نوآوريهاي امام خميني در انديشه سياسي و ديني
نویسنده : دكتر داود ميرزايي مقدم
امام خميني(رحمت الله علیه) با طرح نظام جمهوري اسلامي كه از تلفيق دو ركن ركين اسلاميت و جمهوريت شكل گرفت، باني نوآوري در انديشه سياسي اسلام گرديد. امام خميني(رحمت الله علیه) نظام سياسي اسلام را نه در قالب يك حكومت نخبگان ديني خواستار بود و نه در شكل جمهوري مطلق. او با طرح نظريه »جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كم و نه يك كلمه بيش» مدل جديدي را طراحي نمود كه عموم مسلمانان با حضور انواع گوناگون سلايق سياسي، اقتصادي و فرهنگي در چارچوب كليات نظام سياسي بتوانند قدرت انتخاب داشته باشند. به تعبير ديگر، امام راحل به نوعي دموكراسي ايراني در چارچوب كليت نظام سياسي كشور معتقد بودند.
آنچه اين نظر را تقويت ميكند، موافقت امام خميني با تشكيل مجمع روحانيون مبارز و انشعاب اين جريان روحاني سياسي از جامعه روحانيت مبارز بود كه برخي از بزرگان، اين جدايي را درست نميدانستند، اما امام خميني اين موضوع را تأييد نمودند. امام خميني با طرح موضوع استقلال سياسي، آن هم در سال 1357 كه جهان دوقطبي بر روابط بينالملل حاكم بود، انقلابي در روابط بينالملل به وجود آوردند. امام راحل يك سياستمدار اخلاقمدار بودند كه توانستند با پيوند عرفان و سياست جايگاه ممتازي براي هميشه در تاريخ سياست داشته باشند. ايشان شخصيتي فرهمند (داراي جاذبه كاريزماتيك) و ذوابعاد بودند و شخصيت اين بزرگمرد تاريخ معاصر ايران را ميتوان از مناظر گوناگون تحليل كرد.
با اين وصف، اين موضوع قابل توجه و مهم به جهت اهميت و نو بودن آن، بعد از رحلت امام كمتر مورد توجه قرار گرفت و انتظار ميرود عالمان روشنبين حوزه بيش از گذشته به اين مقوله بپردازند. اين مقاله در حد حوصله خوانندگان نشريه اطلاعرساني درونسازماني (بشري)، به بررسي رهيافت نوآوري در انديشه سياسي و ديني حضرت امام خميني (قدس سره الشریف) ميپردازد.
بسياري از شخصيتهاي غير مسلمان نيز با تأكيد بر عدم گنجايش جريان انقلاب اسلامي در چارچوب محاسبات مادي، بر اعجاز انقلاب اسلامي صحه ميگذارند. «رابرت كالستون» دانشمند كانادايي در اينخصوص ميگويد: «از نظر من كه يك غربي و فرد غير مسلمان هستم اين معجزه است كه يك انقلاب مكتبي و الهي بتواند در جهان امروز اينطور تحقق پيدا كرده و در جهت استقرار عدالت به پيش رود. اين انقلاب بدون شك از جانب خداوند حمايت ميشود.»
تحليلگران تحولات سياسي و اجتماعي جهان كه مسائل انقلاب اسلامي را به طور دائم تعقيب مينمايند به واقعيت فوق به انحاء مختلف اعتراف نمودهاند. مثلا روزنامه انگليسي گاردين طي تحليلي درباره انقلاب اسلامي نوشت: «نقش آيتالله خميني(رحمت الله علیه) در انقلاب عظيمي كه در ايران رخ داد بياندازه مركزي و مهم بود و ترديدي نيست كه آيتالله، سنگ بناي اصلي اين انقلاب بوده است.»
به تعبير دقيقتر، انديشه سياسي بديع امام كه پايه اصلي و عنصر حياتي شروع و استمرار جريان انقلاب اسلامي بوده است نتيجه منطقي تفسير عرفاني ايشان از هستي و معناي وجودي انسان و... ميباشد. امام با بهرهگيري از انديشه نو و ريشهدار الهي خود در صحنه سياست بينالملل نه تنها با توفيق در سرنگوني رژيم قدرتمند پهلوي به هدايت جريان جهاني انقلاب اسلامي پرداخت، بلكه با ارائه تفكري جديد، فرهنگي، كاملاً ديني و الهي و نفي آموزههاي مكاتب مادي «مدنيت غرب را نيز به چالش كشاند.»
به اين لحاظ «نوآوري امام نسبت به دنياي معاصر، قبل از آنكه در سطح عمل سياسي باشد در افق انديشه سياسي اوست.» انديشه سياسي حضرت امام نسبت به دنياي معاصر، داراي نوآوريهاي فراواني است و ميتوان گفت كه نقطه عطفي را براي انديشه سياسي معاصر به وجود آورد. حضرت امام بر مبناي اين انديشه سياسي بديع خود، بزرگترين انقلاب اجتماعي قرن بيستم را كه در نظر تحليلگران بينالمللي در چارچوب معيارهاي سنجش ساير انقلابهاي بزرگ جهان نميگنجيد، به حركت درآوردند. چنان كه ميشل فوكو فيلسوف و جامعهشناس برجسته فرانسوي در نوشتههاي خود با اشاره به سفري كه در كوران حوادث انقلاب (سال 57) به ايران داشته و با اشاره به نظريات برخي از تحليلگران غربي كه جريان انقلاب ايران را عبور يك جامعه غير مدرن و سنتي به مدرن تفسير ميكردند، با معيار قرار دادن وقايع عيني و تحولات جاري كه از نزديك مشاهده نموده مينويسد: من قبول دارم كه از قرن هيجدهم به بعد هر تحول اجتماعي كه اتفاق افتاده در نتيجه بسط مدرنيته بوده اما انقلاب ايران تنها حركت اجتماعياي است كه در برابر مدرنيته قرار دارد. در واقع «فوكو ميپذيرد كه انقلاب اسلامي ايران قدمت دويست ساله اقتدار انديشههاي سياسي غرب را با همه سوابق چند صد سالهاش به چالش كشانده است. اين انقلاب حرف تازهاي دارد و ويژگي بارز انديشه بديع سياسي حضرت امام(رحمت الله علیه) نيز همين است.
شما در انديشههاي سياسي غرب اگر چه اختلافات فراواني ميبينيد اما همه آنها در يك نقطه مشتركاند و آن نفي هويت ديني است. حال آنكه ويژگي بارز انديشه بديع سياسي امام راحل «هويت ديني» آن است كه انديشهاي را فراتر از چارچوب كلان انديشه سكولار غربي مطرح كرد. دقيقاً به دليل برخورداري حضرت امام(رحمت الله علیه) از اين انديشه سياسي نو كه بر مبناي تعاليم اسلامي و فقه غني شيعه استوار گرديده بود انقلاب اسلامي صورت پذيرفت و به همين دليل از ابتدا هر چه زمان بيشتري از مراحل آغاز، رشد و بالندگي انقلاب ميگذشت اين واقعيت بيشتر بر همگان عيان گشت كه «انقلاب اسلامي از همه انقلابها جداست.» بر اين اساس طراح و معمار كبير انقلاب اسلامي همواره با تأكيد بر پيوند عميق و ناگسستني انقلاب اسلامي ايران با آموزههاي اسلامي و تعاليم ديني بر استثنايي بودن آن تأكيد مينمودند، چنانكه در وصيتنامه سياسي و الهي خود با بيان اين مطلب كه «ما ميدانيم اين انقلاب كه دست جهانخواران را از ايران بزرگ كوتاه كرد با تأييدات غيبي پيروز گرديد» تأكيد نمودند: «بنابراين نبايد شك كرد كه انقلاب اسلامي از همه انقلابها جداست؛ هم در پيدايش و هم دركيفيت مبارزه و هم درانگيزه انقلاب و قيام. ترديدي نيست كه اين تحفه الهي و غيبي بود كه از جانب خداوند منان براي ملت مظلوم و غارتزده عنايت شده است...»
