پرونده ی طبس
شبکه ی تلويزيوني 7 استراليا يک فيلم مستند بازسازی شده درباره واقعه طبس نمايش داد. من اين جا فقط مي خواهم فيلم را برايتان توضيح بدهم. هر چه هست از فيلم است که نقل قولش مي کنم.
تهيه کنندگان فيلم خيلي سريع از نحوه ی گروگانگيری گذشتند و رسيدند به اين که عمليات طبس چطور اجرا شد. چهار گروه در اين عمليات شرکت داشتند. گروه دوم که يک هواپيمای سوخت رسان را هدايت مي کردند و از يک مرکز نظامي امريکا در اطراف يمن حرکت کردند، گروه سوم که با چهار هليکوپتر از روی ناو هواپيمابر نيميتز در اقيانوس هند به طبس مي آمدند و گروه چهارم که هشت کوماندوی خيلي متخصص در جنگ های چريکي بودند اما آن گروه اول که کوچکتر از همه هم بود شامل دو نفرمي شدند که پيش از همه ی اين ها با هواپيمای کوچک و يک موتورسيکلت که آورده بودند آمده بودند برای شناسايي محل فرود هواپيما و هليکوپترها گروه اول با استفاده از چراغ های فروسرخ (مادون قرمز) يک محلي را نشانه گذاری کردند که چراغ ها را مي شد فقط با دوربين فرو سرخ ديد. کوماندوها از مصر به ناو نيميتز منتقل شدند. هواپيما و هليکوپترها کمي بعد از ورود به آسمان ايران و بعد از بندرعباس به هم ملحق مي شدند تا اين که در محل نشانه گذاری شده فرود بيايند. همه فرود مي آيند جز دو تا هليکوپتر که به خاطر وزش شديد باد و توفان شن ديرتر مي رسند. بعد از فرود معلوم مي شود سيستم هيدروليک يکي از هليکوپترها آسيب ديده و آن هليکوپتر بايد کمي معطل بماند تا تعمير بشود. قرار مي شود دو نفر بمانند و عمليات با سه هليکوپتر ديگر انجام بشود.
خبر را به واشنگتن مي دهد اما در آنجا به اين تصميم مي رسند که نمي شود هم کوماندوها و هم گروگان ها را با سه هليکوپتر بياورند بنابراين برای اين که اصل ماجرا لو نرود دستور بازگشت مي دهند. در همان حال هم يک اتوبوس پر از مسافر از همان محل رد مي شده و کوماندوها متوقفش مي کنند و همانجا نگه شان مي دارند تا اين که دست آخر با پايان عمليات رهايشان مي کنند. هر چه هم فرمانده عمليات در طبس اصرار مي کند که نهايتأ ممکن است به 2 يا 3 گروگان صدمه بخورد اما بقيه ازاد مي شوند اما در واشنگتن کسي حاضر به قبول ريسک نمي شود و مي گويند مأموريت تمام است.
هليکوپتر اول که بلند مي شود که برگردد به دليل توفان شني که همينطور از اول کار بوده ارتفاعش را خيلي کم مي کند اما چرخش مي گيرد به هواپيما و چون هواپيما پر از سوخت بوده هر دو همان وقت آتش مي گيرند و آتش به يک هليکوپتر ديگر هم سرايت مي کند که خدمه ی آن با سوختگي شديد بيرون کشيده مي شوند اما مابقي که در هواپيما و آن هليکوپتر اول بودند از بين مي روند. مأموريت شکست مي خورد بدون اين که شروع شده باشد و بلافاصله کارتر بر صفحه ی تلويزيون ظاهر مي شود و مسئوليت کامل عمليات و شکست آن را مي پذيرد و گروگان ها هم بلافاصله از محل سفارت به مکان های نامعلوم ديگر منتقل مي شوند.
گروگان ها بلاخره نه از طريق نظامي بلکه از راه ديپلماسي آزاد مي شوند اما زمان آزادی شان درست سه دقيقه بعد از ادای سوگند رياست جمهوری ريگان است، يعني وقتي که ديگر معلوم مي شود ريگان آمده است بر سر کار
در فيلم با دو نفر مصاحبه کردند. با فرمانده ی عمليات در واشنگتن و با فرمانده ی عمليات در طبس. هر دو مي گفتند نقص سيستم ناوبری باعث بروز اين اشکالات شد و هنوز پرونده ی فني عمليات طبس برای رديابي اشکالات ناوبری آن عمليات در ارتش امريکا باز است و اگر کمي دقت مي کرديم در انتخاب خلبان ها مي توانستيم با موفقيت تمامش کنيم. حتي در فيلم به درگيری های خانوادگي خلبان ها هم نگاه کرده بودند که چند تايي از آن ها در زمان حمله در شرايط روحي مناسبي نبودند .
اسم فيلم را گذاشته بودند.
Lived to Tell the Tale
ترجمه ی سليسي برايش پيدا نکردم ولي مثلأ اشاره داشت به بازماندگان آن عمليات که حالا دارند آن را بازگو مي کنند.
منبع:خبرگزاری حیات
/خ
تهيه کنندگان فيلم خيلي سريع از نحوه ی گروگانگيری گذشتند و رسيدند به اين که عمليات طبس چطور اجرا شد. چهار گروه در اين عمليات شرکت داشتند. گروه دوم که يک هواپيمای سوخت رسان را هدايت مي کردند و از يک مرکز نظامي امريکا در اطراف يمن حرکت کردند، گروه سوم که با چهار هليکوپتر از روی ناو هواپيمابر نيميتز در اقيانوس هند به طبس مي آمدند و گروه چهارم که هشت کوماندوی خيلي متخصص در جنگ های چريکي بودند اما آن گروه اول که کوچکتر از همه هم بود شامل دو نفرمي شدند که پيش از همه ی اين ها با هواپيمای کوچک و يک موتورسيکلت که آورده بودند آمده بودند برای شناسايي محل فرود هواپيما و هليکوپترها گروه اول با استفاده از چراغ های فروسرخ (مادون قرمز) يک محلي را نشانه گذاری کردند که چراغ ها را مي شد فقط با دوربين فرو سرخ ديد. کوماندوها از مصر به ناو نيميتز منتقل شدند. هواپيما و هليکوپترها کمي بعد از ورود به آسمان ايران و بعد از بندرعباس به هم ملحق مي شدند تا اين که در محل نشانه گذاری شده فرود بيايند. همه فرود مي آيند جز دو تا هليکوپتر که به خاطر وزش شديد باد و توفان شن ديرتر مي رسند. بعد از فرود معلوم مي شود سيستم هيدروليک يکي از هليکوپترها آسيب ديده و آن هليکوپتر بايد کمي معطل بماند تا تعمير بشود. قرار مي شود دو نفر بمانند و عمليات با سه هليکوپتر ديگر انجام بشود.
خبر را به واشنگتن مي دهد اما در آنجا به اين تصميم مي رسند که نمي شود هم کوماندوها و هم گروگان ها را با سه هليکوپتر بياورند بنابراين برای اين که اصل ماجرا لو نرود دستور بازگشت مي دهند. در همان حال هم يک اتوبوس پر از مسافر از همان محل رد مي شده و کوماندوها متوقفش مي کنند و همانجا نگه شان مي دارند تا اين که دست آخر با پايان عمليات رهايشان مي کنند. هر چه هم فرمانده عمليات در طبس اصرار مي کند که نهايتأ ممکن است به 2 يا 3 گروگان صدمه بخورد اما بقيه ازاد مي شوند اما در واشنگتن کسي حاضر به قبول ريسک نمي شود و مي گويند مأموريت تمام است.
هليکوپتر اول که بلند مي شود که برگردد به دليل توفان شني که همينطور از اول کار بوده ارتفاعش را خيلي کم مي کند اما چرخش مي گيرد به هواپيما و چون هواپيما پر از سوخت بوده هر دو همان وقت آتش مي گيرند و آتش به يک هليکوپتر ديگر هم سرايت مي کند که خدمه ی آن با سوختگي شديد بيرون کشيده مي شوند اما مابقي که در هواپيما و آن هليکوپتر اول بودند از بين مي روند. مأموريت شکست مي خورد بدون اين که شروع شده باشد و بلافاصله کارتر بر صفحه ی تلويزيون ظاهر مي شود و مسئوليت کامل عمليات و شکست آن را مي پذيرد و گروگان ها هم بلافاصله از محل سفارت به مکان های نامعلوم ديگر منتقل مي شوند.
گروگان ها بلاخره نه از طريق نظامي بلکه از راه ديپلماسي آزاد مي شوند اما زمان آزادی شان درست سه دقيقه بعد از ادای سوگند رياست جمهوری ريگان است، يعني وقتي که ديگر معلوم مي شود ريگان آمده است بر سر کار
در فيلم با دو نفر مصاحبه کردند. با فرمانده ی عمليات در واشنگتن و با فرمانده ی عمليات در طبس. هر دو مي گفتند نقص سيستم ناوبری باعث بروز اين اشکالات شد و هنوز پرونده ی فني عمليات طبس برای رديابي اشکالات ناوبری آن عمليات در ارتش امريکا باز است و اگر کمي دقت مي کرديم در انتخاب خلبان ها مي توانستيم با موفقيت تمامش کنيم. حتي در فيلم به درگيری های خانوادگي خلبان ها هم نگاه کرده بودند که چند تايي از آن ها در زمان حمله در شرايط روحي مناسبي نبودند .
اسم فيلم را گذاشته بودند.
Lived to Tell the Tale
ترجمه ی سليسي برايش پيدا نکردم ولي مثلأ اشاره داشت به بازماندگان آن عمليات که حالا دارند آن را بازگو مي کنند.
منبع:خبرگزاری حیات
/خ