نويسنده: عباس کوثري
«ثني» ماده اصلي «ثاني» است و براساس استعمالات مختلف، معاني متفاوتي پيدا کرده است. ثني مفرد اثناء به معناي يک تا از تاها و يک لايه از لايههاي مختلف است. «ثني الوادي و الجبل» پيچ و خم بيابان و کوه است و «ثني» شتري است که دو بار زاييده و نيز به معناي تکرار دوباره يک کار است، چنان که حديث «لاثني في الصدقه» به اين معناست که در يک سال دو بار زکات گرفته نميشود. «ثنيت الشيء» به معناي خم کردن شيء است و «ثَنَيتُهُ» به معناي بازداشتن. (1) «تثنّي» در راه رفتن نيز به معناي لرزان و کج راه رفتنِ (2) با حالت تکبّر است. (3) برخي معتقدند معناي اصلي «ثني» تکرار دو مرتبه شيء است. (4)
گفتني است ماده اصلي ثاني يعني «ثني» در هيئت فعل مضارع در قرآن، کنايه از پنهانکاري به کار رفته است. خداوند متعال ميفرمايد: «أَلاَ إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخفُوا مِنْهُ أَلاَّ حِينَ يَستَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ». (10) يکي از معاني لغوي ثني برگردانيدن و خم کردن است و مقصود از «يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ» به قرينه «لِيَسْتَخفُوا» اين است که مشرکان سينههاي خود را برميگردانند تا خود را از پيامبر مخفي کنند.
مؤلف الميزان مينويسد: تعبير برگرداندن سينه کنايه از اين است که کفار خود را در هنگام تلاوت قرآن از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و ياراني که نزد آن جناب بودند، پنهان ميکردند که ديده نشوند و حجت بر آنان تمام نگردد. صاحب الميزان بر اين اعتقاد است که مرجع ضمير «لِيَسْتَخفُوا مِنْهُ» کتاب و قرآن است؛ يعني هدفشان اين است که خود را از قرآن و استماع آيات آن دور بدارند و از جمله «أَلاَّ حِينَ يَستَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ» چنين برميآيد که گويا مشرکان سرهايشان را با جامههايشان ميپوشاندند؛ بنابراين قرآن ميفرمايد: خداوند پنهان و آشکار آنان را ميداند. در نتيجه اين پنهانکاريها به حالشان سودي نخواهد داشت. (11) در يکي از شأن نزولها نقل شده است که گروهي از کافران هنگامي که از برابر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ميگذشتند سرهاي خود را با لباس خويش ميپوشاندند تا خود را از ديدگان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پنهان کنند. (12)
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
کاربردهاي ثاني در قرآن
1. کنايه از تکبر و رويگرداني از حق
قرآن کريم ميفرمايد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلاَ هُدىً وَلاَ كِتَابٍ مُنِيرٍ * ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ» (5) صاحب کشاف مينويسد: «ثني العطف عبارة عن الکبر و الخيلاء کتصعير الخدّ ولي الجيد». ثني عِطف، تکبر و خودبرتربيني است، همانند «تصعير خدّ» (روي برگرداندن) و همانند تعبير «لَيُّ الجيد» (کشيدن و پيچاندن گردن) که به معناي تکبر ورزيدن است. (6) «ثاني» برگرفته از ثني به معناي فردي است که چيزي را در هم ميپيچد و جمع ميکند (7) و «عِطف» به معناي جانب راست و چپ است که انسان در حالت اعراض و تکبر آن را از ديگران برميگرداند و با آن خود را جمع ميکند. (8) در نتيجه ترجمه آيه چنين است: و گروهي از مردم بدون هيچ دانش و هيچ هدايت و کتابِ روشنيبخشي، درباره خدا مجادله ميکنند. آنان با تکبر و بياعتنايي ميخواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند. براي آنان در دنيا رسوايي است و در قيامت عذاب سوزان به آنان ميچشانيم.2. يکي از دو نفر
قرآن کريم ميفرمايد: «إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ»: (9) اگر او را ياري نکنيد، خداوند او را ياري کرد آن هنگام که کافران او را بيرون کردند؛ در حالي که يکي از دو نفر بود، در آن هنگام که آن دو نفر در غار بودند. کلمه «ثاني» حال است و «إذْ هُمَا فيِ الغَارِ» بدل از «إذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ» است. آن دو نفر که در غار بودند، پيامبر و ابوبکر بودند و مقصود از «ثاني» پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است چنان که ضماير پيشين در «تنصروه»، «نصره» و «اخرجه» گواه بر آن است.گفتني است ماده اصلي ثاني يعني «ثني» در هيئت فعل مضارع در قرآن، کنايه از پنهانکاري به کار رفته است. خداوند متعال ميفرمايد: «أَلاَ إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخفُوا مِنْهُ أَلاَّ حِينَ يَستَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ». (10) يکي از معاني لغوي ثني برگردانيدن و خم کردن است و مقصود از «يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ» به قرينه «لِيَسْتَخفُوا» اين است که مشرکان سينههاي خود را برميگردانند تا خود را از پيامبر مخفي کنند.
مؤلف الميزان مينويسد: تعبير برگرداندن سينه کنايه از اين است که کفار خود را در هنگام تلاوت قرآن از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و ياراني که نزد آن جناب بودند، پنهان ميکردند که ديده نشوند و حجت بر آنان تمام نگردد. صاحب الميزان بر اين اعتقاد است که مرجع ضمير «لِيَسْتَخفُوا مِنْهُ» کتاب و قرآن است؛ يعني هدفشان اين است که خود را از قرآن و استماع آيات آن دور بدارند و از جمله «أَلاَّ حِينَ يَستَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ» چنين برميآيد که گويا مشرکان سرهايشان را با جامههايشان ميپوشاندند؛ بنابراين قرآن ميفرمايد: خداوند پنهان و آشکار آنان را ميداند. در نتيجه اين پنهانکاريها به حالشان سودي نخواهد داشت. (11) در يکي از شأن نزولها نقل شده است که گروهي از کافران هنگامي که از برابر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ميگذشتند سرهاي خود را با لباس خويش ميپوشاندند تا خود را از ديدگان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پنهان کنند. (12)
پينوشتها:
1. اسماعيل جوهري؛ الصحاح؛ ج 6، ص 2294.
2. خليل بن احمد فراهيدي؛ ترتيب کتاب العين؛ ج 1، ص 251.
3. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 179.
4. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 1، ص 391.
5. حج: 8-9.
6. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 3، ص 146.
7. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 178.
8. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 5 و 6، ص 114-115.
9. توبه: 40.
10. هود: 5.
11. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 10، ص 147.
12. محمد بن مسعود عياشي؛ تفسير العياشي؛ ج 2، ص 139.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.