امام با بينشي که در سايه شکوفايي استعداد خود با تقوا و زهد و به عبارت ديگر با عرفان به وجود آورده بود، به احکام اسلامي مينگريست. حضرت امام(رحمت الله علیه) در بحث زکات فرمودند: «به نظر من زکات را بايد در يکجا جمع کرد و در اختيار فقيه قرار داد تا به مصرف برساند، مردم هم ميتوانند به مصرف فقرا و کارهاي عمومي برسانند.»
فقهاي ديگر ميفرمايند که بايد زكات را براي فقرا و مصارف عمومي استفاده نمود چه نزد فقيه جمع شود چه نشود. اين بينش که زکات بايد در اختيار فقيه باشد، از آن امام بود و اين در سايه اين انديشه نوآورانه بود که اسلام براي حکومت آمده است. اسلام صرفاً براي وضع قانون نيامده، بلکه براي اداره جامعه آمده است. اين بينش، حکومتي است. از طرف ديگر امام همه فسادها را از طرف قدرتها ميدانست و معتقد بود که اگر قدرتها فاسد باشند جامعه فاسد ميشود و اگر قدرتها صالح باشند جامعه رو به صلاح ميرود. امام راحل با توجه به اين دو ديدگاه، حکومت را در زمان غيبت بر عهده ولي فقيه ميدانست. گر چه ديگران هم مسئله ولايت فقيه را مطرح کردهاند، اما تنها امام خميني به طور مستوفي و همهجانبه، آن را مطرح فرموده است. خدايش رحمت كناد، يادش گرامي و راهش پر رهرو باد!
/س
آنچه اين نظر را تقويت ميكند، موافقت امام خميني با تشكيل مجمع روحانيون مبارز و انشعاب اين جريان روحاني سياسي از جامعه روحانيت مبارز بود كه برخي از بزرگان، اين جدايي را درست نميدانستند، اما امام خميني اين موضوع را تأييد نمودند. امام خميني با طرح موضوع استقلال سياسي، آن هم در سال 1357 كه جهان دوقطبي بر روابط بينالملل حاكم بود، انقلابي در روابط بينالملل به وجود آوردند. امام راحل يك سياستمدار اخلاقمدار بودند كه توانستند با پيوند عرفان و سياست جايگاه ممتازي براي هميشه در تاريخ سياست داشته باشند. ايشان شخصيتي فرهمند (داراي جاذبه كاريزماتيك) و ذوابعاد بودند و شخصيت اين بزرگمرد تاريخ معاصر ايران را ميتوان از مناظر گوناگون تحليل كرد.
با اين وصف، اين موضوع قابل توجه و مهم به جهت اهميت و نو بودن آن، بعد از رحلت امام كمتر مورد توجه قرار گرفت و انتظار ميرود عالمان روشنبين حوزه بيش از گذشته به اين مقوله بپردازند. اين مقاله در حد حوصله خوانندگان نشريه اطلاعرساني درونسازماني (بشري)، به بررسي رهيافت نوآوري در انديشه سياسي و ديني حضرت امام خميني (قدس سره الشریف) ميپردازد.
امام خميني(رحمت الله علیه) و معجزه انقلاب اسلامي
بسياري از شخصيتهاي غير مسلمان نيز با تأكيد بر عدم گنجايش جريان انقلاب اسلامي در چارچوب محاسبات مادي، بر اعجاز انقلاب اسلامي صحه ميگذارند. «رابرت كالستون» دانشمند كانادايي در اينخصوص ميگويد: «از نظر من كه يك غربي و فرد غير مسلمان هستم اين معجزه است كه يك انقلاب مكتبي و الهي بتواند در جهان امروز اينطور تحقق پيدا كرده و در جهت استقرار عدالت به پيش رود. اين انقلاب بدون شك از جانب خداوند حمايت ميشود.»
امام خميني(رحمت الله علیه) ، انقلاب و قدرتنمايي اسلام
امام راحل و انقلاب، دو پديده انفكاكناپذير
تحليلگران تحولات سياسي و اجتماعي جهان كه مسائل انقلاب اسلامي را به طور دائم تعقيب مينمايند به واقعيت فوق به انحاء مختلف اعتراف نمودهاند. مثلا روزنامه انگليسي گاردين طي تحليلي درباره انقلاب اسلامي نوشت: «نقش آيتالله خميني(رحمت الله علیه) در انقلاب عظيمي كه در ايران رخ داد بياندازه مركزي و مهم بود و ترديدي نيست كه آيتالله، سنگ بناي اصلي اين انقلاب بوده است.»
انديشه بديع امام خمینی(رحمت الله علیه) ، موجد انقلابي استثنايي
به تعبير دقيقتر، انديشه سياسي بديع امام كه پايه اصلي و عنصر حياتي شروع و استمرار جريان انقلاب اسلامي بوده است نتيجه منطقي تفسير عرفاني ايشان از هستي و معناي وجودي انسان و... ميباشد. امام با بهرهگيري از انديشه نو و ريشهدار الهي خود در صحنه سياست بينالملل نه تنها با توفيق در سرنگوني رژيم قدرتمند پهلوي به هدايت جريان جهاني انقلاب اسلامي پرداخت، بلكه با ارائه تفكري جديد، فرهنگي، كاملاً ديني و الهي و نفي آموزههاي مكاتب مادي «مدنيت غرب را نيز به چالش كشاند.»
به اين لحاظ «نوآوري امام نسبت به دنياي معاصر، قبل از آنكه در سطح عمل سياسي باشد در افق انديشه سياسي اوست.» انديشه سياسي حضرت امام نسبت به دنياي معاصر، داراي نوآوريهاي فراواني است و ميتوان گفت كه نقطه عطفي را براي انديشه سياسي معاصر به وجود آورد. حضرت امام بر مبناي اين انديشه سياسي بديع خود، بزرگترين انقلاب اجتماعي قرن بيستم را كه در نظر تحليلگران بينالمللي در چارچوب معيارهاي سنجش ساير انقلابهاي بزرگ جهان نميگنجيد، به حركت درآوردند. چنان كه ميشل فوكو فيلسوف و جامعهشناس برجسته فرانسوي در نوشتههاي خود با اشاره به سفري كه در كوران حوادث انقلاب (سال 57) به ايران داشته و با اشاره به نظريات برخي از تحليلگران غربي كه جريان انقلاب ايران را عبور يك جامعه غير مدرن و سنتي به مدرن تفسير ميكردند، با معيار قرار دادن وقايع عيني و تحولات جاري كه از نزديك مشاهده نموده مينويسد: من قبول دارم كه از قرن هيجدهم به بعد هر تحول اجتماعي كه اتفاق افتاده در نتيجه بسط مدرنيته بوده اما انقلاب ايران تنها حركت اجتماعياي است كه در برابر مدرنيته قرار دارد. در واقع «فوكو ميپذيرد كه انقلاب اسلامي ايران قدمت دويست ساله اقتدار انديشههاي سياسي غرب را با همه سوابق چند صد سالهاش به چالش كشانده است. اين انقلاب حرف تازهاي دارد و ويژگي بارز انديشه بديع سياسي حضرت امام(رحمت الله علیه) نيز همين است.
شما در انديشههاي سياسي غرب اگر چه اختلافات فراواني ميبينيد اما همه آنها در يك نقطه مشتركاند و آن نفي هويت ديني است. حال آنكه ويژگي بارز انديشه بديع سياسي امام راحل «هويت ديني» آن است كه انديشهاي را فراتر از چارچوب كلان انديشه سكولار غربي مطرح كرد. دقيقاً به دليل برخورداري حضرت امام(رحمت الله علیه) از اين انديشه سياسي نو كه بر مبناي تعاليم اسلامي و فقه غني شيعه استوار گرديده بود انقلاب اسلامي صورت پذيرفت و به همين دليل از ابتدا هر چه زمان بيشتري از مراحل آغاز، رشد و بالندگي انقلاب ميگذشت اين واقعيت بيشتر بر همگان عيان گشت كه «انقلاب اسلامي از همه انقلابها جداست.» بر اين اساس طراح و معمار كبير انقلاب اسلامي همواره با تأكيد بر پيوند عميق و ناگسستني انقلاب اسلامي ايران با آموزههاي اسلامي و تعاليم ديني بر استثنايي بودن آن تأكيد مينمودند، چنانكه در وصيتنامه سياسي و الهي خود با بيان اين مطلب كه «ما ميدانيم اين انقلاب كه دست جهانخواران را از ايران بزرگ كوتاه كرد با تأييدات غيبي پيروز گرديد» تأكيد نمودند: «بنابراين نبايد شك كرد كه انقلاب اسلامي از همه انقلابها جداست؛ هم در پيدايش و هم دركيفيت مبارزه و هم درانگيزه انقلاب و قيام. ترديدي نيست كه اين تحفه الهي و غيبي بود كه از جانب خداوند منان براي ملت مظلوم و غارتزده عنايت شده است...»
امتياز حضرت امام در طرح حکومت اسلامي
امام با بينشي که در سايه شکوفايي استعداد خود با تقوا و زهد و به عبارت ديگر با عرفان به وجود آورده بود، به احکام اسلامي مينگريست. حضرت امام(رحمت الله علیه) در بحث زکات فرمودند: «به نظر من زکات را بايد در يکجا جمع کرد و در اختيار فقيه قرار داد تا به مصرف برساند، مردم هم ميتوانند به مصرف فقرا و کارهاي عمومي برسانند.»
فقهاي ديگر ميفرمايند که بايد زكات را براي فقرا و مصارف عمومي استفاده نمود چه نزد فقيه جمع شود چه نشود. اين بينش که زکات بايد در اختيار فقيه باشد، از آن امام بود و اين در سايه اين انديشه نوآورانه بود که اسلام براي حکومت آمده است. اسلام صرفاً براي وضع قانون نيامده، بلکه براي اداره جامعه آمده است. اين بينش، حکومتي است. از طرف ديگر امام همه فسادها را از طرف قدرتها ميدانست و معتقد بود که اگر قدرتها فاسد باشند جامعه فاسد ميشود و اگر قدرتها صالح باشند جامعه رو به صلاح ميرود. امام راحل با توجه به اين دو ديدگاه، حکومت را در زمان غيبت بر عهده ولي فقيه ميدانست. گر چه ديگران هم مسئله ولايت فقيه را مطرح کردهاند، اما تنها امام خميني به طور مستوفي و همهجانبه، آن را مطرح فرموده است. خدايش رحمت كناد، يادش گرامي و راهش پر رهرو باد!
پي نوشت :
1. نيكلاس آبركرابي، استفن هيل، برايان. اس.ترنر، فرهنگ جامعهشناسي، ترجمه حسن پويان، چاپ دوم، انتشارات چاپخش، 1370
2. بشيريه، حسين. جامعهشناسي سياسي، تهران، نشر ني، 1376
3. كرايب، يان. نظريه اجتماعي كلاسيك، ترجمه شهناز مسميپرست، تهران، جلد اول، آگه، 1382
4. وصيتنامه الهي سياسي حضرت امام خميني (رحمت الله علیه).
/س