نویسنده: غلامرضا معصومی
نام مرغ توفان و فرزند آنو (Anu) در اساطیر بین النهرین میباشد. آنزو (Anzu) یا زو (Zu)، پرندهای شرور است که هنگام تولدش بسیار پر قدرت و با صلابت به نظر میرسید.
هنگامی که خدایان، خبر ولادت او را به انلیل (Enlil) دادند، ائا (Ea) به انلیل پیشنهاد داد تا آنزو را به عنوان محافظ شخصی خود برگزیند. انلیل نیز این پیشنهاد را پذیرفته و آنزو را به نگهبانی ویژهی اتاق خویش گمارد. یک اسطوره اکدی (Akkadian) در مورد آنزو وجود داشته و حکایت از آن دارد که: «انلیل الواح تقدیر را همراه نشانههای سلطنتی خود، هنگام شستشو و آبتنی به کناری گذارده و آنزو که محو تماشای آنها شده بود، به یک باره تصمیم به غصب قدرت انلیل گرفته و با چالاکی الواح تقدیر را همراه نشانههای سلطنتی آنو میرباید. وی پس از ربودن آنها به کوهی که غیرقابل دسترس بود، فرار کرده و با این کار قدرت انلیل را با خود میبرد. قصد آنزو از ربودن الواح و نشانهها، استفاده از آنها برای کسب حکومت مطلق بر خدایان بود. انلیل بلافاصله متوجه این امر شده و خواستار قتل آنزو میشود و از آنجا که نظام الهی به سبب دزدیده شدن الواح سرنوشت، واژگون شده بود، انلیل میکوشد تا خدایی را به تعقیب آنزو فرستاده و پس از قتل وی الواح را برگرداند. بنابراین فرزندش اداد (Adad) را برای کشتن آنزو انتخاب کرده و از وی میخواهد تا با استفاده از سلاحش (آذرخش)، آنزو را از میان بردارد و در ادامه وعدهی جایگاه مقامی برتر در بین خدایان را به او میدهد. اما اداد از این کار امتناع کرده و میگوید: پدر، چه کسی میتواند به کوههای غیرقابل دسترس هجوم برد؟ کدام یک از خدایان فرزند تو بر آنزو غلبه خواهند کرد؟ چرا که وی لوح تقدیر را در اختیار داشته، قدرت تو را ربوده و آئینها رها شدهاند. سپس خدایان گررا (Gerra) را احضار کرده و از وی میخواهند که تا با سلاحش (آتش) آنزو را بسوزاند. گررا نیز پاسخ میدهد که: پدر، چه کسی میتواند به کوههای غیرقابل دسترس هجوم برد؟ کدام یک از خدایان فرزند تو بر آنزو غلبه خواهند کرد؟ زیرا او لوح تقدیر را در اختیار داشته، قدرت تو را ربوده و آئینها رها شدهاند. به این ترتیب وی نیز مأموریت را نمیپذیرد. پس از آن شره (Shara)، فرزند عیشتر (Ishtar) را احضار کرده و از وی میخواهد تا آنزو را با سلاحش بزند، اما شره نیز با عبارتهای مشابه پیشین، از پذیرش این مأموریت کناره گیری کرده و خدایان ساکت میمانند. سرانجام ائا با بیلیت ایلی (Belet Ili) مشورت کرده و از وی میخواهد تا پسری بیافریند که توانایی کشتن آنزو را داشته باشد. وی نیز نینگیرسو (Ningirsu) یا همان نینورتا (Ninurta) را با بازوهایی قوی و سینهای فراخ برای نبرد با آنزو میآفریند. سرانجام نینورتا، آنزو را پیدا کرده و با او درگیر میشود. اما آنزو که مالک الواح سرنوشت و نشانهای سلطنتی انلیل میباشد، به کمک اوراد جادویی، تیرهای نینورتا را از خود دور میکند.
گرچه نینورتا نیز با کمک هفت باد شرور و ویرانگر و آرایش جنگی هولناک به جنگ آنزو آمده، اما از آنزو شکست خورده و به اداد میگوید که خبر شکستنش را به ائا برساند. اما ائا وی را راهنمایی کرده و میگوید: نگذار جنگ فروکش کند. برای پیروزی مقاومت کن! او را خسته کن تا بالهایش را به جدال توفان بفرستد و پس از رها ساختن تیر، نیزهی دوم را پرتاب کن و بالهایش را قطع ساز. وقتی که باد جنوب به آنزو حمله میکند، تو قدرت کلام را از آنزو بگیر تا او قادر به خواندن اوراد و جادو نشود. نینورتا سرانجام با راهنمائیهای ائا بر آنزو پیروز شده و الواح تقدیر به دست وی میافتد. انلیل نیز فرمانروایی مطلق را به پسرش نینورتا میدهد».
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
هنگامی که خدایان، خبر ولادت او را به انلیل (Enlil) دادند، ائا (Ea) به انلیل پیشنهاد داد تا آنزو را به عنوان محافظ شخصی خود برگزیند. انلیل نیز این پیشنهاد را پذیرفته و آنزو را به نگهبانی ویژهی اتاق خویش گمارد. یک اسطوره اکدی (Akkadian) در مورد آنزو وجود داشته و حکایت از آن دارد که: «انلیل الواح تقدیر را همراه نشانههای سلطنتی خود، هنگام شستشو و آبتنی به کناری گذارده و آنزو که محو تماشای آنها شده بود، به یک باره تصمیم به غصب قدرت انلیل گرفته و با چالاکی الواح تقدیر را همراه نشانههای سلطنتی آنو میرباید. وی پس از ربودن آنها به کوهی که غیرقابل دسترس بود، فرار کرده و با این کار قدرت انلیل را با خود میبرد. قصد آنزو از ربودن الواح و نشانهها، استفاده از آنها برای کسب حکومت مطلق بر خدایان بود. انلیل بلافاصله متوجه این امر شده و خواستار قتل آنزو میشود و از آنجا که نظام الهی به سبب دزدیده شدن الواح سرنوشت، واژگون شده بود، انلیل میکوشد تا خدایی را به تعقیب آنزو فرستاده و پس از قتل وی الواح را برگرداند. بنابراین فرزندش اداد (Adad) را برای کشتن آنزو انتخاب کرده و از وی میخواهد تا با استفاده از سلاحش (آذرخش)، آنزو را از میان بردارد و در ادامه وعدهی جایگاه مقامی برتر در بین خدایان را به او میدهد. اما اداد از این کار امتناع کرده و میگوید: پدر، چه کسی میتواند به کوههای غیرقابل دسترس هجوم برد؟ کدام یک از خدایان فرزند تو بر آنزو غلبه خواهند کرد؟ چرا که وی لوح تقدیر را در اختیار داشته، قدرت تو را ربوده و آئینها رها شدهاند. سپس خدایان گررا (Gerra) را احضار کرده و از وی میخواهند که تا با سلاحش (آتش) آنزو را بسوزاند. گررا نیز پاسخ میدهد که: پدر، چه کسی میتواند به کوههای غیرقابل دسترس هجوم برد؟ کدام یک از خدایان فرزند تو بر آنزو غلبه خواهند کرد؟ زیرا او لوح تقدیر را در اختیار داشته، قدرت تو را ربوده و آئینها رها شدهاند. به این ترتیب وی نیز مأموریت را نمیپذیرد. پس از آن شره (Shara)، فرزند عیشتر (Ishtar) را احضار کرده و از وی میخواهد تا آنزو را با سلاحش بزند، اما شره نیز با عبارتهای مشابه پیشین، از پذیرش این مأموریت کناره گیری کرده و خدایان ساکت میمانند. سرانجام ائا با بیلیت ایلی (Belet Ili) مشورت کرده و از وی میخواهد تا پسری بیافریند که توانایی کشتن آنزو را داشته باشد. وی نیز نینگیرسو (Ningirsu) یا همان نینورتا (Ninurta) را با بازوهایی قوی و سینهای فراخ برای نبرد با آنزو میآفریند. سرانجام نینورتا، آنزو را پیدا کرده و با او درگیر میشود. اما آنزو که مالک الواح سرنوشت و نشانهای سلطنتی انلیل میباشد، به کمک اوراد جادویی، تیرهای نینورتا را از خود دور میکند.
گرچه نینورتا نیز با کمک هفت باد شرور و ویرانگر و آرایش جنگی هولناک به جنگ آنزو آمده، اما از آنزو شکست خورده و به اداد میگوید که خبر شکستنش را به ائا برساند. اما ائا وی را راهنمایی کرده و میگوید: نگذار جنگ فروکش کند. برای پیروزی مقاومت کن! او را خسته کن تا بالهایش را به جدال توفان بفرستد و پس از رها ساختن تیر، نیزهی دوم را پرتاب کن و بالهایش را قطع ساز. وقتی که باد جنوب به آنزو حمله میکند، تو قدرت کلام را از آنزو بگیر تا او قادر به خواندن اوراد و جادو نشود. نینورتا سرانجام با راهنمائیهای ائا بر آنزو پیروز شده و الواح تقدیر به دست وی میافتد. انلیل نیز فرمانروایی مطلق را به پسرش نینورتا میدهد».
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول