7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009

1) 7 ارديبهشت ماه سال1372هجري شمسي: دكترحسينعلي هِرَوي ازاستادان و محققان پرآوازه زبان و ادبيات فارسي بدرود حيات گفت. شهرت دكترهروي بيشتربه سبب حافظ شناسي ايشان است و اين محقق ارجمند دراين زمينه كتابي در4جلد منتشرساخته است. اين كتاب ارزشمند حاصل15سال فعاليت و تحقيق مستمر دكتر هروي است.
شنبه، 5 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009

1) 7 ارديبهشت ماه سال1372هجري شمسي: دكترحسينعلي هِرَوي ازاستادان و محققان پرآوازه زبان و ادبيات فارسي بدرود حيات گفت. شهرت دكترهروي بيشتربه سبب حافظ شناسي ايشان است و اين محقق ارجمند دراين زمينه كتابي در4جلد منتشرساخته است. اين كتاب ارزشمند حاصل15سال فعاليت و تحقيق مستمر دكتر هروي است.
2) 7 ارديبهشت ماه سال1357هجري شمسي: نورمحمد تَرَكي با كودتاي ماركسيستي درافغانستان حكومت را بدست گرفت. تركي دراين كودتا داوودخان داماد محمد ظاهرشاه را به قتل رساند. چندي بعد حَفيظُ الله امين برضدّ تَرَكي كودتا كرد و به جاي او برمسند قدرت درافغانستان تكيه زد. افغانستان به سبب بي ثباتي سياسي- اجتماعي مداوم، دچاراين كودتاها بود بطوريكه حفيظ الله امين هم با كودتاي بَبرَك كارمَل ازكاربركنارشد. كارمل كه ازحمايت شوروي سابق نيزبرخورداربود حكومت افغانستان را قبضه كرد. او درسال1365هجري شمسي علاوه برداشتن سمت رياست جمهوري افغانستان دبيركل حزب دمكراتيك خلق نيزبود اما محمد نجيب الله جانشين او شد و سرانجام پس ازسقوط دولت نجيب، گروههاي مختلف افغان روي كارآمدند. بدين ترتيب جامعه افغانستان دچاربي ثباتي و نابساماني شديد سياسي، اجتماعي و اقتصادي شد و مردم اين كشورسالها دربدترين وضعيّت زندگي كردند. سرانجام آرامش به خود ديد و دولتي اسلامي دراين كشورروي كارآمد. اكنون مردم افغانستان دوران سازندگي كشورشان را آغازكرده اند.
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009 3) آغاز نخست‏وزيري دكتر "محمد مصدق" در نوبت اول (1330 ش): دكتر مصدق به عنوان نماينده‏اي پرسابقه در مجلس شوراي ملي و در رأس جبهه ملي مطرح بود. او در دوره چهاردهم، درباره ملي شدن نفت، نطق‏هاي متعددي ايراد نمود و با تصويب پيشنهاد او، از دادن امتياز جديد نفت به شوروي، جلوگيري شد. مصدق كه رياست كميسيون نفت را به عهده داشت و وجاهت ملي او هم در اوج مبارزات ملي شدن نفت قابل توجه بود، با نزديكي به آيت‏اللَّه كاشاني وجهه مذهبي نيز به خود گرفت. بنابراين پيشنهاد قبول نخست وزيري او، استقبال نمايندگان را در برداشت و او بلافاصله مأمور تشكيل كابينه گرديد. در ابتداي صدارت دكتر مصدق، وي بيشتر درگير مساله ملي شدن صنعت نفت و تبعات آن بود تا اينكه به پيروزي دولت ايران بر شركت نفت انگلستان منجر شد. با آغاز به كار مجلس پانزدهم، مصدق كابينه خود را ترميم كرد و در ضمن از محمدرضا پهلوي درخواست كرد كه پست وزارت جنگ هم با او باشد. ولي چون اين امر با مخالفت شاه مواجه گرديد، مصدق بدون مشورت با كسي، از نخست‏وزيري استعفا داد و شاه نيز پس از تمايل مجلس، فرمان نخست‏وزيري احمد قوام را صادر كرد. در اين ميان، آيت‏اللَّه سيد ابوالقاسم كاشاني براي حفظ يكپارچگي بين نيروهاي ملي و مذهبي، از مصدق حمايت نمود و تهديد كرد در صورت كنار نرفتن احمد قوام و بازگشت مصدق، حكم جهاد صادر خواهد نمود. اين امر زمينه‏ساز قيام تاريخي سي‏ام تيرماه 1331 و بازگشت دكتر مصدق به قدرت گرديد. اما پس از مدتي، بر اثر مسائل گوناگون، شكاف بين دو جبهه بيشتر شد تا اينكه دولت مصدق با توطئه دست‏هاي استعماري بيگانگان و همكاري مهره‏هاي داخلي، در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 سقوط كرد و نهضت مردمي به شكست انجاميد.
4) امضاي قرارداد كمك‏هاي تسليحاتي شوروي به رژيم عراق در جريان جنگ (1363 ش): پس از تغيير اوضاع جنگ در نتيجه فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژيم عراق، شوروي نيز همگام با ديگر كشورهاي غربي، با واگذاري تجهيزات مدرن جنگي به عراق، بر ميزان كمك‏هاي خود به اين كشور افزود. در اين راستا، در فروردين 1363، يك هيئت بلند پايه از شوروي به بغداد اعزام شد و فروش چهار و نيم ميليارد دلار اسلحه شوروي به عراق را پيشنهاد كرد. اين بزرگ‏ترين پيشنهاد فروش سلاح بود كه تا آن زمان، شوروي‏ها به عراق مي‏دادند. هيئت شوروي كه از ميزان عصبانيت عراق به دليل از دست دادن جزاير مجنون در عمليات خيبر مطلع بود، به عراق اطلاع داد كه حاضر است ميگ‏هاي 21 و 22، هلي‏كوپترهاي توپ‏دار و 350 موشك اسكاد در اختيار رژيم بعث قرار دهد. سرانجام اين قرارداد و قرارداد وام دو ميليارد دلاري اتحاد جماهير شوروي به رژيم بعث عراق در هفتم ارديبهشت 1363 ش برابر با 27 آوريل 1984 م بين طرفين در مسكو امضا شد و در جبهه‏هاي جنگ عليه رزمندگان اسلام به كار رفت. لازم به يادآوري است كه بعد از سقوط صدام حسين، در سال 1382، مسأله بازپرداخت وام‏هاي اعطايي كشورهاي غربي و شرقي براي پيروزي در جنگ با ايران، به عنوان يكي از مهم‏ترين چالش‏هاي جدي منطقه و جهان مطرح شد.
5) رحلت دانشمند معظم، حجت الاسلام و المسلمين "سيدرضا برقعي" (1375 ش): حجت الاسلام و المسلمين سيدرضا برقعي، در سال 1306ش (1346ق) از خاندان سادات مبرقع از نسل امام جواد(ع) در قم به دنيا آمد. وي پس از گذران تحصيلات مقدماتي، در سال 1320، براي ادامه دروس حوزوي وارد مدرسه فيضيه شد و از محضر حضرات آيات سيدحسين بروجردي و امام خميني(ره) استفاده فراوان برد. سيد رضا برقعي سپس به مدت پنج سال ساكن نجف اشرف گرديد و از دروس استادان زمان بهره‏مند گشت. وي در دوره‏اي كه اسلام زدايي از نوجوانان و جوانان اين مرز و بوم، برنامه اصلي رژيم طاغوت براي زدودن ريشه‏هاي اسلامي در جامعه بود، به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و با تلاش بسيار به همراه شهيد دكتر محمدجواد باهنر، توانست در سازمان تدوين و تاليف كتب درسي، تاليف كتب تعليمات ديني دوره دبستان و دبيرستان را مطابق با روش‏هاي جديد تعليم و تربيت و همراه با محتوايي كاملاً اسلامي و اصيل به عهده بگيرد. در كنار اين خدمات، مرحوم برقعي با همياري تعدادي از همفكران خود، براي جبران كمبود كتب اسلامي به زبان ساده و براي استفاده عموم در آن دوران، در سال 1352 دفتر نشر فرهنگ اسلامي را تاسيس نمود و اين دفتر سهم مهمي در نشر فرهنگ اسلامي ايفا نمود. وي همچنين داراي تاليفات متعددي است كه كتاب خودآموز قرآن مجيد، از روش‏هاي ابداعي ايشان، تاكنون در تيراژي در حدود پنج ميليون نسخه چاپ شده است. سرانجام اين دانشمند گرانمايه در شب هفتم ارديبهشت ماه 1375ش برابر با 6 ذي‏حجه 1416ق در 69 سالگي درگذشت و به جوار رحمت حق شتافت.
