واژه‌ی زکات در قرآن

کلمه زکات برای برخی از مفسران در این آیه ، تفاسیر مختلفی نقل کرده‌اند، همانند عمل صالح، اطاعت خداوند و اخلاص، صدقه اعطا شده [از جانب خدا] به پدر و مادر، عامل تزکیه برای قبول کنندگان آیین و مرام یحیی، تزکیه الهی و بی‌عیب و نقص دانستن
دوشنبه، 30 فروردين 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
واژه‌ی زکات در قرآن
«زکات» در لغت به معنای نمو و طهارت است و به مقدار پرداختی از مال، زکات گویند؛ زیرا با پرداخت آن، فرد به نمو و برکت مال امیدوار می‌شود یا آنکه موجب پاکی و طهارت نفس می‌گردد. (1) این در حالی است که راغب معنای اصلی را نمو و رشد می‌داند و نامگذاری زکات شرعی را به این جهت برمی‌گرداند که امید به نمو و رشدِ مال یا رشد روح، با خیرات و برکات است. (2)
 
در اصطلاح فقه، زکات سهمی است که خداوند متعال در نُه چیز غلات اربعه (گندم، جو، خرما، کشمش) گنج، معدن، طلا و نقره، شتر، گاو، گوسفند قرار داده است و فرق آن با خراج که برای ضروریات حکومت اسلامی است از سه جهت است: 1. زکات از اجناس معینی است که شاید در بعضی کشورها یافت نشود یا بی‌اندازه ناچیز باشد که برای مخارج حکومت کافی نباشد؛

2. ادعای مالک را در اینکه مال زکات‌دار در تصرف ندارد، بدون اقامه شاهد باید قبول کرد و تفحص لازم نیست

3. اندازه‌ای که در زکات باید گرفت، معلوم است که بیش از آن گرفتن جایز نیست. همچنین مصرف آن در غیر موارد خاص جایز نیست؛ اما خراج از زمین مفتوح‌العنوه یا فتح شده به صلح به شرط خراج است که شامل همه اراضی اسلامی می‌شود جز اندکی. خراج اندازه معین ندارد و از جنس خاص نیست؛ بنابراین برنج و حبوبات دیگر و درخت و غیر آن را نیز شامل می‌شود و به هر اندازه که اجحاف به رعایا نباشد، می‌توان خراج گرفت. (3)

 
واژه‌ی زکات در قرآن

کاربردهای زکات در قرآن

1. پاکی

خداوند درباره حضرت یحیی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «یَا یَحْیَى‏ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً * وَحَنَاناً مِن لَّدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیّاً» (4) همان‌گونه که پیش از این بیان شد، زکات در لغت به معنای طهارت و نمو است و دارای گستره عامی است که شامل پاکی نیت، اعمال و گفتار می‌شود؛ بر این اساس معنای طهارت با آیه مناسبت بیشتری دارد.

برخی از مفسران برای کلمه زکات در این آیه تفاسیر مختلفی نقل کرده‌اند، همانند عمل صالح، اطاعت خداوند و اخلاص، صدقه اعطا شده [از جانب خدا] به پدر و مادر، عامل تزکیه برای قبول کنندگان آیین و مرام یحیی، تزکیه الهی و بی‌عیب و نقص دانستن یحیی همانند تزکیه فرد توسط شهود؛ (5) ولی انحصار لفظ زکات به یکی از مصادیق و موارد خاص بدون قرینه وجهی ندارد. مؤلف کشاف فقط دو معنا را ذکر می‌کند و می‌نویسد: «زکات به معنای طهارت است.

برخی گفته‌اند به معنای صدقه است؛ بدین معنا که یحیی (علیه‌السلام) به مردم عطوفت می‌ورزید و به آنان انفاق می‌کرد». (6) سخن وی بیانگر گرایش او به همان معنای طهارت است.
 
واژه‌ی زکات در قرآن


آیه دیگری که می‌توان آن را به همین معنا دانست، در قصه حضرت خضر آمده است که می‌فرماید: «وَأَمَّا الْغُلاَمُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَاناً وَکُفْراً فَأَرَدْنَا أَن یُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیْراً مِّنْهُ زَکَاةً وَأَقْرَبَ رُحْماً». (7) جمله‌ی «خَیْراً مِّنْهُ زَکَاةً» می‌تواند پاسخ به اعتراض موسی به قتل نوجوان باشد؛ چرا که موسی فرمود: «أَقَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْس»: (8) آیا انسان پاکی را بی‌آنکه قتلی مرتکب شده باشد کُشتی؟ حضرت خضر در پاسخ گفت: خواستیم که پروردگارشان به جای او فرزندی پاکیزه و بامحبت‌تر به آن دو بدهد. زکات به معنای طهارت است و مقصود از طهارت، ایمان و عمل صالح است، به قرینه آیه پیشین که فرمود: آن نوجوان پدر و مادرش با ایمان بودند و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادار کند. (9)

ماده زکات در هیئت‌های مختلف نیز به معنای پاکی آمده است، همانند «فَابْعَثُوا أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَى‏ الْمَدِینَةِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى‏ طَعَاماً»: (10) اکنون یک نفر از خودتان را با این سکه‌ای که دارید به شهر بفرستید تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه‌تری دارند، و همانند «وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى‏ مِنکُم مِن أَحَدٍ أَبَداً وَلکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ»: (11) اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی‌شد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می‌کند؛ و آیه «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ» (12) و «فَقُلْ هَل لَّکَ إِلَى‏ أَن تَزَکَّى‏». (13)


 
واژه‌ی زکات در قرآن

2. رشد و نمو

خداوند در سوره بقره پس از آنکه دستور می‌دهد پس از طلاق و پایان عده، مانع ازدواج زنان [با همسران سابقشان] نشوید، می‌فرماید: «ذلِکُمْ أَزْکَى‏ لَکُمْ وَأَطْهَرُ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ». (14) همان‌گونه که گذشت زکات در لغت دارای دو معنای اصلی است: 1. طهارت و 2. رشد و نمو. در آیه مزبور به قرینه عطف «أَزْکیَ» بر «أَطْهَرُ» می‌توان آن را به معنای رشد و نمو دانست. عبارت «ذَالِکُم» اشاره به فرمان به عدم ممانعت از بازگشت به ازدواج دارد؛ یعنی این دستور رشدا و کمال بیشتر شما را فراهم می‌کند و موجب پاکیزگی بیشتر دل‌های شما از آلودگی‌هاست.

برخی از مفسران ذیل آیه نوشته‌اند: زکات رشد و نموی است که به برکت الهی حاصل می‌شود و عمل به احکام الهی موجب رسیدن به کمالات نفسانی است و در مورد آیه، ازدواج موجب رشد حیا و عفت نفسانی می‌گردد و فرد را از واقع شدن در حرام بازمی‌دارد و سبب طهارت روح می‌شود و این همان هدف و فلسفه تشریع احکام الهی است. (15) فخر رازی (16) و ابن عاشور (17) از مفسران اهل سنت نیز کلمه «ازکی» را به رشد و نمو تفسیر کرده‌اند.
 
واژه‌ی زکات در قرآن

3. سهم مالی خاص در اموال مشخص

خداوند متعال در آیات بسیاری پرداخت زکات را در کنار اقامه نماز ذکر کرده و دستور به پرداخت آن داده است: «وَأَقِیمُوا الْصَّلاَةَ وَآتُوا الْزَّکَاةَ»، (18) «الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ»، (19) «الَّذِینَ إِن مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ» (20) و «وَالْمُقِیمِینَ الصَّلاَةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّکَاةَ». (21) گاه در قرآن از زکات با واژه «صدقه» و «انفاق» تعبیر شده است.

این بدین جهت است که آیه ذیل را بیان مصارف زکات دانسته‌اند: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللّهِ»: (22) زکات‌ها مخصوص فقرا و مسکینان و کارکنانی است که برای [جمع‌آوری] آن زحمت می‌کشند و کسانی که برای جلب محبت آنان اقدام می‌شود و برای [آزادی] بردگان و [پرداخت بدهی] بدهکاران و در راه خدا و ماندگان در راه. این یک فریضه و واجب الهی است.

البته اینکه زکات در چه اجناسی واجب است، قرآن کریم آن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) واگذار کرده و فرموده است: «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا»: (23) آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده، خودداری کنید.

 
واژه‌ی زکات در قرآن

4. انفاق و صدقه

در آیات مکی به ویژه آیاتی که در ابتدای بعثت نازل شده است، کلمه زکات به معنای انفاق و صدقه است؛ زیرا تشریع حکم زکات در مدینه بوده است؛ همانند آیه هفتم حم سجده (الَّذِینَ لاَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ) و آیه هجدهم سوره لیل (الَّذِی یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّى‏) و آیه چهارم سوره مؤمنون (وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ).

قرآن کریم درباره انبیای پیشین، ابراهیم و اسحاق و یعقوب (علیهم‌السلام) می‌فرماید: «وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ»: (24) و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می‌کردند و انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و ادای زکات را به آنان وحی کردیم. خداوند متعال در بیان اوصاف اسماعیل (علیه‌السلام) می‌فرماید: «وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ» (25) و در حکایت سخن عیسی (علیه‌السلام) در گهواره می‌فرماید: «وَأَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً». (26) آشکار است که زکات در شریعت این پیامبران به معنای اصطلاحی شریعت اسلامی نبوده است. (27)

از آیات دیگری که زکات در آنها به معنای انفاق و صدقه مستحبی است، آیه ولایت است که می‌فرماید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»: (28) ولیّ و سرپرست شما تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند. براساس روایات بسیاری از اهل سنت و شیعه شأن نزول آیه حادثه‌ای است که در آن، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) انگشتری خویش را انفاق کردند.

 
واژه‌ی زکات در قرآن


سیوطی آن را از راویان مختلفی همانند ابن عباس، عمار یاسر، مجاهد و... نقل کرده است. (29) زمخشری در تفسیرش پس از نقل این شأن نزول می‌نویسد: اگر اشکال شود که آیه با لفظ جمع آمده، پس چگونه می‌توان آن را فقط مربوط به امام علی (علیه‌السلام) دانست، پاسخ این است که آمدن جمع بر این اساس است که عموم مردم را به این کار ترغیب کند و افراد را به این نکته توجه دهد که سیره و شیوه تمام مؤمنان باید این چنین باشد و کاری را که انجام آن لازم است، اگرچه در نماز باشند، تأخیر نیندازند. (30)

این در حالی است که برخی از آیات با اینکه سبب نزول آن یک نفر بوده است، به لفظ جمع آمده است. برخی از مفسران ذیل آیه شریفه «الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ» (31) شأن نزول را مربوط به نعیم بن مسعود دانسته‌اند؛ (32) در حالی که ضمایر آیه به صورت جمع آمده است و ذیل آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ»، نامه حاطب بن ابی بلتعه به کفار قریش را شأن نزول آیه ذکر کرده‌اند، (33) با اینکه ضمایر به کار رفته در آیه جمع است.

5. زکات فطره

قرآن کریم می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى‏ وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى‏». در اینکه مقصود از «تَزَکَّی» چیست، اختلاف است. مفسران معانی مختلفی را همانند پاکیزه شدن از شرک، انجام اعمال نیک، صدقه دادن، (34) پاکیزه گشتن از تعلقات دنیوی که بازدارنده از آخرت است، (35) ذکر کردند؛ اما در روایات مختلفی از اهل سنت و شیعه «تَزَکَّی» تفسیر به زکات فطره شده است. در روایتی نقل شده که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره زکات فطره سؤال کردند. حضرت آیه «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى‏» را قرائت کرد و فرمود: و «این زکات فطره است». (36)

 
واژه‌ی زکات در قرآن


ابوسعید خدری از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است: «کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یقول: قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى‏ وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى‏ ثمّ یقسّم الفطرة قبل ان یغدوا اِلی المصلّی یوم الفطر»: (37) پیامبر «قَدْ أَفْلَحَ...» را قرائت می‌فرمود، سپس فطریه را قبل از رفتن به مصلی در روز عید فطر تقسیم می‌کرد.
در روایتی دیگر آمده است: «سئل الصادق (علیه‌السلام) عن قول الله "قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى‏" قال من اخرج الفطره»: از امام صادق (علیه‌السلام) درباره سخن خداوند عزوجلّ «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى‏» سؤال شد. حضرت فرمود: فردی است که زکات فطره خود را بپردازد. (38)
زوج ــ ازدواج
 

نویسنده: عباس کوثری

 

پی‌نوشت‌ها:

1. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغة؛ ج 3، ص 17.
2. حسین راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 380.
3. ابوالحسن شعرانی؛ نثر طوبی؛ ص 332.
4. مریم: 12-13.
5. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 5 و 6، ص 782.
6. محمود زمخشری؛ الکشاف؛ ج 3، ص 8.
7. کهف: 81-80.
8. همان، 74.
9. سیدمحمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 13، ص 348.
10. کهف: 19.
11. نور: 21.
12. جمعه: 2.
13. نازعات: 18.
14. بقره: 232.
15. سیدعبدالاعلی سبزواری؛ مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن؛ ج 4، ص 43-44. نیز ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 2، ص 239.
16. محمد فخر رازی؛ التفسیر الکبیر؛ ج 6، ص 99.
17. ابن عاشور؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ ج 2، ص 408.
18. بقره: 43، 83 و 110. نساء: 77. نور: 56.
19. مائده: 55. نمل: 3. لقمان: 4.
20. حج: 41.
21. نساء: 162.
22. توبه: 60.
23. حشر: 7.
24. انبیاء: 73.
25. مریم: 55.
26. همان، 31.
27. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 6، ص 10.
28. مائده: 55.
29. جلال‌الدین سیوطی؛ الدرالمنثور؛ ج 3، ص 105-106.
30. محمود زمخشری؛ الکشاف؛ ج 1، ص 649.
31. آل عمران: 173.
32. محمود زمخشری؛ الکشاف؛ ج 1، ص 441.
33. محمود آلوسی؛ روح المعانی؛ ج 15، جرء 28، ص 96.
34. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 9 و 10، ص 721.
35. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 20، ص 269.
36. جلال‌الدین سیوطی؛ الدرالمنثور؛ ج 8، ص 485.
37. همان.
38. محمد بن علی صدوق؛ من لایحضر الفقیه؛ ج 1، صص 510 و 1474.

 

منبع مقاله :

منبع‌مقاله: کوثری، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.