نویسنده: احمد راسخی لنگرودی
شهر خدای اگوستین زندگی در سایه صلح و آرامش و عدالت حقیقی را جستجو می کند. همه چیز در این شهر فراهم است تا صلحی پایدار و عدالت در میان شهروندان برقرار گردد؛ شهری که همگان مشغول کار خویش اند و با هم بودن و در کنار هم بودن را تجربه می کنند،(1) و از رهگذر صلح و آرامش است که ملکوت خداوند میان پیروان دین مسیح برقرار می گردد.(2)
اگوستین در شهر خدا از آنجا که نظر به صلح آمیز کردن محیط بشری دارد، محبت ورزیدن را یکی از اوصاف مؤمنان به شمار می آورد. شهروند مورد نظر او در شهر خدا نسبت به سه چیز تعلق نشان می دهد؛ خدا، همسایه و خود.
مؤمن به هر میزان که نفس خود را دوست می دارد همسایه را نیز باید به همان میزان دوست بدارد و عین این محبت را باید نسبت به اعضای خانواده اش و نسبت به تمام افراد انسانی مبذول دارد. در چنین شرایطی است که محیطی صلح آمیز برای بشر فراهم می آید.
او به گفته پولوس قدیس استشهاد می کند که گفت:« هر آن کس که خویشاوندان خود را آسوده نسازد و برای اجزای خانواده اش وسایل راحتی تأمین نکند، به حقیقت منکر ایمان مسیح و از کافر بدتر است.» بر اساس دوستی و نه جرم و جزا باید میان انسان ها داوری کرد.(3) از این طریق است که می توان نظم جامعه را تضمین کرد و آن را به صلح جهانی رهنمون داشت.
بنابراین در نظر او زیستن در صلح و آرامش مصلحت نهایی انسان است و صلحی از نظر او مطلوب است که پایدار و ابدی باشد و تمامی انسانها را در بر گیرد. آشکارا دیده می شود صلحی که مورد نظر اگوستین می باشد از شهر شروع شده و در دامنه ای وسیع تر به تمام جهانیان می رسد.« این نظام جهانی اگوستین، البته نظامی نیست که از کشورها و دولت ها ترکیب شده باشد، بلکه نظامی است متشکل از افراد، و مافوق اختلافات و تشتت دولت ها.»(4)
البته اگوستین از اهمیت صلحی که در شهر زمینی حاکم است غافل نیست، بلکه آن را لازم شمرده و در زمره خوبیها می انگارد؛ اما عالی ترین نوع به شمار نمی آورد. صلحی را مطلوب می داند که شامل تمامی جهانیان باشد و این نوع صلح تنها از آن شهر خداست و ناشی از سازگاری عاطفی و متکی به پیوندهای عشق و محبت است.
در قلمرو نظام یزدانی تمامی بندگان خدا متحدانه در پرتو خالق یکتا به طور ناگسستنی پیوند عاطفی برقرار می دارند و قلب خود را کانون دوستی و محبت نسبت به یکدیگر می نمایند. اینان اگر چه موجودیت های مستقل را تشکیل می دهند، اما اعضای یک پیکرند که به یک معبود اتصال می یابند.
صلح دنیوی در نظر شهروندان جامعه زمینی هدف است در حالی که در نظر شهروندان جامعه آسمانی صلح دنیوی فقط به عنوان وسیله برای نیل به مقصد برین قلمداد می شود. مقصد برین برای اینان رستن از این سرای فانی و رهایی از این تنگنای زمینی است.
صلح دنیوی به مثابه وسیله یا هدف مورد نیاز همگان است. صلح و آرامش در یک شهر زمینی عبارت است از: فرمانروایی صحیح و فرمان پذیری صادقانه از جانب شهروندان. حتی مسافران شهر خدا نیز که ساکن قلمرو فنا هستند به صلح و آرامش دنیوی نیازمندند و از قوانین شهر زمینی که برای برقراری صلح وضع می گردد، پیروی می کنند. هدف آنان از رعایت این صلح زمینی همانا رسیدن به صلح جاودانی است، حتی در برابر کسانی که موجبات صلح و آرامش را فراهم کرده اند، احساس دین می کنند و محیط صلح آمیزی که در آن قرار دارند مدیون تلاش آنان می دانند. « به این دلیل بود که حواری مسیح به پیروان خود اندرز داد که برای سلامت شاهان و فرمانروایان مقتدر جوامع دنیوی ( شهرها و کشورهای زمینی) دعا کنند و اندرز خود را با این دلیل توجیه کرد که وجود این گونه فرمانروایان مقتدر برای تأمین حیاتی آسوده که هر دقیقه آن صرف اجرای اوامر یزدان و نیکوکاری بر بندگان گردد، لازم است.» (5) صلح نهایی که نظر اگوستین را تأمین می کند و وی کتاب شهر خدا را با نوید بدان به پایان می برد صلحی است که در هشتمین دوره وصف ناپذیر که در آن خداوند فعل خلاق خود را به پایان می برد، محقق می یابد. مرحله ای که آرامش بشری را تضمین نموده و مهر و محبت را در دلها حاکم خواهد کرد. فرجام آن چیزی جز نیل به ملکوت نخواهد بود. « در این مرحله آرام خواهیم گرفت و خواهیم دید؛ ما خواهیم دید و محبت خواهیم ورزید، ما محبت خواهیم ورزید و ستایش خواهیم کرد. بنگرید آنچه را، در پایان، بی پایان خواهد بود! زیرا چیست فرجام ما جز نیل به ملکوتی که پایانی ندارد؟»(6)
پی نوشت ها :
1-City of God,BK.XiX,ch.14
2-Ibid,17
3-City of God,BK.XIX,ch.14
4-خداوندان اندیشه سیاسی، ج1، قسمت دوم، ص 375.
5-همان، ص 378.
6-به نقل از متفکران بزرگ مسیحی، ص 122.
منبع مقاله :
راسخی لنگرودی، احمد؛ (1390)، افق های ناکجاآباد، (سیری انتقادی در مدینه های فاضله)، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ اول