نویسنده: علی جعفری
1. «شبههساختن» یکی از مؤثرترین شیوههای مقابله با جبههی حق است. جریان باطل به موازات روشهایی مثل «ترساندن»، «مسخره کردن»، «اتهام زدن»، «شایعه پراکندن»، «تفرقه انداختن»، «بدعت گذاشتن» و... همچنین انگیزه و تمرکز فراوانی را برای به اشتباه انداختن و در تردید نگه داشتن بدنههای حقمدار نشان میدهد. «شبهه» ابزاری تهاجمی است که ذهنیت اهالی جبههی حق را هدف گرفته، تلاش دارد مرز بین حق و باطل، درست و غلط، نیک و بد را در نظر ایشان مبهم کند و نهایتاً یکی را به جای دیگری بنشاند و بنمایاند. شبههپردازی، ابزاری کهن و در عین حال دقیق است و به رغم قدمت و کهولت، همچنان کارآمد و بهینه نشان میدهد.
2. شبهه، فارغ از مواجههی عمومیاش با جبههی حق و احیاناً تضعیف آن، همچنین کارکرد ویژهای در کلید زدن «فتنه» دارد. شبهه به دلیل تأثیرات همه جانبهاش در برافروختن آتش فتنه، تمایز ظریفی را با سایر ابزارهای جبههی باطل نشان میدهد. شاید هیچ کدام از شیوههای جبههی باطل به اندازهی شبههپردازی زمینهساز فتنههای سهمگین سیاسی اجتماعی نبوده باشد. جامعهی در آستانهی فتنه را هماره یک یا چند شبههی مؤثر و دقیق وارد فتنه میکند. جامعهای که فضای عمومی آن به دلیل توسعهی هوسرانی و نیز به دلیل خیزشهای بدعتگذارانهی جریانهای منحرف و نفاقآلود، آمادهی درافتادن به دام فتنه است، به انبار باروتی میماند که به انتظار یک جرقه نشسته است. این جرقهی آتشزا را تولد ناگهانی «شبههای عمومی» و گمراه کننده به وجود میآورد. به محض فراگیری شبهه، گردباد فتنه جریان مییابد و به مرور بزرگتر میشود و همه چیز و همه کس را در مینوردد.
3. کارکرد زمینهسازانهی شبهه برای ایجاد فتنه، همیشه از نوع آشکار، سهمگین و «سیلابی» نیست؛ بسیاری از شبهات با فرایندهای نرم، پنهان و «جویباری» خود زمینهساز فتنه میشود. این شبهات که اتفاقاً خُرد، کم تحرک، رقیق و پراکنده به نظر میرسد، در روندی کُند، از نحیف ترین مسیرها به بسترهای ذهنی جامعه وارد شده و با پس لرزههای تدریجی، خفیف و پراکندهی خود ذهنیتهای اجتماعی را که دیگر سست و شکننده شده آمادهی سیلاب شبهههای بسیار بزرگتر میکنند.
