در حوزه تاریخ حدیث وقتی روی کتب اربعه متمرکز میشویم، مقداری توجه خود را به کوششهای دیگری که در عرض کتب اربعه صورت گرفته از دست میدهیم. به خصوص با در نظر گرفتن این که سه عدد از کتب اربعه یعنی «من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار (1)» کاملاً فقهی هستند. اگر کسی به دنبال احادیث غیر فقهی مثل مباحث اعتقادی، اخلاق و ... باشد، به جز بخشهایی از کافی، در بقیه کتب اربعه نمیتواند احادیث مورد نظر خویش را بیابد. بنابراین در چنین شرایطی اهمیت دارد که توجهی داشته باشیم به دیگر آثار روایی که در حاشیه کتب اربعه نوشته شده و فضایی که این کتابها در آن تألیف شده است. نیز مهم است توجهی به تقسیم بندی علمای شیعه به اصحاب حدیث، اصحاب کلام و اصحاب رأی داشته باشیم که به هر حال آیا در این حوزهها کوششی در زمینه احادیث صورت گرفته یا نه؟
در گام اول میخواهیم همین دوره (قرنهای 4 و 5 هـ) را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم در این قرنها و هم زمان با کتب اربعه، چه شخصیتهای دیگری مطرح بودند و چه کتابهای دیگری نوشته شدند.
اگر علاقه مند باشید در این زمینه مطالعهای داشته باشید، فهرستهای امامیه به خوبی این اطلاعات را در اختیار ما قرار میدهند. دست کم دو فهرست یعنی الفهرست شیخ طوسی و دیگری کتاب الرجال نجاشی و در کنار آن دو، فهرستهای کوچکتر مثل الفهرست کراجکی (2) و الضعفاء ابن غضائری (3) هم، برای این که بتوانیم لیستمان را کاملتر کنیم، کمک خواهد کرد.
این کتابها یک فهرست بلند بالایی از آثار حدیثی امامیه در قرن 4 و 5 ارائه میدهد که البته وقتی با این اسمها آشنا شوید، افسوس خواهید خورد برای این که هیچ کدام از اینها باقی نماندهاند و فقط تعداد کمی از آثار در حال حاضر وجود دارند.
بسیاری از کتابهایی که ارزش حدیثی داشته باشند و از قرنهای 4 و 5 باقی مانده باشند، دربردارنده احادیث هستند اما کتابهای کاملاً حدیثی نیستند. به عنوان نمونه کتابی است با عنوان کنز الفوائد از ابوالفتح کراجکی که در بردارنده احادیث زیادی است ولی، یک کتاب حدیثی نیست و خیلی از مباحث کلامی، فقهی و تفسیری را نیز دربردارد و در عین حال احادیثی را هم با سلسله سند آورده است.
اما کتابهایی که بیشتر بتوان از آنها به عنوان کتب حدیثی یاد کرد، واقعاً کتابهای متنوعی هستند.
1. اصحاب حدیث در قم
اصحاب حدیث در این دوره (قرن 4 و 5 هـ) در منطقه قم، ری و عراق فعالیت دارند. از جمله عالمان اصحاب حدیثِ منطقه قم و ری، ابن شاذان قمی است و کتابی که الان از او باقی مانده، با عنوان «مائه منقبه» است که در بردارنده چند خصیصه از مناقب و خصائص امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.فرد دیگر علی بن محمد معروف به خزاز قمی صاحب کفایه الاثر است. عنوان کامل این کتاب «کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر» است که شامل مجموعهای از احادیث در نص بر امامان دوازده گانه (علیه السلام) است.
علاوه بر این دو، ابن رازی (جعفر بن احمد قمی) را داریم که از او شش (4) کتاب باقی مانده است. همهی آنها کتابهای کوچکی است که نشان میدهد در کنار ابن بابویه و کلینی در قم، عالمان دیگری هم وجود داشتهاند که فعال بودهاند.
در ادامه علمای منطقه قم از ابن قولویه قمی صاحب «کامل الزیارات» باید یاد کرد.
2. اصحاب حدیث در عراق
در محیط عراق (5) باز شخصیتهایی را داریم که میتوانند مطرح باشند. به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد:ابن عیاش جوهری صاحب «مقتضب الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر»، ابن همام اسکافی صاحب «التمحیص» و «المؤمن» (6)، فرات کوفی صاحب «تفسیر فرات کوفی» که جزء تفاسیر روایی است و نعمانی صاحب کتاب «الغیبه».
ابن عیاش جوهری و ابن همام اسکافی در بغداد بودهاند که نشان میدهد منطقه بغداد و کوفه در این دوره منطقهی فعالی بوده و محدثینی داشته است (7).
3. آثار حدیثی از علمای دیگر نقاط ایران
علاوه بر این دو مرکز - منطقه قم و ری و منطقه عراق - در دیگر نقاط جهان اسلام هم علمایی داریم که گاهی در زمینهی حدیث دست به قلم شدهاند و فعالیتهایی را انجام دادهاند. به عنوان نمونه در نقاط دیگر ایران علاوه بر قم و ری گاهی شاهدیم آثاری به رشته تحریر درآمده است. به عنوان نمونه کتاب «طب الائمه» از حسین و عبدالله بنا بسطام (پسران بسطام) است که مجموعه احادیثی در باب طب میباشد. این دو، محدثان ایرانی هستند اما ربطی به قم و ری ندارند و نمیتوان دقیقاً مشخص کرد که اهل کجایند و به احتمال قوی از منطقه قزوین و دیلم باشند.کتاب دیگری که احتمالاً مربوط به همین منطقه است و نویسندهاش را فعلاً نمیدانیم، کتاب «الاختصاص» است که منسوب به شیخ مفید است ولی شواهد گوناگونی نشان میدهد که نه تنها نویسنده این کتاب شیخ مفید نیست، بلکه در ایران نوشته شده و نه در عراق.
4. آثار حدیثی در مصر
یکی از مناطقی که آن را به هیچ حساب میکنیم و در مباحث تاریخ حدیث، آن را جدی نمیگیریم، مصر است. اکنون مصر را به عنوان یک کشور شیعی نمیشناسیم و در طول قرنهای گذشته هم این کشور جایی نبوده که علمای شیعه حضور چندانی در آنجا داشته باشند اما در دورهای که راجع به آن صحبت میکنیم، تشیع در مصر وجود داشته و علمایی در آنجا بودهاند که در زمینهی حدیث هم کارهایی را انجام دادهاند. یکی از اصلیترین آثار حدیثی قرن چهار که در مصر نوشته شده، کتاب معروف به «الاشعثیات» است که گاهی اوقات هم با نام «الجعفریات» شناخته میشود. کتاب الاشعثیات در واقع اصلیترین یادگار محفل حدیثی مصر است. ابن اشعث (محمد بن محمد بن اشعث) نویسنده این کتاب است.5. آثار حدیثی اسماعیلیه
در همین دوره کتاب دیگری در مصر نوشته شده است از قاضی نُعمان مغربی (د.363 هـ) و تقریباً معاصر ابن بابویه؛ او از نظر زندگی شخصی، آدم عجیبی است. قاضی نعمان امامی مذهب بوده است، به مذهب اسماعیلی میپیوندد، با دولت فاطمی همکاری میکند و به قاضی القضاه دولت فاطمی معروف میشود. علت شهرتش به قاضی هم همین است. از قاضی نعمان دهها کتاب وجود دارد ولی در این بین شاید دو کتاب است که ارزش حدیثی دارد. یکی از آنها کتاب «دعائم الاسلام» (8) است که شباهت خیلی زیادی به «من لایحضره الفقیه» دارد، با این تفاوت که در آغاز آن یک مقدار احادیث اعتقادی هم دارد و بعد وارد احادیث فقهی میشود. کتاب دیگر او «شرح الاخبار» است که در بردارنده مجموعهای از احادیث در زندگی ائمه (علیه السلام) است و البته گاهی احادیثی را که نیاز به شرح و توضیح داشته، شرح کرده است.البته گاهی در منابع امامی، از قاضی نعمان به ابن فیاض هم یاد شده است. اگر آثار ابن شهر آشوب را ببینید خیلی وقتها میگوید: «قال ابن الفیاض فی شرح الاخبار» که منظورش از ابن فیاض دقیقاً قاضی نعمان بن محمد بن حیون بن فیاض است. در طول قرنهای گذشته هم عالمان امامی کمابیش به آثار قاضی نعمان مراجعه کردهاند مثل ابن شهر آشوب و حاجی نوری. حاجی نوری در کتاب مستدرک الوسائل با این فرض که اساساً قاضی نعمان امامی است، تمام اخبار «دعائم الاسلام» را در کتاب «مستدرک الوسائل» آورده و حتی از امامی بودن قاضی نعمان دفاع کرده اما متوجه نبوده است که از قاضی نعمان بیست و اندی کتاب وجود دارد که کاملاً موضع مذهبی او را روشن میکند.
از قاضی نعمان کتابی باقی مانده به نام «افتتاح الدعوه» که نحوه شروع دعوت اسماعیلی را توضیح میدهد و مواضع مذهبی خود را در آن جا بیان میکند. کتاب «تأویل الدعائم» تأویل کتاب «دعائم الاسلام» است و دقیقاً به شیوه تأویل اسماعیلی سعی میکند که احکام شرعی را به نحوی به مفاهیم باطنی و معنادار تأویل کند و از مفاهیم ظاهریاش دور کند.
از آن جایی که تنها شخصیت مهم که اسماعیلیه در حوزه حدیث دارند فقط قاضی نعمان است، و از میان آثارش فقط همین دو کتاب ارزش حدیثی دارند، بنابراین نباید تصور کرد که ممکن است در این زمینه منابعی باشد که دسترسی به آنها ممکن نباشد.
6. آثار حدیثی نصیریه
علاوه بر افرادی که معرفی شد، فرد دیگری به نام حسین بن حمدان خصیبی وجود دارد که در قرن چهارم در شمال عراق زندگی میکرده است. او از نظر مذهب نُصَیری است. نصیریه یکی از فرقههای غلات شیعه است. غلات اغلب اهل حدیث نیستند و کتاب حدیثی از آنها باقی نمانده است، البته نوشتهاند اما باقی نمانده است. از حسین بن حمدان خصیبی یک کتاب حدیثی باقی مانده به نام «الهدایه الکبری» در سیره، زندگی و بیان احوالی ائمه اثنی عشر (علیه السلام) که چاپ هم شده است. کتابهایی که معرفی شد تقریباً از معاصران کلینی تا معاصران ابن بابویه بودند.7. آثار حدیثی در قرن 5 هـ
اگر اندکی حرکت کنیم و به قرن 5 و زمان شیخ طوسی بیاییم، این محافل اهمیت خود را از دست دادهاند مثلاً در مصر دیگر حرکت قویای در زمینه حدیث نمیبینیم.در قسمتهای مختلف ایران، اثر باقی ماندهای از قم و ری نداریم به جز طبرستان که عماد الدین طبری کتابی با عنوان «بشاره المصطفی» در باب اثبات امامت و سیره ائمه اثنی عشر (علیه السلام) دارد. او شاگردِ شاگرد شیخ طوسی است و در قرن 5 زندگی میکند. به جز این اثر، اثر مهمی در مناطق مختلف ایران نداریم.
1-7. آثار حدیثی در عراق
اما در عراق شرایط متفاوت است و تعداد افرادی که قابل ذکر هستند، بیشتر است.1-1-7. شیخ مفید
در محفل متکلمان بغداد باید بحث را با شیخ مفید شروع کرد. شیخ مفید در بغداد دست کم دو اثر دارد که از ارزش حدیثی ویژهای برخوردار هستند، یکی کتاب «الامالی» که گاهی با نام دیگر «المجالس» شناخته میشود و در واقع یک کتاب با دو اسم است و دیگری کتاب «الارشاد» است. کتاب امالی مجموعهای از املائات شیخ مفید است، او مجالس منظمی داشته و در این مجالس احادیثی را املا میکرده است که یکی از شاگردانش این مجالس را نوشته و به نام امالی شیخ مفید شناخته میشود. بنابراین امالی شیخ مفید مانند سایر امالیها اثر قلمی شیخ مفید نیست بلکه املائات شفاهی شیخ مفید است که توسط یکی از شاگردانش نوشته شده است.کتاب امالی نمونهای است از ادبیات امالی نویسی در حوزه حدیث که یک طیفی از کتب حدیثی هستند و احادیث آنها سلسله سند کامل دارند. موضوعات احادیث امالی شیخ مفید خیلی متنوع است. این احادیث عمدتاً یا در باب امامت - بحث دعاوی شیعه و اهل سنت در باب امامت - و یا مضامین اخلاقی هستند.
کتاب دیگر شیخ مفید «الارشاد» شرایط کاملاً متفاوتی دارد. از نظر سندی که فاقد سلسله سند متصل است. بعضی از احادیث آن فاقد سند هستند و برخی از احادیث آن سند منقطع و بریده دارند. گویی شیخ مفید در نوشتن این کتاب، خیلی به جنبه حدیثی کتاب توجهی ندارد. به دلیل این که او متکلم بود و از طرف دیگر خبر واحد را هم حجت نمیدانست. بنابراین اگر این احادیث را کنار هم قرار میداد صرفاً برای تأیید وضع عقلی آنها بود.
موضوع کتاب «الارشاد» شیخ مفید، صرفاً مسأله امامت است. این کتاب برای هر کدام از ائمه (علیه السلام) فصلی دارد و در فصل مربوط به هر امام، ابتدا یک اطلاعات شرح حالی در مورد زندگی، فرزندان و همسران آن امام (علیه السلام) میدهد و در پایان کلمات قصار برگزیدهای از آن امام (علیه السلام) ذکر شده است. در شرح حال بعضی از ائمه (علیه السلام) اطلاعاتی در مورد اصحاب آن امام (علیه السلام)، مبارزات و مناظراتشان هم آمده است. این دو کتاب از شیخ مفید جنبه حدیثی دارد و باقی آثار شیخ مفید، حدیث نیستند و عمدتاً جنبه کلامی یا فقهی دارند. البته شیخ مفید رسالههای مستقلی نیز دارد که در شرح یک حدیث نوشته شده است.
2-1-7. سید مرتضی
پس از شیخ مفید به سید مرتضی میرسیم، او بعد از شیخ مفید در حوزه متکلمان امامیهی بغداد مطرح است. در بین آثار سید مرتضی به سختی میتوان منبعی را یافت که بتوان گفت این منبع، حدیثی است! در عین حالی که سید مرتضی به اشکال مختلفی به احادیث توجه دارد. به عنوان نمونه، سید مرتضی در کتاب امالی خود به مناسبتهای مختلف، احادیثی را آورده و به توضیح و شرح آنها پرداخته است. افزون بر این گاهی رسالههای مستقلی دارد که فقط در شرح یک حدیث مشخص نوشته شده، مثلاً یک رساله در باب «انا معاشر الانبیاء لانوّرث» دارد.سید مرتضی کتابی ندارد که در آن احادیثی را جمع کرده باشد. تنها استثنایی که وجود دارد و نقش سید مرتضی هم در آن یک نقش بینابین (نصفه و نیمه) است، کتابی با نام «الفصول المختاره من العیون و المحاسن» است. اصل این کتاب از شیخ مفید است و نه سید مرتضی.
شیخ مفید کتابی به نام «العیون و المحاسن» داشته است که مجموعهای بوده دربردارندهی احادیث و حکایاتی از علما و نه الزاماً معصومین (علیه السلام)؛ سید مرتضی فصلهایی این کتاب را گزینش کرده و به نام «الفصول المختاره من العیون و المحاسن» نامیده است.
بنابراین این کتاب در اصل تألیف شیخ مفید است و تلخیص یافته سید مرتضی است. این کتاب با وجود این که بخشهایی از آن حکایات علما است اما در عین حال احادیث زیادی دارد و از نظر کار حدیثی، نمیتوان آن را نادیده گرفت.
3-1-7. سید رضی
از سید مرتضی که بگذریم شخصیت دیگری که در حوزه بغداد میتوان از او نام برد: سید رضی برادر سید مرتضی است. از سید رضی دست کم سه کتاب باقی مانده است که از نظر حدیثی کاملاً با ارزش است. معروفترین آنها نهج البلاغه است که باید آخر از همه معرفی کنیم. اولین کتابی که باید در این مورد از سید رضی معرفی شود کتاب «المجازات النبویه» یا نام دیگر آن «مجازات آثار النبویه» است. چنان که سید رضی خودش هم اشاره میکند، این کتاب نوعی الگوبرداری از کتاب «مجازات القرآن» ابوعبیده معمر بن مثنی است. مجازات القرآن ابوعبیده معمر بن مثنی یک مقدار بحثهای زبانی دارد برای این که تعبیرهای مشکل قرآن را بشکافد. سید رضی عین این کار را در مورد احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) پیاده کرده است. به این ترتیب کتاب مجازات النبویه مجموعه زیادی از احادیث نبوی است، که از نظر عبارات، سخت و پیچیده بودند و این کتاب سعی کرده آنها را توضیح دهد و تفسیر کند. این کتاب، هم گردآوری احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) و هم شرح احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) است. تنها مشکل آن این است که احادیثی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده کلاً فاقد سلسله سند هستند.کتاب دیگری که باید در این مورد از آن نام برد، کتاب «خصائص الائمه (علیه السلام)» است. اگر به کتاب رجال نجاشی مراجعه کنید، این کتاب را جزء آثار سید رضی میبینید و خود سید رضی در اول کتاب میگوید: «و سالتنی ان اصنف لک کتابا یشتمل علی خصائص اخبار الائمه الاثنی عشر»؛ اما در عمل سید رضی فقط توانست خصائص امیرالمؤمنین (علیه السلام) را بنویسد، نه این که نوشته شده ولی به دست ما نرسیده است. اصلاً سید رضی به خصائص امام حسن (علیه السلام) نرسید. و برای همین است که روی جلد چاپ نجف این کتاب نوشته شده «خصائص امیرالمؤمنین». و نویسنده نتوانسته است بیشتر از خصائص امیرالمؤمنین (علیه السلام) بنویسد. این کتاب دربردارنده اخبار و احادیثی درباره زندگی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و مجموعهای از سخنان و گفتههای امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و هر دو را در بردارد. قسمت دوم کتاب یعنی آن قسمتی که سخنان و گفتههای امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، زمینه و دست مایهای شد برای نهج البلاغه که بعداً آن را نوشت.
اثر سوم سید رضی هم نهج البلاغه است. او در مقدمه این کتاب این نکته را گفته است که:
«وقتی که در بحبوحه جوانی بودم، کتاب خصائص الائمه (علیه السلام) را نوشتم و در آن مجموعهای از کلمات حضرت را جمع کردم و خیلی علاقه داشتم که این کار را به صورت کاملتری انجام بدهم و بلیغترین کلمات حضرت را در آنجا جمع کنم. الان بعد از مدتی این فرصت را پیدا کردهام که این کار را انجام بدهم؟». کتاب نهج البلاغه جزء کارهای جدید سید رضی است که در واقع تکمیل کاری است که قبلاً در کتاب خصائص الائمه (علیه السلام) انجام داده است. به این ترتیب در نهج البلاغه مجموعهای از خطبهها، نامهها، کلمات قصار و یازده مورد از سخنان غریب امیرالمؤمنین گردآوری شده است اما کاملاً فاقد سلسله سند است به جز چند مورد که سلسله سندی آورده است.
4-1-7. ابوالفتح کراجکی
از فرد دیگری که باید در این دوره یاد کرد ابوالفتح کراجکی است. او شاگرد شیخ مفید و از متکلمین است و مدتی بعد از وفات شیخ مفید به رمله فلسطین (شاید رام الله کنونی باشد) رفته و آثارش را در آنجا مینویسد. از جمله آثار او میتوان به «کنز الفوائد» که بخشی از آن حدیثی است، «التفضیل» در فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و «معدن الجواهر» که شامل احادیث اخلاقی است، اشاره کرد.5-1-7. شیخ طوسی
در این دوره و از حوزه بغداد، باید به شیخ طوسی اشاره کرد و از کتابهای تهذیب و استبصار او یاد کرد که قبلاً در مورد آنها توضیح دادیم ولی شیخ طوسی علاوه بر اینها، دو کتاب امالی دارد که مجالس این دو از هم فاصله داشته است. بسیاری تصور میکنند که امالی دوم، مربوط به پسر شیخ طوسی یعنی محمد بن حسن طوسی است. در دوره صفویه چنین شهرت پیدا کرده بود که امالی قدیم مربوط به شیخ طوسی است و امالی جدید مربوط به ابوعلی پسر شیخ طوسی است، در حالی که واقعیت قضیه این است که هر دو امالی، مربوط به شیخ طوسی است و راوی هر دو امالی یعنی کسی که اینها را مکتوب کرده است ابوعلی، فرزند شیخ طوسی است. بنابراین، این دو امالی هیچ فرقی با هم ندارند و تفاوت آنها فقط در قدیم و جدید بودن است. البته الان این دو امالی با هم چاپ شدهاند ولی وقتی به بحارالانوار مراجعه میکنید، علامه مجلسی میگوید: «امالی الشیخ» یعنی آن امالی کوچک و یک سوم آخر و هرجا گوید: «امالی ابن الشیخ» یعنی آن امالی بزرگ و جدید که دو سوم اول نسخهی چاپی کنونی را تشکیل میدهد.مجموعه امالی شیخ طوسی کتابی است که واقعاً با هستهی مرکزی چند امالی شیعی و سنی به وجود آمده است. از مؤثرترین این امالیها، امالی شیخ مفید است یعنی بسیاری از احادیث امالی شیخ مفید را عیناً در امالی شیخ طوسی البته با حفظ امانت، میبینید؛ چون شیخ طوسی به صراحت میگوید که از شیخ مفید نقل میکند. تعدادی از امالیهای اهل سنت مثل امالی ابوبکر نجار و امالی هلالی حفار - استاد شیخ طوسی - نیز در امالی شیخ طوسی مورد استفاده قرار گرفته است.
6-1-7. ابن شعبه حرانی
از کتابهای دیگری که باید در همین دوره از آنها یاد کنیم، کتاب «تحف العقول» ابن شعبه حرانی است. راجع به این کتاب و نویسنده آن چیزى نمیدانیم چون در هیج یک از کتب رجالی ما، اسمی از حسن بن علی بن شعبه حرانی نیامده است. اساساً ما در مورد شیعیان حرّان چیزی نمیدانیم. در کتب نُصیریه اسم ایشان هست. بنابراین این امکان وجود دارد که نویسنده ارتباطی با نصیریه داشته باشد و شاید به همین دلیل است که علمایی مثل نجاشی اسم این فرد را در کتب خود نیاوردهاند. اما در سراسر کتاب تحف العقول حرف نامربوطی دیده نمیشود که انسان را به شک بیاندازد این فرد دارای انحراف مذهبی بوده یا نه؟!موضوع این کتاب، مجموعهای از احادیث برگزیده از تک تک ائمه (علیه السلام) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا امام حسن عسگری (علیه السلام) است و در پایان، مواعظ مسیح و دیگران را دربردارد.
پینوشتها:
1. به تهذیب و استبصار، تهذیبین نیز گفته میشود.
2. کتاب الفهرست ابوالفتح کراجکی (د. 449 هـ)، یک نوشته خیلی کوچکی است که در مجله تراثنا چاپ شده است.
3. کتاب الضعفاء ابن غضائری اخیراً در پرینستون امریکا چاپ شده است.
4. جامع الاحادیث، الاعمال المانعه من دخول الجنه، العروس، المسلسلات، الغایات و نوادر فی الاثر فی علی (علیه السلام) خیر البشر.
5. منظور از عراق، بیشتر بغداد و کوفه است.
6. او کتابهای دیگری هم داشته که مفصلتر بودهاند مثل کتاب خیلی مهم و معروف «الانبار» که امروز برای ما باقی نماندهاند.
7. فرات کوفی را به درستی نمیشناسیم و امیدواریم در آینده اطلاعات بیشتری راجع به او به دست بیاید.
8. قاضی نعمان با نوشتن کتاب «دعائم الاسلام» پایهی روایی دیدگاههای اسماعیلیه را تحکیم میکند و با نوشتن چند کتاب دیگر به اسماعیلیه کمک میکند که از یک مقبولیتی نسبی برخوردار باشند.
پاکتچی، احمد؛ (1390)، تاریخ حدیث، تهران: انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ سوم.