گزارشگر: آناهيتا احمدي
گزارشي از فرقه فالون دافا
16 سال پيش، يعني زماني که از وعده سهم برابر براي همگان در چين کمونيست، فقط فقر و خلا معنوي به مساوات بين اقشار آسيب پذير اين کشور تقسيم شد، شبي از شبها، لي هنگ جي، خواب قدرت و شهرت ديد و آن را با ادعاي پيامبري فرقهاي نوظهور به نام «فالون دافا» يا «فالون گونگ» تعبير کرد و پيش از آن که انديشه پردازان کمونيست چين واکنشي نشان دهند، طرفدارانش را (بنابر ادعاي خودش) به 100 ميليون نفر رساند، در 60 کشور شناخته شد و محافلش را از کوچه پس کوچههاي پکن تا پارک لاله تهران و شهيد چمران کرج گسترش داد و به يکي از صدها مهره ايده آل آمريکا و اسرائيل براي آسيب رساندن به اقتصاد چين و به تبع تجزيه اين کشور در آينده نزديک تبديل شد و رهنمودهايش براي تزکيه نفس، رنگ شعار عليه حزب کمونيست چين (CCP) را گرفت تا سرانجام در سال 1999 ميلادي، در پي ادعاي خدايي پناهنده آمريکا شد و امروز از طريق رسانههاي اين کشور، پيروانش را هدايت ميکند.در اين مقاله به مرور بخشي از اصول اعتقادي فرقه فالون دافا ميپردازيم تا شايد با کنکاش در آنها، راز پرطرفدار شدنش را علي رغم غيرمنطقي بودن بخشهايي از آن بيابيم و بد نيست پيش از آن بدانيم بنابر گزارشهاي غيررسمي، مدتي است جلسات غيرعلني اين فرقه در ايران نيز برگزار ميشود و دولت چين حدود 3 سال پيش، با ارسال نامهاي محرمانه به وزارت خارجه ايران، درباره خطر همه گير شدن آن در کشورمان هشدار داده است.
تشخيص ماهيت واقعي فالون دافا، از طريق سايتهاي ايراني ناممکن است چرا که بيشتر آنها، اطلاعاتي مشابه درباره اين فرقه دارند که دليلش، روش معمول کپي برداري از يکديگر است.
براساس يکي از تکرار شونده ترين اين تعريفها، فالون دافا روشي براي تزکيه ذهن و بدن براساس سه اصل حقيقت، نيکخواهي و بردباري است؛ اما در هيچ يک از مراجع ياد شده، به بيان جزييات بيشتري از اين فرقه پرداخته نشده است.
مطالعه سايتهاي خارجي و دو کتاب «جوآن فالون» و «فالون گنگ» که مراجع اصلي مکتوب اين فرقه به حساب ميآيند، نشان ميدهد لي هنگ جي، آموزههاي فرقهاش را، روشي براي پاکيزه شدن جسم و روان معرفي ميکند که منجر به روشنگري و باز شدن «گونگ» ميشود. منظور از واژه گونگ در اين مراجع، بخشي از بدن گروندگان به فرقه است که نيرو يا همان دافا بر آن اثر ميگذارد و سبب به کار افتادن نيروي فالون در جهان هستي ميشود تا نظم و تعادل را برقرار کند.
از آنجا که داشتن يک نماد براي هر فرقهاي راهي براي به خاطر سپردن آن در اذهان عمومي محسوب ميشود، لي هنگ جي همان طور که پيشتر براي پايه ريزي اصول اعتقادي فرقهاش دست به دامن آموزههاي بودا شده بود در طراحي نماد فالون دافا نيز به بودا متوسل شد و صليبي طلايي و شکسته را از مکتب بوديسم در زمينهاي به رنگ قرمز روشن گرفت که با دايرهاي نارنجي و بزرگ تر محصورش کرد و در آن چهار نماد تاي جي از آيين تائو و چهار فالون از آيين بودا را به ترتيب در هشت جهت قرار داد.
آموزشهاي فالون داف، براساس 5 تمرين فيزيکي شامل 4 تمرين ايستاده و يک تمرين نشسته انجام ميشود که همه آنها به گفته لي هنگ جي براي شکل گرفتن و تقويت فالون طرح ريزي شدهاند، چون او معتقد است وقتي فالون شکل بگيرد، قادر است رهرو را از گمراهي و خطرات حفظ کند. انرژي فالون در زير شکم ذخيره ميشود و زماني که در جهت عقربههاي ساعت به حرکت درآيد پيروان را هدايت ميکند.
