2 اردیبهشت 1388 / 26 ربیع الثانی 1430 / 22 آوریل 2009 |
1) دوم ارديبهشت ماه سال1359هجري شمسي:
انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاهها درآموزش عالي و دانشگاهها انقلاب فرهنگي را آغازكردند. اهداف اين حركت انقلابي، محو سلطه فرهنگي غرب طاغوت زدايي فضاي دانشگاهها، و مبارزه با جوّ گروه گرايي سياسي محض بود.پس ازاين اقدام انقلابي شوراي عالي انقلاب نيزدراطلاعيه اي اعلام كرد كه وجود ستادهاي عملياتي را دردانشگاهها تحمّل نخواهد كرد. لذا بايد درمدت سه روز اينگونه ستادها برچيده شوند. انقلاب فرهنگي زمينه اي جدّي براي پيشبرد اهداف فرهنگي و علمي دردانشگاههاي كشورايجاد كرد. |
2) دوم ارديبهشت ماه سال1366هجري شمسي:
استاد محمود خوانساري ازاستادان عرصه موسيقي ايراني بدرود حيات گفت. پدروي حجة الاسلام آقا سيد جمال ازدوران كودكي او زيبايي و سوختگي صداي فرزند را دريافت و به تعليم او دل بست. دركنارآموختن اصول و مقدمات، فقه و عربي، راز و رمزآوازرا هم آموخت. پس ازآن بتدريج با بزرگان موسيقي همچون استاد صبا آشنا شد و بردانش هنري خويش افزود. استاد خوانساري همكاري خود را با راديو درشيرازآغازكرد و سرپرستي بخش موسيقي اصيل ايراني اين مركزرا به عهده داشت. درصداي استاد خوانساري خستگي ها، دلشكستگي ها، رنجها و غمها را مي توان به گوش جان شنيد؛ ازاين رو آواي اين هنرمند جاودانه مانده است. |
3) دوم ارديبهشت سال1377هجري شمسي:
آيت الله حاج شيخ مرتضي بروجردي ازعلماي بزرگوارو مبارز حوزه نجف بدست مخالفان اسلام به شهادت رسيد. آيت الله بروجردي سالها تحقيق و مطالعه كرد و حاصل اين سالها تهيه و تأليف بيش از40جلد كتاب درزمينه فقه و اصول است كه درمقاطع تحصيلي حوزوي تدريس مي شوند. آيت الله مرتضي بروجردي درجوارمولايش حضرت علي(ع) به خاك سپرده شده است. |
4) ترور "ميرزا مصطفي افتخارالعلماء آشتياني" در جريان نهضت مشروطه (1288 ش):
ميرزا مصطفي افتخار العلماء آشتياني متخلص به صهبا در حدود سال 1245 ش برابر با 1282 ق در تهران، در بيت علم و فقاهت و جهاد به دنيا آمد. پدرش آيتاللَّه ميرزا محمد حسن آشتياني، رهبر نامدار نهضت تنباكو در تهران و مورد اعتماد ميرزاي بزرگ شيرازي در پايتخت بود. ميرزا مصطفي پس از اتمام تحصيلات نزد پدر و ديگر اساتيد، به اخذ اجتهاد نائل آمد و در جريان نهضت مشروطيت، به اين قيام مردمي پيوست. وي از رهبران مسلم انقلاب مشروطه و مجتهدي مبارز بود. ميرزا مصطفي تلاش مينمود تا بتواند بين مشروطه و مشروعه را جمع كند لذا از هر دو گروه كناره گرفت. سرانجام در جريان تحصن علما در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) در ري كه او نيز يكي از پيشتازان آن بود، توسط عدهاي ناشناس، در نيمه شب دوم ارديبهشت 1288 ش، در چهل و سه سالگي به قتل رسيد و در جوار حضرت عبدالعظيم(ع) به خاك سپرده شد. |
5) رحلت استاد برجسته و عالم محقق آيتاللَّه "ميرزا مهدي آشتياني" (1332 ش):
ميرزا مهدي آشتياني، حكيم، عارف و دانشمند شيعي در حدود سال 1266 ش (1306 ق) در تهران متولد گرديد. پدرش ميرزا جعفر ملقب به ميرزا كوچك از شاگردان آقا محمدرضا حكيم قمشهاي و مادرش دختر حاج ميرزا حسن آشتياني، مجتهد معروف تهران بود. ايشان پس از فراگيري مقدمات، خارج فقه و اصول را نزد شيخ فضلاللَّه نوري و آقا سيدعبدالكريم مدرس آموخت. وي از آن پس سالها در تهران مُدَرس فلسفه و عرفان بود و عنوان مدرس رسمي مدرسه سپهسالار را داشت. در اين ميان شاگردان فرهيختهاي تربيت نمود كه ميرزا ابوالحسن شعراني، دكتر عبدالجواد فلاطوري، دكتر محمدابراهيم آيتي، سيدجلال آشتياني، مهدي حائري يزدي و بديع الزمان فروزانفر و... از آن جملهاند. آيتاللَّه ميرزا مهدي آشتياني در سال 1325ش برابر با سالهاي 1366 - 1365 هجري قمري، به استدعاي فضلا و طلاب حوزه علميه قم چندي به قم مهاجرت كرد و به تدريس و افاضه پرداخت و استاد شهيد مرتضي مطهري در آن مدت قليل توفيق استفاده از محضر او را داشت. ميرزا مهدي آشتياني بيگمان يكي از متبحرترين شارحان و مدرسان فلسفه بود ولي ذوق عرفاني او بر مشرب عقلياش غلبه داشت و اين همه در آثار و شروح و حواشي او كه البته از حد شرح و تفسير بسيار فراتر ميروند و خود، آثار مستقلي به شمار ميروند، به خوبي هويداست. از اين عالم برجسته و محقق توانا آثار متعددي بر جاي مانده كه: حاشيه شرح منظومه منطق و حكمت، اساس التوحيد درباره قاعده "الواحد" در وحدت وجود از آن جمله است. ميرزا مهدي آشتياني سرانجام در دوم ارديبهشت 1332 ش برابر با نهم شعبان 1372 ق در 66 سالگي درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) مدفون گرديد. |
6) تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به فرمان حضرت امام خميني(ره) (1358 ش):
در نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357، بنا به فرمان حضرت امام خميني(ره) به جوانان غيور و انقلابي ايران اسلامي، عدهاي از دلسوختگان راستين و پيروان صديق ولايت فقيه گرد هم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را پيريزي كردند. پس از مدتي حضرت امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي در دوم ارديبهشت ماه 1358 طي فرماني به شوراي انقلاب، رسماً تأسيس نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را اعلام كردند و شوراي انقلاب نيز با تأسيس شوراي فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، گامي اساسي در جهت سازماندهي اين نهاد انقلابي برداشت. در اولين اطلاعيه سپاه، وظايف كلي آن چنين عنوان شده است: كمك به اجراي امور انتظامي و امنيتي، مبارزه مسلحانه عليه جريانهاي ضدانقلاب، دفاع در برابر حملات داخلي و خارجي، همكاري و هماهنگي با نيروهاي مسلح نظام اسلامي، تربيت و آموزش اخلاقي و ايدئولوژيكي - سياسي و نظامي كادر سپاه و... . اگرچه سپاه هويتي نظامي دارد اما نظاميگري در واقع يك بُعد از ابعاد اين نهاد مكتبي است. سپاه نهادي نظامي در جهت اهداف و آرمانهاي والاي انقلاب اسلامي است كه حفاظت و نگهباني از نظام و حكومت اسلامي مهمترين ركن آن را تشكيل ميدهد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در افقي فرازمند، داراي آرمانهاي مكتبي، انساني و جهان شمول است كه بايد هميشه حركت خود را به آن سو جهت دهد. |
7) درگذشت "سيدعبدالعلي علوي" محقق معاصر(1359 ش):
سيدعبدالعلي علوي كه در شعر به "پرتو" تخلص داشت در سال 1281 ش در تهران به دنيا آمد. پس از پايان تحصيلات به دانشسراي عالي رفت و در علوم عقلي كارشناسي گرفت. پرتو علوي در 1300 ش به عراق و از آن جا به مصر سفر كرد و مدت دو سال در دانشگاه الأزهر به تحصيل علوم نقلي پرداخت. او مدتي در اروپا نيز ساكن بود و سپس به ايران مراجعت نمود. پرتو چون با زبانهاي عربي، آلماني و انگليسي آشنايي داشت به عنوان مترجم رسمي وزارت دادگستري انجام وظيفه ميكرد. تأليفاتي از پرتو به يادگار مانده است كه: زندگي علي بن ابي طالب، دستور زبان آلماني و بانگ جرس از جمله آنهاست. سيدعبدالعلي علوي در سالهاي ملي شدن صنعت نفت به مبارزه عليه شركتهاي استعماري پيوست و در اين راه به زندان افتاد. او در شعر بيشتر به مسائل اجتماعي روزگار خود ميپرداخت. سيد عبدالعلي علوي سرانجام در دوم ارديبهشت سال 1359 در 79 سالگي درگذشت. |
8) سالروز اعلام انقلاب فرهنگي (1359 ش):
در 28 فروردين 1359، تعدادي از دانشجويان مسلمان كنترل دانشگاه تبريز را به دست گرفتند و فرداي آن روز، منافقين و گروهكها، دانشگاه تربيت معلم را تصرف كردند. به دنبال اولتيماتوم سه روزه از طرف شوراي انقلاب به منافقين، مردم مسلمان، در دوم ارديبهشت 1359 موفق به شكست آنان شدند و اين حركت مورد تأييد امام قرار گرفت. پس از آن، ضرورت ايجاب ميكرد تا دانشگاهها براي مدتي تعطيل باشد تا تغيير و تحولي اساسي در تمام نظام آموزشي كشور انجام شود، از اين رو دانشگاهها از آن روز تعطيل شدند تا با مطالعه و دقت و فرصت كافي، تحولي بنيادين و اساسي در نظام دانشگاهي كشور پديد آيد. اين وظيفه به عهده ستاد انقلاب فرهنگي محوَّل گرديد تا اين كه دانشگاهها در 27 آذر 1361 در سالروز وحدت حوزه و دانشگاه، بازگشايي شدند. اين حركت با هدف اسلامي كردن دانشگاهها و خارج ساختن عوامل طاغوتي بود كه به انقلاب فرهنگي موصوف گرديد. |
9) درگذشت "سيدمحمود فرّخ خراساني" اديب و شاعر معاصر(1360 ش):
سيدمحمود فرّخ خراساني متخلّص به فرّخ، در سال 1276 ش در مشهد به دنيا آمد. وي از نوجواني مقدمات فارسي و عربي را آموخت و در آنها مهارت يافت. سيدمحمد فرخ، سالها تصدّي امور آستان قدس رضوي را بر عهده داشت و در دورههاي دوازدهم و سيزدهم مجلس شوراي ملي، نماينده قوچان بود. در سالهاي آخر عمر، در مشهد انزوا گزيد و به تأسيس انجمن ادبي فرّخ اقدام كرد. در سال 1353، دانشگاه مشهد به محمود فرّخ مقام استادي افتخاري دانشكده ادبيات و علوم انساني آن دانشگاه را اعطا كرد. تاريخ مجمل فصيحي خوافي در سه جلد، سفينه نوح، ديوان اشعار، روضه خلد و... از جمله آثار اوست. استاد فرخ خراساني سرانجام در دوم ارديبهشت 1360 در 84 سالگي درگذشت. |
10) 26ربيع الثاني سال 875هجري قمري:
« محمّد بن حسام الدين خوافي مهستاني» معروف به« ابن حسام» از شاعران ايراني قرن نهم هجري دارفاني را وداع گفت. او استعدادي شگرف در سرودن اشعار پر معنا داشت و اشعار بجاي مانده از روي گواهي بر اين مطلبند. او ديوان قصايدي در مدح و ستايش ائمه (ع) دارد. همچنين مثنوي خاور نامه را بحر متقارب در شرح جنگهاي حضرت امير (ع) از خود به يادگار گذاشته است . |
11) تولد "عين الزمان قطان مروَزي" رياضيدان، طبيب و فيلسوف مسلمان(465 م):
عين الزمان قطانِ مروَزي متولد شهر مَرو از شهرهاي قديم خراسان واقع در تركمنستان فعلي است. او در رياضيات، فلسفه، ادبيات، طب و علوم ديني مهارت داشت اما بيشتر به طب علاقمند بود. قطان مروزي كه در مَرو به طبابت مشغول بود، كتب متعددي به رشتهي تحرير درآورد كه از جملهي آنها، كتاب "كيهان شناخت" در علم رياضي است. قطان مروَزي در سال 548 ق در 83 سالگي درگذشت. |
12) مرگ "حَسَن صَبّاح" داعي فرقهي اسماعيليه در اَلَموت در نزديكي قزوين(518 ق):
حَسن صبّاح پس از قبول مذهب اسماعيلي در سال 464 ق، مدتي در مصر بود و سپس به ايران بازگشت. او در ابتدا در خوزستان، اصفهان، يزد، كرمان و دامغان، سرگرم دعوت بود و در همان حال، داعياني به اطراف فرستاد و بسياري از مردم را به مذهب خود درآورد. حسن صبّاح توانست در ششم رجب سال 483 ق به قلعهي مستحكم و طبيعي الموت در نزديكي قزوين دست يابد و به گسترش دايرهي دعوت خود بپردازد. كار صباح و دعوت اسماعيليان با مرگ مَلِك شاه سلجوقي و به ويژه قتل نظامالملك، وزير مقتدر سلجوقي، فرصت را بيش از قبل در اختيار اين فرقه نهاد و شهرت آنان را عالمگير كرد. حسن، فدايياني تربيت كرده بود كه حاضر بودند به اشارهي او، هر كاري انجام دهند. قتلهاي متعدد بزرگاني كه مخالف فعاليت اسماعيليان بودند توسط اين فداييان صورت ميگرفت و باعث ايجاد رُعبي عظيم در دل مخالفان گرديد. حسن، حتي سلطان سنجر سلجوقي را تهديد به مرگ كرد و پادشاه، از ترس جان، با او آشتي نمود. ازآن پس قدرت صَبّاحيان بيشتر از قبل فزوني يافت تا اين كه، حسن صباح در 26 ربيعالثاني 518 ق درگذشت. حَسن مردي معتقد و خشك بود و دو پسر خود را به سبب تخلّفات مذهبي كشت. او با سلطنت ارثي مخالف بود و پس از خود يكي از سردارانش را به جاي خويش برگزيد. |
13) درگذشت نويسنده و عالم زاهد آقا نجفي قوچاني(1363 ق):
سيدمحمد حسن معروف به آقا نجفي قوچاني در سال 1295 ق در روستاي خُسرويّه در حوالي شهر قوچان به دنيا آمد. در كودكي به فراگيري قرآن نزد پدر پرداخت و سپس به تشويق والد خود براي تحصيل علوم ديني، راهي قوچان شد. از آن پس وارد مشهد گرديد و تحصيلات خود را ادامه داد. سيدمحمدحسن در نوزده سالگي همراه يكي از دوستانش، با پاي پياده از راه طبس به يزد و از آنجا به اصفهان رفته و در اقامت چهار سالهي خود در آن شهر، از اساتيد فن، مستفيض گرديد. آقانجفي قوچاني بار ديگر با پاي پياده عزم نجف اشرف كرد. در مدت بيست سال سكونت در آن ديار مقدس، از محضر علماي نامدارِ زمان از جمله آخوند خراساني بهرهمند شد و به اجتهاد نايل آمد. او با شنيدن خبر درگذشت پدر به زادگاه خود مراجعت نمود و به درخواست اهالي قوچان، در آن شهر رحل اقامت افكند. آقا نجفي قوچاني، علاوه بر ادارهي حوزهي علوم دينيِ آن ديار، حاكميت شرع شهر قوچان را نيز عهده دار بود. آقا نجفي قوچاني در جنبش مشروطيت ايران، همگام با ديگر روحانيونِ مبارز، مشاركت فعال داشت. از وي آثار گرانسنگي به جا مانده است كه كتب سياحت شرق و سياحت غرب از جملهي آنها ميباشد. سرانجام اين عارف زاهد در شصت و هشت سالگي در شهر قوچان دار فاني را وداع گفت و در منزل خود در آن شهر مدفون گرديد. |
14) 22آوريل سال1915ميلادي:
اولين باردرتاريخ پيكارهاي كشورهاي جهان ازگازسمّي استفاده شد. اين گازرا كه به گازخفه كننده مشهوربود نخستين بارآلماني ها درجنگ ايپِربه كاربردند. گفتني است كه پس ازاختراع ماسك ضد گازازاثراين گاز كاسته شد و كمي بعد به كلي بي اثرگرديد. |
15) 22آوريل سال1961ميلادي:
ارتش سرّي فرانسه الجزيره پايتخت الجزايررا به آتش كشيد. ارتش سري فرانسه را عدّه اي ازافسران ارتش فرانسه كه درالجزايرمستقربودند تشكيل دادند و هدفشان مبارزه با استقلال الجزايرو مخالفت با سياستهاي ژنرال دوگل بود. ارتش سرّي فرانسه مدتي بعد ازدستگيري برخي ازرهبران اين سازمان ازجمله ژنرال سالان منحل شد. |
16) تولد "امانوئل كانْتْ" فيلسوف شهير آلماني (1724م):
امانوئل كانت فيلسوف بلندآوازه آلماني در بيست و دوم آوريل 1724م در كُنيگسْبِرْگْ آلمان در خانوادهاي متوسط به دنيا آمد و از كودكي به طبيعت علاقهمند شد. وي پس از پايان تحصيلات خود در رشته رياضيات، الهيات و فلسفه، به تدريس در يك روستا پرداخت و بارها دعوت دانشگاه برلين براي تدريس فلسفه را رد كرد. كانت تا 46 سالگي شغل خاصي نداشت و از آن زمان، در دانشگاه شهر خود به تدريس فلسفه روي آورد. كانت در زندگي، بسيار منظم بود و كارهاي خود را با نظم عجيبي انجام ميداد. او در طي اين سالها، سيستم فكري خاصي به عمل آورد كه در كليه فلاسفه پس از او تأثير داشته است. كانت همچنين آثار متعددي به نگارش درآورد كه نقد عقل محض، مباني مابعدالطبيعه اخلاق، نقد عقل عملي و دين در حدود عقل از آن جملهاند. در اين آثار، كانت نظريات خود را با مباحثاتي چنان بغرنج و در هم تشريح ميكند كه تلخيص آنها كار مشكلي است. كانت اشياء را به دو دسته تقسيم ميكند: يكي چيزهاي مربوط به تجربيات ما كه ميتوانند با مقولات فهم ما سازگار شوند، ديگر، چيزهاي قائم بالذّات كه عقل ما نميتواند به راحتي به كُنه آنها پي بَرَد. كانت براي توضيح نارسايى عقل و درك حقيقت اين ذاتها، بحث خود را با تنازعات احكام و تناقضات منطقي اصولي كه نميتوان آنها را تحليل كرد آغاز ميكند و به اين ترتيب ثابت ميكند كه زمان و مكان هم نامتناهي است و هم محدود، هم خدا وجود دارد و هم وجود ندارد. علم اخلاق و زيباشناسي نيز از نظر كانت بر همين مباني استوار است. به عقيده كانت، در انسان احساسي اخلاقي هست كه حكم ميكند فلان كار خير است و فلان امر، شر. خود انسان ممكن است عمل شر و زشتي را انجام دهد، ولي وجدان و احساس اخلاقي او، آن عمل را زشت خواهد دانست، و اگر چنين نبود، اصلاً پشيماني معني نداشت. پس عقل عملي، عقلي است كه انسان را از پرداختن به كارهاي زشت نهي ميكند و به انجام اعمال نيك امر مينمايد. كانت ميگويد: چنان رفتار كن كه دستور عمل تو بتواند قاعده كلي و جهاني گردد و نيز چنان عمل كن كه شايسته انسانيت باشد چه در مورد شخص خود و چه در مورد ديگران. كانت همچنين اعتقاد به اختيار، ابديت و خدا را مربوط به ايمان ميداند نه حكمت. كانت اعلام ميدارد كه دانش ما تماماً ناشي از تجارب حسّي نيست و ذهن ما فقط بستهاي از تاثّرات نيست، بلكه دانش مطلق و مجرد از تجربه و نيز چيز معيني به نام ذهن وجود دارد. معرفت مطلق و ذهن متكي بر تجارب حسي ما چون شنيدن، ديدن، لمس كردن، چشيدن و بوييدن نيست، بلكه اموري قبلي هستند يعني پيش از تجربه ما وجود دارند. بنابراين، حقايق كلي، ذاتاً محقق و معلوماند و احتياج به دريافت اشتباهآميز ما ندارند. كانت در زمينه فلسفه دين، سياست، تاريخ و علوم دقيق زمان خود نيزداراي تاليفات متعدد ميباشد. امانوئل كانت سرانجام در 12 فوريه 1804م در زادگاه خود در هشتاد سالگي و در حالي كه تمام عمر را به صورت مجرد زندگي كرد، درگذشت و در همانجا مدفون شد. بر سنگ قبر او يكي از عبارات معروف او را نوشتهاند: دو چيز است كه روح را به شگفت مياندازد و هر چه بيشتر بينديشي شگفتي تو از آن دو چيز بيشتر خواهد شد. يكي آسمان پر ستارهاي كه بالاي سَرِ ما است و ديگري قانون اخلاقي، كه در دل ماست. |
17) قيام مردم كوبا عليه استعمار اسپانيا (1895م):
كشور كوبا در امريكاي مركزي از اواخر قرن پانزدهم ميلادي به عنوان مستعمره اسپانيا تلقي ميشد. اما نهضت آزاديخواهي و استقلالطلبي از قرن نوزدهم در اين جزيره شكل گرفت و هر بار ناكام ميماند. بنابراين سومين قيام مردم كوبا براي رهايى از استعمار اسپانيا در اواخر نيمه دوم قرن نوزدهم در 22 آوريل 1895م شكل گرفت و اين بار كوبايىها به رهبري خوزه دومارتي عليه استعمار اسپانيا قيام كردند. اسپانيا براي مقابله با انقلابيون، 300 هزار سرباز به كوبا اعزام كرد. در اين هنگام، در حالي كه افكار عمومي در امريكا به نفع انقلابيون بود اما دولت ايالات متحده بارها تمايل خود مبني بر انضمام كوبا به خاك خود را اعلام نمود. در اوج اين ناآراميها، امريكا از فرصت استفاده كرد و به بهانه انفجار يك كشتي جنگي خود در نزديكي سواحل كوبا در سال 1898م وارد جنگ با اسپانيا شد و ناوگان جنگي اين كشور را در آبهاي كوبا نابود ساخت و اين كشور امريكاي مركزي را اشغال كرد. در نهايت براساس معاهده پاريس در دهم دسامبر 1898م كوبا و مناطقي ديگر نيز به امريكا واگذار گرديد. به اين ترتيب، امريكا جايگزين استعمار اسپانيا در كوبا شد و مردم اين كشور از آن پس، قيام خود را عليهامريكا، سازمان دادند. (ر.ك: 20مه) |
18) تولد "رابرت اُپنهايْمِر" دانشمند معروف امريكايي و سازنده بمب هستهاي (1904م) :
رابرت جوليوس اُپِنْهايْمِر فيزيكدان امريكايى، در 22 آوريل 1904م در شهر نيويورك به دنيا آمد. او از كودكي كنجكاوي زياد و استعداد يادگيري فوقالعادهاي از خود نشان داد و در ابتداي جواني با تهيه رسالهاي در مورد انوار مغناطيسي، استادانش را به اعجاب فرو برد. اپنهايمر در دوازده سالگي وارد دانشگاه هاروارد امريكا شد و دوره دانشگاهي را به سرعت و با رتبهاي عالي به پايان رساند، تا اينكه در 25 سالگي به مقام استادي و پروفسوري رسيد. وي قبل از جنگ جهاني دوم، درباره اتم و چگونگي شكافتن