د) مکان دعا
یکی از آداب دعا توجه به مکان دعا است. هر چند همه جای کره خاکی از آن خداست؛ ولی برخی از مکانها به دلیل برخورداری از شرایط خاص، اهمیت بیشتری دارند. امام رضا (علیهالسلام) در ضمن احادیثی، توجه به مکا ن دعا را متذکر شده اند:اول) مکه
مکه، شهری است که خداوند برای آن عظمت و حرمت ویژهای قرار داده است. در این شهر، مسجدی وجود دارد که شرافت و جایگاه ویژهای دارد. خانه خدا در این شهر قرار دارد و محل نزول وحی الهی است.مکه، زادگاه آخرین پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) و وصیّ او است. مکه، شهری است که خداوند
آن را برگزید و محبوب و عزیز گردانید.
آیات قرآن به شیوههای مختلف بیانگر جایگاه ویژهی شهر مکه اند. در هر آیه، بُعدی از عظمت و شکوه این «آرمان شهر آسمانی» بیان شده است. یکی از شیوههای قرآن برای نشان دادن شکوه و عظمت امری، استفاده از سوگند است. خداوند در دو آیه به این شهر عظیم قسم یاد کرده است(1):
وَ هَذَا الْبَلَدِ الأمِین؛ و این شهر امن [و امان](2).
تمام مفسران بر این امر اتفاق نظر دارند که مراد از بلد امین، مکه است و اختلافی در این جهت نیست. در برخی تفاسیر، نکتهای لطیف وجود دارد و آن این که علّت شرافت فراوان مکه، این است که این شهر، شهر دوست است. در این شهر، خانه حبیب قرار دارد و خانه دوست، قدر و منزلتی دارد که باعث میشود شهر، شهرِ یار باشد.
مکه، شهرِ دوست است.
مکه سرزمینی بود، بدون برخورداری از شرایط مناسب برای بهره برداری طبیعی از آن(3) که به اذن پروردگار به شهری بزرگ و با کرامت تبدیل شده و خداوند برای آن حرمت قائل شده است(4). مکه، مأمنی است که خدا آن را پناهگاه آدمیان قرار داده است. سنگ بنای نخستین عبادتگاه در مکه گذاشته شد(5) و با اعلام رسمی پیامبران الهی، همه برای عبادت کردن آن فراخوانده شدند.مکه، شهر برگزیده و محبوب خدا، با فضیلتترین شهرها، شهر فرشتگان الهی است و نماز، دعا و عبادت در آن ارزش افزونتری دارد. امام رضا (علیهالسلام) فرمود:
هیچ کس در این کوهها (مکه) نه ایستاد و (دعا نکرد)؛ مگر این که مستجاب شد(6).
در روایت دیگری از آ ن حضرت آمده است:
اگر کسی وضو بگیرد و حجر الاسود را لمس کند. سپس دو رکعت نماز در کنار مقام ابراهیم (علیهالسلام) به جا آورد و پس از آن در کنار خانه خدا دستهایش را به دعا بردارد و از خدا چیزی طلب کند، جز این نیست که خداوند، خواستهاش را اجابت میکند(7).
دوم) در جوار قبر اولیای الهی
یکی از آداب دعا، نیایش در جوار حرم و قبور اولیای الهی است. حضور در کنار مزار پیشوایان دیننشان از اطاعت پروردگار دارد و جلوهای از عشق و محبّت و دلدادگی به خدا است. زیارت، تعظیم و تکریم انسان کامل و جانشینان خدا در زمین است. حضور بر مرقد پاک امامان معصوم (علیهالسلام) تجدید بیعت با او و اعلام وفاداری با آرمانها و اهداف آن بزرگواران است و نهایت آن که زیارت، وصل شدن به جوهر انسانیّت از راه ارتباط با انسان کامل است؛ از این رو دعا و نیایش در کنار قبر پیشوایان دین یکی از آداب نیایش به شمار میرود؛ چرا که نشان از تکریم و ارادت قلبی و باطنی به ساحت قدسی آنان دارد و از بینشی عمیق حکایت میکند که زیارت آنان به هنگام مرگ همانند ملاقات در زمان حیات آنان است(8) و این عهدی از جانب خدا است. امام رضا (علیهالسلام) فرمود:هر امامی عهدی بر گردن دوستداران و شیعیانش دارد و همانا از راههای تمام کردن این عهد زیارت قبور آنان است. پس کسی که با رغبت، قبر آنان را زیارت کند و این را تصدیق کند، امامان شفیع او در روز قیامت خواهند بود(9)
امام رضا (علیهالسلام) فرمود:
هر کس برای زیارت من سفر کند، دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده و بخشیده خواهد شد(10).
سوم) زیر آسمان
یکی از آداب دعا، نیایش زیر آسمان است. شخصی از امام رضا (علیهالسلام) درخواست کرد تا دعایی برای برآورده شدن حاجتها به او یاد دهد. حضرت بیش از بیان الفاظ دعا آدابی را به او گوشزد کرد؛ مانند: غسل کردن، لباس تمیز پوشیدن، عطر زدن و نهایت این که زیر آسمان دعا کردن(11).راز این دستور را این گونه میتوان بیان کرد: خداوند مدبّر عالم است و مدیریت جهان هستی فقط در دست او قرار دارد. یکی از ابعاد تدبیر جهان، این است که مدیریت عالم از «بالا» به سمت «پایین» است. تدبیر عالم، عمودی و نزولی است. خداوند بر حسب استعداد جهان و رفتار بشر، انسان و جهان را تدبیر میکند. پس هر چه در دنیا برای انسان حاصل میشود، تدبیری است که از آسمان نازل شده است. آیات به این نکته اشاره دارند که «تشریع» و «وحی» نزولی است:
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ بیتردید، ما این قرآن را به تدریج نازل كردهایم، و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود(12).
از سوی دیگر امور «تکوینی» هم ماهیت نزولی دارند:
وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا؛ و از آسمان، آبى پر بركت فرود آوردیم(13).
از نظر قرآن ملائکه نازل میشوند(14)، احساسات و حالات انسان، نظیر آرامش ماهیت نزولی دارند(15)، خداوند لشکریانی دارد که برای انسانها نامرئی هستند و از آنها برای امداد بشر استفاده میکند(16)، خداوند تمامی حیوانات را به صورت جفت نازل فرمود،(17) امور خیر از جانب خدا فرو فرستاده میشود(18)، پوشش آدمیان از عالم بالا نازل شده است،(19) آهن نازل شد(20) و به طور کلی هر چه در این جهان پدید میآید، اعم از تشریع یا تکوین (متن یا وجود) ماهیت تنزّلی دارد:
وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛ و هیچ چیز نیست، مگر آن که گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهای معین فرو نمیفرستیم(21).
بر این اساس، زمین و هر آن چه در اوست و نیز انسان و هر آن چه در اوست، از بالا نازل شدهاند. با ذکر یک مثال، مسأله واضح میشود: فرض کنیم آبشاری از بالای کوه بلند سرازیر باشد، آبشار در مسیر به حوضچهای میریزد، سرریز آن به حوضچهی دوم ریخته میشود و از دوم به سوم تا به دامنه کوه و به سطح زمین رسیده، رودخانهای جاری میشود. آبی که در رودخانه، جریان دارد «همان» آب حوضچه اول و دوم است که پا یین آمده تا به سطح دشت رسیده است. پس آب پا یین «همان» آب بالا است که نازل شده و جدای از آن نیست. اکنون اگر بگوییم جهان از خداست، بدین معنا است که جهان، حاوی جوهری از خداست؛ چنان که انسان ظهوری از او را درون خود دارد. انسان، مخلوق و مظهر خدا و از اوست و چون «از اوست »، نیرویی از وی، درون خویش دارد و اساساً چیزی جز ظهور او نیست؛ موجی که از اقیانوس است، چیزی جز اقیانوس نیست و اگر از اقیانوس جدا شود، دیگر هیچ است.
انسان پر از حضور و ظهور خداست و در صورتی که متصل به مبدأ بماند و زندگی آسمانی داشته باشد، زنده است.
یکی از اموری که آسمانی است و از بالا نازل میشود، رزق است. روزی آدمیان توسط نیروهای آسمانی از عوالم بالا نازل شده، درون و بیرون انسانها را فرا میگیرد. خداوند رزق را به خودش نسبت داده و با انتساب به خود، شرافت، علوّ و وجاهت آن را نشان میدهد. حالا اگر رزق، امر نزولی است، از آسمان نازل میشود. بنابراین، تنها از طریق آسمانی شدن و ارتباط با عالم بالا میتوان «رزق سرشار» دریافت کرد و از خود، مجرایی برای انتقال روزی به دیگران فراهم ساخت:وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ؛ و [نیز در] پیاپى آمدن شب و روز، و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسیله] آن، زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو،] براى مردمى كه میاندیشند نشانههایى است(22).
بنابراین اگر سرچشمههای رزق در آسمان قرار دارد، با اتصال به آسمان میتوان نیازهای مادی و معنوی را گرفت. پس لازم است آدمی هنگام نیایش، خود را در مسیر این مجرا قرار دهد و هنگام نیایش زیر آسمان خدا قرار گیرد.
ج) محتوای دعا
بخشی از آداب دعا مربوط به محتوای آن است. دعاکننده باید توجه کند چه خواستهای را به پیشگاه خدا عرض میکند؛ چرا که خداوند در این عالم سنّتها، تکلیفها و حقوقی را بر بندگان واجب کرده است و آنها را باید رعایت کنند. امام صادق (علیهالسلام) فرمود:آداب و شرایط دعا را رعایت کن و متوجه باش که چه کسی را میخوانی، چگونه میخوانی و برای چه میخوانی. عظمت و جلال پروردگار را همیشه در نظر بگیر و با قلب و چشم دل خود، عالم بودن به نهان خودت را معاینه کن(23).
یکی از اوصاف انسانها عجول بودن است. شتاب زدگی آدمی باعث میشود که در خواستههای مادی و معنوی خود عاقبت اندیشی نکند و از پیشگاه پروردگارش، خواستههایی را طلب کند که در واقع به زیان او باشد. خداوند بلند مرتبه ضمن اشاره به شتابزدگی انسان میفرماید:
وَیدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا؛ و انسان [همان گونه كه] خیر را فرا میخواند، [پیشامد] بد را میخواند و انسان همواره شتابزده است(24).
در این آیه، نکاتی وجود دارد(25): اول این که در این جا «دعا» معنای وسیعی دارد که هرگونه طلب و خواستن را شامل میشود. اعم از اینکه با زبان بخواهد و یا برای به دست آوردن چیزی به پا خیزد و کوشش کند.
دوم اینکه عجول بودن و شتابزدگی انسان برای کسب منافع بیشتر سبب میشود که تمام جوانب مسائل را بررسی نکند؛ چه بسیار که با این عجله، خیر و منفعت واقعی خود را تشخیص ندهد؛ بلکه هوا و هوسهای سرکش، چهره حقیقت را در دیدگانش دگرگون میسازد و شخص دنبال شر میرود. شتابزدگی انسان باعث میشود همان گونه که از خدا تقاضای نیکی میکند، بر اثر تشخیص نادرست، بدیها را از او تقاضا کند و همان گونه که برای نیکی تلاش میکند به دنبال شر و بدی میرود و این بلای بزرگی است که مسیر سعادت نوع انسان را سد میکند. چه بسیارند انسانهایی که بر اثر شتابزدگی، خود را در پرتگاههای خطرناک افکندهاند، به گمان این که به محل امن و آرامی پا میگذارند، بر بیراههها وارد میشوند با این خیال که سرای سعادت پیشرو دارند و تمام اینها فرجام شوم عجله است.
حکایتی شنیدنی از امام رضا (علیهالسلام) در این باره آمده است. آن حضرت فرموده است: روزی زندانبان به یوسف (علیهالسلام) گفت: من تو را دوست میدارم. یوسف (علیهالسلام) گفت : هر مصیبتی که تا امروز به من رسیده به خاطر دوستی و محبّت بوده است. عمهام مرا دوست میداشت و برای آنکه مرا نزد خود نگاه دارد به من نسبت دزدی داد، پدرم مرا دوست میداشت و به این ترتیب، حسد برادرانم را برانگیخت، همسر عزیز مصر به من محبّت ورزید و باعث زندانی شدن من شد. آن گاه یوسف (علیهالسلام) در زندان به خدا شکایت برد و گفت:
پروردگارا! به چه سبب مستحق زندان شدم؟ خداوند به او وحی کرد: تو خود زندان را برگزیدی! آن زمان که به درگاهم عرضه داشتی پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آن چه این زنان مرا به سوی آن دعوت میکنند(26).
ادامه روایت، نکته زیبایی را بیان میکند و آن اینکه اگر یوسف (علیهالسلام) به جای زندان، عافیت را خواسته بود، هیچ گاه گرفتار زندان نمیشد:
اگر گفته بودی من عافیت را دوست دارم، تو را گرفتار زندان نمیکردم(27).
امام رضا (علیهالسلام) در روایت دیگری نقل میکنند: امام سجاد (علیهالسلام) مردی را دید که در حال طواف دور خانه خدا این گونه نجوا میکند: خدایا! از تو صبر درخواست میکنم. زینت عبادت کنندگان بر شانه آن مرد زد و فرمود: آیا بلا و گرفتاری درخواست میکنی؟ پس این دعا را آموزش داد:
بگو: خدایا! از تو درخواست سلامتی و عافیت و توان شکرگزاری بر این سلامتی را دارم(28).
از این روایات به خوبی اهمیت محتوای درخواست به دست میآید؛ چرا که هر درخواستی لازمهای دارد، کسی که از خدا صبر طلب میکند، در حقیقت درد، بلا و گرفتاری را طلب کرده است؛ چرا که صبر در هنگام گرفتاری، معنا پیدا میکند یا اگر برای فرار از یک گرفتاری، درخواست بلایی دیگر شود، در حقیقت زمینه گرفتاریها و بلاهای دیگر را فراهم کرده ایم. پس محتوای دعا باید به گونهای باشد که در آن عافیت و سلامتی طلب شود نه گرفتاری و بلا.
از نکات دیگری که در محتوای دعا باید رعایت شود این که مضمون دعا درخواست گناه را در بر نداشته باشد. به تعبیر دیگر محتوای دعا با روح شریعت سازگار باشد؛ چرا که برخی دعاها از سر ناآگاهی سبب هلاکت و از دست دادن زندگی آخرت میشود. نوح (علیهالسلام) چنین دعا فرمود:
مقِیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَیكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ُ گفته شد: اى نوح! با درودى از ما و بركتهایى بر تو و بر گروههایى كه با تو هستند، فرود آى و گروههایى هستند كه به زودى برخوردارشان میكنیم، سپس از جانب ما عذابى دردناك به آنان میرسد(29).
از سوی دیگر درخواست نیایشگر باید مطابق با سنتهای جاری خدا در عالم باشد و امور محال و غیرممکن را طلب نکند. مولا علی (علیهالسلام) فرمود:
ای صاحب دعا! چیز ناممکن و ناروا را درخواست مکن(30).
از آن حضرت سؤال شد کدام دعا گمراهتر است؟ حضرت فرمود: دعایی که به امرنشدنی تعلق گیرد(31).
حاصل این که نیایشگر در حالت دعا باید به آن چه میخواهد توجه کند چیزی نخواهد که گرفتاری به همراه داشته باشد، امری را طلب نکند که لازمه آن گناه و نافرمانی خدا باشد و چیزی را بخواهد که امکان داشته محال نباشد.
پینوشتها:
1- تین/3؛ بلد/1و2.
2- تین/3.
3- ابراهیم/37.
4- نمل/96.
5- آل عمران/96.
6- عطاردی، اخبار و آثار امام رضا (علیهالسلام)، ص667.
7- نوری، مستدرک الوسائل، ج9، ص383؛ حسینی قزوینی، موسوعة الامام الرضا (علیهالسلام)، ج6، ص545.
8- صدوق، الفقیه، ج2، ص577-580.
9- همان، ص577.
10- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص255؛ صدوق، الخصال، ج1، ص144.
11- کلینی، الکافی، ج3، ص41؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص312.
12- حجر/9.
13- ق/9.
14- انعام/111.
15- توبه/26.
16- همان.
17- زمر/6.
18- قصص/24.
19- اعراف/26.
20- حدید/25.
21- حجر/21.
22- جاثیه/5.
23- مصطفوی، ترجمه مصباح الشریعه، ص76.
24- اسراء/11.
25- فخررازی، مفاتیح الغیب، ج20، ص304؛ نخجوانی، الفواتح الالهیه، ج1، ص447؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج14، ص35؛ قاسمی، محاسن التأویل، ج6، ص446؛ طباطبائی، المیزان، ج13، ص49؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج12؛ ص39.
26- جزائری، نورالمبین، ص169؛ عطاردی، مسند الامام الرضا (علیهالسلام)، ج1، ص346.
27- همان.
28- مجلسی، بحارالانوار، ج92، ص285.
29- هود/48.
30- مجلسی، بحارالانوار، ج10، ص113.
31- صدوق، الامالی، ص394؛ صدوق، الفقیه، ج4، ص382.
فعّالی، محمدتقی؛ (1394)،سبک زندگی رضوی (6)- زندگی معنوی، انتشارات بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(علیهالسلام).