پرسشهایی پیرامون امر به معروف و نهي از منكر
پرسش :
پاسخ :
(وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ);[1]بايد حتماً جمعى از شما باشند كه مردم را به نيكى دعوت، و به معروف وادار، و از منكر جلوگيرى نمايند و اينان رستگاران اند. رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:
انّ قوماً ركبوا سفينة فى البحر و اقتسموا فصار كلّ واحد منهم موضعه فنقّر رجل موضعه بفاس فقالوا ما تصنع؟ قال هو مكانى اصنع به ما شئت فان اخذوا على يديه نجا و نجوا و ان لم يأخذوا على يديه هلك و هلكوا.
در اين روايت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اجتماع را تشبيه فرموده به جمعى كه هر كسى در جايى در كشتى نشسته باشند و بعد يك نفر با تيشه اى جاى خود را سوراخ كند، وقتى از او بپرسند چرا اين كار را مى كنى، بگويد اين جاى اختصاصى من است و مى خواهم آن جا را سوراخ كنم; اگر جلوى او را بگيرند، هم او نجات پيدا مى كند و هم بقيه و اگر جلويش را نگيرند، هم او غرق مى شود و هم اهل كشتى; و شايد بعضى از بلاهاى عمومى، مثل قحطى، گرانى، كمى باران، زلزله، جنگ، و يا، تسلّط ستمكاران و... اثر ترك اين واجب، يعنى امر به معروف و نهى از منكر باشد، كه مضمون بعضى از روايات است.[2] خدا بهتر مى داند.
علما مى فرمايند: امر به معروف و نهى از منكر چهار شرط دارد:
اوّل اين كه، احتمال اثر در آن بدهد، پس اگر بداند كه اثر نمى كند لازم نيست امر به معروف و نهى از منكر كند;
دوّم اين كه، خود آمر و ناهى، فعل واجب و حرام را درست بداند، پس اگر بر او مسلّم نباشد كه اين كار واجب يا حرام است لازم نيست;
سوّم اين كه، سبب ضرر و زيان به خود يا مسلمان ديگرى نشود; چهارم اين كه، علم به صدور حرام يا ترك واجب از طرف داشته باشد، پس به مجرّد احتمال يا ظن لازم نيست، بلكه نبايد پى جويى و تجسس بنمايد. در ضمن بايد امر به معروف و نهى از منكر با ملايمت و خوش خلقى و صبر و به خاطر خيرخواهى و خلوص نيّت باشد، نه اين كه با تندى و خشونت يا به قصد تحقير و خود بزرگ نمايى از اظهار علم و دانش و... باشد كه چه بسا نتيجه به عكس گرفته شود; هم چنين مراتب نهى از منكر ابتدا به دل، سپس به زبان و ارشاد و هدايت و نصيحت و بعد به بازداشتن به دست و عمل و جلوگيرى از وقوع معصيت، گرچه به زدن باشد، كه در كتب فقهى تفصيل آن را فرموده اند. ناگفته نماند كه وجوب امر به معروف و نهى از منكر، وجوب كفايى است; يعنى يك نفر كه انجام داد از ديگران برداشته مى شود، مگر آن كه شخص دوّم احتمال اثر بيش ترى در طرف بدهد، يا زودتر به نتيجه برسد.
پىنوشتها
[1]. سوره ى آل عمران، آيه ى 104.
[2]. سفينة البحار، ج 8، ص 388.
پرسش :
پاسخ :
دانشمندان اسلامي براي امر به معروف و نهي از منكر چهار مرحله را ذكر كرده اند كه در سيره ائمه مشاهده مي شود.
1ـ اظهار نفرت و خشم: گاهي شخصي منكر را انجام و يا معروفي را ترك مي كند ولي آمادگي براي اصلاح دارد كه تنها با اظهار خشم پي به عمل ناپسند خود مي برد[1] معروف محسوب مي شود نمونه اش برخورد پيامبر(صلي الله عليه وآله) با فاطمه(عليها السلام) كه پرده اي در خانه دخترش ديد با اخم كردن فاطمه متوجه شد و پرده را باز كرد و...[2]
2ـ امر و نهي گفتاري: بايد براي اين فريضه الهي از نعمت زبان و بيان استفاده كرد كه اين گاهي به صورت گفتگوي شخصي است كه مخاطب يك يا چند نفر است گاهي روي سخن با جمع است و گاهي به صورت گفتگوي دو جانبه است.[3]
3ـ بازداري عملي: براي خشكانيدن زمينه منكر و گناه بايد اقدامات عملي انجام بدهيم كه اين زمينه خود گاهي اقتصادي يا جنسي و يا فكري است.
4ـ نفرت و ناخشنودي قلبي و ترك معاشرت و رابطه: اين كار از نظر روحي خيلي تأثير مي گذارد. در صدر اسلام افرادي بودند كه پيامبر خدا دستور داده بود با آنان معاشرت نكنند و سخن نگويند و اين خود بهترين كار بود تا خويش را اصلاح كنند.
اما با شيوه هاي مختلفي مي شود فرد يا افرادي را امر به معروف و نهي از منكر كرد كه به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم:
1ـ شيوه گفتاري: با سخن گفتن مخاطب را متوجه كند كه وظيفه دارد معروف را انجام و منكر را ترك كند كه علي هذا در وهله اول از جملات پندآميز و به صورت لين و نرم و... استفاده كند و از خشونت بپرهيزد. روي اين جهت خدا به موسي(عليه السلام)دستور مي دهد كه از كلام نرم استفاده كن: "به سوي فرعون برويد كه طغيان پيشه كرده و با قول نرم با او سخن بگوئيد"[4]
رسول خدا هم فرمود: با نرمي سخن گفتن ميمنت دارد و خشونت نُحوست.[5]
2ـ جلب اعتماد: در ابتدا دلهاي انسان رو گردان است ولي وقتي كسي در جذب مهارت داشت به آن شخص روي آورده او را پذيرا مي شوند و پس از جلب اعتماد مي توان در آن ها نفوذ كرد.
در اين رابطه امام علي(عليه السلام) مي فرمايد: دلهاي مردم وحشي است هر كس قلوب آن ها را جذب كند به او روي خواهند آورد.[6]
اين جلب اعتماد در صورتي حاصل مي شود كه مخاطب را از خود بداند. لقمان وقتي نهي از منكر مي كند تعبير به فرزندم
مي كند(يا بني لا تشرك باللّه)[7]
3ـ اعطاء شخصيت: اگر شخصي مرتكب جرم و گناهي شد در وهله اول به صورت پنهاني به او تذكر داده شود تا به شخصيت او لطمه اي وارد نشود.[8]
4ـ عقائد مخاطب را محترم شمردن: در صدر اسلام مسلمانان به بت پرستان توهين مي كردند آيه نازل شد كه شما مؤمنان بر آنان كه غير خدا را مي خوانند دشنام ندهيد تا مبادا آنها هم از روي دشمني خدا را دشنام دهند.[9] كسي عقيده اش براي او ارزش دارد و بايد محترم شمرده شود.
5ـ شيوه ارائه جايگزيني سالم: به اين معنا كه شخصي را كه نهي از منكر مي كنيم فراغت او را پر كنيم با ايجاد مراكز فرهنگي و هنري و ورزشي و... با اين روش مي شود جلو بسياري از منكرات را كاهش داد.[10]
شهيد مطهري نقل مي كند كه در يكي از شهرهاي كوچك آمريكا زنان مبتلا به قمار بازي شده بودند ابتدا كشيشها و روزنامه نويسها و... تا توانستند راجع به بدي قمار سخن گفتند ولي اثر نكرد تا آن كه شهردار به فكر افتاد و چند باشگاه و نمايشگاه هنري زنانه داير كرد زنان سرگرم شدند دو سال گذشت و تمام زنان قمار را به كلي فراموش كردند.[11]
6ـ شيوه مستقيم و غير مستقيم: گاهي مستقيماً با مخاطب گفتگو كردن اثر مي بخشد ولي گاهي شرائط زمان يا مكان يا وضعيت اشخاص مورد خطاب اقتضا نمي كند كه مخاطب را به طور مستقيم امر و نهي كند بلكه بايد از شيوه غير مستقيم استفاده كرد.
7ـ شيوه تدريجي: بدين معنا كه در مسائلي كه به اقتضاء شرايط زماني يا فردي لازم است براي تأثير گذاري در مخاطب به تدريج و كم كم پيش برويم و بهره بگيريم چون اگر غير از اين باشد يا تأثير ندارد يا اثر منفي مي گذارد مثلا شخصي غير مذهبي را اگر بخواهيم به ارزشهاي مذهبي و ديني گرايش بدهيم نمي توان از همان روز اول همه مسائل مربوط به واجبات و... را به او آموخت نمونه اش روايت مفصّلي است از امام صادق(عليه السلام) كه خلاصه اش اين است كه مردي مسيحي در همسايگي مرد مسلماني قرار داشت همسايه مسلمان، مرد مسيحي را دعوت به اسلام كرد و او مسلمان شد پيش از اذان صبح درب خانه او را كوبيد و او را به مسجد برد و تا غروب او را در مسجد نگه داشت روز بعد كه به سراغ او رفت گفت من كار دارم سراغ بيكاري برو...[12]
8ـ ارشاد از نكات مورد اتفاق: ارشاد از نكات مورد اتفاق شروع شود و از چيزهايي كه بين ما و شخص مورد اختلاف است پرهيز شود ابتدا صحبت بر محور نقاط مشترك باشد تا بعد از آن به مسائل اختلافي برسيم.[13]
پىنوشتها
[1] . امر به معروف و نهي از منكر از ديدگاه امام خميني (ناشر، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، چاپ اول، سال 1377) ص 158.
[2] . بحارالانوار، ج 43، ص 84 (چاپ دوم، ناشر: مؤسسه وفا، بيروت).
[3] . امر به معروف و نهي از منكر (مؤلف حسين نصري، مترجم محمد اشتهاردي، ناشر: دفتر تبليغات قم، چاپ اول) ص 281. كتاب امام خميني، ص 179.
[4] . قرآن كريم، سوره طه: 43.
[5] . اصول كافي، ج 3، ص 182، ح 4، از باب الرفق (انتشارات مسجد چهارده معصوم، مترجم سيد جواد مصطفوي).
[6] . نهج البلاغه فيض، كلمات قصار، ح 47، ص 1111.
[7] . لقمان: 13.
[8] . شيوه هاي صحيح امر به معروف و نهي از منكر (دادسراي انقلاب اسلامي مبارزه با مواد مخدر، ناشر: سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، سال 1369، چاپخانه علامه طباطبايي) ص 233.
[9] . انعام: 108.
[10] . پژوهشي در امر به معروف و نهي از منكر از ديدگاه قرآن و روايات (مؤلف محمد اسحاق مسعودي، ناشر: سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، سال 1374) ص 392.
[11] . ده گفتار، ص 88.
[12] . وسائل الشيعه، ج 11، ص 430. ابواب امر و نهي، باب 14، ح 9 (ناشرد دار احياء التراث العربي، بيروت).
[13] . شيوه هاي صحيح امر به معروف و نهي از منكر (دادسراي انقلاب اسلامي مبارزه با مواد مخدر و منكرات، ناشر: سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، سال 1369) ص 253.
پرسش :
پاسخ :
الف) عدم آگاهي بعضي از امرين به معروف و ناهين از منكر از قوانين اين مسأله (قوانين شرعي و حكومتي)
يكي از عواملي كه باعث شده اين فريضه به خوبي اجراء نشود اينست كه، بعضي از امرين به معروف و ناهين از منكر به علت عدم آگاهي از قوانين امر به معروف و نهي از منكر، هم خود و هم ديگران را دچار مشكل مي كنند و هم تأخير عمل امر به معروف و نهي از منكر را از بين مي برند و موجب بدبيني افراد جامعه به دين و اين فريضة مهم مي گردند و موجب مي شوند كه مردم احساس كنند كه، جامعة كه هر انساني امر بمعروف و نهي از منكر را انجام مي دهد آن هم بدون اطلاع از قوانين، جامعة خودسري، و بدون قانون و ضابطه است.
از طرفي خود امرين و ناهين هم به علت عدم آگاهي از قوانين مورد برخورد مسئولين و بي توجهي مسئولين امر قرار مي گيرند، لذا آنها احساس ناراحتي و نااميدي مي كنند و به نوعي در انجام اين فريضة بسيار مهم در مواقع صحيح و درست هم سُست مي شوند.
پس خوب است كه كلاس هاي آگاهي از قوانين اين مسأله مهم تشكيل شود به صورتي كه براي امر بروز، كارآمد، مؤثر و آگاهي بخش باشد و مؤمنين از مسائل اين باب به طور كلي آگاهي يابند.
ب) عدم آگاهي آحاد مردم از اهميت اين فريضه:
امر بمعروف و نهي از منكر از مهمترين فرائض مي باشد. و در حقيقت مي توان گفت كه قوام ساير فرائض به اقامة اين مهم ممكن مي باشد. و اعتقاد به اين مسئله از ضروريات دين است.و طبق فتواي امام خميني و ساير فقهاء، منكر امر بمعروف و نهي از منكر با التفات به لازمه بودن و التزام به آن، خارج از دين و كافر مي باشد.
دين مقدس اسلام اهميت اين فريضه را بيان كرده و تأكيدبسياري بر آن در قرآن و احاديث امامان شيعه شده است. قال الله تعالي«وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛[1] و بايد كه باشند از شما جمعي كه بخوانند بسوي خوبي و امر كنند بخوبي و نهي مي كنند از منكر و ايشانند راستگاران.»
پيامبر اسلام فرمودند: «إنَّ الله عزوجل ليبغض المؤمن الضعيف الذي لادين له، فقيل و ما المؤمن الضعيف الذي لا دين له؟ قال: الذي لاينهي عن المنكر؛ همانند خداوند عزوجل هر آينه غضب مي كند بر مؤمن ضعيفي كه دين ندارد. پس سؤال شد مؤمن ضعيفي كه آنچنان صفت دارد كه دين ندارد كيست؟ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: آن كسي كه نهي از منكر نمي كند.[2]
در اين باره احاديث بسياري داريم. وقتي ما به تاريخ نگاه مي كنيم قيام امام حسين در جهت اقامة امر به معروف و نهي از منكر بوده است. و حسين بن علي شهيد راه اقامة امر بمعروف است. لذا اين مسئله اهميت ويژه اي دارد در حالي كه آحاد افراد جامعه از اين همة اهميت آگاهي ندارند، و شايد اگر بدانند انجام صحيح فريضه امر به معروف و نهي از منكر چه بركات و منافع و دفع ضررات دارد كه شايد ديگر بي توجه به اين مسئله نباشند. پس بر اهل علم و فضيلت، دلسوزان، مسئولين و غيره مي باشد كه در جهت آگاهي بخشي به مردم تلاش كنند، تا مردم توجه پيدا كرده و امر بمعروف و نهي از منكر به خوبي اجرا شود.
ج) عدم حمايت قانوني از آمران و ناهيان در برخي موارد:
يكي از مشكلات بر سر راه امران به معروف، عدم حمايت قانوني از آنها مي باشد. بدين معنا كه، اگر امر به معروف در راستاي ايفاي وظيفه امر بمعروف و نهي از منكر با مشكل و مسئله اي روبرو شد، قوانين حمايتي كاملي از اين جهت نداريم. و شايد بعضي از ارگان هاي ذيربط حمايت قانوني لازم را از آنها به عمل نياورند و لذا كساني كه مي خواهند در اين راه قدم بردارند از مشكلات و مسائلي كه ممكن است پاپيچ آنها بشود مي ترسند و از ثبات قدم لازم در اين راه برخوردار نمي باشند.
د) عدم پايبندي برخي مسئولان نسبت به اين فريضه:
يكي از عواملي كه مي تواند نقش مؤثري در راستاي عمل به فريضة امر به معروف و نهي از منكر داشته باشد، پايبندي مسئولان به اين فريضه بسيار مهم است. هرگاه سخن از امر بمعروف و نهي از منكر به ميان مي آيد، ذهنها فقط متوجة تار موي زنان و شيوة پوشش زنان و جوانان در جامعه و امثال آن مي شود. كه البته توجه و حساس بودن به اين مسائل هم خوب است. امّا مسائل مهمتري وجود دارد كه هرگاه آن مسائل درست شود. مسائل پايين تر آنها نيز، امكان درست شدنش بيشتر است. وقتي در بعضي از سطوح مسئولان توجهي به امر بمعروف و نهي از منكر نشود بدين معنا كه خود آنها در راستاي عمل امر به معروف ونهي از منكر برنيايند و از اسراف و اتلاف و غيره و غيره جلوگيري نكنند و يا اگر به مسئولي امر بمعروف و نهي از منكر شود گوش ندهد، چگونه مي توان از مردم انتظار داشت پايبند به اين فريضه باشند. وقتي مردم مي بينند كارگزار و مسئول خداي ناكرده اهل تجمل، ماديات، اسراف، رابطه بازي، منفعت طلبي و امثال آن باشد و خانواده و فرزندان آنها نيز اينگونه اند، چگونه مي توان انتظار داشت كه امر بمعروف و نهي از منكر در جامعه به خوبي اجراء شود.
هـ) عدم احساس مسئوليت همگاني نسبت به اين فريضه:
متأسفانه در مسئله امر بمعروف و نهي از منكر بعضي ها فكر مي كنند اجراي امر بمعروف و نهي از منكر بر عهدة نهادهاي حكومتي است و يا بر عهدة قشر خاصي است. در حالي كه اين مطلب درست نيست و طبق روايات رسيده از ائمه معصومين ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ همة مردم در مقابل هم ديگر مسئول هستند. طبق فرمايش پيامبر معظم اسلام: (كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته) يعني تمام مردم در مقام آنچه كه هستند بايد پاسخ گو باشند و مردم در مقابل ديگر مسئول هستند. نمي توان گفت چرا من بايد امر بمعروف بُكنم و خود را بَد كنم در پيش چشم ديگران. و يا اگر كسي اقامة امر بمعروف و نهي از منكر كرد، شخص معروف شده اعتراض مي كند به امر و ديگران به حمايت او نمي آيند و لذا شخص گناهكار جَري شده مي گويد فقط تو اعتراض مي كني و ديگران كه حرفي ندارند پس كار من درست و به تو ربطي ندارد، اين يكي از مشكلات مهم است. لذا بايد تمام افراد اقامة امر بمعروف و نهي از منكر كنند و اگر گناهكار ببيند مورد اعتراض همة مردم واقع شده از عمل خود دست بر مي دارد.
و) اهل عمل نبودن بعضي از آمران بمعروف و ناهيان از منكر:
آقا اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: كسي بايد امر بمعروف و نهي از منكر بنمايد كه داراي سه خصلت باشد: 1. به آنچه كه امر مي كند، عالم بوده و آگاهي كامل از آن داشته باشد. 2. خود مرتكب عملي نشود كه مردم را از آن باز مي دارد. 3. در آنچه كه امر يا نهي مي كند عدالت را رعايت نمايد و در اينكار رفق و مدارا را از نظر دور ندارد.[3]
اگر كسي كه امر بمعروف و نهي از منكر مي كند خود پايبندي به اصول اسلامي نداشته باشد، تأثير امر بمعروف و نهي از منكر را از بين مي برد و كم كم باعث مي شود مردم به انجام اين فريضه بدبين بشوند و حتي امر بمعروف و نهي از منكر از طرف انسان هاي عالم و پاك هم مورد اعتراض، تمسخر و يا مطالب ديگر گردد.
يكي از بهترين شيوة امر بمعروف و نهي از منكر، رفتار عملي خود امر و ناهي است. وقتي شخصي در يك مورد امر و نهي مي كند ولي در مورد ديگر خود مرتكب خلاف مي شود، ديگران را نسبت به خود فقط بدبين و بي اعتماد نمي كند، بلكه نسبت به همة بدبين و بي اعتماد مي شوند.
ز) عدم برخورد مناسب بعضي از امران و ناهيان:
در انجام اين عمل و فريضه شخص امر و ناهي بايد آگاهي از احكام و قوانين داشته باشد و پايبند به قوانين و احكام باشد و در اجراي حدود و قوانين پا فراتر از محدودة مشخص شده نگذارد.
متأسفانه مشاهده مي شود بعضي از امران، در جهت انجام اين فريضه خود مرتكب گناه و عمل حرام ديگري مي شوند بدون اينكه توجهي به اين مسائل داشته باشند، (كه البته ما در صدد بيان مصاديق و يا مثال براي آن نيستيم) كه خود اين اعمال غيرقانوني و غيرشرعي باعث بدبيني مردم شاهد ماجرا مي شود.
ما طبق فرمايش آقا اميرالمؤمنين كه در بند قبل بيان شده در اجراي اين فريضة عدالت و مدارا را از نظر دور نداريم و شرايط و مراتب امر بمعروف و نهي از منكر را اجراء كنيم و تا مي توانيم از خشونت پرهيز كنيم.
ح) عدم آگاهي از هدف امر بمعروف و نهي از منكر:
اگر ما به مطالب متون ديني دربارة امر بمعروف و نهي از منكر نگاه كنيم، متوجه مي شويم كه، دين اسلام به فريضه امر بمعروف و نهي از منكر كه موجب بناء دين و استحكام جامعه اسلامي مي شود، با ظرافت خاصي نگاه مي كند و هدف از انجام اين فريضه را اِعمال قدرت و يا خشونت و سخت گيري و غير منعطف بودن بر جامعه نمي داند. اسلام نمي خواهد بدين وسيله اقتدار خود را منحصة ظهور بگذارد و قدرت نمائي كند. بلكه هدف از ارسال دين و بعثت انبياء، اصلاح جامعه و تعالي انساني و برانگيختن مكارم اخلاقي در جامعه انساني و وجود آدمي مي باشد. در واقع اين فريضه يك فريضة آگاهي بخشي و دلسوزي براي تك تك افراد جامعه است. فريضة كه بر روش منطقي و فرهنگي مبتني است. چون هيچگاه نمي توان با زور اصلاحي پايدار و اساسي و ماندگار در جامعه بوجود آورده و اگر زمينة اصلاح و قبولي سخن درست در جامعه وجود نداشته باشد، كار بجاي نخواهد رسيد. همانطور كه دعوت بسياري از انبياء عظام در طول سالهاي متمادي به علت عدم قبول امتهايشان به جاي نرسيد، كه البته اثراتي بر اين عدم قبول و اصلاح مترتب بوده و مي باشد، از جمله عذابهاي الهي كه بر اُمَمِ پيشين نازل گرديده شد.
ط) مانع تراشي برخي دستهاي پنهان و آشكار:
عده اي در جامعه اعم از برخي مسئولين ناسالم و غير مسئولين وجود دارند كه تمام تلاش و كوشش خود را بر آن دارند كه اجراي اين فريضة را به علل مختلف تعطيل كنند و يا به حداقل برساند. در واقع آنها وجود اين فريضه را در جامعه، مانعي براي رسيدن به اهداف و منافع دنيائي خود مي دانند و لذا به شيوه هاي عوام پسند و يا جلوه هاي منطقي و يا ؟؟؟؟ دلسوزانه و غيره دنبال مانع تراشي هستند. چون آنها مي دانند اگر بخواهد نان حرام، فساد و فحشاء و زد و غيره در جامعه وجود داشته باشد و آنها به منافع خود از طريق تباهي ديگر اقشار جامعه برسند نبايد امر بمعروف و نهي از منكر وجود داشته باشد. لذا آنها در مقام اجراء، قضاوت و غيره در صدد جلوگيري از اقامة اين فريضه مهم مي شوند. به نحوة احسن اين فريضه در جامعه اجرا شود و جامعة مسلمين از خطرات در كمين نشسته در اَمان بماند.
آقا اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ فرمودند:
اَدْني الاِنكارُ اَنْ يُلقي اَهْلُ المَعاصي بِوُجُوةٍ مُكَفْهَرَةٌ؛
كمترين مرتبه از امر به معروف و نهي از منكر، اين است كه معصيت كاران و بدكاران با تُرشروئي ملاقات شوند.[4]
پىنوشتها
[1] . قرآن كريم، سورة آل عمران، آيه 104.
[2] . تحريرالوسيله، امام خميني، قم، چاپ دوم، مؤسسة دارالعلم، ج 1، ص 463.
[3] . وسائل الشيعه، ج 11، كتاب امر به معروف و نهي از منكر، باب اشتراط الوجوب بالعلم بالمعروف و المنكر، ص 400.
[4] . كتاب تهذيب، ج 2، ص 57.
/خ