6) 2جمادي الاول سال 391هجري قمري : « ابواسماق كسائي مروزي» شاعر نامدار ايران ديده از جهان فرو بست . دوران زندگي وي مقارن با اواخر عهد سامانيان واوايل عهد غزنويان بود ، بدين سبب ابياتي چند از اين شاعر پارسي گوي درباره اين دو خاندان باقي است . كسائي معتقد به مذهب تشيع و مداح اهل بيت عليهم السلام بود . او در ابداع مضامين و بيان معاني مهارت فراوان داشت . همچنين علاوه بر توصيفات و تشبيهات شعري ،وعظ و حكمت را در شعر فارسي به كمال رساند . ديوان اشعار كسائي مروزي اثر ارزشمند بجاي مانده از اين شاعر بزرگ ايراني است كه در عرصه ادب پارسي مي درخشد .
7) 2جمادي الاول سال 423هجري قمري : « ابوالحسن علي ابن هلال بغدادي» مشهور به « ابن بواب» اديب و خوشنويسي شيعي مذهب دار فاني را وداع گفت . وي با دخل و تصرف در قوانين خوشنويسي كه از ابن مقله بجاي مانده بود ، قواعد جديدي در هنر ايجاد كرد . از آثار اين هنرمند خوشنويس رساله‏اي از جاحظ كه به خط ثلث آن را نگاشته و در موزه اسلامي استانبول موجود است همچنين نسخه‏اي بسيار زيبا و نفيس از قرآن مجيد اين كلام الهي به خط نسخ از ابن بواب باقي است كه اكنون در انگلستان نگهداري مي‏شود .
8) دوم جمادي الاول سال 1324هجري قمري : سيد عبدالحميد آلوسي بغدادي از علماء و عرفاي اهل سنت در بغداد در گذشت . او از بدو تولد از نعمت بنيايي محروم بود اما به مدد هوش سرشار و حافظه قوي خود تحصيلاتش را با سرعت و موفقيت پشت سر گذاشت . وي حافظ قرآن بود و بعد ها خود مدرس مدارس بغداد گرديد و كتب بسياري تأليف كرد نثر الآلي در شرح كتاب اماني از آن جمله است .
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009 9) رحلت عالم زاهد شيخ علي اكبر نهاوندي(1369 ق): علي‏اكبر بن ملا محمد حسين نهاوندي، در اصل از اهالي نهاوند بود، اما خود در مشهد به دنيا آمد. وي در تهران نزد حاج ميرزا حسن آشتياني و در نجف نزد حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتي و شريعت اصفهاني تلمذ كرد. نهاوندي در 1328 ق راهي مشهد مقدس گرديد و ساكن آن ديار شد. البَيانُ الرَّفيع في احوال خواجِه ربيع، گلزار اكبري و لاله زار از آثار اوست. سرانجام اين عالم رباني در نودسالگي دار فاني را وداع گفت و در مشهد مقدس به خاك سپرده شد.
10) 27آوريل سال628هجري ميلادي: شورش سرداران ايراني ضد خودكامگي خسروپرويزشاه ساساني آغازشد. دردوران حكومت خسروپرويز جنگ ميان ايرانيان و هراكليوس امپراتورروم شرقي روي داد كه با پيروزي ايرانيان پايان يافت. اما هراكليوس يا هِرقِل براي جبران اين شكست بعد ازعبورازتنگه داردانل و فتح همه سرزمينهاي منطقه به ايران حمله كرد. او سرانجام دردستگرد با خسروپرويزروبروشد و او را شكست داد. خسرو پرويزبعد ازاين شكست فراركرد همين امرموجب شورش مردم تيسفون شد كه درنتيجه اين شورش حكومت خسروپرويزبه پايان رسيد و متعاقب آن وي را زنداني كردند و كشتند.
