نویسنده: وحید قبادیان
شرایط اقلیمی
این منطقه از پربارانترین و سرسبزترین مناطق اقلیمی ایران است و در تمامی فصول سال دارای بارندگی میباشد. با وجود عرض نسبتاً کم، این کرانه از دو ناحیه تقریباً مجزا تشکیل شده است. یکی ناحیه جلگهای است که به صورت نوار باریکی در امتداد دریا گسترش یافته و کشتزارهای وسیع و همچنین شهرهای بزرگ در این ناحیه میباشند. عرض این جلگه در مجاور رودخانههایی مانند سفیدرود، هراز، تجن و در منطقه شرقی دریای خزر بیشتر است. دوم ناحیه کوهستانی شمال سلسله جبال البرز است که پوشیده از درختان جنگلی میباشد. در بیشتر مناطق خصوصاً در مناطق مرکزی و شمال غربی، فاصله این رشته کوه تا دریا از چند کیلومتر تجاوز نمیکند. مصالح مورد استفاده و فرم ابنیه سنتی در این دو ناحیه تا حدودی با هم تفاوت دارند.خصوصیات آب و هوایی این کناره به قرار ذیل است:
الف- بارندگی زیاد در تمام فصول سال، خصوصاً در فصول پائیز و زمستان.ب- رطوبت نسبتاً زیاد در تمام فصول سال
ج- اختلاف کم درجه حرارت بین شب و روز
د- پوشش وسیع نباتی
سمت جنوب غربی دریای خزر، یعنی استان گیلان، دارای بارندگی بیشتری نسبت به سایر قسمتها است و هرچه از سمت غرب به سمت شرق این کناره پیش رویم، از مقدار بارندگی کاسته میشود به نحوی که در بندر انزلی در جنوب غربی این کناره، معدل 28 ساله (بین سالهای 1367-1340شمسی) میزان بارندگی سالیانه 1818 میلیمتر و در گرگان در جنوب شرقی کناره معدل میزان بارندگی حدود یک سوم یعنی تنها 617 میلیمتر است.
درصد رطوبت نسبی نیز در منطقه بسیار زیاد است و در شهرهایی مانند بندر انزلی، رشت، رامسر و بابلسر حدود 80% میباشد که بیش از حد آسایش انسان است. میزان رطوبت در کنار دریا بیشتر و در ارتفاعات و قسمتهای شرقی کمتر است.
به دلیل وجود دریای خزر و همچنین رطوبت بسیار زیاد هوا، نوسان درجه حرارت در طی شبانهروز بسیار اندک است و از چند درجه سانتیگراد تجاوز نمیکند. خصوصاً در مواقعی که آسمان ابری است، نوسان درجه حرارت باز هم کاهش مییابد به خاطر اینکه ابر مانند یک عایق حرارتی، در طی روز مقداری از نور و حرارت آفتاب را به فضای خارج جو منعکس میکند و همچنین در طی شب باعث کاهش تابش حرارت از زمین گرم به آسمان سرد میشود.
وجود بارندگی و شرایط مساعد، باعث رشد سریع و انبوه گیاهان در تمامی نقاط این منطقه گردیده که این خود تأثیر بسزایی در نوع مصالح ابنیه سنتی داشته است. تراکم گیاهان و جنگل در غرب این کناره بیشتر از قسمتهای شرقی است.
جهت آسایش انسان، ویژگیهایی که این اقلیم مرطوب و پرباران ایجاب میکند اینست که در فصول گرم، در کلیه فضاهای شهری از جریان باد و در داخل ساختمانها از کوران دوطرفه هوا باید حداکثر استفاده صورت گیرد. در طی این فصول، وجود جریان هوا و ایجاد سایه بهترین شرایط را برای آسایش انسان فراهم مینماید. در فصول سرد باید جلوی باد سرد و همچنین باد توأم با باران را سد نمود. مطلب دیگر اینکه در کلیه فصول ساختمان را باید در مقابل بارش بارانهای سیل آسا و رطوبت حاصل از آن محافظت نمود.
بافت شهری
در مناطقی که در نزدیکی ساحل دریا میباشند و یا مقدار بارندگی زیاد است، وجود رطوبت هوا از جمله مشکلات عمده میباشد. هوای مرطوب از هوای خشک سنگینتر است و در قسمت زیرین هوای خشک قرار میگیرد. لذا اگر فضاهای شهری محصور باشند و کوران هوا و باد در آنها جریان نداشته باشد، در سطح شهر کلیه این فضاها از هوای مرطوب انباشته خواهد شد و تنفس و فعالیت بسیار طاقتفرسا خواهد گردید. به همین دلیل باید از جریان هوا حداکثر استفاده صورت گیرد تا از ساکن شدن رطوبت بیش از حد در فضاهای شهری جلوگیری شود.لذا ساختمانها در این مناطق مجزا از هم ساخته میشوند، یا حیاطها و فضاهای باز و وسیع و حصار دور این فضاها اغلب کوتاهتر از قد انسان است. دلیل این امر همان استفاده از جریان هوا است، تا از میان ساختمانها عبور کرده و هوای مرطوب و راکد را با خود به بیرون محوطه و فضاهای زیستی ببرد. بهره بردن از طبیعت زیبا و سرسبز منطقه نیز از دلایل دیگر جهت تلفیق محیط مسکونی با طبیعت است.
البته باید توجه داشت که هرچه از حاشیه شهر به مرکز شهر نزدیک شویم، به دلیل تراکم بیشتر جمعیت و همچنین ارزش بیشتر زمین، فاصله ساختمانها از یکدیگر کمتر میشود، ولی بهر جهت در فضاهای مرکزی شهر نیز سعی میشود تا از جریان هوای بین دریا و خشکی و یا از جریان باد غالب در منطقه جهت تهویه هوای فضاها، حداکثر استفاده بشود.
این شیوه ساختار شهری که بر اثر شرایط اقلیمی بوجود آمده، کاملاً برعکس بافت محصور و بسته شهری و روستایی در اقلیم سرد و اقلیم گرد و خشک است. در مورد این دو اقلیم در فصول پنجم و ششم بحث خواهد شد.
خصوصیات کلی بافت شهری و روستایی در این منطقه به قرار ذیل است:
الف- بافت شهری و روستایی به صورت باز و گستردهب- فضاهای شهری نسبتاً وسیع
ج- محوطههای با دیوارهای کوتاه
د- کوچهها نسبتاً عریض
هـ- ساختمانها جدا از هم، در مراکز شهری متصل به هم
فرم بنا
به دلیل بارندگی بسیار زیاد و رطوبت بیش از حد، فرم بنا در منطقه عمدتاً جهت مقابله با این دو عامل شکل گرفته است.خصوصیات کلی فرم ابنیه سنتی منطقه شامل شش مورد ذیل است:
الف- بام ساختمان به صورت شیبدارب- ایوان و یا غلامگرد در اطراف ساختمان
ج- شکل ساختمان به صورت برونگرا
د- عدم وجود زیرزمین
هـ- کف طبقه همکف بالاتر از سطح طبیعی زمین
و- استفاده از تهویه دوطرفه هوا
در تنها منطقهای از ایران که ساختمانهای سنتی با بام شیبدار ساخته میشدهاند، در سواحل دریای خزر و دامنه شمالی سلسله جبال البرز است و در سایر مناطق ایران، به جز موارد استثنائی، بامها عمدتاً یا مسطح و یا محدب بودهاند.
در این کناره، بامها شیبدار هستند و اغلب شیب این بامها بسیار زیاد است و در بعضی از موارد شیب آنها تا حدود 100 الی 150 درصد میرسد. جهت مخالفت دیوار ساختمان که عمدتاً با مصالح بنایی مانند گل و خشت و در بعضی از موارد آجر میباشد، اغلب یک «غلامگرد» که مانند ایوانی در سرتاسر محیط ساختمان است، قرار داده و بام را تا جلوی غلامگرد ادامه میدهند. بدین ترتیب بام مانند چتری گسترده بر روی کل ساختمان و ایوان قرار میگیرد. همچنین از سمتی که باد غالب میوزد و باران از آن ناحیه به بدنه ساختمان برخورد میکند، بام را تا ارتفاع پائین تری ادامه میدهند. بدین صورت با ایجاد غلامگرد و پوشش بالای آن، هم دیوارها محافظ شدهاند و هم یک فضای مناسبی که در سایه قرار دارد و جریان هوا در اطراف آن میتواند به راحتی عبور کند، برای ساکنین به وجود میآید. لازم به ذکر است که به خاطر دسترسی و استفاده از نور و حرارت آفتاب، در قسمت جنوبی ساختمان، بام فقط عملکرد سایبان بر روی ایوان را دارد و تا ارتفاع پائین ادامه نمییابد.
به دلیل رطوبت بسیار زیاد منطقه، ساختمانها فاقد هرگونه زیرزمین میباشند. این امر بدین لحاظ است که اگر ساختمان زیرزمین داشته باشد، هوای مرطوب که سنگینتر از هوای خشک است به داخل زیرزمین نفوذ کرده و در آنجا به صورت راکد باقی میماند. بدین ترتیب فضای زیرزمین محیط مطلوبی جهت زیست نخواهد بود و در صورت انبار کردن هرگونه وسیله زندگی و یا آذوغه در این محل، آنها به سرعت پوسیده و یا فاسد میشوند. همچنین به خاطر اینکه عمق آبهای زیرزمینی در منطقه بسیار کم است، لذا دیوار اینگونه زیرزمینها همیشه مرطوب خواهد بود و آب بندی آن مشکل میباشد. و باز به دلیل رطوبت هوا و عمق کم آبهای زیرزمینی، کف طبقه همکف ساختمان را سعی میکنند حتیالمقدور بالاتر از سطح طبیعی زمین اجرا کنند تا کف بنا از نم و رطوبت زمین فاصله داشته باشد و بتوان از جریان باد که در ارتفاع بالاتر از سرعت بیشتری برخوردار است، بهرهمند شوند. به طور کلی هرچه از سمت کوهپایه به سمت دریا نزدیک شویم، رطوبت هوا بیشتر و عمق آبهای زیرزمینی کمتر میباشد و به همین دلیل کف طبقه همکف ابنیه در مجاور دریا- در منطقه بیه پیش در استان گیلان، تا حداکثر دو متر از کف طبیعی زمین فاصله دارد و هرچه به سمت کوهپایه نزدیک شویم، از ارتفاع کاسته میشود.
همانگونه که عنوان شد، در مناطق مرطوب از بهترین روشهای اقلیمی جهت تنظیم شرایط محیطی، استفاده از جریان باد و تهویه هوا است. لذا برعکس ساختمانهای «درونگرای» مناطق خشک که سعی در قرار دادن حداقل بخشی از ساختمان در درون زمین و محصور نمودن کل ساختمان از چهار طرف میباشد، در این منطقه جهت تأمین آسایش، ساختمان را تا حد ممکن در ارتفاع و بلند و از دو و یا چهار طرف باز و به صورت «برونگرا» احداث میکنند.
نوع مصالح
به دلیل حاصلخیزی منطقه و وجود کشتزارهای وسیع در جلگهها و جنگلهای انبوه در نواحی کوهپایهای و کوهستانی، مصالح ساختمانی در این کناره غالباً نباتی میباشد. استفاده از این نوع مصالح بسیار مقرون به صرفه است زیرا در منطقه به وفور وجود دارد و دسترسی به آنها آسان است. همچنین به لحاظ بهرهبری از این مصالح در طی قرون متمادی، راهها و روشهای مناسبی جهت اجراء ابنیه با مصالح نباتی ابداع شده است.نکته قابل توجه آنکه از این قبیل ابنیه سنتی، امروزه هم در روستاهای این مناطق ساخته و اجراء میشود و هنوز هم اغلب روستائیان با روشهای اجرائی آن آشنا هستند. ولی در روستاهای مناطق کویری در حال حاضر استادکاران ساختمانی، که با روشهای اجرائی ابنیه سنتی آشنا باشند، به ندرت یافته میشود.
در این کناره، چوب از مصالح عمده جهت سازه و پوشش بنا است. چوبها به دو دسته چوب سخت و چوب نرم تقسیمبندی شدهاند. چوب سخت به چوبهایی اطلاق میشود که بادوام، متراکم و محکم بوده و زیبائی و استقامت زیادی دارند، البته کار کردن با این نوع چوب نسبتاً مشکل است. چوبهای نرم برخلاف نوع قبل، دارای خصوصیات فوق نمیباشند.
درختانی که چوب آنها در این کناره سخت میباشد بدین قرار است: شمشاد (کیش*)، انجیلی، مَلَچ، اقاقیای وحشی (لیلکی*)، بلوط (مازو*)، توت، ابریشم، لی، زبان گنجشک، ازگل، گردو (آغوزدار*)، خَرمندَی، انار، أوجا و موذی.
از جمله درختانی که چوب آنها نرم میباشد بدن قرار است: توسکا (توسه*)، چنار بید، تبریزی (سفید پَلَت*)، اَفرا (پَلَت*)، شیردار، ممرز، راش، کاج، سَرو و لَرک.
چوبهای سخت مانند أوجا، توت، لی و لیلکی معمولاً در قیمت پی و زیرسازی ساختمان استفاده میشوند، به دلیل اینکه مقاومت آنها در مقابل رطوبت و موریانه خوب است. ولی چون این چوبها صاف و بلند نمیباشند، برای تیرهای اصلی، خرپا و ستونهایی که در نما قرار میگیرند از چوبهای تبریزی، صنوبر و توسکا (تیسکا**) استفاده میشود. چوب درخت توسکا برای تخت لت نیز مورد استفاده قرار میگیرد چون به سهولت ورقه ورقه میشود.
جهت در و پنجره از چوب درخت موذی استفاده میشود. موذی یک درخت جنگلی است که بسیار تنومند و ستبر است و سالیان دراز عمر میکند.
عشایر و چوپانان در مناطق کوهستانی از شاخه درختان جهت احداث اتاقکهایی موقت استفاده میکنند. در نواحی جلگهای از شاخه درختان بعنوان توفال (زُگال*) استفاده میشود. از شاخههای درخت لیلکی جهت پوشش حصار دیوار محوطه که بنام پرچین خوانده میشود، استفاده میگردد. چون این شاخهها دارای تیغ و خار است و مانع نزدیک شدن حیوانات به حصار میشود. در ضمن چوب لیلکی به دلیل آنکه بسیار سخت است، تا ساعتها میسوزد و سوخت بسیار خوبی است.
از نکات مهمی که در مورد کیفیت چوب مطرح است، زمان بریدن درخت است. اصولاً در این منطقه درخت در فصل پائیز و یا زمستان قطع میشود، چون چوب پائیزه از تخلخل کمتر، آب کمتر و استحکام بیشتری نسبت به چوب بهاره برخوردار است که به این نکته روستائیان توجه دارند. لازم به ذکر است که چوب در این منطقه عمل آورده نمیشود و لذا از چوب حداکثر استفاده نمیشود و عمر مفید این چوب نسبت به چوبهای عمل آورده شده بسیار کمتر است. تنها کاری که روستائیان انجام میدهند آن است که پوست تنه درخت را میکنند و آن را در جایی قرار میدهند که تحت تابش مستقیم آفتاب نباشد و باران بر روی آن نریزد، تا به تدریج درخت آب و شیره خود را از دست بدهد. وزن اغلب این چوبها پس از شش ماه تا حدود یک سوم وزن اولیه آنها میرسد.
جهت پوشش بام در نواحی جنگلی و کوهستانی از تخته لَت و در نواحی سواحل دریا و در کنار مردابها از گالی* استفاده میشود. گالی (جَره**) نوعی علف است که در کنار مردابها رشد میکند و دارای برگهای پهن و نسبتاً بلندی است که ارتفاع آن گاه تا سه متر میرسد. سُم* علف دیگری است که در کنار دریا رشد میکند و دارای برگهای سوزنی شکل و بلندی به طول حدود هشتاد سانتیمتر است. از سُم نیز برای پوشش بام استفاده میشود.
همینطور ساقههای برنج (کولش*، آلِم**) نیز بدین منظور بکار میرود. منتها ساقههای برنج بیشتر در اطراف کشتزارها و در نواحی که از مردابها دور است و گالی رشد نمیکند، مورد استفاده قرار میگیرد.
1- طنابهای گیاهی
از ساقههای برنج جهت درست کردن طنابهای گیاهی نیز استفاده میشود. به طورکلی در این کناره از میخ و سیمهای فلزی جهت اتصالات استفاده نمیشده است و بدین منظور، طنابهای گیاهی که متداولترین آنها «وریس*» است مورد استفاده قرار میگرفته. وریس نوعی طناب است که به وسیله تاب دادن ساقههای برنج بافته میشود و از استحکام خوبی برخوردار است و کاربرد بسیار زیادی در اجرای ساختمانهای این منطقه دارد.در دلتای رودخانه سپیدرود در استان گیلان، گیاهی وجود دارد بنام کتُوس* که مانند پیچک دور درختان میپیچد و طول آن تا بیست الی سی متر میرسد. در فصلی که گیاه سبز است و دارای انعطاف میباشد، آن را میکنند و از آن به عنوان طناب استفاده میکنند. کتُوس محکمتر و ضخیمتر از وریس است و از آن جهت بستن چوبهای خرپا و گاهی چوبهای دارورچین استفاده میشود.
در اطراف محمودآباد و آمل در استان مازندران درختی وجود دارد به نام لَرَک که ارتفاع آن کم است و دارای برگهای زیادی میباشد، پوست این درختان را میکنند و پوست را درون آب میاندازند تا حالت انعطافپذیری پیدا کند و پاره نشود. بعد آن را از آب بیرون آورده و در برابر آفتاب خشک میکنند. سپس از آن به عنوان طناب گیاهی که به نام «لَرک کول**» معروف است استفاده میکنند. کول در لهجه مازنی به معنای پوست درخت است.
در همین منطقه گیاهی وجود دارد بنام «عَسَل ما**» که شبیه کتوس است و روی درختان کهنسال رشد میکند. رنگ آن طوسی است و از آن جهت بستن قسمتهای مختلف دیوار چوبی استفاده میشود. تهیه عسل ما بسیار ساده است و در منطقه به وفور یافت میشود، ولی دوام آن کم است.
2- اندود
متداولترین نوع اندود در این منطقه کاهگل است که مخلوطی از خاک رس، آب و کاه میباشد. در اینجا نیز مانند سایر نقاط ایران، این اندود را خوب ورز میدهند و معمولاً طول کاه در آن از ده سانتیمتر تجاوز نمیکند. از کاهگل جهت پر کردن فاصله خالی بین دیوارهای چوبی و اندود این دیوارها استفاده میشود.اندود دیگری در منطقه وجود دارد بنام «فَل گِل*» که از اختلاط گل رس، آب و پوست خرد شده دانه برنج است. طرز تهیه آن مثل مخلوط کاهگل است ولی برای اینکه در کارهای ظریفتر بکار برده میشود، برای ساختن و ورز دادن آن دقت بیشتری به عمل میآید. این مخلوط را با دست به دیوار میمالند و با ماله چوبی آن را صاف و یکنواخت میکنند. رنگ آن قهوهای متمایل به خاکستری است و گاهی اوقات برای آنکه سفیدتر شود، به آن خاکستر چوب و نمک اضافه میکنند.
در بعضی از موارد این اندود را از گل رُسی که سفیدرنگ و کمیاب است میسازند، که پس از خشک شدن اندود سفید جلوه میکند. اندود سفید شلتوک گل را برای نما و داخل اتاقها و اندود سالیانه نوروزی خانهها مصرف میکنند و مخلوط قهوهای رنگ را برای پشت خانهها و همچنین جهت سطح نما و داخل ابنیه کم اهمیتتر استفاده میکنند. و بالاخره اندود آب آهک که مخلوطی از آب، آهک و مقدار کمی نمک طعام میباشد. این اندود روان است و آن را با جارو به دیوارها میکشند که پس از خنک شدن از سفیدی و زیبایی خاص برخوردار است. از این اندود جهت نمای اصلی بنا و اطاقهای مهمان و پذیرایی استفاده میشود.
طبقهبندی ابنیه سنتی و روشهای ساخت
ابنیه سنتی در این منطقه برحسب نوع پوشش بام و یا مصالح بکار برده شده در دیوار نامگذاری شدهاند.نام بنا برحسب پوشش بام:
لهجه گیلکی1- گالی پوشخانه*
2- لَته سَر*
3- سفالی خانه*
4- سیمکاخانه*
لهجه مازنی
1- جَره به سَر خَنه**(1)
2- -
3- سفال به سَر خَنه**
4- سیمکا به سر خَنه**
- حَلَب به سر**
نام بنا برحسب مصالح دیوار:
فارسی1- دارورچین
2- نِفار
3- خشتی، گلی و آجری
گیلکی
1- زیگامه*
2- زُگالی*
مازنی
1- کلهچو**
2- شش کَت**
لازم به ذکر است که اگرچه دو لهجه گیلکی و مازنی هر دو ریشه فارسی دارند و جزء لهجههای زبان فارسی محسوب میشوند، ولی اسامی بسیاری از ساختمانها و مصالح ساختمانی در این دو لهجه با هم فرق میکنند و حتی همین اسامی نیز در محدوده استان گیلان که عمدتاً به لهجه گیلکی در آن صحبت میشود متفاوت میباشد و این مطلب در مورد استان مازندران که لهجه مازنی، لهجه اغلب اهالی میباشد، نیز صدق میکند. در استان گیلان به جز لهجه گیلکی، لهجهها و زبانهای دیگری مانند طالشی، تاتی، ترکی و کردی تکلم میشود و حتی گیلکی رشتی با گیلکی لاهیجانی قدری فرق میکند. در مازندران نیز به جز لهجه مازنی و شاخههای زبانی مختلف آن، زبانهای دیگری مانند ترکی، کردی و ترکمنی تکلم میشود. لذا ذکر اسامی محلی در این مقاله به معنای فراگیر بودن این نامها در کل این کناره نیست، بلکه تنها این اسامی نسبت به سایر نامها بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
مطلبی که تقریباً در مورد بام اکثر ابنیه سنتی این منطقه صادق است استفاده از خرپای چوبی است. البته ساختمانهای مهم مانند مساجد، مقابر، حمامها و کاروانسراها در این رابطه استثناء میباشند و بام اغلب آنها با مصالح بنایی اجراء میشود. فرق عمده خرپای ایرانی با خرپای فرنگی این است که تیرهای داخلی خرپای ایرانی به صورت عمودی و افقی میباشند ولی تیرهای داخلی خرپاهای فرنگی مورب هستند. حُسن خرپای ایرانی این است که از فضای زیر خرپا میتوان استفاده مسکونی و یا انباری نمود ولی نقطه ضعف مهم آنها عدم پایداری در مقابل نیروهای جانبی مانند باد و زلزله است.
1- گالیپوش خانه
گالیپوش خانه متداولترین بنای سنتی در نواحی جلگهای این کناره بوده است و هنوز هم نمونههای بسیاری از آن در روستاهای منطقه وجود دارد و اجراء میشود.جهت اجراء ابتدا ساقههای نی و یا شاخههای بلند و باریک که زوائد آن زده شده (زُگال*) را توسط وریس به چوبهای مورب خرپا میبندند. وریسها به شکل ضربدری گره زده میشوند که به نام «گره پنجه مرغی» معروف است و بسیار محکم میباشند. سپس گالیها و یا ساقههای برنج را به صورتی که بالای آنها مانند جارو گره خورده روی زگالها میبندند. دستههای گالی را از پائین بام به بالا به طریقی قرار میدهند که هر ردیف بالایی روی دستههای پائینی قرار گیرد. در هنگام بارندگی، باران از روی سطح یک ردیف گالی بر روی ردیف دیگر هدایت میشود و از قسمت پائین بام به خارج ساختمان میریزد.
لازم به ذکر است که لایهها و حبابهای کوچک هوا عایق بسیار خوبی در برابر انتقال حرارت است. به عنوان مثال در مصالحی مانند پشمشیشه و البسهای مانند لباسهای پشمی، در اصل این حبابهای هوا هستند که مانع انتقال حرارت میشوند. به همین ترتیب وجود لایهها و حبابهای کوچک هوا در بین گالیها، باعث جلوگیری از انتقال حرارت میشوند. لذا پوشش گالی عایق خوبی در برابر انتقال حرارت و همچنین صورت است، که از محسنات اینگونه پوشش میباشد. از محسنات دیگر گالی، قیمت ارزان آن است چون به وفور یافت میشود و اجرای آن نسبتاً ساده است.
از معایب گالی، دوام نسبتاً کم آن است. گالی در مقابل آفتاب خشک و شکننده میشود. همچنین در مقابل بارندگی نیز دوام چندانی ندارد و خزه روی آن رشد میکند که باعث خرد شدن گالی میگردد. بدین جهت هرچند سال یکبار باید گالیها عوض شوند. خردههای گالی نیز که پوسیده میشوند، اطراف خانه میریزند که باید مرتباً جارو شوند. عمر مفید گالی بر روی بام حدود هفت سال و عمر مفید ساقه برنج حدود پنج سال است. به علت ارزانی، اینگونه پوشش بام بیشتر در روستاها و در ساختمانهای کم اهمیت در شهرها مورد استفاده قرار میگیرد. هرچند که در گذشته از این نوع پوشش بیشتر استفاده میشده است.
لازم به ذکر است که استفاده از ساقههای نباتی به عنوان پوشش بام هزاران سال است که در مناطق استوایی بطور مستمر تجربه شده و حتی امروزه نیز از این مصالح در کشورهای پیشرفتهای مانند ژاپن و شمال اروپا استفاده میشود. در انگلستان بام بعضی از ساختمانها زیبا و گران قیمت را کماکان با این مصالح پوشش میدهند و دوام آنها حدود 50 الی 70 سال است.
2- لته سَر
این قبیل ساختمانها بیشتر در نواحی کوهستانی و کوهپایهای و مناطقی که به جنگل نزدیک است، ساخته میشوند. جهت اجراء ابتدا زگالها را به صورت موازی و به فاصله سی سانتیمتر از یکدیگر بر روی خرپا میبندند. سپس تخته لتها را به ترتیب از پائین به بالا بر روی زگالها میچینند به نحوی که هر ردیف بالائی بر روی ردیف پائینی قرار گیرد، و بیش از نیمی از آن را بپوشاند. بدین ترتیب هنگام بارندگی آب از ردیف بالائی بر روی سطح ردیف پائینتر هدایت میشود. در زمان چیدن تخته لتها، بین هر دو تخته حدود نیم الی یک سانتیمتر فاصله میگذارند تا در هنگام بارندگی که تختهها منبسط میشوند، به یکدیگر فشار نیاورند و جابجا نشوند. البته در چیدن تخته لتها توجه میکنند که هر تخته لت بالائی روی درز بین دو تخته لت پائینی را بپوشاند تا آب از بین درزها به داخل بنا نفوذ نکند. نکته حائز اهمیت اینکه هیچ اتصالی بین این تختهها و زگالهای زیر آن وجود ندارد و اغلب برای اینکه هنگام وزش باد، این تختهها جابجا نشوند، روی آنها قلوه سنگ قرار میدهند. البته اگر وزش باد شدید باشد، این قلوه سنگها نیز جابجا میشوند و در صورت وقوع زلزله، تخته لتها به علاوه قلوه سنگها فرو خواهند ریخت. لذا از لحاظ پایداری، این نوع بام بسیار نامطمئن و خطرناک است.تخته لت را غالباً با قطعه قطعه کردن و یا ورقه نمودن چوب درخت توسکا، بلوط و یا جنگ بدست میآورند. در ایران ابعاد این تختهها استاندارد نیست هرچند که میتوان گفت که ضخامت آن حدود یک الی دو سانتیمتر و طول و عرض آن حدوداً 40 در 25 سانتیمتر است.
این نوع پوشش در مقابل عوامل جوی دوام چندانی ندارد و در مقابل آفتاب خشک و پوسیده میشود. در برابر بارندگی نیز خیلی مقاوم نیست و آب را از خود به داخل بنا انتقال میدهد. همچنین باران باعث رشد خزه بر روی آن میشود که به پوسیدگی و از بین رفتن آن کمک میکند. باد هم باعث جابجائی تختهها میشود. ولی با همه این احوال این نوع پوشش در نواحی کوهپایهای بسیار متداول است، و به جز ابنیه مسکونی و انبار، حتی ساختمانهای مهمتر مانند امامزادهها و تکایا نیز در این نواحی به این روش پوشش میشود.
در اینجا لازم به ذکر است که تخته لت در ممالک پیشرفته مصارف ساختمانی زیادی دارد که مهمترین آن پوشش بام و گاهی پوشش بدنه ساختمان است. منتهی ابعاد تختهها استاندارد است و دقیق بریده میشود. همچنین در زیر تختههای بام یک لایه عایق رطوبتی و زیر آن یک تخت سه لا و بالاخره یک لایه عایق حرارتی قرار دارد و تختهها با میخهای گالوانیزه به تخته سه لا متصل میباشند.
3- سفالی خانه
پوشش سفال جهت ابنیه مهم و پایدار مانند مساجد، مقابر، ابنیه دولتی، خانه خوانین و حمامها مورد استفاده قرار میگرفته است. دیوار این نوع ابنیه غالباً آجری بوده است.بنابر تحقیقات انجام شده توسط «مارسل بازن (2)» و «کریستیان برمبرژه (3)» محققان فرانسوی، سفال در اواخر سلطنت قاجاریه از آذربایجان شوروی سابق از طریق آستارا و هشتپر در شمال غربی استان گیلان به ایران آمده و هم اکنون نیز اکثر کارگاههای ساخت سفال و ساختمانهای سفالی در همین منطقه میباشد.
ماده اولیه سفال، خاک رس قرمز رنگ است. این خاک را پس از استخراج از معدن، به مدت شش ماه در معرض هوا قرار میدهند. سپس خاک به مدت یک هفته در مجاورت آب قرار میگیرد. بعد این گل را مخلوط میکنند که این کار توسط یک اسب که مخلوطکن را به حرکت در میآورد، صورت میگیرد. اخیراً این کار توسط مخلوطکن برقی انجام میشود. سپس مخلوط را روی قالبهای چوبی قرار میدهند. بسته به اینکه فرم سفال چگونه خواهد بود، قالب نیز به همان فرم ساخته میشود. پس از آن، گل فرم گرفته را به مدت هشت تا دوازده روز در معرض هوای آزاد میگذارند تا خشک شود و در آخر کار، آن را در کوره، بین 950 الی 1000 درجه سانتیگراد حرارت میدهند تا پخته شود. از انواع متداول و سنتی سفال بام، فرم نیمه مخروطی ناقص است.
جهت نصب سفالها بر روی خرپا، ابتدا دستههای نی یا چوبهای نازک را به هم متصل و گره میزنند. قطر این دستهها بین پنج تا هفت سانتیمتر است. سپس دستههای نی را به چوبهای بالای خرپا گره میزنند و آنگاه سفالها را بر روی این دستههای نی از پائین به بالا میچینند.
هیچگونه اتصالی بین سفالها و خرپا وجود ندارد و فقط وزن سنگین سفالها و اصطکاک سفالها و دستههای نی مانع از لغزیدن سفالها میشود.و البته شیب این بامها نسبتاً کم است و لبه پائین بام را قدری با زیرسازی بالا میآورند تا مانع از سر خوردن سفالها شود.
در هنگام بارندگی، مانند روشهای قبل، آب از روی سفال بالایی به سفال پائینی هدایت میشود. روی ستیغ بام و روی یالها را گاهی با همین فرم سفالها و گاهی با سفالهایی به فرم مخصوص این کار میپوشانند.
از مزایای بسیار خوب سفال، دوام آن است که میتواند سالیان متمادی زیبایی و استحکام خود را حفظ کند و یکی از مصالح زیبای ساختمانی نیز میباشد که جلوه خاص دارد. همچنین این نوع بامها با داشتن دو جدار سفال بر روی هم و یک لایه نسبتاً ضخیم دستههای نی، عایق خوبی در مقابل حرارت و صوت میباشند.
از معایب سفال، اول قیمت زیاد آن است و در توانایی هر کسی نیست که از آن استفاده کند. در ثانی یک سازه نسبتاً قوی و محکم باید در زیر این نوع پوشش باشد تا بتواند تحمل بار سنگین سفال را بکند. و بالاخره بدلیل اینکه هیچگونه اتصالی بین سفالها و خرپا نمیباشد، در اثر نیروهای جانبی مثل زلزله و باد، این سفالها جابجا میشوند و به خطرات ناشی از زلزله و یا بادهای شدید میافزایند.
در ممالک غربی در زیر سفال از یک ورق عایق رطوبتی و سپس تخت سه لا و نهایتاً یک لایه عایق حرارتی استفاده میشود و سفال به تخته سه لاپیچ میشود.
4- سیمکاخانه
این نوع پوشش جزو مصالح سنتی به شمار نمیآید ولی از جهت اینکه در اکثر ابنیه جدید و بعضی از ابنیه سنتی این منطقه از این نوع پوشش بام استفاده میشود، به ذکر خصوصیات اقلیمی آن میپردازیم. روش اجراء همانند سایر نقاط کشور است و اغلب ورق آهن سفید بر روی سطح خرپا میخ میشود.از خصوصیات خوب این نوع پوشش بام، سبکی بار مرده و سهولت و سرعت اجراء است. از لحاظ قیمت هم از بام سفالی ارزانتر و ازگالی و تخت لت گرانتر است.
از نقاط ضعف آن میتوان از انتقال سریع حرارت و صدا نام برد، به دلیل آنکه تنها پوشش بین داخل و خارج فقط یک لایه نازک آهن است که به سرعت حرارت را انتقال میدهد. در تابستان زیر این شیروانیها بسیار گرم و در زمستان بسیار سرد است و همچنین هرگونه سر و صدایی از خارج خصوصاً هنگام ریزش باران به داخل ساختمان انتقال پیدا میکند. مطلب دیگر اینکه به دلیل عدم وجود اتصالات محکم بین شیروانی و خرپا، در اثر وزش باد، اغلب این حلبها کنده میشوند و همچنین صدای وزش باد در داخل بنا میپیچد. زنگ زدن این حلبها از دیگر نقاط ضعف آنهاست.
در اینجا باید عنوان شود، در هنگام وقوع زلزله، هرچه سنگینی ساختمان در قسمتهای پائینتر بنا باشد، یعنی مرکز ثقل در ارتفاع کمی باشد و بام و قسمتهای فوقانی ساختمانی سبکتر باشند، بهتر است و بنا بهتر میتواند در مقابل نیروی زلزله مقاومت کند. لذا در این رابطه، بامهای شیروانی و گالی، بهتر از سفال عمل میکنند.
5- دارورچین
اینگونه ابنیه اکثراً در نقاطی که دسترسی به چوب زیادتر است، مانند جنگلها و نواحی کوهستانی بنا میشود. کلمه دارورچین از سه لغتدار، به معنی درخت، وَر به معنی پهلو و چین به معنی چیدن تشکیل شده است. ساختمان دارورچین اغلب به صورت یک اتاقی با بام لته سر اجرا میشود.طرز اجراء بدین صورت است که ابتدا محل ساختمان و دیوارهای آن را بر روی زمین مشخص میکنند. سپس قدری محل زیر دیوارها را کنده و با قلوهسنگ و سنگهای نسبتاً درشت آن را پر میکنند، تا از رسیدن رطوبت زمین به چوب جلوگیری شود. آخرین ردیف سنگها را بصورت تراز میچینند تا الوارها به حالت افقی و یکنواخت روی هم قرار گیرند. پیش از چیدن الوارها، تنههای درخت نسبتاً قطور که گاهی اوقات آنها را به صورت چهار تراش (سَکَت*) بریدهاند را به صورت جفت جفت و بطور عمودی در دو طرف هر دیوار در زمین میکوبند. این سکتها جهت پایداری و اتصال در انتهای الوارها (زیگال*، چو**) قرار داده میشوند. گاهی قبل از چیدن الوارها، یک یا دو سر آن را به صورت فاق و زین درمیآورند تا اتصال بین الوارهای دو دیوار در گوشهها صورت گیرد. البته گاهی هم بدون انجام این کار، فقط الوارها را روی هم قرار میدهند و در این صورت تنها سَکَتها هستند که باعث ایستائی و پایداری دیوارها میشوند.
باید اضافه شود که در این حالت بین هر دو الوار، به اندازه یک الوار فاصله ایجاد میشود.
پس از چیدن الوارها، یک خرپای چوبی بر روی ساختمان میسازند و روی آن را با تخته لت پوشش میکنند. در اینگونه ابنیه به ندرت پنجره تعبیه میشود، و نور آفتاب و جریان هوا از بین درز الوارها و در ورودی، به داخل ساختمان وارد میشود. در فصول سرد، یک لایه اندود کاهگل بین درز الوارها و گاهی روی کل دیوار میمالند تا گرما در داخل بنا حفظ شود.
ساختمانهای با دیوار دارورچین و بام لته سر ماوی و مأمن کوهنشینان است. در نواحی جلگهای، روستائیان از ساختمانهای با دیوار دارورچین و بام گالی پوش جهت انباری و طویله استفاده میکنند.
6- دیوار نِفار
همانند پوشش گالی بر روی بام، روستائیان و کشاورزان نواحی جلگهای از دیوار نفار بیش از هر نوع دیوار دیگری در ساختمان استفاده میکنند. این دیوارها دارای اسکلت چوبی میباشند. ابتدا تیرهای عمودی را علم میکنند. سپس تیرهای افقی را توسط طنابهای گیاهی به تیرهای عمودی میبندند. در سنوات اخیر از سیمهای فلزی هم برای این کار استفاده میشود. پس از آن شاخههای درختان که زوائد آن قطع شده (زُگال*) را به تیرهای اصلی به فاصله حدود 10 الی 15 سانتیمتر از یکدیگر بصورت مورب میبندند. یک ردیف از این زگالها را بر روی سطح خارجی و ردیف دیگر را بر روی سطح داخلی دیوار میبندند. فضای بین دو جدار دیوار را با کاهگل پر میکنند. روش کار بدین صورت است که با غلتاندن مقداری کاهگل روی کاه خرد شده، گلولهای درست میکنند که قابل برداشتن است و رویه خارجی آن تا اندازهای خشک میباشد. قطر آن به اندازهای است که بتوان آن را با فشار و یا با انعطاف کمی از لای زگالها به درون هل داد. این کار را آنقدر ادامه میدهند تا کل فضای بین دو پوسته پر شود. سپس یک لایه اندود کاهگل و روی آن شلتوک گل و در انتها اندود آهک روی آن کشیده میشود.7- دیوار خشتی، گلی و آجری
ساختمانهای با دیوار خشتی و گلی در منطقه کاربرد بسیار کم داشته و به ندرت ساخته میشود. طرز تهیه خشت، همچون دیگر نقاط کشور، در اندازههای غیراستاندارد بود، و طرز چیدن آن با ملات گل رس، شبیه به چیدن خشت در دیگر شهرهای کشور است. جهت اجراء، ابتدا زیر دیوارها را حدود پنج الی ده سانتیمتر میکنند و پس از کوبیدن خاک، شروع به چیدن خشتها میکنند. جای بازشوها را در دیوار خالی میگذارند و روی آنها را چوبهای الوار و یا چهارتراش قرار میدهند. مجدداً بر روی این تیرها و سایر قسمتهای دیوار، خشت میچینند تا دیوار به ارتفاع موردنظر برسد. آنگاه چوبهای صاف و بلند مانند تبریزی و توسکا در بالای دیوارها قرار میدهند. این تیرها در کنج دیوارها باید با یکدیگر درگیر باشند تا یک کلاف کامل در بالای دیوارها ایجاد شود. لذا دو سر تیرها را به صورت مورب میبرند و با طنابهای گیاهی کلفت، آنها را به یکدیگر محکم میبندند. روی این کلاف چوبی، خرپا را سوار میکنند.دیوار گلی که به نام چینهای معروف است، در این منطقه مانند سایر نقاط کشور اجراء میشود. دیوار گلی از دیوار خشتی ارزانتر تمام میشود و روش اجراء نیز سادهتر است. قطر دیوار گلی غالباً بیش از دیوار خشتی است، البته ضخامت دیوار گلی در پائیین بیشتر و در بالای دیوار کمتر است.
از دیوار آجری فقط برای ابنیه مهم که احتیاج به زیبائی و پایداری بیشتری دارند استفاده میشود. روش اجراء مانند سایر نقاط کشور است فقط ملات آن دارای آهک نیز هست و گاهی از ملات ساروج نیز بدین منظور استفاده میکنند. پوشش بام اکثر ابنیه آجری از سفال میباشد.
8- تطبیق مسکن با اقلیم
از نمونههای بسیار خوب ساختمان مسکونی که به طور کامل با اقلیم منطقه هماهنگی دارد و از پی تا ستیغ بام از مصالح گیاهی و محلی بنا شده را میتوان در جلگهای وسیع به نام «بیه پیش» در شرق رودخانه سفیدرود ملاحظه نمود. در روستاهای اطراف شهرهای لنگرود، لاهیجان، آستانه اشرفیه و چمخاله، این نوع ساختمان از عمدهترین انواع خانههای روستائیان محسوب میشود. این ابنیه که از نوع گالی پوشخانه با دیوار نفار هستند، بهترین نمونه خودکفایی از نظر تأمین مصالح، مهارت و فن اجراء و همچنین بهترین نمونه یک ساختمان سنتی برای منطقه بارانی و مرطوب میباشند.اجرای این ساختمانها نسبتاً ساده است و به هیچگونه ابزار و یا تکنولوژی پیشرفتهای احتیاج ندارند. مصالح نیز گیاهی و خاک و سنگ است که به وفور در محل یافت میشود.
جهت اجراء، ابتدا یک پی یک پارچه شفته آهکی که متشکل از آهک، خاک رس، قلوه سنگ و قدری خاکستر چوب است در زیر کل ساختمان میریزند، به نحوی که حدود 80 سانتیمتر از این پی از داخل زمین بیرون باشد. سپس دور تا دور آن قسمتی از پی که بالاتر از سطح زمین است را با ملات گل رس، پوسته دانه برنج (فَل*) و یا ساقه برنج (کولش*) و خاکستر اندود میکنند.
در مرحله بعد، به فواصل 2/5 متر از هر طرف در روی این پی، شاخههای درخت توت (هر شاخه به طول یک متر و به قطر 15 سانتیمتر) که در مقابل رطوبت و موریانه بسیار مقاوم است را میچینند. روی این ردیف شاخههای توت، کرسی چینی اصلی ساختمان شروع میشود. تنه درخت لیلکی را به صورت ذوزنقهای بریده و بر روی هم میچینند به نحوی که هر ردیف عمود بر ردیف ماقبل قرار گیرد. پس از اتمام کرسی چینی، روی آنها تنههای نسبتاً بلند درخت لی قرار میدهند و زیرسازی ساختمان بدین نحو تمام میشود.
در رابطه با پی و کرسی چینی این ساختمان که در این نواحی این قسمت از ساختمانها به نام پاکه* خوانده میشود، ذکر چند نکته ضروری است. اول همانگونه که قبلاً عنوان شد، احداث زیرزمین در این منطقه مرطوب از لحاظ اقلیمی صحیح نیست. دوم، به لحاظ اینکه در این منطقه عمق آبهای زیرزمینی بسیار کم است و خاک آن مرطوب و از مقاومت نسبتاً کمی برخوردار است، بنابراین استفاده از پی گسترده جهت تحمل بار بر روی این زمین سست، کاملاً منطقی میباشد و سوم اینکه با ایجاد فاصله بین ساختمان و سطح زمین، از امکان سرایت هرگونه رطوبت به کف بنا جلوگیری میشود. این فاصله کف تا سطح زمین در ساختمانهای نزدیک دریا حدود دو متر و در ساختمانی واقع در کوهپایه حدود 50 سانتیمتر است. این فضا به دلیل قرار گرفتن در سایه و استفاده از کوران هوا، محل نگهداری طیور (چینهدان*)، خشک کردن چوب درختان و انبار وسایل است. گاهی از آن به عنوان طویله نیز استفاده میشود.
برای اجرای کف، از تنههای بلند درخت تبریزی، توسکا، صنوبر و یا سپیدار استفاده میشود و به فاصله چهل سانتیمتر از هم، روی تنه درخت لی قرار میدهند. سپس روی آنها را شاخههای درخت و روی آن را دستههای نی و یا زگالی و در پایان یک لایه کاهگل میکشند. در بعضی از موارد نیز از تختههای چوب جهت پوشش کف استفاده میشود.
برای اجرای اسکلت بدنه ساختمان و خرپا، همانند کف بنا، از تنه درختان صاف و بلند استفاده میکنند. دیوار ساختمان غالباً از نوع نِفار (دیوار زُگالی*) است.
این ساختمان به صورت یک طبقه و یا دو طبقه ساخته میشوند. اگر ساختمان یک طبقه باشد، سقف طبقه اول را مانند کف اجراء میکنند. جهت زیبائی گاهی لمبهکوبی در زیر این سقف انجام میشود. ولی در اغلب موارد در زیر سقف زگال میبندند و روی آن را کاهگل و سپس سفیدکاری میکنند. در روی این سقف، یک چهارچوب هرمی شکل چهارکَله (چهارطرفه) قرار میدهند و از فضای زیر بام به عنوان انباری استفاده میشود. اگر ساختمان دو طبقه باشد، ابتدا طبقه دوم مانند طبقه اول اجراء میشود و سپس خرپای بام روی کل ساختمان قرار میگیرد. به علت بارندگی بسیار زیاد و نفوذپذیری پوشش بام، شیب آن حدود 100 الی 150 درصد است.
در اینجا ذکر چند نکته در رابطه با این ساختمانها ضروری است که بیان شود. اول اینکه جهت انتخاب محل بنا، سعی میشود که خانه از مسیر نهرها و مسیلهای فصلی دور باشد و قدری در ارتفاع قرار گیرد تا مصونیت بیشتری داشته باشد. دوم، در قسمت کرسی چینی، هیچگونه اتصالی بین قطعات چوب وجود ندارد و فقط وزن ساختمان بر روی چوبها، سبب استقرار و عدم جابجائی آنها میشود. به گفته اهالی محل، در هنگام وقوع زلزله، این ساختمانها بسیار پایدارتر از سایر ابنیه بودهاند و تخریب کمتری در آنها صورت گرفته است. البته باید اذعان داشت که ابنیه چوبی به دلیل آنکه خاصیت میرائی خوبی دارند (به حالت اول برمیگردند) و سبک میباشند، اگر اتصالات خوبی داشته باشند، در مقابل نیروی زلزله خوب مقاومت میکنند و چون اسکلت این ساختمانها چوبی است و مرکز ثقل جرمی آنها نسبتاً در ارتفاع کمی از سطح زمین قرار دارد، بنابراین پایداری آنها در مقابل نیروی زلزله منطقی میباشد. و از آنجائی که وزن ساختمان نیروی نسبتاً زیادی به کرسیچینی وارد میکند، همین نیرو به عنوان اتصال عمل میکند.
همانند خانههای چهارفصل در مناطق گرم و خشک کشور، که بر طبق فصل سال جابجائی سکونت اهل خانه از شمال به جنوب و یا برعکس صورت میگیرد، در این خانهها نیز این جابجایی فصلی انجام میشود. در طی فصل سرد، اهم فعالیتهای روزمره زندگی در داخل اتاق طبقه اول صورت میگیرد. ولی در طی فصل گرم این فعالیتها در ایوان و مخصوصاً ایوان طبقه دوم (تِلار*) و اتاق طبقه دوم (تلار اتاق*) انجام میشود. به لحاظ اینکه در مناطق معتدل و مرطوب مانند گیلان، خصوصاً در طی ماههای گرم، جهت تأمین آسایش باید حداکثر استفاده از سایه و تهویه بشود، و جریان هوای محیط در طبقه دوم شدت نسبتاً بیشتری دارد و همچنین پشه و حشرات مزاحم در این طبقه کمتر از طبقهی اول میباشد، لذا طبقهی دوم مکان مناسبتری برای زندگی در تابستان است. در فصول سرد، احتیاج به نقل مکان به طبقه دوم نمیباشد و به علاوه به خاطر وزش کمتر باد در طبقه اول، آن را سریعتر و راحتتر میتوان گرم نمود. اگر ساختمان یک طبقه باشد و یا در بعضی از موارد، اگر پسر خانواده متأهل باشد و در طبقه دوم زندگی کند، کوچ فصلی فقط از داخل به بیرون اتاق صورت میگیرد.
متأسفانه در سنوات اخیر، کلنگ تجدد به سرعت در حال تخریب این خانهها و دگرگونی محیط مسکونی این نواحی بوده است. این ابنیه در ایران و در جهان منحصر به فرد میباشند و در هیچ کجای دیگر نمیتوان مشابه آن را یافت. ولی امروزه میبینیم که ساختمانهای بلوک سیمانی با بام حلبی و یا سیمانی، به سرعت جایگزین این ساختمانها که در طی قرون متمادی ماوی و مأمن مردم این خطه بوده، میشوند.
پینوشتها:
* معادل معنای لغت به لهجه گیلکی
** معادل معنای لغت به لهجه مازنی
1- خَنه در لهجه مازنی به معنای خانه است.
2- M.Bazin
3- Ch. Bromberger
قبادیان، وحید، (1393) بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ نهم.