آب در قرآن

ترکيب اکسيژن و ئيدروژن، که همه‌ي صور حيات به آن وابسته است. آب از ميان عناصر چهارگانه‌ي هراکليتي بيشترين بسامد را در قرآن دارد و به بيشترين شکل‌ها در قرآن ذکر شده است. آب به معناي عام با واژه
شنبه، 4 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آب در قرآن
آب در قرآن

نويسنده: آنتوني هِرل جونز
مترجم: محسن حدادي

 

ترکيب اکسيژن و ئيدروژن، که همه‌ي صور حيات به آن وابسته است. آب از ميان عناصر چهارگانه‌ي هراکليتي بيشترين بسامد را در قرآن دارد و به بيشترين شکل‌ها در قرآن ذکر شده است. آب به معناي عام با واژه عربي«ماء» مشخص شده است. آب در آسمان به شکل ابر (سحاب، مُزن، مُعصِرات، غَمام، عارِض) وجود دارد؛ به صورت باران (ماء من السماء، وَدق، مَطَر) يا تگرگ (بَرَد) به زمين مي‌بارد يا از جوّ به شکل شبنم (طَلّ) متراکم مي‌شود. آب از دل زمين به صورت چشمه (عَين، يَنبوع) مي‌جوشد و نيز در چاه‌ها (بِئر، جُبّ) قابل دسترسي است. آب روي زمين به صورت رودخانه (نَهَر، جـ أنهار) و به شکل «سيل» جاري مي‌شود. آب توده‌ي آبي رنگ عظيم دريا (يَم، بحر، جـ بِحار) را مي‌سازد و «موج» تلاطم آن است. اغلب آب به طور صريح ذکر نشده و وجود آن از متن- مثلاً به واسطه افعالي چون «غَسِلَ» (شستن) يا «سَقي» (نوشاندن)- فهميده مي‌شود. در بدن انسان نيز آب روان مثلاً مني (نطفه، ماء مَهين، ماء دافِق) و اشک (دَمع) وجود دارد و سرانجام در جهنم آب جوشان (حَميم) و مايع متعفن (صَديد) از جمله عذاب‌هاي دوزخيان است.
آب در همه‌ي اين شکل‌ها بخشي از تدبير الهي آفرينش است. معاني کلماتي که به آب دلالت دارند با يکديگر مرتبط بوده و چيزي را مي‌سازند که فريتيوف شوان آن را هندسه‌ي معنوي مي‌نامد؛ هندسه‌اي که ساختارهاي خاص معناي ديني را به وجود مي‌آورد و از ويژگي‌هاي بلاغت قرآني است. اين کلمات به صورت جداگانه مي‌آيند اما گاهي نيز ترکيب مي‌شوند تا جلوه‌هايي از قدرت و زيبايي را شکل دهند. آب نشانه‌اي از قدرت خداست که جنبه‌هايي از وابستگي آفرينش به خدا و رابطه خدا با آفرينش و وظيفه مخلوقات در پرستش و بندگي او را نشان مي‌دهد.
خداوند آب را پيش از آسمان‌ها و زمين آفريد. مفسران (طبري، فخررازي، نسفي) آيه‌ي «و اوست کسي که آسمان‌ها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر آب بود» (هود: 7) و آيه‌ي «سقفش را برافراشت و آن را (به اندازه‌ي معين) درست کرد و شبش را تيره و روزش را آشکار گردانيد و پس از آن زمين را گسترد، آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد». (نازعات: 28-31) را اين‌گونه فهميده‌اند. آب حيات‌بخش است؛ خداوند مي‌فرمايد: «و از آب هر موجود زنده‌اي را آفريديم» (انبياء: 30؛ نک. نور: 45) و در مايع مني بنا بر تعابيري مثل «ماء مَهين» (مرسلات:20) و «ماء دافِق» (طارق:6) آب حيات را از نسلي به نسل بعدي منتقل مي‌کند.
از فراز زمين
«آبي از آسمان» (مِنَ السماء ماء)- عبارتي رايج براي باران در قرآن- بخشي از مواهبي است که در حمد و تسبيح‌هاي قرآني از آن ياد مي‌شود؛ مثلاً: «همان کسي که زمين را برايتان گهواره‌اي ساخت و براي شما در آن راه‌ها ترسيم کرد و از آسمان آبي فرود آورد، پس به وسيله آن رستني‌هاي گوناگون جفت جفت بيرون آورديم». (طه: 53) اين يکي از دلايلي است که براساس آن، انسان بايد خدا را عبادت کند. آب موجودي واحد است، اما مجموعه‌اي از چيزهاي شگفت‌انگيز را پديد مي‌آورد. «و در زمين قطعاتي است کنار هم و باغ‌هايي از انگور و کشتزارها و درختان خرما، چه از يک ريشه و چه غير از يک ريشه، که با آب (ماء) سيراب مي‌گردند» (رعد: 4؛ نک. عبس: 25). به وسيله آن «کشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هرگونه محصولات ديگر براي شما مي‌روياند» (نحل: 10-11؛ نک. ق: 9-10). انسان کاملاً به نعمت‌هاي خداوند وابسته است: «آيا آبي را که مي‌نوشيد ديده‌ايد؟ آيا شما آن را از ابر سپيد (مُزن) فرود آورده‌ايد يا ما فرود آورنده‌ايم؟» (واقعه: 68-69؛ نک. ملک: 30).
آب ممکن است باز گرفته شود (مؤمنون: 18) و بدون آن همه چيز پژمرده مي‌شود: «و براي آنان زندگي دنيا را مَثَل بزن که مانند آبي است که از آسمان فرو فرستاديم؛ سپس گياه زمين با آن درآميخت و چنان خشک گرديد که بادها پراکنده‌اش کردند؛ و خداست که همواره بر هر چيزي تواناست» (کهف:45). آب به وسيله ابر (سحاب) حمل مي‌شود. بادها (رياح لَواقِح) ابرها را (با آب) باردار مي‌کنند و به وسيله‌ي آنها «از آسمان آبي نازل کرديم، پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانه‌دار آن نيستيد» (حجر: 22). بادها ابرها را جابه‌جا مي‌کنند تا آب را به هر جا که خدا اراده کند ببرند.
ابرها مي‌توانند بشارت‌دهنده‌ي نعمت باشند. «و بر شما ابر (غَمام) را سايه‌گستر کرديم و بر شما گزانگبين و بلدرچين فرو فرستاديم....» (بقره: 57). بادها ابرها را حمل مي‌کنند «... پس مي‌بيني باران (وَدق) از لابه‌لاي آن بيرون مي‌آيد»، و «چون آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد رسانيد، به ناگاه آنان شادماني مي‌کنند» (روم: 48). اما ابرها ممکن است رعد و برق داشته باشند و تگرگ (بَرَد) ببارند و بيم عذاب دهند (نور: 43).
تأثير شگفت‌انگيز آب بر زمين خشک دليل قدرت خداوند بر برانگيختن مردگان است. «و از نشانه‌هاي او اين است که تو زمين را فسرده مي‌بيني و چون باران (ماء) بر آن فرو ريزيم به جنبش درآيد و بردمد. آري، همان کسي که آن را زندگي بخشيد قطعاً زنده کننده‌ي مردگان است. در حقيقت، او بر هر چيزي تواناست» (فصلت: 39، نک. اعراف: 57؛ نحل: 65).
روي زمين:
آب از طريق چاه‌ها، رودخانه‌ها،و به صورت سيل که در دره‌ها جاري مي‌شود (رعد:17) و چشمه‌ها به انسان‌ها داده شده است. چاه در آيات 10و 15 يوسف به شکل «جُبّ» و در آيه 45 حج به شکل «بِئر» آمده است. پيدايش معجزه‌آميز چاه زمزم نزديک مکه در آيه‌ي 158 بقره، که سعي بين صفا و مروه را وصف مي‌کند، به طور ضمني آمده و مبناي قرآني داستان اسماعيل و هاجر است.
رودها، که آب آبياري زمين‌ها را فراهم مي‌کنند، وسيله‌ي سفر و حمل و نقل و منبع غذا و زيورآلات‌اند. رودها، مانند باران، در آيات تسبيحي ستوده شده‌اند (نک. رعد: 3؛ ابراهيم: 32؛ نحل: 15؛ نمل: 61). کافران به محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) گفتند که ايمان نمي‌آورند مگر اينکه «براي تو باغي از درختان خرما و انگور باشد و آشکارا از ميان آنها رودها (أنهار) روان سازي» (اسراء: 91). در دو مورد، «يَمّ» جايگزين «نَهَر» شده است که دلالت بر رود نيل دارد و آن هنگامي است که موساي نوزاد در صندوقي گذارده شد تا به وسيله‌ي آب نيل به مکاني امن برده شود (طه:39 ؛ قصص: 7).
چشمه‌ها در کانون نعمت‌هاي خدا جاي دارند: «شما را به دادن دام‌ها و پسران مدد کرد و به دادن باغ‌ها و چشمه‌ساران» (شعراء: 133-134) و «در آن باغ‌هايي از درختان خرما و تاک قرار داديم و چشمه‌ها در آن روان کرديم» (يس: 34)؛ اما چشمه‌ها فقط از دل زمين مي‌جوشند، زيرا خداوند چنين اراده کرده است (ملک: 30). اين نعمت نيز همچون ديگر نعمت‌هاي الهي ممکن است به واسطه‌ي بدکاري مردم از آنان پس گرفته شود. صالح به قوم خود هشدار داد که اگر آنها پيام او را نپذيرند، «باغ‌ها، چشمه‌ساران و کشتزارها و خرمابُناني که شکوفه‌هايشان لطيف است» (شعراء: 147-148) و از آن برخوردارند، از آنان گرفته خواهد شد.
اين چشمه‌ها به قدري ارزشمندند که کافران به محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) گفتند: «تا از زمين چشمه‌اي (يَنبوعاً) براي ما نجوشاني، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد» (اسراء:90). موسي چنين معجزه‌اي داشت. وقتي موسي از خدا در صحرا آب طلبيد، خدا پاسخ داد: «با عصايت بر آن تخته سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن جوشيدن گرفت...» (بقره: 60).
دريا:
دو واژه براي دريا وجود دارد: «بَحر» و «يَمّ» که دومي تنها هشت بار در قرآن آمده است. در چهار جا، «يَمّ» به دريايي اشاره دارد که فرعون در آن غرق شد (اعراف: 136؛ طه: 78؛ قصص: 40؛ ذاريات: 40) و در يک‌جا به دريايي که تکه‌هاي بت سامري بدان انداخته شد (طه: 97). دريا (بَحر) قدرتمند است. خدا به کوه سينا، به تورات، به کعبه، به گنبد آسمان و به درياي هميشه لبريز سوگند مي‌خورد (طور: 1-6) که عذابي که بيم آن را مي‌دهد به وقوع خواهد پيوست (طور: 7). آب دريا شور است. قرآن زماني که از دو دريا (بَحرَين) سخن مي‌گويد، آن را با آب شيرينِ چشمه‌ها و رودها مقايسه مي‌کند: «و اوست کسي که دو دريا را موج‌زنان به سوي هم روان کرد: اين يکي شيرين و آن يکي شور و تلخ است؛ و ميان آن دو، مانع و حريمي استوار قرار داد» (فرقان: 53-54؛ نک. رحمن: 19-20). محل تلاقي دو دريا در قرآن محل ملاقات موسي با خضر پيامبر است (کهف: 60-65). هر دو دريا- هرچند به طرق گوناگون- به انسان خدمت مي‌کنند: «از هر يک مي‌توانيد گوشت تازه بخوريد و زينت‌آلات بيابيد. کشتي‌ها را مي‌بيني که موج‌ها را مي‌شکافند، گويي که نعمت و فضل او را مي‌جويند». (نک. ابراهيم: 32؛ نحل: 14؛ اسراء: 66؛ حج: 65؛ لقمان: 31؛ فاطر: 12؛ جاثيه: 12). به ويژه اين آيه‌ي جذاب که «و او راست در دريا کشتي‌هاي بادبان‌دارِ بلند همچون کوه‌ها». (رحمن: 24).
دريا همچنين محل وحشت و تاريکي است. خداوند (انسان‌ها را) در برابر اين خطرات محافظت مي‌کند: «و اوست که ستارگان را براي شما قرار داده تا به وسيله‌ي آنها در خشکي و دريا راه يابيد» (انعام: 63، 97؛ نمل: 63). دريا، هنگامي که طوفان دريانوردان را تهديد مي‌کند، بسيار وحشتناک است: «و چون موجي کوه‌آسا آنان را فراگيرد، خدا را بخوانند و اعتقاد خود را براي او خالص گردانند، ولي چون نجاتشان داد و به خشکي رساند برخي از آنان به راه راست روند». (لقمان: 32؛ نک. يونس: 22؛ اسراء: 67).
آب به منزله عذاب:
آب مي‌تواند وسيله‌ي عذاب باشد. در آيه‌ي 16 سبأ به يک مورد، در دوره‌اي تاريخي، اشاره شده است: «پس روي گردانيدند و بر آنان سيل عَرِم را روانه کرديم»، که به تخريب سبأ پس از ويراني سدي که در بالاي شهر قرار داشت اشاره دارد. در مقياس بزرگ‌تر، از طوفاني سخن رفته است که براي عذاب قوم نوح فرستاده شد و همه‌ي انسان‌ها به جز نوح و خاندان او را نابود کرد. «پس درهاي آسمان را به آبي ريزان گشوديم و از زمين چشمه‌ها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براي امري که مقدّر شده بود به هم پيوست» (قمر: 11-12؛ نک. حاقه: 11). امواج فرزند نوح را نيز غرق کردند (هود: 43)؛ او به جاي خدا بر کوهي اعتماد کرده بود. آب دريا فرعون و لشکريان او را غرق کرد (يونس: 90؛ دخان: 24). خداوند بر همه‌ي آب‌ها مسلط است. او نوح را نجات داد، «با ياري خدا، آن کشتي به ميان امواجي کوه‌آسا رفت» (هود: 42). خدا موسي را با شکافتن دريا از دست فرعون نجات داد. (بقره: 50؛ اعراف: 138؛ طه: 77؛ شعراء: 63).
در بهشت:
خروش دريا (تکوير: 6؛ إنفطار: 3) نشانه‌اي از روي جزاست، اما در جهان آخرت ذکري از آن نشده است. اما آب در آنجا هم نقش دارد. در باغ‌هاي بهشت چشمه‌هايي هست (حجر: 45؛ نيز دُخان: 52؛ رحمن: 50؛ مرسلان: 41-43) و به بهشتيان از آنها نوشيدني‌هايي با طعمي شگفت‌انگيز داده مي‌شود (صافات: 45-47؛ انسان: 6)، از جمله «زنجبيل» از چشمه‌اي که «سلسبيل» نام دارد (انسان: 17-18). و مقربان درگاه حق از آبي مي‌نوشند که «تَسنيم» (مطففين: 27-28) نام دارد. در اين باغ‌ها رودهايي جاري است (تغابن: 9؛ طلاق: 11، نک. بقره: 266؛ بيّنة: 8) که آب آنها هرگز تمام نمي‌شود (محمد: 15). آنهايي که از اين رودها بهره‌مندند به بخشايش خداوند، پايان دشمني و صلح اطمينان دارند. (محمد: 12؛ فتح: 17).
در جهنم:
آب همچنين بخشي از عذاب‌هاي جهنميان است. وحشتناک‌ترين شکل آن «حَميم» است. حميم آبي است جوشان با طعمي ناگوار (ص: 57؛ دخان: 46). عذاب‌هاي ديگري هم با مايعات وجود دارد. به جهنمياني که ناله مي‌کنند و آب سرد مي‌طلبند (اعراف: 50)، آبي همچون مس مذاب، مانند رسوب روغن (کهف: 29) مي‌دهند. اين آب ناپاک و چرکين است و به سختي از گلوي آنان مي‌گذرد (واقعه: 42). چشمه‌هايي هست که به درد و رنج آنها مي‌افزايد، مثل چشمه‌اي که آب جوشان از آن فوران مي‌کند. (غاشيه: 5)
در برنامه‌ي الهي:
آب در نظام مشيت الهي نقشي مستقيم ايفا مي‌کند. يک نمونه ماجراي موسي است که پس از فرار مصر، به دو دختر شعيب کمک کرد تا گلّه‌ي خود را آب دهند (نک. قصص: 23-24). اين واقعه در برنامه‌ي او لحظه‌اي مهم به شمار مي‌رفت، زيرا آغاز مرحله‌ي بازگشت او به مصر به منزله‌ي يک پيامبر بود. ديگري نقشي کليدي است که «آب فرود آمده از آسمان» در غروبِ روزِ پيش از نبرد بدر بازي کرد. باران زمين نرم و ماسه‌اي را زير پاهاي مسلمانان سفت کرد و براي نوشيدن و وضو گرفتن آب در اختيار آنان قرار داد. (نک. انفال: 11)
در تطهير:
قرآن در آيه‌ي 11 انفال به پيوند بين آب و طهارت لازم براي اداي نماز و تعالي در زندگي معنوي اشاره مي‌کند. قرآن در آيه‌ي 43 نساء و آيه‌ي 6 مائده وضو را توصيه مي‌کند و موارد وجوب آن را ذکر مي‌کند. آيه‌ي 42 ص آب را عامل درمان، تقديس و حيات‌بخشي ذکر مي‌کند. پس از آنکه ايوب سال‌ها سختي کشيد، خداوند به او فرمود: «به او گفتيم با پاي خود به زمين بکوب، اينک چشمه‌ساري است سرد و آشاميدني» (ص: 42). آبي که اين چشمه معجزه‌آميز فراهم مي‌کند، تشنگي را فرو مي‌نشاند، او را از بيماري پاک مي‌کند و نشانه‌اي است از اينکه هرچه از او گرفته شده است به او بازگردانده مي‌شود. اين سرنخي است به سوي ابعاد معنوي آب در قرآن که بسيار در سنت صوفيانه، به ويژه در تفکر غزالي (د. 505) و ابن‌عربي (د. 638) به کار رفته است.
در بلاغت:
استعاره‌هايي که آب در آن نقش دارد دلالت‌هاي ضمني آن را برجسته مي‌کند. قلب‌هاي بي‌ايمان از سنگ سخت‌ترند (زيرا هيچ چيز نمي‌تواند از آن پديد آيد)، در حالي که از برخي سنگ‌ها رودهايي جاري مي‌شود، برخي ديگر شکافته مي‌شوند و از آنها آب جاري مي‌شود (بقره: 74). کافر کاملاً جاهل و کور است. او «در تاريکي دريايي ژرف است که موجي آن را مي‌پوشاند و روي آن موجي ديگر است و بالاي آن ابري است، لايه‌هايي از تاريکي است که بعضي روي بعضي ديگر قرار دارد» (نور: 40). سرانجام حتي آب دريا هم در مقايسه با کلمات خداوند ناچيز است، زيرا اگر همه درختان جهان قلم شوند و درياها به ميزان هفت برابر مرکب شوند، نمي‌توانند آنها را بنويسند (کهف: 109؛ لقمان: 27).
نتيجه:
آب با جايگاه اوليه‌ي خود در نظام آفرينش، تنوع اشکال و کاربردهاي آن و معناي نمادين و حقيقي‌اش در تصوير قرآن از پديده‌هاي طبيعي جايگاهي برتر دارد. پويايي ذاتي آب است که آن را منحصر به فرد مي‌سازد. آب واحد است، اما شکل‌هاي گونه‌گون حيات را بارور مي‌سازد. حرکت چرخه حيات از رويش يک دانه به آن وابسته است، آب زمين مرده را حيات مي‌بخشد و بنابراين، نشانه‌اي از قدرت خدا در زنده کردن مردگان است. عبارت پربسامد «آبي از آسمان»، به جاي باران (وَدق، مَطَر)، آب را که به هيچ عرضي محدود نشده است برجسته مي‌سازد.
هر ارجاع و اشاره‌اي به آب طرح معنوي وحي قرآني را تبيين مي‌کند. آب مثل قرآن (تنزيل) از آسمان به منزله‌ي رحمت بر انسان‌ها نازل شده است. آب براي هرگونه حياتي ضروري است و نماد و عامل طهارت روحي است. عارفان در آن وجوه و معاني بي‌شماري يافته‌اند.
منابع تحقيق :
خواننده گرامي! منابع مقاله را در نسخه ي چاپي ملاحظه فرماييد.
منبع مقاله :
مک اوليف، جين دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمه‌ي حسين خندق‌آبادي و ديگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما