نویسنده: سید حسین بحرینی
یکی از مشخصههای اصلی طراحی شهری امروز هدفمند بودن آنست. به این مفهوم که طراحی شهری باید بتواند بین اهداف و نیازهای شهر و طرح شهر که عمدتاً ماهیت کالبدی - فضایی دارد پیوند برقرار نماید. البته در گذشته نیز گاه این امر در مورد اهدافی همچون دفاع و امنیت و یا زیبایی شهر مورد توجه قرار گرفته است. لیکن مسائل و نیازهای عدیده جوامع شهری امروز در همه جا آنچنان طراحی شهری را میطلبد که بتواند تبلور کالبدی - فضائی راهحلها و نیازهای جوامع را در همه سطوح و همه زمینهها، خصوصاً زمینههای فرهنگی و اجتماعی تحقق بخشیده و فضا و کالبد معنیدار و هدفمندی را برای شهرها پدید آورد.
ظهور انقلاب صنعتی و تحولات بعد از آن خصوصاً تسلط تفکر مدرنیزم بر شهرسازی و طراحی شهری نقش عوامل اجتماعی، فرهنگی و تاریخی را در شکلگیری شهرهای معاصر به شدت کاهش داد که نتیجه بارز آن محو تدریجی خصوصیات ارزشمند فوق و بروز مشکلات عدیده در بافتهای شهری جدید است. شکل و کالبد شهر باید بتواند محیط اجتماعی سالم، فعال، با معنی و متکی بر میراثهای فرهنگی گذشته بوجود آورد تا بالاترین هدف شهر را که ایجاد محیطی انسانی و واجد ارزشهای والا است تحقق بخشد.
طراحی شهری ملموسترین و محسوسترین نمادی است که یک جامعه میتواند از نظر عملکرد به آن دست یابد. به همین جهت لازم است نتایج چنین امر خطیری را با معیارهای فرهنگی ارزیابی نمود. علاوه بر این مسئولیت رسمی طراحی شهری در شهرها که هدایت کنندهی فعالیتهای بخش خصوصی درشکل دادن به شکل شهر میباشد عمدتاً به عهدهی بخش دولتی میباشد. دو عامل فوق الذکر ریشه مسائل علمی و فکری طراحی شهری را تشکیل میدهند.
بین ضروریات و نیازهای طراحی شهری به عنوان یک فعالیت فنی و حرفهای از یک طرف و کوششهای هماهنگ و منسجم جامعه در ساخت شهر از طرف دیگر تعارض وجود دارد. طراحی شهری از یک طرف باید حداقل امکانات و خدمات شهری را بطور یکسان در اختیار کلیه شهروندان قرار دهد و از طرف دیگر تنوع و امکان انتخاب امکانات را برای گروههای گوناگون جامعه فراهم سازد. هدف اول مستلزم یکنواختی استانداردها و جامعیت دید بوده ولی هدف دوم تنوع استانداردها و بکارگیری تدابیر و راهبردهای جمعی را در طراحی شهری ایجاب مینماید.
طراحی شهری: تجلّی و تبلور فرهنگی جامعه
در تصمیمگیری نسبت به اینکه چه نوع طراحی شهری برای فرهنگ خاصی مناسبتر است، باید چهار عامل زیر را به دقت مورد بررسی قرار داد:1. چه نوع طراحی شهری با هدف حفظ و ارتقاء فرهنگ جامعه سازگارتر است.
2. چگونه میتوان خواستها و نظریات قشرهای مختلف فرهنگی را وارد فرایند طراحی شهری نموده و تبلور آنها را در راهحلهای طراحی تضمین نمود؟
3. عوامل اصلی بوجود آورندهی شکل شهر و نقش جنبههای فرهنگی - اجتماعی آن کدامند؟
4. تفاوت بین شکل موجود شهر و ارزشهای فرهنگی مورد نظر چیست؟
چنانچه طراحی شهری بخواهد خود را با ارزشهای فرهنگی جامعه منطبق ساخته و ارزشهای آن را محترم بشمارد باید بتواند بین ساخت کالبدی، الگوی فعالیتها و نیازهای رفتاری و سابقه فرهنگی جامعه پیوند برقرار نماید. در صورت تحقق این امر، طراحی شکل شهر، تبلور واقعی از فرهنگ جامعه خواهد بود. قشرها و گروههای فرهنگی جامعه باید بتوانند از طریق طراحی شهری، ارزشها و آرمانهای خود را جامه عمل پوشانده و در طرحهای ارائه شده اعم از بازسازی، نوسازی، مرمت و حفظ آثار و خواستهای خود را بیابند. شکل شهری حاصله، نتیجه امتزاج تفاوتهای فرهنگی قشرهای گوناگون بوده و راه حلهای طراحی کالبدی قادر است نیازهای رفتاری گروهها و قشرهای متعدد و متنوع را تأمین و تضادها و تعارضات گروهی را به حداقل کاهش دهد. این فرایند نه کاملاً متمرکز است و نه غیرمتمرکز. بلکه چیزی است بین این دو. به این ترتیب که از راه حلهای انحصاری که ممکن است توسط گروه با نفوذ خاصی تحمیل شود جلوگیری شده و بنابراین تبلور نادرست گروههای متضاد به حداقل ممکن تقلیل خواهد یافت. اگر از هر قشر فرهنگی خواسته شود تا نظر خود را در مورد شکل و عملکرد شهر بیان نماید، در این صورت طراحی شهری خواهد توانست «تنوع»، «برجسته بودن» و «بینظیر بودن» سیمای شهری و الگوی فعالیتها را به بهترین نحو فراهم سازد. زیرا رفتارهای جمعی، تظاهرات فرهنگی و هویت گروهی را منعکس میسازد. فرضیه اصلی در اینجا اینست که طراحی خیالپردازانه با استفاده مشترک از فضا، سهیم شدن در امکانات و دسترسی متعدد به عملکردهای شهری و تنوع در شیوههای زندگی میتواند برخی از تضادهای بارز بین گروهها را از بین ببرد.
طراحی شهری فعالیتی پرهزینه بوده و مستلزم بکارگیری منابع کمیاب و متخصصین حرفهای ماهر است. این نکته حائز اهمیت است که فعالیتهای طراحی شهری در جهت فعالیتهای مهم و حساس شهری سوق داده شود که بیشترین تأثیر را روی رفتار کلی افراد و بافت و شکل شهر داشته باشند. بعضی از تسهیلات شهری مثل مراکز توزیع مواد غذایی، مراکز خرده فروشی و بعضی از عناصر شکل دهنده مثل بنادر، فرودگاهها و تأسیسات حمل و نقل عمومی میتوانند اثر «فزایندهای» بر روی تأسیسات و فعالیتهای معینی که دارای ارتباط نزدیک و وابسته هستند، داشته باشد. سوق دادن طراحی در جهت عناصر و عوامل فوق میتواند شکل و عملکرد را در کل منطقه شهری بمراتب بهتر و مؤثرتر از اعمال کنترل بوسیله منطقه بندی و کُدگذاری ساختمانها تحت تأثیر قرار دهد.
تجزیه و تحلیل راهحلهای شکل شهری و مطالعه فرهنگی که شهر در آن شکل میگیرد به شناخت مفاهیمی مانند اندازه، شکل و ساخت شهر که تبلور رفتارهای فرهنگی متفاوت را در جوامع گوناگون امکانپذیر میسازد کمک میکند. سپس میتوان این راهحلها را بر حسب میزان قابلیت انعطاف هر یک در مقابل نیازها و استفادههای رفتاری گوناگون درجه بندی نمود. یا برعکس نیازهای رفتاری را میتوان برحسب راهحلهای طراحی مختلفی که در فرهنگهای مختلف پیدا میکنند تجزیه و تحلیل نمود. دو روش تحلیلی فوق را میتوان اساس کار طراحی شهری در تأمین نیازهای فرهنگی- اجتماعی دانست.
طراحی مردم در مقابل طراحی تکنوکراتیک
طراحی شهری اساساً با سازمان فضائی جامعه سروکار دارد. به عبارت دقیقتر، طراحی شهری نیازهای رفتاری مردم را بصورت فعالیتهائی که فضای کالبدی را اشغال میکنند بیان مینماید. فرایند مطلوب طراحی شهری از برخورد نیروهای افراد، خانوارها و جامعه در حوزه فعالیتهای خصوصی و عمومی و در چهارچوب نظام منظم و هدایت شده کلی جامعه بوجود میآید. بنابراین طراحی شهری تبلور فرهنگی جامعه از نظر تولید آثار و بناهائی است که بتوانند پاسخگوی نیازهای رفتاری جامعه باشند. لکن بسیاری از نیازهای رفتاری در شهرهای ما برآورده نشده و بهمین جهت میتوان گفت که این شهرها از طراحی شهری بترتیبی که قبلاً تعریف شد، بهرهای نمیبرند. الگو و شکل اینگونه شهرها شاخصی کالبدی از فعالیتهای مردم، روابط متقابل آنها، و مکان فضائی و اجزاء ساختمانها در طول زمان است. شکل شهری که فاقد عنصر طراحی شهری باشد تنها تبلور کالبدی تقاضای ظاهری افراد بوده و نه نیازهای آنها. نیازها تقاضاهای برآورده شده، آرزوهای نامشخص و موقعیتهای رفتاری سرخوردهای است که بخاطر نابرابری در توزیع منابع، دسترسی محدود به امکانات و خدمات شهری و عدم شرکت مردم در بوجود آوردن امکانات متنوع و الگوهای متعدد و متفاوت توسعه ظاهر میشوند.مسائل شهری جامعه باید در قالب یک تشکیلات منظم حل و فصل شود. این کار باید به شیوهای صورت پذیرد که کلیه اعضاء جامعه بتوانند بر اساس یک فرایند منسجم کلیه تضادهای موجود را رفع نموده و به راه حلهای طراحی مردمی دست یابند. در صورتی که جامعه ظرفیت ایجاد یک چنین تشکیلاتی را جهت پاسخگویی به مسائل نداشته باشد، در این صورت الگوی فعالیتها و شکل شهری حاصله تبلور آگاهانهای از فرهنگ جامعه نبوده، بلکه نتیجه فرایند پیچیدهای است که اغلب در اثر تحمیل مقاصد، تکنولوژی و استانداردها و معیارهای گروه با نفوذ خاصی پدید میآید.
هر مجتمع زیستی باید حاصل برنامه ریزی و طراحی شهری و مشارکت فعالانه مردم در این فرآیندها باشد. با مردمی کردن طراحی شهری، ساخت، گونه و ترتیب قرارگیری کاربریها از «تنوع» لازم برخوردار شده و بنابراین قادر خواهد بود نیازهای متنوع گروههای فرهنگی متفاوت را در استفاده از فضاهای کالبدی شهر برآورده سازد.
یکی از علل بالابودن کیفیت شکل شهر در شهرهای قبل از صنعتی شدن این بود که ساختن شهر یا روستا امری بود که مستلزم شرکت تمام یا اغلب شهروندان میبود تا هر کس بتواند حداکثر استعداد و خلاقیت هنری خویش را در این راه بکار گرفته تا یک شکل شهری «بی نظیر»، «متنوع» و «برجسته» بدست آید. این امر بخصوص در مورد فرهنگهای باستانی مشهود بوده است. در مورد فعالیتهای فرهنگی خاصی مثل مراسم سنتی و فعالیتهای اجتماعی - مذهبی که هر یک دارای نیازهای رفتاری خاص خود بوده و انعکاس این نیازها در فضاها و ساختمانهای مربوطه آنها دارای اهمیت زیادی است، شرکت گسترده و همکاری فعال مردم در ایجاد و به راه اندازی این بناها و تأسیسات امری اجتناب ناپذیر مینماید. لکن از طرف دیگر نوسازی شهری امری است که به نیروی متخصص و تکنولوژی نیاز دارد که از قدرت درک افراد عادی خارج بوده و بنابراین شرکت چنین افرادی در فرایند کلی بازسازی بشدت تقلیل یافته و طراحی مردمی نیز بصورتی که تبلور فرهنگی باشد بدلیل عدم مشارکت مردم تقلیل مییابد. طراحی تکنوکراتیک هنگامی است که افراد جامعه در طراحی شهری شرکت نداشته و این امر را صرفاً به متخصصین حرفهای واگذار مینمایند. سئوالی که در اینجا مطرح خواهد شد این است که آیا اینگونه طراحان شهری باید با طراحی خود به حفظ فرهنگ جامعه بپردازند و یا در ایجاد تغییر و تحول در آن بکوشد. البته از آنجائی که هیچ فرهنگی ثابت نبوده و پیوسته در حال تغییر و تکامل میباشد، مشکل بتوان موضع خاصی را برای متخصص تعیین کرد. هرگونه آمار و اطلاعی که وارد فرایند طراحی شود بنحوی در تبلور فرهنگی جامعه تأثیر میگذارد. و بهمین علت تأثیر هر راه حل طراحی بر روی قشرهای گوناگون فرهنگی باید به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. با وجود این متأسفانه هنوز هم برای طراحی شهری مشکل خواهد بود تصمیم بگیرد کدام ابعاد فرهنگی را حفظ کرده و کدام یک را تغییر دهد. در نهایت آنچه واقعاً مهم است ایجاد یک نظام هدایت و ارشاد برای جامعه است که قادر به پیاده کردن طراحی مردمی بوده و از دخالت تکنوکراتیک خارجی که منجر به یک نوع طراحی شهری روشنفکرانه (1) شود جداً جلوگیری کند.
لکن وقتی چنین وضعیتی پیش نیاید، تنش شدیدی بین «نیازهای رفتاری - فرهنگی» جامعه و «تبلورهای رفتاری» موجود در شکل شهر بوجود خواهد آمد. زیرا شکل شهر نمودی از ارزشهای خودی نداشته و بنابراین جامعه نسبت به آن احساس «بیگانگی» میکند. تنشهائی که از برآورده نشدن نیازهای فرهنگی حاصل میشود، متعدد است نظیر نابودی میراث فرهنگی، معمول شدن شیوهی زندگی بیگانه، سردرگمی فردی و جمعی در بافت شهری و کنارهگیری شخص از امور اجتماعی. اینها رفتارهای انطباقی با محیط شهری است که به قیمت از دست دادن هویت فرهنگی جامعه تمام میشود. عکسالعملهای دیگری نیز ممکن است بوقوع بپیوندد. نظیر انواع سرخوردگی، خشم و نارضایتیهای مزمن که نهایتاً منجر به وقوع تضادها، برخوردها و حتی نوعی شورش و یاغیگری در شهر خواهد شد.
پینوشتها:
1. elitist
منبع مقاله :بحرینی، حسین (1393) فرآیند طراحی شهری، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ نهم.