گوته آلماني و «نغمه حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم»

اين قطعه شعر با نام نغمه ي حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم درباره ي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم است و حاصل آشنايي شاعري اروپايي با مذهب اسلام و پيام آور اين آيين يگانه. آنچه مي خوانيد، ترجمه دکتر اخگري از اين شعر گوته است؛ اين قطعه شعر از زبان نزديکترين خويشان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم - حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها گفته مي شود و وصف ايشان را
پنجشنبه، 28 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گوته آلماني و «نغمه حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم»
 گوته آلماني و «نغمه حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم»
گوته آلماني و «نغمه حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم»





اين قطعه شعر با نام نغمه ي حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم درباره ي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم است و حاصل آشنايي شاعري اروپايي با مذهب اسلام و پيام آور اين آيين يگانه. آنچه مي خوانيد، ترجمه دکتر اخگري از اين شعر گوته است؛
اين قطعه شعر از زبان نزديکترين خويشان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم - حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها گفته مي شود و وصف ايشان را با تعابير و توصيفات زيبايي بيان مي دارد؛

«نغمه محمد (ص) »

علي:
بنگر بدان چشمه
همان که از کوهساران مي جوشد
چه باطراوت و شاد
و مي تراود به سان چشمان ستارگان، آنگاه که مي درخشند
اين بخش از شعر به نبوت حضرت محمد (ص) اشاره دارد.
گوته در اين بخش پيامبر (ص) را بر فراز کوهي که غار حرا در آن واقع شده است، همچون چشمه اي توصيف مي کند که از فراز کوهسار جوشيدن مي گيرد و براي هدايت و سيراب کردن، به پايين سرازير مي شود.
فاطمه:
سرشاخه هايش سيراب مي شوند
برخاسته از روحهاي پاک
در ميان صخره ها
در بوته زارها
علي:
به تازگي و طراوت جواني
از فراز مي لغزد
برروي صخره هاي مرمرين
و آنگاه دوباره به سوي آسمان
سرشاد هلهله شادي سر مي دهد.
فاطمه:
و از ميان صخره ها و از گذرگاه قله ها
سنگريزه هاي رنگين را
شکار مي کند.
آنچه تاکنون در شعر آمده است، به آغاز نبوت پيامبر اکرم (ص) و شروع دعوتش به اسلام اشاره دارد. طراوت و شادابي چشمه اي که مي خواهد جمعيتي را از آنچه دارد، سيراب کند، نگاه پيامبر (ص) به آسمان و بالا و همچنين حرکتش به سمت دامنه کوه و جمعيت و برگزيدن ياران ارزشمند، از جمله اشاراتي است که در اين بخش ها به آنها پرداخته شده است.
علي:
و با ورودي پيشواگونه و راهبر
همه چشمه ها را که برادر اويند
با خويش همراه مي سازد
اين قسمت به کامل کنندگي مذهب اسلام که توسط حضرت محمد (ص) آورده مي شود، اشاره دارد. منظور گوته از همراهي «همه چشمه ها» و «برادر اويند» همراهي ساير اديان و پيامبران با حضرت محمد (ص) در روش و هدف است؛
فاطمه:
و در آن پايين، اعماق دره
در مقدم اين رود گلها مي رويند
و سبزه ها از نفسش حيات مي يابند
علي:
نه ظلمات دره ها بازش مي دارند
و نه گلهاي زيبا
همان گلهايي که به زانوان او پيچيده اند
و با ديدگان خمار و شيفته او را مي ستايند
ناگاه به دشت وارد مي شود
و در گستره بسان رودي مارپيچ در دشت جاري مي شود
فاطمه:
و نهرها به امتدادش
مشتاقانه همراه مي شوند
و او اينک به گستره دشت قدم نهاده است
و مي درخشد با تلألوي نقره گون
گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم (ص) و راهنمايي اش در ميان مردم را به زبان توصيف و تشبيه و نماد مي آورد. رود اين شعر، نمادي از پيامبر (ص) است. ظلمات دشمنان و گلهاي زيبا مادياتند، دشت گستره اجتماعي است و نهرها ياران ايشان هستند.
علي:
و نهرهاي جاري از کوهساران
بانشاط او را مي خوانند
و فرياد برمي آورند:
علي و فاطمه:
برادر
برادر، برادرانت را درياب و با خويش برگير
فاطمه:
با خويش ببر به درگاه آن پدر پير
ببر به اقيانوس جاودان
ببر بدان محيطي که با دستان گشاده
ما را به انتظار نشسته است
دستانش گشاده منتظرند و ما را مشتاقند
اما چه بي حاصل
علي:
چرا که ما را در کوير خشک
مي بلعند سنگريزه هاي حريص
و آفتاب سوزان از فراز آسمان
خون ما را مي مکد
و تپه اي ناگاه راه را بر ما مي بندد
و از رسيدن به برکه بازمي دارد
برادر!
درياب برادرانت را در اين گستره دشت
فاطمه:
درياب برادرانت را
که از کوهساران جاري گشته اند
هر دو:
ببر به سوي پدر، درياب ما را
علي:
همگي راهي شويد!
و اينک اين رود هر لحظه با عظمتي بيشتر
به پيش مي رود و سلاله اي از آبها
تبار او را خواهند ساخت.
و آبها آن رهبر را بر شانه هاي خويش بلند کرده اند
و بر همه امپراتوريها چيره مي شود
و نامش را به سرزمينها مي بخشد
و در مقدم او مدينه ها ساخته مي شوند
شعر گوته با محوريت معرفي شخصيت والاي پيامبر (ص) از زبان دو دردانه تاريخ اسلام و تشيع روايت مي شود. اما همان طور که اين مسأله را با خواننده اش در ميان مي گذارد، مسير تاريخي پيامبر (ص) و همچنين گسترش مرزهاي اسلام در جهان را نيز به عنوان بخش تاريخي متن مورد تأکيد و توجه قرار مي دهد. اينکه گفته مي شود: «آبها آن رهبر را بر شانه ... » و همچنين «بر همه امپراتوريها ... » به همين مسأله اشاره دارد.
فاطمه:
شهرها نيز حتي بازش نمي دارند
و نه حتي مناره هايي که بر فرازشان آتش برافروخته اند
و نه قصرهاي مرمرين و نه آثار شکوهمند باستان
بازنمي دارند، قدرتش را و شکوهش را
علي:
و آن رود بزرگ به سان «اطلس» آن قهرمان نمادين
خانه هاي ساخته شده از چوب سدر را
بر بازوان ستبرش حمل مي کند
و هزاران درفش برافراشته بر آسمان
شکوه و قدرت او را به اهتراز درآورده
آن را مي سرايند
و او برادرانش را با خويش برمي گيرد.
فاطمه:
و برمي گيرد گنجهايش را و فرزندانش را
هر دو:
به پيشگاه آفريدگاري که منتظر است
و قلبش سرشار از سرور
پايان قطعه شعر گوته با اعتقاد و ايمان اين شاعر آلماني به معاد و جهان اولي و همچنين يقين وي بر پيروزي رسالت پيامبر اعظم (ص) همراه است. شايد اين شيفتگي و علاقه شاعر به جهان معنا و مذهب شرقي اسلامي، از مهمترين ويژگيهاي زندگي و مذهب پيامبري باشد که فردي اروپايي و غربي را با آن همه تهاجم فلسفه هاي متضاد و مختلف، از شک گرايي گرفته تا ماترياليسم مطلق و نيهليسم و ... ، در اطرافش به مفاهيم معنوي و والاي شرق و اسلام علاقمند مي سازد.
منبع: مجله ي انديشه نو پيش شماره اول




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.