مقایسه شهرها از نقطه نظر فرهنگی

با در دست داشتن اطلاعات کافی در مورد شکل و الگوی شهر، نظام فعالیتها، رفتار و خصوصیات جمعیتی شهر، می‌توان دو فرضیه را به اثبات رسانید. الف) آیا شکل‌های شهری متفاوتی می‌تواند برای فرهنگ خاصی
شنبه، 16 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مقایسه شهرها از نقطه نظر فرهنگی
مقایسه شهرها از نقطه نظر فرهنگی

نویسنده: سید حسین بحرینی

 

با در دست داشتن اطلاعات کافی در مورد شکل و الگوی شهر، نظام فعالیتها، رفتار و خصوصیات جمعیتی شهر، می‌توان دو فرضیه را به اثبات رسانید. الف) آیا شکل‌های شهری متفاوتی می‌تواند برای فرهنگ خاصی مناسب باشد؟ و ب) آیا شکل شهری خاصی قادر است نیازهای فرهنگهای مختلف را برآورده سازد؟
در مورد فرضیه اول، با توجه به نیازهای رفتاری خاصی که حفظ آن مورد نظر است شکل‌های مختلفی از محله و شهر که قادر باشد تبلورات رفتاری مربوطه را برانگیخته و تعالی بخشد و از نقطه نظر شکل و استفاده از تکنولوژی و منابع اساسی نیز احتمالاً تفاوت داشته باشد، جستجو می‌شود.
فرضیه دوم ایجاب می‌کند که مدل‌ها، استانداردها و اصول طراحی شهر و محله بصورتی انتخاب شود که بتواند حداکثر قابلیت انعطاف را در مقابل نیازهای متعدد و متنوع جامعه و طرق گوناگون استفاده از آن فراهم سازد.
لازم است چه در زمینه تعریف و تشخیص کیفیات عمده فرهنگی و رفتارهای کلی جامعه و چه در زمینه فضاهای تطبیق داده شده ساخت شهر که پاسخگوی آن نیازهای انسانی بوده است تحقیقات دامنه‌داری به عمل آید.

امکانات فضائی شهر

مقایسه الگوهای شهر باید روشن کند که شکل شهر به چه صورت بر کیفیت زندگی ساکنین شهر اثر می‌گذارد. دسترسی فیزیکی افراد به امکانات شهری نظیر اشتغال، خدمات و مراکز تفریح عوامل مؤثری در بهبود کیفیت محیط می‌باشند. بنابراین لازم است امکانات فضائی شهرهای مختلف را اندازه گیری نمود. اکنیک و دیگران (Ekenique 1972, pp.219-258) اساس چنین مطالعه‌ای را پایه گزاری کرده و چهارده شاخص فضائی برای مقایسه سازمان فعالیتها و کاربری اراضی در چهار نوشهر برای این کار مورد استفاده قرار داده‌اند. این شاخص‌ها خصوصیات ساخت فضائی را بصورت تراکم‌ها و دسترسی، از نقطه نظر مصرف کننده (بعنوان ساکنین، کارفرما، کارمندان، خدمات و مسافرین) و تولیدکننده (بعنوان هزینه) اندازه گیری می‌نمایند. این شاخص‌ها عبارتند از:
1. شاخص تماس اجتماعی: این شاخص نشان دهنده امکانات لازم برای برقراری تماس‌های اجتماعی است. شاخص مذکور که بر حسب کیلومترنشان داده می‌شود، فاصله‌ای را که ساکنین می‌توانند از طریق شبکه ارتباطی به تعداد معینی از ساکنین دیگر دسترسی پیدا کنند اندازه گیری می‌نماید.
2. شاخص موقعیتهای اشتغال: این شاخص نشان دهنده دسترسی امکانات اشتغال به ساکنین بوده و بر اساس مسافتی که ساکنین باید برای رسیدن به تعداد معینی از امکانات اشتغال طی نمایند محاسبه می‌شود.
3. شاخص دسترسی به خدمات که نشان دهنده در دسترس بودن خدمات برای ساکنین بوده و بر اساس فاصله‌ای که ساکنین باید برای دسترسی پیدا کردن به خدمات معینی طی کنند محاسبه می‌شود.
4. شاخص نزدیکی به فضای باز: این شاخص بر اساس فاصله‌ای که ساکنین باید برای رسیدن به چند هکتار فضای باز (مثلاً زمین بازی، فضای باز عمومی و غیره) طی کنند به دست می‌آید.
5. شاخص تجمع مراکز اشتغال که نشان دهنده میزان تمرکز مراکز اشتغال در یک نقطه بوده و بر حسب فاصله یک مرکز اشتغال تا مراکز اشتغال دیگر محاسبه می‌شود.
6. شاخص دسترسی مراکز اشتغال به خدمات: این شاخص بر حسب فاصله‌ای که کارکنان باید طی کنند تا به خدمات معینی دسترسی پیدا کنند اندازه‌گیری می‌شود.
7. شاخص تمرکز خدمات: این شاخص بر حسب فاصله بین یک مرکز خدماتی و مراکز خدماتی دیگر محاسبه می‌شود.
8. شاخص فاصله با مرکز شهر: این شاخص بر حسب متوسط فاصله کلیه ساکنین تا مرکز شهر اندازه گیری می‌شود.
9. شاخص رسیدن به محل کار: این شاخص نشان دهنده مسافتی است که ساکنین باید برای رفتن به سرکار خود طی نمایند و با متوسط طول کلیه سفرهای مربوط به کار بر حسب کیلومتر محاسبه می‌شود.
10. شاخص رسیدن به خدمات: این شاخص نشان دهنده مسافتی است که ساکنین باید برای رسیدن به خدمات طی نمایند و با متوسط طول کلیه سفرهای مربوط به خدمات بر حسب کیلومتر نشان داده می‌شود.
11. شاخص تراکم مسکونی که با متوسط تراکم ناخالص مسکونی ساکنین در هر هکتار از اراضی ساخته شده محاسبه می‌شود.
12. شاخص تراکم اشتغال که با متوسط تراکم ناخالص اشتغال در هر هکتار محاسبه می‌شود.
13. شاخص هزینه زمین که با هزینه سرانه کل اراضی توسعه یافته محاسبه می‌شود.
14. شاخص هزینه نگهداری راه که با سرانه راههای عمده (طول جاده تقسیم بر تعداد ساکنین) بر حسب متر اندازه گیری می‌شود.
سپس از مجموع شاخص‌های فوق یک شاخص کلی بدست می‌آید که نشان دهنده تنش موجود در نیاز به فضا در محل سکونت و محل کار (که با تراکم کلی شهر مشخص می‌شود) و همچنین نیاز به ارتباط و تماس بین فعالیتهای مرتبط (که با نزدیک بودن آن مشخص می‌شود) می‌باشد. این شاخص با دو شاخص فرعی بترتیب زیر نشان داده می‌شود:
الف) شاخص فرعی (1): این شاخص نشان دهنده ارتباط و یا نزدیکی فعالیتهای مختلف به یکدیگر بوده و با شاخص امکان اشتغال، شاخص‌های در دسترس بودن خدمات برای ساکنین و مراکز اشتغال و شاخصهای تمرکز و تجمع مراکز اشتغال و خدمات بدست می‌آید.
ب) شاخص فرعی (2): که نشان دهنده فضا و یا مقدار فضا در محل سکونت و محل کار بوده و بر حسب متوسط تراکم ناخالص مسکونی و متوسط تراکم ناخالص اشتغال محاسبه می‌شود. سپس دو شاخص مذکور را بصورت استاندارد درآورده و آن را بر حسب درصد اهمیت ارتباط موزون (با ضریب) در فضا، بر روی مقیاسی که درجات مختلف خوب و بد را نشان دهد، ثبت می‌شود.
مطالعه اکنیک چارچوبی را جهت مقایسه کلی الگوی کاربری زمین و الگوهای مکان فعالیتها پایه گزاری کرده که بخصوص در مقایسه فضائی شهرها و محلات می‌تواند بسیار مفید واقع شود.
مطالعه طراحی شهری در ابعاد فرهنگی آن مؤید این نکته است که مردم برای ارضاء نیازهای اولیه و اصولی خود به فعالیتهای مشابهی دست می‌زنند. بعضی از این فعالیتهای مشترک عبارتند از کار و تفریح، تولید و مصرف، حرکت و استراحت، زندگی جمعی و خصوصی، تصمیم‌گیری و عمل.
ولی آنچه بین گروههای مختلف متفاوت است طرق انجام فعالیتها، اشتغال و استفاده از فضای کالبدی، میزان تحرک و استراحت، امکان دست زدن مردم به فعالیتها، هزینه‌های مستقیم و غیر مستقیم انجام فعالیتها، معنی و مفهوم انجام فعالیتها، طرز استفاده از زمان، توزیع آثار فعالیتها بر کسانی که فعالیتها را انجام می‌دهند، و یا شاهد آنها بوده و به ترتیبی تحت تأثیر آنها قرار می‌گیرند و میزان ارتباط هر فعالیت با سایر فعالیتها می‌باشد.
انواع مشهودی که در شکل و ساخت شهرها می‌توان ملاحظه کرد بیان کننده هدفها و روشهای گوناگونی است که فعالیتها می‌توانند در هر فرهنگ بخاطر آنها و از طریق آنها تحقق پذیرند. این هدفها و روشها پیش از هر چیز تابع امکانات و محدودیتهای اقلیمی، تکنولوژیکی و طبیعی است. روشها و هدفهای فوق عوامل اصلی تعیین کننده شکل شهر بوده و باید در فرایند خاص طراحی شهری هر فرهنگی شناخته شده و بطور جدی مورد توجه قرار گیرد.
یکی از راههای تعیین عوامل تعیین کننده شکل، تجزیه و تحلیل فعالیتها به کمک آن دسته از عوامل کیفی و کمّی است که به پیوستگی کالبدی و عملکردی، ابعاد زمانی و فضائی و خصوصیات کاربری مربوط می‌شود. این عوامل عبارتند از:
1. عوامل فزاینده که ارتباط بین داده‌ها و ستاده‌ها و روابط عملکردی بین فعالیتها را مشخص می‌کند.
2. عوامل مکانی که نشان دهنده ارتباط بین عملکردها و اختلاط فیزیکی فعالیتها و ضروریات همجواری دسترسی می‌باشد.
3. عوامل مربوط به فضا بمنظور تعیین نیاز هر فعالیت به فضا
4. عوامل استفاده، جهت اندازه گیری امکان استفاده و دست زدن به فعالیتهای خاص.
5. عوامل زمانی برای بررسی ارتباط زمانی بین فعالیتهائی که بصورت همزمان پشت سر هم و یا دوره‌ای انجام می‌گیرند.
6. عوامل مربوط به حصول نتیجه که میزان رضایت و خشنودی افراد در انجام فعالیتهای خاصی را مشخص می‌سازد.
7. عوامل مربوط به فعالیتهای دسته جمعی که میزان خصوصی بودن یا عمومی بودن فعالیت خاصی را نشان می‌دهد.
بررسی کلیه عوامل فوق برای تهیه یک طرح جامع و همه جانبه امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. یک مثال عادی در این مورد امکان بهبود بخشیدن به فعالیت یک «فروشگاه کوچک» و ابقاء آن در برابر رقابت فروشگاههای بزرگ است. در اینجا باید میزان فعالیت این فروشگاه در حال حاضر و امکان ادامه فعالیت آن در آینده بررسی شود که نیاز به تجزیه و تحلیل و مطالعات خاصی دارد. شاخص و عواملی که در بالا به آنها اشاره شد برای این کار مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
مطالعات مذکور شامل تجزیه و تحلیل «هماهنگی»، «سازگاری»، «عملی بودن» و «بقاء» فعالیتها می‌باشد.
1. «تجزیه و تحلیل هماهنگی» معلوم می‌کند که تا چه میزان نیازهای رفتاری برانگیزنده که وجود یک فعالیت را ایجاب کرده واقعاً در خود فعالیت تأمین شده است.
تجزیه و تحلیل هماهنگی، شناخت بهتری از نیاز رفتاری افراد، خانواده‌ها، گروهها و همچنین میزان رفع این نیازها از طریق کار عادی فعالیتها را ارائه می‌دهد. این مطالعه حدود «مطلوب»، «موفقیت» و «رضایت» انجام هر فعالیت را مورد بررسی قرار می‌دهد. بعلاوه مشخص می‌کند چگونه مشارکت مردم در فعالیتی به مرور زمان به تبدیل، تغییر و یا تشدید نیازهای رفتاری منجر خواهد گردید.
2. «تجزیه و تحلیل سازگاری» کفایت و تناسب بناها را با فعالیتهای مربوطه نشان می‌دهد.
تجزیه و تحلیل سازگاری از تعدادی راه حلهای طراحی و عملکردی برای بهبود بخشیدن و اصلاح ساخت کالبدی تشکیل می‌شود و هدف آن به حداقل رساندن تضاد بین ضروریات فعالیت و بنا از یکطرف و کاستن از فشار بر افراد شاغل در فعالیت از طرف دیگر است.
3. «تجزیه و تحلیل جنبه‌های عملی» شرایط لازم برای بکار افتادن فعالیت را بررسی می‌کند. نظیر: دسترسی به بازار و مواد اولیه، وجود مجموعه‌ای از فعالیتهای مکمل، عدم وجود فعالیتهای رقیب، نزدیک بودن و دسترسی داشتن به زیرساختها و خدمات عمومی.
تجزیه و تحلیل جنبه‌های عملی، تعدادی ضوابط عملکردی، مکانی و طراحی ارائه می‌دهد که باید در برنامه‌ریزی ارتباط متقابل بین فعالیتها و طرح رعایت شود.
4. «تجزیه و تحلیل امکان بقاء»، موفقیت و یا شکست بهره برداری از فعالیت را در زمان طولانی بر اساس راندمان فعالیت و نیاز به ایجاد تغییرات بخاطر عوامل سیاسی، اداری و تشکیلاتی، اقتصادی و اجتماعی پیش بینی می‌کند.
تجزیه و تحلیل «امکان بقاء» یک سری روابط علت و معلولی که نشان دهنده ارتباط بین هر فعالیت با عوامل خارجی است، ارائه می‌دهد.
بطور خلاصه باید گفت که کلید بهبود بخشیدن به طراحی شهری تجزیه و تحلیل کل نظام فعالیتهای شهری و شکلی کلی شهر و تجزیه و تحلیل هر فعالیت و کالبد و بنای آن بطور جداگانه در رابطه با نظام کلی و شکل شهر است. تجزیه و تحلیل فعالیتها، منطق، ضوابط و عوامل مؤثر در طراحی شکل شهر را مشخص می‌سازد. از طرف دیگر، تجزیه و تحلیل شکل شهر، راه حلها، امکانات و محدودیتهائی را که فعالیتها در اشغال فضای کالبدی شهر با آنها مواجه‌اند، معرفی می‌نماید.
منبع مقاله :
بحرینی، حسین (1393) فرآیند طراحی شهری، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ نهم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط