محبت و مودت به امام عصر ارواحنا فداء
این نوشتار در وسیله ی دوم از توسلات به حضرت صاحب الامر - صلوات الله علیه - می باشد و آن عنوان محبت و مودت ایشان است، و بیان آن در ضمن دو مطلب می شود:
مطلب اول:
آنکه محبت و مودت ایشان فرض مؤکد الهی است که امر به آن فرموده، و شرط صحت ایمان، و و سیله ی قبولی کلی اعمال و عبادات می باشد. بیان این مطلب در قرآن مجید و اخبار بر وجه عموم و خصوص بسیار است. بر وجه عموم یعنی: واجب بودن محبت ایشان بر تمام انبیاء و ملائکه و غیر آنها بر وجه خصوص یعنی: واجب بودن آن بر همین امت و خاصه بر اهل ایمان آنها.
امابر وجه عموم:پس اخبار کثیر متواتر و قطعی است مشتمل بر آن که خداوند -جل شأنه ولایت چهارده وجود مقدس - علیهم السلام - را بر همه ی مخلوقات عرض فرمود، پس هر کدام برای قبول آن سبقت گرفتند، در ابناء جنس خود شریف و کریم شدند، و هر کدام تأمل کردند، خفیف گردیدند، و از آن اخبار است آنچه سید اجل اکرم سید بن طاوس - قدس سره - در کتاب اقبال از حضرت رضا - صلوات الله علیه - روایت فرموده در ضمن حدیث مفصلی در بیان شرافت روز مبارک غدیر فرمودند:
«در روز غدیر حق تعالی ولایت و امامت و محبت ما اهل بیت را بر اهل آسمانهای هفتگانه عرضه داشت؛ پس در اقرار به آن اهل آسمان هفتم پیشی گرفتند. خداوند - جل و شأنه- آنرا به عرش زینت داد و بعد از آن اهل آسمان چهارم پیشی گرفتند آنرا به بیت المعمور زینت داد بعد از آن اهل آسمان اول سبقت گرفته که آن را به ستارگان زینت داد، پس حق تعالی ولایت ما را بر زمین ها عرضه فرمود؛ پس به اقرار به آن مکه معظمه سبقت گرفت، او را به کعبه زینت داد. و بعد از آن، مدینه ی طیبه سبقت گرفت پس آن را زینت داد به محمد مصطفی - صلی الله علیه و آله - و بعد از آن شهر کوفه پیشی جست پس آن را زینت داد به قبر حضرت امیر المومنین - علیه السلام - آنگاه ولایت ما را بر کوهها عرضه فرمود، پس اولین کوههائی که اقرار کردند سه کوه بود: کوه عقیق، و کوه فیروزه، و کوه یاقوت، و به این سبب این جواهرات در آنها پیدا شد، سپس کوههای دیگر سبقت گرفتند و به این سبب معدن طلا و نقره، و سایر معدنها شدند، و هر یک قبول نکردند، معدن هیچ چیز نشدند. دگر باره در روز غدیر ولایت ما را بر آبها عرضه فرمود، هر چه قبول کرد شیرین شد، و هر چه قبول نکرد شور و تلخ شد. در این هنگام ولایت ما را بر مرغان عرضه نمود هر مرغی که قبول کرد سخنگو و خوش آواز شد و هر یک نکرد، لال و بد آواز شد. و مثل مؤمنان در قبول ولایت امیر المؤمنین - علیه السلام - در روز غدیر مثل ملائکه در قبول کردن سجده ی آدم است. و مثل آنها که ولایت آن حضرت را در روز غدیر نپذیرفتند مانند شیطان در قبول نکردن سجده ی آدم -علیه السلام - است (1)».
اما بر وجه خصوص: از اعظم آنها این آیه ی شریفه: (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ) است که خداوند - جل شأنه - در این فرمایش مودت ذوی القربی (2)را اجر رسالت، و اداء حق عظیم حضرت رسول - صلی الله علیه وآله - قرار داده و امر به آن حضرت فرموده که آن را از امت درخواست فرمایند. و حکمت در آن، هم به وجهی که حضرت رضا - علیه السلام- در مجلس مأمون بیان کردند (3)و هم در اخبار دیگر ذکر شده، آن است که این مودت از بنده نسبت به ذوی القربای آن حضرت - صلی الله علیه و آله - سبب کمال ارتباط، و انتساب و آشنایی بندگان با ایشان می شود، و موجب بزرگی شرف آنها نزد خداوند - جل شأنه - می گردد. و سبب آن می شو د که بندگان در حقیقت از زمره ی امت ایشان شوند، و به این وسیله موفق به قوانین اسلام و اعمال صالحه در آن گردند و به ثمرات کامله ی آنها در دنیا و آخرت برسند چنانچه در تفسیر آیه شریفه (وننزل من القران ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا )(4)که فرموده: قرآن و احکام و آداب آن در آن شفاء و رحمت برای اهل ایمان است و اما برای اهل ظلم، جز خسار و زیان هیچ نتیجه ای ندارد. در اخبار تصریح شده که این ظالمین آنهایند که تقصیر در ادای حق محبت با ذوی القربای آن حضرت می کنند (5)و لهذا توفیق به اعمال صالحه به وجه صحیح و مقبول پیدا نمی کنند.
چون حضرت صاحب الامر -صلوات الله علیه - مانند ائمه اطهار - علیهم السلام - سید ذوی القربی، و اشرف و افضل آنها می باشند، پس در مودت ایشان کمال انتساب و آشنایی بندگان با حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - حاصل، و به همه ی آن ثمرات مودت بر وجه اکمل می رسند. از جمله این حدیث در غایة المرام از حضرت رسول - صلی الله علیه وآله و سلم - است که در ضمن فرمایشاتی چند فرمودند که:« چون شب معراج در میان اشباح دوازده وصی خود دیدم حجت قائم را مثل ستاره ی درخشان در میان آنها می درخشید پس خطاب شد: این که مانند ستاره ی درخشان است قائم است که حلال مرا حلال می کند و حرام مرا حرام می کند - یعنی احکام حلال و حرام مرا در عالم بی تقیه جاری می نماید و از دشمنان من انتقام می کشد - ای محمد او را دوست بدار زیرا که من او را و هر کس او را دوست بدار دوست می دارم ».(6)
مولف گوید: با فرض آنکه دوست داشتن آن حضرت وصی و فرزند گرامی خود را بر وجه تحقیق ثابت بوده است و لهذا این امر الهی به دوستی ایشان، در واقع امر به امت آن حضرت می باشد که باید برای دوست داشتن خداوند ایشان را، آنها را هم دوست بدارند آن حضرت را. و از آن جمله این فرمایش حضرت صاحب الامر - صلی الله علیه و آله - در توقیع رفیعی از ایشان است:
« لیعمل کل امری منکم مما یدینه من مودتنا »(7)یعنی:باید هر یک از شما اهل حق به آنچه او را به مودت ما ائمه و اهل بیت نزدیک می نماید عمل نماید.
مطلب دوم:در بیان منافع و فواید و فضایل جلیله مودت و محبت آن جناب - علیه السلام - است.
آیات و اخبار نیز در بیان این مطلب بی شمار است، و از جمله آنها است آنچه مشتمل بر فضیلت محبت جملگی ائمه اطهار - علیهم السلام - بر وجه عموم است. یعنی آنچه در فضیلت مودت و محبت همه ی ائمه اطهار - علیهم السلام - وارد شده است و هم بر وجه خصوص، یعنی آنچه در خصوص فضیلت محبت حضرت قائم - علیه السلام - وارد شده است.
اما آنچه بر وجه عموم است، از جمله ی آنها است آنچه در آیات و اخبار از ولایت هر امامی یا ولایت حضرت قائم - علیه السلام - به «ماء »یا «ماء معین » تعبیر فرموده اند، مثل این آیه شریفه:(قل أرأیتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین )(8)یعنی: به مردم بفرما چنانچه آب شما به زمین فرو رود، پس کیست که بتواند آب گوارا برای شما ها بیاورد.
که این ماء معین به حضرت قائم - علیه السلام-، و فرو رفتن آن به زمین، به غائب شدن ایشان تفسیر شده است (9) و مفاد این تعبیر آن است که چنانچه حیات هر چیز و خصوصا انسان به آب است و هم چنین میوه های درختان حبوبات و آبادی بستانها و خرمی آنها به وجود آب است؛ پس همچنین حیات قلوب طیبه اهل حق به ولایت امام - علیه السلام - است و تأثیر ولایتشان در قلوب آنها تکمیل کلیه معارف حقه، و حقایق توحید و اخلاق قدسی ربانی می باشد، و توضیح شرح این عنوان با اخباری که در بیان آن وارد شده، در باب دوم در فصل «بیان فضل مودت و محبت همه ائمه اطهار - علیهم السلام -» ذکر می شود. انشاء الله
اما آنچه بر وجه خصوص یعنی در فضیلت محبت و مودت حضرت صاحب الامر- علیه السلام - وارد شده پس از آن جمله است آنچه در بیش از ده کتاب از کتابهای مهم شیعه و سنی از جناب جابر انصاری از حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - روایت شده در بیان تفسیر «اولی الامر » در این آیه شریفه: (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ) (10)به وجود مبارک دوازده نفر اوصیاء طاهرین ایشان - علیهم السلام - از حضرت امیر المومنین تا حضرت قائم - علیهم السلام- بعد از ذکر اسماء آنها، بیان غائب شدن حضرت قائم - علیه السلام - را فرمودند. جابر عرض کرد: آیا در وقت غائب بودن ایشان شیعیان ایشان به وجودشان منتفع می شوند؟ پس آن حضرت فرمودند:
«والذی بعثنی انهم لینتفعون به و یستضیئون بنور بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب (11)»یعنی:به حق آن خداوندی که مرا به نبوت فرستاده، شیعیان ایشان در تمام آنچه باید اهل حق انتفاع از وجود امام - علیه السلام - به سبب محبت و ولایت داشتن آنها با ایشان - ببرند، کاملاً انتفاع می برند و از نور ولایت ایشان در حال غیبتشان بهره می برند مانند آنچه مردم از آفتاب وقتی که ابر آن را پنهان کرده است، بهره می برند.
مفاد حدیث مشتمل بر بیان چند امر مهم جلیل در کمال فیض آن شیعیان با آن جناب - علیه السلام - به اهل ولایت ایشان است، یکی آنکه در اثر محبت و مودت شیعیان با آن حضرت - صلوات الله علیه - و تلاش در انجام وظائف دوستی آن جناب - علیه السلام - هیچگاه فیض ایشان از آنها ناقص و فوت نمی شود مثل نور آفتاب که در پشت ابر هیچ برا ی مردم نقصان ندارد.
دوم آنکه: از روشنی نور محبت آن حضرت - علیه السلام - در قلوب اهل ولایشان عقول و افهام آنها برای درک آیات توحید حضرت واجب جل شأنه که در آسمانها و زمینها و همه ی مخلوقات دیگر است کامل و مستقیم می شود مانند آنکه از روشنی، نور آفتاب در انظار حسن هر صاحب حسنی، و بزرگی صنع هر صاحب صنعی مکشوف است سوم آنکه: از حرارت محبت آن جناب - علیه السلام - در قلوب و ارواح اهل ولایتشان،اخلاق قدسی ربانی از رضا و شکر، و حلم رأفت و غیر آنها کامل می شود مانند آنکه از حرارت آفتاب، طعم و حلاوت در کلیه میوه ها پیدا می شود و خامی از آنها رفع می شود.
مؤید این امر مهم هم حدیثی در کافی است که یکی از اصحاب حضرت رضا- علیه السلام - عرض کرد: مقام لطف و توجه قلب شما به من چه قدر است؟ فرمودند:به قلب خود نظر کن که مقام محبت تو با من، و اهتمام داشتن تو در امر می باشد ».(12)
از جمله در فضیلت محبت آن جناب - صلی الله علیه و آله و سلم - حدیثی است در فصل اول از اکمال الدین از حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - به این مضمون که:« هر کس با معرفت به حضرت رسول و به ائمه اطهار - علیهم السلام - حضرت قائم - علیه السلام - را دوست بدارند پس خداوند متعال او را از هر فتنه و هلاکت حفظ فرماید؛ و در بهشت را بر او باز فرماید. و مثل او را در امور آسمانی مثل ماه نورانی، و مثل او در امور زمینی مثل مشک است که عطر او هیچگاه از بین نمی رود ».(13)
ظاهر آن است که مراد از تشبیه اهل محبت ایشان به ماه نورانی جهت ایمان آنها و کمال ثبات آن در قلب آنها با صفاء و بها مانند نور ماه است، که در کمال صفا است در هوای عالم و از باد و تغییرات هوا، در سرما و گرما هیچ تغییری پیدا نمی کند، و مراد از تشبیه او به مشک جهت حسن اخلاق و آداب کمالات او است که مانند عطر مشک هیچ ناقص نمی شود و موجب تفریح قلوب دیگران هم می باشد. پس اخلاق و آداب حسنه ی او هم هیچ فتور و نقصانی پیدا نمی کند، و موجب تألیف قلوب دیگران هم که مصاحبت با او کنند، و از آداب کمالاتش اخذ می نمایند می شود و اینها همه در اثر محبت و مودت او به آن حضرت - صلوات الله علیه - است.
مطلب سوم: در بیان وسائل تحصیل و تکمیل محبت و مودت آن جناب - علیه السلام - در قلب بر وجه حقیقت است به نحوی که تا وقت موت ثابت بماند و به اعلی مرتبه کمال برسد که عشق و وله و ذهول باشد. بنده به آن ثمرات و فوائد و فضائل در دنیا و آخرت فائز شود؛ و آن وسائل سه امر است: تقوی، و معرفت پیدا کردن به کمالات امام - علیه السلام - و اظهار محبت کردن به ایشان در قول و فعل و حال و مال.
توضیح و بیان این سه امر چنین است که چون اصل محبت و دوست داشتن حق و اهل حق فطری هر کس است یعنی خداوند - جل شأنه - برحسب مفاد و تفسیر این آیه شریفه:( فطرة الله التی فطر الناس علیها ) (14).در طبیعت خلقی روح و قلب هر کس قرار داده که حق و اهل حق را تا مادامی که خود انسان فاسدش نکند دوست بدارد، - مانند آنکه در فطرت و خلقت جسمی هر کس از اول طفولیتش قرار داده که طبعا هر خوردنی و هر آشامیدنی را دوست بدارد. مادام که خود را مریض نکند، که طبعا میلش از آنها بر گردد، بلکه از هر غذایی لذیذ تنفر پیدا کند -.
و چون بر وجه کلی هر معصیت و گناهی، از آنچه نهی الهی از آن شده، چه قولی و چه فعلی تأثیرش در روح و قلب آن است که حالت مرض پیدا می کند. مثل مریض شدن بدن از غذاهای نامناسب که مضر و موذی برای مزاج انسان می باشد، چنانچه شرح این امر در آیات و اخبار بسیار است.
و لهذا در اثر مریض شدن قلب و روح بنده که از گناه حاصل شده باشد، قهرا میل و محبت او از توجه به خداوند و به ذکر او، و از توجه به اولیاء و امام - علیه السلام - ناقص و ضعیف می گردد، و در اثر صحت قلب و روح، بنده کمال شوق را به ذکر خداوند و اولیاء او - علیهم السلام - پیدا می کند، و حلاوت و لذت از آنها می برد، مانند حلاوت و لذت بردن صحیح المزاج از غذا و آبهای خوش گوار (15)،و از اینجا کشف می شود که آنهایی که با مشاهده ی آیات و معجزات انبیاء و ائمه - علیهم السلام - و ظهور اخلاق حمیده مجیده ی آنها استنکاف و اظهار نفرت از آنها می کردند، این به سبب شدت داشتن مرض و روح آنها و غلبه حب دنیا و تکبر و منیت بوده است. چنانچه در این فرمایش در وصف آنها ذکر شده: ( فی قلوبهم مرض )(16)و در این فرمایش هم در توضیح آن آمده:( ثم کان عاقبة الذین اساؤا السویء ان کذبوا بایات الله )(17).یعنی: عاقبت آنهایی که زیاده روی در بدیها و کردارهای زشت دارند، آن می شود که تکذیب و انکار آیات خدا را کنند.
پس هر گاه بنده سعی در حفظ تقوی و ورع نماید که مراد همان پرهیزگاری از کل گناهان و مکروهات الهیه شرعی است، که آنها هم تأثیر گناهان در مریض شدن روح را دارد، و در اثر این تحفظ، سعی نماید در معرفت و شناسایی پیدا کردن به مقام کمالات امام - علیه السلام - از آنچه در قرآن مجید ذکر شده و در اخبار صحیح متواتر شرح داده شده است پس پیوسته به تدریج در قلب، آن محبت فطری الهی تکمیل می شود و در روح و قلب ثابت و راسخ می ماند تا وقت موت؛ و این معرفت در چند جهت است که اجمال آنها چنین است:
جهت اول: معرفت به کمالات امام- علیه السلام - از آیات و معجزات و کراماتی که از ایشان به ظهور رسیده باشد.
جهت دوم: معرفت به کمال علوم ایشان در امور دین و احکام و آداب آن، هم چنین علوم دیگر ایشان در کلیه آنچه از هر صاحب علم و حکمت و صنعت به ظهور رسیده است.
جهت سوم: معرفت به آثار صلاح و قدس و زهد و عبادات ایشان است.
جهت چهارم: معرفت به فیوضات و منافعی که از شخص ایشان، یا توسط وجود مبارکشان شامل حال خلق می شود.
جهت پنجم: معرفت به ثمرات و فوائدی که از محبت با ایشان در دنیا و آخرت به بنده می رسد.
جهت ششم: معرفت به انتساباتی که به خداوند جل شأنه و حضرت رسول- صلی الله علیه واله و سلم - دارند، می باشد. ولی خدا، و حبیب خدا، و حجت خدا و امثال اینها هستند و مثل آنکه فرزند رسول خدا و ذوی القربای ایشان، وصی و خلیفه ی ایشان، می باشند. پس معرفت به هر یک از این جهات موجب حاصل شدن یک مرتبه از محبت ایشان در قلب می شود. و با اجتماع معرفت به همه ی این جهات، البته محبت به مرتبه کمال می رسد، و محبت ایشان در قلب و روح بنده کامل می گردد. و بعد از اجتماع بخشی این جهات معرفت یا همه آنها و هیجان محبت ایشان در قلب و روح بنده، آثار آن در قول و فعل و حال او ظاهر می شود به آنکه آنچه وظیفه ی محبت است در قول یا در فعل و یا در مال به آن کوشش داشته باشد و یقینا این نوع ظهور و جلوه ی محبت در باطن قلب و ظاهر حال بنده نسبت به ایشان موجب توجهات و عنایت و مرحمت ایشان به او خواهد گردید. در اثر این کیفیت، مرتبه ی نور محبت ایشان در قلب، به مرتبه ی عشق و وله و ذهول خواهد کشید. و مقام قربش به ایشان به آن مرتبه می رسد که فرمودند:« شیعیان ما از ما هستند و همه جا با ما،و ما با آنها هستیم و در برزخ و بهشت هم ملحق به ما و در درجات ما هستند ».
بعد از حاصل شدن سه امر مذکور از تقوی و معرفت به کمالات امام - علیه السلام - و کوشش در وظائف، محبت ایشان در بنده حاصل می شود به مفاد این آیه شریفه :
( یا ایها الذین امنوا اتقوالله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون )(18)یعنی: ای اهل ایمان، تقوی پیشه کنید و وسیله ی قرب به رحمت مرا که ولایت اولیاء من است بدست آورید و کوشش در راه قرب من و وسیله ی رحمت من کنید، تا آنکه به مقامات عالیه مقربین من رستگار شوید.
مطلب اول:
آنکه محبت و مودت ایشان فرض مؤکد الهی است که امر به آن فرموده، و شرط صحت ایمان، و و سیله ی قبولی کلی اعمال و عبادات می باشد. بیان این مطلب در قرآن مجید و اخبار بر وجه عموم و خصوص بسیار است. بر وجه عموم یعنی: واجب بودن محبت ایشان بر تمام انبیاء و ملائکه و غیر آنها بر وجه خصوص یعنی: واجب بودن آن بر همین امت و خاصه بر اهل ایمان آنها.
امابر وجه عموم:پس اخبار کثیر متواتر و قطعی است مشتمل بر آن که خداوند -جل شأنه ولایت چهارده وجود مقدس - علیهم السلام - را بر همه ی مخلوقات عرض فرمود، پس هر کدام برای قبول آن سبقت گرفتند، در ابناء جنس خود شریف و کریم شدند، و هر کدام تأمل کردند، خفیف گردیدند، و از آن اخبار است آنچه سید اجل اکرم سید بن طاوس - قدس سره - در کتاب اقبال از حضرت رضا - صلوات الله علیه - روایت فرموده در ضمن حدیث مفصلی در بیان شرافت روز مبارک غدیر فرمودند:
«در روز غدیر حق تعالی ولایت و امامت و محبت ما اهل بیت را بر اهل آسمانهای هفتگانه عرضه داشت؛ پس در اقرار به آن اهل آسمان هفتم پیشی گرفتند. خداوند - جل و شأنه- آنرا به عرش زینت داد و بعد از آن اهل آسمان چهارم پیشی گرفتند آنرا به بیت المعمور زینت داد بعد از آن اهل آسمان اول سبقت گرفته که آن را به ستارگان زینت داد، پس حق تعالی ولایت ما را بر زمین ها عرضه فرمود؛ پس به اقرار به آن مکه معظمه سبقت گرفت، او را به کعبه زینت داد. و بعد از آن، مدینه ی طیبه سبقت گرفت پس آن را زینت داد به محمد مصطفی - صلی الله علیه و آله - و بعد از آن شهر کوفه پیشی جست پس آن را زینت داد به قبر حضرت امیر المومنین - علیه السلام - آنگاه ولایت ما را بر کوهها عرضه فرمود، پس اولین کوههائی که اقرار کردند سه کوه بود: کوه عقیق، و کوه فیروزه، و کوه یاقوت، و به این سبب این جواهرات در آنها پیدا شد، سپس کوههای دیگر سبقت گرفتند و به این سبب معدن طلا و نقره، و سایر معدنها شدند، و هر یک قبول نکردند، معدن هیچ چیز نشدند. دگر باره در روز غدیر ولایت ما را بر آبها عرضه فرمود، هر چه قبول کرد شیرین شد، و هر چه قبول نکرد شور و تلخ شد. در این هنگام ولایت ما را بر مرغان عرضه نمود هر مرغی که قبول کرد سخنگو و خوش آواز شد و هر یک نکرد، لال و بد آواز شد. و مثل مؤمنان در قبول ولایت امیر المؤمنین - علیه السلام - در روز غدیر مثل ملائکه در قبول کردن سجده ی آدم است. و مثل آنها که ولایت آن حضرت را در روز غدیر نپذیرفتند مانند شیطان در قبول نکردن سجده ی آدم -علیه السلام - است (1)».
اما بر وجه خصوص: از اعظم آنها این آیه ی شریفه: (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ) است که خداوند - جل شأنه - در این فرمایش مودت ذوی القربی (2)را اجر رسالت، و اداء حق عظیم حضرت رسول - صلی الله علیه وآله - قرار داده و امر به آن حضرت فرموده که آن را از امت درخواست فرمایند. و حکمت در آن، هم به وجهی که حضرت رضا - علیه السلام- در مجلس مأمون بیان کردند (3)و هم در اخبار دیگر ذکر شده، آن است که این مودت از بنده نسبت به ذوی القربای آن حضرت - صلی الله علیه و آله - سبب کمال ارتباط، و انتساب و آشنایی بندگان با ایشان می شود، و موجب بزرگی شرف آنها نزد خداوند - جل شأنه - می گردد. و سبب آن می شو د که بندگان در حقیقت از زمره ی امت ایشان شوند، و به این وسیله موفق به قوانین اسلام و اعمال صالحه در آن گردند و به ثمرات کامله ی آنها در دنیا و آخرت برسند چنانچه در تفسیر آیه شریفه (وننزل من القران ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا )(4)که فرموده: قرآن و احکام و آداب آن در آن شفاء و رحمت برای اهل ایمان است و اما برای اهل ظلم، جز خسار و زیان هیچ نتیجه ای ندارد. در اخبار تصریح شده که این ظالمین آنهایند که تقصیر در ادای حق محبت با ذوی القربای آن حضرت می کنند (5)و لهذا توفیق به اعمال صالحه به وجه صحیح و مقبول پیدا نمی کنند.
چون حضرت صاحب الامر -صلوات الله علیه - مانند ائمه اطهار - علیهم السلام - سید ذوی القربی، و اشرف و افضل آنها می باشند، پس در مودت ایشان کمال انتساب و آشنایی بندگان با حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - حاصل، و به همه ی آن ثمرات مودت بر وجه اکمل می رسند. از جمله این حدیث در غایة المرام از حضرت رسول - صلی الله علیه وآله و سلم - است که در ضمن فرمایشاتی چند فرمودند که:« چون شب معراج در میان اشباح دوازده وصی خود دیدم حجت قائم را مثل ستاره ی درخشان در میان آنها می درخشید پس خطاب شد: این که مانند ستاره ی درخشان است قائم است که حلال مرا حلال می کند و حرام مرا حرام می کند - یعنی احکام حلال و حرام مرا در عالم بی تقیه جاری می نماید و از دشمنان من انتقام می کشد - ای محمد او را دوست بدار زیرا که من او را و هر کس او را دوست بدار دوست می دارم ».(6)
مولف گوید: با فرض آنکه دوست داشتن آن حضرت وصی و فرزند گرامی خود را بر وجه تحقیق ثابت بوده است و لهذا این امر الهی به دوستی ایشان، در واقع امر به امت آن حضرت می باشد که باید برای دوست داشتن خداوند ایشان را، آنها را هم دوست بدارند آن حضرت را. و از آن جمله این فرمایش حضرت صاحب الامر - صلی الله علیه و آله - در توقیع رفیعی از ایشان است:
« لیعمل کل امری منکم مما یدینه من مودتنا »(7)یعنی:باید هر یک از شما اهل حق به آنچه او را به مودت ما ائمه و اهل بیت نزدیک می نماید عمل نماید.
مطلب دوم:در بیان منافع و فواید و فضایل جلیله مودت و محبت آن جناب - علیه السلام - است.
آیات و اخبار نیز در بیان این مطلب بی شمار است، و از جمله آنها است آنچه مشتمل بر فضیلت محبت جملگی ائمه اطهار - علیهم السلام - بر وجه عموم است. یعنی آنچه در فضیلت مودت و محبت همه ی ائمه اطهار - علیهم السلام - وارد شده است و هم بر وجه خصوص، یعنی آنچه در خصوص فضیلت محبت حضرت قائم - علیه السلام - وارد شده است.
اما آنچه بر وجه عموم است، از جمله ی آنها است آنچه در آیات و اخبار از ولایت هر امامی یا ولایت حضرت قائم - علیه السلام - به «ماء »یا «ماء معین » تعبیر فرموده اند، مثل این آیه شریفه:(قل أرأیتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین )(8)یعنی: به مردم بفرما چنانچه آب شما به زمین فرو رود، پس کیست که بتواند آب گوارا برای شما ها بیاورد.
که این ماء معین به حضرت قائم - علیه السلام-، و فرو رفتن آن به زمین، به غائب شدن ایشان تفسیر شده است (9) و مفاد این تعبیر آن است که چنانچه حیات هر چیز و خصوصا انسان به آب است و هم چنین میوه های درختان حبوبات و آبادی بستانها و خرمی آنها به وجود آب است؛ پس همچنین حیات قلوب طیبه اهل حق به ولایت امام - علیه السلام - است و تأثیر ولایتشان در قلوب آنها تکمیل کلیه معارف حقه، و حقایق توحید و اخلاق قدسی ربانی می باشد، و توضیح شرح این عنوان با اخباری که در بیان آن وارد شده، در باب دوم در فصل «بیان فضل مودت و محبت همه ائمه اطهار - علیهم السلام -» ذکر می شود. انشاء الله
اما آنچه بر وجه خصوص یعنی در فضیلت محبت و مودت حضرت صاحب الامر- علیه السلام - وارد شده پس از آن جمله است آنچه در بیش از ده کتاب از کتابهای مهم شیعه و سنی از جناب جابر انصاری از حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - روایت شده در بیان تفسیر «اولی الامر » در این آیه شریفه: (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ) (10)به وجود مبارک دوازده نفر اوصیاء طاهرین ایشان - علیهم السلام - از حضرت امیر المومنین تا حضرت قائم - علیهم السلام- بعد از ذکر اسماء آنها، بیان غائب شدن حضرت قائم - علیه السلام - را فرمودند. جابر عرض کرد: آیا در وقت غائب بودن ایشان شیعیان ایشان به وجودشان منتفع می شوند؟ پس آن حضرت فرمودند:
«والذی بعثنی انهم لینتفعون به و یستضیئون بنور بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب (11)»یعنی:به حق آن خداوندی که مرا به نبوت فرستاده، شیعیان ایشان در تمام آنچه باید اهل حق انتفاع از وجود امام - علیه السلام - به سبب محبت و ولایت داشتن آنها با ایشان - ببرند، کاملاً انتفاع می برند و از نور ولایت ایشان در حال غیبتشان بهره می برند مانند آنچه مردم از آفتاب وقتی که ابر آن را پنهان کرده است، بهره می برند.
مفاد حدیث مشتمل بر بیان چند امر مهم جلیل در کمال فیض آن شیعیان با آن جناب - علیه السلام - به اهل ولایت ایشان است، یکی آنکه در اثر محبت و مودت شیعیان با آن حضرت - صلوات الله علیه - و تلاش در انجام وظائف دوستی آن جناب - علیه السلام - هیچگاه فیض ایشان از آنها ناقص و فوت نمی شود مثل نور آفتاب که در پشت ابر هیچ برا ی مردم نقصان ندارد.
دوم آنکه: از روشنی نور محبت آن حضرت - علیه السلام - در قلوب اهل ولایشان عقول و افهام آنها برای درک آیات توحید حضرت واجب جل شأنه که در آسمانها و زمینها و همه ی مخلوقات دیگر است کامل و مستقیم می شود مانند آنکه از روشنی، نور آفتاب در انظار حسن هر صاحب حسنی، و بزرگی صنع هر صاحب صنعی مکشوف است سوم آنکه: از حرارت محبت آن جناب - علیه السلام - در قلوب و ارواح اهل ولایتشان،اخلاق قدسی ربانی از رضا و شکر، و حلم رأفت و غیر آنها کامل می شود مانند آنکه از حرارت آفتاب، طعم و حلاوت در کلیه میوه ها پیدا می شود و خامی از آنها رفع می شود.
مؤید این امر مهم هم حدیثی در کافی است که یکی از اصحاب حضرت رضا- علیه السلام - عرض کرد: مقام لطف و توجه قلب شما به من چه قدر است؟ فرمودند:به قلب خود نظر کن که مقام محبت تو با من، و اهتمام داشتن تو در امر می باشد ».(12)
از جمله در فضیلت محبت آن جناب - صلی الله علیه و آله و سلم - حدیثی است در فصل اول از اکمال الدین از حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - به این مضمون که:« هر کس با معرفت به حضرت رسول و به ائمه اطهار - علیهم السلام - حضرت قائم - علیه السلام - را دوست بدارند پس خداوند متعال او را از هر فتنه و هلاکت حفظ فرماید؛ و در بهشت را بر او باز فرماید. و مثل او را در امور آسمانی مثل ماه نورانی، و مثل او در امور زمینی مثل مشک است که عطر او هیچگاه از بین نمی رود ».(13)
ظاهر آن است که مراد از تشبیه اهل محبت ایشان به ماه نورانی جهت ایمان آنها و کمال ثبات آن در قلب آنها با صفاء و بها مانند نور ماه است، که در کمال صفا است در هوای عالم و از باد و تغییرات هوا، در سرما و گرما هیچ تغییری پیدا نمی کند، و مراد از تشبیه او به مشک جهت حسن اخلاق و آداب کمالات او است که مانند عطر مشک هیچ ناقص نمی شود و موجب تفریح قلوب دیگران هم می باشد. پس اخلاق و آداب حسنه ی او هم هیچ فتور و نقصانی پیدا نمی کند، و موجب تألیف قلوب دیگران هم که مصاحبت با او کنند، و از آداب کمالاتش اخذ می نمایند می شود و اینها همه در اثر محبت و مودت او به آن حضرت - صلوات الله علیه - است.
مطلب سوم: در بیان وسائل تحصیل و تکمیل محبت و مودت آن جناب - علیه السلام - در قلب بر وجه حقیقت است به نحوی که تا وقت موت ثابت بماند و به اعلی مرتبه کمال برسد که عشق و وله و ذهول باشد. بنده به آن ثمرات و فوائد و فضائل در دنیا و آخرت فائز شود؛ و آن وسائل سه امر است: تقوی، و معرفت پیدا کردن به کمالات امام - علیه السلام - و اظهار محبت کردن به ایشان در قول و فعل و حال و مال.
توضیح و بیان این سه امر چنین است که چون اصل محبت و دوست داشتن حق و اهل حق فطری هر کس است یعنی خداوند - جل شأنه - برحسب مفاد و تفسیر این آیه شریفه:( فطرة الله التی فطر الناس علیها ) (14).در طبیعت خلقی روح و قلب هر کس قرار داده که حق و اهل حق را تا مادامی که خود انسان فاسدش نکند دوست بدارد، - مانند آنکه در فطرت و خلقت جسمی هر کس از اول طفولیتش قرار داده که طبعا هر خوردنی و هر آشامیدنی را دوست بدارد. مادام که خود را مریض نکند، که طبعا میلش از آنها بر گردد، بلکه از هر غذایی لذیذ تنفر پیدا کند -.
و چون بر وجه کلی هر معصیت و گناهی، از آنچه نهی الهی از آن شده، چه قولی و چه فعلی تأثیرش در روح و قلب آن است که حالت مرض پیدا می کند. مثل مریض شدن بدن از غذاهای نامناسب که مضر و موذی برای مزاج انسان می باشد، چنانچه شرح این امر در آیات و اخبار بسیار است.
و لهذا در اثر مریض شدن قلب و روح بنده که از گناه حاصل شده باشد، قهرا میل و محبت او از توجه به خداوند و به ذکر او، و از توجه به اولیاء و امام - علیه السلام - ناقص و ضعیف می گردد، و در اثر صحت قلب و روح، بنده کمال شوق را به ذکر خداوند و اولیاء او - علیهم السلام - پیدا می کند، و حلاوت و لذت از آنها می برد، مانند حلاوت و لذت بردن صحیح المزاج از غذا و آبهای خوش گوار (15)،و از اینجا کشف می شود که آنهایی که با مشاهده ی آیات و معجزات انبیاء و ائمه - علیهم السلام - و ظهور اخلاق حمیده مجیده ی آنها استنکاف و اظهار نفرت از آنها می کردند، این به سبب شدت داشتن مرض و روح آنها و غلبه حب دنیا و تکبر و منیت بوده است. چنانچه در این فرمایش در وصف آنها ذکر شده: ( فی قلوبهم مرض )(16)و در این فرمایش هم در توضیح آن آمده:( ثم کان عاقبة الذین اساؤا السویء ان کذبوا بایات الله )(17).یعنی: عاقبت آنهایی که زیاده روی در بدیها و کردارهای زشت دارند، آن می شود که تکذیب و انکار آیات خدا را کنند.
پس هر گاه بنده سعی در حفظ تقوی و ورع نماید که مراد همان پرهیزگاری از کل گناهان و مکروهات الهیه شرعی است، که آنها هم تأثیر گناهان در مریض شدن روح را دارد، و در اثر این تحفظ، سعی نماید در معرفت و شناسایی پیدا کردن به مقام کمالات امام - علیه السلام - از آنچه در قرآن مجید ذکر شده و در اخبار صحیح متواتر شرح داده شده است پس پیوسته به تدریج در قلب، آن محبت فطری الهی تکمیل می شود و در روح و قلب ثابت و راسخ می ماند تا وقت موت؛ و این معرفت در چند جهت است که اجمال آنها چنین است:
جهت اول: معرفت به کمالات امام- علیه السلام - از آیات و معجزات و کراماتی که از ایشان به ظهور رسیده باشد.
جهت دوم: معرفت به کمال علوم ایشان در امور دین و احکام و آداب آن، هم چنین علوم دیگر ایشان در کلیه آنچه از هر صاحب علم و حکمت و صنعت به ظهور رسیده است.
جهت سوم: معرفت به آثار صلاح و قدس و زهد و عبادات ایشان است.
جهت چهارم: معرفت به فیوضات و منافعی که از شخص ایشان، یا توسط وجود مبارکشان شامل حال خلق می شود.
جهت پنجم: معرفت به ثمرات و فوائدی که از محبت با ایشان در دنیا و آخرت به بنده می رسد.
جهت ششم: معرفت به انتساباتی که به خداوند جل شأنه و حضرت رسول- صلی الله علیه واله و سلم - دارند، می باشد. ولی خدا، و حبیب خدا، و حجت خدا و امثال اینها هستند و مثل آنکه فرزند رسول خدا و ذوی القربای ایشان، وصی و خلیفه ی ایشان، می باشند. پس معرفت به هر یک از این جهات موجب حاصل شدن یک مرتبه از محبت ایشان در قلب می شود. و با اجتماع معرفت به همه ی این جهات، البته محبت به مرتبه کمال می رسد، و محبت ایشان در قلب و روح بنده کامل می گردد. و بعد از اجتماع بخشی این جهات معرفت یا همه آنها و هیجان محبت ایشان در قلب و روح بنده، آثار آن در قول و فعل و حال او ظاهر می شود به آنکه آنچه وظیفه ی محبت است در قول یا در فعل و یا در مال به آن کوشش داشته باشد و یقینا این نوع ظهور و جلوه ی محبت در باطن قلب و ظاهر حال بنده نسبت به ایشان موجب توجهات و عنایت و مرحمت ایشان به او خواهد گردید. در اثر این کیفیت، مرتبه ی نور محبت ایشان در قلب، به مرتبه ی عشق و وله و ذهول خواهد کشید. و مقام قربش به ایشان به آن مرتبه می رسد که فرمودند:« شیعیان ما از ما هستند و همه جا با ما،و ما با آنها هستیم و در برزخ و بهشت هم ملحق به ما و در درجات ما هستند ».
بعد از حاصل شدن سه امر مذکور از تقوی و معرفت به کمالات امام - علیه السلام - و کوشش در وظائف، محبت ایشان در بنده حاصل می شود به مفاد این آیه شریفه :
( یا ایها الذین امنوا اتقوالله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون )(18)یعنی: ای اهل ایمان، تقوی پیشه کنید و وسیله ی قرب به رحمت مرا که ولایت اولیاء من است بدست آورید و کوشش در راه قرب من و وسیله ی رحمت من کنید، تا آنکه به مقامات عالیه مقربین من رستگار شوید.
پی نوشت :
1- اقبال،ص680.
2- سوره ی شوری، آیه 23، تفسیر برهان، ج 4، ص 123.
3- عیون اخبار الرضا، ص 234.
4- سوره ی اسرا، آیه ی82.
5- تفسیر البرهان، ج 2،ص 443.
6- غایة المرام، ص 189، باب 23، ح 105.
7- احتجاج طبرسی، چاپ بیروت، ج 2، ص 498.
8- سوره ی الملک، آیه ی 30.
9- تفسیر البرهان، ج 4، ص 366.
10- سوره ی نساء، آیه ی 59.
11- بحار، ج 52، ص 92، حدیث 8.
12- کافی، ج 2، ص 652، ح 4:«اذا اردت ان تعلم مالک عندی فانظر الی مالی عندک ».
13- کمال الدین، ج 1، ص 268- ذیل حدیث 11، باب 24.
14- سوره ی روم، آیه ی 30.
15- توضیح بیشتر این مطلب در فصل بیان تقوی ذکر می شود.
16- سوره ی بقره، آیه ی 10.
17- سوره روم، آیه ی 11.
18- سوره ی مائده، آیه ی 35.