تغریب

تغریب، تغریب در اصطلاح فقه، یکی از حدود (حد) زنا است. فقها برای زنا هشت حد ذکر کرده‌اند و یکی از آن حدود، جلد و جزو تغریب (= تازیانه زدن، سر تراشیدن، نفی بلد) است (شرح لمعه، متن، شهید اول، 57/9)
پنجشنبه، 31 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تغریب
 تغریب

نویسنده: صالحی کرمانی

 

تغریب، تغریب در اصطلاح فقه، یکی از حدود (حد) زنا است. فقها برای زنا هشت حد ذکر کرده‌اند و یکی از آن حدود، جلد و جزو تغریب (= تازیانه زدن، سر تراشیدن، نفی بلد) است (شرح لمعه، متن، شهید اول، 57/9) حد زنا به اعتبار زنا کننده بر دو نوع است: 1) زنا کننده ثیب باشد، و ثیب کسی است که زنای او محصنه (به ضم میم و فتح صاد) باشد و زنای محصنه زنائی است که زنا کننده دارای چهار شرط باشد: الف) بالغ باشد، ب) از کمال عقل برخوردار باشد، ج) حر باشد، د) دارای زن یا ملک یمین (کنیز) باشد. به طوریکه هرگاه اراده کند، چه روز و چه شب بتواند با او آمیزش کند؛ 2) زنا کننده بکر باشد و زنای بکر زنای محصنه است، و بکر کسی است که فاقد شرایط ذکر شده و یا فاقد یکی از آنها بوده باشد. اگر بکر زنا کند حد او صد تازیانه (= جلد) و نفی بلد (تغریب) است. بعضی از فقها علاوه بر این دو، تراشیدن سر (جُزّ) را نیز در حد بکر، اگر مرد باشد، لازم می‌دانند، و دلیل آن علاوه بر آیه‌ی شریفه‌ی: «الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ» (نور، 2) که دلالت بر وجوب زدن صد تازیانه می‌کند، روایت عبدالله بن طلحه از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) است فرموده است: «و چون جوان کم سن و سال زنا کند، بر او تازیانه و تراشیدن موی سر و تبعید یکساله از شهرش واجب است» (تهذیب، شیخ طوسی، 4/10 حدیث 10) فقها عموماً تغریب را نیز مخصوص مرد زناکار می‌دانند و معتقدند که تغریب در مورد زن نباید اجرا شود. شیخ بر این مسئله ادعای اجماع کرده است (شرح لمعه، شهید ثانی، 111/9). در تغریب زناکار را از شهر و یا قریه‌ی خود اخراج کرده و مجبورش می‌سازند برای مدت یکسال در شهر یا قریه‌ای دیگر زندگی کند، در مقدار مسافت بین شهر مبدء و مقصد نظرها مختلف است، بعضی مقدار آن را به مقداری که موجب قصر در نماز بشود کافی دانسته‌اند. و بعضی هم آن را موکول به نظر امام و یا نائب امام کرده‌اند.

منابع:

غیر از منابع یاد شده در متن مقاله؛ مبسوط، شیخ طوسی، 2/8؛ تبصره، علامه، 180؛ قواعد، علامه، 252/2؛ شرایع، محقق، 155/4.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط