بايسته‌هاي سـلوك منتظران از منظر شيخ مناجاتيان

اهل معرفت، اولياي حق را از نظر شكل و شيوة سلوك الي الله به دو دسته تقسيم كرده‌اند: خراباتيان (جمالي)، مناجاتيان (جلالي). خراباتيان، عارفاني هستند كه محو جَذَبات جمال الهي بوده، سير و سلوك را با شوق و جذبة حضرت حق آغاز كرده، طيّ مقامات مي‌نمايند. اينان را «عشق» و «جمال الهي» به پيش مي‌برد. امّا مناجاتيان بيشتر تحت تأثير مهابت، خوف و جلال حضرت حق قرار گرفته، بر اثر توجّه به عظمت ذات حق تعالي از بارقه‌هاي خوف و خشيّت اثر پذيرفته، راه حق را
سه‌شنبه، 22 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بايسته‌هاي سـلوك منتظران از منظر شيخ مناجاتيان
بايسته‌هاي سـلوك منتظران از منظر شيخ مناجاتيان
بايسته‌هاي سـلوك منتظران از منظر شيخ مناجاتيان

نويسنده: عبدالحسن تركی

اشاره:

اهل معرفت، اولياي حق را از نظر شكل و شيوة سلوك الي الله به دو دسته تقسيم كرده‌اند: خراباتيان (جمالي)، مناجاتيان (جلالي). خراباتيان، عارفاني هستند كه محو جَذَبات جمال الهي بوده، سير و سلوك را با شوق و جذبة حضرت حق آغاز كرده، طيّ مقامات مي‌نمايند. اينان را «عشق» و «جمال الهي» به پيش مي‌برد.
امّا مناجاتيان بيشتر تحت تأثير مهابت، خوف و جلال حضرت حق قرار گرفته، بر اثر توجّه به عظمت ذات حق تعالي از بارقه‌هاي خوف و خشيّت اثر پذيرفته، راه حق را با سوز و گداز مي‌گذرانند. مطالعه و دقت در آيين سلوك و هم چنين حالات و آثار حضرت آيت‌الله العظمي ملكي تبريزي(رحمت الله علیه) خصوصاً دو اثر سترگ او المراقبات و اسرار الصلوة بيانگر و نشان‌دهندة مناجاتي بودن اين «وليّ خدا» است. در اين گفتار ضمن معرفي كوتاه و سيري گذرا بر حيات نوراني اين «شيخ مناجاتيان» نكته‌هايي ناب و نوراني و رهنمودهايي روشنگر از آن جناب با مروري بر دو اثر گران ارج وي يعني المراقبات و اسرار الصلوة با عنوان «بايسته‌هاي سلوك منتظران» د تقديم مي‌شود.

زندگي‌نامه

عارف كامل و فقيه صاحبدل، مرحوم آيت‌الله ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي در خانواده‌اي پارسا و در عين حال ثروتمند در تبريز به دنيا آمد. بنا به آنچه كه دربارة ايشان در يادنامه‌هاي معاصر آمده:
خانوادة ايشان از تاجران آن سامان بودند. پدرش مرحوم «حاج ميرزا شفيع» در ابتدا عامل مضاربة «ناصرالدين شاه» بود. امّا در پايان موفق شد كه در خدمت يكي از عالمان اهل باطن توبه كرده و از راه گذشته باز گردد و در معيّت آن مرد خدا، مراتبي از تهذيب نفس را بپيمايد.
مرحوم ميرزا جواد آقا، مقدّمات علوم ديني را در زادگاه خود ـ تبريز ـ گذراند. آنگاه جهت تكميل تحصيلات و پرتوگيري از مشكات انوار ولايت علوي(علیه السلام)) به نجف اشرف كوچيد. وي سالياني در آستان آن مدينة علم به دانش اندوزي در محضر بزرگان و پالايش دل و جان خود پرداخت تا اينكه در ساية عنايات اميرمؤمنان(علیه السلام)) و مجاهدات فراوان به مقام منيع اجتهاد در درس و جهاد با نفس و به مقامات معنوي و كمالات ظاهري و باطني راه يافت. از استادان وي مي‌توان از فقيه فرزانه مرحوم آيت‌الله حاج آقا رضا همداني، صاحب مصباح الفقيه، مرحوم آخوند خراساني، مرحوم محدّث نوري و عارف كامل، مرحوم ملّا حسينقلي همداني(رحمت الله علیه) نام برد.
باري چنان چه اشارت رفت مرحوم «ميرزا جواد آقا» به موازات تحصيل علوم ظاهري و رسمي از تربيت و خودسازي غافل نبوده و پيراستگي نفس و آراستگي جان را سرلوحة مرام و منش خود قرار داده و به حكم آن كه «جوينده، يابنده است» سرانجام توفيق شرفيابي به محضر مرحوم آيت‌الله آخوند ملّاحسينقلي همداني را مي‌يابد و مدّت 14 سال در خدمت اين آيتِ نور به سير و سلوك مي‌پردازد. اين توفيق، سرفصل جديدي را در حيات نوراني او مي‌گشايد. محصول 14 سال حشر و نشر با اين مرد خدا، ارمغان «توحيد» و «ولايت» براي اين سالك وادي ايمان و عرفان مي‌باشد. دربارة استاد و مربّي نفس ايشان (مرحوم ملّا حسينقلي همداني) در اين نوشته جاي پرداختن نيست و تنها به ذكر يك سخن از عارف تبريزي دربارة استاد خود بسنده مي‌كنيم: «مرا شيخي بود جليل‌القدر، عارف عاملِ كامل(رحمت الله علیه)، كه كسي را نظير او در اين مراتب ـ توحيد ـ نديدم.»1 ضمناً مطالعة كتاب شمع جمع را در شناخت اين مرد خدا به دوستان توصيه مي‌كنيم.

آيين سلوك

دربارة مرحوم ميرزا جواد آقا نقل شده كه، ايشان در معرفت حضرت حق و عبادت پروردگار، آيتي عجيب بود، تا حدّي كه سوز و گداز و نيايش‌هاي شبانة او زبانزد خوّاص مناجاتيان است. در اين راستا عدّه‌اي او را از بُكّائون عصر (= بسيار گريه‌كنندگان زمانة خويش) به شمار آورده‌اند. در آيينة دانشوران دربارة وي گفته شده كه: سه ماه رجب، شعبان و رمضان را پيوسته روزه مي‌گرفت و چنين شنيدم كه در قنوت نمازهاي مستحبّي مكرّر اين بيت [حافظ] را مي‌خواند.
ز آن پيشتر كه عالم فاني شود خراب
ما را ز جام بادة گـلگلون خراب كـن2
شاگردان او اظهار داشته‌اند سخنان ايشان چون از دلي سوخته برمي‌آمد مانند اخگر پاره‌اي در هيزم هستي مستمعان تأثير مي‌كرد و آنان را به جوش و خروش درمي‌آورد و دل‌هاي شنوندگان را آنچنان با موعظه‌هاي آتشين شعله‌ور مي‌ساخت كه آنان را به دنيايي ديگر داخل و واصل مي‌كرد و تا چندي از سُكرِ سخنانش بي‌خود و مست مي‌شدند و اين نبود جز بارقه‌هايي از دل سوخته و جان ساختة ميرزا.
هم چنين اين خاطره دربارة شب‌هاي او شنيدني است كه: «شب‌ها تا به سحر دل از دست داده و مست در صحن خانه قدم مي‌زد و زبانش به اين بيت مترنّم بود:
گـر بـشـكافند سراپاي من
جز تو نيابند در اعضـاي من3
و گاهي نيز تا به سپيده‌دم همراه با هستي ذكر «لاحول و لا قوّة إلاّ بالله العليّ العظيم» مي‌گفت. عارف تبريزي پس از بازگشت از نجف 8 سالي را در زادگاه خويش به فعاليت‌هاي ديني، ارشادي و تربيتي پرداخت، تا آنكه آشوب و آفت مشروطه فضا را بر وي در آن سامان تنگ ساخت و او با هدايت الهي، قم را برگزيد و در اينجا بود كه اين گوهر گران ارج گمنام از صدف سكوت بدر آمد. با تلألو و تشعشع‌اش، دل‌ها و خردها را به خود خيره ساخت و فصلي ديگر در دفتر حيات او رقم خورد و آثار و بركات وجودي او ظهور كرد.
سرانجام اين عارف عامل پس از عمري خدمت به شريعت مطّهر و دستگيري از نفوس پاك و مضطرّ و تربيت شاگرداني شايسته در سحرگاه يازدهم ذي‌الحجّه سال 1343 ق. برابر با 1304، مصادف با عيد قربان در سن 65 سالگي دنياي فاني را به سوي حيات جاويدان رها كرد و در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد. نقل است كه عارف بي‌نظير معاصر ـ حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) ـ كه خود از دست پروردگان حوزة عرفان اين مردِ خدا بود، بارها بر سر تربت ايشان حاضر مي‌شد و با گوشة عمامة خود غبار از تربت پاك او برمي‌گرفت.4

بايسته‌هاي سلوك منتظران

در اينجا مروري كوتاه و سيري گذرا بر المراقبات ـ كه برنامة سلوك هر شيعة دوستدار معرفت مدار است ـ كرده، نكته‌هايي نوراني و نسخه‌هايي عرفاني در ارتباط با توسّل و معرفت به امام‌زمان(علیه السلام)) برگزيده، تقديم مي‌كنيم باشد كه مطالعة آنها بيش از پيش بر شناخت و معرفت و ادب ما سبت به آن موعود مهربان بيفزايد.

1. شب نيمة شعبان

مرحوم ميرزا در آداب و اعمال اين شب عزيز مي‌آورد: «يكي از اعمال اين شب نزديكي جستن به امام زمان، حجّت عصر، وليّ امر، وارث پيامبران، مظهر عدل خدا، رابط آسمانيان و زمينيان، سلطان بزرگ، مولاي كريم، امام و مولاي ما حضرت مهدي(علیه السلام)) است كه مي‌توان با زيارت، مناجات، عرض شوق و شكايت... به آن حضرت نزديك شد. انسان بايد در اين شب بينديشد كه چه سعادت‌هايي را به جهت غيبت او از دست داده و به بيگانگان بنگرد كه چگونه در قلمروي او تصرّف نموده و حقّ حكومت او را غصب كرده و بر دوستدارانش حكمراني مي‌كنند آنگاه از تمام اين مسائل به درد آمده، به خداوند شكايت كند و او را با سوز دل صدا زده، فرجش را بخواهد و بر آستان خدا بگريد و از او بخواهد تا بر وي منّت نهاده، ديدار جمال، فرمانبرداري كامل و رسيدن به خشنودي او را نصيبش نمايد و مانند كسي كه قبل از تولّد، پدر خود را از دست داده و پيوسته منتظر آمدن اوست؛ در تمام حوادث او را به ياد آورد. در اينجا عارف تبريزي تمثيل كوتاهي را جهت ملموس كردن مطلب مي‌آورد و در پي آن است كه بگويد شيعة امروز كودك يتيمي است كه پدر و سرپرست خود را در آشوب و فتنة بازار دينا گم كرده است و تنها با ياد و نام پدر است كه قدرت مي‌گيرد و قوّت مي‌يابد. او مي‌نويسد: «برادري داشتم كه بعد از فوت پدرم به دنيا آمد، بعد از اين كه فهميد پدرش از دنيا رفته است، در اين پندار بود كه پدرش زنده است. لذا در هر كاري او را به ياد مي‌آورد و اين كه او مي‌آيد و چنين و چنان مي‌كند... تو نيز نبايد پدرت را بيش از امام خود ـ‌كه پدر روحاني و حقيقي توست ـ دوست بداري. كارها و سخنانت بايد نشان‌دهندة اين حالت باشد كه امام خود را از دست داده و منتظر ظهور و خواهان وصال او هستي. در زمان غيبت آن چنان وفاداري از خود نشان بده كه ادّعاي وابستگي‌ات را به آن حضرت تصديق كند [ضمناً] هدف تو از آرزوي ديدار او نبايد چيزي جز ظهور و ديدار او باشد. زيرا خود ديدار و نزديك شدن به او، بالاترين هدف‌ها بوده و بقيّة اهداف، مقدمّه‌اي براي رسيدن به اين هدف است.»13

2. روز عيد فطر

اسوة سالكان در مراقبات روز عيد فطر مي‌نويسد:
«[يكي از اعمال اين روز] دعاي ندبه است. مؤمني كه صاحب‌الزّمان((علیه السلام)) را امام خود مي‌داند و در عصر غيبت، غصب حاكميت او از ناحية دشمنان و همچنين تنگناي شيعيان را در حكومت كافران و بدكاران مي‌بيند؛ بايد شادماني او به غمي سنگين، خندة او به گريه و عيد او به عزا تبديل شده و دعاي ندبه بخواند و مانند مادر بچه مرده بگريد و براي فرج او دعا كند.»14
شيخ مناجاتيان همچنين در آداب نماز عيد مي‌آورد: «هنگام برپايي نماز عيد، مصيبت غيبت او را به ياد بياور كه امامت نماز عيد از حقوق مخصوص امام‌زمان(علیه السلام)) و اقامة آن از كارهاي معروف اوست. آيا اين مصيبت نيست كه به جاي نماز با امام(علیه السلام)) با ديگران نماز مي‌گزاريم؟ اگر به جاي ديگران، امام زمان(علیه السلام)) خطبه‌هاي نماز عيد را مي‌خواند چه حالي داشتيم؟ اگر او در ميان ما بود، روزگار ما با امروز چقدر فرق داشت! به آنچه كه در روايات دربارة او آمده تأمّل كن [مسائلي مانند] بركات و انوار زمانِ حضورِ او، گسترش عدالت، عزّت اسلام، احترام قرآن، تكامل عقل‌ها، تزكية جان‌ها... آنگاه با صداي بلند به او خطاب كرده و با زبان شوق به حضرت قدس او عرضه بدار:
اي پسر احمد! آيا به سوي تو راهي هست تا ملاقات شوي... آقاي من! آقاي من! طولاني شدن فراق شما مرا كشته و اميد وصال شما زنده‌ام مي‌كند و چرا چنين نباشد اگر وعدة ظهور شما نبود تاكنون از ميان رفته بوديم.آقاي من! زمان سپري شد و به آخر رسيد و ما هنوز منتظر امر شما بوده و با ياد شما زندگي كرده و نشانه‌هاي ظهورتان را جست‌وجو مي‌كنيم.آقاي من! آنگاه كه دربارة وصال و لذّت ديدارتان مي‌انديشم و هم چنين دربارة كساني كه آنان را در پناه خود گرفته، به ايشان احسان كرده و به ديدار جمالت مشرفّشان كرده‌اي و با نوشاندن جام‌هاي توحيد بر آنان منّت نهاده‌اي مي‌انديشم؛ نزديك است قلبم از حسرت شكافته شده و از غيرت دوپاره شود... بر من سخت است كه ببينم ديگران در برابر تو، در قلمروت ـ به ناحق ـ تصرّف و بر شيعيانت حكومت مي‌كنند. شيعيان و دوستدارانت به تو پناه آورده و از تو كمك مي‌خواهند امّا پاسخي نمي‌شنوند. پناه بر خدا از اين مصيبت‌هاي دردناك و سختي‌هاي فراوان. «انّا لله و انّا اليه راجعون» از مصيبت فقدان و نبود تو و درازاي غيبتت؛ در حالي كه گرگ‌ها از هر سو برشيعيانت مانند رمه‌اي بي‌صاحب حمله ور شده و آنها را مي‌درند.سررو من! اينها اندكي از مصيبت‌هاي ما بود. امّا ناراحتي‌هاي شما به خاطر اين مصيبت‌ها از ما سخت‌تر بوده و دل شما را بيشتر به درد مي‌آورد. زيرا از عطوفت و رأفت شما نسبت به شيعيان و هم چنين از غيرت و قلب مهربان شما به خوبي آگاهيم. مگر جدّ شما اميرمؤمنان(علیه السلام)) نبود كه از ربودن خلخال زني ذمّي به دست سپاهيان معاويه به درد مي‌آمد و شِكوه مي‌كرده و مي‌فرمود: «اگر مسلماني از اين خبر بميرد، سزاوار سرزنش نيست» پس حال شما چگونه است وقتي بدانيد بر زنان مسلمان چه مي‌رود؟»15

3. روز عيد قربان

آن بزرگ، در اعمال و آيين عيد قربان دوباره دل‌ها را متوّجه آخرين حجّت خدا مي‌نمايد و لزوم توجّه به ايشان را يادآور شده و مي‌نويسد:
«مستحّب است كه بعد از نماز عيد، دعاي ندبه خوانده شود، دعايي كه به ما مي‌گويد چگونه در اين روز به ياد امام زمان خود بوده، چگونه براي از دست دادن امام خود گريان و اندوهناك باشيم. اگر بتواني بايد سعي كني در تمام اين روز به ياد مولايت باشي و نگذاري مراسم عيد، تو را از اين مهم باز دارد و اگر به جهت حضور مردم نمي‌تواني آن را به خوبي انجام دهي [حداقل] سعي كن در باطن با پروردگار مأنوس بوده و حتّي ارتباط و دل‌مشغولي تو با مردم نيز با اجازه و رضايت او باشد.»17
چنان كه در باب پاره‌اي از اعمال تاسوعا و عاشورا نيز مي‌آورد: «تاسوعا و عاشورا را روزهاي مصيبت خود قرار بده و در اين دو روز با امام زمانت در عزا و سوگ مشاركت كن كه آن جناب مصيبت جدّشان را در هيچ روزي فراموش نمي‌كنند چنانچه از بعضي از بياناتشان استفاده مي‌شود هر بامداد و شامگاه بر آن حضرت مي‌گريند.»18

4. سالروز ولادت پدر گرامي امام زمان(علیه السلام))

عارف پارساي تبريزي دربارة آداب دهم ربيع‌الثاني چنين آورده: «روايت شده اين روز، روز ولادت مولا و امام ما، حضرت امام حسن عسكري(علیه السلام)) است. خصوصيّت و ويژگي‌اي كه اين روز دارد اين است كه مولود اين روز، پدر بلا واسطة امام ما مي‌باشد. بنابراين سزاوار است شيعيان با اموري مناسب به امام‌زمان(علیه السلام)) تهنيّت گفته، حاجات خود را از مولود اين روز بخواهند و هم چنين از وي بخواهند كه سفارش او را به امام زمانش(علیهم السلام)) نموده تا او را مورد نظر و لطف خود قرار داده، از بخشش و بزرگواري‌هاي خود بهره‌مندش نمايد».12

5. سالروز شهادت پدر گرامي امام زمان((علیه السلام))

مرحوم آيت‌الله ملكي تبريزي(رحمت الله علیه) در تكليف و وظيفة دوستداران امام زمان((عجل الله تعالی فرجه الشریف)) در هشتم ربيع‌الاول نيز آورده: «روايت شده وفات [شهادت] امام حسن عسكري((علیه السلام)) در اين روز است. پس بر فرد مراقب واجب است كه در اين روز اندوهگين باشد. به خصوص با در نظر گرفتن اين مطلب كه صاحب مصيبت، حجّت عصر و امام زمانش است. بايد آن امام را [امام عسكري((علیه السلام))] با هر زيارتي كه به ذهنش مي‌رسد، زيارت نموده، به امام زمانش((علیه السلام)) تسليت بگويد. سپس از خداوند به خاطر جانشيني امام زمانش((علیه السلام)) تشكّر نموده، به خاطر غيبت و دسترسي نداشتن به آن حضرت متأثّر شده، زمان ظهور و فوايد انوار او و خير و بركت‌هاي آن را در ذهن خود مجسّم كند.»11

6. اعمال ماه ذيقعده

عارف تبريزي در اعمال و مراقبات اين ماه و زيارت رسول خدا((صلی الله علیه وآله)) خطاب به آن ذات مقدّس با دلي دردمند و چشمي گريان از ايشان ملتمسانه مي‌خواهد تا وساطت و شفاعتي كرده و از خدا بطلبد كه ظهور فرزندش را نزديك كند. «اي رسول خدا! ما با از دست دادن تو و غيبت جانشين شما مانند كودكان بي‌سرپرست و چونان اسيران بي‌نگهبان شده‌ايم، پس اي رحمتِ جهانيان به ما رحم كرده و ما را از رحمت خود بهره‌مند گردان، و به فرزند خود فرمان ظهور ده تا در اين شب‌هاي تاريك به نورافشاني پرداخته و براي حمايت اسلام، احياي قرآن، استحكام ايمان و تربيت جهانيان برخيزد.
اي رسول خدا! جهت تحقّق وعده‌ها و ياري بندگان [بيچاره] دست دعا بر آستان پروردگار برآور كه ما كسي را جز تو نمي‌شناسيم.»16

توسل به امام زمان((علیه السلام))

پايان مقال را دستور العملي از آن بندة خوب خدا در توسّل پيوسته به ساحت مقدس اهل بيت((علیها السلام)) و استعانت و استمداد از آنان و هم چنين خصايص و ويژگي‌ آنان در برآوردن حوائج مختلف با آرزوي بلنداي مقامات براي آن وليّ خدا به پايان مي‌بريم.
«اگر چه هر كدام از معصومين((علیه السلام)) وسيله‌اي براي بندگان خدا در برآوردن حاجات ايشان هستند امّا توسّل به هر يك از آنان آثار و بركات خاصّي را در پي دارد چنانچه دعاي توسّل شاهدي بر اين مطلب است.
1. توسّل به رسول خدا((صلی الله علیه وآله)) و دختر بزرگوارش حضرت زهرا((سلام الله علیها)) و امام حسن(علیه السلام)) و امام حسين((علیه السلام)) براي طلب توفيق در طاعت و عبادت و رضايت خدا.
2. توسل به اميرمؤمنان((علیه السلام)) براي ايمني از شرّ ستمگران و انتقام از دشمنان.
3. توسّل به امام سجّاد((علیه السلام)) براي دفع وسوسه‌هاي شياطين و ستم سلاطين.
4. توسّل به امام باقر(علیه السلام)و امام صادق(علیه السلام)جهت توفيق در امور اُخروي و معنوي.
5. توسّل به امام كاظم(علیه السلام)براي سلامتي از بيماري‌ها و عافيت دردها.
6. توسّل به حضرت رضا(علیه السلام)جهت سلامتي در سفر و هراس از مشكلات آن.
7. توسّل به امام جواد(علیه السلام)براي گشايش در روزي و بي‌نيازي.
8. توسّل به امام هادي(علیه السلام)براي توفيق بر مستحبّات و اطاعت خداوند و نيكي و احسان به مردم.
9. توسّل به امام حسن عسكري(علیه السلام)براي توفيق در امور اخروي.
10. و سرانجام توسّل به امام عصر(علیه السلام)براي برآورده شدن همة نيازهاي مادّي و دنيوي و اخروي. چرا كه امام عصر(علیه السلام)پناه و اميد و حافظ و نور و زندگي ماست و او در بردارندة همة خصايص و ويژگي‌هاي ديگر معصومين است و براي حاجات ديگر نيز توسّل به ايشان مناسب است.19
مرحوم آيت‌الله ميرزا جوادآقاي ملكي تبريزي(رحمت الله علیه) در بخشي از كتاب اسرار الصلوة خود تعقيباتي را براي بعد از نماز ذكر مي‌كند كه ما در اينجا چند دستورالعمل را كه در ارتباط با امام زمان(علیه السلام)است ذكر مي‌كنيم. اميد كه عمل بدان‌ها خشنودي حجّت‌ خدا و ترفيع درجات آن بندة خوب خدا را در پي داشته باشد زيرا هر كس سنّت نيكويي را بنهد در پاداش عاملان بدان سنّت، شريك خواهد بود:
1. بعد از هر نماز خواندن سه مرتبه سورة توحيد (قل‌هوالله) و هدية آن به پيشگاه حضرت صاحب‌الامر((عجل الله تعالی فرجه الشریف))؛
2. خواندن دعاي عهد در تعقيب نماز صبح؛
3. خواندن دعاي «اللّهم عرّفني نفسك...»؛
4. دعا براي امام عصر(علیه السلام)بدين صورت: «و عجّل لوليّك الفرج و أرنا فيه و في أهل بيته و شيعته و رعيّته و عامّته و خاصّته ما يأمُل و في أعدائه ما يَخدز».20
پروردگارا دعاي ناقابل ما را كه نشانة محبت ما بدان حجّت خدا است به پيشگاه ايشان برسان و ما را مشمول دعاهاي خير او قرار بده و قلب او را از ما دوستداران او راضي و خشنود بگردان.

آثار و مكتوبات

از حضرت آيت‌الله ملكي تبريزي آثار فراواني بر جاي نمانده و شايد بتوان گفت علّت آن اين باشد كه پرداختن به تهذيب نفوس، مراقبه و محاسبة شبانه‌روزي؛ آن چنان ساعات و آنات شبانه روز او را پر كرده بود كه ديگر فرصت و فراغتي براي نوشتن كتاب و رساله باقي نمي‌گذاشت با اين همه شش اثر از ايشان در دو حوزة عرفان عملي و فقه باقي مانده است كه به شهادت شخصيت‌هايي مانند امام خميني، علّامه طباطبايي، مرحوم ميرزا محمّد اسماعيل دولابي(ره) و علّامه حسن‌زاده آملي تربيت‌كننده و در مسير سير و سلوك روشنگر است. در عظمت آثار او همين بس كه عارف مجاهد بي‌نظير عصر ما ـ حضرت امام خميني(رحمت الله علیه)ـ فرزند گرامي‌اش، سيد احمد را به مطالعة آثار و كتب او مي‌خواند و مي‌فرمود: «از علماي معاصر، كتب شيخ جليل‌القدر، عارف بالله حاج‌ميرزا جواد آقاي تبريزي را مطالعه كن.»5
در اينجا سه اثر سترگ او را در حوزة عرفان و معرفت به اختصار معرفي كرده، مطالعة پيوستة آنان را به دوستان و طالبان سفارش مي‌كنيم.
1. اسرار الصلوة: كتابي است حاوي اشارات و اسرار فراواني در باب نماز از طهارت و مقدّمات تا سجده و سلام و بخش پاياني آن در تفسير سورة حمد و توحيد و فضيلت نماز شب و جماعت. تأثير اين اثر نوراني را مي‌توان در آثار عرفاني امام خميني(رحمت الله علیه) به خوبي مشاهده كرد.
2. المراقبات يا اعمال السنه: مرحوم مؤلّف در اين اثر گران مايه و بلندپايه اعمال و برنامه‌هاي روزها و ماه‌هاي سال از محرّم تا ذي‌الحجّه را به همراه آثار و بركات روحي و معنوي هر عمل با قلمي شيوا توضيح داده است. مؤلّف در مقدمه‌اي كه با مناجات آغاز مي‌شود انگيزة خود را از تأليف اين كتاب چنين آورده است:
به آساني مي‌توان از روزهاي سال مراقبت كرد و براي يك بار هم كه شده بعضي از اعمالِ سال را انجام داد. من در اين كتاب به طور اختصار مهم‌ترين اعمال رسيده و لازم‌ترين مراقبات را مي‌نويسم. به يقين بدان كه هيچ گاه نمي‌تواني ظاهر خود را اصلاح كني مگر با اصلاح باطن. زيرا سرچشمة اعمال قلب است.6
مرحوم علّامة طباطبايي(رحمت الله علیه) در مقدّمه‌اي كوتاه، مؤلّف و كتاب او را چنين مي‌ستايد:
اين كتاب درياي موّاجي است كه در سنگ و پيمانه نگنجد و مؤلّف آن پيشواي والامقامي است كه برتري و بلنداي شخصيّت او با هيچ معيار و مقياسي قابل سنجش نيست ‌باشد.7
دربارة المراقبات اين نكته از زبان يكي از اهل معرفت شنيدني است كه: «مرحوم ميرزا جوادآقا به خاطر توغّل و تعمّق در توحيد چندان كارِ منسجمي نكردند. كتاب المراقبات ايشان به اين صورت نبود، بلكه حضرت امام خميني و حضرت آيت‌الله سيّد احمد خوانساري(رحمت الله علیه) اوراقِ آن را تنظيم كردند تا به صورت كتاب حاضر درآمد.»8
3. رسالة لقاءالله: كتابي سرشار از نورانيّت و معنويّت كه مطالعه و عمل به آن ره‌پويان وادي معرفت را به قلّة قداست و چكاد طهارت مي‌رساند در اين اثر «لقاءالله» و آيات مربوط به آن توضيح داده شده و راه موفّقيت و توفيقات الهي براي سالكان كوي دوست به قلم عارفي ره پيموده و گرم و سرد سلوك را چشيده بيان شده است. علّامه حسن‌زاده آملي اين رساله را بارقه‌اي از بارقه‌هاي آتشين و دل‌نشين محفل عرشي آن استاد بزرگ ربّاني مي‌داند.9
سخن را در اين باب با بياني از عارف صاحبدل مرحوم حاج ميرزا محمد اسماعيل دولابي(رحمت الله علیه) كه مي‌فرمودند: «كتاب‌هاي ميرزا جواد آقا سرشار از نور هستند»10 به پايان برده و بلنداي مقامات معنوي را براي آن دو بزرگوار و همة معلّمان اخلاق و مربيّان نفوس از خداي قدّوس خواهانيم.

پي نوشت :

1. ملكي تبريزي اسرار الصلوة، ص 324، ترجمة صادق حسن‌زاده و علي خليلي، نشر كيش مهر.
2. سيد عليرضا ريحان يزدي، آئينة دانشوران، ص 143، به تصحيح باقري بيدهندي، نشر كتابخانة آيت‌الله مرعشي نجفي.
3. محمد جواد نور محمّدي، شيخ مناجاتيان، ص 58، به نقل از علاّمه حسن‌زاده آملي، نشر مهر خوبان.
4. علاّمه طهراني، روح مجرّد، ص 285، ، نشر علامه طباطبايي
5. حضرت امام خميني(رحمت الله علیه)، سرّ الصلوة، ص 40، ، مركز نشر آثار حضرت امام خميني.
6. ملكي تبريزي، ترجمة المراقبات، ص 37، ، ترجمة ابراهيم محدّث، نشر اخلاق.
7. همان، ص 19.
8. محمد جواد نور محمّدي، ناگفته‌هاي عارفان، ص 183، به نقل از شيخ مناجاتيان، ص 75.
9. صادق حسن‌زاده، طبيب دل‌ها، ص 166، به نقل از اسرار الصلوة، ص 2.
10. مصباح الهدي، ص 442، مهدي طيب، نشر سفينه.
11. المراقبات، صص 70 ـ 71، ترجمة: ابراهيم محدث، نشر اخلاق.
12. همان، صص 81 ـ 82.
13. همان، صص 183 ـ 185.
14. همان، ص 345.
15. همان، صص 351 ـ 358.
16. همان، ص 412.
17. همان، صص 459 ـ 460.
18. ملكي تبريزي، اسرار الصلوة، ص 125.
19. المراقبات، صص 82 ـ 83.
20. ملكي تبريزي، اسرار الصلوة، صص 338 ـ 340، نشر كيش مهر.

منبع: ماهنامه موعود شماره 91




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط