نویسنده: غلامرضا معصومی
در زبان مصر باستان واژهی آتوم (Atum) به معنای "فردی کامل" ذکر شده است. آتوم، خدای آفرییندهی جهان مادی، آسمان واز خدایان اصلی، محلی و آغازین هلیوپلیس (Heliopolis) به شمار میرفته است.
کاهنان و مفسران دینی هلیوپلیس، وی را یگانهی کامل مینامیدند که این تعریف، اشاره به باوری بود که طی آن آتوم خود را بیرون از آبهای سرگردان اولیهی نو (Nu) یا نون (Nun)، به ارادهی خویش و با جاری ساختن نام خویش و با جاری ساختن نام خویش بر زبان، هستی بخشید. در حقیقت نخستین واقعه در روند خلقت، ظهور آتوم بود. به همین سبب او را نب -ئر-جر (Neb-Er-Dger) یعنی "سرور برتر" یا "جهان خدا" مینامیدند. آتوم که جایی برای ایستادن نیافته بود، در محل ظهور خویش، تپهای آفرید که بعدها معبد هلیوپلیس بر روی آن بنا شد. وی به عنوان خورشید - خدایِ رع - هورختی (Ra-Horakhti) تکامل یافته و به یک وجود تبدیل شد و سپس بر تل بلندی از خاک ایستاد. این تل اولیه، تحت عنوان بنبن (Benben) رسمیت یافت. (1) در نام آتوم یک مفهوم کلیّت نهفته است، چرا که او در مقام خدای خورشید بوده و وجودی متعالی و جوهر کلیهی نیروها و عناصر طبیعت میباشد. وی نخستین موجودی است که باید به تنهایی و بدون همسر به آفرینش و تولید مثل بپردازد، بنابراین با سایهی خویش جفت گیری میکند. در متون دینی نیز از آتوم به نام خدای دوجنسی یاد میشود. تصور آفرینش جهان از طریق تولید مثل جنسی به مصریان اجازه داد که با استفاده از این اسطوره، آتوم را به منزلهی نیروی خلّاق قدرتمند که از غیر، بینیاز است، معرفی کنند. آتوم با پرتاب آب دهان خویش، پسرش شو (Shu) و با استفراغ، دخترش تفنوت (Tefnut) را به دنیا آورده و سپس خدایان بعدی از آن دو پدید آمدند. شو، خدای هوا و تفنوت در عقاید دینی هلیوپولیتی جز همراهی با شو نقش مهم دیگری نداشت. از همان آغاز، تفسیر کاهنان مصری از این دو خدا که به ترتیب، معرّف اصل حیات و نظم بودند، این دو را به خدایانی مناسب برای ادامهی حلقهی حیات و استقرار نظم اجتماعی تبدیل کرد. تفنوت در این نقش مائات (Maat) نامیده میشد که نام یک الههی خاص نیز میباشد. آتوم در متون اهرام با رع (Ra)، خدای خورشید برابر و یکی شده بود، زیرا ظهور او بر تپهی آغازین به منزلهی فرا رسیدن نور و محو تاریکی بینظم نون تفسیر شده و پیش از آفرینش، هستهی وجودش در روحی بیشکل قرار داشت. وی روزی خود را آتوم - رع (Atum-Ra) خوانده و از هستی خویش، خدایان، آدمیان و جانداران دیگر را آفرید. به این سبب آتوم-رع در شکل پرندهی اساطیری فوئنیکس (Phoenix)، بنو یا ققنوس، هیئتی سمبولیک مییافت.
سمبل دیگری که جنبهای از وجود آتوم - رع را عیان میساخت، سوسکی بود که تخم خود را به جلو میغلطاند و ظهور او به معنی آغاز دورهای جدید از آفرینش بود. از این جنبه او را خپری (Khepri) به معنای کسی که به قلمرو وجود پا میگذارد، مینامیدند. بعدها این نام به سمبل خورشیدِ در حال طلوع تبدیل شد. آتوم را بنیانگزار انئاد (Ennead) هلیوپلیس نیز میپنداشتند، چرا که وی توجه خاصی به نیایش حیوانات و نرگاو منویس (Mnevis) یا انئاد داشت. در برخی روایات، آتوم همانا ماری است در نون که سرانجام به هیئت نرگاو باز میگردد. در ارتباط با رع که یکی از هویتهای آتوم میباشد، مار دشمن بوده و در روایتی دیگر گاهی رع به هیئت خدایی با سَر موش مصری (2) نمایان میشود. این نقش در پیوند با روایتی است که طی آن وقتی ماری به او حمله میکند، برای دریدن مار به هیئت موش مصری در میآید. با این همه آتوم در اغلب روایات به هیئت مردی ریش دار و پیر است که در حالتی کند به جانب افق غرب رفته و چون خورشیدی غروب کننده، به تصویر کشیده میشود. وی آفرینندهی خدایان، انسانها، پدید آورندهی نظم در آسمان و زمین بود، بنابراین او را خدای دو جهان نامید و با نقش پسکنت (Pschent) بر سر و عصای سلطنتی (3) در دست، به تصویر میکشیدند. در اسطورهی آتوم، وی فقط یک چشم دارد که میتواند به صورت فیزیکی از او جدا شده و ارادهای مستقل داشته باشد. این چشم، اوجات (Udjat) یا اوجا نام داشت که بر تمامی جهان فرمان میراند. در سفرهای رع، در منزل اول، رع در هیئت آتوم دیده میشود. آتوم بر نابود کردن دشمنانش که دَمَر روی زمین قرار گرفته یا در صف اسیران به بند کشیده حرکت میکنند، نظارت میکند گناه آنها اهانت به رع، شهادت دروغ و قتل میباشد. هنگمی که زوال خدایان رخ دهد، تنها بازماندگان خدایان (آتوم و اوزیریس) به شکل مار و ناشناخته در کنار انسانها مانده، به طوری که خدایان دیگر آنها را نمیبینند.
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.
کاهنان و مفسران دینی هلیوپلیس، وی را یگانهی کامل مینامیدند که این تعریف، اشاره به باوری بود که طی آن آتوم خود را بیرون از آبهای سرگردان اولیهی نو (Nu) یا نون (Nun)، به ارادهی خویش و با جاری ساختن نام خویش و با جاری ساختن نام خویش بر زبان، هستی بخشید. در حقیقت نخستین واقعه در روند خلقت، ظهور آتوم بود. به همین سبب او را نب -ئر-جر (Neb-Er-Dger) یعنی "سرور برتر" یا "جهان خدا" مینامیدند. آتوم که جایی برای ایستادن نیافته بود، در محل ظهور خویش، تپهای آفرید که بعدها معبد هلیوپلیس بر روی آن بنا شد. وی به عنوان خورشید - خدایِ رع - هورختی (Ra-Horakhti) تکامل یافته و به یک وجود تبدیل شد و سپس بر تل بلندی از خاک ایستاد. این تل اولیه، تحت عنوان بنبن (Benben) رسمیت یافت. (1) در نام آتوم یک مفهوم کلیّت نهفته است، چرا که او در مقام خدای خورشید بوده و وجودی متعالی و جوهر کلیهی نیروها و عناصر طبیعت میباشد. وی نخستین موجودی است که باید به تنهایی و بدون همسر به آفرینش و تولید مثل بپردازد، بنابراین با سایهی خویش جفت گیری میکند. در متون دینی نیز از آتوم به نام خدای دوجنسی یاد میشود. تصور آفرینش جهان از طریق تولید مثل جنسی به مصریان اجازه داد که با استفاده از این اسطوره، آتوم را به منزلهی نیروی خلّاق قدرتمند که از غیر، بینیاز است، معرفی کنند. آتوم با پرتاب آب دهان خویش، پسرش شو (Shu) و با استفراغ، دخترش تفنوت (Tefnut) را به دنیا آورده و سپس خدایان بعدی از آن دو پدید آمدند. شو، خدای هوا و تفنوت در عقاید دینی هلیوپولیتی جز همراهی با شو نقش مهم دیگری نداشت. از همان آغاز، تفسیر کاهنان مصری از این دو خدا که به ترتیب، معرّف اصل حیات و نظم بودند، این دو را به خدایانی مناسب برای ادامهی حلقهی حیات و استقرار نظم اجتماعی تبدیل کرد. تفنوت در این نقش مائات (Maat) نامیده میشد که نام یک الههی خاص نیز میباشد. آتوم در متون اهرام با رع (Ra)، خدای خورشید برابر و یکی شده بود، زیرا ظهور او بر تپهی آغازین به منزلهی فرا رسیدن نور و محو تاریکی بینظم نون تفسیر شده و پیش از آفرینش، هستهی وجودش در روحی بیشکل قرار داشت. وی روزی خود را آتوم - رع (Atum-Ra) خوانده و از هستی خویش، خدایان، آدمیان و جانداران دیگر را آفرید. به این سبب آتوم-رع در شکل پرندهی اساطیری فوئنیکس (Phoenix)، بنو یا ققنوس، هیئتی سمبولیک مییافت.
سمبل دیگری که جنبهای از وجود آتوم - رع را عیان میساخت، سوسکی بود که تخم خود را به جلو میغلطاند و ظهور او به معنی آغاز دورهای جدید از آفرینش بود. از این جنبه او را خپری (Khepri) به معنای کسی که به قلمرو وجود پا میگذارد، مینامیدند. بعدها این نام به سمبل خورشیدِ در حال طلوع تبدیل شد. آتوم را بنیانگزار انئاد (Ennead) هلیوپلیس نیز میپنداشتند، چرا که وی توجه خاصی به نیایش حیوانات و نرگاو منویس (Mnevis) یا انئاد داشت. در برخی روایات، آتوم همانا ماری است در نون که سرانجام به هیئت نرگاو باز میگردد. در ارتباط با رع که یکی از هویتهای آتوم میباشد، مار دشمن بوده و در روایتی دیگر گاهی رع به هیئت خدایی با سَر موش مصری (2) نمایان میشود. این نقش در پیوند با روایتی است که طی آن وقتی ماری به او حمله میکند، برای دریدن مار به هیئت موش مصری در میآید. با این همه آتوم در اغلب روایات به هیئت مردی ریش دار و پیر است که در حالتی کند به جانب افق غرب رفته و چون خورشیدی غروب کننده، به تصویر کشیده میشود. وی آفرینندهی خدایان، انسانها، پدید آورندهی نظم در آسمان و زمین بود، بنابراین او را خدای دو جهان نامید و با نقش پسکنت (Pschent) بر سر و عصای سلطنتی (3) در دست، به تصویر میکشیدند. در اسطورهی آتوم، وی فقط یک چشم دارد که میتواند به صورت فیزیکی از او جدا شده و ارادهای مستقل داشته باشد. این چشم، اوجات (Udjat) یا اوجا نام داشت که بر تمامی جهان فرمان میراند. در سفرهای رع، در منزل اول، رع در هیئت آتوم دیده میشود. آتوم بر نابود کردن دشمنانش که دَمَر روی زمین قرار گرفته یا در صف اسیران به بند کشیده حرکت میکنند، نظارت میکند گناه آنها اهانت به رع، شهادت دروغ و قتل میباشد. هنگمی که زوال خدایان رخ دهد، تنها بازماندگان خدایان (آتوم و اوزیریس) به شکل مار و ناشناخته در کنار انسانها مانده، به طوری که خدایان دیگر آنها را نمیبینند.
پینوشتها:
1. این تل به شکل هرمی بلند و استوار برای حمایت از خدای خورشید در عمارت بن بنِ هلیوپلیس بر جای مانده است.
2. نماد دشمنی با مار و تمساح.
3. عصایی موسوم به انخ (Anx) که نشان زندگی و نماد قدرت بود.
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.