسبت به مناطق دیگر عربستان بالاتر بود. از 12 کرسی اختصاص داده شده به قطیف و الاحساء،11 کرسی به شیعیان تعلق گرفت و از دست رفتن تنها کرسی باقی مانده به خاطر اعلام عدم صلاحیت کاندیدای دوازدهم درآستانه رای گیری بود. (97) این تنها نتیجهای بوده است که از روند دموکراتیزاسیون که در منطقه توسط ایالات متحده دنبال میشد عاید شیعیان عربستان شده است. البته اوضاع شیعیان در عربستان «نه تنها با برگزاری انتخابات بلکه با ایجاد تغییراتی که در فضای سیاسی توسط حکومت سعودی به انجام خواهد رسید، بهبود خواهد یافت. تدوین قانون اساسی، تقویت نظام مشاوره و عدم تمرکز، افزایش محدود آزادی مطبوعات و اصلاح در نظام قضایی نیز میتوان به وضعیت شیعیان کمک کند.» (98)
جمع بندی
شیعیان عربستان از دسته گروهها و جمعیتهایی بوده اند که به صورت مستقیم و غیرمستیم از انقلاب اسلامی ایران تاثیر پذیرفته اند. این دسته از شیعیان به دنبال اثبات هویت خود در جامعه بسته عربستان بوده اند. ازهمین رو سیاست سکوت پیش از انقلاب اسلامی را رها نموده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال ارائه رفتارهایی از خود برآمده تا توجه حکومت سعودی را به خود جلب نماید. به دنبال این جلب توجه، درببطن خود حرکتهایی را نیز سازمان دهی نموده اند. نوع نگاه به شیعه توسط حاکمیت سعودی- وهابی پس از پیروزی انقلاب اسلایم فراز و فرودهای بسیاری داشته است. این رفتار سینوسی از درون یک نگاه کلی تر به شیعه صورت گرفته که آن را به صورت یک فرقه غیررسمی به حساب میآورد. درپایان جمع بندی کلی را که میتوان به ایجاد تغییرات در جامعه شیعی در جنبههای مثبت و منفی و از نقطه نظر سیاست هالی داخلی و خارجی و همینطور آینده شیعه در عربستان منجر شود، بیان میگردد.1) تقابل شیعه و دولت سعودی به عنوان تقابل دو بازیگرفرا ملی و فرو ملی که درگیریهایی از جنس جدایی طلبی، مبارزه برسر به دست آوردن سهم بیشتری در حکومت و غیره باشد، نیست. تقابل دو جریان فکری است که هیچ یک از اساس دیگری را نمی پذیرد. تعارض وهابیت و شیعه. در صورتی که هر گونه نرمشی نسبت به شیعیان در عربستان سعودی رخ دهد،به معنای تغییر هویت مذهبی وهابیت حاکم بر دولت سعودی نخواهد بود، بلکه در نتیجه تحولات و شرایط جهانی است که بر دولت عربستان فشار وارد میآورد.
2) رفتار نامتعادل و نابرابر حاکمان سعودی با شیعیان تنها در پهنه تحولات داخلی، منطقهای و جهانی قابل تحلیل و بررسی است نه اینکه یک هویت مستقل و معنادار برای شیعیان در نظر گرفته شود. البته نباید دور از نظر داشته که از 30 سال گذشته تاکنون اقلیت شیعه همواره یکی از بازیگران اصلی در صحنه سیاست داخلی عربستان به شمار آمده است.
3) تحول نگران کننده دیگر برای عربستان و امیدوار کننده برای شیعیان، موج خیزش شیعی است که منطقه را فرا گرفته است امری که شدیدا موجبات نگرانی حکومتهای سنی منطقه خاورمیانه را فراهم آورده است. این امر آنقدر برای این دسته از حاکمان مهم بوده که صحبت از تشکیلات هلال شیعی به عنوان مسئله خطرناک به میان آمده است.
4) درباره مسائل قضایی نز باید اشاره داشت که هر نوع تغییری در نظام قضایی یا در تدوین قانون اساسی باید مبتنی بر به رسمیت شناختن شیعیان باشد. در حالی که با توه به نفوذ و نقش گسترده تفکر و هابی در دولت سعودی مشکل به نظر میرسد که این مقبولیت به ثمر بنشیند. در نتیجه شیعه همچنان در عربستان به تنگناهای مختلف گرفتار خواهد بود.
5)البته در این زمینه نباید از نقش قدرتهای جهانی به خصوصا ایالات متحده آمریکا غافل بود. این کشور به عنوان متحد استارتژیک عربستان از یک سو و از سوی دیگر به عنوان پرچمدار حقوق بشر در دنیا در کدام سوی مقابله شیعیان با حکومت سعودی قرار گرفته است؟ برنامه ادعایی آمریکا احیای دموکراسی درجهت رفع نقض حقوق بشر در منطقه خاورماینه است. البته نوع برقراری دموکراسی دراین دسته از کشورها تا جایی مورد رضایت ایالات متحده است که به منافع این کشور ضربهای وارد نشود. پیشتر پیرامون اندازه و مقدار فشار آمریکا بر عربستان جهت انجام اصلاحات سیاسی درا ین کشور سخن گفته شد. ایالات متحده آمریکا به خوبی از این نکته آگاه است که اگر در عرستان یک انتخابات آزاد برگزار شود به احتمال قوی اثری از خاندان سعودی بر جای نخواهد ماند. بدین دلیل که جامعه عربستان و علمای وهابی به عنوان مبلغان ایدئولوژی وهابی نسبت به جهادی ها، افراطیون مبارزه، القاعده و خصوصا بن لادن رغبت ویژه نشان داده اند. این تمایلات با حمله آمریکا به افغانستان، و جایگزینی دولت سنی مذهب با یک دولت شیعی در عراق فزونی یافته و از بن لادن و همراهانش مجموعهای که فقط برای خدا قایم کرده و در مبارزه با مشرکان هستند یاد میشود. عالمان وهابی از مواضع ضد بن لادنی حکومت شان ناراضی هستند و جوانان کشورشان را برای جهاد همراه با سلفیها به عراق اعزام میکنند. این برآیند کلی از فضای جامعه عربستان نشان میدهد در صورتی که انتخابات در این کشور برگزار شود بخش عمدهای از بدنه حاکمیتی جدیدی به گروه مخالفان آمریکا تعلق خواهد گرفت. پس تنها گزینه موجود برای آممریکا و عربستان در قبال شیعیان استفاده از گروهیهایی از شیعیان است که درستیز با دولت سعودی نمی باشند. حرکه الاصلاحیه شیخ الصفار بهترین گزینه برای آنان است. این حرکت با پشت سر گذاشتن دوران انقلابی به مذاکره و چانه زنی با حکومت بر سر مسائل سیاسی و اجتماعی رسیده است. عربستان با اهداء کمکهای به جریان صفار در انتخابات شوراهای 2005 و درحاشیه قرار دادن سایر گروههای شیعی و استفاده تبلیغاتی از این موضوع، استفاده ازاین گزینه را عملی ساخت. اما این که تا چه اندازه دو طرف بتوانند و یا میل به همکاری داشته باشند، باید منتظر گذر زمان و تحولات آینده دنیا و منطقه شد.
منابع :
آقایی،سید داود، سیاست و حکومت در عربستان سعودی، تهران، نشر کتب سیاسی، 1368
ابراهیم، فواد، شیعیان عربستان، ترجمه سلیمه دارمی و فیروزه میر رضوی، تهران، ابرار معاصر، 1386
ابراهیم، فواد، شیعیان در جهان عرب مدرن، عربستان سعودی، رضا سیمبر، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، 1387
توال، فرانسوا، ژئوپلتیک شیعه، ترجهم حسن صدوق ونینی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1380
جعفریان، رسول، اطلاس شیعه، تهران، سازمان جغرافیای نیروهای مسلح، 1388
جعفریان، رسول، اطلاس شیعه، تهران، سازمان جغرافیای نیروهای مسلح، 1388
جعفریان، رسول، جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان اسلام، قم، انتشارات انصاریان، 1371
جعفری ولدانی، اصغر، چالشها و منازعات در خاورمیانه، تهران، پژوهشکده مطالعت راهبردی، 1388
حسن، حمزه، الشیعه فی مملکه العربیه السعودیه، بیروت، البقیع لاحیاء التراث، جلد اول 1992
دهشیار، حسین، سیاست خارجی آمریکا در آسیا، تهران، موسسه بین المللی ابرار معاصر تهران، 1382
روا، الیویه، تجریه اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیر شانه چی و حسین مطیعی امین، تهران: انتشارات بین المللی الهدی، 1378
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 152
کاظمی دینان، سید مرتضی، علل خیزش شیعیان حاشیه خلیج فراس، قم، شیعه شناسی، 1388
فولر، گراهام، شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم: موسسه شیعه شناسی، 1384
موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، جلد چهارم، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369
موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، جلد چهارم، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369
محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385
محمدی، منوچهر، استراتژی نظامی آمریکا بعد از 11 سپتامبر، تهران، سروش، 1382
میردامادی،سید حسن، آنسوی حج خونین یا تبلیغات آل سعود، تهران، مرکز تحقیقات و انتشارات حج، 1367 نشریه الحرمین، تهران، بی تا
یوسفی، محسن، اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی تهران، ابرار معاصر، 1386
NASR> VALI< THE SHIA REVIVAL. NEW YORK< NORTON & COMPANY 2006 ,212
the Shiite Question in Saudi Arabia" Crisis Group Middle East Report (2005), available at: www.crisisqroup.org//meddle east20/0 North20/0 A frica/Iran 20/0 Gulf/Saudi Saudi 20/0 Arabia/The 20/0Shite20/0 Question 20/0in 20/0 Sausdi 20/0 Arabia.ashx The committe for the defense of human rights in the Arabian Peninsula, 2009
مصاحبه
مصاحبه نگارنده با کیا حسینی، دیپلمات سابق ایران در ریاض 1392/2/25
مصاحبه نگارنده با احمد زاده دیپلمات سابق ایران در ریاض، 138/4/1
مصاحبه نگارنده با حسن خاک رند کارشناس شیعیان حوزه خلیج فراس درم جمه جهانی اهل بیت 1389/3/7
مصاحبه نگارنده با ربانی مدیر کل عربی و آفریقای مجمع جهان اهل بیت، 1389/3/7
مصاحبه نگارنده با نوروزی سرکنسول ایران در جده، 1389/3/5
مصاحبه نگارنده با زنگویی کارشن احوزه خلیج فراس در وزارت امور خارجه 1389/3/5
مصاحبه نگارنده با حجه الاسلام صفدری. 1389/3/9
مصاحبه نگارنده با زکی میلاد سردبیر مجله شیعی الکلمه در عربستان 1387/12/18
مصاحبه نگارنده با شیخ حسین راضی امام جمعه احساء. 1389/3/12
مصاحبه نگارنده با سید علی موسوی معارض شیعی سعودی، 1389/3/12
مصاحبه نگارنده با شیخ عبدالعظیم معارض شیعی سعودی. 1389/3/12
سایت
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8703261100
www.Shiitewrold.com
پینوشتها:
1-کارشناس ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
jamiri.mohammad @Yahoo.Cm
2- محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385، 24
3- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل 152
4- موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، جلد چهارم، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369، 3
5-توال، فرانسوا، ژئوپلتیک شیعه، ترجمه حسن صدوق ونینی، تهران، دانشگاه شهید بهشیت، 1380، 91
6- جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، سازمان جغرافیای نیروهای مسلح، 1388، 430
7- همان 436
8- حسن، حمزه، الشیعه فی مملکه العربیه السعودیه، بیروت، البقیع لاحیاء التراث، جلد اول 1992، 16
9- مصاحبه نگارنده با احمد زاده، کارشناس و دیپلمات سابق ایران درریاض. 1389/4/1
10-همان
11- مصاحبه نگارنده با نوروزی،سرکنسول ایران در جده 1389/3/5
12- مصاحبه نگارنده با کارشناسان وزارت امور خارجه از جمله زنگویی و نوروزی، 1389/3/5 مصاحبه نگارنده با سید علی موسوی معارض شیعی سعودی. 1389/3/12، (گزارش گروه بین المللی بحران به نق از یوسفی: 1386: 215)، (سید ولی نصر ...239، 2006/nasr). سایت وزارت امور خارجه ؟آمریکا آخرین آمار از کل جمعیت در عربستان را متعلق به سال 2008 میلادی مید اند که جمعیت این کشور را 28 میلیون نفر برآورد نموده است. از این تعداد 5/6 میلیون نفر نیروی خارجی هستند. البته سایت وزارت خارجه آمریکا هیچ اشاره مستقیمی به جمعیت شیعه ننموده اما در تخمینی از جمعیت مناطق خبر، دمام و ظهران که از مناطق شیعه نشین شرقی میباشند، جمعیت آنها را 1/6 میلیون نفر اعلام نموده اهست. در این صورت اگر جمعیت خارجی را از کل جعیت عربستان کسر کنیم، حدود /6 جمعیت مناطق ذکر شده، متعلق به شیعیان خواهد بود. سایت کتابخانه کنگره نیز اعلام کرده است شیعه حدود /5 یعنی بین 200 تا 400 هزار نفر از جمعیت عربستان را تشکیل مید هد. و کلا منطقه شرقیه /33 جمعیت را در بر دارد.
13-آیت الله العمری از دوستاران انقلاب اسلامی ایران به شمار میرفت که بر همین اساس نیز چندین بار از سوی حکومت سعودی به زندان افکنده شد. وی در سال 1390 شمسی درگذشت.
14- حسن، حمزه، الشیعه فی مملکه العربیه السعودیه، بیروت، البقیع لاحیاء التراث، جلد اول 1992، 65
15- جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، سازمان جغرافیای نیروهای مسلح، 1388، 415- 419
16- جعفریان رسول، جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان اسلام، قم، انتشارات انصاریان، 1371، 66
17-مصاحبه نگارنده با حسین راضی امام جمعه احساء، 1387/12/18
18- مصاحبه نگارنده با حجه الاسلام صفدری. 1389/3/9
19-http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8703261100
20- ابراهیم، فواد، شیعیان عربستان، ترجمه سلیمه دارمی وفیروزه میر رضوی، ترهان، ابرار معاصر، 1386، 71
21-همان، 71
22- فولر، گراهام، شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم: موسسه شیعه شناسی، 1384، 356
23- مصاحبه نگارنده با زکی میلاد سردبیر مجله الکلمه. 1387/12/18
24- مصاحبه نگارنده با حجه الاسلام صفدری. 1389/3/9
25- همان
26-حرکه الطائع الرسالیه را در فارسی به اشتباه به جنبش مبلغان طلایه دار ترجمه میکنند. این در حالی است که منظور از "الرساله" دراین عبارت رساله پیامبر اسلام (ص) میباشد.
27- ابراهیم، فواد، شیعیان در جهان عرب مدرن: عربستان سعودی، رضا سیمبر، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، 1387، 101
28- مصاحبه نگارنده با حسن خاک رند کارشناس شیعیان حوزه خلیج فارس در مجمع جهانی اهل بیت، 1389/3/7
29- پیشین، 103
30- همان، 105-107
31- این در حالی بود که امام خمینی (ره) که در همان مقطع زمانی که در حال مبارزه با رژیم پهلوی بود به رویکرد سنتی فقه نگاه کاملا مثبتی داشت.
32- مصاحبه نگارنده با حسن خاک رند کارشناس شیعیان حوزه خلیج فارس در مجمع جهانی اهل بیت، 1389/3/7
33-مصاحبه نگارنده با حجه الاسلام صفدری، 1389/3/9
34- ابراهیم، فواد، شیعیان عربستان، سلیمه دارمی، فیروزه میر رضوی، تهران، ابرار معاصر، 106، 1386
35- روآ، الیویه، تجربه اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیرشانه چی و حسین مطیعی امین، تهران: انتشارات بین المللی الهدی، 1378، 127
36-شورش گروهی از اعراب سنی مذهب عربستان که به الجهیمان مشهور شده است. در سال 1979 م در مکه معظه رخ داد. به دنبال این شورش که در اعتراض تبه رفتار حاکمان سعودی رخ داده بود، به مدت چند روز شهر مکه و کمعبه به تصرف اعضای این گروه درآمد که در نهایت نیروهای امنیتی عربستان توانستند اعضای گروه را بازداشت و شورش را سرکوب کنند.
37- ابراهیم، فئواد، شیعیان عربستان، سلیمه دارمی، فیروزه میر رضوی، تهران، ابرار معاصر، 1386، 125
38- همان، 126
39- منظمه الثوره الاسلامیه فی جزیره العرب
40- آقایی، سید داود، سیاست و حکومت در عربستان سعودی، تهران، نشر کتب سیاسی، 1368، 82
41- ابراهیم، فواد، شیعیانی عربستان، سلیمه دارمی،یروزه میر رضوی، تهران، ابرار معاصر، 1386، 139
42-شاخه نظامی این سازمان متاثر از تفکرات و فعالیتهای سید مهدی هاشمی بود.
43- مصاحبه نگارنده با حسن خاک رند کارشناس شییعان حوزه خلیج فراس در مجمع جهانی اهل بیت. 1389/3/7
44- پیشین، 142
45- توال، رانسوا، ژئوپلتیک، شیعه، ترجمه حسن صدوق ونینی، تهران، دانشگاه شهید بهشیت، 1380، 128
46- مصاحبه نگارنده با حسن خاک رند کارشناس شیعیان حوزه خلیج فارس در مجمع جهانی اهل بیت. 1389/3/7
47- این مدرسه که قائمیه نام داشت، پیش از انقلاب متعلق به دفتر فرح پهلوی بوده و دارای تمام امکانات رفاهی و علمی بود
48- مصاحبه نگارنده با حجه الاسلام صفدری. 1389/3/9
49- همان
50- محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385، 165
51- میردامادی، سید حسن،آ نسوی حج خونین یا تبلیغات آل سعود، تهران، مرکز تحقیقات و انتشارات حج، 1367، 62
52- کاظمی دینان،سید مرتضی، علل خیزش شیعیان حاشیه خلیج فارس، قم، شیعه شناسی، 1388، 176
53- مصاحبه نگارنده با حجه الاسلام صفدری، 1389/3/9
54- فولر، گراهام، شیعیان عرب مسلمان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم: موسسه شیعه شناسی، 1384، 360
55- مصاحبه نگارنده با کیاحسینی دیپلمات سابق ایران در ریاض 1389/2/25
56- مصاحبه نگارنده با حجه الاسلام صفدری. 1389/3/9
57- همان
58- مصاحبه نگارنده با احمدزاده کارشناس عربستان در وزارت خارجه. 1389/4/1
59- ابراهیم، فواد، شیعیان عربستان، سلیمه دارمی، فیروزه میر رضوی، تهران، ابرار معاصر، 1386، 165
60- همان، 165
61- www.Shiitewrold.com
62-مصاحبه نگارنده با احمد زاده کارشناس عربستان در وزارت امور خارجه، 1389/4/1
63-فولر، گراهام، شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم: موسسه شیعه شناسی، 1384، 370-371
64- ابراهیم، فواد، شیعیان عربستان، سلیمه دارمی، فیروزه میر رضوی، تهران، ابرار معاصر، 1386، 173
65- پیشین، 370-371
66- فولر، گراهام، شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم: موسسه شیعه شناسی، 1384، 372
67- The Shiite Question In Saudi Arabia" Crisis Croup Middle East Report (2005)
68-مصاحبه نگارنده با ربانی مدیر کل عربی آفریقای مجمع جهانی اهل بیت. 1389/3/7
69- مصاحبه نگارنده با حسن خاک رند کارشناس شیعیان حوزه خلیج فارس در مجمع جهانی اهل بیت. 1389/3/7
70-مصاحبه نگارنده با شیخ عبدالعظیم معارض شیعی سعودی. 1389/3/12
71- مصاحبه نگارنده با سید علی موسوی معارض شیعی سعودی، 1389/3/12
72- The Shiite Question In Saudi Arabia Crisis Croup Middle East Report (2005)
73- the committee for the defens of human rights in the Arabian peninsula:(2009)
74-مصاحبه نگارنده با سید علی موسوی معارض شیعی سعودی. 1389/3/12
75- پیشین
76- فولر، گراهام، شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم: موسسه شیعه شناسی 1384
77- نشریه الحرمین، تهرانف بی تا، ص 34
78- مصاحبه نگارنده با احمد زاده کارشناس وزارت خارجه و دیپلمات سابق ایرانی در ریاض. 1384/4/1
79-مصاحبه نگارنده با حجه الاسلام صفدری. 1389/3/9
80- یوسفی، محسنف اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی تهران، ابرار معاصر، 1386، 58
81- مصاحبه نگارنده با احمد زاده کارشناس مسائل عربستان و دیپلمات سابق ایرانی در ریاض، 1389/4/1
82-مصاحبه نگارنده با احمد زاده کارشناس مسائل عربستان و دیپلمات سابق ایرانی در ریاض، 1389/4/1
83- همان
84-مصاحبه نگارنده با برخی از اعضای این گروه، 1389/3/12
85- محمدی، منوچهر، استراتژی نظامی آمریکا بعد از 11 سپتامبر، تهران، سروش، 1382، 150
86- همان، 150
87- همان، 151
88-مصاحبه نگارنده باکیا حسین دیپلمات سابق ایران در ریاض. 1389/2/25
89- همان
90-
NASR> VALI< THE SHIA REVIVAL. NEW YORK< NORTON & COMPANY 2006 ,212
91- دهشیار، حسین،سیاست خارجی آمریکا در آسیا، تهران، موسسه بین المللی ابرار معاصر تهران، 1382، 379
92-همان، 1380
93- جعفری ولدانی، اصغر، چالشها و منازعات در خاورمیانه، تهران،پژوهشکده مطالعت راهبردی، 1388، 99
94-یوسفی، محسن، اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی تهران، ابرار معاصر، 1386، 34
95- همان، 39-40
96- همان، 151
97- مصاحبه نگارنده با احمد زاده کارشناس عربستان و دیپلمات سابق ایران در ریاض. 1389/4/1
98-کاظمی دینان، سید مرتضی، علل خیزش شییان حاشیه خلیج فارس، قم، شیعه شناسی، 1388، 185
حاتمی، محمد رضا، بحرانی، مرتضی؛ (1392)، دایرة المعارف جنبشهای اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.