كاربردهای اِذن در قرآن
1. فرمان تشریعی
قرآن كریم میفرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ». مرحوم طبرسی مینویسد: «باذن الله ای بامر الله الذی دلّ به علی وجوب طاعتهم؛ هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنكه از آنان به امر الهی كه بر وجوب اطاعت از آنان رسیده است، اطاعت و فرمانبرداری شود. (4) در كشاف (5) و تفسیر طبری (6) نیز همین مضمون ذكر شده است و جمله «ما ارسلنا من رسول» میتواند گواه بر این معنا باشد؛ زیرا ایه در مقام بیان فرستادن پیامبران است كه مرتبط با اوامر تشریعی الهی است.همچنین آیه «وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ» (7) كه مقصود از كار كردن جن در پیش روی سلیمان (علیه السلام) به اذن پروردگار، امر تشریعی است؛ زیرا در ذیل آیه میفرماید هرگاه كسی از آنان از پذیرش فرمان سرپیچی میكرد، او را با آتش سوزان مجازات میكردیم و این خود دلیل بر مكلف بودن آنان است.
2. توفیق و لطف الهی
خداوند متعال میفرماید: «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» (8). طبری مینویسد: «باذن ربهم» به معنای توفیق و لطف الهی است كه شامل حال مؤمنان میشود. (9) پس ترجمه آیه این است: كتابی است كه ما آن را بر تو نازل كردیم تا مردم را از تاریكی گمراهی به نور هدایت به اذن پروردگارشان رهنمون كنی.در كشاف نیز آمده است «باذن پروردگار» یعنی با آسان ساختن و میسر گردانیدن الهی كه این اذن استعاره از اذنی است كه گذر از دربانان را آسان میكند و خروج از گمراهی به سوی هدایت بدین سان است كه خداوند به انسانهای مؤمن لطف و توفیق خویش را عطا میكند. (10)
همچنین مانند آیه: «وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ ». مرحوم طبرسی كلمه «باذنه» را به لطف الهی تفسیر میكند. (11) در همین باره طبری مینویسد: مقصود از اذن الهی در آیه بالا محبوب ساختن ایمان در دلهای آنان است، به اینكه مهر و موانع كفر و شرك را از دلهای آنان بزداید و برای دیدن راههای سلامت و نجات، به او توفیق دهد. (12)
زمخشری ذیل آیه «وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ» (13) مینویسد: معنایش این است كه هیچ فردی ایمان نمیآورد، مگر آنكه خداوند آن را با لطف خویش آسان كرده است. (14)
3. اجازه و رضایت
خداوند متعال در سوره نساء درباره كسانی كه توانایی مالی برای ازدواج با زنان آزاد را ندارند، می فرماید: «فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ» (15). مقصود از «باذن اهلهن» در آیه، اجازهای است كه مولای كنیزان باید بدهند تا موجب صحت ازدواج آنان شود.4. اراده و مشیت تكوینی خداوند
خداوند متعال میفرماید: «وَ یُمْسِکُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» (16)؛ یعنی خداوند آسمان را از سقوط بر زمین باز میدارد، مگر آنكه خداوند اراده كند كه زمین را معدوم سازد. (17) قرینه «یمسك» یعنی نگه داشتن از سقوط، بیانگر اراده تكوینی الهی است. زمخشری در تفسیر كشاف «باذنه» را به مشیت الهی تفسیر كرده است. (18) در تفسیر بیضاوی نیز آمده است: «الا باذنه» به معنای مشیت خداوند است و زمان سقوط آن روز قیامت است. (19)همچنین اذن در آیه «وَ مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ» (20) امر تشریعی الهی نیست؛ زیرا خداوند تشریعاً راضی به اضرار ساحران نیست، بلكه مقصود از اذن الهی همان مشیت تكوینی خداست و خداوند به گونهای نظام تكوین را آفریده است كه با تكلیف و امتحان مكلفان منافات نداشته باشد. راغب مینویسد: هیچگونه تردیدی نیست كه خداوند انسان را به گونهای آفریده است كه در مقابل ضربه ستمگر، تأثیرپذیر است و او را مثل سنگ نیافریده است كه دردی را احساس نكند و شكی نیست كه فراهم شدن این امكان، كار خداوند است؛ از این جهت میتوان گفت كه به مشیت و اذن الهی، ضرر رساندن ظالم اثر میكند. (21)
البته كلمه اذن در هیئت فعلیاش به معنای استماع نیز آمده است. راغب مینویسد: اذن یعنی شنیده است، همانند كلام الهی كه میفرماید: «وَ أَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَ حُقَّتْ » (22): [و آسمان] فرمان پروردگارش را بشنود و سزاوار است كه این چنین باشد. (23)
پینوشتها:
1. احمد فیومی؛ المصباح المنیر، ج1و2، ص9.
2. خلیل بن احمد فراهیدی؛ ترتیب كتاب العین، ج1، ص74.
3. همان. احمد فیومی؛ المصباح المنیر، ج1و2، ص10.
4. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج4و3، ص104.
5. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج1، ص528.
6. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج4، ص216.
7. سبأ: 12.
8. ابراهیم: 1.
9. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج8، ص234.
10. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج2، ص537.
11. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج3و4، ص270.
12. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج4، ص221.
13. یونس: 100.
14. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج2، ص373.
15. نساء: 25.
16. حج: 65.
17. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج7و8، ص149.
18. محمود زمخشری، الكشاف، ج3، ص169.
19. عبدالله بیضاوی، تفسیرالبیضاوی، ج3، ص153.
20. بقره: 102.
21. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص71.
22. انشقاق: 2.
23. حسین راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص70.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول