مقدمه
نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به واسطهی ماهیت کار اطلاعاتی (داشتن ابزار، تجربه و آموزش، طرح احکام ثانویه، مشاهده، تحلیل و غیره) از امور پنهان و اسرار افراد مطلعند و در این فرایند، برخی از عیوب و گناهان افراد در مقابل دیدگان آنان قرار دارد. بنابراین، میتوان مدعی شد (بلاقیاس و تشبیه) آنها دارندهی نوعی چشم برزخی هستند. تأکید شارع بر حفظ گناه و عدم پردهدری است، به گونهای که در عرفان اسلامی نیز به آن اشاره شده است:هر که را اسرار حق آموختند *** مهر کردند و دهانش دوختند
بنابراین، کار اطلاعاتی با چالش خاصی مواجه است و باید انجام مأموریت را با رعایت تعالیم دینی و قانونی، به شیوهی صحیحی جمع کرد تا ضمن دفاع از اسلام و انقلاب، به هیچ فردی ظلم نشود و آبروی مردم و کرامت انسانها و حیثیت آنان حفظ گردد و خدشهای به آنها وارد نشود. لذا با داشتن این قابلیت و داشتن اطلاعات از امور پنهانی افراد، سؤال این است که بایدها و نبایدهای شرعی و قانونی و اخلاقی آنان چیست و چه وظایفی برعهدهی آنان است. بنابراین، این طیف نیروها باید دارای الزاماتی در ابعاد فردی و سازمانی باشند تا به بلوغ سازمانی در حوزهی دینی و قانونی برسند و اقدامات آنان بر اساس استانداردهای تعریف شده باشد که در این مقاله، قصد نویسنده بر این است که به بخشهایی از این بایدها اشاره نماید.
اهمیت موضوع
اصولاً تمام امور سازمانی و فردی ما باید بر سه اصل اساسی بنا شده و استوار گردد: 1. فقه، 2. موازین قانونی، و 3. اخلاق و ارزشهای اخلاقی. لزوم اقدام در این چهارچوب برای نیروهای اطلاعاتی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا ماهیت کار اطلاعاتی دربردارندهی نوعی از استقلال عمل و احساس رها بودن کارکنان آن است که این وضعیت، یکی از خطرهای کار اطلاعاتی است که مورد اشارهی مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته است: «غرور و احساس یله و رها بودن؛ چون طبیعت کار پنهان چنین خطری را گاهی پیش میآورد» (آسیبشناسی نیروهای امنیتی، 1388: 14). از آنجا که انجام وظیفه در امر اطلاعات و حفاظت اطلاعات، با جان، مال و حیثیت و آبروی آحاد جامعهی اسلامی و کارکنان نیروهای مسلح که در اسلام سخت محترم شمرده شده مرتبط است، مأمور اطلاعاتی اگر غفلت کند، به تدریج ایمانش تحلیل خواهد رفت و در دنیا و آخرت از زیانکاران خواهد بود؛ بنابراین، باید با خودکنترلی و تکیه بر تعالیم دینی و فقهی و اخلاقی، خود و سازمان را مصونیت بخشد. التزام به احکام اسلامی و برخورداری از اخلاق اسلامی به ویژه اخلاق صنفی -که مربوط به حیطهی کاری افراد میشود- برای نیروهای اطلاعاتی لازم و راه رهایی از محرمات است؛ از اینرو، نیروهای اطلاعاتی باید با شناخت اصول شرعی و اخلاقی و با تمسک به قرآن و رهنمودهای معصومین (علیهم السّلام)، احکام حکومتی و فرامین مقام معظم رهبری، شیوههای صحیح برخورد با مسائل اطلاعاتی را فراگیرند و از بروز آسیبهای احتمالی جلوگیری کنند؛ در این رابطه، امام رضا (علیه السّلام) میفرمایند: «لایستکمل عبد حقیقه الایمان حتی تکون فیه خصال ثلاث؛ التفقه فی الدین و حسن التقدیر فی المعیشه و الصبر علی الرزایا: حقیقت ایمان بنده کامل نمیشود، مگر در وی سه ویژگی باشد: فهم دین، اندازهگیری درست در زندگی، و شکیبایی بر سختیها و گرفتاریها (شیخ صدوقی، ج. 1: 305).مفاهیم و اصطلاحات
1. حکم اولیه و حکم ثانویه:
حکم اولیه عبارت است از حکمی که شارع مقدس در اصل برای هر امری تعیین نموده است؛ مثلاً میگوید نماز را به پای دارید یا غیبت نکنید. حکم ثانویه نیز عبارت است از حکم شرعی که اسلام به دلیل عارضی بر کارهای مختلف قرار داده است. اگر موضوع کلی حکم به خاطر وجود یک حالت استثنائی و عارضی، حکم جدیدی غیر از حکم اولیهاش پیدا کند، به آن حکم استثنائی یا حکم ثانوی اطلاق میشود؛ مثل: کیفیت نماز در یک مکان مراقبت اطلاعاتی دارای اضطرار. مرجع تشخیص در احکام اولیه و ثانویه به عهدهی مجتهد و فقیه است، ولی تطبیق آن با موضوع یا حکم به عهدهی مقلّد است. فرق بین حکم اولیه و ثانویه نیز به شرح زیر است:1- 1. حکم اولی، تکلیف اولی و حکم واقعی مکلف را بیان میکند، ولی حکم ثانوی موقتی است.
1- 2. در حکم اولی، حکم ثابت است و در صورت امکان، باید به نحو اکمل انجام شود، در حالی که در حکم ثانوی باید به اقلّ شرایط و ضرورتها اکتفا نمود.
1- 3. حکم اولی همیشه اثر مثبت دارد، ولی حکم ثانوی در حال اضطرار است و گاه اثر منفی دارد؛ همانند: شنود و تجسس که باید آن را با دعا و توسل و نوافل و خلوت با خدا و غیره جبران کرد.
2. اخلاق اطلاعاتی
اخلاق چیست؟اخلاق جمع خلق است که به صفات باطنی اطلاق میگردد. در یک تعریف، به مجموعه ملکات نفسانی، اخلاق گفته شده است. در تعریف دیگری آمده است: به مجموعه ملکات نفسانی انسان که باعث صدور افعال، بدون تأمل و تکلف باشد، اخلاق گفته میشود. «فایدهی علم اخلاق پاک کردن نفس است از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله که از آن به «تهذیب اخلاق» تعبیر میشود و ثمرهی تهذیب اخلاق رسیدن به خیر و سعادت ابدی است» (خداکرمی، 1392: 25).
تعریف اخلاق اطلاعاتی
اخلاق اطلاعاتی درصدد است که نیازهای اخلاقی و روانی مشاغل اطلاعاتی را شناسایی کند و از طریق آموزش و پرورش، آنها را به مأموران ارائه دهد تا وظایف خویش را به نحو احسن انجام دهند. همچنین درصدد است که آسیبهای اخلاقی و معنوی این شغل را شناسایی نماید و نیروهای مربوط را در مقابل آنها مصونیت بخشد.3. تفاوت اخلاق حفاظتی [اطلاعاتی] با فقه حفاظتی [اطلاعاتی]
به طور کلی، اخلاق با فقه، در موضوع و محمول متمایزند؛ یعنی اخلاق حفاظتی دربارهی صفات درونی کارکنان سخن میگوید، در حالی که بحث فقه حفاظتی دربارهی افعال بیرونی آنان است. صفات درونی کارکنان مانند: صداقت، غیبت، و افشاگری، و افعال بیرونی مانند: نماز در حین مأموریت، تزاحم دو یا چند تکلیف، و ورود پنهان. بنابراین، تفاوت هم در موضوع و هم در محمول است. موضوع اخلاق، رذایل و فضایل است و اما موضوع فقه افعال مکلفین است (سلیمانزاده، 1394: 15).اخلاق اطلاعاتی از دیدگاه حضرت امام (رحمةاللهعلیه) و مقام معظم رهبری
ولایتمداری یکی از بایستههای اساسی افراد به ویژه عناصر اطلاعاتی و امنیتی است و اگر این صفت، برای عامهی مردم زیباست، برای عناصر اطلاعاتی و امنیتی زیباتر است، چنان که در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده است: عدل زیباست، اما در زمامداران زیباتر است. ورع زیباست، اما برای علما زیباتر است. توبه زیباست، ولی در جوانی نیکوتر و زیباتر است و ... . بنابراین، به طریق اولی، عمل به فرامین ولایت یکی از اصول اساسی انجام مأموریت نیروهای امنیتی است. با مداقه در کلام گهربار مقام معظم رهبری در مییابیم که دو خطر عمده اسلام را تهدید میکند که یکی خطر دشمنان خارجی و دیگری خطر اضمحلال داخلی است. آفت دوم، آفت «اضمحلال درونی» است؛ یعنی در درون نظام، خودیها ممکن است دچار آفتزدگی شوند. البته خطرش بیشتر از خطر اولی است؛ لذا در جهت پیشگیری از بروز این اضمحلال درونی، ایشان تأکید میکنند: «باید خودتان را اصلاح کنید و بر خودتان سخت بگیرید؛ هر مقداری که دربارهی عیب دیگری چشم بینا دارید، دو برابر را نسبت به خودتان داشته باشید (منشور حفاظت اطلاعات، 1392: 30). حضرت امام (رحمةاللهعلیه) نیز میفرمایند: شما باید خیلی مواظبت کنید؛ البته همه باید مواظبت کنند، ولی از آنجا که شما کار حساسی در دستتان است، باید مواظبت بیشتری داشته باشید؛ باید به قلبتان برسانید که هر کاری انجام میدهید، در محضر خدا هستید (منشور حفاظت اطلاعات، 1392: 17). در این راستا، توصیههای حضرت امام (رحمةاللهعلیه) و مقام معظم رهبری، مکرر و منبع الهام است. در زیر به فرازی چند از کلام گهربار ولایت در خصوص اخلاق اطلاعاتی اشاره میکنیم، به این امید که انشاءالله نصبالعین ما در همهی امور باشد:1. موازین (شرعی و قانونی) را در کلیه اقدامات اطلاعاتی رعایت کنید؛
2. با توهّم تکلیف شرعی، کاری را انجام ندهید؛
3. هر کاری هرچه برد قدرتی بیشتری داشته باشد، خطر آن برای خود انسان بیشتر است؛ چون انسان موجودی آسیبپذیر است، خصوصاً در برابر احساس قدرت و احساس غنا (مالی، سیاسی، و کاری). یا در فرازی دیگر میفرمایند: وقتی انسان احساس کند که میتواند و قدرت دارد، به شدت نفس او آسیبپذیر میگردد و این جزو مواردی است که بیشترین تلفات را از انسان در طول تاریخ گرفته است (اطلاعات و ولایت، 1393: 82).
4. شما شغلتان مراقبت اطلاعاتی است؛ اما من میخواهم توصیه کنم در درجهی اول به مراقبت از خودتان (بپردازید)؛ این مهمتر است؛ این مراقبت، اساسیتر است. اگر نتوانید از خودتان مراقبت کنید، یقین بدانید در آن تکلیف سازمانی و اداری موفقیت کسب نخواهید کرد (ساحفاسا، 1388: 90).
ضرورت ستر و کتمان گناه
تأکید جدی شارع مقدس، بر پردهپوشی و حفظ آبروی افراد است، مگر اینکه خود فرد با اصرار بر گناه و اشتهار به آن، مسبب بیآبرویی خود شود و گناه و عیب خود را علنی سازد که در این مرحله، از شرّ این طیف افراد نباید در امان بود؛ (2) و اصولاً کار این افراد به خذلان و خواری میکشد که بحث جداگانهای است.لطف حق با تو مداراها کند *** چون که از حد بگذری، رسوا کند
خداوند متعال در قرآن کریم به افشاکنندگان عیوب مردم و هتک کنندگان حرمت آنان هشدار مىدهد: «لَا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا: خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیها [ی دیگران] را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند شنوا و داناست» (قرآن، نساء: 148). ابن عباس گوید: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به کعبه نگریست و فرمود: مرحبا به خانهی خدا! وه چه بزرگوار هستی و بزرگ است حرمتت بر خدا! به خدا قسم، حرمت مؤمن از تو بزرگتر است؛ زیرا خدا به تو یک حرمت داده و به مؤمن سه حرمت: در مالَش، در خونش و در اینکه به او بدگمانی شود (حسینی فاضل و همکاران، 1393: 314-315). نیز مرحوم نراقی فرموده است: در فضیلت و شرافت پردهپوشی همین بس که یکی از اوصاف خدای سبحان است و از شدت اعتنای الهی در پوشیدن بدیها و زشتیها این است که ثبوت بدترین فواحش را -که زنا باشد- به نحوی مقرر فرموده که بسیار کم اتفاق میافتد ثابت شود؛ یعنی مشاهدهی چهار شاهد عادل. پس بنگر که خدای تعالی چگونه بر امر گناهکاری بندگان خود در دنیا پرده افکنده و راه کشف آن را تنگ و سخت کرده است (عابدی، 1391: 121). نوع انسان، دارای استعدادی است که از سویی به جایی میرسد که «به جز خدا نبیند» و در سیر قهقرایی نیز از مصادیق «اولئک کالانعام بل هم اضل» (قرآن، اعراف: 179) میگردد. بنابراین، فراز و فرود انسان و نوسانات روحی آن و خصوصاً وجود بابی به نام «توبه» مورد توجه دین و پیشوایان دینی بوده است و افراد در «حق الله» و معامله با خدا دارای رموزی هستند که دیگران از این دادوستد بیخبرند، کما اینکه در حدیثی قدسی آمده است: «لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم، لماتوا شوقا: اگر برگشتگان از خدا میدانستند که اشتیاق من (خدا) به آنها چقدر است، از شوق میمردند!».
بایدهای کارکنان اطلاعاتی و امنیتی در مواجهه با برخی از صفات نکوهیدهی اخلاقی
1. سوءظن
گمان (ظن) چیزی (حالتی) است که از امارهای حاصل میشود که اگر قوی شود، منجر به یقین میگردد و اگر ضعیف شود، از حد (وهم) تجاوز نمیکند. حد فاصل بین یقین و وهم، ظن است؛ یعنی طرف راجح از دو طرف اعتقاد غیرجازم (حسینی فاضل و همکاران، 1393: 80). بنابراین، میتوان گفت که سوءظن عبارت است از: بدگمانی به کسی یا چیزی یا جریانی و متهم نمودن آن بدون ادلهی اثباتی، در این باب، قرآن در آیات 11 تا 15 سورهی نور میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ * لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِینٌ * لَوْلَا جَاءُوا عَلَیهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ * وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ * إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَیسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَینًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ: مسلماً کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند، گروهی (متشکل و توطئهگر) از شما بودند؛ اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است. آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند و از آنان کسی که بخش مهم آن را برعهده داشت، عذاب عظیمی برای اوست * چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان باایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟! * چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! * و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل شما نمیشد، به خاطر این گناهی که کردید، عذاب سختی به شما میرسید * به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر میگرفتید، و با دهان خود سخنی میگفتید که به آن یقین نداشتید و آن را کوچک میپنداشتید، درحالی که نزد خدا بزرگ است!»، این آیهی آخر در بردارندهی پیامهایی بدین شرح است:1. پذیرش آنچه بر سر زبانهاست، بدون تحقیق محکوم است: «تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ»
2. سخن باید بر اساس علم باشد: «تَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَیسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ»
3. آبروی مردم را ساده ننگریم: «تَحْسَبُونَهُ هَینًا»
4. نقل تهمتها و شایعات از گناهان کبیره است: «وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ»
5. کوچکی یا بزرگی گناه را باید خداوند تعیین کند: «وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ» (حسینی فاضل و دیگران، 1393: 80-81).
عدم حجّیت گمان
ظن و گمان برای متهم ساختن انسان مؤمن و داوری علیه او، نه حجت است و نه کافی، به گونهای که حتی سوءظن به متهم حرام است و متهمی که مسلمان و مؤمن است، نباید به او سوءظن داشت و با عینک بدبینی به او نگاه کرد، بلکه بازجو یا قاضی تحقیق یا مأموران باید به او اینگونه بنگرند که شاید قصد مجرمانه و سوءنیت در کار نبوده یا آنکه شیطان و نفس اماره بر او غلبه کرده و مرتکب عمل خلاف شده است (عابدی، 1391: 126). درهمین راستا، مقام معظم رهبری میفرمایند: مراقبت کنید که سوءظن بیدلیل موجب هتک حرمت بیگناهان نشود (اطلاعات و ولایت، 1393: 37).ظن و گمان دارای دو قسم «غیراختیاری» و «اختیاری» است. در حالت غیراختیاری که به آن «حدیث نفس» یا «خطور از ذهن» نیز گفته میشود، فرد عملی را بر آن مترتب نمیکند؛ لذا بر حالت سوءظن غیراختیاری، گناهی مترتب نبوده و حسن ظن آن نیز ثوابی ندارد. ظن و گمان اختیاری نیز به دو بخش تقسیم میشود:
1. حسن ظن:
در مسائل شخصی و اخلاقی باید حسن ظن داشته باشیم و در مسائل سیاسی و اجتماعی و امنیتی، اصل بر حسن ظن است، مگر اینکه خلافش ثابت شود. امام علی (علیه السّلام) نیز در این باب میفرمایند: «لَیسَ مِنَ العَدلِ القَضاءُ عَلَی الثَّقَةِ بِالظَّن: داوری با گمان بر افراد مورد اطمینان، دور از عدالت است» (دشتی، 1379: 675). از آنجاکه حضرت (علیه السّلام)، داوری و گمان بد در خصوص افراد مورد اطمینان را دور از عدالت دانستهاند، این امر لزوم بررسی دقیق در خصوص اخبار واصله در رابطه با این افراد را گوشزد مینماید.2. سوءظن
(در حالت اختیاری) به سه دسته تقسیم میشود: (3)الف) سوء ظن در مسائل شخصی، خانوادگی، اخلاقی و عقیدتی افراد که به مسائل سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اداری ربط پیدا نمیکند. در این مسائل، سوءظن به عنوان حکم اولیه حرام است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» (قرآن، حجرات: 12).
ب) سوء ظن در مسائل شخصی، خانوادگی، اخلاقی و عقیدتی افراد وقتی به مسائل سیاسی، امنیتی اجتماعی و اداری ربط پیدا میکند، به عنوان حکم ثانویه در ضرورتها (به اندازهی ضرورت و نه بیشتر) جایز یا واجب میشود.
ج) سوء ظن در مسائل سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اداری به عنوان حکم اولیه جایز یا واجب میشود؛ مثلاً در موضوعاتی مانند: اختلاس، جعل، و جاسوسی. کما اینکه رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) میفرمایند: «احترسوا من الناس بسوء الظن» (تقریرات درسی استاد جهان بزرگی، 1388).
بنابراین، با ذکر سه حالت فوق به این نتیجه میرسیم که مأمور امنیتی و اطلاعاتی باید مسائل شخصی را از مسائل سیاسی و امنیتی تمییز دهد و از ورود در مسائل شخصی اجتناب ورزد و در موارد امنیتی، پیگیری لازم و مأموریت ذاتی خود را انجام دهد، چنان که مقام معظم رهبری نیز میفرمایند: «سوءظن دستگاه اطلاعاتی چیزی است که باید روی آن حساب کرد؛ مثل سوءظن آدم عادی نیست» (منشور حفاظت اطلاعات، 1392: 53).
2. غیبت
غیبت، منتقل کردن عیوب پنهانی مردم به دیگران است (آن عیوبی که مردم میخواهند پنهان بماند). به تعبیر دیگر، یعنی چیزی را به کسی نسبت دهند، به گونهای که اگر به گوش او برسد خوشش نیاید، خواه آن سخن مربوط به عیبی در بدن، یا در اخلاق، یا در افعال مربوط به دین یا دنیای او باشد، بلکه اگر مربوط به نقصی در لباس یا خانه یا مرکب وی باشد نیز غیبت شمرده میشود. اگر این فعل در مقابل آنان باشد، به آن اذاعه (افشای) اسرار گفته میشود.حکم غیبت یا انتقال اخبار و اطلاعات دیگران به سه قسم است:
1. غیبت یا انتقال اخبار در مسائل خصوصی افراد که به مسائل سیاسی و امنیتی ربط پیدا نمیکند. در این حوزه، غیبت و انتقال اطلاعات به عنوان حکم اولیه حرام است. در صورت اشتهار فرد به فساد، صحبت باید در خصوص همان مورد یا همان رذیله یا جرم باشد و در خصوص سایر مسائل آن فرد، غیبت محسوب میشود. در باب غیبت غیرمجاز، قرآن کریم با صراحت به این موضوع پرداخته است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَیحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید؛ زیرا بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به یقین) همهی شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است» (قرآن، حجرات: 12).
2. غیبت یا انتقال اخبار در مسائل خصوصی افراد که به مسائل سیاسی و امنیتی ربط پیدا میکند. در این حوزه، غیبت و انتقال اطلاعات به عنوان حکم ثانویه جایز و واجب میشود. در ضرورتها به اندازهی ضرورت باید وارد شد.
3. غیبت و انتقال اخبار و اطلاعات به دیگران در مسائل سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اداری؛ در این حوزه، انتقال اخبار و اطلاعات به دیگران به عنوان حکم اولیه جایز یا واجب است، مگر آنکه به افشای اسرار بینجامد. همانند اسرار نظام یا بحث موشکی و هستهای و غیره که در
این خصوص، به فرمودهی حضرت امام (رحمةاللهعلیه) که «همهی شما باید از اجزاء اطلاعات باشید» تکلیف افراد مشخص شده است. در باب غیبت مجاز نیز چهارچوب کار در قرآن و سیرهی ائمه (علیهم السّلام) مشخص و خطوط قرمز تعیین شده است: «لَا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا: خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. (قرآن، نساء: 148). قانون کلی و اصلی، حرمت افشاگری و بیان عیوب مردم است، مگر در موارد خاص (لَا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ). افشای عیوب مردم به هر نحو که باشد حرام است؛ از شعر، طنز، تصریح، تلویح، حکایت و غیره: «لَا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ». [اما پیامهای دیگر این آیه]:
- نشانهی جامعهی اسلامی آن است که مظلوم بنواند با آزادی کامل علیه ظالم فریاد بزند: «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ».
- غیبت مظلوم از ظالم جایز است: «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» و اسلام حامی ستمدیدگان است «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ».
- سوءاستفاده از قانون ممنوع است. ستمگران بدانند که حرمت غیبت راه ستمگری را برایشان نمیگشاید: «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ».
- تنها مظلوم اجازهی غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش: «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ».
- ظالم در جامعهی اسلامی احترام ندارد؛ باید محکوم و به مردم معرفی شود: «لَا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ» و «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ».
- در تزاحم ارزشهای انسانی باید اهم و مهم رعایت شود. ارزش دفاع از مظلوم، بیش از ارزش حیا و سکوت است: «لَا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ» و «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ».
- در موارد جواز افشای عیوب از مرز حق تجاوز نکنید؛ چون خداوند شنوا و داناست: «سَمِیعًا عَلِیمًا» (حسینی فاضل و همکاران، 1393: 493-494).
برای بیان زشتی گناه غیبت، روایات تکان دهندهای از پیشوایان بزرگ اسلام نقل شده که حجت را بر همه تمام کرده است. طبق روایتی مشهور از نبی اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم)، غیبت از زنا بدتر و جبران آن نیز دشوارتر است. امام صادق (علیه السّلام) نیز میفرمایند: «من روی علی مؤمن روایه یرید بها شینه و هدم مروته، لیسقط من اعین الناس، اخرجه الله من ولایته ال ولایه الشیطان فلا یقبله الشیطان: هرکس به منظور عیبجویی و ریختن آبروی مؤمنی، سخنی را به ضرر او بگوید تا از چشم مردم بیفتد، خداوند او را از ولایت خود بیرون میکند تا تحت سرپرستی شیطان قرار گیرد، ولی شیطان نیز پذیرش او امتناع میورزد» (الهامینیا و همکاران، 1386: 154).
3. تهمت، افترا و بهتان
یکی از صفات ناپسندی که مورد نکوهش قرآن کریم و روایات قرار گرفته تهمت زدن است. از دیدگاه علمای اخلاق، تهمت از غیبت هم بدتر است؛ زیرا غیبت اظهار عیب واقعی یک شخص برای دیگران است، اما در تهمت، عیبی را که ندارد به او نسبت میدهند. روشن است که قبح و زشتی این موضوع در سازمانهای [اطلاعاتی و امنیتی] بیشتر است و کارکنانی که با حفاظت از کیان اسلام به دنبال تحقق اسلام ناب هستند، از این رذیله باید دور باشند؛ زیرا خود آنان دنبال رعایت حق و عدالتند و اگر تهمت زدن در بینشان رایج شود، امنیت و آبروی افراد در مرکز حفاظت از امنیت تهدید میشود. بنابراین، در اجتماعی که افراد آن، به خود حق بدهند که به دیگران تهمت بزنند و نسبتهای دروغ و ناروا به آنان بدهند، اعضای آن احساس امنیت و آرامش نمیکنند، پیوسته در اضطراب به سر میبرند، در مورد هم احساس بدبینی میکنند و با این وضع، جامعه رو به ویرانی مینهد. چنین افرادی نمیتوانند با هم انس بگیرند و مهربان باشند و نمیتوانند همکاری، همیاری و همزیستی خوبی داشته باشند و در راه تحقق اهداف اسلام با هم تلاش کنند (سلیمانزاده، 1394: 201). پدیدهی زشت بهتان یا تهمت و افترا، علاوه بر اینکه یک خوی زشت اخلاقی است، در زمرهی گناهان کبیره نیز قرار میگیرد. به تعبیر شهید دستغیب، کبیره بودن تهمت از راه اولویت قطعی ثابت است؛ به این بیان که تهمت از غیبت بدتر و جرمش بیشتر است؛ زیرا غیبت افشای عیب موجود در شخص است و تهمت انتشار عیبی است که وجود ندارد و چون غیبت از گناهان کبیره است، تهمت نیز به طریق اولی کبیره شمرده میشود (الهامینیا و همکاران، 1386: 161-162).مفهوم تهمت، افترا و بهتان
برخی گویندگان و نویسندگان، هر سه مورد را به یک معنا میگیرند، به گونهای که این موضوع به غلطِ مصطلح تبدیل شده، درحالی که این سه موضوع دارای معانی مختلف است. جهت تمییز موضوع، به بیان مفاهیم و تفاوت آن میپردازیم:تهمت:
عبارت است از اظهار سوءظن بر اساس قرائن و شواهد (جهانبزرگی، تقریرات درسی). در تعریف دیگری آمده است: تهمت یعنی نسبت ناروا دادن به کسی، بدون آنکه آن را داشته باشد. به دروغ نسبت خیانت به کسی دادن. تهمت دو صورت دارد: افترا و بهتان (سلیمانزاده، 1394: 200).1. افتراء:
زمانی است که تهمت زننده با علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت میدهد؛ یعنی میداند که آن شخص دارای این عیب نیست یا این گناه از او صادر نشده است. با وجود این، آن را به او نسبت میدهد، حتی گاهی خود او مرتکب عمل زشتی میشود؛ ولى برای نجات خود از گرفتاری و فرار از مجازات، آن را به دیگری نسبت میدهد که در اصطلاح به آن افترا میگویند (سلیمانزاده، 1394: 200).2. بهتان:
از ریشهی (بهت) به معنای حیران و هاج و واج شدن است. بهتان دروغی است که به خاطر بزرگی و زشتی، شنونده را مات و مبهوت میسازد. امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر بهتان میفرمایند: «البهتان ان تقول فیه ما لیس فیه: بهتان این است که عیبی را که برادرت از آن مبراست به او ببندی» (الهامینیا و همکاران، 1386: 161-162). بهتان هم در مواقعی است که تهمت زننده بدون علم، بلکه از روی ظن و گمان چیزی را به شخصی نسبت میدهد (سلیمانزاده، 1394: 200).نکوهش و نهی شدید از تهمت
با توجه به زشتی و سنگینی بهتان و پیامدهای شوم آن، روشن است که عقل و شرع به اتفاق، این پدیدهی ناهنجار اجتماعی را به شدت محکوم و ممنوع میکنند و خردمندان را از ارتکاب آن بازمیدارند. قرآن مجید کسانی را که به خدا افترا میبندند، با وصف، «ستمکارترین» توبیخ کرده و فرموده است: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِی إِلَی وَلَمْ یوحَ إِلَیهِ شَیءٌ: چه کسی ستمکارتر از شخصی است که بر خدا افترای دروغ میبندد یا بدون اینکه چیزی به او وحی شود، بگوید به من وحی شده است؟» (قرآن، انعام: 93). همچنین تهمت زننده را عاری از ایمان دانسته و فرموده است: «إِنَّمَا یفْتَرِی الْكَذِبَ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ: تنها کسانی افترای دروغ میبندند که به آیات خدا ایمان نیاوردهاند و آنان همان دروغگویانند» (قرآن، نحل: 105). امام علی (علیه السّلام) دامان پاک مؤمن را از افترا بستن به دیگران منزه دانسته و فرموده است: «المومن لا یغش اخاه ولا یخونه ولا یخذله ولا یتهمه: مؤمن به برادر مؤمنش نه کلک میزند، نه خیانت میکند، نه او را تنها میگذارد و نه به او تهمت میزند». امام کاظم (علیه السّلام) نیز میفرمایند: «ملعون من اتهم اخاه: هر کس به برادرش تهمت بزند ملعون است» (الهامینیا و همکاران، 1386: 164-165).از طرف دیگر، از اینکه فرد با انجام اعمالی، خود را در مظان اتهام و در موضع تهمت نیز قرار دهد به شدت منع شده است. در این راستا، امام علی (علیه السّلام) میفرمایند: کسی که خود را در موضع تهمت قرار دهد، دیگری را که به او سوء ظن میبرد سرزنش نکند.
