برگردان: بهاءالدین بازرگانی گیلانی
در این مقاله میخواهم آن مقطع زمانی از قرون وسطی را به عنوان دوران فرود آمدن ارزشها از آسمان به زمین معرفی کنم که مردم به درک دگرگونی و پیشرفتهای عظیم در کلیه مراتب و شئون زندگی نائل آمدند و سیستمهای ارزشی از بنیاد دگرگون شد. مسیحیت لاتینی در مواجهه با چالشی که این تغییرات سترگ برای ارزشهای سنتی قرون وسطایی اولیه ایجاد کرده بود، از میان راه حلهای مختلف فرهنگی رویکرد به عوالم دنیایی را برگزید. البته چنین رویکردی نوعی رجعت در چارچوب اعتقادات مسیحی بود، بدون این که خواسته باشد آموزههای بیاعتنایی به دنیا contemptus mundi (1) را که هنوز تا مدتها کماکان برقرار میماند به کلی حذف و فراموش کند. فرآیند دگرگونی در ارزشها بدان سبب قادر به بروز و تجلی خود بود که هرگونه نوآوری صرفاً زیر پوشش التفات و احترام به آداب و سنتهای باستانی، شرکی و یا مسیحی توسعه و تکوین پیدا میکرد. در اینجا جمله نمادینی از برنار کلرووئی را یادآوری میکنم که گفته است: «ما کوتولههایی هستیم که بر دوش غولان سوار شدهایم». موضوع پایان دنیا در مسیحیت دیگر به مفهوم فنا و سقوط نیست بلکه اوج گرفتن به سوی آخرالزمان است. اولین قدم در تغییر ارزشها در قرن سیزدهم و از آنجا به تدریج شروع شد که هرگونه نوآوری همانند سنن و عادات گذشته، دیگر بلافاصله مورد لعن و ملامت قرار نگرفت. به عنوان نمونه در نیمه اول قرن سیزدهم تذکرهنامه دومینیک قدیس، او را انسانی «نوین» و فرقه واعظان او را همه فرقهای «نوین» معرفی و تمجید میکرد. صد البته که مردمان قرون وسطای اولیه هم برای گذران زندگی در این عالم به کار میپرداختند و برای کسب قدرتهای مادی و دنیوی جنگ و مبارزه میکردند، اما ارزشهای آنان ارزشهای ماوراء مادی بود: خدا؛ حکومت الهی؛ بهشت، ابدیت؛ خوار شمردن دنیا؛ گروش به نصرانیت و بالاخره ایوب که نمونه بارز موجودی خوار و حقیر در برابر ذات باری تعالی بود. آفاق فرهنگی، عقیدتی و وجودی که انسانهای قرون وسطای اولیه به اقصای آن نظر داشتند چیزی جز آسمان نبود.
از قرن سیزدهم به بعد هم مسیحیان البته کما فی السابق در پی رستگاری و تهذیب معنوی خود بودند اما آن را با اشتغالات دوگانه هم در زمین و هم در آسمان جستجو میکردند. در همین اثناء است که ارزشهای دنیایی مشروع و نجاتبخش با تغییر نگرش به ارزش منفی کار که کفاره گناه تعبیر میشد در قالب مثبت آن به عنوان صُنع خلاقه خدایی متجلی میگردد و اینگونه است که ارزشها کم کم از آسمان فرود میآیند و بر زمین مینشینند. ابداعات، پیشرفتهای فنی و فکری دیگر معصیت محسوب نمیشوند و لذائذ بهشتی و زیباییها در این دنیا هم قابل کامجویی و بهرهمندی میگردند. به انسان آموخته میشود که او خداگونه آفریده شده و قادر است بر روی زمین زمینههای فلاح و رستگاری خویش را نه تنها از جنبههای سلبی و منفی بلکه در مفهوم ایجابی و مثبت آن هم ایجاد نماید. به این نکته تأکید میشود که مسیح با هبوط به این عالم و حوزه مرگ، آدم و حوا را نیز از برزخ رهانیده است. موضوع پایان دنیا در مسیحیت دیگر به مفهوم فنا و سقوط نیست بلکه اوج گرفتن به سوی آخرالزمان است. اگر تفکرات پایان دنیایی یعقوب فیورهای (2) فقط احساسات تعداد کمی را برمیانگیزد، ولی اکثریت مردم اینک برداشت مثبتی از تداوم زمان و تاریخ پیدا کردهاند. در محافل دانشگاهی نیز دگرگونیهایی ایجاد میشود و به جای مشایخ و علمای خودرأی قدیم - authentica، اساتید جدید - magistralia ظاهر میگردند.
باشد که در شئون اقتصادی تصوراتی از رشد در اذهان نقش میبندد، اما ترقی و پیشرفت به مفهوم واقعی تازه در اواخر قرن هفدهم ایجاد میگردد. بهرهوری بیشتر از آسیا و تکمیل و توسعه آن به آسیاهای سندانی و آبی و آسیای مالت - یا خمیرگیری و امثالهم، دستگاه بافنده پدالی افقی که جایگزین نوع عمودی آن شد، به کارگیری میل چرخ دنده (بادامک) که حرکتهای متناوب را جایگزین حرکتهای خطی نمود همه و همه باعث پی بردن به ارزش و فواید پدیده نوظهوری بنام نیروی مولده و فرآوری میشود. مائده به جای آسمان از زمین بوفور فرا میرسد و در امر فلاحت هر جا که شرایط زمین، آب و هوا و تشکیلات کشاورزی اقتضا میکرد آیش سه قسمتی زمین جایگزین آیش دو قسمتی شد. این شیوه کشت و زرع که فرهنگ تنوع در استفاده از فصول سال را ممکن میساخت (فرصت بهرهوری در فاصله زمانی میان کشت بهاره غلات و کشت پائیزه غلات) اراضی قابل زرع را عملاً به حدود شش برابر افزایش داد. اقتصاد کشاورزی - همانند اواخر عهد باستان - دوباره ارج و قرب یافت و درباره آن کتابهایی تألیف شد. از جمله میتوان به کتاب «فلاحت Husbandary» نوشته والتر آو هنلی (3) انگلیسی و یا کتاب Ruralium commodorum opus اثر پتروس د کرسنتیس (4) اشاره کرد که کتاب ذکر شده به دستور شارل پنجم پادشاه فرانسه در قرن چهاردهم به زبان فرانسه ترجمه شد. گرچه نباید درباره این دگرگونیها اغراقگویی کرد، اما به هر حال آن هم باز حاکی از رویکردهای این دنیایی جوامع مسیحی بوده است.
turpe lucrum به معنای «منفعت ننگآور» که مانع از گسترش معاملات پول - و بهره میشد با تدابیر حمایتی و همراه با آیه و دلیل عمدتاً فرقه فقرا هرچه بیشتر و بیشتر به کنار زده میشود و از حالت میافتد. پیشتر دیده بودیم که فرقه فقرا چگونه فعالیت بازرگانان را تشویق و توجیه میکردند و دلیل میآوردند که آنان متاع هرچه بیشتری را که خداوند در گوشه و کنار دیگر عالم در دسترس قرار داده برای سایر مردمان قابل دسترسی میکنند. با توسعه و تعمیم ارزشهای نوین، «حساب و نسبت - ratio» نیز چه در معنای فکری و تعقلی آن و چه در عرصه محاسباتی و عملیاتی با اقبال زیادی مواجه گردید. سهمبندی اراضی مزروعی و به کارگیری شیوههای وصول مالیات در سال 1085 توسط ویلیام فاتح پادشاه نورمانی انگلستان اجرا گردید. تحول مذکور موضوعی شگفتانگیز و نسبت به دوره زمانی ویلیام اقدامی بسیار پیشروانه محسوب میشد و طبق آن کلیه اراضی، تملکات و دارائیهای سلطنت انگلستان فهرستبندی گردید. عنوان این شیوه ارزیابی که عیناً در متون تاریخی وارد شده است Domesday Book یا «نامه اعمال» نام دارد. موضوعی بهتر از این تحول در معرفی آنچه که از آن به عنوان انتقال از آسمان به زمین یاد کردهام نمیتوانست وجود داشته باشد. کنت فلاندر نیز از این شیوه تبعیت کرد و در سال 1187 دستور داد دارائیهای او را با عنوان «نامه بزرگ» فلاندر ارزیابی و احصاء نمایند. فیلیپ دوم اوگوست پادشاه فرانسه نیز حکم کرد وضعیت درآمدهای سلطنتی را به طور منظم صورتبرداری کنند. تکههایی از این صورت وضعیتها که مربوط به سالهای 1202 و 1203 میباشد تا امروز نیز در دسترس باقی مانده است. گرچه واقعیت تحول مذکور ابعاد کوچکی را در نظر مجسم میکرد، در عین حال میتوانیم بگوئیم که با این تحول یک اروپای بودجه پا به عرصه وجود گذاشته بود. الکساندر مورای (5) نشان داده است که چگونه انسان مغرب زمین در همین دوران یعنی حدود سالهای 1200، به نوعی «جنون حساب» مبتلا شده بود. همه چیز شمرده میشد، همه چیز و حتی سالهای در برزخ شمرده میشد. ژاک شیفلو (6) در این ارتباط از کلمه زیبایی «حسابرسی آخرت» استفاده کرده است.
مردمان قرن سیزدهم از مرد و زن گرفته تا روحانی و غیر روحانی کم کم به خود این حق و اجازه را دادند که در حیطههای خدایی هم وارد شوند. رغبت به این که بر عنصر زمان در زندگی روزمره هرچه بهتر احاطه داشته باشند باعث شد که در انتهای قرن سیزدهم در سراسر اروپا نوعی ساعت مکانیکی مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. دانشگاهها مدعی کرسیهای تدریس برای آن دسته از علوم و معارفی شدند که مختص شناخت و معرفت خدا بود و به این ترتیب علوم الهی نیز به بخشی از علوم انسانی تبدیل گردید. آبلار در قرن دوازدهم لفظ «الهیات» (7) را به کار گرفته بود و پاتر چنو هم نشان داده است که الهیات چگونه در قرن سیزدهم به شاخهای از علوم تبدیل گردید. نهایتاً خلق و پیدایش پدیده «برزخ» در اواخر قرن دوازدهم باعث شد که بخشی از اقتدار خداوندی توسط کلیسا و مردم اخذ و به اموات و درگذشتگان تفویض گردد و به این شیوه توانستند نوعی طریقت «شفاعت» انسانی را برای رهانیدن ارواح از عالم برزخ خلق نمایند. ابزار و آلات فکری و روانی گسترش هرچه بیشتری پیدا کرد و علم و دانش این قدرت را در ید اختیار انسان قرار داد تا حیطه اقتدار و حاکمیت خویش را توسعه دهد. کتاب دیگر یک وسیله زینتی و هنری و یا نشانه تدیّن و تقدی به شمار نمیرفت بلکه یک منبع هدایت و آگاهی بود. کتاب از راه تدریس در مدارس به دنیای کسب و کار تجار و حقوقدانان نیز راه یافت و خاصیت قدسی خود را از دست داد و به عبارت دیگر قدرت آسمانی خود را در زمین کتابت کرد. جسم و پیکر انسان هم سوژهای برای بهداشت و مراقبت شد و هم مورد فشار و تعدی قرار گرفت. پاپ بونیفاتیوس هشتم در اواخر قرن سیزدهم تکه تکه کردن جسد انسان را ممنوع اعلام کرد و این زمانی بود که جسد لوئی قدیس را در سال 1270 چنین کرده بودند. از شکمبارگی و با حرص و ولع غذا خوردن که تا مدتها از معاصی بزرگ و در ردیف شهوترانی و عیاشی محسوب میشد همگام با پیشرفت هنر و ظرایف طباخی و تغذیه نظیف رفع اتهام شد. طبق نظر خانم مارسا دمبینسکا (8) مورخ لهستانی، قدیمیترین کتاب آشپزی که میشناسیم مربوط به حدود سالهای 1200 است که به سفارش آبسالون (9) اسقف اعظم دانمارک که ظاهراً یک آشپز فرانسوی در اختیار داشت نوشته شده است. اروپای طباخی هم در انتهای سده سیزدهم متولد گردید.
خنده تحت تأثیر سختگیریهای رهبانی قرون وسطای اولیه به شدت نکوهیده و محکوم بود. در آغاز قرن سیزدهم خنده یکی از خصوصیات روحی و اخلاقی فرانسیس قدیس و فرانسیسیان اولیه به شمار آمد. اینک نوعی گرایش عمومی در مسیر به تأخیر انداختن تا حد امکان زمان مرگ و جلوگیری از زوال جسم و پیکر انسان و قیام او در روز محشر به وجود آمده بود. آگوستینو پاراوچینی باگلیانی نشان داده است که راجر بیکم فرانسیسیانی و دستگاه حکومتی پاپ در قرن سیزدهم برای ازدیاد طول عمر انسان و ادامه زندگی او چه امید و اشتیاقی از خود نشان میدادند. مساعی زیادی در تهیه نقشههای دقیق گیتیشناسی صورت گرفت و نقشههای مذکور جایگزین نقوش اعتقادی مربوط به قرون وسطای اولیه که فاقد مبانی علمی بودند گردیدند. گرچه کسی چون اسقف اوتو اهل فرایزینگ - عموی فردریک بارباروسا - در نیمه قرن دوازدهم هنوز اعتقاد داشت که گرویدن جهان به نصرانیت گویا به معنای اکمال گیتی است و با تشکیل حکومت الهی پایان تاریخ نیز فرارسیده است، اما اروپا با تأثیرپذیری از تحولاتی نظیر تشکیل حکومتهای سلطنتی در انگلستان و فرانسه، عصر فتح مجدد اسپانیا - و تشکیل شوراهای جامع کلیسایی و نیز تحت تأثیر تفکرات پایان دنیایی یعقوب فیورهای معنا و مفهوم مجددی از تاریخ در ذهنش زنده شد.
نهایتاً دو نوع آرمان انسانی در سدههای دوازدهم و سیزدهم شکل پذیرفتند که - هر چند درجای خود هموار کننده مسیر فلاح و رستگاری نوع بشری هم بودند - اما عمدتاً براساس ترقیات و دستآوردهای دنیایی بنا شده بودند. یکی مبانی تشریفات و آدابدانی بود که در محفلهای اشرافی و شهسواری توسعهیافته و از سلوک و آداب درباری Courtoisie ناشی شده بود. این شیوه منش و رفتار در قرن سیزدهم همان ادب و نزاکت بود و حتی در مفهوم مدرن آن برای تمدن و فرهنگ هم به کار گرفته شد. دیگری Prud`homie (مصلحتاندیشی) که حدنهایی خردمندی و خویشتنداری بود و میان تهور و تواضع و دلیری و خردورزی رابطه و تناسب برقرار میکرد. این نوع ویژگی انسانی هم در ذات و جوهر خود آرمانی این دنیایی محسوب میشد. تجسم چنین آرمانهایی را در دو شخصیت اصلی «ترانههای رولان»، منظومهای که در قرون 12 و 13 بیشترین خواننده را داشت میتوان یافت. رولان انسانی متهور و بیباک، ولی اولیور خردمند است. لوئی نهم پادشاه فرانسه هم همانقدر که بسیار Prud`home - دوراندیش است مقدس هم هست.
آخرین پدیده: در قرن سیزدهم حداقل اقلیتی بدون آنکه بخواهند به ایدهآلهای اجتماعی پشت پا بزنند و یا پیوندهای خانوادگی، برادرخواهری و یا مشارکت و همکاریهای جمعی را انکار کنند درصدد برآمدند برای فرد و فردیت جایگاهی قائل گردند. در واقع پایان زندگی خاکی و پیش از برپایی روز محشر و رستاخیز همگانی، دخول به برزخ نیز نوعاً رستاخیز فردی محسوب میشود. میشل زینک (10) به زیبایی نشان داده است که چگونه «من» در ادبیات ظاهر میشود و درونگرایی و ذهنپروریهای ادبی در اروپای قرن سیزدهم دچار تحول میگردد.
پینوشتها:
1. منظور تعالیم تارک دنیایی قدیس برنار کلروویی در کتاب معروفش De Contemptu Mundi (On Contempt for the World) در پشت پا زدن به زندگی این دنیایی است - مترجم.
2. Joachimism و منظور اندیشههای Joachim of Fiore یا Gioacchino da Fiore یعقوب اهل فیوره (حدود 1130-1202 م.) راهب عهد وسطایی و مؤسس فرقه رهبانی سان جووانی در فیوره است که افکار «هزارهای» او در تمام این دوران حائز اهمیت و اعتبار بود. یعقوب دورههای خلقت از ابتدا تا عصر عیسی مسیح را به هفت عصر یا زمان، موسوم به عصر خدا - پدر و از دوره مسیح تا پایان دنیا را نیز به هفت عصر یا زمان دیگر، موسوم به عصر خدا - پسر و کلیسا که میبایست در سال 1260 م. به پایان برسد تقسیم کرده است. از اعصار مذکور به بعد عصر روحالقدس آغاز میشود. در عصر اخیرالذکر حاکمیت خدا برپا میشود، نه حاکمی و نه اسقفی و نه جنگی وجود خواهد داشت و روح فقر بر همه جا سیطره یافته، یهودیان به مسیحیت میگروند و کلیساهای شرقی و غربی دوباره به وحدت و یگانگی دست مییابند. این اندیشه به طور روزافزونی منجر به نضج تفکرات ضد پایگانی شد و آخرالامر به نوعی انتظار نجاتبخشی سیاسی تغییر مسیر داد که در قرن بیستم «حکومت رایش سوم» و یا دیکتاتوری موسولینی در ایتالیا از آن تأثیر پذیرفت و بهرهبرداری کرد - مترجم.
3. Husbandary ` Walter of Henley
4. Petrus de Crescentiis نویسنده اهل بولونی که کتاب مورد ذکر از نامبرده (تألیف به سال 1303 م.) دربردارنده اصول شناخته شده علم کشاورزی در قرن سیزدهم محسوب میشد - مترجم.
5. Alexander Murray مورخ موضوعات قرون وسطایی و استاد ممتاز دانشگاه آکسفورد - مترجم.
6. Jacques Chiffoleau
7. Theology (Theologie)
8. Maria Dembinska
9. Absalon حدود 1128-21 مارس 1201 سراسقف و دولتمرد دانمارکی که از خانوادهای متدین، روشنبین و ثروتمند برخاسته بود. در زمان او دانمارک توسعه فراوانی یافت و بر منطقه بالتیک سیادت و رهبری پیدا کرد - مترجم.
10. Michel Zink در حالی حاضر دارای کرسی تدریس ادبیات دوران قرون وسطای فرانسه در «کالژ دو فرانس» میباشد. وی همین رشته را در دانشگاههای تولوز و سوربن تدریس کرده و استاد میهمان در بسیاری از دانشگاههای آمریکا هم بوده است - مترجم.
لوگوف، ژاک؛ (1391)، اروپا، مولود قرون وسطی (بررسی تاریخی فرآیند تکوین و تکامل اروپا در قرون وسطی (سدههای 4 تا 16 میلادی)، ترجمهی بهاءالدین بازرگانی گیلانی، تهران: انتشارات کویر، چاپ دوم.