واژه‌ی فرقان در قرآن

«فرقان» مصدر باب «فرق» است و در مقايسه با «فرق» از مبالغه بيشتري برخوردار است؛ زيرا فرقان فقط در فرق بين حق و باطل به کار مي‌رود؛ ولي فرق اعم از حق و باطل است.
پنجشنبه، 28 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
واژه‌ی فرقان در قرآن
 فرقان

نويسنده: عباس کوثري

 
«فرقان» مصدر باب «فرق» است (1) و در مقايسه با «فرق» از مبالغه بيشتري برخوردار است؛ زيرا فرقان فقط در فرق بين حق و باطل به کار مي‌رود؛ ولي فرق اعم از حق و باطل است. (2) واژه فرقان همچنين به معناي کتاب خداست که بين حق و باطل فرق مي‌گذارد و به معناي صبح است؛ زيرا با سپيده‌دم، شب و روز از هم جدا مي‌شوند. (3)

کاربردهاي فرقان در قرآن

1. قرآن

خداوند متعال مي‌فرمايد: «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً». (4) مقصود از فرقان چنان‌که سياق «عَلَى‏ عَبْدِهِ» و «لِلْعَالَمِينَ» گواهي مي‌دهد، قرآن کريم است؛ يعني پربرکت است خدايي که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بيم دهنده جهانيان باشد.
مؤلف الميزان مي‌نويسد اين احتمال که منظور از فرقان تمامي کتاب‌هاي آسماني باشد، با ظاهر الفاظ سازگاري ندارد. (5) در حديثي آمده است: عبدالله بن سلام از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال کرد: آيا خداوند بر تو کتابي نازل کرده است؟ آن حضرت فرمود: بلي. پرسيد نام آن چيست؟ پيامبر فرمود: فرقان. گفت: چرا پروردگارت نام آن را فرقان گذاشته است؟ حضرت فرمود: براي اينکه آيات و سوره‌هايش جداي از يکديگر است و همانند تورات و انجيل و زبور در الواح يک مرتبه نازل شده است. (6) خداوند متعال همچنين در سوره آل عمران فرموده است: «نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ * مِن قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ». (7) برخي بر اين اعتقادند که مقصود از فرقان در اين آيه، تمامي کتاب‌هاي آسماني است؛ (8) درحالي‌که برخي ديگر فرقان را قرآن تفسير کرده‌اند و تکرار بيان نزول قرآن، افزون بر آيه قبل (نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ) را تأکيد بر اين نکته دانسته‌اند که قرآن علاوه بر آنکه تصديق کننده کتاب‌هاي آسماني پيشين است، فرق گذارنده و جدا کننده حق و باطل نيز است. (9)

2. جنگ بدر

قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى‏ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ». (10) مقصود از «يَوْمَ الْفُرْقَانِ» روز جنگ بدر است، به قرينه جمله بعد که فرموده است: «يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»: روز درگيري دو گروه. چون روز جنگ بدر اولين روزي بود که در اسلام بين حق و باطل جدايي حاصل شد، آن را فرقان ناميدند. منظور از «مَا أَنْزَلْنَا عَلَى‏ عَبْدِنَا» آيات قرآن است؛ زيرا نزول به پيامبر اختصاص داده شده است؛ درحالي‌که اگر مقصود از «مَا أَنْزَلْنَا» ملائکه‌اي باشند که در جنگ بدر مسلمانان را ياري رساندند، اين ياري رساندن مربوط به تمامي مجاهدان بدر است و اختصاصي به پيامبر ندارد؛ علاوه بر اينکه در اين صورت مي‌بايست تعبير «من انزلنا» آورده مي‌شد نه «مَا أَنْزَلْنَا».
(11) برخي نيز «مَا أَنْزَلْنَا» را آيات الهي، ملائکه و پيروزي در جنگ بدر دانسته‌اند؛ (12) ولي چنان‌که بيان شد کلمه «عَبْدِنَا» با معناي اول تناسب بيشتري دارد.

