نویسنده: الهام رسولی ثانی آبادی
مورگنتا اولین نظریه پردازی است كه به صورت منسجم به بررسی مفهوم منافع ملی (1) پرداخته است. از نظر وی منافع ولی واقعیتی عینی و مهم است كه بر اساس آن اقدامهای سیاسی كشورها را میتوان ارزیابی و آماجهای سیاست خارجی را تعریف كرد (ر.ك: Morgenthau 1954 14).
در واقع مفهوم منافع ملی با وجود جایگاه محوری اش در گفتمان سیاست خارجی احتمالاً یكی از مبهم ترین و پرمناقشه ترین مفاهیم موجود در روابط بین الملل است كه اغلب به عنوان مفهومی با بار ارزشی به كار میرود كه همچون معیاری برای ارزیابی سیاست خارجی دولتهای موجود در روابط بین الملل مورد استفاده قرار میگیرد. در كلی ترین معنا مفهوم منافع ملی تضمین اندیشه بهترین اولویتهای سیاست گذاری برای كل یك ملت و یا دولت است كه به طور كلی به سه شیوه زیر مفهوم پردازی شده است.
1. به منزله ساختهای تحلیلی برای تشریح و تبیین منابع اولویتهای دولت در حوزه سیاست خارجی؛
2. چونان معیاری برای ارزیابی استراتژیها و یا خط و مشیهای خاص؛
3. به مثابه توجیهی برای تصمیمهایی كه سیاست گذاران خارجی میگیرند (Franket 1970).
رابینسون منافع ملی را به منافع درجه اول و یا حیاتی و منافع درجه دو و یا غیر حیاتی تقسیم میكند (Rabinson 1972: 183). در این میان شاید بتوان منافعی چون بقا، حفظ امنیت فیزیكی و یا سرزمینی و یا امنیت هویتی را جزء منافع حیاتی قلمداد كرد و منافع دیگری را كه به تأمین منافع درجه اول كمك میكنند و میتوانند مورد مصالحه و سازش قرار گیرند، جزء منافع درجه دوم محسوب كرد.
رابطه میان منافع ملی و ابزارهای رسیدن به آن
یكی دیگر از مسائل مهمی كه در ارتباط با منافع ملی بایستی مطرح شود، بحث ابزارهای مختلفی است كه دولتها میتوانند در رسیدن به منافع ملی از آنها استفاده كنند. در همین رابطه عموماً كشورها در صحنه نظام بین الملل بنا به میزان قدرت خود، شرایط محیطی (مقدورات و محذورات محیطی) و بسته به نوع منافعی كه برای خود انتخاب و تعریف میكنند، از ابزارهای گوناگونی جهت رسیدن به این منافع بهره میبرند؛ به عنوان مثال كشورها بر سر منافع تعارضی و یا ستیزشی كه دستیابی به آنها مستلزم عدم دستیابی و یا محرومیت دولت دیگر از این منافع است، در بیشتر مواقع از حربههای نظامی، تهدیدات نظامی و یا حتی جنگ استفاده میكنند. این در حالی است كه حصول منافع همانند، مشترك و یا مكمل می تواند از طریق ابزارهای دیگری چون اتحادها و ائتلافها و یا همگرایی صورت گیرد؛ چرا كه اصولاً ماهیت منافعی مستلزم بهره گیری از این گونه ابزارهاست (ر.ك: Morgenthau 1959: 191 1950: 117- 118).رابطه میان منافع ملی و اهداف ملی
مفهوم منافع ملی ارتباط بسیار نزدیكی با مفهوم اهداف ملی هر دولتی دارد. به عبارتی دیگر هر كشوری در عرصه بین المللی اهداف خود را در تطابق و هماهنگی كامل با منافع ملی خود تعریف میكند. در همین راستا آرنولد ولفرز اهداف ملی كشورها را به دو دسته اهداف مالكانه و اهداف محیطی تقسیم میكند و بر این باور است كه ماهیت اهداف مالكانه هر كشوری تقویت و یا حفظ منافعی است كه برای آن كشور حیاتی محسوب میشوند؛ این اهداف دارای ماهیتی رقابتی بوده و در چهارچوب تئوری بازیها میتوان كسب آنها را از طریق بازی با حاصل جمع جبری صفر دانست؛ چرا كه حصول این اهداف و منافع ممكن است به تعارضهای گفتاری و رفتاری دولت جوینده هدف با سایر دولتها منجر شود. در مقابل، اهداف محیطی تقویت و یا حفظ منافعی است كه میتواند از طریق یك بازی با حاصل جمع جبری غیر صفر نیز به دست آید (Walferz 1962).بررسی رویكردهای مختلف به شكل گیری منافع ملی
به طور كلی در تجزیه و تحلیل منافع ملی و نگاه به آن میتوان سه رویكرد مهم عینیت باوری، ذهنیت باوری و تكوین گرایی را از یكدیگر مورد تمییز قرار داد. در دیدگاه عینیت باوری با تأكید بر برداشت یكپارچه از منافع ملی، منافع ملی هر دولتی را میتوان در قالب اولویتهای مشخص آن دولت عینیت بخشید. در همین زمینه مورگنتا بر این باور است كه قدرت به عنوان فراگیر ترین منافع ملی هر دولتی تعریف میشود (ر.ك: Morgenthau 1950: 54).در مقابل این برداشت ذهنیت گرایان منافع ملی را همچون مجموعه متغیری از اولویتهای ذهنی تصمیم گیرندگان سیاست خارجی میدانند. طبق این رویكرد منافع ملی واحدی وجود ندارد؛ بلكه منافع ملی بر اساس منافع فروملی كسانی تعریف میشوند كه قادرند ترجیحات خودشان را در قالب سیاستها و در قالب منافع ملی تعریف كنند (ر.ك: Moravcsik 1997 و یا Trubowitz 1998)؛ بنابراین در این دیدگاه منافع ملی به شكلی ذهنی توسط شركت كنندگان در روند سیاست گذاری تعریف میشود و بیانگر منافع كل یك ملت یا كشور نیست، بلكه برعكس بازتاب منافع اجتماعی یا دیوانی كسانی است كه موفق میشوند در روند صورت بندی سیاستها دست بالا پیدا كنند.
در كنار این دو رویكرد در شكل گیری به منافع ملی، رویكردهای تكوینی (2) متأثر از دیدگاههای معناگرای روابط بین الملل قرار دارند كه در شكل دهی و تكوین منافع ملی نقش هویت دولتها و اینكه آنها با توجه به این هویت چگونه خود را در قبال دیگری تعریف میكنند، توجه میكنند. در این رویكردها تأكید بر منافع معنایی در قالب هنجارها و قواعدی است كه در دو سطح داخلی و بین المللی بر شكل گیری هویت دولت و نهایتاً تكوین منافع ملی نقش دارد (ر.ك: Kubalkova 2001: 85).
پینوشتها:
1. National Interest.
2. Constitutive Approaches.
رسولی ثانی آبادی، الهام؛ (1393)، درآمدی بر مهمترین مفاهیم و اصطلاحات روابط بین الملل، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یكم.