کرامت انساني و شهروندي متعهد در دولت کريمه 2

در نگرشي کلان، الگوي شهروندي مدينه فاضله مهدوي را مي­توان از گونه شهروندي متعهد دانست. در الگوي شهروندي نظام مهدوي انسان‌ها از حقوق انساني الهي- فطري تحت رهبري الهي انسان کامل و امام معصوم برخوردار بوده و با نفي هرگونه بندگي برابر طاغيان، مشارکت متعهدانه‌اي در قلمروي جهاني، در عرصه زندگي سياسي- اجتماعي براي زمينه‌سازي سعادت دنيوي و اخروي خود و ديگران خواهند داشت و همديگر را به اطاعت و تقرب به خداوند فرا خواهند خواند. با تمركز بر
پنجشنبه، 22 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کرامت انساني و شهروندي متعهد در دولت کريمه 2
کرامت انساني و شهروندي متعهد در دولت کريمه(1)
کرامت انساني و شهروندي متعهد در دولت کريمه 2

نويسنده:دكتر غلامرضا بهروزلک
سعادت و الگوي شهروندي متعهد در دولت مهدوي عليه السلام
در نگرشي کلان، الگوي شهروندي مدينه فاضله مهدوي را مي­توان از گونه شهروندي متعهد دانست. در الگوي شهروندي نظام مهدوي انسان‌ها از حقوق انساني الهي- فطري تحت رهبري الهي انسان کامل و امام معصوم برخوردار بوده و با نفي هرگونه بندگي برابر طاغيان، مشارکت متعهدانه‌اي در قلمروي جهاني، در عرصه زندگي سياسي- اجتماعي براي زمينه‌سازي سعادت دنيوي و اخروي خود و ديگران خواهند داشت و همديگر را به اطاعت و تقرب به خداوند فرا خواهند خواند. با تمركز بر محورهاي هفتگانه شهروندي، شاخصه­هاي شهروندي را در دولت كريمه مهدوي به شرح زير مي­توان توضيح داد:
1. بستر شهروندي در دولت كريمه
شهروندي در دولت كريمه مهدوي عليه السلام در بستري ديني مطرح مي­شود. نظام مهدوي، يك آرمان شهر ديني است كه بر اساس آموزه­هاي ديني ارائه شده است. بر خلاف الگوهاي شهروندي ديگر كه در بسترهاي اقتصادي، جغرافيايي و فرهنگي خاصي مطرح گشته­اند، الگوي شهروندي مهدوي فارغ از ويژگي‌هاي جغرافيايي- اقتصادي رهنمودي ديني براي شرايط زندگي آرماني و پيروزي كامل حق بر باطل مي­باشد. در اين نگرش، معيار نگرش به زندگي، توحيدي بوده و فارغ از تمايزات طبقاتي، جغرافيايي و قومي ايمان معيار امور است؛ بدين سبب تعلقات ديگر انسان‌ها از قبيل نژاد، طبقه نسبت به ايمان، كاملاً حاشيه­اي است. در قرآن كريم به اين امر تصريح شده است: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»[44]
در جوامع سنتي، شهروندي به شيوه خاص اين جوامع مبتني بر تعلقات خوني و نژادي بوده است. در جوامع فئودالي و سرمايه­داري مدرن نيز اقتصاد، گرايش‌هاي خاص فكري انسان‌محورانه، زمينه­ساز بستر شهروندي بوده است. در جوامع مدرن، شهروندي در مقايسه با جوامع ديگر برجستگي بيشتري داشته است و افراد در جوامع از حقوق امتيازات نظام يافته برخوردار شدند؛ اما در جامعه اسلامي اين حقوق و وظايف به شيوه عميق‌تري در قالب امت واحد اسلامي و تعاون و مسؤوليت همگاني مطرح شده است. همچنين بر خلاف بستر نفع‌طلبي و لذت‌جويي كه تعيين‌كننده احترام به اراده و حقوق آحاد جامعه بوده است، در شهروندي مهدوي همه انسان‌ها با اشتياق و با نگاهي متعالي و در جست‌وجوي سعادت و كمال نهايي شركت كرده و در اين راستا از حقوق و وظايفي برخوردار خواهند بود؛ از اين‌رو بستر ديني شهروندي در نظام مهدوي، موجب اولويت يافتن ايمان به خداوند و تلاش براي تقرب به وي شكل گرفته است. چنين بستري در فضاي تكامل عقلاني انسان‌ها فراهم مي­شود؛ بدين سبب است كه در جامعه مهدوي، عقول و احلام شهروندان جامعه كامل شده و آن‌ها خير را طلب مي­كنند. از امام باقر عليه السلام روايت شده است: «اذا قام قائمنا وضع الله يده علي رؤوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم»[45] طبق برخي روايات، خداوند دست خويش را بر سر بندگان مي­نهد و عقول آن‌ها را كامل مي­سازد و در برخي روايات، اين امر، به خود حضرت نسبت داده شده است.
2. مبناي شهروندي در نظام مهدوي
اساس و مبناي شهروندي در دولت مهدوي، مبنتي بر اراده و حاكميت الهي است. منشأ حقانيت و مشروعيت حقوق و وظايف شهروندي مستقيماً از خداوند نشأت مي­گيرد. در قرآن كريم و آيات مربوطه از جامعه آخر الزمان به جامعه بندگان صالح خداوند ياد شده است. در قرآن كريم بر اين امر تصريح شده است:[46]
از اين‌رو جامعه آرماني مهدوي، جامعه­اي ديني خواهد بود. در روايات اسلامي، آمده است كه اسلام به دست آن حضرت در سراسر گيتي گسترش خواهد يافت و همه جاي جهان مملو از پيام آسماني اسلام خواهد شد. امام صادق عليه السلام فرمود:[47] «اگر کره زمين، دو نفر ساکن داشته باشد، قطعاً يکي از آنان، حجت خداوند خواهد بود» در حديث ديگري نيز فرمود: اگر بشريت در دو تن محدود شود، يکي از آنان قطعاً امام معصوم خواهد بود»[48]. در ادامه فرموده است: «آخرين نفري كه دار فاني را وداع مي‌كند، امام معصوم است»[49]. محوريت امام معصوم عليه السلام در آرمان‌شهر شيعي، دليل بارز ابتناي مشروعيت آن، بر حضور او است؛ از اين‌رو است كه در روايات اسلامي، آرمان‌شهر تنها به دست يك منجي الهي محقق خواهد شد. پيامبر گرامي اسلام بر اين امر تصريح كرده است.[50] وقال عليه السلام: «لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يبعث الله فيه رجلا من ولدي، يواطئ اسمه اسمي، يملؤها عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا»[51]
3. محتواي شهروندي
محتواي شهروندي به حقوق و وظايف شهروندي در جامعه مهدوي مربوط مي­شود. محتواي شهروندي را مي­توان بر اساس رواياتي كه به توصيف ياران آن حضرت پرداخته­اند، استخراج كرد.
1. استقامت و پايداري: صفت بارز اين شهروندان، آمادگي ايثار و شجاعت در راه خداوند است. حضرت علي عليه السلام در حديثي فرموده است: «آن‌ها همچون شيراني که از بيشه خود خارج شده‌اند، بر گرد آن حضرت، حلقه مي‌زنند آنان به راستي مانند پاره آهني هستند که اگر بر متلاشي كردن کوهها تصميم بگيرند، آن‌ها را نابود مي‌كنند. آنان، خداي را آن‌گونه که شايسته است، به يگانگي مي‌پرستند»[52].
2. مشاركت در امر به معروف و نهي از منكر: يکي ديگر از اوصاف بارز ياران حجت، امر به معروف و نهي از منکـر مي‌باشـد. امام صادق عليه السلام در تفسير آيه[53] مي‌فرمايد:
براي آل محمد صلي الله عليه و آله مهدي عليه السلام و اصحـاب او، خـداونـد متعال مشارق و مغارب زميـن را به تصرف آن‌ها درخواهد آورد، و ديـن را آشکار سازد، و خـداونـد متعال، به وسيله او و يارانش، بدعت‌ها و باطل را از بيـن مي‌برد، همچنان که سفيهان، حق را ميرانده باشند، تا جايي که اثري از ظلـم ديده نشـود و امر به معروف و نهي از منکر خـواهنـد كرد و عاقبت کـارهـا به دست خـدا است.
3. اتحاد و برادري ياران: از ديگر ويژگي‌هاي آنان، اين است که انديشه‌هايشان متحدّ و يگانه، ديدگاهشان همانند، دل‌هايشان به هم‌پيوسته و گره خورده است. اختلافي در رأي و انديشه و گفتار آنان نبوده و در رفتار همگي يک‌دل و يک‌زبان هستند. از امير مؤمنان عليه السلام در وصف ايشان آمده است: «گويي يک پدر و مادر آنان را پرورانده و دلهايشان لبريز از مهر و محبّت و خيرخواهي است».[54]
4. ايمان و اطاعت از رهبري: امامت و رهبري، از ارکان دين مبيـن اسلام و محـور و اساس همه کارها ـ اعم از عبـادي و غيـرعبـادي ـ است. همه اعمال اعم از فـردي و اجتماعي به نـوعي وابسته به امامت است. مسلمانان صدر اسلام، با تبعيت از رهبري پيامبر گرامي اسلام توانستند از حضيض ذلت عصر جاهلي، به اوج عزت دوره اسلامي برسند. اين، به سبب اطاعت از رهبري و تسليم به پيام قرآن بود كه فرمود: «و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکـم عنه فانتهوا».
ياران حضرت ولي عصر عليه السلام نيز بالاتـريـن درجه اطاعت از رهبري را دارند. به توصيف امام صادق عليه السلام :[55] در عشق به حضرت چنانند که زين مرکب او را براي تبرّک جستن مسح مي‌کنند و بر گرد او حلقه مي‌زنند و در پيکارها او را با جان خود محافظت مي‌کنند و هر دستوري دهد، او را بسنده‌اند.
5. الفت و تواضع ياران: آنان، نه به آفت غرور و مستي گرفتار مي‌شوند و نه از شمار اندک همراهان و پيشتازان در نخستين مراحل قيام و ظهور آن‌حضرت احساس وحشت و تنهايي مي‌کنند؛ زيرا انساني که داراي ارتباط عميق و خالصانه با آفريدگار تواناي هستي است، با داشتن آن ارتباط و پيوند احساس وحشت نمي‌کند نيز از پيوستن ديگران به راه و رسم نجات بخش و افتخارآفرين خويش و بسياري همراهان، مغرور نمي‌شود. حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود: «خداوند، بين دل‌هاي آن‌ها الفت برقرار مي‌کند. ايشان از کسي و قدرتي وحشت ندارند و نه به سبب پيوستن فرد يا قدرتي به گروهشان، دچار شادماني و غرور مي‌شوند»[56].
6. حضور كارآمد ياران حضرت در عرصه سياسي- اجتماعي: روشن است که مهم‏ترين وظيفه دولت امام مهدي عليه السلام ريشه کن کردن ستم و ستمگران از سطح جامعه و ساختن جامعه‏اي پاک و با طراوت در سراسر کره زمين است. پاک‌سازي جدي چنين جامعه‏اي از لوث وجود پليدي‏هاي ناشي از دوري انسان‌ها از کرامت انساني خويش، مستلزمِ درگيري با پايگاه‏هاي سلطه اهريمناني است که منافع خويش را در جامعه دور از اولياي خدا يافته‏اند. فضيل بن يسار از امام صادق عليه السلام نقل مي‏کند که درباره ياران حضرت مهدي فرمود: براي او ]= حضرت مهدي[ گنجي است در طالقان که از جنس طلا و نقره نيست… مرداني هستند که استواري دل‏هايشان براي دين خدا، همانند آهن است… خداوند متعال، به دست ايشان، امام و پيشواي حق را ياري مي‏کند»[57].
7. برخورداري از امنيت كامل: امام مهدي عليه السلام پديد آورنده امنيت اجتماعي است؛ امنيتي که بشريت در تمام دوران تاريخ خود، مانند آن را ناديده است. او در جامعه عدالت‌بنياد خود، همه معيارها و ضوابط غير انساني و نادرست را کنار مي‌زند، و علل و عوامل دلهره، نگراني، ترس را نابود مي‌کند. بيم‌آفرينان و هراس‌انگيزان را از سر راه جامعه بر‌مي‌دارد، و اعمال نفوذها و قانون شکني‌ها را نفي مي‌کند، و حرکت جامعه و روابط اجتماعي را بر پايه‌هاي قانون و عدل و احترام به حقوق و ارزش انسان استوار مي‌سازد. در آن دوران سعادت‌بار، هيچ حقي تضييع نمي‌شود و هر کس در هر مقام به بيش از استحقاق خود، دست نمي‌يابد. همه چيز به اندازه و حساب و حق است. به معناي واقعي کلمه اراده آزاد انساني در قلمرو درست و قانوني خود حرکت مي‌کند، و انسان‌ها بي مانع، امکان تكامل و رشد را مي‌يابند.[58] در اين جامعه، انسان به انسان نزديک مي‌شود و دوستي و مهرورزي، جاي کينه‌توزي و دشمني را مي‌گيرد. تضاد، درگيري و تزاحم، جايش را به رقابت سالم و آزاد و انساني مي‌دهد، و دارالسلام و جامعه امن و زندگي آرام و آسوده‌اي که نمونه زندگي در بهشت جاويد است، نصيب انسان مي‌شود. امام صادق عليه السلام در تفسير آيه 55 سوره نور فرمود: ]اين آيه،[ درباره قائم و يارانش نازل شده است»[59].
جامعه در دست مؤمنان قرار مي‌گيرد و مؤ منان، مرزبانان حق و حقوق همگان و برابر خدا و خلق، تعهدي ايماني دارند. عمار ساباطي مي‌گويد:
به امام صادق عليه السلام گفتم: «فدايت شوم! چرا ما در اين زمان، آرزو کنيم که از ياران امام قائم در دوران آشکاري حق باشيم، و حال آنکه ما در اين روزگار که در ]دوران[ امامت شما و پيروي از شما به سر مي‌بريم، کارهايمان افضل از اعمال ياران دولت حق است؟ امام گفت: «سبحان الله! آيا دوست نداريد که خداي بزرگ، حق و عدالت را در آبادي‌ها آشکار سازد و حال عموم مردم را بهبود بخشد، و وحدت کلمه پديد آورد، و افکار ناسازگار را سازگار کند و خداي در زمين معصيت نشود، و حدود الهي ميان مردم اجرا شود، و خداوند حق را به اهلش باز گرداند، و ايشان آن را آشکار کنند، تا اين‌که هيچ چيز از حق، براي بيم از هيچ يک از مردمان، پنهان نگهداشته نشود؟».[60]
حضرت علي عليه السلام در توصيف امنيت اجتماعي در عصر قائم عليه السلام مي­فرمايد: به دست ما حکومت ما روزگار سختي‌ها و تشنه‌کامي‌ها سپري شود… و چون قائم ما قيام کند، کينه‌ها از دل‌ها ]بيرون رود[، حيوانات نيز با هم سازگاري کنند. در آن روزگار، زن، با همه زيب و زيور خويش، از عراق در آيد و تا شام برود و از هيچ چيز نترسد….[61]
4. عمق شهروندي
ماهيت شهروندي در آرمان‌شهر مهدوي، از گونه شهروندي عميق است. شاخصه شهروندي رقيق، حضور كم‌رنگ شهروندان در عرصه اجتماعي و اولويت يافتن خواسته­هاي فردي است. در چنين الگويي، شهروندان، احساس تعلق اندكي به عرصه جمعي دارند و عمدتاً در جست‌وجوي آمال و منافع فردي خويش هستند. يكي از انتقادات وارد بر نظام‌هاي ليبرال معاصر را مي­توان تضعيف بعد اجتماعي زندگي سياسي افراد به دليل فردگرايي دانست. اين امر، موجب انتقاد بسياري از محققان معاصر شده است.
بر خلاف الگوي شهروندي رقيق، در جامعه مهدوي، احساس تعلق و ايثار در عرصه اجتماعي بسيار غالب است. يكي از مباني دغدغه زندگي اجتماعي براي شهروندان تأكيد اسلام بر اهتمام برادران مؤمن به رفع نيازهاي يك‌ديگر است. امام کاظم عليه السلام در حديثي مي­فرمايد: هر کس برادر مؤمنش حاجتي را به او عرضه کند، بي‌گمان اين رحمت الهي است که به او روي آورده است. اگر آن را پذيرفت ]و براي بر آوردن نياز او اقدام کرد[ خود را به ولايت ما پيوند زده است. و اين ]پيوند[، به ولايت خدا متصل است».[62]
در جامعه مهدوي عليه السلام ايثار و مواسات بين اخوان، موجب تقويت همبستگي اجتماعي ياران آن حضرت مي­شود. وحدت مقصد و اخلاص نيت، دل‌هايشان را با هم پيوند داده و يار و غمخوار يک‌ديگرند. آنان، براي يک‌ديگر خود را به رنج مي­افکنند و در بهره‌گيري از زيبايي‌هاي زندگي، ديگران را بر خود مقدم مي­دارند. به امام باقر عليه السلام گفته شد: «يارانمان در کوفه بسيارند. اگر فرمان دهي از تو اطاعت خواهند کرد». فرمود: «چنان هستند که هر کس بدون اجازه برادر ديني، از مال او نيازمندي خود را بر طرف کند؟» گفتند «نه». فرمود: «آنان که از بذل مال دريغ کنند، در نثار جان بخيل‌ترند»؛ سپس افزود: «مردم، در صلحند، با آنان ازدواج کرده و از ايشان ارث بريم و برايشان اقامه حدود کرده و امانات آنان را ادا کنيم. زمان قيام قائم، دوران رفاقت فرا رسد. مرد، به سراغ مال برادر رفته، حاجت خود برگيرد و هيچ کس او را منع نکند».[63]
5. نوع شهروندي
نوع شهروندي در نظام مهدوي را مي­توان از دو جهت شهروندي فعال و متعهدانه و نيز شهروندي از نوع دموكراتيك و نخبه­گرايانه بررسي كرد. چنان‌كه در بررسي معيارهاي شهروندي گذشت، شهروندي با مشاركت سياسي قابل مقايسه است. در نظام‌هاي مدرن، با گونه‌شناسي سه گانه شهروندي در سه الگوي شهروندي محدود، شهروندي منفعل و شهروندي فعال، عمدتاً بر شهروندي فعال تمركز مي­شود. در حکومت عدل مهدوي، الگوي مشارکت سياسي، هيچ کدام از سه الگوي فوق نيست. الگوي مشارکت سياسي در چنين جامعه­اي مشارکت سياسي فعال متعهدانه است. در اين الگو، افراد با آگاهي و مسؤوليت اجتماعي در فرايند سياسي مشارکت مي­کنند. از منظر اسلامي، تضمين مشارکت سياسي فعال از طريق بيعت و همراهي با امامي معصوم و آگاه و عادل خواهد بود که با رهبري خود، زمينه انتخاب احسن را براي افراد در جامعه فراهم خواهد كرد. بيعت با امام معصوم عليه السلام ، نه از سر روابط ناآگاهانه و تبعيت کور، بلکه به عنوان يک وظيفه و مسؤوليت الهي و در نتيجه کاملاً آگاهانه و انتخاب‌شده خواهد بود. شهروندي متعهد، ضمن اقتضاي حضور فعال شهروندان در عرصه اجتماعي، با تعهد آن‌ها براي حفظ و تأمين منفعت جمعي نيز همراه است. در نگرش غربي حضور فعال، صرفاً به منظور كسب منافع فردي و گروهي است؛ در حالي كه در شهروندي متعهدانه، علاوه بر توجه به حقوق فردي، منافع جمعي اولويت داشته و افراد با دغدغه حفظ مصالح جمعي، در عرصه اجتماعي حضور مي­يابند.
تعهد اجتماعي ناشي از پايبندي به حدود الهي است. اسلام، دين مرزها است و همه چيز در آن، قانون دارد. واجبات و محرمات، مرزهاي دين خدايند حرکت در مرز، حرکت در راه است و تجاوز از آن، بيراهه و گمراهي. ياران مهدي، مرزبان دين خدايند و حافظان حدود او. آنان در اجراي فرمان‌هاي حق، سخت و پي‌گير و استوارند و در انجام دستورها و وظيفه‌ها، دستخوش احساسات و دوستي‌هاي بي‌مورد واقع نمي‌شوند. قدرت و حشمت، آنان را مغرور نمي‌کند و سنگدلي دشمنان، ايشان را به افراط نمي‌کشاند. جنگ‌هاي مهيب و دشواري‌هاي نبرد، آنان را در عبادت، سهل انگار نمي‌کند و تهي دستي، ايشان را به مال اندوزي و تجاوز وا نمي‌دارد. نخستين شرط بيعت امام با ياران، حفظ حدود خدا است. علي عليه السلام مي‌فرمايد:
ياران، با اين شرايط با امامشان بيعت مي‌کنند که دست پاک باشند و پاکدامن، زبان به دشنام نگشايند و خون کس، به ناحق نريزند. به سکونتگاه مردم هجوم نبرند و کس را به ناحق نيازارند، بر مرکب‌هاي ممتاز سوار نشوند و لباس‌هاي فاخر نپوشند، مسجدي را خراب نکنند و بر مردم راه نبندند، به يتيم ستم روا ندارند و راهي را ناامن نکنند، شاهد‌باز نبوده و شراب ننوشند، در امانت، خيانت نکرده و پيمان شکن نباشند، احتکار نکنند و پناهنده را نکشند، فراريان را دنبال نکرده، مجروح را نکشند. ساده بزيند و در راه خدا به شايستگي جهاد کنند. امام نيز متعهد مي‌شود بسان همراهان زندگي کند، دربان و حاجت براي خود نگيرد، به اندک قانع باشد و به ياري خدا در راه استقرار عدالت بکوشد و خدا را به شايستگي عبادت کند.[64]
نوع شهروندي دولت كريمه از منظري ديگر با شهروندي دموكراتيك و شهروندي نخبه‌گرايانه متمايز است. در شهروندي دموكراتيك، محوريت با انسانها است و خواسته­هاي بشري تعيين‌كننده كليت زندگي سياسي- اجتماعي است و در نتيجه مشروعيت زندگي سياسي بر قرارداد اجتماعي و رأي اكثريت مي­باشد؛ در حالي كه محوريت امام و حاكميت اراده الهي در دولت كريمه، با چنين تلقي‌اي از شهروندي سازگاري ندارد.
شهروندي مهدوي، شهروندي صرفاً نخبه­گرايانه همانند الگوهاي موجود شهروندي نخبه­گرايانه نيست. نخبه­گرايي، با آن‌كه بر اولويت و برتري نخبگان دلالت دارد و از اين‌رو با شهروندي مهدوي كه بر برتري امام مبتني است، همسويي دارد، مفروض ديگر اين گونه شهروندي جهل و ناتواني شهروندان مي­باشد. اين امر موجب پذيرش برتري نسبي نخبگان بر توده مردم شده و آنان رهبري جامعه را بر عهده مي­گيرند؛ اما در دولت كريمه مهدوي به نظر مي­رسد رويكرد ديگري مطرح است. در اين الگو، امام به دليل برخورداري از لطف و موهبت الهي انساني كامل و معصوم است. عصمت امام، كاركردي است و به منظور رهبري جامعه خداوند چنين لطفي را به برخي از بندگان خويش اعطا كرده و آن‌ها را شايسته رهبري كرده است. در قرآن كريم، بر اين لطف اشاره شده است. آيه تطهير، نمونه بارز چنين لطفي به اهل بيت عليه السلام است.[65] در آيه مربوط به امامت حضرت ابراهيم عليه السلام خداوند امامت را عهد خويش دانسته است:[66] حضرت مهدي عليه السلام نيز سيد الاوصيا و الائمه مي­باشد و از اين‌رو به لطف الهي برگزيده شده و مأمور تشكيل آرمان شهر اسلامي گشته است.
اما از سوي ديگر، شهروندان دولت مهدوي، شهرونداني خبير و آگاه بوده و آگاهي آن‌ها كاملاً گسترش يافته است. در احاديث مختلفي بر اين امر تصريح شده است. در حديثي امام صادق عليه السلام علم را 27 بخش دانسته است كه 25 بخش آن، هنگام ظهور آن حضرت آشكار خواهد شد. همچنين اين زمان، خداوند، اسماع و بصرهاي مؤمنان را بسط خواهد داد و عقول و احلام آن‌ها كامل خواهدشد. از اين رو آرمان‌شهر مهدوي نه بر نقص شهروندان بلكه بر علم و آگاهي آن‌ها مبتني خواهد بود. اين امر، شهروندي مهدوي را از گونه شهروندي‌هاي رايج نخبه‌گرايانه متمايز مي­كند و تعبير شهروندي متعهد شايسته­ترين تعبير براي چنين جامعه­­اي مي­باشد.
6. گستره شهروندي
يکي ديگر از ويژگي‌هاي زندگي سياسي در جامعه مهدوي عليه السلام گسترش قلمرو عرصه سياسي به عرصه جهاني است. دعوت اديان، همواره فراگير و جهان‌شمول بوده است. برخلاف دو سده اخير که جريانات ناسيوناليستي و ملي­گرايانه در دنياي غرب جهان را تحت تأثير گذارده و مردم جهان را همانند موزاييکي به دولت- ملت‌هاي مختلف تقسيم و جدا كرده است. نظام اسلامي، ذاتاً نظامي جهان‌گير و عالم‌گير است. نخستين دولت اسلامي نيز قلمرو جغرافيايي محدودي نداشته و قلمرو دولت اسلامي عقيدتي و مبتني بر مرز ايمان و کفر بود؛[67] از اين رو تنها يک دولت فراگير اسلامي در نظريه سياسي اسلام قابل تصور است؛ اما به مرور زمان، با اختلافات ميان فرق و مذاهب مختلف عملاً دولت واحد اسلامي تجزيه شده و شاهد حاکميت‌هاي متکثر و نظام‌هاي سياسي متعدد در جهان اسلام شديم. دنياي استعماري، با شکست خلافت عثماني جهان اسلام را با شعارهاي پوچ و ضد اسلامي ملي­گرايي تجزيه كرد و عملاً جهان اسلام وحدت سياسي خود را بيشتر از دست داده و بحران‌هاي متعددي را تجربه كرد.
اما ـ چنان‌که در نگرش‌هاي منجي‌گرايانه اديان آمده است ـ دولت آخرالزمان، دولتي جهاني خواهد بود. با پذيرش اسلام از سوي تمام مردم جهان، ديگر هيچ مرزي ميان مردم نخواهد بود؛ از اين رو گستره توسعه سياسي نيز محدود به مرزهاي ملي نبوده و انسان‌ها دغدغه­هاي مشترکي داشته و در مصائب و ناملايمات، کنار هم خواهند بود. زندگي سياسي، ديگر نه معطوف به کسب منافع جمعي- گروهي؛ بلکه در راستاي بشريت و صلاح تمام انسان‌ها خواهد بود. روايات متعددي بر قلمرو جهاني حکومت مهدوي دلالت دارند.
يكي از مباحث مهم در اين زمينه، گسترش اسلام بر سراسر زمين است. هر چند در باب بقاي اديان آسماني ديگر در عصر ظهور دو قول وجود دارد؛ قول راجح، آن است كه همگي متدينان به آيين اسلام در خواهند آمد و كسي نخواهد ماند، مگر آن‌كه اسلام آورده و تسليم حق باشد. يكي از نام‌هاي مبارك حضرت مهدي عليه السلام «جامع الكلمة علي التقوي» مي­باشد.[68] «مفضّل» در ضمن حديثي طولاني از امام صادق عليه السلام چنين نقل مي‌کند: به خدا سوگند! اي مفضّل! اختلاف، از ميان اديان برداشته مي‌شود و همه به صورت يک آئين در مي‌آيد؛ همان گونه که خداوند ـ عزّوجلّ ـ مي‌گويد: «دين نزد خدا، تنها اسلام است…».[69]
7. غايت شهروندي
غايت شهروندي در جامعه مهدوي نيل به كرامت و سعادت است. برخلاف الگوهاي شهروندي مدرن، در جامعه مهدوي افراد، سبقت به خيرات داشته و انگيزه اصلي آن‌ها تكامل اخلاقي و روحي است. سيماي دولت كريمه در دعاي افتتاح نيز بر محوريت كرامت و سعادت در اين جامعه مبتني شده است. ياران حضرت، حتي هنگام قيام و جنگ نيز بر عبوديت الهي پايدار هستند. ياران مهدي، مردان عبادتند و نيايش و شيران روز و نيايشگران شب. به گفته فضيل بن يسار: «مرداني که سبک‌خوابند و در نماز، بسان زنبور عسل، زمزمه کنان».[70] امام، در سفر و حضر، جنگ و صلح ياران را به تعبد و تضرع سفارش مي‌کند، تا مقصد فراموش شود و پيروزي‌هاي پياپي، آنان را به غفلت و غرور دچار نسازد؛ همواره پيروزي را از جانب خدا ببينند و مناجات و نماز را کليد نصرت او. امام باقر عليه السلام مي‌فرمايد: «چون بر فراز نجف برآيد، به ياران خطاب کند: «امشب را به عبادت به روز آوريد». آنان برخي در رکوع و برخي در سجده شب را به سحر مي‌رسانند و به درگاه خدا تضرع مي‌کنند». يا مي‌فرمايد: «گويا، قائم و يارانش را در نجف اشرف مي‌نگرم؛ توشه‌هايشان به پايان رسيده و لباس‌هايشان مندرس شده است. جاي سجده بر پيشانيشان نمايان است؛ شيران روزند و راهبان شب».[71]
امام صادق عليه السلام درباره اينان مي‌فرمايد:
مرداني که گويا دل‌هايشان پاره‌هاي آهن است. غبار ترديد در ذات مقدس خداي، خاطرشان را نمي‌آلايد…. همانند چراغ‌هاي فروزانند، گويا دل‌هايشان نور باران است. از ناخشنودي پروردگارشان، هراس دارند. براي شهادت، دعا مي‌کنند و آرزومند کشته شدن در راه خدايند».[72]
براي تبيين بهتر الگوي شهروندي در دولت كريمه مهدوي، مي­توان آن را با الگوي شهروندي نظام ليبرال مقايسه كرد. در جدول زير تلاش شده است وجوه تمايز شهروندي آرمان‌شهر مهدوي بر شهروندي ليبرال ارائه شود.
مقايسه شهروندي در نظام مهدوي عليه السلام و نظام ليبرال
خاتمه سخن
هر چند شهروندي به ظاهر مقوله­اي جديد و مختص دنياي مدرن است، اما ايده شهروندي و عضويت افراد در عرصه اجتماعي از قبل در انديشه اجتماعي مطرح بوده است. اسلام در جايگاه آخرين دين الهي و خاتم اديان كامل‌ترين ايده را در باب شهروندي مطرح كرده است. الگوي شهروندي در جامعه اسلامي در مدينه النبي صلي الله عليه و آله مطرح و در جامعه علوي به صورت مبسوط‌تري مطرح شد.
الگوي آرماني شهروندي در جامعه مهدوي محقق خواهد شد. شاخصه اصلي الگوي شهروندي در جامعه مهدوي عليه السلام ، شهروندي متعهدانه خواهد بود كه افراد آرمان‌شهر مهدوي ضمن برخورداري از حقوق الهي خويش، به صورت فعال و متعهدانه­اي در عرصه اجتماعي شركت خواهند كرد و غايت فعاليت‌هاي خويش را دعوت به خداوند و بسط دعوت الهي بر روي زمين قرار خواهند داد و خود، مظهر بندگان صالح خداوند خواهند بود كه در قرآن نويد داده شده است.
الگوي شهروندي در آرمان‌شهر مهدوي، از جهات مختلفي بر الگوهاي رايج غربي برتري دارد. چنان‌كه گذشت، الگوي غالب شهروندي در جهان امروز، شهروندي ليبرال است كه خود دچار نقص‌هاي جدي است. مهم‌ترين نقص چنين شهروندي‌اي، فردگرايي افراطي ليبرال در آن و دنياگرايي نهفته در وراي آن است. شهروندان متعهد جامعه مهدوي، ضمن حضور پرشور در عرصه اجتماعي و اهتمام به بعد اجتماعي امت اسلامي، رسيدن به رضوان و قرب الهي را مد نظر قرار خواهند داد و به پاداش مجاهدت خويش، خداوند چشمه­هاي نعمت خويش را در اين دنيا به دست خاتم الاوصيا، مهدي موعود عليه السلام ، بر آنان خواهد گشود.

پی نوشتها:
[44]. حجرات (21): 13.
[45]. منتخب الاثر، ح 1179.
[46]. (وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ)؛ انبياء (21): 105.
[47] . «لو لم يبق في الأرض الا رجلان لکان أحدهما الحجة…»؛ كافي، ج1، ص179.
[48] . «لو کان الناس رجلين لکان أحدهما الامام»؛ همان، ص180.
[49]. «ان آخر من يموت الامام لئلا يحتج احدهم علي الله عزوجل ترکه بغير حجة الله عليه؛ يعني آخرين نفري که دار فاني را وداع به ابديت مي‏پيوندد امام معصوم است» نعماني، الغيبه، ص 124).
[50]. «لن تنقضي الأيام و الليالي حتى يبعث الله رجلا من أهل بيتي، يواطئ اسمه اسمي، يملؤها عدلا و قسطا كما ملئت ظلما وجورا».
[51]. شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 340 ـ 342.
[52]. «کانّهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم مثل زبر الحديد، لو انّهم همّوا بازالة الجبال الرواسي لازالوها عن مواضعها فهم الذين وحّدوا اللّه حقّ توحيده»؛ شيخ علي كوراني عاملي، معجم أحاديث الإمام المهدي عجل الله تعالي فرج الشريف ، قم، مؤسسة معارف اسلامية، ج3، 1411، ص 94).
[53]. (الذيـن ان مکناهـم فـي الارض اقامـوا الصلاه و آتـوا الزکاه و امـروا بالمعروف و نهو عن المنکـر و لله عاقبه الامـور) (حج (22): 41).
[54]. «کأنّما ربّاهم ابٌ واحد وأُمٌّ واحدة، قلوبهم مجتمعة بالمحبّة والنصيحة»؛ . همان.
[55]. «يتمسحـون بسرح الامام عليه السلام يطلبـون بذلک البـرکه و يخفـون به يقـونه باءنفسهم في الحروب و يکفونه ما يويد… هم اطوع له مـن الامه لسيدها» (بحار الانوار، ج 52، ص 308).
[56]. «يؤلّف اللّه بين قلوبهم، لا يستوحشون من أحد ولا يفرحون بأحد يدخل فيهم»؛ كوراني، پيشين، ص100.
[57]. «له کنز بالطالقان ما هو بذهب ولافضّة…، و رجالٌ کأنّ قلوبهم زبرالحديد… بهم يَنصُرُاللّهُ إمامَ الحق» (بحارالانوار، ج52، ص 308).
[58] . نك: محمود حكيمي، عصر زندگي.
[59]. «في معني قوله عزوجل: «وعدالله الذين امنوا منکم… ليستخلفنهم في الارض… و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمنا…»، قال: «نزلت في القائم و اصحابه؛ خدا به کساني از شما که ايمان آورده اند… وعده داد که بيقين در روي زمين ايشان را خليفه کند… و وحشتشان را به امنيت بدل سازد، …» (نك‌: تفسير نور الثقلين، ج3، ص 617).
[60]. كمال الدين، ج2، ص 646.
[61]. «…و بنا يدفع الله الزمان الکلب… و لو قد قام قائمنا لذهبت الشحناء من قلوب العباد، و اصطلحت السباع و البهائم حتي تمشي المرأة بين العراق الي الشام… علي رأسها زينتها لا يهيجها سبع و لا تخافه…)؛ (منتخب الاثر، ص474).
[62]. «من أتاه اخوه المؤمن في حاجة، فانما هي رحمة من الله تعالي ساقها اليه، فان قبل ذلک فقد وصله بولايتنا، و هو موصول بولاية الله…» (كافي، ج2، ص189).
[63]. بحارالانوار، ج 52، ص 372.
[64]. الملاحم و الفتن، سيد بن طاووس، ص 149.
[65]. (إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً)؛ احزاب (33): 33.
[66]. (قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ)؛ بقره (2): 124.
[67]. نک: عميد زنجاني، فقه سياسي، 1373.
[68]. بحار الانوار، ج 99، ص 86.
[69]. «… فواللّه يا مفضّل ليرفع عن الملل و الاديان الاختلاف و يکون الدّين کلّه واحداً کما قال اللّه عزّوجلّ اِنَّ الدّين عنداللّه الاسلام…» (بحار الأنوار، ج 53، ص 4).
[70]. «رجال لاينامون الليل لهم دوي في صلاتهم کدوي النحل يبيتون قياما علي اطرافهم رهبان باليل اسد بالنهار» (بحار الانوار، ج 52، ص 308).
[71]. «حتي اذا صعد النجف قال لاصحابه؛ تعبدو ليلتکم فيبيتون بين راکع و ساجد يتضرعون الي الله» (بحارالانوار، ج 52، ص 343).
[72]. رجال کان قلوبهم زبر الحديد لايشوبها شک في ذات الله… کالمصابيح کان قلوبهم القناديل و هم من خشيه الله مشفقون يدعون بالشهاده يتمنون ان يقتلوا في سبيل الله؛ بحار الانوار، ج 52:‌ ص 308.


منبع: فصلنامه علمي تخصصي انتظار موعود شماره 26_25




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.