3. جداکننده حق از باطل

در کلام الهي مي‌خوانيم: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ». (13) در اينکه مقصود از فرقان چيست، احتمالات گوناگوني ذکر شده است همانند: 1. هدايت و نورانيت قلبي که با آن، حق از باطل جدا مي‌شود؛ 2. راه خروج از مشکلات دنيوي و اخروي؛ 3. عزت مؤمنان و ذلت کافران. (14)
علامه طباطبايي معتقد است فرقان به قرينه سياق و تفريع بر تقوا، قوه جدا کننده‌ي بين حق و باطل است، چه در اعتقادات و چه در اعمال و چه در آرا و نظرها؛ چون همه اينها از آثار درخت پربار تقوايند. (15) به نظر مي‌رسد اگر فرقان به همان معناي عامش تفسير شود، شامل تمامي احتمالات مي‌شود؛ بدين‌سان که فرقان چيزي است که حق را از باطل جدا مي‌کند؛ در نتيجه شامل نشان دادن راه‌هاي خروج از مشکلات و عزت و پيروزي مؤمنان و ذلت کافران مي‌شود؛ زيرا در همه اينها حق و باطل از يکديگر مشخص مي‌شوند، چنان‌که اعطاي بصيرت و روشن‌بيني در متقيان نيز از مصاديق همين فرقان است.

4. تورات

قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى‏ وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ». (16) در اينکه مقصود از فرقان چيست، احتمالات گوناگوني ذکر شده است. برخي آن را شکافته شدن دريا، بعضي ديگر پيروزي بر فرعونيان و تعدادي ديگر آن را کتاب تورات تفسير کرده‌اند. (17)
در تأييد احتمال آخر مي‌توان از سياق آيات کمک گرفت؛ زيرا در ادامه آيه، نزول قرآن ذکر شده و فرموده است: «وَهذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ». گويا فرموده است: پيش از اين، کتاب آسماني تورات نازل شده است؛ پس چرا قرآنِ نازل شده از جانب خدا را انکار مي‌کنيد؟ آلوسي در تأييد اين معنا مي‌نويسد: اگر فرقان به معناي تورات باشد با نظم و سياق آيات، مناسبت شايسته‌اي دارد؛ زيرا سياق آيات درصدد بيان شأن قرآن کريم است که با ديگر کتاب‌هاي الهي، به ويژه تورات در صفات مشترک است، (18) چنان‌که درباره تورات در آيه فوق آمده است «ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ» و درباره قرآن صفت ذکر بيان شده است: «وَهذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ». مؤلف الميزان نيز با استفاده از همين آيه معتقد است مقصود از فرقان، تورات است؛ زيرا سياق آيات مربوط به کتاب آسماني است. (19)
خداوند متعال در سوره بقره مي‌فرمايد: «وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ». (20) در اين آيه نيز درباره کلمه فرقان احتمالات پيشين ذکر شده است. کساني که معتقدند مقصود از فرقان تورات است، نوشته‌اند: در آيه، تورات با دو صفت معرفي شده است: کتاب است؛ زيرا مجموعه‌اي مدون از معارف و احکام الهي است و از اين جهت که جدا کننده حق از باطل است، فرقان نام گرفته است؛ نظير آنکه گفته مي‌شود: «رأيت الغيث و اللّيث»؛ يعني باران و شير را ديدم که هر دو کنايه از مردي است که در سخاوت چون باران و در شجاعت چون شير است. (21)

پي‌نوشت‌ها:

1. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 471.
2. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 633.
3. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 4، ص 494.
4. فرقان: 1.
5. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 15، ص 174.
6. ابن جمعه عروسي حويزي؛ تفسير نورالثقلين؛ ج 4، ص 2.
7. آل عمران: 3-4.
8. جلال‌الدين سيوطي؛ تفسير الجلالين؛ ج 1، ص 53.
9. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 1، ص 336. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 1 و 2، ص 696.
10. انفال: 41.
11. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 9، ص 90.
12. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 2، ص 223.
13. انفال: 29-28.
14. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 3 و 4، ص 825.
15. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 9، ص 56.
16. انبياء: 48.
17. محمود آلوسي؛ روح المعاني؛ ج 10، جزء 17. ص 85.
18. همان.
19. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 14، ص 296.
20. بقره: 53.
21. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 1، ص 140.

منبع مقاله :
منبع‌مقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط