نویسنده: سید حسین بحرینی
طراحی شهری ملموسترین و محسوسترین فعالیتی است که میتواند ارزشها، خواستها و هدفهای یک جامعه را تحقق بخشیده با تبلور آنها فکر را به عمل و ذهنیات را به واقعیات نزدیک نماید. این امر اهمیت طراحی شهری و نقشی را که این فعالیت میتواند در جامعه داشته باشد روشن میسازد. آنچه که بخصوص در این چهارچوب حساسیت تعیین کنندهای مییابد معیارهای فرهنگی و ارزشی بکار گرفته شده در طراحی شهری است که پایه و اساس هر طرح کالبدی قرار میگیرد.
(بحرینی، 1370، صص 13-10)
در اینجا لازم است بین دو فرایند شکلگیری شهر که یکی توسط تعداد متنابهی افراد، مؤسسات و نهادها بصورت پراکنده، نامنظم و سازمان نیافته و دیگری که یک فرایند رسمی، منسجم و هدفدار طراحی شهر است تفاوت قائل شد. امروز بخصوص در کشوری نظیر کشور ما بخش عمده شکلگیری شهرها نتیجه یک فرایند تصمیمگیری و طراحی هماهنگ و از پیش حساب شده نیست بلکه انبوهی از کنشها و واکنشهای گوناگون و برآیند نیروهای مختلف است که شکل شهرها را پدید میآورد.
در چنین شرایطی، طراحی شهری چگونه میتواند نقش خود را که تجلی و تبلور فرهنگی ارزشهای جامعه است بنحو مؤثری ایفاء نماید. برای پاسخگویی به این سؤال باید دید در حقیقت چه نوع طراحی شهری با خصوصیات فرهنگی جامعه ما سازگار است.
تعیین نوع طراحی شهری در هر فرهنگ خاص متضمن مشخص کردن اجزاء و عناصر زیر است:
1. روشهای طراحی شهری
2. فرایند طراحی شهری
3. عناصر اصلی تشکیل دهنده شکل شهر
4. شکل مطلوب شهر
در مورد روشهای طراحی شهری باید دید چه روشهائی با هدفهای حفظ، تکامل و اعتلای فرهنگ جامعه سازگارتر است؟ روشهائی برای این منظور مقبولند که ارزشهای جامعه را محترم شمرده، بتوانند ساختارهای کالبدی را با الگوی فعالیتها، الگوی فعالیتها را با نیازهای رفتاری و نیازهای رفتاری را با سابقه فرهنگی جامعه پیوند دهند. در صورت تحقق این امر، طراحی شکل شهر، تبلوری واقعی از ارزشها و فرهنگ جامعه خواهد بود.
طراحی شهری در چهارچوب یک فرایند کلی برنامه ریزی و تصمیمگیری در جامعه نیاز به تشکیلات رسمی و مشخصی دارد تا از طریق آن اقشار و گروههای مختلف فرهنگی جامعه بتوانند خواستها، ارزشها و آرمانهای خود را جامه عمل پوشاند؛ نظریات و پیشنهادات خود را بصورت سرمایه گذاری در ایجاد بناها و تأسیسات و یا مرمت، نوسازی، بازسازی و حفظ بناها ارائه نمایند. شکل شهری حاصله، نتیجه امتزاج تفاوتهای فرهنگی قشرهای گوناگون بوده و نهایتاً به راهحلهای کالبدی که نیازهای رفتاری گروهها و قشرهای متعدد و متنوعی را تأمین نماید و تضادها و تعارضات گروهی را به حداقل ممکن کاهش خواهد داد، میانجامد. بدیهی است چنین فرآیندی نه میتواند کاملاً متمرکز باشد و نه کاملاً غیرمتمرکز. بلکه چیزی است بین این دو و به این ترتیب از راه حلهای انحصاری و خاص که ممکن است توسط گروه با نفوذ خاصی تحمیل شود جلوگیری بعمل آمده و تبلور نادرست فرهنگی به حداقل ممکن تقلیل پیدا خواهد کرد.
روشن است که اگر از هر قشر و طبقهای در جامعه خواسته شود که نظر خود را در مورد شکل و عملکرد شهر ابراز دارد، در این صورت طراحی شهری خواهد توانست خصوصیاتی چون «تنوع»، «برجسته بودن» و «بی نظیر بودن» سیمای شهری و الگوی فعالیتها را که از ارکان اصلی هر شهر پویا، زنده و با ارزش است بوجود آورد. زیرا رفتارهای جمعی، تظاهرات فرهنگی و هویت گروهی را منعکس میسازد.
طراحی شهری فعالیتی پرهزینه بوده و متضمن سرمایه گذاری و صرف مقادیر هنگفتی از منابع کمیاب جامعه است. بنابراین فعالیتهای طراحی شهری باید در جهت طراحی عوامل و عناصر اصلی، حساس و استراتژیک یک شهر که نقش تعیین کنندهای در شکل دادن به بافت و شکل شهر بر عهده دارند و بیشترین تأثیر را روی رفتار کلی شهروندان دارد سوق داده شود. تسهیلات شهری خاصی نظیر مراکز عمده خرید و فروش، مراکز خدمات عمومی و عناصری نظیر تأسیسات بندری، فرودگاهی و تأسیسات حمل و نقل عمومی مثل مترو، ترمینالها و شبکههای ارتباطی تأثیر فزایندهای بر سایر اجزاء و عناصر شکل و عملکرد شهری دارند و بنابراین سوق دادن طراحی در جهت عناصر و عوامل فوق خواهد توانست شکل و عملکرد کل شهر را بمراتب بهتر و مؤثرتر از اعمال کنترل از طریق دیگر نظیر منطقه بندی و یا کُدگذاری ساختمانها تحقق بخشد.
مطالعه و تحلیل راه حلهای گوناگون شکل شهر در چارچوب خصوصیات فرهنگی جامعهای که قرار است شکل مورد نظر در آن شکل گیرد، به شناخت مفاهیم ارزشمندی همچون اندازه مطلوب شهر، شکل و ساخت کلی آن، ساختار فضائی اجزای تشکیل دهنده آن نظیر محله و غیره خواهد انجامید.
هدف طراحی شهری این است که نیازهای فضائی - رفتاری مردم را به فضای کالبدی مناسب تبدیل نماید. بسیاری از نیازهای رفتاری شهروندان در شهرهای کنونی، تأمین نشده و بهمین علت است که این شهرها از عملکرد مطلوبی برخوردار نیستند.
مسائل و تنگناهای شهری جامعه باید در قالب یک تشکیلات منظم و کارآ حل و فصل شود. و این کار باید به شیوهای صورت پذیرد که کلیه اعضاء جامعه بتوانند در چارچوب یک فرایند منسجم به ارائه پیشنهادات و نقطه نظرهای خود اقدام نمایند. چنین روشی مآلاً به تدوین راه حلهای طراحی مردمی منتهی خواهد شد. بدیهی است در صورتی که جامعه ظرفیت ایجاد یک چنین تشکیلاتی را جهت پاسخگوئی به مسائل نداشته باشد، در این صورت شکل شهری حاصله بهیچوجه تبلور آگاهانهای از فرهنگ جامعه نبوده و تحت تأثیر عوامل غیرواقعی و معیارهای ناموجه بوجود میآید. مشارکت فعالانه مردم در فرایند طراحی و مردمی کردن این فرایند موجب میشود که ساخت، گونه و ترتیب قرارگیری کاربریهای گوناگون در شهر از «تنوع» لازم برخوردار شده و بنابراین نیازهای گروههای مختلفی از جامعه را برآورده سازد. یکی از علل بالا بودن کیفیت شکل شهری در شهرهای قبل از صنعتی شدن این بود که امر ساختن شهرها مستلزم شرکت تمام یا اغلب شهروندان میبود و هر کس میتوانست حداکثر استعداد و خلاقیت هنری خویش را در این راه بکار گیرد و بهمین جهت نتیجه حاصله شکلی متنوع، خاص و با هویت بود.
شرکت فعال مردم در طراحی فضاهای عمومی خاصی که در ارتباط مستقیم با مراسم سنتی، اجتماعی و مذهبی است از اهمیت زیادی برخوردار است. تکیه بیش از حد به تخصص حرفهای و یا تکنولوژی که نتیجه طراحی را از قدرت درک افراد عادی خارج میسازد، نتیجتاً مطلوبیت عام پیدا نمی کند. مسئله هنگامی حاد میشود که طراحی تکنوکراتیک جای طراحی مردمی را گرفته و امر تصمیمگیری در مورد کم و کیف فضاهای عمومی شهری کلاً به متخصصین حرفهای واگذار گردد. و متخصصین نیز نسبت به نظر مردم در طراحی بیاعتنا باشند.
چنانکه گفته شد، استفاده از دیدگاههای متفاوت در طراحی شهری، امکان تنوع بخشیدن به ابزار، روشها و نهایتاً حاصل طراحی شهری را میسر ساخته و به این ترتیب بر غنای شکل شهر میافزاید. دیدگاههای طراحی شهری در حقیقت با نقشی که طراح شهری میتواند داشته باشد مشخص میشود. بطور کلی چند نقش عمده زیر را میتوان برای طراح شهری در یک جامعه متصور شد:
1. نقش خنثی
هنگامی که شهرها بدون استفاده از نظر طراحان ساخته شود و طراح شهری در شکلگیری و توسعه شهر دخالت نداشته باشد، در این صورت نقش طراح شهری یک نقش «خنثی» خواهد بود. این نوع طراحی شهری هنگامی اتفاق میافتد که شکل و ساخت شهر تحت تأثیر فرآیندهای غیر طراحی نظیر عوامل طبیعی، اقتصادی، سیاسی، اداری و تکنولوژیکی شکل میگیرد. بدیهی است در این گونه موارد شکل شهر هدفمند و آگاهانه نبوده و اغلب تصادفی و خود نظام یافته است.
2. نقش انفعالی
این نقش طراحی شهری هنگامی اتفاق میافتد که مهارتهای طراحی در چهارچوب محدودیتهای موجود بکار گرفته شده و کوششی در جهت رفع محدودیتها بمنظور حصول هدفهای طراحی بعمل نمیآید. یک چنین نقشی، طراحی شهری را تبدیل به «طراحی ظاهری» مینماید که هدفش انجام اصلاحاتی ظاهری مثل رنگ آمیزی بناها، گل کاری، تأمین روشنائی، نصب تابلو و چیزهائی از این قبیل خواهد بود. این نقش بسیار محافظه کارانه بوده و طرحهای آن قابلیت اجرا داشته و نتایج ملموس ولی جزئی در سیمای شهر بوجود خواهد آورد.
3. نقش خیالپردازانه
نقش «خیالپردازانه» هنگامی مطرح میشود که خلاقیت، نگرش و ذهن هنرمند و طراح جهت ابداع و پیش بینی رفتارهای آینده جامعه و بناها، فضاها و تأسیسات شهری مربوطه بکار گرفته شود. این نوع طراحی بدون شک نقشی سازنده و آموزنده داشته و راهنمای تصمیمات و فعالیتهای شهرسازی آینده خواهد بود. ممکن است عدم توجه به محدودیتهای موجود از ارزش و اهمیت اجرائی این نوع طراحی بکاهد. در حقیقت مخالفت و عدم اعتقاد مردم نسبت به چنین روشی بیشتر معلول بی اعتناء بودن آن به محدودیتهای موجود است.
4. نقش سیستمی (علمی)
این نقش طراحی شهری هنگامی پیش میآید که استفاده از طراحی شهری با شناخت عمیقی از دینامیزم نظام شهری و تغییرات بنیادی همراه باشد. در این حالت طراحی شهری وسیلهای خواهد بود برای انتقال و یا نگهداری نظام با تمام خصوصیات و اجزاء تشکیل دهنده آن. این نوع طراحی شهری معتقد به رعایت اصل سلسله مراتب در تسهیلات، فعالیتها و زیرساختهای شهری است و بنابراین طراحی شهری بصورت خاصی مثلاً در مورد عناصر و اجزاء اصلی تشکیل دهنده شکل شهر نظیر شبکههای ارتباطی، مراکز شهری، مراکز آموزشی و فرهنگی، فرودگاهی و غیره بکار گرفته میشود.
5. نقش سیاسی
بخش طراحی در فرایند کلی برنامه ریزی شهری همیشه از نظر سیاسی اهمیت و حساسیت ویژهای یافته و از یک موضع «پیشرو» تا یک موضع «محافظه کارانه» طیف وسیعی از دیدگاهها را به خود میگیرد. اصولاً فعالیتها طراحی شهری بخاطر دخالت در ارزشها، تأثیر در عدالت اجتماعی، توزیع منابع و امکانات در شهر همواره دارای بُعد سیاسی بوده و خواهد بود. نقش سیاسی طراحی شهری ممکن است در حمایت از یک گروه خاص نظیر محرومین و یا عدم حمایت از گروه دیگر نظیر طبقات مرفه و نهایتاً ایجاد تعادل در بهره برداری از امکانات شهری تحقق پیدا کند.
6. نقش فعال
پس از آشنایی با نقشهائی که طراحی شهری میتواند در یک جامعه داشته باشد و توجه به مشکلات و نارسائیهای هر یک به گونهای که در زیر خواهیم دید، حال با تلفیقی از امتیازات نقشهای فوق الذکر، نقش فعال طراحی شهری را مطرح میسازیم؛
الف- نقش فعال، طراحی شهری تصادفی را رد میکند و بر این اعتقاد است که ابعاد بصری، ادراکی، نمادی، زیبائی شناسی و عملکردی همه باید در طراحی شهری بصورت آگاهانه، ارادی و هدفمند بکار گرفته شوند.
ب- با نفی طراحی شهری ظاهری، بر تأثیر متقابل فعالیتهای طراحی شهری و عملکردها و کاربریها که عوامل اصلی شکل دهنده شهر بشمار رفته و قادرند شکل و بافت شهر را بنحو مؤثری تغییر دهند تأکید میگذارد.
ج- با استفاده از نظریه نظامها، درک دینامیزم زمان - مکان را در نظام شهری و طراحی بناها و تأسیسات دایمی ولی قابل انعطاف بصورتی که پاسخگویی تغییر و تحولات آتی باشد امکان پذیر میسازد.
د- نقش خیالپردازانه طراحی شهری را به این دلیل که محدودیتهای موجود را که برنامه ریزی و طراحی باید در قالب آن پیاده شوند نادیده میگیرد رد میکند.
ه- تأکید بر این نکته اساسی که طراحی مجتمعهای زیستی آینده باید به گونهای صورت گیرد که رفتارهای اجتماعی نوینی را پدید آورده و بخشی از رفتارهای سنتی را حفظ کرده و بر این اساس به ارائه فرم و بافت شهری متناسب و سازگار با این رفتارها بپردازند.
و- و بالاخره تأکید بر تأمین دسترسی فردی و گروهی به عملکردها، امکانات و تسهیلات و خدمات شهری در چارچوب یک فرایند سیاسی کلی و توجه جدی به حفظ میراثهای فرهنگی جامعه.
منبع مقاله :
بحرینی، حسین (1393) فرآیند طراحی شهری، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ نهم.