با اين همه، دستيابي به فالون وابسته به بخت و اقبال شاگردان است؛ به اين معني که احتمال دارد کساني بر حسب خوش اقبالي آن را بلافاصله دريافت کنند و گروهي آن را از طريق تمرينهاي طولاني به دست آورند.
5 تمرين ياد شده، براي هر کس و در هر مکاني، حتي دستشويي و کلوبهاي رقص شبانه، قابل انجام است و بجز قتل، انجام هيچ علمي در آيين لي هنگ جي، حرام نيست. يکي از وعدههاي او به پيروانش، دستيابي به جسمي فنا ناپذير به واسطه انجام تمرينات، طولاني شدن عمر و توقف پيري است. هنگ جي در کتاب فالون گونگ مينويسد: «شاگردان فالون دفا پس از مدتي عمل تزکيه، تغيير زيادي در صورت ظاهرشان خواهند يافت. پوست آنها نرم و سرخ و سفيد شده و با سلامتي خواهد درخشيد و در مسن ترها، چروک صورت کمتر شده و حتي بسيار کمتر ميشود حتي زنان مسن تر، عادت ماهيانه شان را باز خواهند يافت!»
باز شدن چشم آسماني، مصون ماندن از حوادث و وقايع ناگوار، کسب قدرتهاي فوق العاده و ماوراء الطبيعه، جلوگيري از بلاياي طبيعي مانند زلزله و سيل و آتشفشان و نابود کردن شيطان و ارواح شرور، همگي اهدافي هستند که هنگ جي محقق شدنشان را وابسته به انجام تمرينهاي فالون دافا ميداند و از آنجا که به اعتقادش نابودي شيطان در گرو سرنگوني حکومت کنوني چين است، پيروانش را به تلاش مخفيانه براي براندازي حکومت ترغيب ميکند.
رهبر فالون دافا اعلام ميکند، قادر است به واسطه فرقه ابداعي اش، بيماريها را شفا دهد اما از آنجا که خودش هم ميداند چنين امري غيرممکن است، ميگويد براي جلوگيري از تضعيف گونگ رهرو يا تسخير به وسيله شيطان و به هم ريختن نظم جامعه، نبايد کسي را از اين طريق شفا داد.
او به پيروانش توصيه ميکند اگر بيماري فردي با تمرينهاي فرقهاي برطرف نشد، نبايد براي معالجه آن اقدام کرد چرا که بيماري، يک توهم يا موجودي صاحب شعور است که براي ورود به بدن بيمار اجازه ميگيرد و از نيروي فالون در زير شکم ميترسد! به همين دليل اعضاي فرقه فالون حق ملاقات با پزشک يا استفاده از دارو را ندارند.
... و اما آمريکا
در اواخر دهه 90 ميلادي، پس از ابراز خدايي هنگ جي و روشن شدن ماهيت سياسي فرقهاش، فعاليت طرفداران فالون دافا، به دستور رئيس جمهور وقت چين، جيانگ زمين، ممنوع اعلام شد، هنگ جي به آمريکا فرار کرد. غول رسانهاي امپرياليسم حمايت از او و ارائه گزارشهاي يک جانبه از سرکوبي فرقهاش را به عهده گرفت و حزب کمونيست، برخورد شديد با فرقه فالون دافا را در سراسر چين آغاز کرد اما از آنجا که باورهاي کمونيستي مقبول کسي نبود، سرکوبي طرفداران فالون دافا به وسيله حزب کمونيست به هنگ جي و پيروانش مشروعيت بخشيد و مريداني در سراسر جهان پيدا کرد. به طوري که کتابهايش به 30 زبان و از جمله فارسي ترجمه شد و حتي در ايران نيز، جلساتي براي ترويج اصول فرقه برگزار شد که پس از برخورد با آنها، شکل زيرزميني و پنهان به خود گرفت.چند نکته
هر چند عقايد فالون دافا، در نگاه اول فقط غيرمنطقي و حتي مضحک به نظر ميرسند اما بررسي عميق تر آن، ضمن توجه به نقاط ابهام برانگيز و عواقب همه گيري اش در چين، ثابت ميکند نبايد از کنار آن به سادگي گذشت. برخي از نکات قابل تامل درباره فالون دافا عبارتند از:بر اساس آموزشهاي هنگ جي، محل ذخيره فالون در زير شکم است و درد در اين ناحيه به معناي شکل گيري تدريجي فالون در آن است. او براي باور پذير شدن ادعايش از فرآيندي علمي و ساده کمک ميگيرد و با علم بر اين که مريدان با تلقين و تمرکز حرکات دودي روده را در شکم احساس ميکنند، آن را به قوت گرفتن فالون مربوط ميکند و نفخ روده را به واسطه چمباتمه زدن در تمرينهاي نشسته به درد حاصل از چرخش فالون نسبت ميدهد.
دستور هنگ جي به پيروانش درباره مراجعه نکردن به پزشک، تنها طي 7 سال (1999 1992 ميلادي) مرگ 3 هزار نفر از پيروانش را در چين رقم ميزند که همه آنها به بيماري مبتلا شدند، اما اقدامي براي درمان نکردند.
درگيري فرقه فالون دافا با حکومت که هنگ جي در سالهاي نخست تشکيل آن دم از معنويت به دور از سياست ميزد کشته شدن 2800 نفر از پيروانش را رقم ميزند و هزاران نفر از آنان نيز، مورد آزار و شکنجه دستگاه حاکم قرار ميگيرند. گرچه غير حقيقي به نظر ميرسد، اما براساس ادعاي سايت اصلي اين فرقه، اعضاي بدن شاگردان فالون دافا که به اردوگاههاي کار اجباري تبعيد شدهاند، در حالي که زندهاند، براي فروش به بيمارستانهاي کشورهاي ديگر، از بدنشان جدا ميشود و ديگر اجزاي اجساد به کورههاي آدم سوزي سپرده ميشوند.
بي اعتمادي نسبت به مذهب از جمله خصوصيات پيروان فالون دافا در ايران است. هنگ جي گرايش ويژه به الحاد دارد. او ايمان به خدا را امري اختياري ميداند را پدر هستي در هر دوره، خدايي جديد را براي رسيدگي به امور برمي گزيند! از سويي ديگر، هنگ جي اديان آسماني را موجب محدوديت آزاديهاي شخصي داند. برخورد او با اسلام خصمانه است و رکوع و سجود در نماز مسلمانان را از جمله عوامل موثر در زوال عقل و ناتواني در تمرکز برمي شمرد. در واقع هنگ جي به نوعي از معنويت معتقد است که در آن دين جايي ندارد و همه موجودات براي دستيابي به سعادت بايد به او که حتي از تزکيه بي نياز است متوسل شوند.
با وجود ابراز نظرهاي ملحدانه هنگ جي، صهيونيستهاي اسرائيلي که هيچ ديني را جز يهود قبول ندارند از فالون دافا حمايت ميکنند و اجازه ميدهند پايگاههاي آن در سرزمينهاي اشغالي برپا شود که اين سخاوتمندي نشان ميدهد، صهيونيستها به توانايي هنگ جي در ضربه زدن به اسلام اميدوارند.
در مجموع، آنچه به عنوان آخرين جزء اين بخش بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است که بررسي تاريخ اديان در چين که بي شک سابقهاي طولاني در به کارگيري روشهاي تزکيه نفس با الهام از تعاليم بودا دارد، ثابت ميکند فرقه فالون دافا به هيچ وجه جزو اديان باستاني اين کشور نيست و آنچه زمينه ساز سقوط چين در چاه فرقههاي نوظهوري از قبيل فالون دافا شده است، کاهش شاخصهاي رفاه اجتماعي در کنار خلا معنوي و غريزه فطري نياز به معنويت در جامعهاي با بيش از 4 دهه سابقه در ترويج باورهاي کمونيستي است که بستري مناسب براي مقبوليت فرقههاي نوظهوري مانند فالوندافا را فراهم کرده است تا رهبران آنها با ابداع مذاهبي جديد، مدعي نجات مردم از تنگناهاي اجتماعي و پاسخگويي نياز طبيعي آنها به توسل و کمک خواهي از نيروهاي ماورايي باشند.
منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارشهايي از فرقههاي نوپديد و عرفانهاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.