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009 11) تأسيس دادگاه تفتيش عقايد معروف به "انكيزيسيون" در اسپانيا (1231م) : هم‏زمان با يورش سپاهيان صليبي به مناطق شرق، واقعه مهم ديگري نيز روي داد كه سرآغاز دوران مخوف انكيزيسيون يا تفتيش عقايد در تاريخ مسيحيت به شمار مي‏رود. در اين زمان كه پاپ اينوسان سوم فرمان‏روايى داشت، وي دستور تشكيل دادگاه تفتيش عقايد را صادر كرد و از اين پس، اين دادگاه در سراسر اروپا به كار پرداخت. در واقع، اينوسان سوم در عقايد خود بسيار لجوج و سرسخت بود و به هيچ وجه تحمل شنيدن عقيده و نظري را برخلاف راي خود نداشت. به همين جهت كساني كه جرأت مي‏كردند نظري مخالف راي و نظر او ابراز كنند از سلاطين وقت گرفته تا افراد عادي تكفير مي‏شدند. اين دادگاه در 27 آوريل 1231م در اسپانيا نيز تأسيس شد و دوره جديدي از خشونت و قساوت را در اين سرزمين آغاز كرد. پاپ‏ها در اين زمان، از سلاطين و فرمان‏روايان سرزمين‏هاي مسيحي مي‏خواستند كه در سركوبي ملحدين، يعني هر كس كه از اوامر آنها سرپيچي مي‏كند، با ماموران كليسا همكاري داشته باشند وگرنه خود، ملحد و سزاوار عقوبت خواهند بود. از آن طرف، سلاطين و شاهزادگان و حكام محلي از بيم تكفير كه ممكن است به قيمت جانشان تمام شود، به فرامين پاپ گردن مي‏نهادند. كساني كه به اتهام الحاد و سرپيچي از فرامين الهي كه در واقع همان دستورات پاپ بود در اين دادگاه‏ها محاكمه مي‏شدند، حق داشتن وكيل را نداشتند و آراء محكمه قطعي و لازم الاجرا بود. در اين دادگاه‏ها، كساني كه مظنون به بدعت‏گذاري بودند، چنانچه نمي‏توانستند بي‏گناهي خود را ثابت كنند تكفير مي‏شدند و مجازات سنگيني در انتظارشان بود. سخت‏گيري در مورد محكومان دادگاه‏هاي تفتيش عقايد تا آنجا بود كه حتي اگر كسي ترتيب كفن و دفن آنان را مي‏داد، آن شخص نيز مستحق مجازات‏هاي سنگين مي‏شد. مفتش دادگاه نيز در مقابل هيچ مقامي جز پاپ پاسخگو نبود و كار خود را يك عمل الهي تلقي مي‏كرد. آراء صادره از اين دادگاه شامل شكنجه، تبعيد، محروميت از پست و مقام، مصادره اموال، زندان، سوزاندن و كشتن بود. وجود اين دادگاه‏ها از يك طرف باعث جمع‏آوري ثروت و غارت اموال محكومات توسط مفتّشان شد و از طرف ديگر به فروپاشي جايگاه معنوي رهبران به اصطلاح اخلاقي جامعه و بي‏معني شدن مفاهيم ارزشي و معنوي انجاميد. دادگاه‏هاي تفتيش عقايد سرانجام پس از شش قرن فعاليت جنايت بار، در 17 ژانويه 1808م تعطيل شدند.
12) درگذشت "ويليام جونز" خاورشناس مشهور انگليسي (1794م): ويليام جونْزْ مستشرق معروف انگليسي در 20 سپتامبر 1746م در لندن به دنيا آمد. وي از دوران كودكي و نوجواني استعدادي سرشار داشت و پس از تحصيلات مقدماتي و متوسطه، دوره دانش‏سراي دانشگاه آكسفورد را طي كرد و به زبان‏هاي شرقي علاقه‏مند گرديد. جونز در ابتدا زبان عربي و پس از آن زبان فارسي را فراگرفت و در 25 سالگي در خواندن و نوشتن و حرف زدن به زبان فارسي مهارت يافت. وي در سال‏هاي بعد زبان‏هاي چيني، سانسكريت، آلماني، اسپانيايى، پرتغالي، عربي و ايتاليايى را آموخت و پس از فارغ‏التحصيل شدن در حقوق، به وكالت پرداخت. ويليام جونز در سال 1767م يك نسخه خطي مربوط به دوران نادرشاه افشار را به خواست پادشاه وقت دانمارك، ترجمه كرد و مهارت خود را در اين فن به اثبات رساند. وي در سال‏هاي بعد به عنوان يكي از اولين اروپاييان، غزلياتي از حافظ، ابياتي از مثنوي معنوي، ابياتي از خمسه نظامي و اشعاري از فردوسي را به انگليسي و فرانسوي ترجمه كرد و مورد ستايش بسياري از فرهنگ دوستان قرار گرفت. جونز علاقه خاصي به زبان فارسي داشت و آن را شيرين‏ترين زبان مشرق زمين مي‏دانست. او هم‏چنين عنوان مي‏كرد كه زبان فارسي يكي از غني‏ترين زبان‏هاي عالم است و ايرانيان در سرودن اشعار عاشقانه مهارت فراواني دارند. ويليام جونز در سال 1784م، با همراهي چند تن از خاورشناسان انگليسي، انجمن آسيايى بنگاله را تأسيس كرد. اين انجمن به عنوان يكي از بزرگ‏ترين انجمن‏هاي علمي و ادبي جهان، داراي هزاران كتاب چاپي و خطي فارسي، عربي، هندي، سانسكريت و انگليسي بود كه در سال‏هاي بعد نيز به جمع آوري و نگاهداري نسخه‏هاي بسيار عالي و نفيس و ممتاز پرداخت. جونز به عنوان يكي از مشاهير خاورشناس، هندشناس، ايران‏شناس، زبان‏شناس، زبان دان، نويسنده، اديب، حقوق‏دان و يكي از نوابغ علم و ادب به شمار مي‏رفت و شاعري خوش ذوق بود و در منظومه‏سرايي به زبان فرانسوي و انگليسي استعداد فراواني از خود نشان داد. ويليام جونز سرانجام در 27 آوريل 1794م در 48 سالگي درگذشت.
13) پايان كنفرانس باندونگ، زمينه‏ساز تشكيل جنبش عدم تعهد (1955م): كنفرانس باندونْگْ نخستين كنفرانس سران كشورهاي آسيايى و افريقايى است كه از 18 تا 27 آوريل سال 1955م به دعوت دكتر احمد سوكانو، رئيس جمهور وقت اندونزي با حضور سران و نمايندگان 28 كشور تشكيل شد. كنفرانس باندونگ كه معروف‏ترين رهبران آسيا و افريقا از قبيل جواهر لعل نهرو، چوئن لاي و جمال عبدالناصر، سردمداران هند، چين و مصر در آن شركت كردند، نخستين رويارويى كشورهاي جهان سوم با قدرت‏هاي بزرگ نظامي و صنعتي جهان بود كه زمينه را براي تشكيل سازمان كشورهاي غيرمتعهد فراهم ساخت. كنفرانس باندونگ، طيف وسيعي از كشورهاي طرفدار غرب يا بي‏طرف يا كمونيست را در برمي‏گرفت، ولي تمامي كشورهاي شركت‏كننده، پشتيباني خود را از پنج اصل معروفِ هم‏زيستي مسالمت‏آميز كه مبتني بر احترام به حق حاكميت و تماميت ارضي يك‏ديگر، عدم تجاوز، عدم مداخله در امور داخلي يك‏ديگر و برابري حقوق و همكاري اقتصادي بود، اعلام داشتند. كنفرانس باندونگ سرانجام به تشكيل جنبش عدم تعهد كه در واقع خارج از دو بلوك شرق و غرب بودند، انجاميد و فعاليت خود را در سال‏هاي بعد گسترش داد.
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009 14) روز ملي و استقلال "توگو" كوچك‏ترين كشور افريقايي (1960م): كشور جمهوري توگو با 56/785 كيلومتر مربع وسعت در غرب قاره افريقا و در همسايگي كشورهاي بنين، غنا و ولتاي عليا واقع شده است. جمعيت توگو بيش از چهار ميليون نفر بوده كه عمدتاً سياه‏پوست و داراي مذاهب بومي و درصدي مسلمان و مسيحي مي‏باشند. پيش‏بيني مي‏شود كه جمعيت توگو تا سال 2025م بيش از 8 ميليون نفر گردد. زبان رسمي در توگو فرانسوي، واحد پول، فرانك سي اف آ و پايتخت آن شهر لومه است. توگو در ابتدا، در پي مهاجرت برخي از اهالي نيجريه و غنا به اين منطقه، مسكوني گرديد و بعدها محلي براي تجارت برده‏شد. توگو در سال 1884، به يكي از مستعمرات آلمان تبديل شد و در پايان جنگ جهاني اول بين فرانسه و انگلستان تقسيم گرديد كه تا بعد از جنگ دوم جهاني ادامه داشت. در انتخابات سال 1958م حزب وحدت توگو به قدرت رسيد و در 27 آوريل 1960 استقلال اين كشور اعلام شد. حكومت توگو جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است. توگو از سال 1960 اين سرزمين در سال 1960 از فرانسه مستقل شد و داراي حكومت جمهوري گرديد و در همان سال به عضويت سازمان ملل متحد درآمد.
15) وقوع ماجراي سياسي (يو2) پس از سرنگوني يك هواپيماي جاسوسي امريكا (1960م): بعد از پايان جنگ جهاني دوم و آغاز دوران جنگ سرد كه ابرقدرت‏ها در آن در عين تلاش براي پيشگيري از وقوع برخوردهاي نظامي، به انواع عمليات و حركات غيرديپلماسي و تبليغاتي دست مي‏زدند، سران امريكا و شوروي با برگزاري كنفرانس‏هاي متعدد، گسترش به اصطلاح صلح جهاني را نويد مي‏دادند و نيكيتا خروشچف نيز در شوروي، با شعار تنش‏زدايى، در بلوك شرق فرمان‏روايى مي‏كرد. از اوايل سال 1960م مقدمات تشكيل يك كنفرانس سران از رهبران چهار كشور امريكا، شوروي، فرانسه و انگلستان در پاريس فراهم مي‏شد و روز 16 مه براي تشكيل اين كنفرانس در نظرگرفته شد. تشكيل كنفرانس پاريس پيشاپيش اميدهاي زيادي برانگيخته بود و از آن به عنوان يك نقطه عطف در تاريخ روابط بين‏المللي ياد مي‏شد. اما در آستانه اين كنفرانس و در حالي كه هر دو طرف غرب و شرق، سخن از صلح و موفقيت كنفرانس مي‏گفتند، در روز 27 آوريل 1960م، هواپيماي جاسوسي يو2 متعلق به امريكا در خاك شوروي سقوط كرد و تمام آنچه را كه براي كنفرانس پاريس رشته شده بود پنبه كرد. در واقع از نيمه دهه 1950م و پس از آن، پروازهاي شناسايى و جاسوسي امريكا بر فراز شوروي مورد اعتراض اين كشور قرار گرفته بود. تا اين كه اين هواپيما در حالي كه در ارتفاع 24 هزار پايى پرواز مي‏كرد و ظاهراً دور از دسترس موشك‏ها و هواپيماهاي شكاري شوروي به عمليات جاسوسي مي‏پرداخت، سرنگون گرديد و خلبان آن دستگير شد. در اين حال، سازمان فضايى امريكا، ناسا، از مفقود شدن يك هواپيماي خود كه در حال مطالعه اوضاع جوي بود خبر داد و وزارت امورخارجه اين كشور، منظور نبودن تجاوز به فضاي شوروي را مطرح كرد. با اين حال، خروشچف عكس‏العمل تندي در برابر اين موضوع از خود نشان داد و با انتقادات شديد او از غرب، دامنه اختلاف بلوك شرق و غرب، به يك بحران تبديل شد. در نهايت، در سال 1962م، خلبان اسير شده امريكا با يك جاسوس شوروي مبادله گرديد و اين بحران فروكش كرد.
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009 16) روز ملي و استقلال كشور افريقايي "سيرالئون" (1961م): سيرالئون كشور كوچكي در ساحل غربي افريقا است كه همسايگان آن عبارتند از: جمهوري‏هاي گينه و ليبريا. وسعت اين كشور در حدود 71/740 كيلومتر مربع بوده و جمعيت آن در حدود 5 ميليون نفر است كه بيشتر از نژاد سياه مي‏باشند. پيش‏بيني جمعيت آن تا سال 2025 بيش از 8 ميليون نفر خواهد بود. بيش از 60% از جمعيت سيرالئون را مسلمانان تشكيل مي‏دهند و بقيه مسيحي و پيرو اديان بومي هستند. زبان رسمي اين كشور، انگليسي است. اما مردم به زبان‏هاي محلي صحبت مي‏كنند. پايتخت كشور سيرالئون بندر "فري‏تاون" است و از شهرهاي مهم آن، كوئيدو، گينما و ماكني قابل ذكر مي‏باشد. اين كشور از نيمه قرن پانزدهم توسط پرتغالي‏ها شناسايى شد و عنوان سيرالئون به معناي "كوه‏هاي شير" به آن اطلاق گرديد. در قرن هجدهم اين منطقه به تصرف انگلستان درآمد و تا نيمه دوم قرن بيستم ادامه يافت. پس از جنگ جهاني دوم اين كشور نيز مانند ساير كشورهاي افريقايي در جهت استقلال گام برداشت و بالأخره در 27 آوريل سال 1961 ميلادي به استقلال رسيد كه روز ملي اين كشور نيز به حساب مي‏آيد و در همين سال به عضويت سازمان ملل متحد درآمد. حكومت سيرالئون، جمهوري با يك مجلس قانون‏گزاري است.
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009 17) مرگ "قوام نِكْرومه" سياست‏مدار افريقايي و باني استقلال غنا (1972م): قوام نكرومه، سياست‏مدار معروف افريقا و پايه‏گذار استقلال كشور افريقايى غنا در 18 سپتامبر 1909م به دنيا آمد. وي پس از اخذ دكتراي رشته علوم اجتماعي در يكي از دانشگاه‏هاي امريكا، رئيس انجمن دانشجويان افريقايى در امريكا و كانادا شد و به فعاليت سياسي روي آورد. وي در سال 1947 به دبير كلي حزب اتحاد غنا رسيد ولي اين حزب را به دليل بي‏كفايتي و اختلافات داخلي رها كرد. نكرومه از آن پس حزب ملي خلق را تأسيس كرد و به مبارزه عليه حضور انگليسي‏ها در غنا پرداخت. نكرومه در سال 1951م در انتخابات پارلماني به پيروزي رسيد و به نخست‏وزيري غنا دست يافت. وي در مارس 1957م كه غنا به خود مختاري از انگليس دست يافت، در سمتِ خود ابقا شد و غنا را به عضويت سازمان ملل رساند. نكرومه به دنبال استقلال غنا در سال 1960م به رياست جمهوري اين كشور رسيد ولي در 24 فوريه سال 1966م در حالي كه در يك سفر رسمي در چين به سر مي‏بُرد، به دنبال يك كودتاي نظامي هوادار غرب، از قدرت خلع شد. وي سپس به گينه رفت و تا پايان عمر خود در آن كشور ساكن بود. قوام نكرومه سرانجام شش سال پس از كودتا در 27 آوريل 1972م در 63 سالگي در گينه درگذشت. قوام نكرومه به عنوان يكي از مبارزان نامي افريقا، در تجديد حيات اين قاره سهم بزرگي دارد و در تحكيم قدرت سازمان وحدت افريقا، تلاش فراواني از خود نشان داد. قوام نكرومه در اكثر كشورهاي افريقايي به صورت يك چهره مثبت و محبوب شناخته شده است و در غنا به عنوان پايه‏گذار استقلال اين كشور ياد مي‏شود. (ر.ك: 24 فوريه)
18) كودتاي خونين در افغانستان و قتل "داود خان" رئيس جمهور اين كشور (1978م): سردار محمد داود خان، سياست‏مدار و رئيس‏جمهور پيشين افغانستان، در سال 1911م به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات دانشگاهي خود در فرانسه، وارد ارتش افغانستان شد و مدارج نظامي را به سرعت طي كرد تا اينكه به وزارت جنگ و كشور دست يافت. محمد داود پس از مرگ استالين در مارس 1953م، در رأس يك هيأت افغاني براي شركت در مراسم تدفين استالين راهي مسكو شد. اين سفر و تماس‏هاي داودخان با رهبران جديد كرملين، نقش مؤثري در توسعه نفوذ قدرت داود در افغانستان داشت. شش ماه پس از اين سفر، داودخان در 5 سپتامبر 1953، به مقام نخست‏وزيري افغانستان دست يافت و پيروزي بزرگي را نصيب زمام‏داران شوروي نمود. در اين زمان، داود تعداد زيادي قرارداد اقتصادي و تجاري و فرهنگي با روس‏ها منعقد كرد و پاي روس‏ها را به تمامي اركان كشور باز نمود. اقتصاد، سياست، ارتش و نظام اجتماعي و سياسي كشور به تدريج زير سلطه و نفوذ روس‏ها قرار گرفت. با گسترده‏تر شدن ارتباطات دو طرفه، سيل كمك‏هاي روس شامل انواع سلاح‏ها و پول روانه كابل شد و عناصر كمونيست در مصدر امور قرار گرفتند. داود در طول ساليان نخست‏وزيري خود گاه بدون مشورت با ظاهرشاه، پادشاه افغانستان به كشورهاي مختلف سفر مي‏كرد. ميزان معاهداتي كه در دوران نخست‏وزيري ده ساله داودخان ميان كابل و مسكو به امضا رسيد بيش از مجموع معاهداتي بود كه در تاريخ افغانستان تا قبل از او ميان دو كشور امضا شده بود. قدرت گرفتن سريع داودخان و انجام اعمال خودسرانه، ظاهرشاه را به هراس انداخت و به نخست وزيري ده ساله وي پايان داد. از اين پس، انزواي داودخان آغاز شد تا اين كه در 16 ژوئيه 1973 با كمك و حمايت كمونيست‏هاي شوروي، عليه ظاهر شاه كودتا كرد و قدرت را در دست گرفت. در طول دوره رياست جمهوري داودخان، بيشتر سرمايه‏هاي اقتصادي ملت افغانستان توسط روس‏ها به تاراج رفت، هرچند وي در سال‏هاي آخر، از منافع يك جانبه روس‏ها گلايه‏مند گرديد. از اين رو در اواخر رياست جمهوري پنج ساله خود، تلاش كرد تا به سمت غرب نزديك گردد و از شوروي رويگردان شود. اين تغيير مسير مورد قبول سياست شوروي قرار نگرفت و با نظر مساعد و كمك روس‏ها، در كودتاي خونين 27 آوريل 1978م، داود خان به همراه تمامي اعضاي خانواده و جمع زيادي از مقامات دولتي افغانستان به دست نورمحمد تركي عامل شوروي، به قتل رسيد. با قتل داود خان در طي اين كودتاي كمونيستي، دوران حكومت كمونيست‏ها بر افغانستان آغاز شد و 14 سال به طول انجاميد. هرچند كه اين دوره با احتساب زمان رياست جمهوري داودخان به 19 سال بالغ مي‏شود.
7 اردیبهشت 1388 / 2 جمادی الاولی 1430 / 27 آوریل 2009 19) روز ملي "افريقاي جنوبي" : كشور جمهوري افريقاي جنوبي با 1/219/90 كيلومتر مربع مساحت در جنوبي‏ترين ناحيه قاره افريقا و در كناره اقيانوس هند و اطلس و در همسايگي ناميبيا، بوتسوانا، زيمبابوه، موزامبيك و سوازيلند واقع شده است. جمعيت اين كشور در حدود چهل ميليون نفر كه اكثريت مردم سياه‏پوست و داراي دين مسيحي و مذاهب بومي و كمي مسلمان و هندو مي‏باشند. پايتخت اين كشور شهر پروتوريا و شهرهاي مهم آن كيپ‏تاون، ژوهانسبورگ، دوربان و پورت اليزابت هستند. زبان‏هاي رسمي آفريكانس و انگليسي و واحد پول آن راند است، قانون اساسي افريقاي جنوبي در سال 1961 تدوين شده است. كشور افريقاي جنوبي از به هم پيوستن دو مستعمره انگليس در جنوب افريقا تشكيل شد و در 31 مه 1910 استقلال داخلي يافت. اين اتحاديه در 1931 به استقلال كامل دست يافت. اما اقليت سفيدپوست، قدرت را در دست گرفتند. سرانجام بر اثر مبارزات پيگير سياهان اين كشور و فشار كشورهاي خارجي، سفيدپوستان افريقاي جنوبي در 1991 مجبور به پايان دادن به رژيم تبعيض نژادي (آپارتايد) در اين كشور شدند.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط