جوان و مسئوليت‏پذيرى

در بيشتر جوانان، احساسات مبناى اراده كارها قرار مى‏گيرد و تنها لذت و خوشى هر روز نخستين هدف مى‏شود، بى‏آنكه به فردا و فرداهاى زندگى توجه شود و يا كارى براى روز نياز و احتياج انجام شود. از اين‏رو «راحتى»، «تنوع‏طلبى»، «سنّت‏شكنى» و «بى‏توجهى به هنجارهاى خانواده و جامعه» به دور از «بكن و نكن» و «بايد و نبايد» مطلوب و محبوب نسل جوان است. جوانان روى خوش نسبت به «تكليف»، «وظيفه» يا «مسئوليت» در زندگى نشان نمى‏دهند و از هر گونه گفتار و رفتار يا بينش و
شنبه، 17 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوان و مسئوليت‏پذيرى
جوان و مسئوليت‏پذيرى
جوان و مسئوليت‏پذيرى

نويسنده:احمد لقمانى
هر كسى را وظيفه و عملى است
رشته‏اى پود و رشته‏اى تار است
وقت پرواز بال و پر بايد
كه نه اين كار چنگ و منقار است
روزها و لحظه‏هاى جوانى لبريز از زيبايى، هيجان، نشاط، احساسات و لذت‏هاى متنوع از تفريح و شادى، شيك‏پوشى و آراستگى، ميهمانى‏هاى پر خاطره و مسافرت‏هاى شيرين و لذت‏بخش است.
در بيشتر جوانان، احساسات مبناى اراده كارها قرار مى‏گيرد و تنها لذت و خوشى هر روز نخستين هدف مى‏شود، بى‏آنكه به فردا و فرداهاى زندگى توجه شود و يا كارى براى روز نياز و احتياج انجام شود. از اين‏رو «راحتى»، «تنوع‏طلبى»، «سنّت‏شكنى» و «بى‏توجهى به هنجارهاى خانواده و جامعه» به دور از «بكن و نكن» و «بايد و نبايد» مطلوب و محبوب نسل جوان است. جوانان روى خوش نسبت به «تكليف»، «وظيفه» يا «مسئوليت» در زندگى نشان نمى‏دهند و از هر گونه گفتار و رفتار يا بينش و روش محدودكننده‏اى گريزان هستند.

خانواده و تربيت / نسل نو

در بسيارى از عرصه‏ها «ممنوعيت»ها را محترم نمى‏شمرند و «خط قرمز» براى خواسته‏هاى خود نمى‏دانند. نسبت به واژه‏هايى همچون «حرام»، «نبايد»، «صحيح نيست» و ... واكنش نشان مى‏دهند و دوست دارند جوانى خود را كه سرشار از غرور، قدرت، آرزو و رؤياست همسو با خواسته‏هاى خود سپرى كنند، گرچه به شكافتن مرزهاى «بايد و نبايد» مرسوم در فرهنگ ملى بينجامد و بسيارى را در دستيابى به خواسته‏هاى خود برنجاند.
اما چندى نمى‏پايد كه با «شناخت»، «شعور» و «بينش روشنى» كه نسبت به «هست‏ها و نيست‏ها» و «حقايق هستى» مى‏يابند، تفاهم عقلانى و گفتگويى منطقى و مستدل با انسان‏هاى انديشمند و آگاه برقرار مى‏كنند و تمامى بايدها و نبايدها را باعث «مصونيت» و نشان «انسانيت انسان» و تمايز خود با «حيوان» مى‏بينند. بدين خاطر وظيفه و مسئوليت يا تكليف و تعهد را هديه‏اى الهى به انسان مى‏بينند آن هم انسانى عاقل و خردمند و بالغ و اختيارگرا كه مسيرى سعادت‏آفرين براى امروز و فرداى خود فراهم مى‏سازد و با رشد و رشادتِ هر چه تمام مى‏گويد:
«به تمام كسانى كه به من «نه» گفتند مراتب سپاسگزارى خود را اعلام مى‏كنم زيرا آنها باعث شدند كه من خودم مسئوليت‏هايم را به عهده بگيرم.»
و گاه زمزمه‏اى اينچنين با خويش مى‏نمايد:
به روزگار جوانى خوش است كوشيدن
چرا كه خوش‏تر ازين وقت روزگارى نيست
تو قدر خرمى نوبهار عمر بدان
خزان گلشن ما را دگر بهارى نيست

جلوه‏هاى مسئوليت و پيامدهاى مسئوليت‏پذيرى جوانان

مسئوليت در سه جلوه همچون ضلع‏هاى مثلث رخ مى‏نمايد و حاصل آن مسئوليت فردى، مسئوليت اجتماعى و مسئوليت الهى است كه به ترتيب در قبال خود، خلق و خدا معنا مى‏يابد. منظور از مسئوليت فردى يا مسئوليت در قبال خود، آن است كه آدمى حدود توانايى خويش را به درستى بشناسد، آنها را از نظر اصلى و فرعى از يكديگر تمييز دهد و تا سرحد امكان، به پرورش و شكوفايى هر يك اقدام نمايد و به تعبيرى ديگر حق خويشتن را بر خود ادا كند. به يقين هر گاه خط سير زندگى او از چنين مراحلى عبور كند، موفقيت‏ها و كاميابى‏هايى كه نصيب وى مى‏شود، فصل درخشان و ارزنده‏اى از هويتش تكوين مى‏يابد.
آثار مسئوليت‏پذيرى و انجام وظيفه در نسل جوان بسيار است. برخى از پيامدهاى برجسته آن عبارت است از:

1. تقويت حس كفايت و لياقت در زندگى

زمانى كه والدين با نگاهى آكنده از لطف و محبت فرزند سه ساله خويش را به جمع‏آورى وسايل بازى خود ترغيب و تشويق مى‏كنند و كودك با دستان كوچكش آنها را در جاى خويش قرار مى‏دهد، اولين درس «مسئوليت‏پذيرى» با تمام زيبايى‏اش در كانون خانواده آموخته مى‏شود و نخستين لذت «خودكفايى» و به تعبير صحيح «خودبسندگى» در كام وجود كودك شكل مى‏گيرد. ساليان بعد، همان كودكِ ديروز، در ايّام جوانى به خوبى مى‏داند مسئوليت‏پذيرى يعنى هر كس كارى را كه به او سپرده‏اند، به خوبى و شايستگى انجام دهد. تقويت حس كفايت و لياقت زمانى پديد مى‏آيد كه هر يك از ما احساس مى‏كنيم لياقت ذاتى خويش را به ظهور رسانده‏ايم و با قبول تعهد و مسئوليت به قله افتخار «خودباورى» دست يافته‏ايم.

2. احساس نشاط پايدار درونى و شادابى معنوى

ور به مكتب وظيفه نشناسى
اوستاد و خليفه نشناسى
نه وظيفه شناخته نه عمل
گول و نادان و مست ولايعقل
نه امانت نه حس مليت
نه وظيفه نه پاكى نيت
استقبال از «مسئوليت» و توجه به «تعهد» و «تكليف» به ويژه در عرصه ارتباط با پروردگار و آفريده‏هاى الهى بيانگر گستره شخصيت انسان و تفاوت او با جمادات، نباتات و حيوانات است.
پاسخ به نداى «يا ايها الذين آمنوا» و «يا ايها الناس» يعنى قبول مسئوليت بندگى و عبوديت، يادآور اين حقيقت درخشان و دلرباست كه انسان داراى «احساس و عاطفه» و «انديشه و شناخت» است، خردمندانه مى‏بيند، انديشمندانه تصميم مى‏گيرد و آگاهانه انجام مى‏دهد و با انجام وظيفه خويش گاه برتر از فرشتگان و ملائك، به مقام خليفه الهى بار مى‏يابد.
مسئوليت و تعهد در لحظه لحظه‏هاى زندگى، حقيقتى غير قابل انكار است كه آيات قرآن با صراحت بسيار به آن اشاره دارد و با سخن از رستاخيز انسان‏ها و لحظات پاسخگويى افراد، امر الهى را بازگو مى‏نمايد كه:
«وَقِفُوهُم انّهم مسؤولون؛
بازداشت‏شان كنيد كه آنها [نسبت به خود و ديگران] مسئولند و بايد پاسخگو باشند.»
رسول گرامى اسلام(ص) نيز با اشاره به اين آيه نورآفرين فرمود:
«در روز قيامت هيچ بنده‏اى قدمى از قدم برنمى‏دارد مگر اينكه چهار چيز از او سؤال مى‏شود:
1. از لباس او كه [چگونه و در چه راهى[ مندرس و فرسوده شده است؟
2. از [يگانه سرمايه هستى او يعنى[ عمر وى كه [در چه راهى [و چگونه صرف كرده و به پايان رسانده است؟
3. از دارايى و ثروتش كه چگونه جمع‏آورى نموده و در چه راهى خرج كرده است؟
4. از حب و دوستى ما اهل بيت كه [چه مقدار معرفت و شناخت و محبت نسبت به ما پيدا نموده است؟]
بى‏دليل نيست كه پيشوايان پاك‏انديش ما از خداوند در راه انجام رسالت و مسئوليت خويش در زندگى درخواست كمك مى‏نموده‏اند، همان طورى كه امير مؤمنان على(ع) مى‏فرمايد:
«اَستَعينُه على وظايف حقوقه؛
مدد مى‏جوييم از او براى انجام وظايف الهى و اداى حقوق و تكاليف عبادى.»
گرچه در انجام وظايف بندگى سختى وجود دارد اما شيرينى و دلنشينى روحى و رضايت خاطر درونى انسان يكايك ناهموارى‏ها را هموار و محبوب مى‏سازد.
اين بينش موجب آن شده است كه برخى از صاحب‏نظران به اين باور دست يابند:
  • راهى كه به بهشت منتهى مى‏شود، انجام وظيفه است.
  • وظيفه، جاده كوهستانى است به سوى خدا.
  • انجام وظيفه و پذيرش مسئوليت و تعهد عالى‏ترين مقصد و منظور زندگى و اخلاق است و زندگى انسان در مركز دايره وظايف عمومى قرار گرفته است.
  • هر كس با عزم و اراده متين سعى در انجام وظيفه نمايد، مقصد و منظور اصلى خلقت خويش را به انجام رسانده و شالوده يك اخلاق عالى مردانه‏اى را در نفس خويش استوار ساخته است.

    3. ايجاد و افزايش حس قدرشناسى از زندگى

    «قدرشناسى» يا «شكر نعمت‏ها» صفات كريمان و بزرگواران است كه سنجيده مى‏بينند، سنجيده مى‏پوشند و سنجيده مى‏نوشند؛ لطفى پيدا و پنهان است كه پيشوايان روشن‏انديش ما براى دستيابى بدان افزون بر عزم و جزم، از خداوند مهربان و رحيم درخواست توفيق كرده‏اند و بهترين سپاس را اجتناب از گناه و تمام شكر را جمله «الحمدللّه‏ ربِّ العالمين» معرفى كرده‏اند.
    آثار سيل‏آسا و بركات بى‏نظير شكر و سپاس نعمت‏هاى الهى به گونه‏اى رفيع و عظيم است كه پيامبر اسلام(ص) با اشاره به آن فرمود:
    «ما فتح الله على عبد باب شكر فخزن عنه باب الزيادة»؛
    باب شكر و سپاس به روى بنده‏اى گشوده نمى‏شود مگر اينكه خداوند در پى آن، باب افزايش نعمت و لطف خود را به روى او مى‏گشايد.»
    در يك نگاه مسئوليت‏پذيرى و تعهد و توجه به وظايف خويش در زندگى، حس قدرشناسى به انسان مى‏بخشد، زيرا آنان كه با زحمت و تلاش و سختكوشى و قبول مسئوليت به زندگى خود رشد و بالندگى بخشيده‏اند، بيش از ديگران شاكر نعمت‏ها و قدرشناس الطاف الهى هستند.

    4. آمادگى براى ايفاى مسئوليت‏هاى بزرگ

    انجام هر وظيفه و مسئوليتى، رضايت
    درونى به انسان مى‏بخشد و افزون بر آن بر اعتماد به نفس جوانان مى‏افزايد و آنها را براى قبول مسئوليت‏هاى عظيم‏تر و گسترده‏تر آماده و مطمئن مى‏سازد. جامعه را بهره‏مند از مديران متعهد و خدمتگزاران شايسته مى‏كند و نيز روند نوسازى و توسعه اجتماعى را بهبود چشمگير مى‏بخشد. «برايتون» جلال و افتخار حقيقى در زندگى را اين‏گونه ترسيم مى‏كند:
    «بزرگى و عظمت واقعى انسان در آن نيست كه شخصى در طلب آسايش و لذت يا كسب مقام و شهرت براى نفس خود باشد، بلكه جلال و افتخار حقيقى هر كس عبارت از آن است كه وظايف و تكاليف شخصى خويش را به درستى انجام دهد.»
    و «اپيلكتوس» هم براى حس قدرشناسى آثارى اينچنين بيان مى‏نمايد:
    «حس وظيفه‏شناسى براى مردمان دلير و شجاع به منزله حافظ و پشتيبان است و آنها را سرفراز و پابرجا نگاه داشته، به آنان قوّت و قدرت [براى كارهاى بزرگ و سترگ[ مى‏بخشد.»

    عوامل پرهيز جوانان از پذيرش مسئوليت

    موانع متفاوتى باعث روى گرداندن نسل جوان از استقبال يا قبول مسئوليت در عرصه‏هاى فردى، خانوادگى و اجتماعى مى‏شود كه شناخت اين عوامل ـ به ويژه از سوى پدران، مادران، معلّمان و مربيان ـ زمينه‏ساز محو اين موانع و جايگزين‏سازى عوامل مثبت و سازنده مى‏شود.
    با هم يكايك اين ناهنجارى‏ها را مرور مى‏كنيم:

    1. كم‏خبرى يا بى‏خبرى از ارزش احساس مسئوليّت در زندگى

    تفاوت برجسته انسان با ديگر موجودات در «عقل و خرد» يا «شناخت و معرفت» است. آنان كه خود را در گستره هستى «انسان» مى‏دانند و انسان را به معناى موجودى مسئول نسبت به خود، خلقت و خداوند و در جلوه‏هاى مادى و معنوى يا دنيوى و اخروى تفسير مى‏كنند، بى‏شك، پس از ايّام كودكى و با ورود به روزهاى نوجوانى، آمادگى درك و دريافت مسئوليت‏هاى كوچك و بزرگ را در خود ايجاد مى‏كنند. گرچه از يك نظر زمينه اين مهم در آغاز بايد از سوى اطرافيان بخصوص والدين صورت پذيرد، امّا فراهم ساختن انديشه مسئوليت‏پذيرى از سوى جوانان، انگيزه پاسخگويى و مسئوليت‏طلبى را به گونه‏اى سهل و آسان فراهم مى‏سازد.
    با نگاهى به آموزه‏هاى دينى جدّى گرفتن اين احساس به طور جامع و فراگير همه پيروان پاك‏انديش را بيدارى شايانى مى‏بخشد؛ از سخن خالق حكيم به عيسى بن‏مريم(ع) اين است:
    «يا عيسى! اِنَّك مسؤول فارحم الضعيف كرحمتى ايّاك و لاتقهر اليتيم؛
    اى عيسى! همانا تو مسئول هستى، پس به ضعيف مهربانى كن مثل رحمت من به تو و از يتيم روى مگردان و با او قهر مكن.»
    نيز رسول گرامى اسلام(ص) فرمود:
    «مرد، راعى و سرپرست خانواده خود است و هر سرپرستى مسئول نسبت به افراد خويش است و زن نيز مسئول در باره مالِ همسر است و از او در باره دارايى شوهر سؤال مى‏شود.»
    سپس آن حضرت اصلى كلّى و مبنايى نسبت به تمامى داده‏هاى الهى ارائه فرمود:
    «كُلُّ نعيم مسؤول عنه يوم القيامة الاّ ما كان فى سبيل اللّه تعالى؛
    تمامى نعمت‏ها مورد سؤال و بازخواست در روز قيامت قرار مى‏گيرد، مگر آنچه در راه خدا داده شده است.»
    اين بينش بالنده زمينه‏ساز سخن حكيمانه‏اى گرديده كه: همه ما به فقر و غنا، سلامتى و مرض، غربت و قدرت و علم و جهل مبتلا هستيم و در باره داده‏ها و نداده‏ها مورد امتحان قرار مى‏گيريم.
    به يقين باخبرى نسل جوانِ ما از چنين بصيرت و بينايى معنوى، روشنى راه، رفع ترديد و دودلى و نگرانى، به هرز نرفتن سرمايه‏هاى انسانى و استفاده شايسته و بايسته از فرصت‏هاى ارزنده زندگانى را به همراه خواهد داشت تا به تعبير قرآن از روز نخست با قوت و قدرت به مسئوليت خويش رو كنند (خُذِ الكِتابَ بِقُوَّةٍ) و هرگز دچار روزمرّگى و بيهودگى يا سردرگمى و دودلى نگردند و عاقبتى زيانبار در سخن معصومان(عليهم السلام) در انتظار آنان نباشد، كه فرمودند:
    «آن كس كه بدون بينايى و آگاهى لازم، عمل مى‏كند، همانند كسى است كه در غير مسير مورد نظر حركت مى‏نمايد كه پيامد حركت يعنى سرعت، چيزى جز دورى بيشتر نخواهد بود.»] او [«همانند درازگوش چشم‏بسته آسياب است كه ره به جايى نمى‏برد و پيوسته به گرد خويش مى‏چرخد.»

    2. ترس و هراس از زندگى

    خودكم‏بينى، خودباختگى، تلقين‏هاى منفى، تحقيرهاى بيرونى و كم‏آگاهى ناهنجارى ترس و بيم را تقويت مى‏كند و به موازات آن انسان را دچار بى‏ارادگى، مسئوليت‏گريزى، راحت‏طلبى و سست‏عنصرى مى‏نمايد. از اين‏رو در معارف آسمانى از وجود ترس در ساحت وجود به خدا پناه برده مى‏شود (اللّهم انى اعوذ بك من ... الجبن) سپس درباره جُبن يا ترس چنين مى‏خوانيم:
    «الجبنُ شينٌ ... ذُلٌّ ظاهرٌ ... عارٌ و منقصةٌ ... آفةٌ؛
    ترس باعث شكست و سرافكندگى، ذلّت و زبونى ظاهرى، زشتى و نقص و كاستى و آفت [براى فضايل و ارزش‏هاى زيباى زندگى [است.» در رهنمودهاى دينى افزون بر معرفى پديده ترس به عنوان يك ناهنجارى شخصيّتى، دستورالعملى نيز براى پالايش شخصيت انسانى از اين آفت بيان شده است و آن سخن امير مؤمنان على(ع) است كه فرمود:
    «هرگاه از چيزى بيم داشتى خود را در متن آن قرار ده؛ چرا كه خودنگه‏دارى شديد تو از آن، بزرگ‏تر از خودِ آن چيزى است كه از آن خوف دارى.»

    3. سستى، تنبلى و بى‏حالى

    ملك ايران يكى گلستان است
    ما گل سرخ اين گلستانيم
    كار ما ورزش است و خواندن درس
    همه از تنبلى گريزانيم
    سستى و كارهاى بى‏معنى
    كار ما نيست زان كه انسانيم
    سستى، تنبلى و بى‏حالى (توانى) آفتى جدّى براى كمال شخصيت همگان بخصوص نسل جوان به حساب مى‏آيد و عزم و جزم، بهترين داروى درمان اين درد خواهد بود.
    اگر اين واقعيت والا پذيرفته شود كه زندگى دنيا، ميدان آزمون و امتحان و به تعبيرى رساتر، ميدان مسابقه است كه افزون بر حركت، سرعت (سارعوا الى ...) و برتر از سرعت، سبقت (سابقوا الى ...) مطرح است، هرگز ناهنجارى سستى، مسامحه و بى‏حالى جسم و جان را اسير وِلِش‏بازى، بى‏خيالى، و يا بازيچه گرفتن تمامى حقايق زندگى نمى‏كند تا با امروز و فردا كردن از مسئوليت‏هاى جدى روى گردانده شود، كه رهبران آسمانى فرموده‏اند:
    «لا تجتمع عزيمةٌ و وليمةٌ ... ما اَنْقَضَ النّوم لِعَزائِمِ اليَومِ؛
    عزم و همّت [براى كارهاى شايسته و چشمگير] با وليمه و سورچرانى جمع نمى‏شود و چه بسيار خواب‏هايى كه عزم و جزم انسان را در انجام امور نقض كرده است [و ساعات او را پوچ و هيچ ساخته است].»
    بى‏دليل نيست كه آنان نخست از حالت ويرانگر سستى و بى‏حالى به خدا پناه برده‏اند و گفته‏اند:
    «اللّهم اِنّى اعوذ بك من الكسل و الفشل؛
    پروردگارا! همانا به تو پناه مى‏برم از كسالت و بى‏حالى و سستى و بى‏توجهى [به حقايق پايدار زندگى].»
    سپس آثار زيانبار تنبلى و بى‏حالى را اين‏گونه ترسيم كرده‏اند:
    «توانى يا تنبلى و سستى در زندگى دنيا باعث ضايع ساختن سرمايه حيات، پشيمانى و ندامت و در آخرت سبب خسران و حسرت مى‏شود، اين حالت، ويژگى احمقان و بى‏خردان است كه با آن حقوق خود و ديگران را پايمال مى‏كنند.» در مقابل امام على(ع) شيوه شايسته مبارزه با اين بيمارى روحى را اينچنين مى‏فرمايد:
    «ضادّوا التوانى بالعزم؛
    با تصميم و عزم قاطع به مبارزه با سستى برخيزيد.»

    4. نداشتن صبر و ثبات در زندگى

    باور اين حقيقت گرانبها كه بهشت شيدايى، افتخار و سربلندى با سختى‏ها و تلخى‏هاى بسيارى همراه است و پيمودن اين مسير سنگلاخ جز با صبر و بردبارى ميسّر نمى‏شود، تمامى سختى‏ها را سهل و تلخى‏ها را شيرين مى‏سازد و دستيابى به قلّه بزرگى و بزرگوارى را آسان مى‏نمايد.
    آنان كه به خوبى دريافته‏اند «تكليف» كه مرز امتياز انسان و حيوان است، از «كُلْفَت» و «سختى» است و با «مسئوليت» انسان بودن همراه است، مى‏دانند كه دستاوردهاى زيبا و زرّينى از رشد و رويش و كمال و تكامل با خود دارد، از اين‏رو شروع اين فصل جديد را با «جشن» آغاز مى‏كنند و «مسئوليت» را نه تنها «محدوديت» نمى‏شمرند بلكه «مصونيت» از سقوط از بلنداى انسانيت به قعر گمراهى و حيوانيت مى‏نگرند. بدين خاطر در راه انجام وظيفه خويش، صبر و استقامت و ثبات و بردبارى نشان مى‏دهند و در راه دستيابى به ارزش‏هاى والاى الهى هرگز احساس خستگى و خمودى يا سستى و كاستى نمى‏كنند.
    چه زيبا امام(ع) فرمود:
    «كسى كه براى خود صبر و بردبارى در برابر سختى‏ها و ناگوارى‏هاى روزگار را فراهم نكند، ناتوان خواهد ماند.»
    چنان كه فرمود:
    «فردى كه بر مركب راهوار صبر جا مى‏گيرد، به ميدان پيروزى راه يافته است.»
    آثار و بركاتى اينچنين موجب گرديده كه واژه «اِصْبِرْ؛ صبر و بردبارى نما» به طور زياد در توصيه‏هاى سبز و آسمانى معصومان(عليهم‏السلام) به اصحاب خود ديده شود تا پس از گذر از چنين معبر سنگلاخ به پيروزى دست يابند:
    «اصبر حتّى تأتيك دولتك ... اصبر تظفر ... اصبر تنل؛
    صبر و استقامت داشته باش تا دولت [و توانمندى] براى تو فراهم شود ... بردبار باش تا پيروز و سربلند شوى ... ثبات قدم داشته باش تا به اهداف خود نايل شوى.»

    5. تلقين‏هاى منفى و خودكم‏بينى

    احساس خود كم‏بينى، كمرويى، عواطف منفى، گريز از موقعيت‏هاى نگران‏زا و نوميدى، مجموعه عواملى است كه در وجود هر يك از ما به ويژه نسل جوان باعث ضعف اعتماد به نفس مى‏شود و آدمى را از پذيرش مسئوليت‏هاى كوچك و بزرگ دور مى‏سازد.
    شناخت شايسته از خود، فراموشى گذشته ناموفق، بى‏توجهى به سخنان تحقيرآميز اطرافيان بى‏خرد، به‏يادسپارى آينده‏اى سرشار از موفقيت، مثبت ارزيابى كردن خويشتن، كاستن از خواهش‏هاى بى‏شمار و گاه خارج از توان و قدرت، تقويت ارتباط به خداوند و نشست و برخاست با انسان‏هاى موفق، پراميد و با نشاط، باعث طلوع نويد و افشانده شدن بذر اميد در زندگى مى‏شود و پس از چندى نگاهى تازه و فضايى روشن از مثبت‏نگرى و شادكامى براى فرد فراهم مى‏نمايد.
    يكى از تمرينات معروفى كه روانشناسان بر آن تأكيد مى‏ورزند، «پالايش افكار» است، كه آغاز راه موفقيت، مسئوليت‏پذيرى و سربلندى در زندگى است. در اين مرحله، اعتقادات و باورهاى رسوخ كرده در عمق جان خويش را درباره ماهيت خود و مردم به باورهاى مثبت تبديل و طبق آن عمل مى‏شود. پس از اين مرحله هرگز جايى براى واژه‏هاى، «نمى‏توانم»، «نمى‏خواهم»، «مى‏ترسم»، «بدبخت‏ترين آدمم»، «خيلى بدشانس هستم»، «من براى اين كار كوچكم»، «گفته‏اند نمى‏توانم» و ... يافت نمى‏شود.
    اين شيوه ناشايست كه در معارف دينى «فال بد زدن» يا «طيره» نام گرفته است به معناى ناديده انگاشتن افكار و افعال يا تصميم و تلاش افراد و بى‏تأثيرى خواست خداوند در عرصه‏هاى مختلف زندگى است.
    امام صادق(ع) فرمود:
    «طيره و فال بد زدن بر اساس همان چيزى است كه آن را قرار مى‏دهى؛ اگر راحت گرفتى، راحت است و اگر سخت گرفتى سخت است و اگر ناديده گرفتى، چيزى نخواهد بود.»
    اين رهنمود روشن ما را به اين حقيقت مى‏رساند كه تفأل، گمانه‏زنى و امثال آن در فرهنگ‏ها به گونه‏اى است كه مى‏تواند منشأ اثر باشد اما آنچه در واقع عامل اين تأثير است، نوع ارزيابى، بينش، حركت و كوشش فرد است و چيزى خارج از وجود او نيست. پس بكوشيم مثبت بينديشيم، مثبت بنگريم و مثبت عمل كنيم كه اين شيوه، آغاز فرخنده‏اى در حيات ما خواهد بود.

    شيوه‏هاى تشويق و ترغيب جوانان به مسئوليت‏پذيرى

    بهره مندى از شيوه‏ها و سليقه‏هاى ناب و تازه و به كارگيرى راهكارهاى غير مستقيم نسبت به ايفاى وظايف نسل جوان و تشويق آنان به پذيرش مسئوليت و انجام تعهد تأثيرى بسيار در گرايش آنان به اين مهم دارد. برخى از اين شيوه‏ها عبارتند از:
    1. آگاه كردن والدين به وظيفه آنان در تعويض مسئوليت‏هاى مناسب به فرزندان از دوران كودكى و به دنبال آن در ايام نوجوانى و جوانى. چنان كه روزى امام صادق(ع)،
    پيشواى پاك‏نهاد و پاك‏سخن شيعيان رو به فرزندان خويش كرد و فرمود:
    «بر شما باد دورى از بى‏نشاطى، كاهلى، سستى و كاستى از انجام وظايف كه باعث محروميت از لذت دنيا و تهيدستى در آخرت مى‏شود.»
    2. آشنا ساختن مربيان و معلمان با نقشى كه مسئوليت‏هاى درون مدرسه در سازندگى جامعه دارد، با حوصله، دقت و سازگارى در خور، مسئوليت‏هايى به دانش‏آموزان واگذار كنند تا با تمرين بسيار خود را براى مسابقه جدى مسئوليت‏پذيرى در جامعه آماده سازند. به قول «لاكوردر»:
    «كارهاى بزرگ جهان بر حسب امرى است كه از حلقوم وظيفه خارج شده است و ناشايسته‏ترين آنها آن است كه با صداى هوس انجام يافته است.»
    3. تفهيم اين واقعيت به نسل جوان كه لياقت‏هاى آنان بيش از كلام در عمل آنها تجلى مى‏يابد، چنان كه برخى از صاحب‏نظران گفته‏اند:
    «خوشبخت كسى است كه طعم وظيفه و مسئوليت را چشيده و هر روز با رضايت خاطر براى انجام بهتر آن تلاش مى‏كند.»
    4. توجيه نسل جوان در زمينه آثار ارزشمند فردى و اجتماعى مسئوليت‏پذيرى و ارائه تحليل‏هاى منطقى و روانشناختى در
    زمينه ارتباط ميان مسئوليت‏پذيرى و رشد اعتماد به نفس و ابراز وجود آثارى گرانبها همچون:
    الف) ثبات شخصيت و پايدارى و استقامت در برابر دشوارى‏ها و تنگناهاى زندگى.
    ب) جلب اعتماد ديگران به خويشتن.
    ج) بروز خلاقيت‏ها و ظرفيت‏هاى درونى و خدادادى.
    د) خوش‏بينى، مثبت‏نگرى، اميد در امروز و طلايى ديدن افق فرداهاى زندگى.
    5. ترغيب جوانان به قبول مسئوليت‏هاى شخصى و خانوادگى در راستاى دستيابى به تجربيات قابل قبول براى مسئوليت‏هاى اجتماعى و حتى جهانى؛ به قول شكسپير:
    «كارى كه وظيفه و صميميت در آن دخالت دارد، خلل‏پذير نيست و موفقيت‏آميز است.»
    6. آشنايى نسل نو با زندگينامه شخصيت‏هاى خودساخته و وارسته و بزرگان عرصه انديشه و اخلاق براى تشويق جوانان به كوشش آگاهانه و تفكّر خَلاّق.
    اين روش به گونه‏اى دلپذير، روح و روان نسل جوان را به اوج ارزش‏هاى انسانى پرواز مى‏بخشد، مقام بلند انسانيت را نمايان مى‏سازد و موفقيت و سربلندى حقيقى را در نگاه آنان تجلى مى‏دهد تا هرگز در پى آب،
    سراب نجويند و حقايق حيات را با چشم دل ببينند و بيابند و هماره به خود بگويند:
    اى تو را كرده خداوند خداى متعال
    داده جان و خرد و جاه و جوانى و جمال
    بنده را نيست غم جان و جوانى و جهان
    غم آنست كه بيهوده در افتى به وبال
    7. تشويق جوانان در جهت دانش‏افزايى عمومى و گسترش اطلاعات كلى زندگى به منظور پذيرش آگاهانه مسئوليت و ايفاى موفقيت‏آميز آنها.
    تأثير دانش و دانايى در نوع بينش افراد نسبت به مسئوليت‏پذيرى در زندگى اين‏گونه نمايان است:
    * لفظ وظيفه در نظر من بزرگ‏ترين كلمات دنياست.
    * خوابيدم و خواب ديدم زندگى جمال و زيبايى است، بيدار شدم و فهميدم زندگى عبارت است از: «وظيفه‏شناسى»
    * هر مسئوليتى را كه فراموش كنيم، پرده‏اى به روى حقيقتى كه مى‏بايست بدانيم كشيده مى‏شود.
    8. تفهيم اين واقعيت روانشناختى كه هر فرد از دو «سن تقويمى و عقلانى» برخوردار است. منظور از سن تقويمى همان سن شناسنامه‏اى است و مراد از سن عقلانى، ميزان پختگى و تدبير زندگى است و تأكيد بر اين مطلب كه سن عقلانى با مسئوليت‏پذيرى مناسب و ايفاى نقش مثبت در اين عرصه افزايش مى‏يابد و هرگاه فردى از سن عقلانى بالاترى نسبت به سن تقويمى برخوردار گرديد، موقعيت قابل احترام و قابل اعتمادى در جامعه كسب مى‏كند. همان‏گونه كه با تجربه، افزايش دانش، تهذيب نفس، نشست و برخاست با خردمندان و انديشمندان و افزايش معنويت و نور بصيرت، سن عقلانى جوان قابل افزايش چشمگيرى است.
    بدون ترديد توجه دادن به نسل جوان كه آنها در همه حال در محضر خداى متعال هستند و هرگونه مسئوليتى را كه بپذيرند، پروردگار شاهد و ناظر آنهاست، زمينه‏ساز رشد وجدان اخلاقى جوانان در عرصه‏هاى قبول و انجام مسئوليت‏ها مى‏شود و بر اين امتياز ارزشمند در زندگى مى‏افزايد تا بر آن باشند، «مراقبت از نفس» و «ياد خدا» را در عرصه‏هاى مختلف حفظ كنند تا خود نيز محفوظ مانند و به شناختى اينچنين دست يابند:
    خوشا آنان كه الله يارشان بى
    به حمد و قل هو الله كارشان بى
    خوشا آنان كه دايم در نمازند
    بهشت جاودان بازارشان بى
    منبع: پیام زن




  • نظرات کاربران
    ارسال نظر
    با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
    متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.