آدمی برای ادامه زندگی از تأمین یک سلسله نیازمندیها از قبیل غذا، مسکن، لباس، اعمال غریزه جنسی ناگزیر است و علاقه به این امور در سرشت او به ودیعه نهاده شده است و در دستورات اسلامی نیز در حد اعتدال به تهیه و تأمین این نیازمندیها ترغیب شده است. خداوند در باب خوردنیها میفرماید:
«یاایهاالذین آمنوا کُلوا من طیّباتِ ما رزقناکُم و اشْکُرواللّه»(1)
«ای مؤمنان! از روزیهای پاکیزهای که به شما دادیم بخورید و خدا را سپاس گویید.»
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
« اِنّ اللّه اِذا اَنْعَم علی عبده بنعمَةٍ اَحبَّ اَنْ یَری عَلیه اَثَرها قیل: کیفَ ذلک؟ قال: یُنَظّفُ ثَوبَه و یُطَیّبُ ریحَه و یُجَصّصُ دارَه و یُکنَسُّ اَفنَیَتَه»(2)
«هنگامی که خداوند نعمتی را به بندهاش عطا میکند دوست دارد اثر آن را در او ببیند. گفته شد که چگونه؟ فرمود: لباسش را پاکیزه
کند، خوشبو باشد، منزلش را گچ کند و درب خانهاش را جارو کند.»
علی علیهالسلام در وصف افراد با تقوا میفرماید:
«مَلْبسَهُمُ اَلاِقتصاد»(3)
«لباس پوشیدنشان در حد اعتدال و میانهروی است.»[نه آنقدر گران قیمت است که شبیه اشراف شوند و نه آنقدر پاره و ژنده که به افراد پست و بیارزش شبیه گردند.]
مطالبی پیرامون استفاده از مسکن مناسب، لباس پاکیزه و مناسب شأن و موقعیت افراد و تشویقاتی که برای تسریع در امر ازدواج پسران و دختران شده است، همه گویای عنایت شرع مقدس به برخورداری انسانها از نعمتهای الهی میباشد.
«جمال» به معنای زیبایی و نیکویی است و «تجمل» به معنای زیبا دوستی و خودآرایی است که مورد تأکید روایات قرار گرفته است و این، غیر از آن چیزی است که در فرهس تعالیم•••ل،ظواهر زندگی و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسایل دنیوی که از آن به «تجمل گرایی» تعبیر شده است، مذموم است. انسانی که به تجمّلات عادت کرد نمیتواند سختیهای راه خدا را تحمّل کند، نمیتواند همنشینی و معاشرت با مردم فقیر و مستمند را شیوه اجتماعی خود قرار دهد، بناچار بتدریج از توده مردم فاصله گرفته و نسبت به دردمندان و محرومان بیتفاوت خواهد شد.
عوامل تجم
1 ـ مُترفین
س تعالیم اسلام، توجه مفرط به ظواهر زندگی و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسایل دنیوی که از آن به «تجمل گرایی» تعبیر شده است، مذموم است. انسانی که به تجمّلات عادت کرد نمیتواند سختیهای راه خدا را تحمّل کند، نمیتواند هم شخصیت حقیقی خود غافل شدهاند تحت تأثیرزندگی آنها قرار میگیرند و در نهایت بیبندوباری، اسراف و بیاعتنایی به اصول انسانی و نیز فسق رونق میگیرد.
مرفّهین بیدرد، با لباسهای متنوع و رنگارنگ و ساختمانهای مجلّل و اتومبیلهای آخرین مدل و آنچنانی در جامعه حاضر شده، به فساد پرداخته و زمینه سقوط معنوی و ارزشی جامعه را فراهم میآورند. خداوند میفرماید:
«و اِذا اَرَدْنا اَنْ نُهْلِکَ قَریَةً اَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها»(4)
«و چون بخواهیم قریهای را هلاک کنیم ثروتمندانش را فرمان دهیم تا در آنجا تبهکاری کنند.»
2 ـ رهبران فکری و اجتماعی جامعه
«الناسبأُمَرائهماَشبهمِن آبائهم.»(5)
«مشابهت مردم با امیران و زمامداران خود بیش از شباهتی است که به پدران خود دراند.»
متأسفانه گرایش به تجمل گرایی و رویآوردن به فرهنگ تظاهر و تجمل در بین عدهای که زندگی آنان میتواند برای دیگران الگو و یا حداقل تسکینی برای ناگواریهای دیگران باشد به شدت رشد یافته و در ساختن ساختمانهای مجلّل و استفاده از جلوهها و نماهای شیک به رقابت پرداختهاند.
اگر مردم باورشان شود که مسؤولان کشور گرفتار تجملگرایی و تشریفات زندگی شخصی هستند و سیره حکومتی علی(ع) را به فراموشی سپرده و زهد و سادهزیستی را کنار گذاشتهاند، نسبت به اصل نظام اسلامی و حقّانیت سخن و راه آنها بدبین خواهند شد.
امام باقر علیهالسلام در خصوص شیوه حکومتی علی(ع) میفرماید:
«و لَقَد وَلِیَ (علیُّ) خَمسُ ِسنین، ما وَضَع آجرةً علی آجرةٍ و لا لِبْنةً علی لبنةٍ و
لاقُطعقَطیعاولااَورثَبیضاءولاحَمرا»(6)
«علی علیهالسلام پنج سال زمـامداری کـــرد و درآن مـــدت [بــرای خــود[ آجری روی آجــری ننـهـاد؛ خشـتـی را روی خشـت نـگـذاشـت،] ساخـتـمانـی بـرای خود نساخت ] گـلـه گـوسفـنـدی تـهیـه نـکرد و هـیـچ چـیز [از مال دنیا [به ارث نگذاشت.»
اگر این سیره حکومتی در نظام اسلامی مورد توجه و اهتمام بعضی از مسؤولان قرار گیرد و در دوران قبول مسؤولیت از ساختمان سازیهای غیرمتعارف و خلاف انتظار و راهاندازی مزارع و کارگاههای شخصی، اجتناب کنند، بسیاری از توقّعات و نارضایتیهای مردمی کاهش مییابد و یقین میکنند که در نظام اسلامی، عدالت اجتماعی در بین همه اقشار جامعه حکمفرماست. علی (ع) میفرماید:«اِنّ اللّهَتعالی فَرَضَ عَلی اَئمةِالعَدلِ اَنْ یُقَدّرُوا اَنْفُسهمْ بِضَعْفةالنّاس کَیلا یَتَبَیّغَ بِالفَقیر فَقَره»(7)«خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که زندگی خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند که رنج فقر، مستمندان را ناراحت نکند.»
در شرح حال فقیه بزرگوار مرحوم آیتا.. وحید بهبهانی مینویسند: «روزی یکی از عروسهای خود را مشاهده کرد که پیراهنی رنگارنگ از نوع پارچههایی که معمولاً زنان اعیان و اشراف آن عصر میپوشیدند، به تن کرده است. فرزندشان (مرحوم آقا محمد اسماعیل شوهر آن خانم) را مورد ملامت قرار دادند، او در جواب پدر این آیه قرآن را خواند: قُلْ مَن حَرَّمَ زینَةَاللّهِ التّی اَخْرَج ِلعَبادِه و الطّیِّباتٍ مِنالِرزْقِ؟ یعنی «بگو چه کسی زینتهایی را که خدا برای بندگانش آفریده و همچنین روزیهای که پاکیزه را تحریم کرده است؟»، ایشان جواب دادند من نمیگویم خوب پوشیدن و خوب نوشیدن و از نعمتهای الهی استفاده کردن حرام است، خیر در اسلام چنین ممنوعیتهایی وجود ندارد، ولی یک مطلب دیگر هست و آن اینکه ما و خانواده ما به اعتبار اینکه پیشوای دینی مردم هستیم وظیفه خاصی داریم، خانوادههای فقیر وقتی که اغنیا را میبینند که از همه چیز برخوردارند طبعا ناراحت میشوند، یگانه مایه تسکین آلامشان اینست که خانواده «آقا» در تیپ خودشان هستند؛ اگر ما هم در زندگی به شکل تیپ اغنیا در آییم این یگانه مایه تسکین آلام هم از میان میرود. ما که قادر نیستیم عملاً وضع موجود را تغییر دهیم لااقل از این مقدار همدردی مضایقه نکنیم.»(8)
حالا چه بهتر که همسران مسؤولان در مراسم عروسی و جشنها بگونهای لباس بپوشند و در حدّی طلا و جواهرات بر خود بیاویزند که سؤالبرانگیز نباشد؛ مجالس عروسی فرزندان و مهریه و جهیزیه دختران خود را به شکلی تعیین کنندکه از سطح طبقه متوسط جامعه بالاتر نباشد.
3 ـ صدا و سیما و مطبوعات
آثار تجمّل گرایی
1 ـ غفلت از یاد خدا
افراط در تجمّل و دلگرمی بیش از حدّ به زخارف مادی، موجب قساوت قلب میشود و درنتیجهتمامیروزنههای ورود «یادخدا» مسدود شده و خدا فراموشی بر انسان عارض میشود.وابستگی بیش از حدّ به بهرهبرداری از امکانات تشریفاتی در افراد و مسؤولان و معتاد شدن به آن موجب میشود تا حق و فضیلتهای انسانی در مقابل آدمی بیارزش گشته و تن به عدالت اجتماعی و انصاف ندهد. در اینجاست که بتدریج ارزشهای اسلامی و انسانی وارونه شده و در جهت منفی متجلی میشوند.
آیا هیچ دیدهاید که افراد تجمّلگرا پس از غفلت از یاد خدا، به «بهانهگیری» روی آورده و هر روز تازهای را طلب میکنند؟ قوم موسی(ع) پس از آنکه خداوند «منّ و سلوی»(9) به آنها عطا کرد، به جهت ناراحت کردن موسی و بازگشتن به مصر، به بهانهگیریپرداختند و گفتند: «لَنْ نَصْبر علی طعام واحد فادع لنا ربّک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها»(10) «ما هرگز راضی نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم، از خدا بخواه که از گیاهان زمین از سبزیجات خیار، سیر، و پیاز برای ما برویاند.» طبیعی است که با مردمی دارای چنین روحیهای، موسی نمیتواند رسالت سنگین خود را به نحو احسن انجام دهد و ممکن است در بین راه او را تنها گذارند. از این رو خداوند که میدانست آنها گرفتار روحیه رفاه طلبی و خوشنشینی هستند، فرمان داد وارد شهر شده و تمام خواستههای خود را تأمین کنند. آنگاه خداوند در همان آیه سرانجام ملتی این چنین را که با روح راحت طلبی بهانهگیری میکنند، اینگونه بیان میکند: «ضُرِبَتْ علیهمالذلة والمسکنة و باؤا بِغَضَبٍ مناللّه» «خداوند مُهر ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زد و گرفتار غضب پروردگار شدند.» در اینجا یک سؤال مطرح میشود و آن اینکه تنوّع در بهرهبرداری از نعمتهای مادی جزء خواستههای طبیعی بشر است. طبیعی است که انسان پس از مدتی از غذا و سایر اشیاء یکنواخت خسته میشود و این عمل خلافی نیست که بنیاسرائیل مورد سرزنش قرار گرفته باشند؟ در پاسخ باید توجه داشت که تنوع طلبی گاهی به صورت افراط است و گاهی صورت طبیعی دارد. بنیاسرائیل جنبه افراطی آن را دارا بودند و الاّ خـداوند بشر را به خاطر یک خواسته طبیعی سرزنش نمیکند.(11)
2 ـ فاصله گرفتن از توده مردم
سلمان فارسی(ره) میگوید:
رسول خدا(ص) مرا به هفت چیز سفارش کرد بطوری که در هیچ حال آنها را رها نکنم... فقرا را دوست داشته باشم و به آنها نزدیک شوم»(12)
3ـ بیاثرشدن مواعظ مسؤولین برای مردم
آنگاه که گرایش به بهره برداری از مظاهر دنیوی در بین مسؤولان و آشنایان به اخلاق
پیامبر و امامان و خانواده آنها رشد یابد و به گفتههای خود عمل نکنند، سادهزیستی و سادهپوشی را کنار گذارند و در مجالس و محافل با لباسهای آنچنانی و غیرمنتظره عموم حضور یابند، از اعتبار و ارزش عمومی فرو میافتند و نصایح و ارشادات آنها بیاثر خواهد شد و مصداقی از «عالِم غیر عامِل» میگردند. خداوند در سؤالی همراه با توبیخ میفرماید: «اَتَأمُرُونَ النّاسَ بِالبِّر و تَنْسَونَ اَنْفُسَکُم»(13)
«آیا مردم را به خوبی و نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید؟»
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«اِنَّ العالِم اذا لمْیَعْمَل بِعِلْمِه زَلَّتْ موعظتُه عَنِ القُلُوبِ کما یَزِلُّ المَطَرُ عَنِالصَّفا»(14) «هر گاه که عالم به علم خود عمل نکند موعظهاش از دلها لغزیده و فرو افتد همانگونه که باران از روی سنگ صاف فرو افتد.» خلاصه اینکه اگر مردم باورشان شود که مسؤولان کشور گرفتار تجمّلگرایی و تشریفات زندگی شخصی و یا اداری هستند، نسبت به اصل نظام و حقّانیت سخن آنها بدبین و سست میشوند و به تدریج نسبت به احکام اسلامی بیاعتقاد خواهند شد.
4 ـ پوچی و بیهدفی در زندگی
بدیهی است که تهیه این وسایل با هزینههای کمرشکن امروز، کار آسانی نیست.به تمام آنها نمیتوانند برسند و به قسمتی از آنها نیز قانع نیستند و در هر حال تمام افکار و انرژیهای خود را در این جهت بکار میگیرند و در نتیجه از اهداف اصلی خلقت خویش (یعنی تربیت و اتّصاف به محاسن و مکارم اخلاقی) و داشتن هدف مشخص و آرامش روحی لازم فاصله میگیرند و زندگی را فقط در مثلثِ، خوردن، خوابیدن و تجملات خلاصه میکنند. اینگونه افراد با دلهره و اضطراب زندگی میکنند، به همه بدبین هستند، شخصیت را در طلا و جواهرات زیاد، مبل و دکوراسیون و مهریه بالا و جهیزیه سنگین میدانند، از غذای روح غافل میشوند؛ اثر ایمان در زندگی آنها کمرنگ و ضعیف میگردد و خلاصه به هر چه نگاه میکنند آن را توخالی و بیمحتوا میبینند. رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید:
«مَنْ اَتْبَعَ بَصَرهُ بِما فی اَیدی النّاسِ طالَ هَمُّهُ وَ لَمْیَشْفِ غیظُهُ».(15)
«کسی که چشم خود را برای نگاه کردن به اموال و ثروت دیگران بگشاید، اندوهش طولانی خواهد شد و خشمش هرگز شفا نمییابد.»
مهمتر از همه اینکه گرفتار اضطراب و دلهره شده و در حفظ و نگهداری وسایل لوکس و تجملاتی زندگی خود، نگران میشوند و هر روز آرزو میکنند تا زندگی آرام و بی دغدغهای داشته باشند.
5 ـ روی آوری به درآمدهای نامشروع
و نیز از طرفی پول حرام اثر منفی خود را بر روح افراد خانواده گذارده، بیایمانی، بیقیدی و بیارادگی را برایشان به ارمغان میآورد.
چند تذکر:
الف: یکی از شیوههای جایگزینی روحیه استفاده از مظاهر مادی در حد اعتدال این است که زن و مرد زندگی خود را بر محور «قناعت» و «صرفهجویی» پایه ریزی کنند.
مهمترین نقش از آنِ زن است. او میتواند با بکارگیری هنرهای فطری خویش ـ که خداوند در وی به ودیعت نهاده است ـ با کمترین امکانات، بهترین، باصفاترین و پرامیدترین خانوادهها را ایجاد کند. صرفهجویی در مقدار پخت غذا، پوشیدن لباس، خرید نان و یا سفرههایی که به بهانههای مختلف با نام «ختمانعام» پهن میشود، با درایت و کیاست زن خانه امکان پذیر است. در محیط خانواده اگر روحیه قناعت حاکم باشد و زن و مرد زندگی خود را بر اساس «آنچه که دارند» تنظیم کنند، بسیاری از مشکلات و ناراحتیهای روحی ـ روانی آنها حل خواهد شد.
زن چون یکی از دو رکن اصلی خانواده و نیز مدیر داخلی خانه است، باید بنای زندگی را بر اقتصاد و اعتدال پایهگذاری کند و از شوهرش بیش از توان مالیش توقع نداشته باشد و او را به خرید بعضی اشیاء لوکس، تشریفاتی و تجملاتی وادار نکند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«هر زنی با شوهرش مدارا نکند و او را به [تهیه] چیزی و [انجام] کاری که توان آن را ندارد، وادار کند، هیچ عمل و کار خوبی از او قبول نخواهد شد و در قیامت خدا را در حالی ملاقات خواهد کرد که بر او خشمگین است.»(16)
از اینرو به خواهران متأهل توصیه میکنیم که به صفا و معنویت زندگی خود بیش از رونق مادی و تجملات ظاهری غیرضروری بیندیشند و از زندگی خود مأمن و مأوایی با صفا و صمیمی بسازند نه محل نمایش انواع لوازم تجمّلی! و نیز این را بدانند که «وفای به نذر» اگر به صورت سفرههای رنگین «ختم انعام» که همه شرکت کنندگان با بهترین لباس و آرایش و بیشترین طلا و جواهر، به خودنمایی به کنار آن آمدهاند باشد، تبدیل به «ریا»، «اسراف» میشود و ارزش معنوی آن را میکاهد.
ب: اگر چه فرزندان ما برای رشد فکری و پیشرفت درسی به لوازم بازی و لوازمالتحریر نیازمند میباشند، اما نوع و نحوه انتخاب و توجیه نکردن فرزندان میتواند آثار نامطلوب به دنبال داشته باشد. افراط والدین در خرید لوازم بازی، لوازمالتحریر و خوراکیهای غیرمفید ـ و چه بسا مضرّـ موجب آن میشود که فرزندان ـ بویژه دختران ـ با تعریف همراه غرور و فخر فروشی برای همشاگردیها و دوستان خود، موجبات تحقیر، توقّع و حقارت آنها را فراهم آورند. از اینرو لازم است والدین و مربّیان در تهیه اینگونه ابزار و لوازم موقعیت شاگردان کلاس و دوستان فرزندان خود را مراعات کنند و هر چه را که آنها خواستند برایشان تهیه نکنند و زمینه تجملگرایی را در فرزندان خود نابود نمایند.
ج: مادری که فقط به خریدن، پوشیدن لباس و تغییر نمای خانه و لوازم خانگی بویژه از نوع خارجی و لوکس بیندیشد، علاوه بر بازماندن از هدف اصلی تربیت، ناتوانی و عدمِ غنای روحی و روانی فرزندان خود را تقویت کرده است زیرا این فرزندان در محیط اطرافشان فقط با ارزشهای مادی سروکار داشته و از ارزشهای انسانی و اسلامی بیخبر ماندهاند.
پى نوشتها
1 ـ آیه 172، سوره بقره.
2 ـ وسایلالشیعه، ج3، ص341.
3 ـ نهجالبلاغه، صبحیصالح، خطبه193، ص303.
4 ـ اسراء، آیه16
5 ـ تحفالعقول، ص208.
6 ـ امالیصدوق، ص250.
7 ـ نهجالبلاغه، صبحیصالح، خطبه209، ص325.
8 ـ سیری در نهجالبلاغه، شهید مطهری، ص229.
9 ـ غذایی از غذاهای بهشتی.
10 ـ سورهبقره، آیه61.
11ـاقتباسازتفسیرنمونه،ج1،ص190.
12 ـ وسایلالشیعه، ج6، ص309.
13 ـ سوره بقره، آیه44.
14 ـ اصول کافی، ج1، ص44.
15 ـ تفسیر صافی، ص350.
16 ـ بحار، ج103، ص244.
ماخذ :
اصول کافی
تفسیر صافی
بحارالانوار
وسایلالشیعه
نهجالبلاغه,صبحیصالح
تحفالعقول
امالیصدوق
سیری در نهجالبلاغه,شهید مطهری
تفسیرنمونه