تعامل زبان و ادبيات فارسى با فرهنگ هندوان
غزنويان و همتايانشان پس ازآنها برافتادند . قدرت دست به دست شد و قدرتمندان پى پاى پيل اجل خاك شدند . وليكن زبان فارسى بال و پرمهربان و نوازشگر خود را برسراسر هند گسترد، مسلمان و هندو و بودايى و بتپرست، مهاراجهها و هاريجانها را چنان چشمه سارى جارى و زلال سيراب كرد و تمام توانايى و دارايى خود را دراختيار شيفتگان تازه خويش نهاد . آنان نيز مهربانانه قدر نعمت پاس داشتند و بر توانايى و دارايى ولى نعمت خود افزودند . و هند شد مقر شكوهمند زبان فارسى.
درعهد غزنويان، زبان فارسى درهندشمالى گسترش يافت وشاعران و نويسندگان نامدارى به وجود آمدند و بعد از آنها، لوديان، گامهاى بلندترى درگسترش اين زبان درميان هندوان برداشتند .بعد از فرمان معروف راجه تودرمل، وزير دارايى اكبر شاه (قرن 10 و 11ه . ق) مبنى بر اين كه زبان فارسى ، زبان رسمى و ادارى شود، هندوان زبان فارسى را با شوق و رغبت فراگرفتند .و از دوره جهانگير تا زوال مغولان (قرن 11 - 13ه . ق) اوج شكوفايى اين زبان درشبه قاره است .
زبان و ادبيات فارسى، به دليل غناى فرهنگى، ادبى، هنرى و علمى خود، پس از نفوذ در شبه قاره هند، از زمان محمود غزنوى، بسيار مورد توجه و ستايش فرهيختگان، عارفان، شاعران، نويسندگان، مورخان و دانشمندان هندى قرار گرفت به طورى كه آنان نيز در پروراندن اين زبان زبان زيبا و عرفانى، نقش به سزايى داشتند و با به جا گذاشتن آثار و شاهكارهاى ادبى و علمى، عشق و علاقه خود را نسبت به آن ابراز كردند .
در عهد غزنويان (قرن 4 - 6 ه . ق)، زبان فارسى، در هند شمالى گسترش يافت و شعرا و نويسندگان نامدارى، در اين عهد به وجود آمدند . بعد از غزنويان، در عهد لوديان (قرن 9 و 10 ه . ق)، گامهاى گستردهترى در راه گسترش زبان فارسى در ميان هندوان برداشته شد . سكندر لودى، عدهاى از آنان را كه زبان فارسى را به خوبى فرا گرفته بودند، در دربار خود گماشت و اين عمل وى، بر افكار و اذهان هندوان تأثير فراوانى گذاشت .
بعد از فرمان معروف راجه تودرمل (1)، وزير دارايى اكبرشاه (قرن 10 و 11 ه . ق) مبنى بر اين كه زبان فارسى، زبان ادارى و رسمى شود، هندوان، زبان فارسى را با رغبت فراوانى، ياد گرفتند . از عهد جهانگير تا زوال مغولان (قرن 11 - 13 ه . ق) كه اوج شكوفايى زبان فارسى در هند بود . هندوان آثار پرارزش و سودمندى به زبان فارسى، بويژه در زمينه شعر، داستان، تاريخ و انشاء به وجود آوردند .
بعد از مرگ اورنگ زيب، دوره دوم تيموريان كه دوره فروپاشى و انحطاط اين سلسله است، شروع مىشود . پادشاهان اين دوره، توجه كمترى به زمامدارى و امور فرهنگى و ادبى نشان دادند و همين امر باعث شد كه زبان فارسى كمكم جايگاه خود را در بين هندوان از دست بدهد . با اين وجود، هندوان شايستهاى نيز در اين دوران به چشم مىخورند كه آثار چشمگيرى از خود، برجاى گذاشتند . در زمان بهادر شاه ظفر دوم، آخرين پادشاه خاندان مغول، زبان فارسى، دوباره آن هم تا حدودى اهميت و رونق يافت .
انگليسيان، بعد از سركوب انقلابيون، بر تمام هندوستان تسلط يافتند و زبان انگليسى را در منطقه، گسترش دادند . هنديان، در برابر اين اقدام به مبارزه پرداختند، ليكن استعمارگران به ناچار براى از بين بردن نفوذ زبان فارسى در شبه قاره هند، از زبان اردو بهره جستند .
با برچيده شدن بساط استعمارگران انگليسى در سال 1947 م كه بر اثر مبارزات مردمى و به رهبرى مهاتما گاندى تحقق يافت، زبان فارسى كه در هند دليل فرهنگ و تمدن محسوب مىشد، به دوران تازهاى قدم نهاد .در اين مقاله، به معرفى برخى از شاعران، نويسندگان، مورخان و سخنوران معروف هندو كه سهم مؤثرى در گسترش زبان و ادب فارسى در دوران سلاطين مسلمان هند داشتند، برپايه دورههاى حكومتى، پرداختهايم .
عهد سكندر لودى
1) ميان بهوه (2)
عهد اكبرشاه
1) منوهر توسنى (3)
وى، اولين شاعر هندو است كه در اشعارش از فنون ادبى بهره جسته و زبانش فصيح و روان است . همچنين وى، اولين شاعر هندو است كه ديوانى به زبان فارسى دارد .
نمونههايى از شعر او چنين است:
از اثر يك نگه اوست مست
هم بت و هم بتكده هم بتپرست
***
يگانه بودن و يكتا شدن ز چشمآموز
كه هر دو چشم جداجدا نمىنگرند
***
غرض ز خلقت سايه همين بود كه كسى
به نور حضرت خورشيد پاى خود ننهد
***
عهد شاه جهان
1) منشى چندر بهان برهمن (5)
شعر و خط شكسته او، مورد تقدير شاه جهان بود . داراشكوه نيز، سبك تحرير برهمن را بسيار دوست مىداشت . وى، از آن جايى كه گروهى از علماى هندو را براى ترجمه آثار عرفانى و فلسفى هند در خدمت داشت، برهمن را نيز به دربار خود برد و دبير خاص خود كرد .برهمن، بعد از عصيان اورنگ زيب بر پدر و كشتن شاهزاده داراشكوه، به بنارس رفت و گوشهنشينى برگزيد . بالاخره در سال 1073 ه . ق . درگذشت .
از برهمن، تأليفات بسيار ارزندهاى بهجا مانده كه مىتوان از «ديوان برهمن» ، «چهار چمن» ، «منشأت برهمن» ، «تحفةالانوار» و «گلدسته» نام برد .چندر بهان برهمن، در شعر، زبانى ساده دارد . اشعارش، داراى مضامين عشق، محبت، تصوف و مسايل وحدتالوجود است، كه با لحنى عارفانه بيان شده است .
ديوان وى، شامل غزليات و رباعيات است .
نمونههايى از شعر او را در زير مىآوريم:
بانى خانه و بتخانه و مىخانه يكيست
خانه بسيار ولى صاحب هر خانه يكيست
***
بناى قصر جهان را ثبات ممكن نيست
به جز اساس محبت كه دير بنيادست
***
گل يكى، خار يكى، شاخ يكى، تاك يكى است
نزد ارباب نظر هر خس و خاشاك يكى است
مرا دلىست به كفر آشنا كه چندين بار
به كعبه بردم و بازش برهمن آوردم
***
دل درختى است عشق پرورده
از محبت هميشه بارور است
***
2) بهگوان داس (7)
3) بنوالى داس ولى (8)
عهد اورنگ زيب
1) راى بندر ابن داس بهادر شاهى (9)
2) آن بال كرشن (11)
3) سوامى بهوپت راى بىغم (12)
نمونه شعرى وى چنين است:
علم حق در علم صوفى گم شود
اين سخن كه باور مردم شود
***
4) ايشور داس (13)
اين تاريخ، از لحاظ اين كه مولف آن هندو است اهميت فراوان دارد . از آن جايى كه اورنگ زيب، در تمام دوره پنجاه ساله سلطنت خود، دائما با هندوان در حال جنگ و جدال بوده است، از اين جهت نقطه نظرها و ديدگاههاى يك هندو، در خور توجه خواهد بود .
5) بهيم سين كايست (14)
6) سوجان راى بتالوى كهترى (16)
7) جگجيون داس گجراتى (17)
دوران بعد از اورنگ زيب
1) خوشحال چند كايسته (18)
2) راى آنند رام مخلص (20)
آثار مهم وى عبارتند از:
مرآت اصطلاحات - فرهنگ اصطلاحات فارسى است . آنند رام، اين كتاب را از آن جهت نوشت كه متوجه شده بود در زمان وى (اواخر عهد گوركانيان)، معيار صحيح و مستندى، براى تلفظ درست واژگان فارسى، وجود ندارد و همچنين، اكثر مردم، فقط به فارسى نوشتارى، آشنايى دارند و متوجه محاورات روزانه رايج در ميان ايرانيان نمىشوند .
گلدسته اسرار - اين كتاب، حاوى نامههايى است كه راى آنند رام به نادر شاه نوشته است .
بدايع وقايع - اثر تاريخى راى آنند رام كه شبيه تذكره است .
رقعات مخلص - در برگيرنده نامههاى ادبى و تاريخى است .
چمنستان - مجموعه اقوال و حكايات است .
هنگامه عشق - قصه عشق «رانى چندر پربها (22)» و «كنور سندرسين (23)» است .
كارنامه عشق - قصه عشق شاهزاده «گوهر» است .
پرىخانه - نمونههاى خطاطى خوشنويسان مشهور است .
ديوان اشعار مخلص
چون منجم ديد طالع نامهام، خنديد و گفت
اين پسر قايم مقام حضرت مجنون شود
بلبل شوريدهاى چون من ندارد اين چمن
صد بهار آخر شد و من همچنان ديوانهام
***
تاجر عشقيم مخلص مىرسيم از شهر دل
هركجا جنس وفا باشد خريداريم م
***
ماجراى بلبل و گل شاهد احوال ماست
از تو مخلص ناله و از يار نشنيدن بس است
***
ميازار اى محبت باز چون من ناتوانى ر
غريبى دردمندى بىكسى آزرده جانى ر
***
زحال بلبل مسكين ندارم اطلاع ام
به پاى گلبنى ديديم مشت استخوانى ر
***
3) لالرام
4) بساون لال شادان (24)
بساون، در مثنوى «اميرنامه» ، زندگى اميرالدوله را به نظم درآورده است . از آن جايى كه وى، شاهد دلاورىها و شجاعتهاى اميرالدوله بوده، اين مثنوى، حايز اهميت است . او، در سال 1147 ه . ق درگذشت .
نمونههايى از اشعار وى چنين است:
پيوسته چون مسافر دريا كناره جوست
در عشق او كسى كه بود آشناى م
***
گر بود خورشيد رويى در نظر تا روز حشر
مىتوان بىآب و نان مانند عيسى زيستن
***
5) وارسته مل سيالكوتى (26)
آثار وى عبارتند از:
- مصطلحات الشعر
- مطلعالسعدين
- صفات كائنات يا عجايب و غرايب
- جواب شافى يا رجمالشياطين
- جنگ رنگارنگ يا تذكره وارسته
مصطلحات الشعرا - مجموعه محاورات جديد و مصطلحات برگزيده است . وارسته، براى نوشتن اين مجموعه از منابع بسيارى مانند فرهنگ جهانگيرى، كشف اللغات، مؤيد الفضلا، مدارالافاضل، قاموس، تاج المصادر، شرح ديوان خاقانى از شادى آبادى، شرح قصايد انورى ازفراهانى، لطايف مثنوى معنوى، صراح، مجموعه ابراهيم شاهى، منتخب اللغات استفاده كرد .علاوه بر اين منابع، از راهنمايى علماى محاورهدان ايرانى نيز، بهره برده است . نوشتن اين كتاب، بعداز 15سال تلاش بىوقفه وارسته، درسال 1180ه . ق به پايان رسيد و خود نيز، درهمان سال، وفات يافت .
6) منشى لاله تيك چندر بهان (27)
كتاب «بهار بوستان» وى، شرح بوستان سعدى است .
اثرى وى، «بهار عجم» است، كه «بهار عجم» فرهنگى جامع، مشتمل برلغات و اصطلاحاتى است كه درآثار سخنوران، به كار رفته است . چندر بهان، براى نوشتن اين فرهنگ، بيست سال زحمت كشيد .
7) بندرابن داس خوشگو (28)
از آن جايى كه مؤلف، در دوران ملازمت خود، اغلب ازشهرهاى بزرگ ديدن كرده، با اكثر شعرا ملاقات كرده و احوال شاعران معاصر را، بنا به اطلاعات شخصى خود، نگاشته، بر اعتبار اين تذكره افزوده است . خوشگو، اى تذكره را درسال 1155ه . ق به پايان رساند و آن را به عمده الملك اميرخان انجام، اهدا كرد .
خوشگو، شاعر هم بود، نمونههايى از اشعار او را درزير مىخوانيم:
براى يار تعظيم رقيبان هم ضرور افتد
به شوق بت نخستين سجدهاى پيش برهمن كن
***
موجودگر نبوديم، معدوم هم نبوديم
امروز از كجاييم، گر درعدم نبوديم
***
آواز تيشه امشب در بيستون نيامد
شايد به خواب شيرين، فرهاد رفته باشد
***
8) لچهمى نراين شفيق (29)
آثار تاريخى وى عبارتند از:
حقيقتهاى هندوستان (1204ه . ق) - واردات استانهاى هند
مآثر آصفى (1208ه . ق) - تاريخ خاندان نظام، تاريخ مختصر مرهتهها و شرح حال راجهها و امر
تنميق شگرف (1200ه . ق)
بسايط الغنايم - تاريخ مرهتهها تا جنگ پانىپت
حالات حيدرآباد (1214ه . ق) - در مورد مساجد، باغات و ساختمانهاى حيدرآباد
مآثر حيدرى - تاريخ سلطان حيدرعلى
تذكرههاى وى عبارتند از:
گل رعنا (1187ه . ق) - اين تذكره، درباره شاعران مسلمان و هندوان فارسىگوى است .
شام غريبان - اين تذكره، درباره شاعران ايرانى است كه به هند آمدهاند .
چمنستان شعرا - اين تذكره، در ارتباط با شعراى اردوزبان است .
نمونههاى شعر وى چنين است:
بر لب نازك او بوسه توان داد شفيق
كه مرا ياد كند باز به دشنامى چند
***
شنيدهام كه به سوى شفيق مىآيى
بيا بيا كه دل و جان نثار خواهم كرد
***
9) چند و لعل شادان (30)
وى، در حيدرآباد دكن، تا مقام نخستوزيرى ارتقا يافت . چندو لعل، ديوان اشعار و مثنوىهايى دارد .
نمونههاى شعر او چنين است:
حافظ و جامى و سعدى و نظامى، مولوى
پادشاهان سخن در ملك اشعار آمده
***
به چه حسن جلوه كردى كه همه اسير گشتند
به سخن چگونه وصف كند انورى، سنايى
پي نوشت :
LAMRADOT AJAR .1
AWUHB NAYIM .2
INASOT RAHUNAM .3
NARAG NOLAJAR .4
NAMHARB NAHB RADNAHC IHSNUM .5
SAD MARHD .6
SAD NAVGAHB .7
ILAV SAD ILAVNAB .8
IHAHSRUDAHAB SAD NEBARDNIB IAR .9
LUMA RAHIB IAR .10
ANHSIRK LAB NNA .11
MAHGIB IAR TAPOHB IMAWS .12
SAD RAVHSI .13
TSEYAKNES MIHB .14
SAD NADNAN UHGAR .15
IRTAHK IVALATAB IAR NAJUS .16
ITARAJUG SAD NAVIJGAJ .17
ETSEYAK DNAHC LAHHSOHK .18
MAR NAVIJ IHSNUM .19
SELHKU MAR DNANA LAR .20
MAR IADREH .21
AHBRAP RDNAHC INAR .22
NES RADNUS RAWNUK .23
NADAHS LAL NAVASAB .24
IAR UHKAS NAT .25
ITUKLAISLAM ETSARAV .26
NAHBRAENAHC KET ALAL IHSNUM .27
OOGHSOHK SAD NEARDNIB .28
HGIFAHS NAYARAN IMXAL .29
NADAHS LAL UDNAHC .30
SAD NAYARAN IAR .31
برگرفته از كيهان فرهنگي . شماره 216
/س