ما و ميراث گذشته

ميراث فکري هر فرهنگ و جامعه، هويت و چيستي آن است. آدمي را نمي‌توان از گذشته‌ي فرهنگي اش تُهي ساخت، که ديگر توان روييدن و بالندگي نخواهد داشت. بي اعتنايي به ميراث و آن را حفاري در کوير تلقي کردن،
شنبه، 6 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ما و ميراث گذشته
ما و ميراث گذشته

نويسنده: مهدي مهريزي

 
ميراث فکري هر فرهنگ و جامعه، هويت و چيستي آن است. آدمي را نمي‌توان از گذشته‌ي فرهنگي اش تُهي ساخت، که ديگر توان روييدن و بالندگي نخواهد داشت. بي اعتنايي به ميراث و آن را حفاري در کوير تلقي کردن، نوعي ناپختگي و خامي است. رمز رونق و پيشرفت جوامع امروزي، در پشت پازدن آنها به ميراث گذشته نيست؛ بلکه در نقد و بالنده سازي آن نهفته است.(1)
امروزه، نه تنها به ميراث مکتوب کُهن بها داده مي‌شود؛ بلکه سنگ نبشته‌ها و ديگر آثار به جاي مانده نيز نگهداري و مورد مطالعه قرار مي‌گيرند.
با اين همه، کاستي و خامي است که همه‌ي راه آينده را در ميراث کهن بجوييم و خود را از تفکر و شناخت واقعيت نوين و دانش‌ها و معارف نو محروم سازيم.
اگرچه نسخه‌هاي خطي و دست نوشته‌ها، تنها ميراث ما نيستند؛ اما به هر روي، بخش عظيمي از آن را تشکيل مي‌دهند و ما در برابر اين بخش از ميراث خود، بويژه در هر گونه طرح يا اقدامي براي احياي ميراث اسلامي، چند رسالت بر عهده داريم:
يک. حفظ و نگهداري
دو. تصحيح و احيا
سه. پالايش انتقادي
چهار. ساده سازي

يک. حفظ و نگهداري

شناسايي، گردآوري، ترميم، تهيه‌ي فهرست‌ها و معرفي، نخستين گام در حفظ و نگهداري است. استفاده از فناوري نوين در نگهداري و دردسترس گذاردن نسخه‌هاي خطي، دومي گام است.

دو. تصحيح و احيا

پس از نگهداري ميراث مخلوط، نوبت به تصحيح و احياي آن مي‌رسد که خود، داراي دو مرحله‌ي ابتدايي و پيشرفته است.
مرحله ابتدايي احيا، همان است که امروزه رونق بسيار دارد: خطي‌ها به چاپي تبديل مي‌شوند، به همراه مقابله به تعدادي از نسخه‌ها و استخراج منابع و مصادر و البته اين گونه تصحيح، تنها به دست نوشته‌ها و يا چاپ شده‌هاي غير منقّح، اختصاص دارد.
پس از اين مرحله، نوبت به تصحيح اجتهادي يا انتقادي مي‌رسد. تصحيح اجتهادي و انتقادي که امري بس دشوار است و به خُبرويّت و احاطه و اِشراف مصحح بر آن حوزه از دانش منوط است، در گرو انجام اين کارهاست:
1. استوار سازي متن، فراتر از حصار نسخه‌ها؛
2. نشان دادن سرچشمه‌هاي سخن در نوشته‌هاي پيشين و تعيين ميزان تأثير پذيري آنها از انديشه‌هاي متفکران متقدم؛
3. نشان دان تأثير پذيري پديد آورنده‌ي اثر، از ديگر فرقه‌هاي اسلامي و يا ساير اديان و فرهنگ‌ها؛
4. بررسي شرايط اجتماعي و فرهنگي شکل گيري اثر، و عوامل مؤثر در فکر و انديشه‌ي مؤلف؛
5. نشان دادن جايگاه و ويژگي‌هاي اثر در مقايسه با آثار مشابه در همان عصر.
اگر اين کار در هر يک از شاخه‌هاي علوم و نسبت به آثار برجسته انجام شود، تا اندازه‌ي بسيار، جريان‌هاي فکري درون آن شاخه از دانش را نشان مي‌دهد و تاريخ تحولات آن را نمايان مي‌سازد و نقطه عطف‌ها را آشکار مي‌کند.
در مَثَل، اگر در حوزه‌ي فقه شيعي، کتاب‌هاي شيخ طوسي (قرن پنجم)، آثار علامه‌ي حلي (قرن هفتم)، آثار محقق کَرَکي (قرن دهم) و جواهر الکلام (قرن سيزدهم) تصحيح انتقادي شوند، تطورات فقه شيعي برجسته مي‌گردد و نيز تأثيرهاي متقابل آنها با آثار فقهي اهل سنت در همان دوره‌ها نشان داده خواهد شد.

سه. پالايش انتقادي

در اين مرحله، به نشان دادن کاستي‌هاو سستي‌ها در متون کهن، اهتمام مي‌شود. اين کار، در متون گزارشي و نقلي به گونه‌اي است و در متون نظري يا عقلي به گونه‌اي ديگر. در مَثَل، وقتي با متني تاريخي مواجهيم، پالايش، اين خواهد بود که نقل‌هاي جعلي و وضعي، بر پايه‌ي شواهد و استدال‌هاي استوار، نمايانده شوند. چنان که اين پالايش، در متون فقهي، به کنار نهادن فروع نادر و از رونق افتاده و مثال‌هايي که واقعيت خارجي ندارند و... خواهد بود.
به تعبير ديگر، پالايش، شامل اين موارد مي‌شود:
1. شناسايي مطالب جعلي و خلاف واقع؛
2. شناسايي مَثَل‌ها، فروع و تقسيم بندي‌هاي نادر و از رونق افتاده؛
3. شناسايي تداخل‌ها و خَلط‌هاي نابه جاي علوم؛
4. شناسايي ابواب، فصول، موضوعات و مطالب ابطال شده و يا منتفي گرديده؛
5. شناسايي استدلال‌هاي سست؛
گفتني است که اين پالايش به معناي دست بردن در متون کهن نيست؛ بلکه در کنار حفظ و نگهداري تصحيح و عرضه‌ي متن، اقدام به پالايش و نقد مي‌شود. به تعبير ديگر، متن‌هايي نو به عنوان گزيده و تلخيص متون مصحح، تهيه مي‌شوند.
تحقق اين فرآيند (پالايش) بر پايه‌ي معيارهاي پنجگانه‌ي در دانش‌هاي اسلامي: فقه، اصول، درايه، کلام، اخلاق و... خدمتي بزرگ به فرهنگ ديني و علوم اسلامي است.

چهار. ساده سازي

پس از انجام مراحل گذشته، براي آن که پيوند نسل امروز با ميراث گذشته حفظ گردد، به روز ساختن زبان متون و نگارش امروزي آنها (بازنگري)، امري لازم و بايسته است. مي‌توان به عنوان نمونه، از مجموعه‌ي «برگزيده‌ي متون ادب فارسي» که براي جوانان فراهم شده است، ياد کرد که جوان امروزي را با متون دشواري چون: کشف الاَسرار، مرصاد العباد، مثنوي، فيه ما فيه، تذکرة الأولياء، و... آشنا و مأنوس مي‌سازد.
همين رويه را در باب ميراث علوم ديني بايد به کار بست و نسل امروز را با دانشوران پيشين و آثارشان آشنا ساخت.

پي‌نوشت‌:

1. اين مقاله، پيش از اين، در ميراث حديث شيعه (دفتر پنجم) منتشر شده است.

منبع مقاله :
مهريزي، مهدي؛ (1381)، حديث پژوهي (جلد اول)، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ دوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط