جامعه مسلمانان و جهان غير مسلمان
البته دعوت اسلامى نياز به مقدماتى دارد، در وهله نخست بايد شخص دعوت كننده خود از لحاظ باورها و اعتقادات، ايمان اسلامى و ميزان تقيد به موازين شرعى آن قدر در اوج باشد كه در هنگام فعاليت هاى تبليغى در جوامع ديگر استحاله نگردد و دچار خودباختگى و حقارت نشود، نكته دوم اين كه پيام رسان مسلمان بايد موقعيت هاى اقليمى زبانى، آداب و رسوم مردمان، ميزان تأثير پذيرى ملل ديگر و مقتضيات زمانى را در نظر گيرد. قرآن دعوت به توحيد را وظيفه افراد و جوامع مى داند:
ولتکن منکم أمة يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون(1)
بايد از ميان شما گروهى باشند كه به خير دعوت كنند و امر به معروف و نهى از منكر نمايند، اينها رستگارانند.
بايد با جذاب ترين شيوه ها، رعايت حرمت و حقوق افراد و ميزان توانايى آنان و بهره گرفتن از امكانات مرسوم از هر عصرى كه اسلام استفاده از آنها را منع نكرده است، اسلام براي افراد غير مسلمان معرفى شود. قرآن استفاده از حكمت، نصيحت پسنديده و مجادله اي نيكو را مورد توجه قرار مى دهد:
ادع الي سبيل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي أحسن إن ربک هو أعلم بمن ضل عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين(2)
مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با آنان جدال كن. زيرا پروردگار تو به كسانى كه از راهش منحرف شده اند آگاه تر است و هدايت يافتگان را بهتر مى شناسد.
انسان مسلمانى كه مى خواهد ديگران را به سوي يكتاپرستى و آيين محمدي دعوت كند بايد با منابع دينى و معارف قرآنى آشنايى كافى داشته و بتواند به سوالات و شبهات پاسخ گويد. مطالبش برهانى، منطقى و در عين حال توام با لطافت و ظرافت باشد، گاهى فراخوانى مزبور فردى است و در مواقعى از طريق گروههاى منسجم، سازمان هاى مذهبى و نشريات صورت مى گيرد، گفت و شنودهاى منظم و هدف دار، سخنرانى هاى پرمحتوا و دل نشين، فعاليت هاي آموزشى و مانند آنها مى تواند در اين راستا موثر و مفيد باشد.
البته امكانات مادى وقتى با قدرت معنوى توام گرديد، تلاش زودتر به ثمر مى رسد.
قرآن مى فرمايد: و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة(3) و در برابر آنان تا مى توانيد نيرو مهيا كنيد. عدم واهمه و شجاعت و شهامت كافى هم ضرورت دارد چنان كه قرآن تاكيد دارد:
الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون أحدا إلا الله و کفي بالله حسيبا(4)
كسانى كه پيام هاى خدا را مى رسانند فقط از او مى ترسند و از هيچ كس جز او هراسى ندارند. خدا براي حساب کردن اعمالشان كافى است.
در هنگام ايجاد رابطه با دول غير مسلمان، بايد مراقب بود، هر گونه تمايل به سوي اهداف سياسى و فرهنگى آنان با قرآن تباين دارد و اصولا سياستمداران غربى و استكبار جهانى موقعى از ملل مسلمان راضى مى شوند كه آنان از آيين و مذهب خويش دست بردارند:
و لن ترضي عنک اليهود و لا النصاري حتي تتبع ملتهم قل ان هدي الله هو الهدي و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذي جاءک من العلم ما لک من الله من ولي و لا نصير(5)
يهودان و ترسايان از تو خشنود نمى شوند تا به آيينشان گردن نهى، بگو هدايت، هدايتى است كه از جانب خدا باشد. اگر از آن پس كه خدا تو را آگاه كرده است از خواسته ى آنان پيروي كنى هيچ ياور و مددكارى از جانب او نخواهى داشت.
بنابراين در برابر افراد بيگانه هر گونه سستى و مسامحه نه تنها روا نيست بلكه اين روند حريم ديانت را مورد خدشه قرار مى دهد، صبغه ى مذهبى را كمرنگ تر مى سازد. انفعال و كنار آمدن با پيشنهادات غير اصولى دشمنان؛ جامعه ى اسلامى را كه با سلاح ايمان به نبرد با اهريمن مى پردازد و از دژهاى استوار معنويت صيانت مى كند چنان دچار آفت مى سازد كه اگر خصم در روز روشن به قلمرو ايمان و پارسايى يورش آورد، مسلمين خم به ابرو نمى آورند و رگ غيرتشان كه با شعارهاى دروغين مداهنه تخدير شده به جوش نمى آيد و بدين گونه زمينه هاى هجوم همه جانبه ى استكبار و نفاق مدرن به مرزهاى اعتقادى فراهم مى شود.
اصولا ايجاد مناسبات دوستانه با قدرت هايى كه معنويت و عزت مسلمانان را بر نمى تابند، كار خلافى است و قرآن هر مسلمانى را از اين رابطه ي خطرناك و ذلت آور باز مى دارد:
يا أيها الذين آمنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم لا يألونکم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضاء من أفواههم و ما تخفي صدورهم أکبر قد بينا لکم الآيات ان کنتم تعقلون(6)
اي كسانى كه ايمان آورده ايد، دوست هم رازي جز از هم كيشان خود مگيريد كه ديگران از هيچ فسادى در حق شما كوتاهى نمى كنند و خواستار رنج و مشقت شمايند و كينه توزى از گفتارشان آشكار است و آن خصومتى كه در دل دارند از آن چه بر زبان مى آورند افزون تر است. نشانه هايى را برايتان آشكار ساختيم، اگر به عقل دريابيد.
در اين آيه خداوند به مسلمانان هشدار داده است و اعلام خطر آن عمومى است و بايد در هر زمان و مكان به اين اخطارها توجه گردد.
متاسفانه بسياري از پيروان قرآن از اين هشدارها غفلت ورزيده اند و در نتيجه گرفتار نابسامانى هاي فراوان شده اند، دشمنانى به ظاهر از مسلمين حمايت مى كنند ولى در عمل ضربه هايى مى زنند كه آسيب هاى آن تا سال ها جبران نمى شود. كشورهاى اسلامى و ملل مسلم نبايد فريب ظواهرى چون دموكراسى غربى و ليبراليسم، حقوق بشر و مجامع انسان دوستانه ى استكبار را بخورند، اين تشكيلات جز پريشانى و تباهى چيزى براى جهان اسلام نمى خواهند و با اين ابزارهاى فريبنده، مسلمين را به دشوارى هاى فرساينده مبتلا مى سازند.
از عوامل مهم شكست مسلمانان در برابر قدرت ها همين مناسباتى است كه دشمنان از آنها سود مى برند و بوسيله چنين رابطه هايى، اسرار مسلمانان را به دست مى آورند، نقاط ضعف مسلمانان را شناسايى مى كنند و براي اجراى نقشه هاى شوم خويش برنامه ريزى مى كنند، ايجاد رابطه با يك كشور توسعه يافته و صنعتى غربى الزاما تحولى در رشد اقتصادى و اجتماعى كشور مسلمان بوجود نياورده بلكه در مواردى گرفتارى ها را افزايش داده است.
در طريق حق هم نبايد از نيروي كم هراس داشت، حضرت على (ع) مى فرمايند: لا تستوحشوا في طريق الهدي لقلة اهله(7)
اين آيه نكات ديگرى را متذكر مى گردد:
ها أنتم أولاء تحبونهم و لا يحبونکم و تومنون بالکتاب کله و اذا لقوکم قالوا آمنا و اذا خلوا عضوا عليکم الأنامل من الغيظ قل موتوا بغيظکم ان الله عليم بذات الصدور(8)
آگاه باشيد كه شما آنان را دوست مى داريد و حال آنكه آنان شما را دوست ندارند، شما به همه اين كتاب ايمان آورده ايد. چون شما را مشاهده كنند، مى گويند ما ايمان آورده ايم ولى چون خلوت كنند از غايت كينه اى كه نسبت به شما دارند سر انگشت خويش به دندان گزند. بگو در كينه ى خويش بميريد. هر آينه خدا به آنچه در دلهاست آگاه است.
امام جواد (ع) فرموده اند:
اياک و مصاحبه الشرير فانه کالسيف يحسن منظره و يقبح اثره.(9)
از دوستى با اشرار بپرهيز، زيرا اين افراد همچون شمشيرى ظاهرى خوب ولى اثري نامطلوب دارند.
امام خمينى در فراز پيامى به مناسبت نوروز سال 1359 هـ ش
مى فرمايد:
ما بايد حسابمان را با قدرت ها و ابرقدرت ها يكسره كنيم و به آنها نشان دهيم كه با تمام گرفتاري مشقت بارى كه داريم با جهان برخوردي مكتبى مى نماييم. برادران عزيزم كه چشم اميد من به شماست با يك دست قرآن و با دست ديگر سلاح برگيريد و چنان از حيثيت و شرافت خود دفاع كنيد كه قدرت تفكر عليه خود را، از آنان سلب نمائيد.(10)
امام خمينى با الهام از مضامين قرانى، جامعه اسلامى را به مقابله با هر گونه تهاجمى فرا مى خواند و خواهان آن است كه ستيزه جويى با قدرت طلبان زورگو در روح مسلمين با اقتدار و عزت زنده بماند و به مصداق: لن يجعل الله الکافرين علي المومنين سبيلا(11) متذكر مى گردد:
«نكته ى مهمى كه همه ى ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهان خواران تاكى و تا كجا ما را تحمل مى كنند و تا چه مرزي استقلال و آزادى ما را قبول دارند و به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويت ها و ارزش هاى معنوى الهيات نمى شناسند، ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيست ها و آمريكا و.... در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت دينى و شرافت مكتبى مان را لكه دارننمايند»(12)
نور الهي خاموش نمي شود
بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق و لکم الويل مما تصفون(14)
باطل جلوه اي موقت و كوتاه دارد و غلبه اش زودگذر است: فأما الزبد فيذهب جفاء(15) و دين حق بر تمام اديان غلبه خواهد يافت.
هو الذي أرسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون(16) اوست آن خدايى كه پيامبر خود را همراه با هدايت و دين راستين فرستاد تا او را بر تمامى اديان پيروز گرداند هر چند مشركان را ناخوش آيد.
رسول اكرم (ص) نيز فرموده اند: الاسلام يعلو و لا يعلي عليه(17) اسلام برتري مى يابد و چيزى بر آن رجحان نمى يابد. شيعه و سنى به اين حديث اعتماد نموده و بر آن استناد كرده اند. فقهاى شيعه از گذشته در كتب فقهى خويش، در ابواب گوناگون اين روايت را سند قرار داده اند و چنين استنادي و فتوا دادن بر طبق آن، بالاترين گواه بر صحت و اصالت اين حديث به شمار مى آيد.
به دليل اعتماد به همين حقايق مسلم قرآنى و روايى است كه مسلمانان نسبت به آينده ي خويش اميدوار بوده اند و با وجود قرار گرفتن در شرايط سخت، خود را نباخته و در جستجوى راههايى براي رهايى از گرفتارى ها و آلام خويش بوده و در مقام چاره جويى و اصلاح برآمده اند، همين ايمان و اعتقاد منجر به وجود مصلحانى خوش فكر، مبارز و فداكار در دنياي اسلام گرديده است و آن بيدارگران اقاليم قبله به علل انحطاط و ريشه هاي تشتت جوامع اسلامى انديشيده و با احساس دردها، به فكر چاره جويى بر آمده و قيام هاى شكوهمند و جنبش هاي پرخروشى را سامان داده اند.
آياتى كه بدان اشاره كرديم و نيز سخنان گهربار رسول اكرم (ص) مسلمانان را به سوى عزت و كرامتى كه شايسته آن هستند، راهنمايى مى نمايند، افكار آنان را بيدار كرده و هشدار مى دهند هيچ گونه وضعى و شرايطى را كه مستلزم زير دست واقع شدن فرد مسلمان يا اجتماع اسلامى نسبت به ديگران است نپذيرند و بايد همواره بكوشند از هر جهت در هر وضعى برتر و عالى تر از ديگر اجتماعات زندگى كنند با توجه به اين كه اسلام در ميدان منطق نيرومند است و در مقايسه با مكاتب و افكار بشري در اوج قرار دارد و از لحاظ نفوذ در دل ها و توسعه و ترقى موفق تر از هر آيينى مى باشد و در يك كلام هيچ مسلكى قادر به رقابت با اسلام نمى باشد زيرا از اين كه نيازهاي گوناگون بشرى را در ابعاد معنوي، اجتماعى و فرهنگى، برطرف كنند، عاجزند. بنابراين مسلمانان تا زمانى كه از موازين اسلام منحرف نگردند و تعاليم آن را در عرصه هاي مختلف عملى سازند، علو و برترى دارند و تقدم خود را از هر جهت حفظ مى كنند.(18)
شهيد آيت الله مطهرى بر اين باور است كه دين زنده است و هرگز نمى ميرد، حقايق دينى و اصول كلى مذهب فانى نمى گردد و در واقع حساب مسلمين با بنيان هاى اسلامى يكى نمى باشد، اگرچه اسلام در تمامى قاره ها در حال پيشروى است ولى فكر دينى همگام با اين گسترش كمى جلو نمى رود يعنى حقيقت اسلام به صورت اصلى در مغز و روح ما وجود ندارد و بسياري از دستورات دينى كه جنبه ى سازنده، رشد دهنده و پويايى و خلاق دارند در ميان جوامع مسلمان تغيير شكل داده اند و دشمن هم مى خواهد همين اعتقادات كم خاصيت و فاقد تحرك در ميان مسلمانان رواج يابد و از مسلمانان بيدار، آگاه، خردمند، مومن راستين و فداكار فرزانه هراس دارد. بديهى است رستاخيز دينى، نهضت روشنگر اسلامى و احياى ارزش هاى قرآنى، هم مى تواند جامعه ى اسلامى را به قله ى سعادت و كرامت برساند و هم دشمن را در رعب و آشفتگى فرو برد.(19)
انسانى كه باورهاى دينى را در زندگى فردي و اجتماعى پياده كرده است بر اساس پيوستگى به مذهب جهت گيرى خويش را در عرصه هاى سياسى و اجتماعى بروز مى دهد يعنى حامى و مدافع كسى است كه در اين راستا گام برداشته و از كسى كه اين طريق را برنگزيده دورى مى جويد پس اين اصل كه مسيحى ها و برخى صوفيان تبليغ كرده اند يعنى تابع صلح كل بودن، در اسلام پذيرفته نمى باشد. مسلمان در ضمن آن كه نسبت به نوع بشر دلسوزى دارد و براى رفع مشكلات انسان ها صرف نظر از هر مرام و مسلكى گام بر مى دارد اما در فرهنگ و ادبيات و گزينش ها و سليقه ها و رابطه ها جذب و دفع خود را نشان مى دهد و ميزان گرايش هاى عقيدتى را در برخورد با واقعيت هاي اجتماعى و سياسى به نمايش مى گذارد.
وقتى مسلمان، آيين محمدى را به عنوان حقيقتى مسلم پذيرفت، اين باور برايش مسئوليتى خطير به وجود مى آورد و در رابطه با ديگران بايد هنجارهاى منبعث از ارزش ها را رعايت كند، اگر مصلحتى را به نفع اجتماع تشخيص داد بايد براى كاربردى نمودن آن بكوشد و در اين راستا با عواملى كه مردم را به زنجير مى كشد و يا موانعى را به وجود مى آورند كنار نيايد. اگر مصالح اسلام در معرض خطر است يا مسلمانان در سرزمينى عزت و كرامت خويش را در معرض تهديد مى بيند كشورهاى اسلامى نمى توانند در مقابل اين فاجعه ى نگران كننده خاموش باشند و اگر احساس مى نمايند رابطه با كشورهاي غير مسلمان ضابطه اى تعيين كننده را كه قرآن و سنت نبى اكرم (ص) بر اصالت و حقانيت آن تاكيد دارد مخدوش مى سازد، بايد در اين مناسبات تجديد نظر كنند.
قرآن مى فرمايد درباره ى كافرانى كه با شما در حال ستيز نمى باشد و در آواره نمودن مسلمانان دخالتى ندارند، مى توانيد روش نيكى را پيش گيريد ولى نيكى نمودن به دشمنانى كه با مسلمين در ستيزند، يعنى بدى كردن به افراد مسلمان.(20)
به سوي تفاهم اسلامي
اين روند نيروي محركه اى پر قدرت و شگفت انگيزي به ارمغان مى آورد كه قادر است سعادت و تعالى مسلمين را تضمين كند و آنان را ضمن پايدارى و استقامت در برابر زورگويى استكبار، به هويت اصيل بازگرداند و راه ترقى و پيشرفت در جنبه هاى گوناگون علمى، فرهنگى، هنرى و ذوقى را هموار كند.
بديهى است فرقه گرايى، همسويى با گروهك هاى منحرف، روى آوردن به عافيت طلبى و رفاه زدگى و غافل گرديدن از مصالح اساسى و دامن زدن به اختلافات موهوم چراغ سبز نشان دادن به دشمنان و در گرداب تبليغات كاذب ابر قدرت ها واقع شدن، اين عزت و اقتدار را تضعيف مى نمايد.
از نشانه هاى ديگر جارى بودن فرهنگ اسلامى در ميان مسلمانان اين است كه نسبت به هم حسن تفاهم دارند و درباره ي يكديگر دچار توهمات و افكار منفى نمى باشد اما متاسفانه به قول متفكر شهيد آيت الله مطهري:
«يكى از ابتلائات مسلمين اين است كه گذشته از اين كه از لحاظ پاره اى معتقدات تفرق و تشتت پيدا كرده اند و فرقه هايى درميان آنان پيدا شده است دچارسوء تفاهمات زيادى نسبت به يكديگر مى باشند. در گذشته و حاضر آتش افروزانى بوده و هستند كه كوشش شان بر اين بوده و هست كه بر بدبينى هاى مسلمين نسبت به يكديگر بيفزايند، تهديدي كه از ناحيه ى سوء تفاهمات بى جا و خوب درك نكردن يكديگر متوجه مسلمين است بيش از آن است كه از ناحيه ى خود اختلافات مذهبى متوجه آنهاست.(21)
مشتركات زيادى وجود دارد كه مى تواند به خوبى دل هاى مسلمين را بهم نزديك كند و احساسات برادرى را در آنها برانگيزد، زيرا همه خداي واحد را مى پرستند، به رسالت حضرت رسول اكرم (ص) ايمان دارند، قرآن را قانون اساسى و زيربناى معتقدات خويش مى دانند، به سوى يك قبله نماز مى گزارند، بانگ اذان همه يكى است، در ماهى مشخص روزه دارند، مراسم حج را با هم و مانند هم برگزار مى كنند، به خاندان عترت ارادت مى روند و مقام معنوى آن ستارگان درخشان را تكريم مى نمايد اما متاسفانه برخى فرق اسلامى تصوراتى غلط و غير واقعى درباره ى هم دارند و اين تفكر روابط آنان را آشفته مى سازد، دشمن هم وقتى مشاهده كند چنين ضعفهايى وجود دارد از كمين گاه خويش بيرون مى آيد و بر اين جو بدبينى و نفرت مى افزايد و چنين آتشى را بيشتر شعله ور مى سازد.
فرق اسلامى بايد آن طور كه هستند هم را بشناسند و امور وهم انگيز را نسبت به برادران ايمانى دور كنند و لازم است از طريق اجراى دستورات الهى، با هم بودن را تمرين كنند و با دعوت به خير و صلاح و احياى عنصر امر به معروف و نهى از منكر انسجام اسلامى را حفظ نمايند.
از حساس ترين مسائلى كه ائمه هدى (ع) در طول زندگانى با بركت خود براي تحقق آن در عينيت جامعه بر اساس قرآن و سنت نبوى اهتمام داشته اند همين نزديك نمودن قلوب مسلمانان و تقريب مذاهب اسلامى است و هدف آن بزرگواران محافظت از اين موجوديت در برابر دشمنان است، زيرا شكوفايى و شكوهمندى مسلمين جز در فضايى آكنده از دوستى و گفتگوهاى سازنده قابليت ظهور نمى يابد، در شرايطى كه كينه توزى، تعصبات كور و جاهليت زدگى نمايان گردد و افكار گمراه كننده و اعمال هواپرستانه برخى حكام ستمگر چون قارچ هاى سمى برويد، نمى توان از تفاهم اسلامى اثرى ديد.
در پرتو تفاهم فرق و مذاهب، مسلمانان تكيه گاه استوارى در رويارويى با فرهنگ هاى مهاجم و مخرب به دست مى آورند و زمينه اى گسترده براي پژوهش، بحث و بررسى، اجتهاد و استنباط از منابع اسلامى فراهم مى آيد و چنين امكانات وسيع فرهنگى و علمى تنها در پرتو آرامش، تفاهم، ارج و احترام به انديشه و تلاش هاي دوستانه و دلسوزانه به وقوع مى پيوندد.
مسلمانان بايد مراقب باشند، مخالفان آنان در واقع با هدف هاى اسلامى مخالفند و چون حسن تفاهم اهداف عالى قرآن و سنت نبوى را زودتر عملى مى سازد آتش فرقه كرايى را بر مى افروزند همان آفت خطرناكى كه عزت و شوكت مسلمين را به سوى زوال سوق مى دهد.
برخى از تضادها و نزاع ها كه در ميان جوامع اسلامى رواج دارد ناشى از بدبينى هايى است كه از گذشته هاى تاريخى به نسل هاى بعدى انتقال يافته و شكاف ها را بدون آن كه اساسى داشته باشد عميق تر نموده است قرآن كريم تأكيد مى نمايد:
يا أيها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون(22)
اي كسانى كه ايمان آورده ايد، شكيبا باشيد و ديگران را به صبر فرا خوانيد و از مرزها محافظت نماييد و از خدا پروا داشته باشيد، باشد كه رستگار گرديد.
طبق منابع مستند و نصوص اسلامى هر چه عبادات در خلوت و دور از چشم افراد صورت گيرد به اخلاص و وارستگى نزديك تر است، با اين وجود آيين محمدى دستور موكد داده است نماز به جماعات اقامه گردد و ثواب اين عمل بيش از حد تصور از نماز فرادا افزون تر است، نماز جمعه و نماز عيدين و برنامه عبادى سياسى حج هم براي تقويت قلوب و از بين رفتن بدبينى ها و افزايش اقتدار معنوى و صلابت مسلمانان در نظر گرفته شده است.
كوشش و رويش
سيد جمال الدين اسد آبادى، علامه محمد اقبال لاهورى، سيد قطب، ابوالاعلى مودودى، محمد عبده و علامه عبدالحسين امينى نيز در اين راستا اهتمامى با اهميت نشان دادند و بيش از همه ي اين علما، امام خمينى در تمامى ابعاد و جوانب و نيز با شتاب، عمق و واقع گرايى براى اقتدار، عزت و كرامت مسلمين كوشيد، چنانچه مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى مجدانه پيگير اين اصل مهم و سرنوشت ساز مى باشد.
با وجود اين انديشه هاى مصلحانه و وحدت بخش، جهل و تعصب عوام، احساسات خام برخى اقوام و پيروان فرقه ها، افراطى گرى برخى گروههاى تكفيرى همچون وهابيت و سرسپردگى عده اى از حكام كشورهاى اسلامى، تحقق اتحاد مسلمانان را با د شوارى هايى روبرو كرده است.
در متون اهل سنت و منابع شيعيى مواردى وجود دارد كه منجر به تفسيرهايى تفرقه انگيز و توام با خطا و اشتباه گرديده و گروهايى تندرو به جاى يافتن ريشه هاي اشتراك سعى در نمايان ساختن اختلافات و اشاعه آن در جامعه دارند و با برخى مسايل كلامى و اعتقادى برخورد سليقه اى مى نمايند. همچنين عناصر شيعه و سنى با پاره اى سياست هاى منطقه اى آميخته گرديده و بعضى حكام مسلمان طرح هلال شيعى را مطرح كرده اند و گويى اين تفكر اختلاف آميز نتيجه هراس آنان از روى كارآمدن شيعيان در عراق، پيروزي حزب الله در لبنان و ديگر موفقيت هاي پيروان اهل بيت (ع) پيامبر مى باشد.
محققان و متفكران جهان اسلام هم براى از بين بردن ديدگاهاى افراطى و توهم آميز و رفع شبه هاي ويران گر از خود عزم جدي و قاطع نشان نمى داده اند. استكبار و صهيونيسم نيز به اين تشتت هاى مذهبى دامن مى زند و كه البته براى رهايى از اين آشفتگى هايى زيان بار مى توان به موارد ذيل روي آورد:
1- از نشر كتاب ها و درج مطالب تفرقه آميز در مطبوعات، جلوگيري به عمل آيد.
2- شبكه هاى اطلاع رسانى جهان اسلام در برنامه هاى مذهبى، تاريخى، گزارش ها و گفتگوها به امر انسجام و عظمت مسلمانان فكر كنند نه طرح مسايل اختلافى.
3- فقها و علما با برنامه ريزى هاى علمى و فكري از برخى تكفيرها و تفسيق هاي فرق افراطى جلوگيرى نمايند.
4- مبلغان و روحانيون بكوشند مردم در اجراى مراسم سنتى مذهبى و مجالس سوگواري براى معصومين از افراط و تفريط اجتناب كنند.
5- منابع روايى توسط اهل فن به لحاظ ميزان صحت و سقم مطالب مورد بازبينى و تحقيق قرار گيرد.
6- ديدارها، همايش ها، گرده هم آيى ها و نشست هاي علماي مذاهب اسلامى جهت آشنايى و تفاهم بيشتر مى تواند موثر و مفيد واقع شود.
7- لزوم تصحيح نگرش هاي پيروان هر مكتب نسبت به مكاتب و فرق يگر.
8- فرهنگ سازى فراگير در مورد وحدت ريشه ى و هموار نمودن اين بستر.
9- تقويت ابعاد اخلاقى وحدت ساز مثل رفعيت، گذشت، خيرخواهى، و تعهدورزى نسبت به مصالح مسلمين.
در خاتمه كتاب توجه خوانندگان را به فرازى از وصيت نامه سياسى والهى امام خمينى (ره) جلب مى نماييم:
«وصيت من به ملت هاى كشورهاى اسلامى آن است كه انتظار نداشته باشيد كه از خارج كسى به شما در رسيدن به هدف، كه آن اسلام و پياده كردن احكام اسلام است، كمك كند. خود بايد به اين امر حياتى که آزادى و استقلال را تحقق مى بخشد قيام كنيد و علماى اعلام و خطباى محترم كشورهاى اسلامى دولت ها را دعوت كنند که از وابستگى به قدرت هاى بزرگ خارجى خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند كه در اين صورت پيروزى را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملت ها را دعوت به وحدت كنند و با برادران ايمانى خود در هر كشورى و باهر نژادى كه هستند دست برادرى دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر اين برادرى ايمانى با همت دولت ها و ملت ها و با تاييد خداوند متعال روزى تحقق يابد. خواهيد ديد كه بزرگ ترين قدرت جهان را مسلمين تشكيل مى دهند. به اميد روزى كه با خواست پروردگار عالم اين برادرى و برابرى حاصل شود»(23)
پی نوشت:
(1). سوره آل عمران، آيه 104.
(2). سوره نحل، آيه 125.
(3). سوره انفال، آيه 60.
(4). سوره احزاب، آيه 39.
(5). سوره بقره، آيه 106.
(6). سوره آل عمران، آيه 118.
(7). نهج البلاغه، خطبه 192.
(8). سوره آل عمران، آيه 119.
(9). بحارالانوار، ج 78، ص 364، الفصول المهمه، ص 260.
(10). در جستجوى راه كلام امام، دفتر 14، صص 401 - 402.
(11). سوره ى نساء، آيه 141.
(12). صحيفه نور، ج 0 2، ص 237.
(13). سوره صف، آيه 8.
(14). سوره ى انبياء، آيه 8.
(15). سوره رعد، آيه 17.
(16). سوره صف، آيه 8.
(17). نهج الفصاحه، ص 38.
(18). پنج مقاله، شهيد آيت الله مطهري، ص 102 - 101.
(19). ده گفتار، شهيد مطهرى، مقاله احياى تفكر اسلامى، ص 111 - 122 - 127.
(20). نک، ممتحنه، آيات 8 و 9.
(21). يادداشت هاى استاد مطهرى، ج 2، ص 204 - 203.
(22). سوره آل عمران، آيه 200.
(23). صحيفه ى امام، ج 21، ص 428 - 427.