شهوت، غریزهای انسانساز
در ساختمان وجودی انسان، غریزههای مختلفی وجود دارد که یکی از مهمترین و شگفتانگیزترینِ آنها، غریزهی شهوت است. شهوت (1)، عبارت است از کشش نفس به سمت خواستههایش. در بین شهوات، «شهوت جنسی» (غریزهی جنسی) از قدرت بیشتری برخوردار است که در این نوشتار مراد ماست، نه اقسام دیگر آن؛ مانند شهوت طعام به هنگام گرسنگی یا خواستن آب به هنگام تشنگی و ...، از این رو باید توجه داشت که در این مباحث، منظور از لفظ شهوت، غریزهی جنسی است.خداوند حکیم شهوت را برای رشد جسم و روح و نیز دوام نسلها، در وجود انسان قرار داده است. آدمی بدون نیروی شهوت و استفادهی درست از آن، خودپرست و فرومایه میشود. مردان دربارهی زنان، رفتاری ناهنجار اختیار میکنند. اگر نهال شهوت در نهاد انسان کاشته نشود، انگیزهی کارکردن برای دیگران کم میشود، پس خداوند با بخشیدن نیروی شهوت، خطا نکرده است، ولی اگر انسان بگذارد تا این قوه، از حدّ طبیعی خود فراتر رود و به میلی کاذب تبدیل شود، نهاد پاکیزه و بزرگوار وی به پلیدی و پستی گراییده و به خطایی بزرگ گردن نهاده است.
متأسفانه اکثر مردم، تولید مثل را یگانه هدف تماس جنسی میدانند و بیشتر به ارتباط و تماس بدنی توجه دارند، در حالی که نزدیکی جنسی، به تماس بدنی صرف منتهی نمیشود، بلکه وسیلهای است برای تظاهرات صمیمانهی عشق و آماده ساختن جوّی برای شادمانی و خوشی و رسیدن به آرامش روحی و روانی، و مهمتر از همه: راهیافتن به امنیتی که زمینه را برای رشد مهیا میکند. (2)
روابط جنسی را باید دارای سه جنبه دانست: لذت، مهر و محبت و تولید مثل. در واقع این جنبهها جداییناپذیر بوده و حتی در کوتاهترین همآغوشیها، ریشهای از مهر و محبت وجود دارد. در پنهانیترین روابط زن و مرد، میلی کم و بیش آگاهانه با دخالت یک شخص ثالث منجر به تداوم پیوند طرفین میشود. این شخص ثالث، «فرزند» است که بر آن یگانگی صحّه گذاشته و باعث دوامِ اثراتش در طول زمان میشود. (3)
بنابراین غریزهی جنسی، صرفاً تمایل به جنس مخالف، برای تماس جسمی نیست، بلکه مجموعهای از نیازها، احساسها و عواطف هستند که مرتبط با هم، غریزهی طبیعی جنسی انسان را تشکیل میدهند. (4)
رابطهی زناشویی، هدیهای خوشایند است که کینههای زن و شوهر را از بین میبرد و بین آنها محبت ایجاد میکند. زوجهایی که در روابط جنسی با هم سازگار هستند، به راحتی از ناهماهنگیهای زندگی چشم میپوشند، ولی اگر چنین رضایتِ خاطری در میان نباشد، ناسازگاریهای دیگرِ زندگی خطرساز میشود. (5)
به همان اندازه که روابط صحیح جنسی، تأثیرات مثبتی بر زن و شوهر و زندگی آنها دارد، روابط نادرست جنسی و عدم تفاهم جنسی آنها، عواقب مخرّبی به دنبال خواهد داشت، تا جایی که این عدم تفاهم به عنوان یکی از بزرگترین عوامل جدایی همسران شناخته شده است. زیرا مرد و زنی که به هر دلیل، همسرش نمیتواند پاسخگوی نیازهای جنسیاش باشد، به تدریج از او متنفر خواهد شد. (6)
پس غریزهی جنسی به همان میزان که نقش مؤثر و سازنده در زندگی بشر ایفا میکند، در صورت استفادهی نادرست از آن، میتواند ویرانگر و آسیبرسان باشد، از اینرو، بر هر انسانی لازم است آداب درست بهرهمندی از این هدیهی خدادادی را بداند و مهارت زناشویی و هنر همآغوشی را بیاموزد تا به تفاهم جنسی با شریک جنسیاش نزدیکتر شود و زندگی پر از عشق و صمیمیت داشته باشد. ناگفته نماند که هدف اصلی این آموزش، ارضای سالم جنسی است، نه تحریک بیش از حدّ آن. (7) برای آگاهی از مسائل جنسی باید مراجعه شود به مشاوران مسائل جنسی و کتابهایی که در این زمینه نوشته شده است.
رابطهی جنسی سالم، بر جسم و روان تأثیر مثبتی دارد، چنان که موجب سلامت پروستات، افزایش جریان خون و ... میشود و از لحاظ روانی میتواند بهتر از هر دارویی، تنشهای روزانه و فشارهای روحی را درمان کند، استرس و اضطراب را کاهش دهد، اعتماد به نفس و عزت نفس زنان و به ویژه مردان را افزایش دهد و ... (8)
دیدگاههای مواجهه با شهوت
انسان میتواند با استفادهی درست از غرایز و در اختیار و فرمانِ کامل خود قرار دادن آنها، راه سعادت را به سرعت بپیماید. حال میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که نحوهی استفادهی از غریزهی جنسی، چگونه باید باشد؟ آیا باید بدون قید و بند و به صورت ارضای آزاد (افراطی) باشد یا این که با سرکوب کردن و محرومیت از ارضا (تفریطی)، و یا حالت سوم؛ یعنی در چارچوب قوانین الهی و به وسیلهی ازدواج (اعتدالی)؟ متأسفانه با غریزهی جنسی، دو برخورد غیرمنطقی و نامتعادل (افراطی و تفریطی) صورت گرفته، ولی اسلام با نفی آنها، راه سومی (معتدل) را پیش روی ما قرار داده است. در ذیل دربارهی این سه رویکرد، توضیحی مختصر میدهیم:الف) دیدگاه تفریطی
آیینها و مکاتبی در اعصار گذشته، از جمله آیینهای برهمایی و جاینی در هند، آیین تائوئیزم در چین، آیین مانی در ایران باستان، سنی سیسم یا کلبیون در یونان، اسنیه در میان یهودیان و مسیحیت در میان پیروان مسیح، با نگاه بدبینانه به غریزهی جنسی، جانب تفریط را گرفتند و علاقهی جنسی را به طور ذاتی، پلید و آمیزش جنسی را، هر چند از راه مشروع باشد، موجب تباهی و سقوط دانسته و رهبانیت و ریاضت را تجویز میکردند. (9) در مورد مسیحیت باید گفت که غرب، خود بعدها به اشتباهش پیبرد و فهمید که روش صحیحِ ارضای جنسی، چیز دیگری است، ولی متأسفانه به اشتباه بزرگتری، یعنی افراطِ جنسی روی آورد که در ادامه آن را توضیح خواهیم داد.در ردّ سرکوب کردنِ غریزهی جنسی، شهید مطهری میگوید:
برای این که تمایلات و غرایزِ طبیعی، بهتر تحت حکومت عقل واقع شوند و آثار تخریبی به بار نیاورند، باید تا حدّ امکان، از سرکوب شدن و ارضانشدن آنها جلوگیری کرد. روانشناسان ریشهی بسیاری از عوارض ناراحتکنندهی عصبی و بیماریهای روانی و اجتماعی را احساس محرومیت، به خصوص در زمینهی امور جنسی تشخیص دادند و ثابت کردند که محرومیتها، مبدأ تشکیل عقدهها، و عقدهها احیاناً به صورت صفات خطرناک، مانند میل به ظلم و جنایت، کبر، حسادت، انزوا و گوشهگیری، بدبینی و ... تجلی میکند. (10)
روانپزشکان نیز در کسانی که مدتی گرفتار تحریکات جنسی بدون ارضا بودند، بیشترِ ناراحتیهای عصبی و «روانتنی»، یا پارهای از آنها را ملاحظه کردهاند؛ از جمله: دشواری در تنفس، درد در اطراف قلب، بالارفتن تپشِ قلب، ضعف و خستگی و کوفتگی عمومی، معده درد، سردرد، بیقراری و ناآرامی، بیخوابی، کماشتهایی، خستگی فکری و دماغی. (11)
پس با این اوصاف، ناارضایی راه مناسبی نیست و بیش از این به آن نمیپردازیم، زیرا همانطور که اشاره شد، براساس تجربهی اشتباهِ کلیسا و غرب، راه نادرستی است و عوارضی را به همراه دارد و خود از دلایل به افراط جنسی کشیده شدن، است.
ب) دیدگاه افراطی
پس از رویکرد تفریطی، دیدگاهی کاملاً مخالف با آن مطرح شد، بدینگونه که عدهای طرفدار آزادی روابط جنسی شدند و راه افراط را برگزیدند. (12) شروع این دیدگاه از دورهی رنسانس به بعد است و در قرن بیستم به اوج خود رسید. از بانیان و متفکران این اخلاق جنسی میتوان از مارکس، انگلس، فروید و راسل نام برد. این متفکران با بیان دیدگاههای خود در حیطهی مسائل و مشکلات جنسی، پایههای علمی و فلسفی آزادی روابط جنسی را پیریزی کردند. (13)به دلیل این که امروزه بسیاری از جوامع همچنان این راه (آزادی روابط جنسی) را سرلوحهی خود قرار دادهاند و تا پشیمانی کامل، از آن دست نخواهد کشید، بحث بعدی را به توضیح «عواقبِ بدِ ارضای آزاد» اختصاص میدهیم و در اینجا نیز از سخنان استادِ شهید (مطهری) بهره میبریم:
همانطور که محدودیت و ممنوعیت، غریزهی جنسی را سرکوب و تولید عقده میکند، رها کردن و تسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهییجات درآوردن، آن را دیوانه میسازد، به گونهای که با ارضا، آرام کردن غریزهی دیوانه شده، میسّر نخواهد بود، و عوارض روانی، جنایات، بلوغ زودرس و ... را به دنبال خواهد داشت. (14)
ج) دیدگاه اعتدالی
تنها راه باقی مانده، اعتدال در شهوت است که اسلام آن را توصیه میکند و بدینمنظور، این غریزه را نه سرکوب میکند و نه آن را در آزادی مطلق قرار میدهد که تبدیل به سرکشی خانمانسوز شود، بلکه روابط جنسی مرد و زن را طبیعی و مطابق با فطرت و نوع آفرینشِ آدمی دانسته و ازدواج و روابط زناشویی را یگانه راهِ پاسخگویی کامل به این غریزه میداند و مردم را به ازدواج و تشکیل خانواده تشویق میکند و از طرف دیگر، با مفاسد و انحرافات مبارزه و راه را برای التذاذهای نامشروع سدّ میکند و هرگونه بهرهبرداری جنسی با غیر همسرِ شرعی را خارج از طبیعت انسانی میشمارد، از اینرو داشتن هرگونه روابط جنسی غیرمشروع، مانند زنا، لواط، مساحقه، استمنا، آمیزش با حیوانات و ... ممنوع است.رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیه و آلهوسلم)، نه تنها بر ارضای طبیعی از راه ازدواج، تأکید و اصرار فراوان دارد که محیط خانوادگی، برای کامیابی زن و مرد از یک دیگر آمادگی کامل داشته باشد، بلکه از مجرد زیستن و ترک ازدواج نهی میکند. بدین گونه اسلام از افراط و تفریطهای جنسی دور است.
با این پیش فرض گفتنی است که اسلام، سه راه حل اساسی برای حلّ مسئلهی جنسی توصیه میکند که به اختصار عبارتاند از: خویشتنداری، پرهیز از تحریک و ارضای متعادل (15).
از منظر اسلام محدودیتِ کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبهی روانی، به بهداشتِ روانی اجتماع کمک میکند، و از جنبهی خانوادگی، سبب تحکیمِ روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل زوجین میگردد، و از جنبهی اجتماعی، موجب حفظ نیروی کار و استفاده از آن میگردد، و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب میگردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود. (16)
در واقع، آیین مقدس اسلام، ارضای غریزهی جنسی را که یکی از خواستههای فطری بشر است، جایز و از شئون سعادت و خوشبختی مردم میداند، ولی تا اندازهای لذتبردن از تمایلات نفسانی را ضروری دانسته که موجب بدبختی و سرنگونی انسان در منجلاب شهوات نگردد و خوشبختی او را تهدید نکند؛ یعنی نه آن قدر به بشر آزادی میدهد که از این غریزه هرگونه استفادهی ناشایستهای کند و نه به طور کلی آن را طرد میکند، بلکه همانند قوانین دیگرش، حدّ متعادلی را انتخاب کرده است. (17)
انسان برای شناخت اعتدال و تمییز افراط و تفریط، به شاخص و مقیاسی نیازمند است تا در امور مختلف به آن مراجعه کرده و راه صحیح و معتدل را برگزیند. در اسلام، قرآن و اهلبیت (علیهمالسلام) معیارِ اعتدال به شمار میروند. (18)
باید توجه داشت که تأکید اسلام بر ارضای مشروع، به معنای تأکید بر افراط در آن نیست، بلکه در مقاربت با همسر نیز باید اعتدال رعایت شود و زن و شوهر با توجه به نیاز خود، از غریزهی جنسی بهره برند. پیامبر (صلیاللهعلیه وآلهوسلم) برای طولانی شدن عمر، چند کار را توصیه میکنند که یکی از آنها، کم کردن مجامعت با همسر است، بیان ایشان این گونه است:
کسی که خواستار بقای عمر است و البته هیچکس هم جاویدان نیست... آمیزش با زنان را کم کند... (19)
عواقب ارضای آزاد
برخی از عواقب ارضای آزاد (بهرهگیری بیقیدوبند جنسی)، بدین شرح است:1.تباه شدن شخصیت انسانی زن:
در جامعهای که ارضای آزاد در آن وجود دارد، زن دیگر نمیتواند کانونِ عشق، موجودی مقدس، مادری پرمهر باشد، بلکه کالایی است در ردیف کالاهای دیگر که به وسیلهی مردان، خوار و زبون میشود، در حالی که اگر کسی زن را بشناسد و بداند او برای چه آفریده شده است، به جای آن که زن را بازیچهی هوا و هوسِ شهوانی کند، گرامی و عزیزش میدارد و به او مهر میورزد. البته با طغیان شهوت، همهی انسانها به مرتبهای چون بهایم نزول پیدا میکنند و تباهشدن شخصیت، اختصاص به زنان ندارد.2. پایین آمدن سن بهرهوری جنسی:
کامیابیهای شهوتآلود، به کودکان و خردسالان مدارس نیز کشانده شده و از محیطهای آموزشی، کانونهای آمیزشی ساخته میشود و به تبع آن، از همان کودکی، آلودگیهای جنسی نیز پیدا میکنند و بلوغ زودرس (20) رخ میدهد، زیرا تحریک جنسی نوجوانان و قرار گرفتن در محیط کاملاً محرّک، از عوامل بلوغ زودرس است.پایین آمدن سن بهرهوری جنسی، مضرّات جسمی فراوانی را به همراه دارد، زیرا هنگامی بهره گیری از نیروی شهوت آغاز میشود که هنوز بدن انسان، آمادگی کافی برای اعمال جنسی را پیدا نکرده است.
در بلوغِ به هنگام، نوجوان از جنبههای گوناگون، مانند جنسی، جسمی، روانی، عاطفی و ... رشد میکند، ولی با زودرسی، بلوغ پیش از آن که عقل رشد کند، میل جنسی رشد مییابد و در نتیجه: امکان کنترل عاقلانهی غریزهی جنسی از بین میرود.
3. سست شدن و تباهی روزافزون خانوادهها:
از عوامل اصلی تشکیل خانواده، کامیابی مشروعی جنسی است و اگر در جامعهای لذتهای شهوانی، هرگونه و هر لحظه آزادانه ممکن باشد، دیگر کمتر کسی به قوانین و مشکلات خانواده تن میدهد و ازدواج، به صورت یک وظیفه، تکلیف و محدودیت میشود. در چنبن جامعهای، ازدواج آغاز محرومیت است، در حالی که باید پایان آن باشد و انتظار را از بین ببرد، به واقع، زن و شوهر یکدیگر را عامل محرومیت و سلب آزادی میدانند، در حالی که باید خانواده بر پایهی عشقی خالص و محبتی عمیق، استوار باشد و هر کس همسرش را عامل خوشبختی خود بداند، ولی همانطور که میبینیم: در غرب آزادی جنگلی و ارتباطهای افراطی جنسی، موجب سردشدن زندگی مهرانگیز خانوادگی شده است. (21)ارضا نشدن نیاز عاطفی - روانی همسران نیز از دیگر مشکلات آزادی جنسی است. هر مرد و زنی، امیدوار است که اولین و آخرین کسی باشد که قلب همسرش برای او میتپد، ولی در ارتباط آزاد که جذابیتهای جنسی، هر لحظه انسان را به کسی مایل میکند، مانع این امر (عشق پایدار) میشود. در ضمن باید توجه داشت که با شهوت رانی و روابط جنسی متعدد، انسان بدون در نظر گرفتن احساسات، به روابط جنسی پایان میدهد، حال آن که عواطف و احساسات، جزئی از ارتباطِ جنسی با همسر است.
4. بدبینی فزاینده در بین همسران:
بدبینی غیر از مشکلاتی که بین زن و شوهر ایجاد میکند، تا جایی پیش میرود که اگر کودکی به دنیا آمد، پدر در انتساب فرزند به خود شک میکند و بدین خاطر، به او کمتر مهر میورزد و در تربیت او دقت نمیکند.5. بیماریهای مقاربتی:
بیگمان، بهرهبری بیقیدوبند جنسی و ارتباطهای نامشروع، خطر آلودگی به بیماریهای مقاربتی، مانند: ایدز، سفلیس، سوزاک، آکوفت، امراض زهروی و ... را ایجاد و به سرعت افزایش میدهد. به ویژه اینکه برخی از افراد مبتلا به این بیماریها (مانند ایدز)، مایل به مبتلا کردن دیگران نیز هستند.6. بندگی شهوت:
عدهای بر این باورند که موانعِ بر سر راه شهوت و حریمِ میان زن و مرد، موجب افزایش اشتیاق و حرص و ولع میشود و در مقابل، بیبندوباریهایی مانند پخش کردن عکسهای غیراخلاقی، به مرور موجب بیتوجهی به آنها و عادی شدنشان است.در پاسخ و ردّ این عقیده باید گفت: برداشتن قیدهای اجتماعی، همچون حجاب، مشکل را رفع نمیکند، بلکه بر مشکلات میافزاید. عادی شدن دربارهی نوعی عکس، شاید درست باشد، ولی با وجود انواع بیعفتیهایی که یکی پس از دیگری عرضه میشود، درست نیست. ممکن است که انسان از نوع خاصی از بیعفتی خسته شده و به وسیلهی آن تحریک نشود، ولی این به معنای تمایل به عفاف نیست، بلکه آتش و عطش روحی، زبانه کشیده و نوع دیگری را تقاضا میکند و این درخواستها، هرگز تمام نمیشوند؛ (22) انسان از یکی سیر میشود و متوجه دیگری میگردد و چون درخواستها بیپایان است و این امکان وجود ندارد که هر خواستهای، برای هر فردی برآورده شود، طغیان شهوت و آزادی جنسی، غریزه را بدتر سرکوب کرده و تولید عقدهی روحی میکند. (23)
بنابراین، شهوت محدود به حدّ خاصی نیست و هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکشتر میشود؛ در نهایت، کار انسان به جایی میرسد که چون بردهای از شهوت خود فرمان میبرد، امام علی (علیهالسلام) در این باره میفرماید:
هرکس بندهی نفس و احساسات خود گردد، به مراتب ذلیلتر است از کسی که برده و غلام دیگران شده است. (24)
7. هدر رفتن نیرو:
مخالفان حجاب میگویند: حجاب، نیمی از نیروی افراد جامعه را فلج میکند، ولی در واقع بیبندوباری و روابط آزاد جنسی، به ویژه در مورد زنها، سبب میشود که نیروی کار و فعالیت ضعیف شود.باید گفت که آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و نابودی استعدادهای اوست، حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از هرگونه فعالیت اجتماعی است که نه تنها در اسلام چنین چیزی وجود ندارد، بلکه از آن نهی شده است. (25)
در مورد مردها نیز اگر او تمام تمتعات جنسی را منحصر به همسر خود کند و هنگامی که وارد اجتماع شد، دیگر به این مسائل نیندیشد، بهتر میتواند فعال باشد، ولی اگر به طوردائم، فکرش متوجهی این زن و آن دختر و ... باشد و نقشه طرح کند که مثلاً چگونه با فلان خانم آشنا شود، (26) آیا باز هم میتواند با آرامش روانی و صرفِ بیشترین مدّت ممکن، به کار بپردازد؟
با بیحجابی و بیبندوباری، نیروی زن و مرد فلج میشود، زیرا کارِ زن، خودآرایی و صرف وقت پای میز آرایش برای بیرون رفتن و نمایش خود، و کار مرد، چشمچرانی و شکارچیگری خواهد شد. (27)
اسلام میخواهد که انواع لذتهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگی و ازدواج قانونی اختصاص یابد و اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد. اسلام برخلاف سیستم غربی که کار و فعالیت را با لذتجوییهای جنسی، به هم آمیخته است، میخواهد آنها را به طور کامل از یک دیگر تفکیک کند. (28)
8. محرومیت از خرد:
هوسهای شهوانی، نیروی خرد را تضعیف میکند و از فروغ عقل میکاهد، زیرا در تحریک جنسی و هیجانِ شهوت، تمرکز حواس بر هم میخورد و فرصت تفکر، تصمیمگیری و حسابرسی، از انسان سلب میگردد و در نتیجه: افت تحصیلی و ضعف علمی و فرهنگی را برای دانشپژوهان به همراه میآورد. امام علی (علیهالسلام) میفرماید:پیروی از هوای نفس و شهوت، عامل زوال عقل و خردمندی است. (29)
در مقابل، تقوا و عفت و چشمپوشی از گناه، در تقویت عقل و ازدیاد بصیرت و روشنبینی، تأثیر فراوان دارد. (30)
9. بیغیرتی و بیتفاوتی نسبت به ناموس:
فطرت انسان به گونهای است که هر چه بیشتر در گرداب شهوات شخصی فرو رود و عفاف، تقوا و ارادهی اخلاقی را از کف بدهد، حس «غیرت» در وجودش ناتوان میشود.شهوتپرستان از این که همسرشان مورد سوءاستفادهی دیگران قرار گیرد، رنج نمیبرند و احیاناً لذت برده و از چنین کارهایی دفاع میکنند، ولی افرادی که با شهوات نفسانی مبارزه و ریشههای حرص و مادیپرستی را در وجود خود نابود کردهاند، به تمام معنا «انسان» و «انساندوست» میگردند و خود را وقف خدمت به خلق میکنند و حسّ خدمت به همنوع در آنها بیدار میشود؛ چنین اشخاصی به واسطهی غیرتشان، نسبت به همسر خود و حتی ناموس دیگران حساس میشوند؛ یعنی وجدانشان اجازه نمیدهد که ناموس اجتماع مورد تجاوز قرار گیرد. در واقع، غیرت یک شرافت انسانی و یک حساسیت انسانی است نسبت به پاکی و طهارت جامعه. (31)
پینوشتها:
1. جنبش نفس در طلب لذت و آنچه که دوست دارد (فرهنگ عمید، ذیل شهوت).
2. ر.ک: محمود صادقی جانبهان، محرومیت جنسی و اضطراب، ص 73.
3. ر.ک: آندره مورالی دانینو، جامعهشناسی روابط جنسی، ترجمهی حسن پویان، ص 19.
4. علینقی فقیهی، تربیت جنسی: اصول و روشها، از منظر قرآن و حدیث، ص 43.
5. محمدرضا حاتمی، دانستنی از جنس ندانستنی: نکاتی دربارهی ارتباط زناشویی، ص 6.
6. غلامرضا متقیفر، درآمدی بر نظام اخلاق جنسی در اسلام، ص 178.
7. ر.ک: محمدرضا حاتمی، دانستنی از جنس ندانستنی: نکاتی دربارهی ارتباط زناشویی، ص 7.
8. ر.ک: همان، ص 9-11.
9. ر.ک: محمد شریف طاهرپور و محمدرضا شرفی، تبیین مبانی هستیشناسی اخلاق جنسی از دیدگاه اسلام، ص 55؛ احمدحسین شریفی، آیین زندگی (اخلاق کاربردی)، ص 156-158، محمد سبحانینیا، بررسی مسائل جوانان، ص 68.
10. مرتضی مطهری، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص 68.
11. ر.ک: جوانی پر رنج، ص 235، به نقل از: محمدباقر راستگو، برای چشمهایت، ص 36-37.
12. ر.ک: احمدحسین شریفی، آیین زندگی (اخلاق کاربردی)، ص 159-160.
13. محمد شریف طاهرپور و محمدرضا شرفی، تبیین مبانیهستی شناسی اخلاق جنسی ازدیدگاه اسلام، ص 55.
14. مرتضی مطهری، مسئلهی حجاب، (تلخیص)، ص 120.
15. غلامرضا متقیفر، درآمدی بر نظام اخلاق جنسی در اسلام، ص 77.
16. مرتضی مطهری، مسئلهی حجاب، ص 83.
17. محمد باقر راستگو، برای چشمهایت، ص 10.
18. محمد سبحانی نیا، بررسی مسائل جوانان، ص 174.
19. بحارالانوار، ج 59، ص 266.
20. بلوغ معمولاً برای پسران در سنین 13-18 و برای دختران در سنین 11–16 حاصل میشود، ولی بلوغ براساس عواملی زودتر یا دیرتر از موعد طبیعی فرا میرسد که به ترتیب به آنها «بلوغ زودرس» و «بلوغ دیررس» میگویند.
21. ر.ک: مرتضی مطهری، مسئلهی حجاب، ص 90-91.
22. ر.ک: همان، ص 112-114.
23. همان، ص 120.
24. غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج 4، ص 352.
25. ر.ک: مرتضی مطهری، مسئلهی حجاب، ص 92-93.
26. همان، ص 106-107.
27. همان، ص 107.
28. همان، ص 83.
29. غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج 4، ص 31.
30. محمد سبحانینیا، بررسی مسائل جوانان، ص 111-113.
31. مرتضی مطهری، مسئلهی حجاب، ص 63-64.
علیزاده آملی، علی؛ (1392)، اعتیاد پنهان (خودارضایی، مضرات، پیشگیری و درمان)، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول