فریب و ضدفریب در جنگ نرم: با تأکید بر مسئله ولایت عهدی یزید

پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و غصب خلافت جریانی موازی و آشکار از مواجهه حق و باطل بر محور دو خط امامت و خلافت ایجاد شد. و از آن زمان مهمترین متعلق جنگ نرم حق و باطل بر محور
دوشنبه، 15 آبان 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
فریب و ضدفریب در جنگ نرم: با تأکید بر مسئله ولایت عهدی یزید
 فریب و ضدفریب در جنگ نرم: با تأکید بر مسئله ولایت عهدی یزید

نویسنده: علیرضا بهار (1)

 

مقدمه

پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و غصب خلافت جریانی موازی و آشکار از مواجهه حق و باطل بر محور دو خط امامت و خلافت ایجاد شد. و از آن زمان مهمترین متعلق جنگ نرم حق و باطل بر محور مسئله امامت و خلافت متمرکز شد. یکی از دوره‌های اوج‌گیری این مواجهه نرم دوران امامت حسین (علیه السلام) بود. در این زمان معاویه تلاش کرد با تقدیم طرح خلافت موروثی برای امویان که نقطه شروعش با خلافت یزید بود به ظاهر مسئله حاکمیت سیاسی را نظم داده و به انسجام برساند.
ولی در برابرش امام حسین (علیه السلام) با تمام توان و امکانات قیام کرده و طرح معاویه را فریبی بزرگ در تاریخ مواجهه حق و باطل عنوان کرد. چرا که سلطنتی که شروعش با یزید فاسق و فاجر و ظالم باشد، در استمرار خود یا رو به اقتدار است که به معنی گسترش ظلم و فساد و تخریب مستقیم اسلام است. و یا رو به ضعف و انحطاط است که لازمه‌اش نابودی جامعه اسلامی است.
مبتنی بر این مواجهه، یک دهه از جنگ نرم و گاه جنگ سخت- نرم بین معاویه و امام درمی‌گیرد. در این مواجهه هدف معاویه تحمیل مسئله ولایت‌ عهدی و اجرایی نمودن آن با کمترین حواشی است. و در برابر امام ضمن افشاگری چهره باطنی معاویه و یزید و آشکارسازی اهداف پنهانی آنان قصد به چالش کشیدن این برنامه خطرناک را دارد. این مواجهه تاریخی تاکنون از زوایای گوناگون سیاسی و اجتماعی و فکری و فرهنگی و... مورد مطالعه قرار گرفته است ولی از جهت سیره‌شناسی اطلاعاتی و فقه اطلاعاتی کمتر مورد مداقه قرار گرفته است. در این اثر تلاش می‌شود این دهه مهم از تاریخ اسلام و رویدادهای آن از منظر یکی از مباحث جنگ نرم و فعالیت اطلاعاتی، یعنی از منظر فریب و ضدفریب مورد مطالعه قرار گیرد.

مفهوم شناسی

برای فهم بهتر فرایند فریب، باید مفهوم شناسی اجمالی اما جامعی از اصول و ابزار و آثار فعالیت‌های فریب کارانه ارائه شود تا بر مبنای آن دامنه و گستره مباحث مشخص گردد:

فریب (2):

(در تعریف وزارت دفاع آمریکا) شامل آن دسته از اقداماتی می‌شود که برای گمراه ساختن دشمن از طریق «دستکاری»، «تحریف» یا «جعل» شواهد با هدف ترغیب به واکنش زیان‌آور علیه منافع خویش طراحی می‌گردد. (بنت و والتز، 1393: 33).
و در تعریفی که توسط ناتو (3) ارائه شده فریب مقیاس‌هایی است که برای گمراه کردن دشمن از رهگذر اغوا کردن، تحریف، تولید مدارک کاذب، به گونه‌ای که تصمیم و رفتار او را در جهت منافع خود ترغیب و سمت‌دهی کند، است. (هرمان، 1996: 170).

انکار (4):

شامل آن دسته از تدابیری می‌شود که برای اختلال یا ممانعت از اطلاعات دشمن درباره یک موضوع به وسیله پنهان ساختن یا متوقف ساختن ابزار نظارتی روی آن موضوع صورت می‌گردد. و در حقیقت انکار به عنوان پیش‌نیاز فریب، کارکرد محروم سازی جامعه هدف از دسترسی به حقیقت است. (بنت و والتز، 1393: 33، 138).

انکار و فریب (5):

ترکیب فرایند کتمان (پنهان کردن حقیقت) و فریب (به معنی تظاهر به چیزی که حقیقت ندارد و دروغ است) می‌باشد. (بنت و والتز، 1393: 33).
فریب در برخی نگرش‌ها به حیله و خدعه در عملیات نظامی و جنگ‌ها انصراف دارد. و بدین جهت از عملیات روانی که گستره‌ای عام و مواجهه‌ای نرم دارد فاصله می‌گیرد (بنت و والتز، 1393: 38). از منظر دیگر فریب معنایی وسیع دارد. و نوعی عملیات روانی است که در آن با استفاده از کانال‌های خبری و اطلاعاتی، اخبار و اطلاعات و تحلیل‌های موردنظر در سیستم تصمیم‌گیری حریف تزریق می‌شود تا وی از اتخاذ تصمیم‌های خاص عاجز نموده و یا وادار به اتخاذ تصمیم معینی بنماید. (دائره المعارف اطلاعاتی).
و از آنجا که فریب مفهومی است که در علوم طبیعی، اجتماعی، روانشناسی و نظامی مورد توجه قرار گرفته است، ولی در علوم نظامی و سیاسی، اهمیت ویژه و جایگاه محوری دارد. بدین جهت در این اثر هم فریب را در معنایی عام و فراتر فریب نظامی و در مقام یکی از مهمترین ابزار جنگ نرم در نظر گرفته است.
پس با رویکردی اطلاعاتی فریب را می‌توان عبارت از انجام برخی عملیات تاکتیکی به منظور اینکه حریف مطابق میل و نظر ما اقدام کند تعریف کرد. به عبارت دیگر فریب یعنی گمراه کردن حریف به گونه‌ای که نتواند برآورد صحیحی از موقعیت، مقاصد و اهداف، امکانات، شگردها و عملیات در جریان ما داشته باشد. فرهنگ لغت جاسوسی در یک جمله فریب را ترغیب حریف در جهت انجام داوطلبانه عملی می‌داند که شما می‌خواهید انجام دهد. (Becket,1986,p52).
با این نگاه فریب عملیاتی روانی جهت متقاعدسازی جامعه است چه در جنگ باشد و چه در مواجهه نرم صورت بگیرد. البته در مباحث سیاسی و روابط بین الملل، یکی از مباحث نوپدید که با موضوع فریب هم ارتباط تنگاتنگی پیدا می‌کند، نوع تعریف قدرت نرم است. برخی آن را تنها به ابزارها و عناصر نرم تعریف می‌کنند. پس قدرت نرم توانایی کسب نتایج دلخواه یک بازیگر سیاسی از طریق ترغیب و جلب نظر دیگران است تا کاربرد زور (نای، 1990). این توانایی متکی بر جذب و همراهی دیگران از طریق تقریباً تمامی ابزارهای دیپلماتیک به غیر از قدرت نظامی و فشارهای اقتصادی فراهم می‌گردد. (کوپر، 2006).
ولی در مقام عمل اجرای قدرت نرم گاه به صورت نامحسوس به اعمال موازی قدرت سخت هم منوط است. بدین جهت اینکه در صحنه مبارزه تنها به یک قدرت متکی شود، تصوری خطا می‌نماید. مناسب این واقعیت‌ها، تدریجاً نظریه‌ای جدید در نسبت سنجی بین قدرت نرم و قدرت سخت ایجاد شده است با عنوان قدرت هوشمند. (6)
قدرت هوشمند را این‌گونه تعریف کرده‌اند: قدرت هوشمند یک بازیگر در روابط بین‌الملل، ظرفیت بازیگر و یا واحد سیاسی برای ترکیب قدرت نرم و سخت به شکلی که در تقویت متقابل یکدیگر، به تحقق اهداف بازیگر به صورت کارا و مؤثر کمک کند. (ویلسون، 2008).
پس قدرت هوشمند، کاربرد کارا، مستمر و همزمان و کاملاً هماهنگ شده تمامی نقاط قوت یک کشور در تمامی بخش‌ها و ظرفیت‌‎های فرهنگی و سیاسی موجود و توسعه آن در راستای اهداف مطلوب است. و در مقام بازشناسی آن هم از جهت روش‌ها و ابزار و کانال‌ها، بر روش نرم و یا سخت به تنهایی اصرار ندارد. بلکه مطابق فهم عرفی و نگرش علمی قدرت هوشمند، آن را تمامی مجموعه‌های استفاده شده در خدمت نیرنگ و خدعه می‌داند. با این دیدگاه وسیع به فریب، پس برای تحقق آن نیازمند عناصری هستیم از جمله:

ابزارهای فریب:

شیوه‌ها و منابع و تکنیک‌های انتقال اطلاعات به سوژه فریب است و اعم از ابزارهای فیزیکی و یا فنی و یا اداری- اجرایی است.

آماج فریب:

عناصر تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر در مسیر فریب‌سازی هستند.

کانال‌های فریب:

مسیرهای اطلاعاتی هستند که ابزارهای فریب از طریق آن‌ها به سوژه‌های فریب دسترسی می‌یابند.

سوژه‌های فریب:

جامعه هدفی هستند که برنامه فریب بر روی آن‌ها صورت می‌گیرد. (بنت و والتز، 1393: 34-35).
با این نگاه؛ فریب یک تبلیغات جلب توجه کننده با پوشش مناسب است تا در اثر آن قضاوت اشتباه در تمامی سطوح جامعه صورت بگیرد. بدیهی است برای تحقق این هدف، باید به جای روایت واقعی، که در موضوع و متعلق فریب وجود دارد، داستان و روایت فریب (روایت فریبنده) شکل بگیرد. پس فریب ابزاری گمراه‌سازی است که بین کتمان و بین جعل و سندسازی دست و پا می‌زند. بدین جهت ساختار فریب و پیش نیازهایش چنین است. (بنت و والتز، 1393: 138):

اصول و ساختار فریب

 حقیقت

انکار و کتمان

فریب  و تظاهر

گمراه سازی

بخشی از  اخبار حقیقی که با باطل مخلوط می‌گردد تا زمینه ا عتماد مخاطب فراهم شود.

پنهان ساختن واقعیت تعیین آنچه باید از سوژه پنهان کرد، و بستن راه‌های  دسترسی به واقعیات.

نشان دادن ناواقعیت و داده‌های غلط تعیین آنچه باید از سوژه به گروه هدف نشان داد.

تعیین اینکه گروه هدف چه واکنشی در چه زمانی (تحت تأثیر فرایند فریب) انجام دهند.


پس رکن اول فریب، مخلوط‌سازی حق و باطل است همان‌گونه که امام علی (علیه السلام) تصریح می‌کند که هیچ‌گاه باطل محض اقبال عمومی را به همراه ندارد «فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین، ولو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین ولکن یؤخذ من هذا ضغثو من هذا ضغث؛ اگر باطل با حق در نیامیزد، بر حقیقت‌جویان پوشیده نمی‌ماند و اگر حق با باطل آمیخته نشود، زبان دشمنان آن بریده می‌شود، لیکن مشتی از آن برداشته می‌شود و مشتی از این. و بدین ترتیب حق و باطل در هم آمیخته می‌شود و شبهه پیش می‌آید». (نهج البلاغه، خطبه50).
مبتنی بر این خلط حق و باطل است که ساختار فریب شکل می‌گیرد و ناظر به این ساختار فریب است که داستان فریب طراحی می‌گردد و متناسب ساختار هرچه داستان دشوارتر باشد برنامه‌های مترتب بر آن پیچیده‌ می‌گردد. و هرچه موضوع فریب مهم‌تر باشد و نیاز باشد که کل جامعه تحت تأثیر آن قرار بگیرند در این صورت فرایند فریب و داستان فریب، هم از یک عملیات محدود و برای یک گروه خاص به برنامه‌ای بلندمدت و متناسب تمامی سطوح جامعه طراحی می‌گردد. در این برنامه بدیهی است که حساب عوام و خواص جامعه تفاوت بیابد. بدین جهت در یک نگاه کلی فریب فرایندی چنین می‌یابد:

فرایند فریب

هدف 

طراحی فریب

مخاطب

روش

کانال

تأثیرات

تغییر نگرش جامعه و ایجاد باورپذیری در موضوعی خاص

ملاحظه واقعیت در نظر گرفتن چشم‌انداز طراحی داستان فریب

خواص

تهدید و تطمیع خدعه ایجاد علائم ساختگی

سیستم‌های سیاسی و امنیتی اتفاقات مدیریت شده

غافلگیری سوء ادراک سردرگمی و تأخیر قضاوت نادرست

عوام

تبلیغات بر محور جعلیات اتفاقات مرحله‌بندی شده

رسانه‌ها خواص فریب خورده

تأثیر بر ادراک و باور اجتماعی و همراه‌سازی


مطابق این جدول:

اهداف:

مهم‌ترین بخش در فرایند فریب، اهداف است. بدین معنا که فریب‌گر بداند که چشم‌انداز مطلوب نهایی او چیست. و این چشم‌انداز با واقعیات جامعه چقدر فاصله دارد تا در نهایت بتواند هدف اصلی و نهایی را به اهداف خردتر تبدیل کرده و از آن یک فرایند اجرایی طراحی کند.

طراحی:

طراحی فریب، و یا همان ساختار فریب چیزی نیست مگر درک حدفاصل واقعیات و چشم‌اندازها. تا متناسب به میزان و کم و کیف فاصله بتوان داستان و ساختار فریب را شکل داد.

مخاطب:

مخاطب گروه هدف از فریب است که همان ایجاد یک باور و یا رفتار عام در قشری خاص یا تمامی جامعه هدف است. ولی از آنجا که ناظر به هدف و داستان فریب جامعه به دو گروه خواص جریان‌ساز و عوام تابع تقسیم می‌شوند، در مقام طراحی فازهای بعد که فازهای عملیاتی هستند باید در ناحیه مخاطب شناسی به این واقعیت دوگانه توجه داشت. چرا که در فریب سیاسی- اجتماعی برای اجرایی شدن هدف نهایی همراه سازی حداکثری توده‌ها و همراه سازی نسبی خواص کفایت می‌کند. و همین که فریب تبدیل به باور رسمی جامعه شد موفقیت حاصل شده است. و ناظر به این وضعیت تنوع تاکتیک‌ها تابعی از وضعیت جایگاه فکری- اجتماعی مخاطب است تا زمینه را برای باورپذیری نسبی فراهم سازد.

روش:

روش‌ها برای عوام عمدتاً نرم‌افزاری و برای خواص تابعی از قدرت هوشمند است. بدین معنا که تا آنجا که راهبردهای نرم جواب دهد بدان اکتفا می‌شود و گرنه در موارد نیاز از راهبردهای سخت هم استفاده خواهد شد. و زمان استفاده از این راهبردهای سخت می‌تواند در تمامی فرایند زمان فریب باشد.

کانال:

پس از طراحی روش‌های فریب نوبت به ابزارها و بازوان اجرایی راهبردهای نرم و سخت می‌رسد. این روش‌ها به صورت موازی و یا مرحله‌ای اجرا شده و پیوسته مورد ارزیابی و سازماندهی قرار می‌گیرند تا نتیجه مطلوب فراهم شود.

تأثیرات:

در فریب اگرچه هدف نهایی واحد است ولی در ناحیه مخاطب قرار نیست اجماعی کامل صورت بگیرد. بلکه همین که ناشی از فرایند فریب، خواص مؤثر ناکارآمد ظاهر شوند تا بستر برای باورپذیری عمومی فراهم شود کافی است. پس در فرایند فریب هدف واحد است ولی سطح اثرگذاری متفاوت. بدین معنا که ناظر به سه‌گانه «معرفت، باور، رفتار» در فرایند زندگی آدمی، نقطه هجوم و اثرگذاری فریب متناسب با تنوع شخصیت‌های اجتماعی می‌تواند یکی از این سه حوزه‌های مذکور باشد.
اگر مخاطب عام باشد، معرفت و باور او مورد عملیات فریب قرار گرفته تا زمینه تغییر نگرش او فراهم شود. و اگر مخاطب خاص ساکت و یا مستعد جذب است، با قدرت هوشمند ترکیبی، حوزه رفتار اجتماعی‌اش به خدمت گرفته می‌شود و اگر خواص مخالف بود سعی می‌شود با غافلگیری و یا سرگردان‌سازی او، مانع قدرت تصمیم‌گیری سریع و صریح و اثرگذار (و اتلاف منابع او) در جامعه باشد.
و در این صورت برآیند باور غلط عمومی در کنار سردرگمی و یا پراکنده‌ای کاری خواص مخالف، زمینه برای فریب یک جامعه و وانهادن مواجهه نرم به دشمن فراهم می‌گردد. (بنت و والتز، 1393: 133).

مسئله ضد فریب:

ضد فریب تلاش‌هایی به منظور خنثی کردن و از کار انداختن یا کاستن آثار عملیات فریب است. ضد فریب فراتر از شناسایی عملیات فریب بوده و عملیاتی کاربردی و جهت‌دار است که بر روی کاهش آثار فریب و غافل‌گیری تأکید می‌کند. (بنت و والتز، 1393: 300). ضد فریب هم همانند فریب در دو حوزه نظامی و غیرنظامی کاربرد دارد. و در این اثر ناظر به دوگانه اطلاعات و سیره‌شناسی معصومین «سیره اطلاعاتی»، مراد ضد فریب در جنگ و مواجهه نرم است. مبتنی بر این تعریف و نگرش، در متون منتشر شده در موضوع ضد فریب، اصول ضد فریب بر عناصر زیر استوار است. (بنت و والتز، 1393: 362):

خودشناسی

حریف شناسی

وضعیت شناسی

روش شناسی

خودارزیابی

ارزیابی تهدیدها

ارزیابی وضعیت و داشتن تحلیل

روش‌های عملی ضد فریب


پس ضد فریب همانند قدرت هوشمند در فریب، ترکیب از اقدامات نرم و سخت به منظور خنثی سازی عملیات فریب است. عناصر فوق را در نگرش دینی می‌توان در یک کلمه خلاصه کرد و آن بصیرت است. البته بصیرت در اینجا به معنی بصیرت خواص و رهبران و سازمان‌های اطلاعاتی است که پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر از بصیرت عوام است. چرا که فریب‌های دشمن هم برای آنان پیچیده‌تر است. پس ذهن آماده و بصیرت از پیش نیازهای کشف فریب توسط افراد خاص است تا ضمن هوشیاری در جامعه خصوصاً در شرایط بحرانی، نسبت به وضعیت جاری حق و باطل غافل نباشد. چرا که به فرموده امام علی (علیه السلام) «وَ انَّ اخَا الحَربِ الارِقُ وَ مَن نَام لَم یُنَم عَنهُ؛ و هر که از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت». (نهج البلاغه، نامه62). پس وقتی دشمن‌شناسی روزآمد بود می‌توان به مجرد مشاهده تغییر در الگوی رفتاری سیاسی- اجتماعی جریان دشمن با مطالعه نشانه‌های رصد شده، حدس نقشه فریب را داد و پس از تلاش برای کشف و تحلیل ساختار فریب مبتنی بر بصیرت برای مبارزه با آن اقدام کرد و راهبردهای ضدفریب را در جامعه فعال ساخت.
امروزه در نظام اسلامی بهترین طرح‌ها برای جستجو از الگوی ضد فریب و عناصر آن (بصیرت) را می‌توان در سخنان مقام معظم رهبری (مدظله) رصد کرد که به اختصار آن‌ها را بیان می‌کنیم:
از مهم‌ترین تأکید ایشان، دشمن‌شناسی است. ایشان در این زمینه می‌فرماید: «من از خودی‌ها مصراً می‌خواهم قدری ذهن خودشان را باز کنند و فکر خودشان را به کار بیندازند؛ بفهمند امروز دشمن کیست، چه می‌خواهد و چه می‌کند و نقشه دشمن چیست. عقل، این است». (مقام معظم رهبری (مدظله، 1377/03/15).
راه دیگر، جریان‌شناسی است... برای شناخت جریان‌های خودی از غیرخودی، معیارهای آن را بیان کرده‌اند. (مقام معظم رهبری (مدظله)، 1379/02/23 و 1380/03/14 و 1379/07/14).
تحلیل سیاسی و کسب توانایی در آن، راه دیگر و مهم کسب بصیرت است: «قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید... این قدرت تحلیل، خیلی مهم است. هر ضربه‌ای که در طول تاریخ، ما مسلمانان خوردیم از ضعف تحلیل بود». (مقام معظم رهبری (مدظله)، 1377/11/13).
هم‌چنین جبهه‌شناسی (مقام معظم رهبری (مدظله)، 1388/03/06)، تکلیف شناسی (مقام معظم رهبری (مدظله)، 1383/03/14)، موقع‌شناسی (مقام معظم رهبری (مدظله)، 1375/03/20) و آینده‌شناسی (مقام معظم رهبری (مدظله)، 1368/09/07) از دیگر راه‌هایی است که از نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی ما را در کسب بصیرت یاری می‌رساند.
مبتنی بر تعریفی که از ضد فریب و عناصر و اصول آن شد، می‌توان فرایند ضد فریب را به صورت خلاصه در روند زیر بیان کرد:

فرایند ضد فریب

کشف سرنخ و رصد و تناقضات و ایجاد فرضیه فریب

پیش‌بینی اهداف مورد نظر فریبگر  از نقشه فریب

شناسایی دامنه و سطوح اقدامات فریبنده که از سوی فریبگر اجرا می‌شود

انجام مرحله‌ای راهبردهای ضد فریب:

در برابر فریبگر:
- افشاگری اهداف پنهانی؛
- بصیرت‌دهی و فعال‌سازی خواص؛
- جبهه سازی اجتماعی؛

در برابر  جامعه و افراد فریب خورد:
- افشاگری و اطلاع‌رسانی حقیقت کتمان شده؛
- بصیرت‌افزایی و ترویج فرهنگ هوشمندی و خارج سازی جامعه از پیش فرض‌های توهمی؛
- ارتقای بینش انتقادی؛
- جریان‌سازی با انجام اقدامات پرسش‌گرانه اعتراضی؛


متناسب این فرایند، نقش خواص و سازمان‌های اطلاعاتی در مسئله فریب یک نقشه سه مرحله‌ای است. چرا که آن‌ها ابتدا با هوشیاری ابتدا باید فریب احتمالی دشمن را رصد کرد و پس از به قطعیت رساندن آن، دو دسته راهبردهای دفاعی در جامعه دشمن مجری نقشه فریب و هجومی در متن جامعه هدف ایجاد کنند تا در نهایت نقشه فریب خنثی گردیده و یا آثار سوء آن به حداقل برسد.
البته در زمینه راهبردشناسی ضد فریب در مواجهه نرم، استفاده از فنون ضدمغالطه برای خنثی سازی مغالطات دشمن هم قابل توجیه است. چرا که وقتی فریبگر در دوگانه کتمان- تظاهر، به کوچک‌نمایی و بزرگ‌نمایی می‌پردازد، در برابر او می‌توان با تمرکز نمودن بر انتشار اطلاعات واقعی، به آشکارنمایی چهره باطنی و تبیین بی‌ارزش ارزش‌های اندک و کوچک و پراکنده در صورت گمراهی پرداخت تا معیار تشخصی حق و باطل در اختیار جامعه قرار بگیرد.
تا اینجا به اجمال دانسته شد که فریب و ضد فریب در نگرش اطلاعاتی و امنیتی چیست. اینک در نگاهی تطبیقی بین این موضوع با مسئله ولایت عهدی یزید در دهه ششم تاریخ صدر اسلام به ابعاد فریب و ضد فریب در این رویداد مهم که بستر ساز حادثه مهم عاشورا بوده است، می‌پردازیم.

طرح مسئله

صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه در سال 40 قمری، رویدادی شبیه سقیفه در تاریخ اسلام بود که منجر شد خلافت اسلامی برای مرتبه دوم از اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دور گردد. البته تفاوت این مصالحه سیاسی با سقیفه در این بود که سقیفه کودتایی سیاسی بود که با هدف کنار گذاشتن همیشگی اهل بیت از خلافت صورت گرفته بود. ولی در این صلح‌نامه در یکم پیش‌روی تاریخی شرطی مهم برای بازگرداندن خلافت به اهلبیت قرار داده شده بود. مهم‌ترین بندهای صلح‌نامه چنین است:

ماده اول:

امام حسن (علیه السلام) حکومت و زمامداری را به معاویه واگذار می‌کند، مشروط به آنکه معاویه طبق دستور قرآن مجید و روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتار کند.

ماده دوم:

بعد از معاویه، خلافت از آن امام حسن (علیه السلام) خواهد بود و اگر برای او حادثه‌ای پیش آید، امام حسین (علیه السلام) زمام امور مسلمانان را در دست می‌گیرد. نیز معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند.

ماده سوم:

بدعت ناسزاگویی و اهانت نسبت به امیر مؤمنان (علیه السلام) و لعن آن حضرت در حال نماز باید متوقف گردد و از علی (علیه السلام) جز به نیکی نباید یاد شود.
مطابق این بندها آینده خلافت پس از مرگ معاویه در بازگشت به اهل بیت طراحی شده بود. البته ترکیب بندهای این معاهده به گونه‌ای بود که برآیند دیگر بندهایش هم الزام معاویه به رعایت دین‌داری و حفظ شئوون خلافتداری بود. تا برخلاف دوران 25 سال خانه‌نشینی امام علی (علیه السلام) مسیر اسلام و جامعه اسلامی کاملاً به قهقرا رفت، در این مرتبه این اتفاق رخ ندهد و زمانی که اسلام دوباره به اهل بیت می‌رسد، فاصله جامعه از اسلام ناب چندان زیاد نباشد.
ولی معاوبه براساس آرزوی دیرینه‌اش که رسیدن به خلافتی مطلق و بی‌قید و شرط بود، پس از کسب خلافت، بلافاصله وارد کوفه شد و رسماً عهدنامه را باطل اعلام کرد. مورخین در این باره نوشته‌اند که: معاویه، پس از صلح به نخیله وارد شد و در روز جمعه بر بالای منبر چنین گفت: هیچ امتی پس از پیامبرش اختلاف نیافتند، مگر آن که اهل باطل آن‌ها بر اهل حقشان چیرگی یافتند. (تاریخ یعقوبی، 216). به خدا سوگند، من با شما نجنگیدم تا نماز بخوانید، روزه بگیرید، حج انجام دهید و زکات بپردازید؛ که خود این کارها را انجام می‌دهید، بلکه با شما جنگیدم تا امارتتان را بر دوش گیرم. شما آن را دوست نداشتید، ولی خداوند به من بخشید. بدانید من به حسن بن علی (علیه السلام) وعده‌هایی دادم که اکنون همه را زیر پا می‌گذارم (ارشاد، 14). آن‌گاه مردم کوفه را برای بیعت حاضر کرد و از آن‌ها بیعت گرفت. البته برخی ناخشنود می‌نمودند و برخی به عنوان مَلِک (پادشاه) با وی بیعت می‌کردند. (تاریخ یعقوبی، 216). ولی برای معاویه، اصل بیعت و پیروی کوفیان مهم بود.
و پس از آن معاویه به شام بازمی‌گردد. در این مرحله او حکمران بی‌چون و چرای خلافت اسلامی است. حکمرانی‌ای که برای آن20 سال تلاش کرده و خون‌ها ریخته و مکرها به کار برده بود.
از آن پس مهمترین طرح و نقشه پنهانی معاویه، تلاش برای تبدیل خلافت اسلامی به خلافتی موروثی در تبار خود است.
خلافت از نگرش اصیل اسلامی می‌بایست بر مبنای 12 خلیفه معصوم می‌گشت. و در این صورت خلافت بر انتصابی مبتنی بر وراثت معصومانه همراه با علم غیب می‌گشت. ولی با غصب خلافت در تجربه خلفای سه‌گانه و حتی در تجربه انتخاب امام علی (علیه السلام) خلافت به انتخاب توسط مردم تغییر ماهیت داده بود، البته در مسئله انتخاب گاه اقدام خواص و گاه عوام معیار بود و گاه انتخابی شورائی و یا به پیشنهاد خلیفه پیشین که دو شرط داشت. نوعی از نامزدی برای انتخاب و سپس بیعت همه مسلمانان (جعفریان، 1377، 90و 124). پس در خلافت غیرانتصابی، حداقل مسئله حق انتخاب آزادانه وجود داشت. نمونه آن در مسئله بیعت مسلمانان (غیرشیعه) با امام حسن (علیه السلام) پس از شهادت امام علی (علیه السلام) است که مسئله انتصاب به امامت نبود بلکه اعلان خلافتی بود که مردم هم با بیعت خود آن را پذیرفتند. (جعفریان، 1377: 174).
ولی طرح معاویه موروثی کردن خلافت بود که نقطه شروعش از یزید بود، و این طرح با این پیش‌زمینه‌ها دشواری‌های فراوان داشت. معاویه برای رسیدن به هدفش باید در برابر تمامی این اصول می‌ایستاد و در حقیقت قانون‌های نانوشته موجود را به قانون‌های نانوشته اما منسجم جدیدی تغییر می‌داد. پس او درست از همان روز آغاز خلافتش و با نقض رسمی عهدنامه صلح در کوفه، پایه یک دوره برنامه ‌ریزی برای موروثی کردن خلافت را گذاشت. و در حقیقت او پس از کسب امارت شام در زمان خلیفه دوم، 20 سال تلاش کرد تا به خلافت برسد و پس از رسیدن به خلافت در سال 41 قمری، 20 سال دیگر تلاش کرد تا خلافت را در امویان موروثی کند و سنگ بنای این موروثی کردن مسئله ولایت‌عهدی یزید بود. او برای رسیدن به این هدف، راهبرد «قدرت هوشمند» به معنی ترکیب مجموعه‌ای از راهبردهای نرم و سخت، در دستور کار خود قرار داد.
این دوران 20 ساله، شاهد 10 سال امامت مظلومانه امام حسن (علیه السلام) و 10 سال امامت امام حسین (علیه السلام) است.
بازتاب قدرت هوشمند معاویه در 10 سال اول انجام برنامه‌های زیر است:

ساختار فریب بزرگ معاویه در مسئله ولایت عهدی

واقعیت

کتمان

تظاهر

گمراه سازی

تبلیغ بر امنیت و اجماع مسلمانان پس از صلح و تبلیغ بر عقبه انتصاب  امارت خود به خلفا

شخصیت فاسد و منحط  وضددینی یزید. اهداف پنهانی و بلندمدت از خلافت یزید

شخصیت‌ظاهر الصلاح یزید
عملیات نمایشی کارآمدی یزید
جعل احادیث گوناگون جهت همراه سازی جامعه

خلافت یزید بهترین گزینه برای استمرار حیات سیاسی جهان اسلام

با این پیش زمینه‌ها، هنوز در برابر معاویه یک مانع جدی وجود داشت و آن وجود امام حسن (علیه السلام) بود که عامه و خاصه با یادآوری تجربه خلافت کوتاه مدتش، انتظار بازگشت‌اش را به خلافت می‌کشیدند. معاویه پس از چندین بار تلاش برای حذف فیزیکی امام، سرانجام در اوائل سال 50ه.ق. توانست با سم امام را به شهادت برساند. او پس از کمی صبر برای گذار از تبعات شهادت امام، از اواخر همان سال تلاش فراگیر خود را برای ولایت‌عهدی یزید شروع کرد.
در مسئله ولایت‌عهدی، تبلیغات معاویه، بر شخصیت دینی- سیاسی یزید و تنها راه برای استمرار خلافت بر محور اسلامیت و رشد و تعالی ناشی آن، متمرکز بود. این در حالی بود که در پشت پرده این تبلیغات ایجاد خلافت موروثی ابتدا سکولار و در نهایت با هدف ضدیت با دین و اسلام راستین بود. تجربه خلافت عثمان و جولانگری امویان در آن دوران نشان داده بود که هدف امویان از خلافت همان توصیه ابوسفیان پدر معاویه به خلیفه سوم است که خلافت را در امویان قرار داده و امور را به سبک و شیوه جاهلیت بازگرداند. (جعفریان، 1377، 124). پس در زمینه ولایت‌عهدی معاویه به فریبی بزرگ روی آورد. و دروغ‌سازی‌اش چنان بزرگ بود که تمامی عوام و اغلب خواص به تدریج با او همراه شدند و جز اندکی با آن مخالفت نکردند. ساختار این فریب (واقعیات و جعلیات) بدین‌گونه بود که:

ناظر به این ساختار معاویه برای تثبیت ولایت‌عهدی، راه دشواری داشت و باید تمام داشته‌های خود را در این مسیر هزینه می‌کرد. معاویه‌ای که نه تنها به قول مورخین از مکارترین عرب، بلکه به فرموده امام علی (علیه السلام) کسی بود که جز با مکر و خدعه و فریب کار نمی‌کرد. امام در این زمینه می‌فرماید:
«به خدا سوگند معاویه از من سیاست‌مدارتر نیست، ولی او نیرنگ می‌زند و مرتکب گناه می‌شود، اگر نیرنگ و پیمان‌شکنی ناپسند و ناشایسته نبود من از سیاستمدارترین مردم بودم». (نهج البلاغه، خطبه200).
در این شرایط است که امامت امام حسین (علیه السلام) آغاز می‌گردد. ایشان آگاه است که شهادت برادرش پیش‌درآمد هجوم گسترده معاویه برای مسئله ولایت‌عهدی است. و به جهت برکناری از امور سیاسی دست‌اش از بسیاری از ابزارهای سیاسی- اجتماعی هم کوتاه است. ضمن این که مشی و سیره سیاسی- اجتماعی اهلبیت بر فریب و مکر استوار نیست و بر مشی حق و صدق است. امام حسین (علیه السلام) در برابر معاویه همانند پدرش امام علی (علیه السلام) در برابر معاویه است که می‌فرمود:
«من به خوبی از تمام ریزه‌کاری‌های سیاست مخرّب باخبرم، و راه‌های پیروزی بر دشمن را دقیقاً می‌دانم و توانایی به کار بستن آن‌ها را دارم، ولی می‌دانم که حفظ ارزش‌ها هرگز اجاره بسیاری از این چاره‌جویی‌های سیاسی را که از اصول شیطانی سرچشمه می‌گیرد نمی‌دهد! من چشم به اوامر و نواهی الهی دوخته‌ام، هرجا به من اجازه پیشروی بدهد می‌روم، و هر جا مانع شود، بازمی‌ایستم». (نهج البلاغه، خطبه41). و در نقل دیگری از آن حضرت آمده است: «اگر دین و تقوی نبود، سیاست‌مدارترین عرب بودم، (اشاره به سیاستهای شیطانی است). (ابن ابی‌الحدید، 1404، 28).
با این نگاه در برابر فریب بزرگ معاویه و فریب‌های پیرامونی آن، امام حسین (علیه السلام) قرار دارد. کسی که دستش از راهبردهای سخت کوتاه است، در مدینه و حجاز در نوعی حصر نانوشته قرار دارد و از بدنه اصلی پایگاه اجتماعی یارانش در عراق هم دور افتاده است. ولی با این وجود امام نباید در برابر این فریب بزرگ کوتاه بیاید و باید رسالت تاریخی خود را انجام دهد. ولی با این تفاوت که در یک نسبت سنجی از وضعیت مواجهه، شاهد نبردی نابرابر بین قدرت هوشمندانه فریب با مواجهه متکی بر راهبردهای نرم ضد فریب هستیم.
اینک مبتنی بر این وضعیتی که از زمانه تشریح شد مسائل و پرسش‌های این مقاله روشن خواهد شد. پرسش‌های جدی این است که:
در مسئله ولایت‌عهدی یزید، چرا معاویه از راهبرد فریب استفاده کرده است؟
در این استراتژی فریب، از چه عناصر و ابزارهایی استفاده شده است؟
این عملیات فریب در چه گستره‌ای از زمان اجرا شده است؟
آیا این عملیات موفقیت‌آمیز بوده است؟
و در برابر عملیات فریب معاویه، آیا امام حسین (علیه السلام) به عنوان مهمترین مخالف، از ضد فریب استفاده کرده است؟
ضد فریب امام چه بوده و چه دستاوردهایی داشته است؟

داستان فریب معاویه در ولایت عهدی و اهداف موردنظر آن

در فرایند فریب یکی از مهمترین مراحل، طراحی داستان فریب است. مهم‌ترین مشکل پیش‌روی معاویه برای ولایت‌عهدی شخصیت یزید بود. چرا که از سویی جوان بود. و در این جوانی نه تنها ناپخته و بی‌تجربه نشان می‌داد بلکه، از جهت اخلاقی و دینی نه تنها شخصیت دینی آشکار و متظاهری نداشت بلکه به فسق و فجور (شراب‌خواری و مفاسد اخلاقی و حیوان بازی) مشهور بود.
بدین جهت معاویه در اولین گام تلاش کرد که داستان فریب را بر محور بازسازی شخصیت یزید طراحی کند و اگر چنین می‌شد از جهت روانی بسیاری از مخالفان خلع سلاح می‌شدند. برای این مهم معاویه عملیات‌های زیر را به اجرا گذاشت:
1- راه اندازی نبرد فتح قسطنطنیه پایتخت امپراطوری رم شرقی با فرماندهی یزید: هدف از این عملیات نمایش جلوه مدیریتی و نظامی و شجاعت و تدبیر یزید بود. برای این مهم معاویه تبلیغات وسیع و فراوانی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مبنی بر ارزش‌های معنوی و اخروی جنگ قسطنطنیه راه انداخت تا بدان حد که بسیاری از صحابه بعضا علوی الرأی و یا مخالف او هم‌پایشان به جنگ باز شد. کسانی همانند: عبدالله بن عباس و عبدالله بن زبیر و ابوایوب انصاری. گفته شده که فرماندهی این سپاه را یزیدبن معاویه عهده‌دار بوده است. (طبری، 1387، 232 و ابن‌اثیر، 458-459). از اتفاقات مهم این جنگ وفات ابوایوب انصاری بود که در این جنگ وفات یافت و در اطراف حصار قسطنطنیه به خاک سپرده شد. (ابن عبدالبر: 1412، 1606 و ابن‌اثیر 459).
این جنگ‌ها از سال 49 ه.ق. آغاز شده و در چند سال پیاپی تکرار گردید. و به نقلی رحلت ابوایوب در سال 51 و یا 52 ه.ق. است که نشان دهنده استمرار جنگ است. ولی این جنگ‌ها به علت بی‌تدبیری فرماندهی لشکر اسلام و مقاومت رومیان نه تنها نتیجه‌ای نداشته بلکه با تلفات فراوان برای لشکر اسلام همراه بود.
2- فرستادن یزید به سفر حج و یا عمره به تنهایی و یا همراه خود. این رویداد در سال‌های زیر رخ داده است:
- سفر حج معاویه (همراه با یزید) در سال‌های 50 و عمره رجبیه در سال 56 (ضمن اینکه معاویه در سال 44 ه.ق. با عنوان امیر الحاج اولین سفر حج را در دوران خلافتش انجام داده بود).
- امیر الحاج شدن یزید در سال 51
و بدین‌گونه است که معاویه تلاش می‌کند تا داستان فریب خود را مبتنی بر ارزشمند بودن شخصیت یزید برای دوران پس از خود طراحی کند. و مبتنی بر این داستان توقع دارد تا جهان اسلام ولایت‌عهدی یزید را به راحتی بپذیرند.
البته معاویه پس از به شهادت رساندن امام حسن (علیه السلام) در سال 49 ه.ق. در یک زودباوری برآمده از تصور این که نقشه‌های پیشین جواب داده و موانع برطرف شده است قصد داشت در سفر حج سال 50 ه.ق. مسئله ولایتعهدی را به سرعت در حجاز به انجام برساند ولی در ضمن این سفر متوجه دشواری‌های فراوان چه در حجاز و چه در دیگر بلاد اسلامی شد. و پس از بازگشت از سفر با درک واقعیات، تلاش کرد که مبتنی بر قدرت هوشمند خود مجموعه‌ای از عملیات مرحله‌بندی شده را اجرا کند تا بسترها برای پذیرش داستان فریب شکل بگیرد.
عناصر فریب و مرحله‌بندی قدرت هوشمند در مسئله ولایت‌عهدی یزید
معاویه جهت رسیدن به اهداف گمراه سازی خود در این مرحله جدید، ابتدا به دسته‌بندی سوژه‌های فریب می‌پردازد. و حساب جریان‌های شیعی- علوی را از دیگران جدا می‌کند. و در هر دو جریان علوی و غیرعلوی هم خواص و عوام را به طور جداگانه مورد توجه قرار می‌دهد و آنگاه عملیات هوشمند خود را شروع می‌کند.
مطابق این عملیات، او زیاد بن سمیه که را برخلاف تمامی آموزه‌های اسلامی به امویان و ابوسفیان منتسب کرده است با اختیاراتی ویژه (و پس از مرگ مغیره) والی کوفه می‌کند. و به او دستور می‌دهد که کیان جامعه در اقلیت اما با اقتدار شیعه را در کوفه خورد کند. و زیاد برنامه‌های زیر را بر علیه شیعه در کوفه انجام می‌دهد:
- انجام بدعت‌ها و تحریف‌های دینی تا رجال شیعه را به مخالفت و حرکت در آورده و با بهانه‌گیری از آنان جمعی از رجال شیعه را به خاک و خون بکشد (این هدف در ماجرای شهادت حجربن عدی و یارانش و شهادت عمروبن حمق خزاعی محقق می‌شود).
- انجام جابجایی‌های گسترده از قبائل شیعی و فرستادن اجباری آنان به مرزهای شمالی (دیار بکر و دیار ربیعه در جنوب ترکیه امروزی) و به خراسان به بهانه لزوم حضور فعال در فتوحات و یا مرزبانی.
- برکناری رؤسای قبایل شیعی و انتصاب افراد منحرف از آنان بر قبیله
- دستگیری و شکنجه شیعیان به اندک بهانه.
زیاد پس از کسب موفقیت در سرکوبی جامعه شیعه کوفه و اقتداربخشی به خواص و عام اموی شهر (همان‌ها که بعداً در کربلا حضور مستقیم داشتند) زمینه را برای بیعت‌گیری عمومی برای یزید در کوفه و بصره و تمامی عراق فراهم کرد. و همه این رویدادها تنها در ظرف زمانی سه سال رخ داد. البته در این سال‌ها در کوفه و بصره سیاست سبّ امام علی (علیه السلام) در کنار ترویج فضائل امویان به همراه راهبرد تطمیع خواص خنثی و ساکت این مناطق هم به اجرا گذاشته شده بود.
معاویه پس از موفقیت‌های زیاد در عراق خلافت معاویه پس از ناکامی والیان اموی تصمیم گرفت که او را همزمان والی حجاز هم بکند. البته نوشته‌اند که هنگامی که خبر رسید معاویه، افزون بر عراقین، حکومت حجاز را نیز به او داده است، مردم مدینه در وحشت فرو رفتند و سه روز در مزار نبوی به استغاثه پرداختند تا آن که زیاد به سبب طاعون درگذشت. (یعقوبی، ص229). و بدین‌گونه بخش دشوار حجاز دوباره به عهده والیان اموی و خود معاویه افتاد.
او برای بیعت‌گیری از مدینه در سال 50 و به نقلی 51، یزید را به همراه اموال بسیار به حج فرستاد. و در این سفر به او توصیه کرد که بذل و بخشش فراوان کند. و از تجاهر به فسق بپرهیزد. اگرچه او در این سفر هم در حجاز در جمع‌های خصوصی بساط شراب‌خواری به راه می‌اندازد ولی به واسطه بذل و بخشش اموال و جایگاهی که دارد بجز امام حسین (علیه السلام) کسی متعرض او نمی‌گردد. (ابن‌اثیر، 603).
راهبردهای تطمیع مالی و راهبرد حدیث‌سازی، که بعضاً به کمک صحابه مدنی همانند ابوهریره صورت می‌گرفت که در حقیقت همان راهبردهای ایجاد علائم ساختگی و تبلیغات بر محور جعلیات است، پس از مرگ مشکوک سعدبن ابی وقاص معروف در سال 55 ه.ق. که می‌توانست از موانع جدی ولایت عهدی باشد (و در راستای راهبرد اتفاقات مرحله‌بندی شده صورت می‌گیرد) در نهایت معاویه در سال 55 ه.ق. به این اقناع رسید که با جدیت با بیعت‌گیری از مدینه پرونده ولایت عهدی را ببندد. پس در آن سال ابتدا والی اموی شهر را تغییر داد و مروان به حکم معروف را والی شهر کرد و از او خواست که مردم شهر بیعت بگیرد. ولی ناگهان خواص شهر اعتراضی آشکار و محکم نشان داده به گونه‌ای که مروان کاری از پیش نمی‌برد. البته این جبهه معترض دارای طیف‌های متضادی است که از امام حسین (علیه السلام) تا عایشه و ابن زبیر را شامل می‌شود. این رویداد نشان می‌دهد که در حجاز جبهه‌ای از خواص معترض با دیدگاه‌های مختلف است که راهبردهای پیشین برای گمراه‌سازی و یا غافل‌گیری آنان پاسخ‌گو نیست. بدین جهت این واقعیت (ناکامی ابزارها و عناصر فریب پیشین) معاویه را ناچار به سفر عمره رجبیه در سال 56 ه.ق. می‌کند.
علت انتخاب سفر عُمره به جای سفر حج از سوی معاویه بدین جهت است که با مدینه مستقل از هویت مذهبی خود، در جهان اسلام روبرو شود. چرا که او شام و مصر و عراق را رام ساخته بود و اگر در موسم حج به حجاز می‌رفت خبر مقاومت حجاز سریع در دیگر مناطق منتشر شده و تلاش‌های سابق را هم بی‌اثر می‌نمود.
در این سفر معاویه ابتدا به مدینه آمده و اهل آن را به بیعت می‌خواند. مردم هیچ نمی‌گویند و تنها سه نفر «امام حسین (علیه السلام)، ابن زبیر، عبدالرحمان بن ابی‌بکر» و به نقلی عبدالله بن عمر، مخالفت می‌کنند.
معاویه دستور می‌دهد بر صله مردم و این چهار نفر بیفزایند. و سپس در مسجدالنبی سخنرانی تهدیدآمیزی می‌کند و آن سه نفر را طلب می‌کند. ولی آنان به پیشنهاد امام در سفری ناگهانی راهی مکه شده‌اند. و معاویه از این اقدام غافلگیرانه خشمگین شده و به تهدید آنان و مردم مدینه می‌پردازد ولی با واکنش تند عایشه روبرو می‌شود.
پس او هم به سرعت به مکه آمده و پس از انجام عمره تلاش می‌کند ضمن دادن صله بیشتر، در جلسات خصوصی و انفرادی تک تک این افراد را ارعاب و تهدید و تطمیع کرده و یا قانع سازد که به اقتضای مصلحت با خلافت یزید که امتداد خلفای پیشین خواهد بود همراهی نمایند. ولی آنان با تدبیر امام در جلسات خصوصی هم مقاومت نشان می‌دهند. آنگاه معاویه در اوج مکر و فریب، نقشه غافلگیری و رسواسازی آنان را به اجرا می‌گذارد. بدین‌گونه که در یک سخنرانی عمومی که آنان و مردم جمع هستند، از فرماندهان و سربازان شامی می‌خواهد که به صورت نامحسوس گرد آن سه نفر نشسته و گوش به زنگ باشند. سپس بر منبر رفته و در ضرورت انتخاب خلیفه و افضل بودن یزید سخن می‌گوید و به کنایه اشاره می‌کند برخی مخالف هستند. در این هنگام سربازان شامی بلند شده و شمشیر کشیده و طالب ریختن خون مخالفینی هستند که معاویه معرفی کند. ولی معاویه به دروغ می‌گوید آنان در خفا با او بیعت کرده و در این جلسه هم با سکوت خود رضایتشان را نشان خواهند داد و گرنه سزایشان مرگ است. و آن سه نفر در محاصره شامیان جز سکوت واکنشی نشان نمی‌دهند.
و پس از آن سخنرانی معاویه در مدینه و مکه تبلیغ گسترده‌ای مبنی بر بیعت آنان انجام داده و در نهایت از مردم مکه و مدینه بیعت می‌گیرد ولی با این وجود با مقاومت امام حسین (علیه السلام) و بنی‌هاشم روبرو می‌شود. پس به آن‌ها اعتنایی نکرده و به سرعت به شام بازمی‌گردد. (ابن اعثم کوفی، 1411ق، 332).
البته معاویه پس از بازگشت به شام تا زمان مرگش در سال 60 ه.ق. راهبرد قدرت هوشمندش را برای تحکیم مسئله ولایت عهدی و تخریب مخالفان ادامه داد و دست به برنامه‌های زیر زد:
- مرگ مشکوک عبدالرحمان بن ابی‌بکر و کمی بعد عایشه در سال 58 ه.ق. که به نظر برخی شواهدی غیرقابل انکار از دسیسه معاویه در آن به چشم می‌خورد. (نجاح الطائی، عقیقی بخشایشی، 1382).
- جابجایی استانداردها و انتصاب والیانی با نرم‌خویی بیشتر برای نشان دادن آثار نیک همراهمی مردم با ولایت‌عهدی همانند انتخاب نعمان بن بشیر انصاری بر امارت کوفه.
- تلاش برای بزرگنمایی قدرت و جنگاوری لشکر شام در جهان اسلام به عنوان یک عنصر رعب و وحشت در برابر توده‌های اجتماعی مخالفان جهت جدا فاصله افکنی بین آنان و رهبرانشان در موقع قیام احتمالی در آینده.
- تلاش برای تبلیغ دیدگاه کلامی جبر، تا نشان دهد که وقتی امری جامه عمل به خود گرفت اگرچه با زور، این امر تقدیر و سرنوشت آسمانی بوده و دیگر نباید با آن مخالفت شود. (جعفریان، 195، 1378).
و بدین‌گونه پس از 20 سال وقتی او در آستانه مرگ قرار گرفت به یزید چنین وصیت کرد که:
فرزندم! من گردن‌های سرکش را برای تو ذلیل کرده‌ام و سرزمین‌ها را برای مالکیت تو آماده نموده‌ام، ولی از سه نفر که در مقابل تو هستند، می‌ترسم و این سه تن در مقابل تو دردسرساز می‌شوند که عبارتند از: عبدالله بن عمربن خطاب، عبدالله بن زبیر و حسین بن علی. اما عبدالله بن عمر، با تو همراه می‌شود فقط هوشیار باش و رهایش نکن. عبدالله بن زبیر را هر جا یافتی تکه تکه کن، حکایت او با تو مثل شیر و گله و مثال رویارویی او با تو مثل گرگ و سگ است. اما حسین را همان‌طور که می‌شناسی او از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بهره برده است و به ناچار با اهل عراق همراه می‌شود و به سوی آنان از مدینه خارج می‌شود و همان اهل عراق او را تنها می‌گذارند و از بین می‌برند. (شیخ صدوق، 216).
مطابق این سخنان معاویه اگرچه توانسته بود یزید را به خلافت موروثی برساند و در نهایت با وجود آگاهی‌ای که از شخصیت یزید داشت، دست او را در تغییر و تحریف خلافت و اسلام باز بگذارد، ولی همچنان به شکست سیاست‌های گسترده و طولانی و هوشمندانه خود در برابر امام و بلکه عقبه اجتماعی او اعتراف دارد. البته برای آن هم طرح مکارانه دارد و آن راه اندازی جنگ بین امام با کوفه‌ای است که مدعی حمایت‌گری خود از امام و اهلبیت است!!
در مقام جمع‌بندی سیاست‌های فریبکارانه معاویه، فرایند فریبگری او در مسئله ولایت‌عهدی را در جدول زیر می‌توان خلاصه کرد:

فرایند فریب

هدف

طراحی فریب

مخاطب

روش

کانال

تأثیرات

ایجاد بیعت عمومی برای خلافت یزید و اقناع جامعه به پذیرش تمامی صرح‌های ضد اسلامی او در قالب نظریه حرمت و خروج  و جبرباوری

طراحی شخصیت خیالی از یزید بر مبنای شجاعت و مدیریت و دین‌ورزی

خواص

حذف فیزیکی با ترورهای متعدد
تطمیع با صله‌های فراوان
تهدید به قتل
قرار دادن خواص در صحنه‌های  ناخواسته و اقرارگیری از آنان

نفوذی‌های اطلاعاتی و امنیتی
عنصر بیت‌المال
اتفاقات مدیریت شده

فاصله خواص از عقبه اجتماعی و خنثی شدن امکان جریان‌سازی آنان
غافلگیری آنان در عملیات سیاسی رو در رو
سردرگمی و تأخیر در اقدام به موقع در اوج مرحله فریب

عوام

تبلیغات گسترده در محور روایات جعلی در جامعه غیر شیعی
اتفاقات مرحله بندی شده در جامعه شیعی برای ایجاد گسست و شکاف اجتامعی و متزلزل سازی آنان

رسانه‌ها در قالب خطا و قصه گویان و روایان سا ختگی احادیث
خواص فریب خورده
والیان خشن و خونریز و ایجاد حکومت پلیسی

تأثیرگذاری بر ادراک و باور اجتماعی غیرشیعی و نهادینه سازی ولایت عهدی برای آنان 
پراکنده سازی  و منزوی سازی جامعه شیعی


مبتنی بر این فرایند می‌توان گفت که مسئله فریب ولایت‌عهدی از جهت تثبیت اصل بیعت با آن در بستر جهان اسلام یک فریب موفق بوده است اگرچه این فریب نتوانسته اجماع جهان اسلام را با خود همراه داشته باشد ولی تحقق همراهی اکثر خواص و عوام برای معاویه کافی بود. و این فریب در بستر تاریخ هم می‌توانست تا زمانه کنونی استمرار یابد تنها و تنها اگر در برابر آن امام حسین (علیه السلام) و راهبردهای ضدفریب ایشان نبود.

اصول سیاست ضدفریب امام حسین (علیه السلام) در مسئله ولایت‌عهدی یزید

پیش از تبیین راهبردهای ضد فریب از سوی امام، می‌بایست به میزان دارایی‌ها و سرمایه اجتماعی امام توجه شود تا پس از آن چیستی راهبردهای ضد فریب و میزان موفقیت آن مورد ارزیابی قرار گیرد. و دانسته شود که امام در مظلومیت و تنهایی و در تقیه شدید چگونه توانست مسئله ولایت‌عهدی را به چالش کشیده و تحقق آن را با موانع جدی روبرو سازد.

سرمایه اجتماعی امام در دوران امامتش:

پس از رویداد سقیفه، دستگاه خلافت مجموعه‌ای از راهبردهای فکری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را به اجرا گذاشت که در جهان اسلام و به ویژه در شام و حجاز برای اهلبیت هیچ پایگاه اجتماعی باقی نمانده و یا ایجاد نشود. این راهبرد در شام به صورت مستقیم جواب داد. در مدینه هم پس از رحلت و یا انتقال صحابه علوی الرأی دیگر کمتر زمینه‌ای برای اهلبیت در آنجا نماند و به فرموده امام سجاد (علیه السلام) در تمامی حجاز حتی 20 نفر دوستدار برای ما یافت نمی‌گردد. (ابن ابی الحدید، 1404، 104 و مجلسی 1363: 143، الغارات، ص573). در بصره هم زمینه‌سازی‌های دستگاه خلافت در کنار فتنه ناکثین باعث پیدایش فضای ضد اهلبیتی در اکثر مردم حداقل تا دو قرن بعد می‌گردد. در این صورت برای امام اندک صحابه و تابعین و بنی‌هاشم در مدینه، جمعیتی پراکنده از مدعیان تشیع مرکب از خواص و برخی قبایل شیعه در کوفه می‌ماند.
در کوفه هم دانسته شد که قدرت هوشمند معاویه، پیش‌ترین ضربه خود را بر شیعه کوفه وارد کرد به گونه‌ای که کوفه و خصوصاً شیعه در زمانه صلح امام حسن (علیه السلام) با کوفه در آستانه خلافت یزید تفاوت بسیار داشت. (رجبی، محمدحسین، 1378: 11).
با این وضعیت امام حسین (علیه السلام) به اقتضای پایبندی به عهدنامه حتی با وجود نقض آن از سوی معاویه، 10 قدرت مانور اجتماعی وسیعی هم در جامعه نداشته و در تقیه به سر می‌برد. بدین جهت امام در راهبردهای ضد فریب خود بیشتر بر عملیات روانی متکی است. و راهبرد عملیات سخت ضد فریب امام به شدت محدود است. در زمینه راهبردهای نرم هم امام تنها تا مرحله‌ای می‌تواند موفق باشد که به اقتضای زمانه پا را از مرز تقیه فراتر نگذارد و جانش در خطر نیفتد.
بدین جهت برای فهم بهتر ساختار ضد فریب امام باید به همان جدول پیشین توجهی ویژه بگردد.
در مسئله ضد فریب دانسته شد که ضد فریب همانند فریب دارای عناصر و ساختار است. و کارکرد این عناصر و ساختار بدین جهت است که در مقام طراحی راهبردهای ضد فریب در تور فریب دشمن گرفتار نشده و از کمترین امکانات بیشترین بهره‌برداری‌ها را کرد. خصوصاً در مواردی که گستره و عمق فریب بسیار بزرگ باشد. بدین جهت ساختار ضد فریب امام را براساس همان جدول مذکور می‌توان مورد بازخوانی قرار داد:

خودشناسی

حریف شناسی

وضعیت شناسی

روش شناسی

خودارزیابی:
ارزیابی از وضعیت تقیه محور خود و از وضعیت راهبردهای هجومی دشمن بر علیه جامعه خودی

ارزیابی تهدیدها:
ارزیابی جدیت معاویه با تمامی مکر و فریبش و با تمامی امکانات خلافتش در این زمینه

ارزیابی وضعیت و داشتن تحلیل:
درک حوزه برنامه های فریبکارانه  دشمن و میزان اثرگذاری آن وادادگی جامعه و حتی اکثر خواص در برابر سیاست‌های تهدید و تطمیع معاویه و در مرتبه حداقل بودن فرصت‌های اجتماعی خود

روش‌های عملی ضد فریب:
طراحی راهبردهای ضد فریب مبتنی بر تقیه برای خود و جامعه حق و با هدف کاستن از ضررهای احتمالی و آنگاه طراحی راهبردهای مواجهه بر اساس تلاش برای گرفتن امکان اجماع بر خلافت یزید و رسواسازی حداکثری او


مبتنی بر این ساختار امام ضمن اشراف بر پیچیدگی داستان فریب معاویه، و ضعف در ناحیه جبهه داخلی و وجود برخی مدعیان و رقبا نسبت به موضوع، مجموعه‌ای از راهبردهای ضد فریب را در بستر زمان و هماهنگ با شدت و ضعف داستان فریب طراحی می‌کند.

سیاست‌های ضدفریب امام در مواجهه با ولایت‌عهدی یزید

امام حسین (علیه السلام) تا زمانی که برادرش امام حسن (علیه السلام) زنده بود، مهمترین و بلکه تنها برنامه زندگی خود را در یاری و یاوری و تقویت امامت ایشان بود. پس از شهادت برادر، امام با درک خیزش ناگهانی معاویه، خود را آماده مواجهه فعال نمود. و متناسب با سه ‌گانه فوق (جامعه داخلی، جریان خواص، اقدامات دشمن) سه گونه از راهبردها را در بستر ده ساله امامت خود به اجرا گذارد که توضیح اجمالی آن چنین است.

الف) راهبردها در جامعه داخلی

مهم‌ترین راهبرد امام حسین (علیه السلام) نسبت به جوامع و قبایل و جریان‌های شیعی در این سال‌ها تلاش برای حفظ ارتباط با آنان است. چرا که بدیهی است در صورت حفظ ارتباط خصوصاً از مسیر خواص شیعه، می‌تواند به راحتی این جامعه را در برابر جریان فریب بیمه کرده و به واکنش مثبت وا دارد.
مهم‌ترین راهبرد امام برای ایجاد این ارتباط خصوصاً در زمان تقیه‌ای شدید از سوی خود و یارانش، استفاده از ظرفیت عظیم و سالیانه مراسم حج است. با مطالعه منابع تاریخی صدر اسلام و همچنین سیره سیدالشهداء (علیه السلام) می‌توان ادعا کرد که ایشان در 10 سال امامت خود تقریباً همه سال‌ها به حج رفته‌اند. به خصوص در سال‌های 50 و 51 (یعنی سال‌هایی که امیر الحاج معاویه با یزید بوده) و 59 (که در آن سخنرانی معروف و تاریخی خود را در صحرای منی انجام دادند).
از دیگر راهبردهای امام در ارتباط با شیعه کوفه، استفاده از نامه‌نگاری است که گواه آن نامه نگاری‌های آغاز امامتشان با آنان است.
البته معاویه وقتی متوجه این خطر ارتباطی شد، با به قدرت رساندن زیاد بن ابیه در حد فاصل سال 50 تا 53 با نهایت قوا سیاست شیعه ستیزی و ممانعت آنان را از سفر به حجاز و یا ارتباط با امام به اجرا گذاشت. (و در این فاصله از کوفیان شیعی و غیرشیعی بیعت گرفت) ولی پس از مرگ زیاد، امام به سرعت این ارتباط را احیا کرد و مدینه چنان محل رفت و آمد شیعه شد که مروان بن حکم والی شهر ناکام از جلوگیری آنان از دیدار با امام، نامه‌ای اعتراضی به معاویه می‌نویسد. و به دنبال آن معاویه نامه‌ای با لحن شدید به امام می‌نویسد ولی امام پاسخی قاطع بدان می‌دهد. (کشّی147: 1384؛ ابن قتبیه، 155).
و شاید بتوان سفر شتابزده معاویه در سال 56 ه.ق. را واکنشی به احیای جامعه شیعه در فاصله سال‌های 54-55 دانست. امری که نتیجه‌اش می‌توانست خنثی سازی تبلیغات ضد یزیدی امام باشد. ولی معاویه در آن سفر به این نتیجه هم دست نیافت.
این ارتباط‌ها در سال 59 ه.ق. به نقطه اوج خود رسیده و در این سال عملاً جبهه و جریان علوی حضوری آشکارتر در مراسم حج دارد و به امام مجال سخنرانی معروف در منی را می‌دهد.
ضمن اینکه دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) در این سال‌ها می‌توانسته نقشی عرفانی- مذهبی در جاذبه آفرینی برای امام ایفا کند تا براساس آن پیروان و یا علاقمند به جبهه حق بیشتر بگردند و سرمایه اجتماعی آن فزونی یابد.
البته جامعه شیعه در این زمان به اجبار و اکراه و تحت سیطره زیاد در کوفه با ولایت عهدی بیعت کرده بودند، بنابراین پیوسته تأکید می‌کردند که این بیعت اجباری بوده و طبق قراری که با امام دارند پس از مرگ معاویه بدان پایبند نخواهند بود و از خلافت امام حمایت خواهند کرد. (جعفریان، 1378، 212).
پس راهبرد امام برای این گروه بیشتر بر جبهه‌سازی و جریان‌سازی اجتماعی و فرهنگی استوار بود.

ب) راهبردها برای خواص مخالف

در زمانه خلافت معاویه با وجود تمامی تهدیدها و تطمیع‌ها، همچنان خواصی مستقل از دو جریان علوی و اموی وجود داشتند که با خلافت یزید مخالف بودند. البته مخالفت آن‌ها نه از سر بصیرت و دلسوزی برای اسلام بلکه ناشی از مطامع شخصی و یا گروهی و یا احساس غرور اجتماعی ناشی می‌شد. دامنه این گروه چنان بود که معاویه در طول 20 سال خلافتش لیستی بلند از ترورها و کشتارهای آشکار و پنهان را دارد.
البته معاویه در کنار راهبرد حذف فیزیکی راهبردهای نرم فراوانی جهت جذب و یا گرفتن نقطه ضعف از آنان و ساکت‌سازی آنان به اجرا گذاشت. و جالب است که بخشی از این راهبردهای جذبی را پیش از اعلان رسمی ولایت‌عهدی یزید به اجرا گذاشت تا در مسئله‌ای مانند لشکرکشی به قسطنطنیه همه صحابه مدعی به جز امام، فریب خورده و همراه گردند.
در این دوران امام مبتنی بر وضعیت‌شناسی، ضرورت ایجاد یک جبهه واحد از خواص مخالف را احساس نمود. بدین جهت امام با در پیش گرفتن راهبرد اعتراض مستقیم به معاویه از ماجرای شهادت حجربن عدی در سال 51 ه.ق. (طبری، 279، 1387) تلاش کرد که این خواص مدعی را بر علیه معاویه فعال نماید و به آن‌ها که همیشه ساکت بودند، شهامت اعتراض را بدهد. تحت تأثیر این اقدام امام، اعتراض بر علیه شهادت حجر، تبدیل به یک جریان شد که در همان سال و یا سال‌های بعد یا نامه‌های اعتراضی متعددی به شام فرستاده شد یا در سفر سال 56 ه.ق. معاویه مورد اعتراض مستقیم قرار گرفت. (طبری، 51، 1387 تا 56).
برآیند این اقدام امام آگاه شدن خواص مدعی نسبت به طرح خلافت موروثی معاویه و ایستادگی در برابر آن بود.
در مطالعه رویدادهای سال 56 ه.ق. در برابر معاویه و در سال 60 ه.ق، در برابر یزید، این محوریت امام برای مبارزه کاملاً مشخص است. به گونه‌ای که در آن رویدادها امام به افشاگری برای آنان پرداخته، روحیه انتقادی آنان را ارتقا داده و برای جلوگیری از غافل‌گیری آنان در برابر طرح‌های معاویه در دو مرتبه در هر دو سال پیشنهاد سفر ناگهانی (و در مورد دوم سفر مخفیانه و شبانه) به مکه را می‌دهد. (طبری، 1387، س51 و60).

راهبردها در برابر جبهه باطل

امام پس از رسیدن به امامت تلاش کرد که بر مبنای تقیه ورزی به معاهده صلح‌نامه پایبند باشد و به یارانش هم تذکر دهد تا معاویه بر مسند خلافت است هرگونه راهبرد فیزیکی و سخت ممنوع است. ولی وقتی که سیاست‌های ضد شیعی معاویه شروع شد، امام با وجود تمامی محدودیت‌ها، بر گستره و عمق عملیات روانی خود افزود. در راستای این عملیات روانی امام دو هدف را دنبال می‌کرد. اول ناکام‌گذاری معاویه در ایجاد اجماع اسلامی برای ولایت عهدی، دوم تلاش برای افشای چهره واقعی یزید.
امام در راستای هدف اول با هوشیاری لازم از تمامی نقشه‌های فریب معاویه را رصد کرده و از آن فاصله می‌گرفت. در سال 56 ه.ق. که معاویه به حجاز آمد همه اهالی مکه و مدینه و حتی خواص مخالف از صله‌های معاویه بهره‌مند شدند. برای امام هم هدایای فراوان فرستاده شد، ولی امام هیچ‌یک را نپذیرفت. (ابن اعثم کوفی: 235-249).
نسبت به افشاگری چهره باطنی یزید هم، در سال 52 ه.ق که یزید با عنوان امیر الحاج به مدینه آمده بود، او با تمامی سفارش‌هایی که نسبت به دین‌ورزی بدو شده بود، در مدینه مجلس ضیافتی تشکیل داده و خواص شهر را دعوت کرده و در آن شرب خمر می‌کند. و خواص به علت تهدید و تطمیع چیزی نمی‌گویند ولی امام چون مطلع شده به صراحت و آشکارا به مخالفت با آن می‌پردازد. (ابن عثم کوفی، 329).
بازتاب این اقدام امام که پس از آن توسط برخی از خواص دیگر تکرار می‌شود، افشاگری شخصیت یزید بود. و با این افشاگری مسیر تثبیت ولایت عهدی توسط معاویه و تصدی امر خلافت برای یزید آسان نمی‌نمود.
از مجموعه راهبردهای ذکر شده توسط امام، دانسته می‌گردد که امام در مقایسه با دارایی‌ها و سرمایه‌های معاویه، نه قدرت مانور جغرافیایی وسیعی دارد و نه شبکه ارتباطی منسجمی داشته و حتی از نیروهای فعال اجتماعی در گستره جها ن اسلام محروم است. ولی با این وجود امام با شناسایی حداقل فرصت‌ها و وضعیت‌ها، تلاش نمود تا بهترین واکنش‌ها را داشته با شد. در این راستا قدرت مانور بین مکه و مدینه، استفاده از ظرفیت سفر حاجیان به مکه، ایجاد یک جریان اعتراضی قدرت‌مند از خواص در مدینه؛ راهبردهای امام در برابر مسئله ولایت عهدی است.
و در راستای عملیات‌های فوق در پایان این دوره اولاً درباره یزید واقعیت کتمان شده یا تظاهر دروغی (مبتنی بر راهبردهای فریب) یا وجود ندارد و یا پررنگ نیست. و نسبت به پذیرش خلافت او هم یک جریان اعتراضی قوی از شیعه در کوفه و از خواص در مدینه شکل گرفته است. بدین جهت در یک گاه‌شماری تحلیلی بین زمان شروع امامت امام حسین (علیه السلام) تا هنگامه مرگ معاویه، ماجرای سخنرانی امام در صحرای منی نشانگر موفقیت بی‌نظیر ایشان در بصیرت‌دهی و فعال‌سازی خواص در جهان اسلام است. چرا که درباره این رویداد نوشته‌اند که:
«یک سال پیش از مرگ معاویه، حسین بن علی (علیه السلام) با عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر به سفر حج رفتند. امام حسین (علیه السلام) مردان زنان و یاران بنی‌هاشم و آن گروه از انصار را که او و خاندانش را می‌شناختند، فرا خواند. سپس چند نفر را فرستاد و فرمود: همه کسانی را که امسال از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معروف به صلاح و عبادتند و به حج آمده‌اند، نزد من جمع کنید. در پی این دعوت بیش از هفتصد نفر که بیشتر آنان از تابعین و حدود دویست نفر از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند. در منی در خیمه آن حضرت گرد آمدند. امام برای ایراد خطبه از میان آنان برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما کارهایی را روا داشت که دیدید، فهمیدید و شاهد بودید. می‌خواهم مطلبی را از شما بپرسم. اگر راست گفتم، مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم، مرا تکذیب کنید. شما را به حق خدا بر شما و حق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و خویشاوندی با پیامبر شما، سوگند می‌دهم سخن مرا بشنوید و گفتارم را بنویسید. سپس به شهرها و قبایل خود باز گردید و هر کس را که به او ایمان و اطمینان دارید به آنچه درباره ما و حق ما می‌دانید دعوت کنید؛ زیرا من بیم دارم این کار کهنه شود و حق از بین رفته، شکست بخورد. خداوند نور خود را به اتمام می‌رساند، اگرچه کافران را خوش نیاید...». (طبرسی، 1403، ص296).

نتیجه‌گیری

فریب یک واقعیت در زندگی بشری است که با پیشرفت تمدن و ایجاد جریان قوی رسانه‌ای، رشد و گسترش فراوان یافته است. فریب ورزی در مواجهه حق و باطل، نقطه اوج فریب‌کاری از جهت کمی و کیفی است. و از آنحا که در مسئله عاشورا و خلافت یزید این تقابل نمود و بروز آشکاری دارد با بسط و گسترش مطالعات اطلاعاتی در این دو موضوع، می‌توان راهبردهای جبهه حق برای بصیرت‌زایی و جریان‌سازی در این جریان تاریخی به عنوان عبرت‌ها و درس‌ها و پیام‌ها به جامعه دینی و خصوصاً جامعه اطلاعاتی عرضه کرد. خصوصاً که در این مواجهه بخشی از راهبردها، راهبردهای نرم است و به دستگاه‌های اطلاعاتی می‌آموزد که برای واکسینه‌سازی جامعه در برابر فریب، صرفاً عملیات‌های سخت و یا پنهانی جواب نمی‌دهد و نهایت کارآیی آن در خنثی سازی برخی عملیات‌های فریب است. و در برابر برای ریشه‌کنی فریب، تلاش اطلاعاتی برای جذب خواص، حتی از جبهه غیرخودی و همچنین بصیرت‌زایی و پویاسازی عموم اقشار جبهه حق باید صورت بگیرد. البته انجام این اقدامات خود نیازمند اشراف اطلاعاتی پیوسته دستگاه‌های اطلاعاتی نسبت به فرایند فریب‌سازی دشمن و فرصت‌ها و استعدادها در جامعه حق و در جوامع اسلامی است.

پی‌نوشت‌ها:

1- مدرک سطح 4 حوزه- معاون فرهنگی دانشگاه مالک اشتر.
2- deception
3- NATO
4- denial
5- denial and deception (d&d)
6- Smart Power

منابع تحقیق :
* قرآن کریم.
* نهج البلاغه.
* ابن ابی‌الحدید، محمد ابوالفضل ابراهیم (1385ق)، شرح نهج البلاغه، دار احیاء الکتب العربیه.
* ابن اثیر (بی‌تا)، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، مؤسسه اسماعیلیان، قم.
* ابن اعثم کوفی، محمدبن علی (1411ق)، الفتوح، بیروت: دارالاضواء.
* ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله (1412ق)، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، دارالجیل، بیروت.
* ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم (1322)، الامامه و السیاسه، اشراف عبدالجبار ناجی و مکتبه مجلس الشوری الاسلامی، تهران.
* آل یاسین، شیخ راضی (1372ق)، صلح الحسن، اعلمی، بیروت.
* بلاذری، احمدبن یحیی (1988م)، فتوح البلدان، دار و مکتبة الهلال، بیروت.
* بیومی مهران، محمد (1995م)، الامامه و اهل البیت (علیهم السلام)، دارالنهضه العربیه، بیروت.
* پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری. (http://www.leader.ir)
* پایگاه وزارت اطلاعات، دائر المعارف اطلاعاتی www.vaja.ir
* ثقفی ابراهیم بن محمد (1374)، الغارات، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات.
* جعفریان، رسول (1378)، تاریخ تحول دولت و خلافت: از برآمدن اسلام تا برافتادن سفیانیان، بوستان کتاب: قم.
* جعفریان، رسول (1384)، تاریخ تشیع در ایران، انصاریان، قم.
* جعفریان، رسول (1382)، تاریخ سیاسی اسلام، نشر دلیل ما، قم.
* خلیفه ابن خیاط (1405ق)، تاریخ خلیفه ابن خیاط، تحقیق اکرم ضیاء العمری، ریاض.
* دینوری، ابوحنیفه بن داوود (1368)، الاخبار الطوال، منشورات رضی، قم.
* رجبی، محمدحسین (1378)، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، دانشگاه امام حسین (علیه السلام).
* شیخ صدوق (1384)، الامالی، تحقیق احمد عابدی، انتشارات کتابخانه اسلامیه.
* شیخ مفید (1413ق)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ناشر: کنگره شیخ مفید، قم.
* طایی، نجاح (1419ق) اغتیال الخلیفه ابی‎بکر و السیده عائشه، دارالهدی لاحیاء التراث، قم.
* طبرسی، امین الاسلام (1403ق)، احتجاج نشر المرتضی، مشهد.
* طبرسی، امین الاسلام (1995)، مجمع البیان، موسسه الاعلمی، بیروت.
* طبری، محمدبن جریر (1387ق)، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، دار التراث، بیروت.
* کشی، محمدبن عمر (1384)، رجال‌کشی، دانشگاه مشهد، مشهد.
* گروه نویسندگان (1388)، طرح و تحقیق فیلمانه امام حسین (علیه السلام)، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، قم.
* مایکل بنت و ادوارد والتز (1393)، فریب و ضدفریب در امنیت ملی، منصور ناصری و حسین نجاتی، دانشکده اطلاعات، تهران.
* مجلسی، محمدباقر (1363)، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه.
* مسلم بن حجاج (1407ق)، صحیح مسلم، بیروت، دارالکتاب العربی.
* مغربی، ابوحنیفه (1385ق)، آل بیت، دعائم الاسلام، قم.
* ابن الجوزی عبدالرحمن بن علی (1412)، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، لبنان: دارالکتب العلمیه.
* نرم‌افزار سفینه النجاه، مرکز کامپیوتری حوزه علمیه اصفهان.
* هاشمی البصری، محمدبن سعد (1410ق)، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه.
* یعقوب احمدابن ابی ابن واضح یعقوبی (1374)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.

منابع تحقیق :
* Dealing with today's Asymmetric Threats to U.S. and Global Security (2009)
* McCarthy, Shoun P., the Function of Intelligence in Crisis
* Becket, Henry S.A., The Dictionary of Spionage, USA, Sunshine Enterpriess Limited, 1986
* Campbell, 2006; Art
* Herman, Michael, Intelligence Power in Peace and War, New York, Cambridge University Press, 1996
* http://www.rasekhoon.net/article/show-53597.aspx
* Laffin, John, Brassey's Book of Spionage, London & Washington, Brassey's, 1996
* Soft Power: The Means to Success in World Politics 2004
* The Paradox of American Power: Why the World's Only Superpower Can't Go It Alone (Oxford, 2003)

منبع مقاله :
فاضل، طه؛ (1395)، مجموعه مقالات اولین همایش ملی فقه اطلاعاتی جلد اول (فعالیت‌های اطلاعاتی از منظر فقه)، تهران: نشر دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط