نویسنده: غلامرضا معصومی
آژاکس (Ajax) یا آیاس (Aias) اول، از اهالی لوکریس (Locris) و به پسر اویلئوس(1) (Oileus) شهرت داشت تا از آژاکس دوم (Ajax II)، یعنی پسر تلامون (Telamon) بازشناخته شود. آژاکس اول در شمار قهرمانان جنگ تروا (Troy) و فرماندهی قوای لوکرید با چهل کشتی بود که در کنار آژاکس دوم میجنگید.
وی مردی کوچک و مسلّح به یک زره کتانی و یک کمان بود، در صورتی که آژاکس دوم به سلاحی سنگین مسلّح بود. وی در همهی جنگهای بزرگی که ایلیاد (Iliad) به نقل آنها پرداخته، از قبیل داوطلب شدن در جنگی تن به تن که از طرف هکتور(1) (Hector) پیشنهاد شد؛ زد و خورد در اطراف کشتیها؛ جنگ در اطراف جسد پاتروکلوس(1) (Patroclus) و همچنین مسابقاتی که از طرف آخیلس (Achilles) به افتخار پاتروکلوس دائر گشت، شرکت داشت. با تمام این احوال، رفتار او را ناپسند دانسته و از لحاظ اخلاقی با آژاکس دوم تفاوتی بسیار داشت. وی مردی مغرور، خودخواه، بیرحم نسبت به دشمن، دلیر، جنگجو، در عین حال کافر و لامذهب بود که خطاهایش موجب فنای قسمت عمدهای از سپاه یونان شد. بزرگترین اشتباه آژاکس، بیاحترامی بود که نسبت به آتنا (Athena) کرد و به همین مناسبت به خشم وی گرفتار شد، چرا که هنگام محاصرهی تروا، کاساندرا (Cassandra) به معبد آتنا پناه برد و آژاکس که میخواست به زور او را از مجسمهی ربۀ النّوع دور کند، کاساندرا و مجسمه را با هم از معبد بیرون کشید. آخاییها (Achaeans) برای تنبیه آژاکس از این بیاحترامی، درصدد شکنجه و عذاب وی برآمدند، اما او به معبد آتنا پناهنده شد و به این ترتیب از مرگ نجات یافت. پس در مراجعت وی به امر آتنا، توفانی برخاست و در نزدیکی جزیرهی میکونوس (Myconos)، تعداد زیادی از کشتیها آخاییها که کشتی آژاکس نیز یکی از آنها بود، منهدم شدند. با این حال، پوزئیدون (Poseidon)، آژاکس را نجات داده و او نیز از این پیشامد که با وجود قهر آتنا، سالم مانده بود مغرور شد. به همین سبب آتنا از پوزئیدون تقاضا کرد که آژا کس را تلف کند و بدین ترتیب پوزئیدن با سه شاخهاش، تخته سنگی را که آژاکس بر آن قرار گرفته بود شکست و او را غرق کرد. به عقیدهی عدهای، آتنا با استفاده از صاعقهای که سلاح مخصوص پدرش زئوس (Zeus) بود، آژاکس را از میان برداشت. گناه بیدینی آژاکس دامنگیر اهالی لوکرید و هموطنانش شده و سه سال بعد از تاریخ مراجعت از تروا، بیماریهایی در لوکرید شیوع پیدا کرده و محصولاتشان بسیار نامرغوب شد. پس چنین وحی رسید که این مصائب نتیجهی قهر الهی است و برای تسکین آتنا به کفارهی ربودن کاساندرا و تصرف او، مردم لوکرید باید تا هزار سال، هر ساله دو دختر جوان را که به قرعه از میان خود انتخاب میکنند، به تروا بفرستند. این دستور مورد قبول قرار گرفت و نخستین دخترانی که به این ترتیب به تروا اعزام شدند، به دست اهالی تروا به قتل رسیده و خاکسترشان به دریا ریخته شد. اما همراهان آن دو دختر را مردم تروا به گرمی پذیرفته و آنها را به خدمت آتنا گماشتند. از آن پس، رسم بر این بود که در موقع ورود دختران لوکری، جمعی از سکنهی تروا که به چوبدست مسلّح بودند، به آنها حمله کرده و درصدد کشتن آنها برمیآمدند. اگر دختران از مقابل مهاجمین میگریختند، از طرف مردم در حالی که پایشان برهنه شده بود به معبد آتنا گسیل میشدند و تا مدتی به همان حال دختری در آنجا به سر میبردند. بنابراین گناهی که آژاکس نسبت به کاساندرا مرتکب شده بود، با این اقدامات، سالها پس از مرگ او جبران شد.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.
وی مردی کوچک و مسلّح به یک زره کتانی و یک کمان بود، در صورتی که آژاکس دوم به سلاحی سنگین مسلّح بود. وی در همهی جنگهای بزرگی که ایلیاد (Iliad) به نقل آنها پرداخته، از قبیل داوطلب شدن در جنگی تن به تن که از طرف هکتور(1) (Hector) پیشنهاد شد؛ زد و خورد در اطراف کشتیها؛ جنگ در اطراف جسد پاتروکلوس(1) (Patroclus) و همچنین مسابقاتی که از طرف آخیلس (Achilles) به افتخار پاتروکلوس دائر گشت، شرکت داشت. با تمام این احوال، رفتار او را ناپسند دانسته و از لحاظ اخلاقی با آژاکس دوم تفاوتی بسیار داشت. وی مردی مغرور، خودخواه، بیرحم نسبت به دشمن، دلیر، جنگجو، در عین حال کافر و لامذهب بود که خطاهایش موجب فنای قسمت عمدهای از سپاه یونان شد. بزرگترین اشتباه آژاکس، بیاحترامی بود که نسبت به آتنا (Athena) کرد و به همین مناسبت به خشم وی گرفتار شد، چرا که هنگام محاصرهی تروا، کاساندرا (Cassandra) به معبد آتنا پناه برد و آژاکس که میخواست به زور او را از مجسمهی ربۀ النّوع دور کند، کاساندرا و مجسمه را با هم از معبد بیرون کشید. آخاییها (Achaeans) برای تنبیه آژاکس از این بیاحترامی، درصدد شکنجه و عذاب وی برآمدند، اما او به معبد آتنا پناهنده شد و به این ترتیب از مرگ نجات یافت. پس در مراجعت وی به امر آتنا، توفانی برخاست و در نزدیکی جزیرهی میکونوس (Myconos)، تعداد زیادی از کشتیها آخاییها که کشتی آژاکس نیز یکی از آنها بود، منهدم شدند. با این حال، پوزئیدون (Poseidon)، آژاکس را نجات داده و او نیز از این پیشامد که با وجود قهر آتنا، سالم مانده بود مغرور شد. به همین سبب آتنا از پوزئیدون تقاضا کرد که آژا کس را تلف کند و بدین ترتیب پوزئیدن با سه شاخهاش، تخته سنگی را که آژاکس بر آن قرار گرفته بود شکست و او را غرق کرد. به عقیدهی عدهای، آتنا با استفاده از صاعقهای که سلاح مخصوص پدرش زئوس (Zeus) بود، آژاکس را از میان برداشت. گناه بیدینی آژاکس دامنگیر اهالی لوکرید و هموطنانش شده و سه سال بعد از تاریخ مراجعت از تروا، بیماریهایی در لوکرید شیوع پیدا کرده و محصولاتشان بسیار نامرغوب شد. پس چنین وحی رسید که این مصائب نتیجهی قهر الهی است و برای تسکین آتنا به کفارهی ربودن کاساندرا و تصرف او، مردم لوکرید باید تا هزار سال، هر ساله دو دختر جوان را که به قرعه از میان خود انتخاب میکنند، به تروا بفرستند. این دستور مورد قبول قرار گرفت و نخستین دخترانی که به این ترتیب به تروا اعزام شدند، به دست اهالی تروا به قتل رسیده و خاکسترشان به دریا ریخته شد. اما همراهان آن دو دختر را مردم تروا به گرمی پذیرفته و آنها را به خدمت آتنا گماشتند. از آن پس، رسم بر این بود که در موقع ورود دختران لوکری، جمعی از سکنهی تروا که به چوبدست مسلّح بودند، به آنها حمله کرده و درصدد کشتن آنها برمیآمدند. اگر دختران از مقابل مهاجمین میگریختند، از طرف مردم در حالی که پایشان برهنه شده بود به معبد آتنا گسیل میشدند و تا مدتی به همان حال دختری در آنجا به سر میبردند. بنابراین گناهی که آژاکس نسبت به کاساندرا مرتکب شده بود، با این اقدامات، سالها پس از مرگ او جبران شد.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.