حکم تهمت و افترا و بهتان در مسائل فردی و اجتماعی و امنیتی برابر شقوق سهگانهی زیر است:
1. تهمت و بهتان در مسائل خصوصی افراد که به مسائل سیاسی اجتماعی ربط پیدا نمیکند، به عنوان حکم اولیه حرام است. به طریق اولی، تهمت و بهتان از غیبت بدتر است.
2. تهمت و افترا و بهتان در مسائل خصوصی افراد که به مسائل سیاسی و اجتماعی مربوط باشد، به عنوان حکم اولیه حرام است.
3. تهمت و افترا و بهتان به مؤمنین در مسائل سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اداری همان حکم مسائل گذشته را دارد؛ یعنی بهتان و افترا در این مسائل به حکم اولیه حرام است؛ اما تهمت به عنوان «اظهار سوءظن» و به عنوان حکم اولیه جایز یا واجب است (جهانبزرگی، تقریرات درسی، 1388).
برخی از مصادیق تهمت در اقدامات اطلاعاتی
1. جمعآوری اطلاعات:
یکی از مسائل مهم در جمعآوری پنهان، دقت در استخدام منابع پنهان است. منبع پنهان باید حداقل دارای ویژگیهای لازم، مانند: صادق بودن، امین بودن، مورد اعتماد و اطمینان بودن و غیره باشد. حال اگر خدای نکرده، منبعی این ویژگیها را نداشت و به سبب درگیری با فردی درصدد ضربه زدن به وی، علیه او گزارش کذب داد، در این صورت، با یک گزارش کذب، تهمت ایجاد میشود؛ به همین سبب، در قرآن کریم از ترتیب اثر دادن به خبر فاسق نهی شده و دستور تحقیق و تفتیش دربارهی آن داده شده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ: ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، دربارهی آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کردهی خود پشیمان شوید» (قرآن، حجرات: 6).2. اقدامهای عملیاتی:
اگر کارکنان عملیات که در تحقیق و مصاحبهی اطلاعاتی مشغول خدمت هستند، تیزبین و هوشیار نباشند، چه بسا در مواردی به خاطر سوءظن بیمورد، دچار تهمت و افترا به افراد بیگناهی شوند.3. احضارها:
در سیر رسیدگی به پروندهی افراد بسیار اتفاق افتاده است که با یک سوءبرداشت، فردی را جهت ارشاد یا مصاحبه دعوت نمودهاند و بعد از صحبت با وی متوجه کذب موضوع شدهاند. حال اگر قبل از روشن شدن موضوع، با وی برخورد میکردند و در حقیقت، به آن تهمت ترتیب اثر میدادند، چقدر بد میشد و چه بسا این موارد اتفاق افتاده، ظلمی هم صورت گرفته است.4. بازجویی:
از دیگر جاهایی که احتمال بروز تهمت و افترا در آن وجود دارد، در بازجویی و تکمیل پروندهی ارسالی به دادسراست. در حقیقت، حکم و رأی قاضی دادسرا برداشتی است از محتوای پرونده و بازجویی صورت گرفته از متهم. بنابراین، اگر دقت لازم صورت نگیرد یا خدای نکرده قصد و غرضی در کار باشد و پرونده با تهمت به متهم به دادگاه ارسال شود، منجر به حکم و رأی علیه بیگناه خواهد شد، که گناه آن خیلی سنگین است. امام صادق (علیه السّلام) میفرمایند: «البهتان علی البری اثقل من الجبال الراسیات: تهمت زدن به بیگناه از کوههای عظیم نیز سنگینتر است» (سلیمانزاده، 1394: 202-210).4. تجسس
جستجو در امور پنهانی مردم را تجسس گویند و بیشتر در مورد جستجو در بدیها و نقاط ضعف به کار میرود و کسی که چنین کاری را انجام میدهد «جاسوس» نامیده میشود. در فرهنگ قرآن، تجسس عبارت است از: دنبال عیبهای پنهانی مردم رفتن و از رازهای آنها جهت آگاهی از امور ناپسند و پنهانی تفتیش نمودن.تفاوت تجسس و تحسس:
کلمهی تجسس [با جیم] به معنی پیگیری و تفحص از امور مردم است؛ اموری که مردم عنایت دارند پنهان بماند و تو آنها را پیگیری میکنی تا خبردار شوی و کلمهی تحسس [با حاء] نیز همین معنا را میدهد، با این تفاوت که تجسس در شرّ، و تحسس در خیر به کار میرود. تجسس به دلایل قرآنی، روایی، عقلی و به اجماع علما حرام است (حسینی فاضل و همکاران، 1393: 810).تجسس، رذیلهی اخلاقی است که انسان بعد از سوءظن، اقدام به تجسس میکند. تجسس از دیدگاه اسلام، خصلتی ناپسند است و یکی از معایب اخلاقی محسوب میشود و قرآن مجید با خطاب «لا تجسسوا» اهل ایمان را از آن نهی میکند؛ زیرا این خصلت باعث برملا شدن نقاط ضعف دیگران و آشکار گشتن زشتیهای مردم میشود و کسی که با تجسس کردن، زشتیها را برملا سازد، سزاوار عذاب دردناک الهی خواهد بود. قرآن مجید میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ: کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است و خداوند میداند و شما نمیدانید (قرآن، نور: 19). تجسس عامل مؤثری در ایجاد بدبینی و از هم گسستن اخوت است و کسی که در پی لغزشهای مؤمنان باشد نمیتواند مسلمان واقعی باشد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به چنین افرادی میفرماید: «یا معشر الجن من اسلم بلسانه و ام یسلم بقلبه لا تتبعوا عثرات المسلمین فانه من تتبع عثرات المسلمین تتبع الله عثرته و من تتبع الله یفضحه: ای کسانی که با زبان اسلام آورده، ولی در قلب خود مسلمان نیستید، لغزشهای مسلمانان را پیگیری نکنید؛ زیرا کسی که لغزشهای مسلمانان را دنبال کند، خداوند لغزش او را دنبال میکند و خدا لغزش هرکس را که پیگیری کند، رسوایش میسازد». امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) نیز در عهدنامهی مالک اشتر مینویسد: دورترین و مغبوضترین رعیتها در نزد تو آنها هستند که دربارهی عیبهای مردم بیش از همه کنجکاوی و پیگیری مینمایند؛ زیرا در مردم عیبهایی وجود دارد که ولی امر مسلمین، سزاوارترین مردم به پوشانیدن آنهاست. پس هیچگاه چیزهایی را که از تو غایب است فاش مساز. همانا تو به آنچه ظاهر است مکلف هستی و آنچه از تو پنهان است، حکم آن با خداست و تا میتوانی عیبها و زشتیهای مردم را بپوشان (الهامینیا و همکاران، 1386: 51-53).
تجسس و حکم آن در مسائل فردی و اجتماعی و امنیتی به سه دسته تقسیم میشود:
الف) مسائل خصوصی افراد وقتی به مسائل سیاسی و امنیتی مربوط نمیشود، به عنوان حکم اولیه حرام است. قرآن نیز با فرمان «ولا تجسسوا» تکلیف فرد را مشخص نموده است. در علت خودداری از تجسس در مسائل خصوصی افراد و سوءظن به آنان، حضرت علی (علیه السّلام)، پاسخ بسیا زیبا و عمیقی ارائه فرمودهاند که بسیار عبرتآموز است. آن امام همام میفرمایند: «لو تکاشفتم ما تدافنتم: اگر از درون یکدیگر باخبر میشدید، حاضر به دفن یکدیگر نبودید». آن حضرت در سخنی دیگر فرمودهاند: «ان للناس عیوبا ولا تکشف ما غاب عنک فان الله یحلم علیها: به درستی که برای مردم عیوبی است؛ پس آنهایی را که از تو پنهان است کشف مکن؛ زیرا خدا آنها را میبیند و حلم میورزد» (تقریرات درسی استاد جهان بزرگی، 1388).
ب) تجسس در مسائل خصوصی افراد، هنگامی که به مسائل سیاسی- امنیتی ربط پیدا میکند به عنوان حکم ثانویه جایز یا واجب میشود. در ضرورتها به اندازهی ضرورت باید بسنده نمود؛ همانند: خوردن گوشت مرده (اکل میته) یا شرب خمر. در موارد سانسور، خواندن نامهها حرام است؛ اما هنگامی که پای مسائل امنیتی در میان باشد، ضرورت پیدا میکند و باید در حد ضرورت اقدام نمود. در تجسس، اسلام در مورد مسائل جنسی و اخلاقی حساسیت دارد و تأکید آن بر پنهان نمودن فساد است؛ چون آشکار شدن آن، همهی جامعه را به ورطه فساد میکشاند و بقیهی افراد را هم آلوده میکند. اسلام میگوید: فساد پنهان را پیگیری نکنید؛ چون حرام است.
ج) تجسس در مسائل سیاسی، امنیتی و اداری به عنوان حکم اولیه جایز یا واجب است.
5. دروغ
دروغ یکی از رذایل اخلاقی و صفات ناپسند است. کارگزار حکومتی به ویژه در بخش کار اطلاعاتی باید دارای امتیاز راستگویی و صداقت باشد تا بتوان به گزارشها و حدسها و قضاوت او اعتماد کرد. امام صادق (علیه السّلام) میفرماید: دروغگو را به کار مگیر؛ زیرا او دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه میدهد. علی (علیه السّلام) هم در زیان دروغگو بودن همکاران فرمودند: دروغگویی فرستادگان و نمایندگان، فساد آفرین و موجب فوت هدف و ضایع شدن دوراندیشی و نقض تصمیمهاست (ساحفاسا، 1388: 28-29).دروغ یعنی از چیزی خبر دادن به گونهای که خلاف واقع است. بنابراین، شامل همهی موارد ذیل میشود: 1. دروغ معمولی و عادی؛ 2. تهمت (بهتان و افترا)؛ 3. دروغ بستن به خدا و پیامبر؛ 4. قذف؛ 5. حنث (قسم دروغ خوردن)؛ 6. ریا (اظهار نیت غیرواقعی)؛ و 7. کمفروشی و گرانفروشی و تدلیس. دروغ معمولی دارای دو شکل مضر و نافع است که دروغ مضر به حکم اولیه حرام است و از گناهان کبیره محسوب میشود. دروغ نافع به عنوان حکم ثانویه در شرایط خاص و در حد ضرورت جایز یا واجب میشود.
الف) دروغ واجب:
هرگاه جان و مال و ناموس و آبروی مؤمنی در خطر باشد دروغ واجب میشود.ب) دروغ جایز:
1. به هنگام جنگ (الحرب خدعه)؛ 2. در هنگام آشتی دادن و مصالحه که به آن اصلاح «ذات البین» گفته میشود، به گونهای که با دروغ گفتن «در حد ضرورت» بین طرفین آشتی به عمل آید؛ 3. وعده به همسر (جهانبزرگی، 1388).جلوههایی از اخلاق در عرصههای عملیاتی و میدانی اطلاعات و امنیت
1. در گزینش و استخدام
در گزینش باید به دنبال بهترینها بود، با همان شاخصههایی که امام علی (علیه السّلام) در نامهی 53 خطاب به مالک اشتر احصا کردهاند یا همان اقدامی که امام حسین (علیه السّلام) در جذب زهیر بن قین و با تماس اطلاعاتی انجام دادند. به برخی از بایدها و اصول اخلاقی در مراحل گزینش به شرح زیر اشاره میشود:- در مراحل استخدام (مصاحبه، تحقیق و تفحص و غیره) سؤال از معصیت و گناه ممنوع است و صرفاً سؤالات باید در زمینهی احراز صلاحیت فرد باشد.
- انتقال سوء پیشینه فرد (مسائل اخلاقی) به مراجع قانونی دیگر در تشکیلات یا خارج از تشکیلات جایز نیست.
- از انتقال سوابق افراد گزینشی مردود به سایر مراجع داخلی و خارج سازمان خودداری شود.
- مطرح کردن مسائل اخلاقی، سیاسی و خانوادگی داوطلب در بین همکاران جایز نیست.
2. واپایش امنیتی و تأیید صلاحیت
در باب ضرورت و اهمیت تحقیق و واپایش، قرآن کریم در طی شرایط و رخدادهایی، دستور به تحقیق و بررسی داده و در آیهی 94 سورهی نساء فرموده است: ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که در راه خدا قدم برمیدارید (و به سفری برای جهاد میروید) تحقیق کنید... تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است. یا در ماجرای تحقیق از سرنوشت یوسف (علیه السّلام) و برادرش فرموده است: «یا بَنِی اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ. پسرانم، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس میشوند (قرآن، یوسف: 87) (حسینی فاضل و همکاران، 139:1393). این تحقیق و واپایش در اقدامات اطلاعاتی تابع ضوابط شرعی و اصول قانونی است که به بعضی موارد اشاره میشود:- در واپایشهای امنیتی، رویکرد باید نگاه کاشف حقیقت باشد، نه نگاه و قضاوت محکومگر.
- از تأیید صلاحیت فرد نباید به عنوان اهرمی برای تحت فشار قرار دادن او استفاده نمود.
- در واپایش سوژه، باید مسائل کاری او را از مسائل شخصی تفکیک کرد.
- در واپایش امنیتی نباید ابتدا به ساکن بر روی مباحث اخلاقی، تجسس و تحقیق نمود.
- حفظ محتوای پروندهها و عدم بازگویی به دیگران واجب شرعی است و باید رعایت شود.
- تلاش گردد فرهنگ خودکنترلی و خودپلیسی جایگزین سایر اقدامات سلبی گردد.
3. در تعمیر و نوید (تلفن و جلسات و غیره)
موارد مکشوفهی اخلاقی از اقدامات کنترل شدهی فنی دارای حساسیت و چالشهای خصوصی است و نحوهی رفتار با آن نیز باید بسیار حساب شده و در جهت حفظ حیثیت افراد باشد. بعضاً ارسال این موارد به سایر مراکز نظارتی و صیانتی بینتیجه یا باعث بدگمانی به دستگاه امنیتی میشود و به نظر، منطقیترین روش اقدام، ارشاد و اصلاح توسط خود دستگاه اطلاعاتی مربوط است. گرچه شنود مکالمات خصوصی جایز نیست، در جایی که پای مصالح عمومی مسلمانان و حفظ نظام اسلامی در میان باشد، این کار نه تنها جایز، بلکه واجب است و باید در این مورد گزارشی تهیه شود و در اختیار مسئولان امر قرار گیرد، که البته این مهم، تابع اصول، ضوابط و مقررات شرعی و قانونی است که به مواردی چند از آن اشاره میشود:- توجه ویژه به اصل 25 قانون اساسی و مفاد آن. این اصل اشعار میدارد که «بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشاء مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است، مگر به حکم قانون».
- در جریان استماع مکالمات و مواجهه با لودگی و حرفهای رکیک، ادامهی استماع مکالمات طرفین هرچند زن و شوهر باشند، بر شنونده جایز نیست و مأمور باید از استماع ادامهی مکالمات خودداری کند.
- در پیادهسازی مکالمات، نباید آن را کاملاً عریان و اصطلاحاً رنگی اجرا کرد.
- در تماسهای مبتنی بر آغاز یک ارتباط غیرشرعی، اقدام دارای اولویت، برهم زدن ارتباط و متنبه ساختن طرفین با سناریو و شیوههای مستقیم و غیرمستقیم (با واسطه یا بیواسطه) است؛ مگر موارد امنیتی که احتمال ورود خدشه به مورد باشد.
- تعمیر تلفن سوژه باید دارای دورهی زمانی مشخص و دارای ابتدا و انتها باشد.
- تعمیر تلفنهای همراه اعضای خانواده و تلفن منازل شخصی آنان مجاز نیست، مگر در موارد امنیتی و با حکم قضایی.
- شنود تلفن منازل شخصی افراد به صورت نوبهای ممنوع است.
4. در اقدامات عملیاتی و پشتیبانی عملیات شامل
4- 1. تعقیب و مراقبت
تعقیب و مراقبت از اقدامات اطلاعاتی است که مورد تأیید و تأکید شارع مقدس قرار دارد و در قرآن و سیرهی ائمه (علیهم السّلام) شرح داده شده است. پیجویی خواهر موسی (علیه السّلام) که از دید فرعونیان پنهان بود، یک اقدام تعقیبی بود «وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ: (مادر موسی) به خواهر او گفت: وضع حال او را پیگیری کن! او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد، در حالی که آنان بیخبر بودند» (قرآن، قصص: 11). همچنین قرآن میفرماید: و در راه تعقیب دشمن [هرگز] سست نشوید [زیرا] اگر شما درد و رنج میبینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند (قرآن کریم، نساء: 104). بر این اساس، مجاهدان صدر اسلام به تعقیب لشکریان دشمن پس از نبرد احد ترغیب شدند (حسینی فاضل و همکاران، 1393: 640-641). همچنین امام علی (علیه السّلام) بعد از گریختن خریت بن راشد ناجی از جنگ صفین، طی نامهای دستور به تعقیب و مراقبت از آنان داده و خواستار اطلاع از آنان شده است (همان: 645).علی رغم تأکید شارع بر این اقدام اطلاعاتی، اما این مهم، دارای چهارچوب شرعی و قوانینی است که ما به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- در تعقیب و مراقبت، در صورت ورود به حریم خصوصی، به حکم مرجع قضایی نیاز است.
- در تعقیب و مراقبت، ورود به حریم خصوصی افراد ممنوع است.
- در تعقیب و مراقبت، از سوژهی زن، حتی الامکان از مأمور زن استفاده شود.
- تحقیق و تفحص به صرف ظنین و مشکوک بودن به احدی از کارکنان در ارتکاب مفاسد اخلاقی جایز نیست.
- در این اقدام اطلاعاتی، ارتکاب حرام مثل: دروغ گفتن، ارتباط با نامحرم و یا تراشیدن ریش و غیره جایز نیست، مگر مصلحت اهمی در بین باشد که البته باید به ضرورت بسنده کرد (احکام ثانویه).
- با توجه به نوع کار در تعقیب و مراقبت، اگر پس از مدتی، مأمور آثار سوئی که امکان انحراف در عقیده یا فساد اخلاقی را احساس نماید، ادامهی کار او جایز نیست.
4- 2. ضرب و شتم متهم
ایراد ضرب و شتم در احادیث و بیانات پیشوایان دین
اسلام در حالی که قوانین مربوط به نماز، ذکر و تسبیح و نظافت را دارد، قوانین مربوط به کشاورزی، ازدواج، خوردنیها و آشامیدنیها و غیره را نیز دارد و به علاوه، حائز قوانین دیگری در مورد صلح و نبرد است و گذشته از اینها، از نظر قوانین جزایی و حقوق و احکام معاملات و غیره در حد کمال است. بسیار جای شگفت است که اسلام به رغم کوتاه بودن مدت قانونگذاریاش، هیچ قانونی را فروگذار نکرده و برای هر چیزی، قانونی که با هر زمانی مناسب باشد وضع کرده است که با پیشرفت علم به رموز و اسرار برخی از آنها پی بردهاند و بسیاری از رموز آنها هنوز نامکشوف مانده است. با توجه به کرامت انسان در اسلام، این دین مبین توجه ویژهای به این موضوع نموده و از ارتکاب برخی اعمال حتی علیه متهم یا مجرم، به شدت نهی کرده یا آن را ممنوع و حرام دانسته است؛ مثلاً ممنوعیت بستن چشم، ممنوعیت بستن دست و پا، حرمت فحش، سب و لعن، حرمت شکنجه، حرمت ترور و حرمت افشای عیوب و دستورات متعدد دیگر. مقام معظم رهبری نیز در این خصوص میفرمایند: حق زدن یک سیلی اضافی یا یک جمله بدگویی به مجرم ندارید. هم از جهت شرعی و هم از جهت سیاسی اشکال دارد؛ کاملاً به ضرر است و باید مانع بشوید (اطلاعات و ولایت، 1393: 36).اینک نمونههایی را از میان هزاران حدیث که پیشوایان بزرگ اسلام آنها را در زمینهی کیفرهای اسلامی نقل فرمودهاند، جهت تبیین موضوع بیان میکنیم:
1. مؤلف کتاب «کیفر گناهان در دادگاه اسلام» به نقل از وسایل الشیعه در خصوص سیلی زدن به صورت، روایتی را نقل کرده که امام صادق (علیه السّلام) میفرمایند: علی (علیه السّلام) در مورد سیلی زدن به صورت، چنین قضاوت کرد که اگر جای آن سیاه شود، خونبهای آن شش دینار و اگر سبز شود، سه دینار و اگر سرخ شود یک دینار و نیم است.
2. رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) میفرمایند: هر کسی آسیبی (کنایه از سیلی) به صورت مسلمانی بزند، خداوند در روز قیامت استخوانهایش را متلاشی میسازد. سپس آتش را بر او مسلط میگرداند و او را با غل و زنجیر محشور مینماید تا داخل در آتش شود. همچنین در حدیث دیگری مشابه فرمایشهای قبلی چنین بیان میدارند: «مَن لَطَمَ خَدَّ امرِئٍ مُسلِمٍ أَو وَجهَةُ بَدَّد اللهُ عِظَامَهُ یَومَ القِیَامَة وَ حُشِرَ مَغلُولًا حَتی یَدخُلَ جَهَنَّمَ إلَّا أَن یَتُوبَ: هر کس بر گونه یا چهرهی مسلمانی سیلی بزند، خداوند روز قیامت استخوانهایش را از هم بگسلد و دست بسته محشور شود تا وارد جهنم گردد، مگر توبه کند».
3. صاحب وسائل الشیعه، باب 26 از ابواب مقدمات حدود را این گونه قرار داده است: «باب تحریم ضرب المسلم بغیر حق: زدن مسلمانان به ناحق حرام است (وسائل الشیعه ج، 28: 47). سپس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمودند: مبغوضترین مردم نزد خداوند کسی است که پشت مسلمانی را به ناحق برهنه نماید؛ کنایه از آنکه او را آمادهی کتک زدن نماید. بنابراین، متهمی که غلام و بردهی کسی نیست و انسان آزادی است، هیچ کس حق ندارد حتی یک ضربه سیلی به او بزند. علاوه بر آنکه، بازپرس و بازجو و مأموران پلیس نیز ارباب و مولای مردم نیستند و مردم هم بردهی آنان نیستند. پس هیچ کس نمیتواند به بهانهی جلوگیری از گناه، به ضرب و جرح اقدام کند؛ زیرا موجب هرج و مرج و سلب امنیت و آرامش جامعه خواهد شد (عابدی، 1391: 132-133).
4. زدن به صورت: اگر حاکم شرع حکم به زدن متهم به عنوان حد یا تعزیر، صادر نمود، زدن بر سر، صورت و اندام حساس مردانه یا زنانهی متهم جایز نیست. بنابراین، حتی در صورتی که قاضی حکم به زدن متهم کرده باشد، زدن به سر و صورت و اندام حساس بدن جایز نیست. امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: موقع زدن حد باید مواظب باشند به سر یا عورت متهم شلاق خورده نشود. در حدیت دیگری نیز امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: «الرجم و الضرب لایصیبان الوجه: رجم و زدن نباید به صورت بخورد». در واقع، اینگونه احادیث که میگوید موقع اعدام کردن شخصی که مرتکب گناه زنای محصنه شده، باید مواظب بود سنگ یا شلاق به سر و صورت متهم نخورد، در مقام بیان کرامت انسان است و اینکه صورت انسانی حرمت و احترام دارد و چون روشن است که مسئلهی زنا و حد زنا خصوصیتی ندارد، پس اگر زدن هر شخصی مجاز باشد، زدن به سر و صورت او مجاز نخواهد بود (عابدی، 1391: 134- 135).
5. به دلیل اینکه موضوع بحث، رابطه و مناسبات مأمور با مردم (شاکیان و متهمان) است، خالی از فایده نیست به برخی از استفتائات حضرت امام (رحمةاللهعلیه) اشاره داشته باشیم:
1-5. در خصوص چگونگی رفتار با متهم و کیفیت بازجویی، به صورت ذیل از حضرت امام (رحمةاللهعلیه) استفتا گردید:
سؤال: متهم چه حقوق شرعیای به عهدهی بازجو دارد؟ (4)
جواب: باید رفتار انسانی و اسلامی با او بشود و از اهانت و هتک حرمت او پرهیز شود.
5- 2. در نحوهی برخورد با مجرمان، در حین بازجویی به صورت ذیل از حضرت امام (رحمةاللهعلیه) استفتا به عمل آمد.
سؤال: گاهی برای جلب همکاری متهم لازم است چند سیلی به او بزنیم (این امر در جای خود بسیار مناسب است، حتی از تعزیر حکم شرعی هم مؤثرتر است)؛ در این صورت، انجام این امر چه حکمی دارد؟
جواب: اگر اصل جرم متهم ثابت باشد و مقدار آن معلوم نباشد، تعزیر او به دستور حاکم شرع نسبت به مقدار ثابت شده اشکال ندارد و بدون دستور حاکم شرع جایز نیست و اگر اصل جرم ثابت نباشد و احتمال بیگناهی او داده شود، شکنجه و ایذا جهت گرفتن اقرار جایز نیست و اگر خودش اقرار نکند، باید از خارج تحقیق شود و گرفتن اقرار با شکنجه علاوه بر معصیت، حجّیت هم ندارد. اصولاً باید بازجو از افراد باتجربه و بافراست و متشرع باشد تا بتواند حقیقت را با حفظ موازین شرع کشف نماید، همچنان که احادیث و تواریخ نشان میدهد که افراد بافراست بدون ارتکاب خلاف در موارد بسیاری حقایق را کشف کردهاند. در استفتاء فوق، حضرت امام (رحمةاللهعلیه) با وجود مختصر بودن، به کلیهی اصول قانون اشاره داشته (گفتنی است با اینکه قانون ریشه در شرع دارد و نمیتوان بین احکام شرع و قانون جدایی فرض نمود، در چند سطر همهی اصول را آوردهاند)، در صورتی که در مقام سؤال در حد توان و استدراک خود برآییم، به عظمت احکام اسلامی پی خواهیم برد.
4- 3. دستگیری و بازداشت و زندان
مقام معظم رهبری در مورد بایدها و شرایط بازداشت و بازداشت افراد برای گرفتن اقرار میفرمایند: بازداشت افراد برای گرفتن اقرار را قبول ندارم (اینکه) به یک نفر سوء ظن پیدا کند... و با مدارکی که معلوم نیست (که) چیست (و طرف) زیر بازجویی هرچه بخواهند میگوید، جهت شرعی و قانونی ندارد. اگر کسی ذهن و فکرش این است، همکاریاش را قطع کنید (منشور حفاظت اطلاعات، 1392: 58). اینکه کسی را زندانی کنیم تا جرمش ثابت شود، غلط است بنده قبول ندارم، محبوس کردن برای اثبات جرم نباید انجام بگیرد (همان). بازداشت باید بعد از اطلاعات باشد. اینکه او را بگیریم تا اطلاعات کسب کنیم، از آن کارهای بسیار غلط است؛ آن وقت ببرند توی زندان، از این آقا میخواهند اطلاعات بگیرند، خوب، این اگر اطلاعاتی نداشت، یا نخواست بدهد، مجبورند فشار بیاورند، این همان کاری است که نباید بشود؛ یعنی وقتی پایه غلط است، این پایه غلط، همینطور فعالیتهای غلط روی همدیگر سوار میشوند و یک غلط اندر غلط به وجود میآید، این خیلی بد است (همان: 59). یا معظم له در جایی دیگر میفرمایند: «میگوییم چرا این را بازداشت کردهاید؟ میگویند اگر بازداشت نکنیم، معلومات به ما نمیدهد، این پایهی غلطی است».بنابراین، با توجه به دغدغه و تأکیدات خاصهی مقام معظم رهبری لازم است حدود و ضوابط شرعی و قانونی در امر احضار و بازداشت رعایت شود و منزلت افراد و عزت و حیثیت آنان حفظ گردد، به ویژه اینکه بازداشت، حربه و اهرمی برای گرفتن اعتراف نباشد. در طول سالیان بعد از انقلاب، بسیار بودهاند افراد خبره و مجربی که در منازعهی فکری با متهمان و بازجویی از آنان، بدون بازداشت و زندان، اطلاعات لازم را اخذ و پروندهها را مختوم نمودهاند.
با این توصیف، غیر از پلیس و مأموران رسمی و قانونی، کسی حق دستگیر کردن متهمان را ندارد، مگر در موارد مسائل امنیتی و امور مهمی که شارع راضی به ترک آنها نیست و باوجود این احتمال که اگر مردم اقدام به دستگیری نکنند، خوف فرار وجود داشته باشد. بنابراین، در صورت اطمینان به عدم فرار و فوت متهم، کسی غیر از مأموران قانونی نمیتواند اقدام به بازداشت و دستگیری شخصی دیگر بنماید (عابدی، 1391: 90). همچنین در راستای دستگیری و بازداشت متهمان و مجرمان، بایدهای شرعی و قانونی دیگری نیز لازم است رعایت شود که به چند مورد آن اشاره میشود:
- ممنوعیت بستن چشم: در هنگام دستگیری، بازجویی، محاکمه و دادرسی، بستن چشم متهم جایز نیست و کسی حق ندارد او را از نگاه کردن منع نماید (عابدی، 1391: 91).
- حرمت دستگیری در شب: دستگیری در شب جایز نیست و یکی از حقوقی که خدای متعال برای مردم در نظر گرفته، آن است که شب را مایهی آرامش و سکون قرار داده است. اگر خوف فرار متهمی وجود داشت، یا قاضی حکم به دستگیری در شب صادر نمود، در این صورت مجاز خواهد بود (عابدی، 1391: 92).
- ممنوعیت بستن دست و پا: هرگز پلیس یا مأموران امنیتی نمیتوانند دست و پای متهم را ببندند، نه در هنگام دستگیری و نه در مراحل بعد، بلکه میتوان ادعا کرد که بستن دست و پای متهم در بازداشتگاه و زندان، نوعی شکنجه بوده و حرام است. البته در صورتی که خوف فرار متهم وجود داشته باشد و راهی برای نگهداری وی غیر از بستن دست و پا یا بستن چشم نباشد و یا اینکه در متن حکم، قاضی اجازه داده باشد، این اعمال مجاز خواهد بود (عابدی، 1391: 91).
- شکنجه: شکنجه کردن حرام و گناه کبیره است و روشنترین مصداق و نمونهی ظلم به مردم است و ظلم در هیچ صورتی مجاز نیست. شکنجه نه تنها در مورد انسان حرام است، بلکه شکنجه کردن حیوانات نیز حرام است. در شکنجه، هم حق الله وجود دارد و هم حق الناس و لذا گناه شکنجهگر، فقط با استغفار و توبه بخشیده نمیشود، بلکه راضی کردن مظلومی که مورد شکنجه قرار گرفته نیز لازم است (عابدی، 1391: 110-111).
5. پیگیری جرائم و تخلفات اخلاقی
از آنجا که رسیدگی به این مسائل بسیار ظریف است و ناپختگی در نوع اقدام، معمولاً تبعات منفی از جمله خودکشی یا اقدام به قتل فرد را در پی دارد؛ لذا لازم است این موضوعات، با رعایت همهی جوانب کار، پیگیری شوند و اصل بر پیشگیری و ممانعت از شکلگیری ارتباطات نامشروع و ارشاد افراد باشد.در این مسائل، چند نکتهی اساسی باید مدنظر باشد: 1. آیا نوع مفسده انفرادی است یا باندی؟ آیا فرد از مسئولان و عناصر تأثیرگذار است یا از افراد معمولی؟ آیا شغل فرد دارای طبقهبندی بالاست یا دارای شغل با طبقهبندی پایین؟ آیا فرد برای اولین بار و در آغاز کار است یا اصرار بر تکرار بزه ارتکابی دارد؟ آیا مسائل اخلاقی با مسائل امنیتی توأم است و تداخلی دارد یا مجزای ازهم هستند؟
بر این اساس، تحقیق و تفحص به صرف مظنون و مشکوک بودن به فرد در ارتکاب مفاسد اخلاقی جایز نیست و بنابراین، به صرف دریافت خبر یا گزارش در مورد فساد اخلاقی، تحقیق و تجسس دربارهی آن جایز نیست. در صورت دریافت اخبار و گزارشهای موارد سوءاخلاقی فردی، از هرگونه تلاش اطلاعاتی برای تشکیل هرگونه پروندهی مظنونیت به صرف ارتکاب موارد اخلاقی انفرادی خودداری شود، مگر مواردی که از سوی مرجع قضایی دستور رسیدگی صادر شده باشد.
در نیروهای مسلح، باید این موارد جهت اقدام بعدی (ارجاع به کمیسیونها و تصمیمگیری جهت ادامهی خدمت یا رهایی از خدمت سوژه) به حوزهی فرماندهی و یا حوزهی نمایندگی ولی فقیه ارجاع داده شود یا رویکرد دیگر این است که فرد در مرحلهی اول توسط خود دستگاه امنیتی ارشاد و انذار شود. در صورت ادامه و در مرحلهی دوم ارتکاب مفسده، از مرتکب تعهد گرفته و در سابقهی او درج شود و در مرحلهی سوم، پروندهی فرد عملیاتی و برابر ضوابط اقدام شود.
در رسیدگی به مفاسد اخلاقی جایگاههای سری و بالاتر، و نیز مسئولان کلیدی و حساس و تأثیرگذار (همانند: سرداران و فرماندهان طراز اول نیروهای مسلح)، از آنجا که حیثیت اجتماعی نهاد مربوط نیز مطرح است، دستگاه امنیتی خود راساً اقدام و موضوع را پیگیری مینماید.
موارد سوء اخلاقی باندی نیاز به کشف دارند و دستگاه امنیتی در این زمینه ورود میکند و پرونده تشکیل میدهد. داشتن شاکی خصوصی و تجاوز به عنف نیز در طیف مظنونان است و برای آنها پرونده تشکیل خواهد شد.
اگر در حین رسیدگی به مسائل امنیتی، مسائل سوءاخلاقی نیز مشاهده شد، موضوع دارای دو حالت خواهد بود: 1. با ورود در مسئلهی اخلاقی، مورد امنیتی نیز خواهد سوخت که در این حالت، موضوع اخلاقی پیگیری نمیشود و در پایان مورد، هر دو موضوع باهم جمع و رسیدگی میشوند، 2. با ورود در مسئلهی اخلاقی، مورد نمیسوزد که در این حالت باید نهی از منکر نمود و مانع از بروز فساد شد و رابطه را به هم زد.
برخی بایدهای سازمانی و فردی جهت رفع آسیبهای متوجه کارکنان
سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور ما به واسطهی حساسیت و اثرگذاری ویژه در بسیاری از رخدادها و جریانات داخلی و خارجی، همیشه مورد طمع دشمنان و رقبا و در معرض نفوذ و تهدید هستند. به جهت فرایند کار نیز دارای آسیبهایی هستند که بعضاً همین آسیبها بستر تهدید را فراهم میکنند و زمینهساز مشکلات مضاعف میشوند؛ لذا این سازمانها و کارکنان آن باید در برابر دو معضل تهدید و آسیب، بیمه شوند. نظر به تعالیم دینی اسلام و بایدهای مکتبی و ارزشی آن، به برخی از گزارههای سازمانی و فردی جهت رفع آسیبها به صورت فهرستوار اشاره مینماییم:1. تعمیق ایمان قلبی و یقین و نصبالعین قراردادن تقوا و پاکدامنی و وجدان و فطرت پاک انسانی؛
2. حفظ رابطهی قلبی با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) و ولایتمداری، چنانکه مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: رابطهی بین شیعیانی که این اعتقاد را دارند، با مقام ولایت و مهدی موعود (عجل الله فرجه الشریف)، رابطهای دائمی است و چقدر خوب و بلکه لازم است که یکایک ما، قلباً هم این رابطه را با توجه و توسل و حرف زدن با آن حضرت حفظ کنیم (اطلاعات و ولایت، 1393: 94)؛
3. پرهیز جدی از ورود به مسائل شخصی افراد و تفکیک مسائل شخصی و خانوادگی افراد از مسائل سازمانی و اداری، به گونهای که کار مأموران بوی ظلم ندهد. رویکرد اصلی باید محورها و موضوعات امنیتی و شبه امنیتی و با نگاه کاشف حقیقت باشد، نه نگاه و قضاوت محکومگر؛
4. آموزش و توجیه و تأکید جدی بر پایبندی به رعایت احکام اولیه و اکتفا به ضرورتها در احکام ثانویه؛
5. تأکید بر خودپلیسی و خودکنترلی به عنوان بهترین نوع کنترل و مراقبت از خود و سازمان؛
6. پرهیز جدی از لغزش و خودسری و نیز احساس یله و رها بودن. مقام معظم رهبری میفرمایند: یکی از مصادیق بیقانونی، کارهای خودسرانه است؛ در خانهی آدمها رفتن و فحش دادن (اطلاعات و ولایت، 1393: 36). معظم له همچنین میفرمایند: مبادا کسی پیدا شود و از روی اغراض و گرایشها عمل کند که این کار هم برای خودش خطرناک است و هم برای مردم (اطلاعات و ولایت، 1393: 29)؛
7. ارج نهادن به مجاهدتهای خاموش و بیریای کارکنان اطلاعاتی و امنیتی و بیان اجر و ثواب کار پنهان؛
8. عنایت خاص نیروهای اطلاعاتی به نوافل خصوصاً در سفرهای خارجی با توجه به توصیههای اکید در سفرهای زیارتی؛
9. استماع وعظ و نصیحت از فیض بزرگان و اهل علم و علمای اخلاق و آمادهسازی قلب و ضمیر باطن برای پروراندن دانهی عبودیت و بندگی، چنانکه گفتهاند:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست *** در دشت، لاله روید از شورهزار، خس
نتیجهگیری
فلسفهی خلقت انسان، بندگی و عبودیت است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ» (قرآن، ذاریات: 56). پس کار اطلاعاتی نیز ابزاری برای بندگی و کمک به مردم و آسایش آنان است؛ لذا نباید از حدود بندگی خارج شد و نباید به خاطر دنیای افراد، آخرت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی تباه، و عاقبت آنان تیره وتار گردد. از آنجا که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، دانستنیهای بیشتری از مکنونات و خفای مردم و کارگزاران دارند، بیشتر در معرض خطرند؛ پس به طریق اولی، آنها باید بیشتر مراقبت کنند و علاوه بر واجبات، بر نوافل نیز استمرار داشته باشند. مسلم است که با دستمال کثیف نمیشود شیشه را تمیز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، باید در درجهی اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد... دست پاک، دامن پاک، زبان پاک و چشم پاک خواهد توانست! از طرفی، هر انسانی نیز به نفس خود آگاه است و میداند که چه هنگامی از عرصهی ولایت خدا خارج میشود و در چراگاه شیطان قرار میگیرد: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ» (قرآن، قیامه: 14-15)؛ لذا باید از چشم و گوش و اندامهای دیگر در راستای بندگی استفاده کرد و مراقب آنان بود. قرآن میفرماید: «وَلَا تَقْفُ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا: از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل، همه مسئولند» (قرآن، اسراء: 36). خداوند سخن گفتن و پخش اخبار بدون اطمینان را نهی کرده است، همچنانکه گوش را در قبال گفتهها و اخبار بدون علم، و چشم را در قبال صحنهها و نمایشهای بیاساس، و اندیشه و دل را در تأثیر گرفتن از گزارشها و شنیدنیهای غیرموثق مسئول میشمارد. به این ترتیب، هر کجا علم و اطمینان نیست نباید تبعیت نمود و ملتزم بود. بنابراین، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی باید انسانهای وارسته و عارف و به تعبیر حافظ (علیه الرحمه) افرادی دلشکسته باشند:در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس *** بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
این نیروها در مواجهه با موارد غیبت و تجسس و سایر اقدامات امنیتی، عامل احکام اولیه به تمام و کمال هستند و در احکام ثانویه نیز به قدر ضرورت بسنده میکنند و اگر مورد به کار امنیتی ارتباط داشته باشد اقدام مینمایند و در غیر این صورت، دامن از آن برمیچینند که ظلم و حقالناس دامنگیر آنان نشود. امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السّلام) میفرمایند: «اما الذنب الذی لا یُغفر، فمظالم العباد بعضهم لبعض: گناهی که بخشش ندارد، ظلم کردن برخی از مردم به یکدیگر است». مشکل بزرگ قیامت در گناهانی است که حقالناس به شمار میروند؛ زیرا خدای متعال از حق مظلوم نمیگذرد. هرکس مدیون مردم است و به عرض و آبرو و جان و بدن یا مال مردم تعرض پیدا کرده، مشمول این است که «گناهی مرتکب شده که قابل بخشش نیست» (عابدی، 1391: 111-112). به هر حال، تبعات دنیوی و اخروی ظلم در حق مردم و حقالناس امر کوچکی نیست و گناهی نابخشودنی است و عقوبت بعضی از اقدامات در همین دنیا دامنگیر افراد خواهد شد. از خداوند متعال برای رهبر معظم انقلاب و تمامی سربازان گمنام امام زمان (علیه السّلام) سلامتی و عزت مسئلت مینماییم. والعاقبه للمتقین.
پینوشتها:
1. کارشناس ارشد علوم اطلاعات و حفاظت اطلاعات.
2. «من هانت علیه نفسه، فلا تامن شره: از شرّ کسی که بر خود اهانت میکند در امان مباش».
3. این تقسیمبندی سهگانه در مسائل این بخش، اعم از: سوءظن، غیبت، و تجسس از یافتههای استاد احمد جهانبزرگی و از ابتکارات و ابداعات ایشان است که در تقریرات درسی به آن پرداختهاند. بنابراین، در این مقاله، منبع ذکر این تقسیمبندیها، مربوط به این استاد بزرگوار است.
4. توجه به اصل قانونی بودن جرایم و مجازات و تناسب مجازات با جرم ارتکابی و اینکه اقرار در چه شرایطی حجیت دارد و مثبت جرم خواهد بود... نکته قابل توجه دیگر، مطالعه رفتار گذشتگان میباشد یعنی بازجو باید به نحوی با متهم رفتار نماید که ضمن اینکه از حیطه بازجویی خود خارج نمیگردد، بتواند بدون اینکه لطمهای به شخصیت متهم (اعم از ضرب یا شتم) وارد نماید، حقیقت را احراز کند و اگر در تاریخ اسلام در زمینه قضاوت و نحوه رفتار ائمه معصومین (علیهم السلام) در مقابله با مجرمین و متهمین و یا در انتساب و اثبات جرایم ایشان مطالعه نماییم و از آنها پند بگیریم، خواهیم دانست که بازجوی مدبر، در حیطه قانون و با استفاده از تمامی شگردهای بازجویی و ادله اثباتی خواهد توانست جرم را به متهم نسبت دهد (اما متأسفانه معدودی از افراد بازجو به دلایل مختلف، که عدم آگاهی از روشها مهمترین آنها میباشد، چنین ملاحظاتی را کمتر در نظر میگیرند) و تحقق این امر مستلزم سرمایهگذاری بلندمدت و تربیت افراد مجرب و کاردان و به کارگیری چنین افرادی به جای افراد کم تجربه خواهد بود. این مقوله نه تنها در خصوص بازجویان، بلکه در خصوص کلیه عوامل اجرائی نیز لازم است تا بتوانند در عین حال که وظیفه مقدس حراست و صیانت از حقوق جامعه اسلامی را عهدهدار میباشند، مرتکب معصیت نگردیده و آگاه باشند که در صورت ارتکاب چنین معاصیی، علاوه بر مجازات دنیوی که در دیگر مباحث مطرح گردیده، عذاب اخروی نیز در انتظارشان میباشد و با توجه به حساسیت کار، با در نظر گرفتن ملاحظات شرعی و قانونی مفید و مؤثر به حال جامعه و پلیس واقع گردند.
- قرآن کریم.
- نهجالبلاغه، محمد دشتی.
- الهامینیا، علیاصغر؛ مقدسنیان، سید محمد؛ و محمد حسین منتظری (1386). اخلاق اطلاعاتی، پژوهشکده تحقیقات اسلامی. قم: زمزم هدایت، چاپ سپهر.
- سلیمانزاده، یوسفعلی (1394). اخلاق حفاظتی، دانشکده امامهادی (علیه السّلام). چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین (علیه السّلام).
- ساحفاسا، (1388). آسیبشناسی نیروهای امنیتی، معاونت حفاظت و پیشگیری. چاپ دوم.
- سیفیپور، حسن (1392). منشور حفاظت اطلاعات. تهران: ساحفاسا و دانشکدهی امام هادی (علیه السّلام)، چاپ اول.
- خداکرمی زنجانی، ابوعلی (1392). جلوههایی از اخلاق اطلاعاتی، قم: دارالنشر اسلام. چاپ اول.
- عابدی، احمد (1391). حقوق متهم، دانشکدهی امام هادی (علیه السّلام). چاپ اول. چاپخانهی شهید مطهری.
- جهان بزرگی، احمد (1388). تقریرات درس اخلاق اطلاعاتی در ساحفاسا.
- حسینی فاضل، سید مرتضی؛ میقاتی، رضا؛ شبدینی، محمد؛ لطیفی، رحیم؛ خطیبی، محمد؛ وفا، جعفر؛ و صمد عالینژاد (1393). امنیت در قرآن و سنت، پژوهشکدهی علوم اسلامی امام صادق (علیه السّلام). انتشارات زمزم هدایت، به سفارش دفتر سیاستگذاری و نظارت راهبردی حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح، چاپ اول. چاپ: نینوا.
- واجا (1393). اطلاعات و ولایت، توصیهها و فرمانها، پژوهشکدهی اطلاعات. چاپ دوم. منبع مقاله :
چیتسازان، امیرحسین، (1388)، آموزش عالی درگسترهی تاریخ و تمدن اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.