دوران طلایی زندگی
اهمیت دوران جوانی و نظر اسلام در این باره
هنگامی که انسان پای به عرصه هستی می گذارد دوره های مختلفی مانند کودکی، نوجوانی، جوانی و ... را پشت سر می گذارد.
جوانى بهار زندگى است، بهارى ارزشمند اما زودگذر.
حال باید دید كه چگونه از بهار جوانى كاملا بهره بریم و از این سرمایه عظیم پاسدارى و حراست نماییم؟
این جاست كه باید با تلاشى پىگیر و مستمر، دنبال راه و روش صحیح و كاملا بىعیب و نقص بود؛ راهى كه انبیا و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) در پیش گرفتند و نتیجه روشن و مطلوب آن را براى ما بازگو نمودند.
حضرت علی قلب نوجوان را مانند زمین كاشته نشده ولى آماده بذر پاشى میداند كه اگر آن چه را كه باعث سعادت و كامیابى یك جوان است، بذر افشانى نكنیم، خواه ناخواه دیگران بذرافشانى خواهند كرد
در نظر پیامبر (صلى الله علیه وآله)، این دوران آنچنان مهم و ارزشمند است كه به ابوذر غفارى دستور میدهد تا این فرصت طلایى را به عنوان غنیمت تلقى كرده و از آن كاملا بهره بردارى كند و میفرماید: «یا أباذر اغتنم شبابك قبل هرمك.
اى ابوذر از جوانى خود پیش از فرا رسیدن دوران پیرى كاملا استفاده كن»
پیرى دوران استفاده از ذخیرههاست نه ذخیره سازى. بدین جهت پیامبر از ابوذر میخواهد تا قدر جوانى خویش را شناخته و آینده را پیشاپیش بیمه كند.
بهره جوانى
عمرو بن حمق خزاعى، یكى از صحابه پیامبر و از یاران شجاع و مخلص امیرمؤمنان (علیه السلام) بود كه سرانجام توسط دژخیمان معاویه دستگیر شد و پس از شهادت، سر مقدسش را به عنوان هدیه نزد معاویه بردند.
او هنگام جوانى براى پیامبر (صلى الله علیه وآله) آب برد، پیامبر پس از آشامیدن، در حق او دعا كرد و چنین فرمود: «اللهم امتعه بشبابه ؛ خدایا او را از جوانى بهرهمند ساز».
دقت در این ماجرا و دعاى پیامبر (صلى الله علیه وآله) بسیارى از مسائل را براى ما آشكار میسازد؛ زیرا آثار جوانى در نظر مبارك پیامبر، آن قدر مهم بوده كه درباره عمرو چنین دعایى میكند.
تأثیر این دعاى مستجاب درباره عمرو فقط براى این نبوده كه وى از نظر ظاهرى و شكل و قیافه جوان بماند؛ چرا كه این اثر در برابر دیگر آثار مثبت جوانى بسیار ناچیز است، گفتنى است كه عمرو در اثر دعاى خیر پیامبر (صلى الله علیه وآله) تا هشتاد سالگى از روحیهاى جوان برخوردار بود.
پیامبر دعا كرد تا فكر و اندیشه عمرو مانند یك جوان، و سلامت جسمى او، سلامت یك جوان، و حال عبادت او، همانند حال عبادت یك جوان بانشاط و سالم همچنان باقى بماند در نتیجه، او با این كه هشتاد سال از عمر با بركت خود را پشت سر گذرانده بود اما همچنان قوى و نیرومند، در كنار امیرمؤمنان (علیه السلام) در صحنههاى نبرد میغرید و میخروشید؛ گویى فراموش كرده بود كه هشتاد سال از عمر شریفش میگذرد.
پرسش از جوانى در قیامت
روشن است كه نعمتهاى خداوندى هر چه ارزشمندتر باشد، در روز واپسین حساب دشوارترى را در پى خواهد داشت. جوانى یكى از همان نعمت هاى ارزشمندى است كه انسان باید در دادگاه عدل الهى پاسخ گوى برخورد با این نعمت باشد.
پیامبر (صلى الله علیه وآله) نیز در این راستا میفرماید: «بندگان در روز قیامت هیچ گامى بر نمیدارند مگر اینكه باید به چهار چیز پاسخ دهند: نخست از عمر، كه در چه كارى آن را به پایان رسانده؛ دوم از جوانى كه در كجا به كار برده شده؛ سوم از علم و دانششان كه چگونه از آن بهره جستهاند؛ و چهارم از دارایى و ثروتشان كه از كجا آورده و در كجا به مصرف رساندهاند».
در جوانى چه رازى نهفته است كه از یك سو پیامبر سفارش فرموده و از سوى دیگر، در قیامت از آن سوال میشود؟
پاسخ این پرسش بسیار روشن است: جوانى دوران نشاط و سلامتى است فكر جوان همانند خود جوان بسیار مستعد است قلب جوان بسیار رقیق و مهربان است و تیرگى قلب بسیارى از بزرگسالان را ندارد.
بى جهت نیست كه خداوند به جوانان نظر دیگرى دارد و از باب لطف و مرحمت برخى گناهان جوانان را نادیده میگیرد؛ اما زمانى كه از سن جوانى بگذرد و به چهل سالگى برسند، دستور میآید تا هر گناه بزرگ و كوچك را بر همگان بنویسند و هرگز در این جهت كوتاهى نكنند.
حساسیت امیرمؤمنان به دوران جوانى
امیرمؤمنان (علیه السلام) نیز به این دوران بسیار حساس و امیدوار بودند؛ چرا كه تمام افتخاراتى كه به دست آورده بودند در همین دوران بوده است.
او میخواست تا هر نسلى كه به مرحله شكوفایى میرسد قدر جوانى را بشناسد و كاملا از خود مراقبت كند در نامه اى كه به فرزندش امام حسن مجتبى (علیه السلام) مینویسد، ضمن اشاره به آمادگى هاى دوران جوانى و بهره جستن از آن فرصتها به یك بحث تربیتى بسیار دامنه دار و گسترده میپردازد و در بخشى از آن نامه، چنین یاد آور میشود:
«...پسرم هنگامى كه دیدم سالیانى از من گذشت و توانایى رو به كاستى رفت به نوشتن وصیت براى تو شتاب كردم و ارزشهاى اخلاقى را بر تو شمردم پیش از آن كه اجل فرا رسد؛ در حالى كه رازهاى درونم را به تو منتقل نكرده باشم و در نظرم كاهشى پدید آید چنان كه در جسمم آمد و پیش از آن كه خواهش ها و دگرگونى هاى دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت مشكل گردد زیرا قلب نوجوان چونان زمین كاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است كه در آن پاشیده شود
اى ابوذر از جوانى خود پیش از فرا رسیدن دوران پیرى كاملاً استفاده كن
پس در تربیت تو شتاب كردم پیش از آن كه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد تا به استقبال كارهایى بروى كه صاحبان تجربه زحمت آزمودن آن را كشیدهاند و تو را از تلاش و یافتن بى نیاز ساختهاند پس در آغاز تربیت تصمیم گرفتم تا كتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام به تو تعلیم دهم و به چیز دیگرى نپردازم»(5)
امیرمؤمنان در این بخش از نامه خود به فرزندش امام حسن (علیه السلام) بر مواردى تأكید میورزد كه هر یك از این موارد، قابل بحث و بررسى است.
حضرت بر قلب و عقل جوان تكیه كرده كه بزرگترین سرمایهى یك جوان است. ایشان قلب نوجوان را مانند زمین كاشته نشده ولى آماده بذر پاشى میداند كه اگر آن چه را كه باعث سعادت و كامیابى یك جوان است، بذر افشانى نكنیم، خواه ناخواه دیگران بذرافشانى خواهند كرد.
سرمایه دوم در كلام امیرمومنان (علیه السلام) نسبت به یك جوان، عقل است كه در این مورد باید كنترل شود، تا دیگران فكر جوان را آلوده و منحرف نكنند و وجود این دو سرمایه بزرگ در یك جوان راه را براى استفاده صحیح از جوانى باز خواهد كرد.