نويسنده: عبدالهادي مسعودي
چکيده
کتاب گرانقدر اهلالبيت في الکتاب و السنّة (1)، از معدود کتابهاي حديثي است که فضايل خاندان وحي را بيآن که در يکي از دو پرتگاه غلوّ و تقصير سقوط کند فراز آورده است. مقالهي پيشرو، به معرفي بخشهاي چهاردهگانهي اين کتاب ثمين پرداخته و هر يک از آنها را توضيح داده و در پايان به ضميمههاي سودمند کتاب اشاره نموده است.مقاله از ديدگاهي ديگر، به عمدهترين ويژگيهاي کتاب پرداخته و استفاده از متن اصلي قرآن و حديث را، نخستين ويژگي بارز آن دانسته و در ادامه، هفت ويژگي ديگر را برشمرده است؛ جامعنگري، تکيه بر منابع هر دو فرقهي شيعه و اهل سنّت، مآخذيابي کامل متون مورد استناد، گزينش احاديث معتبر و منقول، شرح متن و لغات در هر جا که نياز است و ترتيب تاريخي دادن به احاديث، هر جا که ارتباط موضوعي را نميگسلد و تهيه فهرستهاي کارآمد و مفصل.
مقاله، ترجمهها و تلخيصهاي کتاب را نيز به گونهاي مختصر معرفي کرده است.
درآمد
اهلبيت (عليهمالسلام)، مرواريدهاي نهان در صدف هستياند. درّهاي يگانهي خلقت، پيچيده در جامعهي بشريت، شناخت آنان، وظيفه و شناساندن آنها، رسالت هميشگي مرزداران حماسهي جاويد بوده است. از ديرباز تاکنون، بسياري از دانشمندان در هر دو حوزهي شيعه و اهلسنّت، به اين عرصه گام نهادهاند و کتابهاي گوناگون خود را، از عطر نام آنان آکنده و نسيمخوش حقيقت و صداقت را به ارمغان آورده، و جان شيفتگان پيامبر و خاندان پاکش را صفا بخشيدهاند. يک مراجعهي ساده به کتابهاي تاريخ، سيره، تفسير و حديث که بخشي از آن در الذريعه (2)، بازتاب يافته است، به آساني حجم و گسترهي اين رويکرد مخلصانه و گاه عاشقانه را بر مينمايد. رويکردي برانگيخته از شخصيت و فضايل والاي اهلبيت، و نيز پرتو نورافشان انتساب آنان به آخرين و نورانيترين خورشيد رسالت. ناگفته نماند که قرآن کريم و سخنان پيامبر گرامي اسلام (صلياللهعليه و آله وسلم)، نقشي پايهاي و هميشگي در گستراندن اين شناخت داشتهاند، و طرح مفهوم اهلبيت (عليهمالسلام) و جلوه دادن کرامتها و فضيلتهاي آنان در آيات الهي، و تفسير و تطبيق عيني آن از سوي پيامبر، سنگ بناي شناخت آنان است. (3) افزون بر اين همه، ستايشهاي بلند و والاي پيامبري که نه به باطل سخن ميراند و نه از سر هوا و هوس، گفتهاي بيان ميدارد (4)، که در جلب توجه مسلمانان پاکنهاد و حقيقتجو به اين شجرهي طيّبه که ريشه در خاک و سر در اوج افلاک داشته است، تأثيري بسزا داشته است. ستايشهايي بسان:اهلبيت من، همتاي قرآناند.
اهلبيت من، بسان کشتي نوحاند.
اهلبيت من، همچون ستارگان آسماناند.
اهلبيت من، مانند چشمه ساران زميناند. (5)
و ...
مسلمانان و حتي ديگرانديشان مرتبط با حوزههاي علمي اسلام، همواره به مفهوم و مصداق حقيقي اهلبيت (عليهمالسلام) انديشيده و در پي شناسايي آنها بودهاند، و نيز دريافت فلسفهي وجودي آنان که اين چنين و بدينگونه، مورد ستايش خدا و پيامبرش قرار گرفتهاند. آنان همچنين در اين موضوع، درنگ کردهاند که اشخاصي چنين بلندپايه، بر کدامين سکوي خلقت نشستهاند و نقش آنان در چرخش گردونهي هستي و استواري زمين چيست و عملکرد ايشان در هدايت انسان و گسترش دين چگونه است؟
از ما و براي ما چه ميخواهند و سفارش آنان و رسالت ما در برابر ايشان چيست؟
اين پرسشهاي فراگير که اساسيترين سؤالهاي قابل طرح دربارهي اهلبيت (عليهمالسلام) است، هر دو حوزهي معرفت و محبت آنان را دربر ميگيرد و پاسخ آنها، ميتواند، بخش مهمي از نيازهاي علمي و معرفتي ما را دربارهي اين ابواب الهي برآورده سازد.
بسياري از انديشمندان و پژوهشگران حوزهي دين، هر يک از حوزهي تخصصي و مورد علاقهي خود، به اين پرسشها پرداختهاند، اما تنها معدودي از آنان توانستهاند به همهي اين پرسشها، پاسخهايي متقن و جامع و مستند ارائه دهند، و اگر اين پاسخها را به پاسخهاي برگرفته از متن دين، يعني آيات قرآني و احاديث معتبر محدود کنيم، تعداد چنين نويسندگاني، از عدد انگشتان دست فراتر نميرود. کتاب حاضر، نخستين مجموعهاي است که مبناي معرّفي اهلبيت (عليهمالسلام) را بر کتاب خدا و احاديث رسول خدا و گفتههاي خود آنان بنا نهاده است، و بدون آن که چون غاليان گمراه به ورطهي افراط افتد و يا چون مغرضان بدنهاد، از فضايل آنان بکاهد، مناقب آنان را برنموده و فضايل و کرامتهاي سترگ ايشان را شناسانده و مبرّا از زيادهگويي و کتمان، خط اعتدال را در فراز آوردن حقايق علوي و فضايل جعفري، پاس داشته است.
کتاب، در پي ارائهي حقيقت وجودي اين گوهرهاي پاک است و از اين رو، کوشيده است تا تنها، احاديث متقن و معتبر را عرضه نمايد. احاديثي که دستآلودهي جعل و تحريف، ساحت قدسي آنها را نيالوده و سستي طريق، استواري متن را نزدوده و نااستواري موضوع، در صحّت طريق، شک برنينگيخته است.
اين منبع غني و سرشار، که پاسخگويي به همهي پرسشهاي اصلي را برعهده گرفته و در يک روايات و نيز تحليلها و متون خود، موازين مقبول در حوزهي علوم حديثي را به کار برده است، نخستين محصول کارگروهي معاصر در حوزهي حديث است. اين کتاب، حاصل سه سال تلاش تني چند از محققان درس آموختهي در حوزهي قم، آشيان بلند اهلبيت (عليهمالسلام)، در کنار نويسندهي پرکار و متبحّر در حديث، جناب حجةالاسلام و المسلمين محمّدي ريشهري است.
بخشهاي اصلي کتاب
عدد بخشهاي اصلي کتاب، به عدد مبارک 14 معصوم پاک (عليهمالسلام) است که هر يک، فصلهاي متعددي را دربردارند. تعداد فصول کتاب، 61 و هر فصل نيز عنوانهاي فرعيتري دارد که 1303 حديث و حدود 200 آيهي مورد استشهاد و استفادهي مؤلّف را در خود سامان داده است. ساختار کلي کتاب، بسان کتابهاي تحليلي و پژوهشي است، اما متون آن سراسر، قرآن وحديث است و مؤلف توانسته است با سختکوشي و صرف وقت بسيار، از طريق چينش منطقي احاديث مشابه و نيز ترتيب درست فصلها و بخشها، از نياز به تحليل بکاهد و تنها در مواضعي از قلم خود و توضيح و تحليل بهره ببرد، که تعارض و ابهام و اجمال روايات، از طريق گردهم آمدن حل نشود. بخشهاي اصلي کتاب چنيناند:1.معناي اهلبيت (عليهمالسلام).
2. شناخت اهلبيت (عليهمالسلام).
3. ويژگيهاي اهلبيت (عليهمالسلام).
4. دانش اهلبيت (عليهمالسلام).
5. مکتب اهلبيت (عليهمالسلام).
6. اخلاق اهلبيت (عليهمالسلام).
7. سفارشهاي اهلبيت (عليهمالسلام).
8. حقوق اهلبيت (عليهمالسلام).
9. محبّت اهلبيت (عليهمالسلام).
10. بغض اهلبيت (عليهمالسلام).
11. ستم بر اهلبيت (عليهمالسلام).
12. دولت اهلبيت (عليهمالسلام).
13. غلوّ در اهلبيت (عليهمالسلام).
14. آنان که از زمرهي اهلبيتاند و آنان که نيستند.
معرفي اجمالي بخشها
معناي اهلبيت (عليهمالسلام)
مؤلف، در اين بخش کوشيده است تا مفهوم اهلالبيت را در قرآن و مصداق آن را در خارج بشناساند. اين معرفي، با بهرهگيري از سخنان همسران پيامبر گرامي اسلام، همچون امسلمه و عائشه و نيز هفدهتن از ياران بزرگ ايشان، همچون أبوسعيد خدري، جابربن عبدالله و زيدبن ارقم، به انجام رسيده است. نکتهي قابل توجه در اين بخش، بررسي حديث کساء و ارائهي روايت صحيح آن و نقد نقل نادرست و مشهور شدهي آن است، و نشان دادن صحّت استدلال به اين حديث در جامهي راستين آن.اين بخش، همچنين هجده حديث از اهلبيت را در تفسير اين مفهوم عرضه کرده است و در فصول پاياني، به تعداد امامان و اسامي آنها پرداخته است.
شناخت اهلبيت (عليهمالسلام)
اين بخش، شامل چهار فصل است: ارزش شناخت اهلبيت و هشدار و بازداشتن از نشناختن ايشان و جايگاه و منزلت آنان در دنيا و آخرت. مؤلف در اين بخش نيز، تحقيقهاي سودمندي ارائه داده است. و مقصود حقيقي از هشدارهاي مکرر، نسبت به نشناختن امامان را تبيين کرده است.ويژگيهاي اهلبيت (عليهمالسلام)
اين بخش، به اهمّ ويژگيهاي اهلبيت، اختصاص دارد. طهارت، همسنگي با قرآن، جانشيني خدا و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، از اين زمرهاند و نيز، اوصياي پيامبر، محبوبترين مردم نزد او و برترين مردم، حافظان دين، ابواب الهي، عارفان به خدا و ارکان زمين و هستي و مايهي امان زمينيان و کان رسالت و اميران بيان و نيز ديگر ويژگيها و فضايلي که موجب ميشود، با هيچ شخص و گروه ديگري قابل مقايسه نباشند. حديث ثقلين و بحث سندي و دلالي آن، در اين بخش طرح شده است.دانش اهلبيت (عليهمالسلام)
گسترهي دانش امامان، از خاک تا افلاک را در بر ميگيرد و با اذن الهي و هرگاه که بخواهند، پردهي نهان را برميچينند و از سرّ هستي آگاهي مييابند. آنان، گنجوران علم الهي و کان و معدن اصلي آن هستند. ميراث بر علم انبيا، سخنشان، سخن رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، داناترين مردم، استوارگامان در دانش و علم بشري بدانان زنده و پاينده است و همهي اينها، در فصل نخست آمده است. فصل دوم اين بخش، به گونههاي علم اهلبيت اشاره کرده و آگاهي آنان را به قرآن و تأويل آن، اسم اعظم خدا و منايا و بلايا و آنچه در زمين و آسمان است و در شب و روز اتفاق ميافتد و بوده و خواهد بود. گوشزد ميکند. همچنين از زبان آگاهي ايشان و نيز آگاهي از زبان پرندگان و جنبندگان ياد ميکند. در فصل سوم، مبادي علوم آنان را برميشمرد و دربارهي کتاب امام علي (عليهالسلام)، مصحف فاطمه (عليهاالسلام)، «الجامعه»، «الجفر» و نيز الهامات آنان، سخن ميگويد و در فصل چهارم، از چگونگي علم ايشان و کيفيت ازدياد آن، سخن به ميان رفته است.مذهب اهلبيت (عليهمالسلام)
اين بخش، کوچکترين بخش کتاب است و با دو فصل «تفسيرالدين عندهم» و «صفة شيعتهم»، به توصيف دين از نگاه امامان پرداخته و صفات پيروان مکتب اهلبيت (عليهمالسلام) را بيان داشته است.اخلاق اهلبيت (عليهمالسلام)
اين بخش زيبا که به بيان رفتار اهلبيت پرداخته است، نُه فصل دارد و با ارائهي نمونههايي عملي، مکارم اخلاقي ايشان را بر مينمايد. فضيلتها و خويهايي مانند ايثار، تواضع، عفو و گذشت، هر يک فصلهايي جداگانه در اين بخشاند و فصل چهارم، يکسر به سيرهي عبادي اهلبيت (عليهمالسلام) اختصاص دارد و اخلاص و کوشش خستگيناپذير ايشان را در عبادت به ياد ميآورد و نماز و روزه و حجّ را به عنوان نمونههايي برجسته، شاهد ميآورد.فصل پنجم، به صبر و رضايت ايشان، فصل ششم، به رفتار آنان در تحصيل معاش زندگي، فصل هفتم، به زندگي سراسر جود و بخشش و فصل هشتم، به معاشرت با خادمان و فرودستان و در فصل نهم، به مکارم جامع ايشان پرداخته است.
سفارشهاي اهلبيت (عليهمالسلام)
ائمه بزرگوار ما همچون جدّ بزرگوارشان، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، افزون بر تبليغ عملي، به جدّ و جهد، زبان به تبليغ دين گشودند و آدميان را به کوشش و تلاش در راه خدا و با همهي کوشش و توان درآمدن به راه او دعوت نمودند. اين سفارشهاي مکرّر، در چهار فصل «اجتهاد در عمل»، «حسن معاشرت»، «مسئوليت علما» و «وصيتهاي جامع»، تقسيمبندي شده است و پس از يک مقدمهي کوتاه در کنار هم، بخش هفتم کتاب را شکل دادهاند.حقوق اهلبيت (عليهمالسلام)
اهلبيت (عليهمالسلام)، الگوهايي براي سعادت ما و اسوههايي در جهت هدايت ما هستند. اين نورهاي رهايي دهنده و ستارگان درخشنده، نويدبخش کاميابي پويندگان طريقتاند و کشتي نجات رهروان حقيقت و اين همه، به شرط پاسداشت حق رهبري آنان و چنگ زدن به دامان پاک ايشان است. اين بخش، ضرورت شناخت اين حقوق را تبيين ميکند و بر آن تأکيد ميورزد و عناوين حقوق آنان را برميشمرد: مودّت، تمسّک، ولايت، تقديم، اقتداء، اکرام، پرداخت خمس، ارتباط و دستگيري، درود و ياد و ذکر مصائب آن، همه از حقوقي هستند که مورد تصريح قرآن و سنّت قرار دارد و نصوص آن، در فصلهاي متعدد اين بخش جاي گرفتهاند.محبّت اهلبيت (عليهمالسلام)
اين بخش، بيشترين تعداد عناوين را به خود اختصاص داده است. فصل نخست در ميان بخشهاي کتاب، به فضيلت محبت اهلبيت پرداخته است و محبت ايشان را، اساس اسلام، معناي محبت خدا و رسول (صلي الله عليه و آله و سلم)، هديههاي الهي، بهترين عبادت و در زمرهي باقيات صالحات ميخواند. فصل دوم، به بيان ويژگيهاي محبت اهلبيت پرداخته است و آن را نشانهي پاکيزگي مولد و ايمان و شرط توحيد و اولين سؤال روز قيامت دانسته است. فصل سوم و چهارم، به آموزش محبت اهلبيت به فرزندان و ديگر مردمان اختصاص دارد و فصل پنجم، نشانههاي محبّت اهلبيت (عليهمالسلام) را نه فقط ادعا، که کوشش و تکاپو در عمل و عبادت و دوست داشتن محبّان و دشمن داشتن دشمنان آنان و نيز آمادگي براي تحمّل بلا و سختي و رنج ميداند.فصل سوم، ويژهي آثار و برکات ارزشمند محبّت اهلبيت است. پاک شدن از گناهان، پاکيدل و اطمينان قلب، زايش حکمت، تکامل دين، خوشنودي به گاه احتضار، شفاعت اهلبيت، نور هدايت و امنيت در روز قيامت و استوار گامي بر صراط و عدم انحراف از آن و رهايي از آتش دوزخ و زيستن در کنار ائمه در بهشت جاودان و به طور خلاصه، خير دنيا و آخرت، همه از برکات اين محبت پاک و بيآلايش است. در فصل هفتم، به آثار جامع اين محبت اشاره شده است.
بغض اهلبيت (عليهمالسلام)
کوردلان و کژانديشان بيبهره از نورالهي، همواره با پرتوهاي جاري هدايت بيگانه بودهاند و از خورشيد ولايت به کنار. کتاب، هشدارهاي سخت نقل شده در متون شيعه و اهلسنّت را در فصل نخست اين بخش، بيان ميدارد، تا شايد برخي به خود آيند و آنان که در راهند، نلغزند. فصل ديگر، به آثار زيانبار اين دشمني پرداخته است. آثاري مانند خشم و غضب الهي، الحاق به منافقان و کافران و حرمان از ديدار و شفاعت پيامبر در روز قيامت و سرنگوني در آتش قهر الهي.ستم بر اهل بيت (عليهمالسلام)
اين بخش، به تحذيرهاي پيامبر از ستم بر خاندانش (عليهمالسلام) اشاره دارد، و پيشگوييهاي ايشان را در وقوع اين ظلم بزرگ، گردآورده است. همچنين آثار اين ظلم و ستم غيرقابل بخشش را که با وجود برحذر داشتن پيامبر، واقع شده است، برميشمرد، و از عذاب اين ظالمان و محروم گشتن آنان از بهشت جاودان، خبر ميدهد.دولت اهلبيت (عليهمالسلام)
مژدهي تسلّط اهلبيت بر اختيارات و حقوق شايستهي خود و بازآمدن مجاري قدرت به صاحبان آن، از زمرهي بشارتهاي قرآني و مورد تصريح احاديث نبوي و اهلبيت (عليهمالسلام) است، و نيز سخن از زمينهسازان دولت ايشان و اين که دولت ايشان، فرجام زمين و خلقت انسان است و اين همه، وظيفهي انتظار و درخواست را براي ما ايجاب ميکند. پنج فصل اين بخش، آکنده از نسيم روحبخش اميد است.غلوّ در اهلبيت (عليهمالسلام)
اهلبيت (عليهمالسلام) همگي به دروغگويان مبتلا بودند که سعي در مشوه کردن چهرهي تابناک آنان داشتهاند. اين دروغپردازان، با جعل احاديث و بستن آنها بر اهلبيت (عليهمالسلام)، مناقب و فضايل غيرمعقولي را به اهلبيت نسبت ميدادند و گاه آنان را تا حد الوهيت بالا ميبردند. امامان معصوم (عليهمالسلام) ما، اين توطئه را افشاء و آن را دسيسهاي از سوي دشمنان خود دانستند و به جدّ و جهد، به مبارزه با آنان پرداختند و از پيروان خويش خواستند تا از آنان بيزاري بجويند، و غاليان را کافر و هلاکت يافته خواندند و احاديث آنان را جعلي و ساختگي و سراسر بياعتبار اعلام کردند.چه کساني از زمرهي اهلبيتاند و چه کساني نيستند؟
اين بخش زيبا با اين عنوان ابتکاري، به معرفي پيروان حقيقي اهلبيت (عليهمالسلام) ميپردازد و صفات آنان را با استفاده از سخنان اهلبيت (عليهمالسلام) برميشمرد. همچنين ويژگيهاي کساني را که نميتوان از اهلبيت شمرد، بيان ميدارد و در فصل سوم، نمونههايي عيني را از کساني که ملحق به اهلبيت شدهاند، برميشمرد. کساني مانند ابوذر، سلمان و فضيلبن يسار که نشان دهندهي اين نکته است که اهلبيت، نه يک مفهوم نسبي که يک حقيقت معنوي است. در پايان کتاب، زندگي اين هفت تن آمده است.ضميمههاي کتاب
دو شرح حال گرانسنگ، از کساني که احاديث مفسّر اهلبيت را در نخستين بخش کتاب نقل کردهاند و نيز کساني که در آخرين بخش، از زمرهي اهلبيت شمرده شدهاند.عمدهترين ويژگيهاي اثر
استفاده از کتاب و سنّت
از قرآن کريم، آياتي برگزيده شده است که شيعه و اهلسنّت، در تطبيق آنها بر اهلبيت (عليهمالسلام) اتفاق دارند، مانند آيات: تطهير، مباهله، اوليالأمر، ايثار و مودّت.احاديث کتاب نيز با جستجو در اکثر قريب به کلّ کتب حديثي شيعه و اهلسنّت، و استفاده از نرمافزارها و معاجم موجود از دو فرقه، انتخاب شده است. هر چند در فهرست مصادر، از 260 کتاب نام برده شده، ولي در واقع اين اثر، با کمک رايانه، خلاصهاي است از صدها کتاب و 20000 حديث، که در مراجه به آنها، تمام واژههاي مشابه و مترادف و مرتبط با «اهلبيت (عليهمالسلام)»، ديده شده است.
جامعنگري و معرّفي اهلبيت (عليهمالسلام) از زواياي مختلف
چنان که گذشت، نوشتهها در زمينهي «اهلبيت (عليهمالسلام)» اندک نيستند، اينک، تمامي آنها به معرّفي يک يا چند بُعد از «اهلبيت (عليهمالسلام)» اکتفا کردهاند؛ برخي به ذکر مناقب بسنده کردهاند، برخي ديگر به دنبال گردآوري مصائب بودهاند و ... و گاه همين يک سونگري در برخي از ادوار، به افراط و غلو گراييده است.در اين کتاب، شناخت اهلبيت (عليهمالسلام) از زواياي مختلف (شخصيّت، جايگاه، دانش و معرفت، حقوق، و ...) منظور بوده، و حتّي مؤلّف محترم، همانگونه که به بيان فضائل و مسئلهي حبّ و بغض نسبت به اهلبيت (عليهمالسلام) پرداخته، جريان «غلو» را - که يکي از آفات بزرگ در ميان پيروان اهلبيت (عليهمالسلام) است - نيز از ياد نبرده است. (6)
به سخن ديگر، اين کتاب را ميتوان پاسخي استوار به مجموعهي پرسشها در باب شناخت اهلبيت (عليهمالسلام) دانست.
تکيه بر منابع شيعه و اهل سنّت
بيش از نيمي از 260 مصدري که در پايان کتاب، فهرست شدهاند و در تدوين کتاب به آنها استناد شده، از منابع و مصادر اهل سنّتاند.استخراج همهي مأخذهاي متقدّم و متأخّر حديث
در اين کتاب، تلاش شده است تا مصدر هر حديث، از تمامي منابع نشان داده شود. از اين رو، براي بسياري از احاديث، نشانيهاي بسياري در پانوشت ذکر شده و تفاوت نقلها از منابع معتبر، نشان داده شده است.گزينش احاديث معتبر
در اين اثر که يک موسوعهي حديثي در شناخت ائمه (عليهمالسلام) است، تنها احاديثي گزينش شدهاند که قرائن عقلي و نقلي بر صحّت آنها گواهي داده است. نقل احاديث در هر دو حوزه حديث شيعه و اهل سنّت، يکي از قرائن صدق و درستي اين روايات است.شرح متن و توضيح لغات مشکل
متن منقول پارهاي از احاديث، ابهام دارد و برخي ديگر، مشتمل بر واژههاي ناآشنا و غريباند. شرحهاي مؤلف و نقل گفتههاي لغويان در توضيح لغات مشکل و نشان دادن تصحيفات در پانوشتها، به خوانندهي کتاب ياري مي رساند.نقل احاديث، به ترتيب معصومين (عليهمالسلام)
تنها احاديثي از اين قاعدهي کلي استثنا شدهاند، که رعايت همبستگي موضوعي ميان آنها و يا با آيهي صدرباب، بر ترتيب تاريخي اولويت داشته است.فهرستهاي هشتگانه
براي کارآمدي بيشتر، در اين اثر، هشت فهرست گنجانيده شده است:-فهرس الآيات
- فهرس الأعلام
- فهرس القبائل و الجماعات
- فهرس الأديان و الفرق و المذاهب
- فهرس الأماکن و البلدان
- فهرست الأيّام و الوقائع و الغزوات
- فهرس الأشعار
- فهرست المصادر و المنابع
ترجمههاي کتاب
کتاب از نخستين روزهاي انتشار، مورد استقبال پيروان و مشتاقان اهلبيت (عليهمالسلام) قرار گرفت و بر همين اساس، به وسيلهي دو تن از مترجمان زبردست کشور، آقاي حميدرضا شيخي - مترجم کتاب بزرگ ميزانالحکمه - و مهدي آژير، به فارسي برگردانده و در اختيار ولايتمداران پارسي زبان نهاده شد.علّامه ذيشأن حيدر، از شاگردان آيتالله باقر صدر نيز، آن را به اردو ترجمه نمود. همچنين بنا به نياز شيعيان انگليسي زبان، کتاب در حد يک سوم، توسط اينجانب تلخيص شد و سپس به وسيلهي آقايان احمد رضواني و رضا مصباحي، به زبان انگليسي ترجمه شد. ترجمهي نخست، در سال 1379 هجري و ترجمهي انگليسي، به سال 2002 ميلادي منتشر شد.
پوشيده نيست که به سامان رسيدن چنين اثري، به تتبّع، دقّت و ابتکار و پشتکار، نياز داشته است و مؤلّف محترم و همکارانشان، با عنايات خداوندي، توفيق جمع اين همه را يافتهاند. اميد که شاهد دوام اين توفيق باشيم.
پينوشتها:
1.اهلالبيت في الکتاب و السنّة، محمّد محمّدي ريشهري، قم، دارالحديث، چاپ دوم، 1375 شمسي.
2.الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 2، ص 483؛ ج 16، ص 257؛ ج 22، ص 324 - 326.
3.سورهي احزاب، آيه 33 و ر.ک: فصل نخست کتاب اهلالبيت في الکتاب و السنّه.
4.« وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى»، سورهي نجم، آيهي 3 و 4.
5.اهلالبيت في الکتاب و السنّه، ص 83.
6.ر.ک: فصلنامهي علوم حديث، شماره 1، مقالهي «جريانشناسي غلو».
مسعودي، عبدالهادي؛ (1391)، در پرتو حديث، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ دوم.