جایگاه دموکراسی درنظریه حکومت دینی
نظریه سازگاری دین با دموکراسی، احکام شریعت را دارای حوزه های مسکوت، مباح و منطقه الفراغ می داند و در این عرصه ها و منطقه ها میزان را رای ملت می داند.
مشروعیت یکی از بنیادی ترین مباحث نظام های سیاسی است که از یونان باستان مورد توجه افلاطون و ارسطو و سپس متفکران چون سنت آگوستین ، توماس آگونیاس، فارابی ، ابن رشد ، غزالی ، ابن سینا و سایر شخصیت های مشرق زمین و مغرب زمین قرار گرفته است و امروزه در صدر مباحث اندشیه اسلام معاصر قرار دارد. واژه ی مشروعیت در حوزه ی اندیشه ی سیاسی دارای ابهام درمفهوم و کاربرد است و بر این اساس با خلط میان معنای لغوی و اصطلاحی آن به برداشت های متفاوتی دست زده اند و تعاریف متعددی برای آن بر شمرده اند .مشروعیت در حوزه ی فلسفه کلام و فقه سیاسی به مفهوم حقانیت است و در برابر غصب و نا حق بودن حکومت است . ولی در جامعه شناسی سیاسی به معنای مقبونیت و رضایت مردم است . بنا براین در فقه سیاسی، پرسش اصلی آن است که حق حاکمیت از آن کیست و چه کسی شایسته ی حکومت کردن است؟ بر اساس جهان بینی الهی از آنجا که خداوند مالک تمام هستی است (طبق آیه ی۲۸۴ سوره بقره ): سر رشته ی ربوبیت همه ی موجودات به دست اوست؛ همانطور که ولایت و سرپرستی همه ی انسانها حق انحصاری خداوند است . (سوره شوری / آیه ۶)این ولایت عام ، اقتضا میکند که کلیه عرصه های تدبیر و اداره جامعه ، در اختیار خدا باشد . و افزون بر ولایت تکوینی و حقیقی او که سراسر هستی را فرا گرفته است ، ولایت تشریع و اعتباری هم در همه ی زمینه ها به او انتساب داشته است . اما خمینی (ره) در کتاب محرمه در این مورد میفرماید : (( ولایت به حکم عقل ، مخصوص ذات باری تعالی است . تنها اوست که حاکمیت بالذات دارد ، حاکمیتی که مستند به جعل دیگران نیست و اصالتاً حق دارد برای انسانها و اداره ی امورشان تدبیر کند ... . دیگران تنها با جعل و نصب او میتوانند متصدی امر ولایت گردند . )فقیهان و اندیشه وران شیعه اتفاق نظر دارند که حکومت و ولایت پیامبر اعظم (ص) و امامان معصوم مستند به نصب الهی است و مردم هیچ نقشی در مشروعیت ولایت سیاسی – اجتماعی آنها ندارند و بسیاری این مسئله را نسبت به دوران غیبت جاری می دانند . مطابق این نظریه، در عصر غیبت، فقیهان واجد شرایط بصورت نصب عام از سوی امامان معصوم (ع) به ولایت و حکومت منصوب شده اند ؛ بنابر این مشروعیت حاکمیت فقیه، تنها از ناحیه شارع مقدس است و مردم نقشی در مشروعیت آنها ندارند؛ مردم تنها در تحقق خارجی و اعمال ولایت و کارآمدی حاکمیت نقش ایفا میکنند .
بررسی سخنان فقیهان برجسته شیعه تا قرن حاضر نشان میدهد اکثریت قریب مطلق آنها به نظریه ی انتساب فقیه پافشاری میکنند . به کاربران عباراتی چون نایبان عام امام (عج) منصوبان از سوی امام (عج) و ماذون از امام (عج) در کتب فقهی ، خود بهترین دلیل برای اثبات این موضوع است . امام خمینی ( ره ) نیز معتقد به نصب الهی ولایت فقیه است، نه انتخاب آن از ناحیه مردم، ایشان در کتاب حکومت اسلامی مینویسد : (( لازم است که فقها اجتماعاًً یا انفراداً برای حدود و حفظ شعور نظام ، حکومت شرعی تشکیل دهد. این امر اگر امکان داشت، واجب عینی؛ وگرنه واجب کفایی است و در صورتی که ممکن نباشد از ولایت ساقط نمیشوند، زیرا از جانب خدا منصوبند .)) البته امام خمینی (ره) به نقش مردم بسیار تاکید میکردند و به رای مردم هم احترام میگذاشتند، چرا که مشروعیت الهی بدون حضور و رای مردم تحقق و فعالیت نمیکند.
نظریه ی سازگاری دین با دموکراسی، احکام شریعت ها دارای حوزه های مسکوت، مباح و منطقه الفراغ می داند و در این عرصه ها و منطقه ها میزان را رای ملت می داند. آموزه های فراوانی نیز در منابع و متون اولیه ی اسلامی بر عنصر عقل، مشورت، برابری در برابر قانون، عدالت اجتماعی، شفافیت امر حکومت، توضیح و پاسخگویی والیان و حاکمان به مردم، نظارت بر قدرت سیاسی و امر به معروف و نهی از منکر تاکید کرده اند. ولی هیچ یک از این امور نباید بر خلاف توحید ربوی باشند . در کوتاه ترین عبارت، نظریه ی سازگار کردن دین با دموکراسی با اعتقاد به مضمون و محتوای دین و ساختار و قالب دموکراتیک : یا با اعتقاد به قالب دموکراتیک و روبنای دیدن محتوای دینی در نسبت شکل با محتوا و غفلت از تاثیر شکل بر محتوا ، کوشیده است تا حکومت دینی و دموکراسی را در کنار هم بنشاند و به اصطلاح دین را با مقتضیات زمانه سازگار نماید. اما از این نکته غفلت نموده است که قالب های اسلامی لیبرال مندرج در دموکراسی اروپایی تفاوت دارد .این نظریه اعتقاد به امکان تفکیک پوسته دموکراسی از هسته لیبرالسیم و پر نمودن آن پوسته با لایه ای از تفکرات عمیق اسلامی دارد که آنرا محتوا می نامد . ولی توجه ندارد که اغلب شعائر الله همان شکل های هستند که با بذل و بخشش در برابر تئوری غربی اصلا شده اند .این نظریه ناشی از انفعال در برابر فشارهای یا نوعی تقیه در برابر هجوم فرهنگی غرب بر اسلام اهل بیت (ع) است. نظر به اینکه نقد نظریه ی اصلاح دین با نظریه علمی دموکراسی، به نقد اسلام یک سویه و اسلام چند سویه در برابر اسلام جامع و همه سویه اهل بیت (ع) و همچینن به انتخاب مبنا در بحث جامعیت اسلام برمیگردد : علاقه مندان به اینگونه مباحث را به بحث جامعیت دین ارجاع می دهیم و فقط به بیان اصل چهارم قانون اساسی در این زمینه که مبتنی بر قانون شرع مبین است ،اکتفا می کینم : ( کلیه ی قوانین و مقررات مدنی، جزای ، مالی ،اقتصادی ، فرهنگی ،نظامی و ...باید بر اساس موازین اسلامی با شد ...)) بر اساس این اصل، قوانین مربوط به شکل نظام نیز باید اسلامی باشد: مگر انیکه کسی اعتقاد داشته باشد که اسلام اساساً قوانین شکلی ندارد و فقط دین محتوای است ، شکلی نمی باشد.
منبع:moaod.ir
/خ
مشروعیت یکی از بنیادی ترین مباحث نظام های سیاسی است که از یونان باستان مورد توجه افلاطون و ارسطو و سپس متفکران چون سنت آگوستین ، توماس آگونیاس، فارابی ، ابن رشد ، غزالی ، ابن سینا و سایر شخصیت های مشرق زمین و مغرب زمین قرار گرفته است و امروزه در صدر مباحث اندشیه اسلام معاصر قرار دارد. واژه ی مشروعیت در حوزه ی اندیشه ی سیاسی دارای ابهام درمفهوم و کاربرد است و بر این اساس با خلط میان معنای لغوی و اصطلاحی آن به برداشت های متفاوتی دست زده اند و تعاریف متعددی برای آن بر شمرده اند .مشروعیت در حوزه ی فلسفه کلام و فقه سیاسی به مفهوم حقانیت است و در برابر غصب و نا حق بودن حکومت است . ولی در جامعه شناسی سیاسی به معنای مقبونیت و رضایت مردم است . بنا براین در فقه سیاسی، پرسش اصلی آن است که حق حاکمیت از آن کیست و چه کسی شایسته ی حکومت کردن است؟ بر اساس جهان بینی الهی از آنجا که خداوند مالک تمام هستی است (طبق آیه ی۲۸۴ سوره بقره ): سر رشته ی ربوبیت همه ی موجودات به دست اوست؛ همانطور که ولایت و سرپرستی همه ی انسانها حق انحصاری خداوند است . (سوره شوری / آیه ۶)این ولایت عام ، اقتضا میکند که کلیه عرصه های تدبیر و اداره جامعه ، در اختیار خدا باشد . و افزون بر ولایت تکوینی و حقیقی او که سراسر هستی را فرا گرفته است ، ولایت تشریع و اعتباری هم در همه ی زمینه ها به او انتساب داشته است . اما خمینی (ره) در کتاب محرمه در این مورد میفرماید : (( ولایت به حکم عقل ، مخصوص ذات باری تعالی است . تنها اوست که حاکمیت بالذات دارد ، حاکمیتی که مستند به جعل دیگران نیست و اصالتاً حق دارد برای انسانها و اداره ی امورشان تدبیر کند ... . دیگران تنها با جعل و نصب او میتوانند متصدی امر ولایت گردند . )فقیهان و اندیشه وران شیعه اتفاق نظر دارند که حکومت و ولایت پیامبر اعظم (ص) و امامان معصوم مستند به نصب الهی است و مردم هیچ نقشی در مشروعیت ولایت سیاسی – اجتماعی آنها ندارند و بسیاری این مسئله را نسبت به دوران غیبت جاری می دانند . مطابق این نظریه، در عصر غیبت، فقیهان واجد شرایط بصورت نصب عام از سوی امامان معصوم (ع) به ولایت و حکومت منصوب شده اند ؛ بنابر این مشروعیت حاکمیت فقیه، تنها از ناحیه شارع مقدس است و مردم نقشی در مشروعیت آنها ندارند؛ مردم تنها در تحقق خارجی و اعمال ولایت و کارآمدی حاکمیت نقش ایفا میکنند .
بررسی سخنان فقیهان برجسته شیعه تا قرن حاضر نشان میدهد اکثریت قریب مطلق آنها به نظریه ی انتساب فقیه پافشاری میکنند . به کاربران عباراتی چون نایبان عام امام (عج) منصوبان از سوی امام (عج) و ماذون از امام (عج) در کتب فقهی ، خود بهترین دلیل برای اثبات این موضوع است . امام خمینی ( ره ) نیز معتقد به نصب الهی ولایت فقیه است، نه انتخاب آن از ناحیه مردم، ایشان در کتاب حکومت اسلامی مینویسد : (( لازم است که فقها اجتماعاًً یا انفراداً برای حدود و حفظ شعور نظام ، حکومت شرعی تشکیل دهد. این امر اگر امکان داشت، واجب عینی؛ وگرنه واجب کفایی است و در صورتی که ممکن نباشد از ولایت ساقط نمیشوند، زیرا از جانب خدا منصوبند .)) البته امام خمینی (ره) به نقش مردم بسیار تاکید میکردند و به رای مردم هم احترام میگذاشتند، چرا که مشروعیت الهی بدون حضور و رای مردم تحقق و فعالیت نمیکند.
حکومت دینی و دموکراسی
نظریه ی سازگاری دین با دموکراسی، احکام شریعت ها دارای حوزه های مسکوت، مباح و منطقه الفراغ می داند و در این عرصه ها و منطقه ها میزان را رای ملت می داند. آموزه های فراوانی نیز در منابع و متون اولیه ی اسلامی بر عنصر عقل، مشورت، برابری در برابر قانون، عدالت اجتماعی، شفافیت امر حکومت، توضیح و پاسخگویی والیان و حاکمان به مردم، نظارت بر قدرت سیاسی و امر به معروف و نهی از منکر تاکید کرده اند. ولی هیچ یک از این امور نباید بر خلاف توحید ربوی باشند . در کوتاه ترین عبارت، نظریه ی سازگار کردن دین با دموکراسی با اعتقاد به مضمون و محتوای دین و ساختار و قالب دموکراتیک : یا با اعتقاد به قالب دموکراتیک و روبنای دیدن محتوای دینی در نسبت شکل با محتوا و غفلت از تاثیر شکل بر محتوا ، کوشیده است تا حکومت دینی و دموکراسی را در کنار هم بنشاند و به اصطلاح دین را با مقتضیات زمانه سازگار نماید. اما از این نکته غفلت نموده است که قالب های اسلامی لیبرال مندرج در دموکراسی اروپایی تفاوت دارد .این نظریه اعتقاد به امکان تفکیک پوسته دموکراسی از هسته لیبرالسیم و پر نمودن آن پوسته با لایه ای از تفکرات عمیق اسلامی دارد که آنرا محتوا می نامد . ولی توجه ندارد که اغلب شعائر الله همان شکل های هستند که با بذل و بخشش در برابر تئوری غربی اصلا شده اند .این نظریه ناشی از انفعال در برابر فشارهای یا نوعی تقیه در برابر هجوم فرهنگی غرب بر اسلام اهل بیت (ع) است. نظر به اینکه نقد نظریه ی اصلاح دین با نظریه علمی دموکراسی، به نقد اسلام یک سویه و اسلام چند سویه در برابر اسلام جامع و همه سویه اهل بیت (ع) و همچینن به انتخاب مبنا در بحث جامعیت اسلام برمیگردد : علاقه مندان به اینگونه مباحث را به بحث جامعیت دین ارجاع می دهیم و فقط به بیان اصل چهارم قانون اساسی در این زمینه که مبتنی بر قانون شرع مبین است ،اکتفا می کینم : ( کلیه ی قوانین و مقررات مدنی، جزای ، مالی ،اقتصادی ، فرهنگی ،نظامی و ...باید بر اساس موازین اسلامی با شد ...)) بر اساس این اصل، قوانین مربوط به شکل نظام نیز باید اسلامی باشد: مگر انیکه کسی اعتقاد داشته باشد که اسلام اساساً قوانین شکلی ندارد و فقط دین محتوای است ، شکلی نمی باشد.
منبع:moaod.ir
/خ