هسته و آزاد نمودن آن و نيز درباره انرژي عظيم حاصل از اين فرايند، مطالعاتي انجام داد. او در جريان جنگ جهاني دوم، به سرپرستي دايره تحقيقات وزارت جنگ امريكا منصوب شد و تحت نظر او، سه بمب هستهاي اوليه ساخته شد. درنهايت و با تلاش اپنهايمر بود كه نخستين بمب هستهاي دنيا در امريكا ساخته شد و او به عنوان سازنده واقعي بمب هستهاي معرفي گرديد. با وجود اين، هنگامي كه امريكا در سال 1945م با بمباران هستهاي ژاپن، هزاران انسان را به يكباره نابود كرد، اپنهايمر از كرده خود پشيمان شد و خواستار استفاده از انرژي هستهاي در امور صلح جويانه گرديد. وي در اين حال در برابر كنگره امريكا اظهار داشت كه انرژي هستهاي بايد انقلابي در زمينه امور عمراني بشر فراهم آورد نه آنكه دنيا را ويران سازد. هرچند گفته ميشود كه وي عليرغم تاييد بمباران هستهاي ژاپن، از طرفداران جدي نظارت بينالمللي در استفاده از نيروي هستهاي بود. اپنهايمر همچنين به علت مخالفت با تهيه بمب هيدروژني توسط امريكا، از رياست كميته مشاورين كميسيون انرژي هستهاي امريكا بركنار شد. رابرت اُپِنْهايْمر سرانجام در 18 فوريه 1968م در 64 سالگي درگذشت. |
19) درگذشت علامه "اقبال لاهوري" متفكر برجسته پاكستاني (1938م):
علامه محمد اقبال لاهوري شاعر، سياست مدار و متفكر برجسته پاكستاني در 22 فوريه 1872م در ايالت پنجاب پاكستان و در يك خانواده مسلمان و معتقد به دنيا آمد. اقبال پس از طي تحصيلات مقدماتي راهي لاهور شد و در آنجا به فراگيري فلسفه و علوم انساني پرداخت. ذوق لطيف و طبع روان اقبال، در انجمنهاي اسلامي و ادبي كه به اهل دانش مجال اظهارنظر ميداد شكوفا شد و از آن پس به سرودن اشعار فارسي علاقهمند گرديد. اقبال در سال 1905م به تشويق اساتيد خود به لندن رفت و در انگلستان و آلمان به تحصيل ادامه داد. وي همچنين در آنجا به مطالعات گسترده درباره تاريخ ادبيات ايران و متون اصيل فارسي و عربي همت گماشت و با وقوف به رموز ادبيات و عرفان ايراني، در زبان فارسي به كمال رسيد. اقبال لاهوري پس از بازگشت از اروپا به سرعت در زمره پيشروان و اصلاح طلبان عمده مسلمان شبه قاره هند و در شمار بانيان تأسيس كشور مستقل پاكستان قرار گرفت. وي به عنوان رهبر جامعه مسلمانان هند، سالها قبل از محمد علي جناح، رهبر استقلال پاكستان، از فكر تشكيل پاكستان حمايت كرد و گامهاي بلندي در جهت نجات مسلمانان هند برداشت. بعضي از نويسندگان پاكستاني، اقبال لاهوري را معمار و بنيانگذار اصلي پاكستان ميدانند و معتقدند عوامل اصلي تشكيلدهنده شخصيت اقبال كه در برخي آثارش ذكر شدهاند، همانهايى هستند كه شخصيت فرهنگي و سياسي پاكستان را ميسازند. پايه و اساس پيام اقبال لاهوري، توجه به اسرار خودي است. معناي خودي از ديد وي، ايجاد ارزشها و ايدهآلها و كوشش در راه تحقق دادن آنهاست، و رمز بزرگ توحيد نيز در وحدت خوديها ميباشد. اقبال همچنين در كتاب رموز بي خودي، جامعهاي ايدهآل بر اساس نبوت و تعاليم اسلامي بنا مينهد و به تربيت افرادي با جهانبيني صحيح ميپردازد، هرچند كه تصريح ميكند دنيا به مهدي(عج) بر حق احتياج دارد. اقبال بسياري از اشعارش را در خدمت اهداف سياسي خود قرار داده بود تا مطالب و مقصود خود را عرضه نمايد. در واقع، هدف اقبال اتحاد دنياي اسلام بود و براي بشريت، پيام محبت به همراه داشت. آثار اقبال در مجموعههايي به نام پيام مشرق، اسرار خودي و رموز بيخودي، ارمغان حجاز، جاويدنامه و غيره مكرراً به چاپ رسيده است. علامه محمداقبال لاهوري سرانجام در 22 آوريل 1938م در 66 سالگي درگذشت. |
20) حمله مزدوران صهيونيست به بندر حيفا در فلسطين اشغالي (1948م):
در آستانه تشكيل رژيم نامشروع اسرائيل و در ادامه ايجاد و رعب و وحشت در ميان فلسطينيان، عوامل مزدور و تروريست صهيونيستي در 22 آوريل 1948م، به شهر بندري حيفا در شمال غربي فلسطين يورش بردند و 500 فلسطيني را كشته و 200 تن را زخمي كردند. صهيونيستها همچنين به زنان و كودكاني كه از بيم جنايات آنها گريخته بودند، حمله كردند و 100 فلسطيني را كشته و 200 تن ديگر را زخمي نمودند. علت افزايش اين گونه كشتارهاي بيرحمانه فلسطينيها توسط صهيونيستهاي مسلح، نزديك شدن زمان اعلام تأسيس رژيم اشغالگر قدس در 14 ماه مه 1948م بود. |
21) درگذشت "پول فور" اديب شهير و ملك الشعراي فرانسه (1960م):
پول فور، شاعر و نمايشنامهنويس برجسته فرانسوي در 12 ژوئيه 1872م در پاريس به دنيا آمد. ذوق ادبي وي در اوان جواني بارور شد و همراهي با شعراي بزرگ، او را در صف پيشروان نهضت سمبوليسم يا نمادگرايى كه بيانگر غيرمستقيم عواطف و افكار ميباشد، قرار داد. پول فور در 17 سالگي اثري سمبوليك را در عرصه تئاتر بر روي صحنه آورد و در سالهاي بعد، نمايشنامههاي ديگري كه با سبك غالب آن روز هماهنگ نبود نگاشت و اجرا كرد. روش خاص پول فور در عالم نمايش، سر و صداي فراوان برپا نمود. از اين رو به نشر اشعارش در مجلات پرداخت و سپس ديوان اشعار خود را منتشر ساخت. مجموعه ديوان اشعارش كه هر كدام با عنوان "بالادها" عرضه ميگرديد بالغ به چهل جلد شد و او در آنها با احساسات پرشور ميهنپرستانه به وصف فرانسه و زيبايىهاي آن ميپرداخت. اين مجموعهها، عليرغم برخورداري از نثري نوين، چندان مورد پذيرش عوام جامعه قرار نگرفت. پول فور در عين انتشار اين آثار، باز هم به عالم نمايش توجه داشت. وي بر اين عقيده بود كه پس از جنگ جهاني اول كه نمايشي غمانگيز براي فرانسه محسوب ميشد، وظيفهاي سنگين بر عهده ادبيات و تئاتر گذاشته شده تا به وسيله آن بتوان اعمال خوب و بد را نمايش داد تا از معايب گذشته پند گيرند. پول فور شاعر طبيعت بود. عشق او به طبيعت، ساده و بيآلايش است و از هر آن چه درخشان، نيرومند و سرشار از زندگي است لذت ميبرد. او نمونهاي از كنجكاوترين شاعراني است كه در عين حال كه خودجوش، موشكاف، ساده، سرزنده، بيريا و خردمند است، بارور و مسامحهكار ميباشد. اشعار فور، قافيهدار است اما وي تمايل عجيبي دارد تا هر بند شعرش را چون قطعهاي منثور بنگارد. پول فور در سال 1912م بر اساس نظرخواهي يكي از روزنامهها، به عنوان ملكالشّعَراي فرانسه برگزيده شد و آن را تا آخر عمر حفظ كرد. اما از آن جا كه نثر نوين وي، مقبوليت عامه پيدا نكرده بود، نتوانست مقام شاعر ملي را به دست آوَرَد، با اين حال قدرت وصف و خيال انگيزي و سادگي در نوشتار وي از غناي فراواني برخوردار است. پول فور سرانجام در 22 آوريل، 1960م در 88 سالگي درگذشت. |
22) كشتار مردم استقلالطلب الجزاير توسط استعمارگران فرانسوي (1961م):
همزمان با جنگ جهاني دوم و به ويژه پس از آن مسئله استقلال و رهايى از استعمار فرانسه در كشور الجزاير اوج گرفته بود، قيام مردمي و سراسري الجزاير از سال 1954م آغاز گرديد. پس از روي كار آمدن ژنرالدوگل در فرانسه، وي سخن از حق مردم الجزاير در تعيين سرنوشت خود به ميان آورد. گرچه به آن اميد بود كه بتواند گروه كارگزاران خود را در الجزاير به مسند قدرت بنشاند. اما در اين ميان تعدادي از نظاميان افراطي فرانسوي با شكل دادن گروهي تحت عنوان سازمان ارتش سري، ايجاد هراس در دل مردم الجزاير و همچنين فرانسويان محافظهكار را در برنامه كاري خود قرار دادند. تلاش ارتش سري فرانسه كه خواستار ادامه سلطه دولت پاريس بر الجزاير بود، شورشي را در 22 آوريل 1961م رقم زد كه به مرگ 1200 تن از مردم الجزاير انجاميد. به دنبال مبارزات پيگير مردم اين كشور و اعطاي خودمختاري توسط دوگل رئيس جمهور فرانسه، نيروهاي آزاديخواه كه خواستار استقلال كامل الجزاير بودند، به مبارزه خود ادامه دادند تا اينكه استقلال اين كشور در سال 1962م اعلام شد. از سوي ديگر نيروهاي وابسته به ارتش سرّي كه دست به جنايات متعددي زده و افراد زيادي را به قتل رساندند، پس از ارتكاب اين اعمال وحشيانه دستگير و محاكمه شدند، با اين حال پس از چند سال از زندان آزاد گرديدند. (ر.ك: 5 ژوئيه) |
23) مرگ "ريچارد نيكسون" سي و هفتمين رئيس جمهور امريكا (1994م):
ريچارد ميلهاوْسْ نيكْسون سي و هفتمين رئيس جمهور امريكا در نهم ژانويه 1913م در كاليفرنيا به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي، وارد نيروي دريايي شد و در سال 1946م از سوي جمهوري خواهان ايالت لسآنجلس به مجلس نمايندگان راه يافت. نيكسون در 1950م به مقام سناتوري رسيد و در انتخابات سال 1968م به رياست جمهوري امريكا انتخاب شد. هرچند در دوران حكومت نيكسون، جنگ امريكا و ويتنام مهمترين معضل امريكا بود ولي در اواخر حكومت او، دكترين نيكسون كه به ويتنامي كردن جنگ ويتنام شهرت يافت، متضمن خروج نيروهاي امريكايي و جايگزين شدن سربازان ويتنامي به جاي آنها با استفاده از پول و اسلحه امريكا بود. اجراي اين دكترين موجب بازگشت صدها هزار سرباز سرافكنده امريكايي از جنگ ده ساله ويتنام و فراهم آمدن زمينه پيروزي جبهه آزاديبخش ويتنام موسوم به ويتْكُنْگْ گرديد. اين امر ضربهاي جبرانناپذير بر افسانه شكست ناپذيري امريكا وارد ساخت و اميدي تازه در دل مردم استثمار شده جهان سوم برانگيخت. كودتاي خونين ژنرال پينوشه در شيلي با حمايت امريكا در سال 1970، جنگ اكتبر 1973 اعراب و اسرائيل، تحريم نفتي غرب توسط اعراب و انعاد پيمان سالت 1 ميان سران امريكا و شوروي از تحولات مهم دوران رياست جمهوري نيكسون محسوب ميشوند. از ديگر رويدادهاي مهم دوران رياست جمهوري نيكسون كه تأثير فراواني در معادلات بينالمللي داشت، سفر وي به چين كمونيست در فوريه 1972م بود. اين سفر اولين مسافرت يك رئيس جمهور امريكايي به چين از زمان به قدرت رسيدن كمونيستها در اين كشور در سال 1949م بود. اين سفر، زمينهساز برقراري روابط سياسي ميان دو كشور در سال 1978 گرديد. اهميت سفر نيكسون به پكن در اين بود كه وي در مقطع جنگ سرد و نبردهاي تبليغاتي ميان مسكو و پكن، و با هدف كشاندن چين به سمت غرب و جلب حمايت آن كشور در برابر خطر مشترك شوروي سابق، به آن سرزمين مسافرت نمود. نيكسون در حقيقت از شكاف ميان دو قطب كمونيسم يعني چين و شوروي، به طرزي ماهرانه استفاده كرد. وي در جريان انتخابات رياست جمهوري امريكا در سال 1972م توانست با تقلب در آراي انتخاباتي بر رقيب دموكرات خود پيروز شود، ولي 18 ماه بعد، بر اثر فاش شدن جزئيات اين تقلب، رسوايي واتِرگِيْتْ به بار آمد. با گستردهتر شدن ابعاد رسوايي، كار به دادگاه كشيد و نيكسون در هشتم اوت 1974م در شرايطي كه 1/5 سال از زمامداري قاچاقي او ميگذشت تحت فشار شديد افكار عمومي و محافل سياسي امريكا و در حالي كه شديدترين لطمات به وجهه سياسي او و حزب متبوعش وارد آمده بود، مجبور به استعفا شد. واتر گيت تنها يك نمونه از تقلّبات، نيرنگها و دغلكاريهاي دوران زمامداري نيكسون محسوب ميشود. جامعه امريكا در دوران حكومت پنج ساله نيكسون، شاهد رشد قارچگونه شبكههاي بزهكاري، رشوهخواري و فساد اداري بود و اين وضع، عاليترين منصب دولتي را نيز در برگرفته بود. پس از نيكسون معاون وي جِرالْدْ فورْدْ به جانشيني او انتخاب گرديد. فورد نيز پس از مدتي به نيكسون، بخشش كامل، آزاد و مطلق براي خطاهاي زمان زمامداريش اعطا كرد و به اين طريق امكان هرگونه محاكمه در مورد رسوايي واترگيت و شخصِ نيكسون را از ميان برد. بيست سال پاياني عمر نيكسون در انزوا گذشت تا اينكه در 22 آوريل 1994م بر اثر سكته مغزي در 81 سالگي جان سپرد. |
24) روز زمين پاك |