4. انقلاب اسلامی از همان آغاز نهضت تاکنون، درگیر با انواعی از جریانهای شبههساز و شبههپراکن بوده است. کاربست ابزار شبهه علیه انقلاب به قدری وسیع، متنوع و مسلسل بوده که میتوان گفت بخش مهمی از سیستم دفاعی و حتی مبارزاتی انقلاب به رفع و رجوع شبهات مهاجم مشغول شده است. این واقعیت، مهارتها و تجارب شبههبرانداز بدنههای انقلابی کشور را بسیار افزایش داده است. رجوع آحاد انسانی به افراد و عناصری که نسبت به مجموعه اوضاع کشور و انقلاب از بقیه آگاهتر و واجد بصیرت بیشتری هستند، یکی از سرفصلهای اصلی فرهنگ انقلابی ایرانیان است. به نسبت پیشرفت انقلاب و نظام اسلامی باید سیستمهای حفاظت سیاسی و فرهنگی از انقلاب نیز پیشرفت کند. این قاعده در خصوص نحوهی مواجههی انقلاب و انقلابیون با انبوه شبهاتی که کمیت و کیفیت آنها لحظه به لحظه ارتقا مییابد نیز جاری است. اینکه جریان انقلاب در امر حفاظت از خود به سیستمهای سنتی برآمده از توانمندیهای فعالان انقلابی اکتفا کرده باشد، نه فقط در اوضاع پیچیدهی دههی چهارم انقلاب، حتی در اوضاع نسبتاً بسیطتر دههی اول نیز محل انتقاد است. اندکی تأمل و دقت در مناسبات سیاسی و انقلابی بدنههای اجتماعی کشور، حضور شبکهی بزرگی از مراجع سیاسی و الهام بخش را نشان میدهد که محل رجوع آحاد اجتماعی دغدغهمند برای کسب اطلاعات از آخرین وضعیت کشور و انقلاب و حل معضلات و شبهات ناظر به نظام اسلامی هستند. این «شبکهی عظیم مقاومت سیاسی فرهنگی» در سطوح و لایههای مختلف فعال است و در آن عناصر حکومتی درجه اول تا شخصیتهای سیاسی، بسیاری از عناصر حوزوی و دانشگاهی، جوانان انقلابی و بسیجی، اهالی مؤمن مطبوعات و رسانهها، هنرمندان متعهد، فرهنگیان دلسوز و... حضور دارند. نهضت اسلامی مردم ایران و نظام برآمده از آن که در نیم قرن گذشته با انواع و انبوهی از شبهات ریز و درشت مواجه بوده، به برکت همین شبکهی عظیم مقاومت، توانسته سر به سلامت برد و با فراز و فرودهایی در مجموع از عهدهی هجمههای شبههآلود گوناگون برآید.
5. با این حال، کار مواجهه با شبهات، همیشه روان و آسان نبوده است. به رغم برخورداری انقلاب از شبکهی سراسری نیروهای وفادار و آگاه که سر برنگاه خطر به مغناطیس عظیمی از شعور و مقاومت انقلابی تبدیل میشوند؛ اما حافظهی انقلاب اسلامی نمونههای متعددی از تعلل یا تأخیر را در شکلگیری این میدان مغناطیسی به خاطر دارد. در موقعیتهای ملاحظه شده که به دلیل پیشروی نرم و نامرئی میدانهای معناطیسی دشمن، بسیاری از آحاد اجتماعی عملاً از دایرهی مغناطیسی گفتمان انقلاب خارج ماندهاند یا خارج شدهاند. فتنهی 88 نمایشگاهی از رخ دادن هر دو اتفاق تلخ با هم بود. در این فتنه، تأخیر و تعلل دانه درشتهای انقلابی از یک طرف و از دسترس خارج شدن پیشینی بسیاری از بدنههای جمعیتی از طرف دیگر، کار مواجهه با شبهات پیدرپی دشمن را بسیار دشوار کرده بود. فتنهی 88 نشان داد که «کارکرد جویباری شبهات خُرد» که از سالهای پس از دوم خرداد و به مرکزیت مطبوعات تجدیدنظر طلب و کانالهای ماهوارهای و در این اواخر، سایتها و شبکههای مجازی، بخش مهمی از فضای اجتماعی «تهران» را متأثر از خود کرده بود، تا چه میزان در تقویت تصاعدی بدبینی، بی اعتمادی، تندروی و خشونت سیاسی بخشهایی از بدنههای اجتماعی پایتخت مؤثر است و ذهنیت آنها را تا حدود زیادی در اختیار اغیار قرار میدهد. این فتنه همچنین نشان داد که بی تفاوتی در قبال شبهات و خوگرفتن به حضور و نفوذ آنها چه تأثیرات مخربی بر ورزیدگی سیاسی اجتماعی بدنههای انقلابی برای واکنش سریع و قوی به هجمههای بزرگ دشمن بر جای میگذارد.
6. حفرههای شبههناک متعددی که طی سالهای متمادی پیش از فتنهی 88 در بینش و نگرش بسیاری از پایتختنشینان ایجاد شده بود، کار پاسخ به شبهات انتخاباتی را بسیار دشوار میکرد. در این اوضاع، «شبههیتقلب» نه فقط شبههای در خصوص سلامت انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، بلکه به مثابه برآیند حداقل دو دهه شبهه، بدبینی و واگرایی درک میشد که بدنههای انبوهی را از سالها پیش وارد چرخهی کور خود کرده بود. از طرف دیگر، با بدنههای وفاداری مواجه بودیم که به رغم انگیزهی مقاومت و میل به بصیرتافزایی، در بسیاری از موارد دستشان از اطلاعات و آگاهیهای مقتضی روشنگری کوتاه بود. حتی بسیاری از رهبران فکری انقلابی که به صورت سنتی در جمعهای خانوادگی، دوستانه، هیئتی، اداری، دانشگاهی، فرهنگی، بازاری، مسجدی و... محل رجوع افراد هستند، زیر رگبار شدید و سیلآسای شبهات و حملهها زمینگیر شده بودند.
فضای اجتماعی بخش مهمی از شهر تهران از فردای انتخابات 22 خرداد 88 تا چند ماه پس از آن بسیار پرتنش، حیران، غبارآلود و عرصهی جولان دهها شبههی ریز و درشتی شده بود که حتی در مقاطعی، کارآمدی سیستم سنتی مقاومت انقلابی و شبکهی رهبران فکری انقلابی حزبالهی بسیجی حاضر در جمعهای خانوادگی، دوستانه، اداری، اقتصادی و... را به چالش میکشید. در این میان غریبه بودن بسیاری از آحاد اجتماعی با مطبوعات روشنگر انقلابی، تعداد اندک این دست از مطبوعات، ضعف برنامههای رادیویی و تلویزیونی نهایتاً سابقهی طولانی اُخت شدگی بسیاری از عناصر با شبکههای شبههپراکن ماهوارهای کار را بسیار دشوارتر میکرد.
7. مواجهه با شبهات و جریانهای شبههافکن یک «معروف» بزرگ است که ذیل اصل امر به معروف و نهی از منکر و مطابق همهی معروفهای دیگر، اقامهی آن هم در سطح عمومی و هم در سطح اختصاصی مدنظر است. به عبارت دیگر، مقابله با شبهات، البته با لحاظ شرایط و لوازم شرعی آن، هم یکی از وظایف عمومی آحاد اجتماعی است و هم باید وظیفهی اختصاصی عدهای از اهالی جامعهی اسلامی باشد که به صورتی همه جانبه و تمام وقت، شغل و پیشهی خود را متمرکز بر اقامهی آن کرده باشند. سنت مواجههی جبههی انقلاب با شبهات جبههی مخالف، عمدتاً ناظر به جنبهی عمومی این وظیفه شکل گرفته است؛ بدین ترتیب که عناصر آگاه وفادار به انقلاب به صورتی خودجوش و همافزا و بنا به اقتضا، در محدودهی حضور و نفوذ خود، به این امر مهم اقدام میکنند و تلاش دارند که فضای انسانی پیرامونشان را تحت تأثیر قرار دهند. برخی عناصر این شبکهی سنتی از بُرد ملی، برخی از بُرد استانی و برخی از بُرد محلی، مدرسهای، خانوادگی، مسجدی، هیئتی، دانشکدهای و ... برخوردارند.
هدایت افکار و عبور سلامت آنها از شبهات، به عنوان وظیفهای شرعی و انقلابی، اگرچه از سابقهای طولانی در فرهنگ انقلابی و سبک زندگی حزب الهی برخوردار است، اما مواجهه با شبهات به مثابه وظیفهی اختصاصی و تخصصی برخی از احاد اجتماعی به همان اندازه غریب و غیرچشمگیر بوده است. شاید غیر از برخی رسانههای انقلابی و تعدادی از فعالان سیاسی متعهد و معدودی از هنرمندان مسلمان، نتوان به شاهد دیگری در این خصوص دست یافت؛ اما آیا مقابله با این همه جریانهای شبههافکن داخلی و بین المللی و ارتباطگیری مؤثر با انبوهی پرشمار از ذهنیتهای حاصلخیز شبهه، چه در داخل و چه در خارج از کشور، چه ایرانی و چه غیرایرانی، بدون در اختیار داشتن جریانها، مؤسسهها، افراد و کانونهای مسلط و حرفهای که تمرکز بر این امر داشته باشند، میسّر است؟
8. «فرهنگ حوزوی تبلیغی» کشور، تجربهها و آوردههای چشمگیری در مواجهه با شبهات ناظر به اسلام و تشیع دارد. هم اینک «دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیه قم» از سازمانی معظم و با مأموریت مشخص برای پاسخ به شبهات و سؤالهای مذهبی از سرتاسر ایران برخوردار است. بسیار عجیب است که تجارب این مرکز در پاسخگویی و مقابله با شبهات برای ارتقاء فرهنگ مقاومت انقلابی مورد توجه نبوده است. طی سه دههی گذشته، هنوز هیچ سازمان، نهاد، مؤسسه و کانون مشخصی برای پاسخگویی به سؤالها و ابهامهای آحاد اجتماعی در خصوص نظام و انقلاب تأسیس نشده است. اینکه دانشآموز، دانشجو، خانه دار، کاسب، روحانی، کارمند، کارگر، تاجر، ورزشکار، هنرمند و... به محض مواجهه با دغدغهی ذهنی برآمده از یک خبر، سؤال، واقعه و... بتواند از طریق تماس تلفنی، پیامکی، ایمیلی، مکتوب و حضوری با مؤسسهای معتبر و تخصصی، پاسخ روشنگرانهی او را در اختیار داشته باشد، همچنان غیرممکن باقی مانده است. (1)
9. به نسبت پیشرفت انقلاب و نظام اسلامی باید سیستمهای حفاظت سیاسی و فرهنگی از انقلاب نیز پیشرفت کند. این قاعده در خصوص نحوهی مواجههی انقلاب و انقلابیون با انبوه شبهاتی که کمیت و کیفیت آنها لحظه به لحظه ارتقا مییابد نیز جاری است. اینکه جریان انقلاب در امر حفاظت از خود به سیستمهای سنتی برآمده از توانمندیهای فعالان انقلابی اکتفا کرده باشد، نه فقط در اوضاع پیچیدهی دههی چهارم انقلاب، حتی در اوضاع نسبتاً بسیطتر دههی اول نیز محل انتقاد است. حفاظت از مرزهای سیاسی و فرهنگی کشور، مشابه پایداری از مرزهای فیزیکی آن، علاوه بر اینکه مسئولیتی همگانی است، محتاج تشکیل ارتشی ممحّض و مجهز است. این واقعیتی بسیار تأسف برانگیز و تلخ است که انقلاب اسلامی در مواجهه خود با دهها هزار شبههی سیاسی و فرهنگی که شب و روز بر سر آن میبارد، بیش از سه دهه بدون ارتش بماند و صرفاً به حمیت و همت پارتیزانهای وفادار خود دل خوش کند.
10. پیشنهاد مشخص این نوشتار، تأسیس و راه اندازی یک یا چند مؤسسه با مأموریت مشخص در ارائه خدمات شبههشناختی و شبههزدایی به افرادی است که سؤالها و ابهامهای مصداقی یا کلی خود را با این مؤسسات در میان میگذارند. این مؤسسهها که ممکن است زیر نظر هیئت امناهایی متشکل از شخصیتهای انقلابی، آگاه، باتجربه، دلسوز و معتبر سامان یابد، هم در مقام سرویسدهی به متقاضیان داخلی و هم در خدمترسانی به متقاضیان خارج از کشور خواهد توانست به بهبود بسیاری از ذهنیتهای منفی و نیز دوام بسیاری از ذهنیتهای مثبت منجر شود، جریان جویباری این نوع مؤسسهها که با یک تماس تلفنی ساده در دسترس خواهد بود، زمینههای شکلگیری بسیاری از فتنههای آینده را کور میکند. این مؤسسهها میتواند بسیاری از جوانان پرشور و علاقهمند به فعالیت سیاسی را که استعداد سیاسی و انقلابی آنها معمولاً در چرخهی بیمار منازعههای حزبی یا مطبوعاتی هدر میرود، در مسیر صحیح مفید به کار گیرد و از انواع جدید، اصیل و جذابی از فعالیتهای سیاسی ناب انقلابی پردهبرداری نماید.
جعفری، علی؛ (1396)، فرهنگ ایدهپردازی و ایدهپردازی فرهنگی، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم.
1. «شبههساختن» یکی از مؤثرترین شیوههای مقابله با جبههی حق است. جریان باطل به موازات روشهایی مثل «ترساندن»، «مسخره کردن»، «اتهام زدن»، «شایعه پراکندن»، «تفرقه انداختن»، «بدعت گذاشتن» و... همچنین انگیزه و تمرکز فراوانی را برای به اشتباه انداختن و در تردید نگه داشتن بدنههای حقمدار نشان میدهد. «شبهه» ابزاری تهاجمی است که ذهنیت اهالی جبههی حق را هدف گرفته، تلاش دارد مرز بین حق و باطل، درست و غلط، نیک و بد را در نظر ایشان مبهم کند و نهایتاً یکی را به جای دیگری بنشاند و بنمایاند. شبههپردازی، ابزاری کهن و در عین حال دقیق است و به رغم قدمت و کهولت، همچنان کارآمد و بهینه نشان میدهد.
2. شبهه، فارغ از مواجههی عمومیاش با جبههی حق و احیاناً تضعیف آن، همچنین کارکرد ویژهای در کلید زدن «فتنه» دارد. شبهه به دلیل تأثیرات همه جانبهاش در برافروختن آتش فتنه، تمایز ظریفی را با سایر ابزارهای جبههی باطل نشان میدهد. شاید هیچ کدام از شیوههای جبههی باطل به اندازهی شبههپردازی زمینهساز فتنههای سهمگین سیاسی اجتماعی نبوده باشد. جامعهی در آستانهی فتنه را هماره یک یا چند شبههی مؤثر و دقیق وارد فتنه میکند. جامعهای که فضای عمومی آن به دلیل توسعهی هوسرانی و نیز به دلیل خیزشهای بدعتگذارانهی جریانهای منحرف و نفاقآلود، آمادهی درافتادن به دام فتنه است، به انبار باروتی میماند که به انتظار یک جرقه نشسته است. این جرقهی آتشزا را تولد ناگهانی «شبههای عمومی» و گمراه کننده به وجود میآورد. به محض فراگیری شبهه، گردباد فتنه جریان مییابد و به مرور بزرگتر میشود و همه چیز و همه کس را در مینوردد.
3. کارکرد زمینهسازانهی شبهه برای ایجاد فتنه، همیشه از نوع آشکار، سهمگین و «سیلابی» نیست؛ بسیاری از شبهات با فرایندهای نرم، پنهان و «جویباری» خود زمینهساز فتنه میشود. این شبهات که اتفاقاً خُرد، کم تحرک، رقیق و پراکنده به نظر میرسد، در روندی کُند، از نحیف ترین مسیرها به بسترهای ذهنی جامعه وارد شده و با پس لرزههای تدریجی، خفیف و پراکندهی خود ذهنیتهای اجتماعی را که دیگر سست و شکننده شده آمادهی سیلاب شبهههای بسیار بزرگتر میکنند.
4. انقلاب اسلامی از همان آغاز نهضت تاکنون، درگیر با انواعی از جریانهای شبههساز و شبههپراکن بوده است. کاربست ابزار شبهه علیه انقلاب به قدری وسیع، متنوع و مسلسل بوده که میتوان گفت بخش مهمی از سیستم دفاعی و حتی مبارزاتی انقلاب به رفع و رجوع شبهات مهاجم مشغول شده است. این واقعیت، مهارتها و تجارب شبههبرانداز بدنههای انقلابی کشور را بسیار افزایش داده است. رجوع آحاد انسانی به افراد و عناصری که نسبت به مجموعه اوضاع کشور و انقلاب از بقیه آگاهتر و واجد بصیرت بیشتری هستند، یکی از سرفصلهای اصلی فرهنگ انقلابی ایرانیان است. به نسبت پیشرفت انقلاب و نظام اسلامی باید سیستمهای حفاظت سیاسی و فرهنگی از انقلاب نیز پیشرفت کند. این قاعده در خصوص نحوهی مواجههی انقلاب و انقلابیون با انبوه شبهاتی که کمیت و کیفیت آنها لحظه به لحظه ارتقا مییابد نیز جاری است. اینکه جریان انقلاب در امر حفاظت از خود به سیستمهای سنتی برآمده از توانمندیهای فعالان انقلابی اکتفا کرده باشد، نه فقط در اوضاع پیچیدهی دههی چهارم انقلاب، حتی در اوضاع نسبتاً بسیطتر دههی اول نیز محل انتقاد است. اندکی تأمل و دقت در مناسبات سیاسی و انقلابی بدنههای اجتماعی کشور، حضور شبکهی بزرگی از مراجع سیاسی و الهام بخش را نشان میدهد که محل رجوع آحاد اجتماعی دغدغهمند برای کسب اطلاعات از آخرین وضعیت کشور و انقلاب و حل معضلات و شبهات ناظر به نظام اسلامی هستند. این «شبکهی عظیم مقاومت سیاسی فرهنگی» در سطوح و لایههای مختلف فعال است و در آن عناصر حکومتی درجه اول تا شخصیتهای سیاسی، بسیاری از عناصر حوزوی و دانشگاهی، جوانان انقلابی و بسیجی، اهالی مؤمن مطبوعات و رسانهها، هنرمندان متعهد، فرهنگیان دلسوز و... حضور دارند. نهضت اسلامی مردم ایران و نظام برآمده از آن که در نیم قرن گذشته با انواع و انبوهی از شبهات ریز و درشت مواجه بوده، به برکت همین شبکهی عظیم مقاومت، توانسته سر به سلامت برد و با فراز و فرودهایی در مجموع از عهدهی هجمههای شبههآلود گوناگون برآید.
5. با این حال، کار مواجهه با شبهات، همیشه روان و آسان نبوده است. به رغم برخورداری انقلاب از شبکهی سراسری نیروهای وفادار و آگاه که سر برنگاه خطر به مغناطیس عظیمی از شعور و مقاومت انقلابی تبدیل میشوند؛ اما حافظهی انقلاب اسلامی نمونههای متعددی از تعلل یا تأخیر را در شکلگیری این میدان مغناطیسی به خاطر دارد. در موقعیتهای ملاحظه شده که به دلیل پیشروی نرم و نامرئی میدانهای معناطیسی دشمن، بسیاری از آحاد اجتماعی عملاً از دایرهی مغناطیسی گفتمان انقلاب خارج ماندهاند یا خارج شدهاند. فتنهی 88 نمایشگاهی از رخ دادن هر دو اتفاق تلخ با هم بود. در این فتنه، تأخیر و تعلل دانه درشتهای انقلابی از یک طرف و از دسترس خارج شدن پیشینی بسیاری از بدنههای جمعیتی از طرف دیگر، کار مواجهه با شبهات پیدرپی دشمن را بسیار دشوار کرده بود. فتنهی 88 نشان داد که «کارکرد جویباری شبهات خُرد» که از سالهای پس از دوم خرداد و به مرکزیت مطبوعات تجدیدنظر طلب و کانالهای ماهوارهای و در این اواخر، سایتها و شبکههای مجازی، بخش مهمی از فضای اجتماعی «تهران» را متأثر از خود کرده بود، تا چه میزان در تقویت تصاعدی بدبینی، بی اعتمادی، تندروی و خشونت سیاسی بخشهایی از بدنههای اجتماعی پایتخت مؤثر است و ذهنیت آنها را تا حدود زیادی در اختیار اغیار قرار میدهد. این فتنه همچنین نشان داد که بی تفاوتی در قبال شبهات و خوگرفتن به حضور و نفوذ آنها چه تأثیرات مخربی بر ورزیدگی سیاسی اجتماعی بدنههای انقلابی برای واکنش سریع و قوی به هجمههای بزرگ دشمن بر جای میگذارد.
6. حفرههای شبههناک متعددی که طی سالهای متمادی پیش از فتنهی 88 در بینش و نگرش بسیاری از پایتختنشینان ایجاد شده بود، کار پاسخ به شبهات انتخاباتی را بسیار دشوار میکرد. در این اوضاع، «شبههیتقلب» نه فقط شبههای در خصوص سلامت انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، بلکه به مثابه برآیند حداقل دو دهه شبهه، بدبینی و واگرایی درک میشد که بدنههای انبوهی را از سالها پیش وارد چرخهی کور خود کرده بود. از طرف دیگر، با بدنههای وفاداری مواجه بودیم که به رغم انگیزهی مقاومت و میل به بصیرتافزایی، در بسیاری از موارد دستشان از اطلاعات و آگاهیهای مقتضی روشنگری کوتاه بود. حتی بسیاری از رهبران فکری انقلابی که به صورت سنتی در جمعهای خانوادگی، دوستانه، هیئتی، اداری، دانشگاهی، فرهنگی، بازاری، مسجدی و... محل رجوع افراد هستند، زیر رگبار شدید و سیلآسای شبهات و حملهها زمینگیر شده بودند.
فضای اجتماعی بخش مهمی از شهر تهران از فردای انتخابات 22 خرداد 88 تا چند ماه پس از آن بسیار پرتنش، حیران، غبارآلود و عرصهی جولان دهها شبههی ریز و درشتی شده بود که حتی در مقاطعی، کارآمدی سیستم سنتی مقاومت انقلابی و شبکهی رهبران فکری انقلابی حزبالهی بسیجی حاضر در جمعهای خانوادگی، دوستانه، اداری، اقتصادی و... را به چالش میکشید. در این میان غریبه بودن بسیاری از آحاد اجتماعی با مطبوعات روشنگر انقلابی، تعداد اندک این دست از مطبوعات، ضعف برنامههای رادیویی و تلویزیونی نهایتاً سابقهی طولانی اُخت شدگی بسیاری از عناصر با شبکههای شبههپراکن ماهوارهای کار را بسیار دشوارتر میکرد.
7. مواجهه با شبهات و جریانهای شبههافکن یک «معروف» بزرگ است که ذیل اصل امر به معروف و نهی از منکر و مطابق همهی معروفهای دیگر، اقامهی آن هم در سطح عمومی و هم در سطح اختصاصی مدنظر است. به عبارت دیگر، مقابله با شبهات، البته با لحاظ شرایط و لوازم شرعی آن، هم یکی از وظایف عمومی آحاد اجتماعی است و هم باید وظیفهی اختصاصی عدهای از اهالی جامعهی اسلامی باشد که به صورتی همه جانبه و تمام وقت، شغل و پیشهی خود را متمرکز بر اقامهی آن کرده باشند. سنت مواجههی جبههی انقلاب با شبهات جبههی مخالف، عمدتاً ناظر به جنبهی عمومی این وظیفه شکل گرفته است؛ بدین ترتیب که عناصر آگاه وفادار به انقلاب به صورتی خودجوش و همافزا و بنا به اقتضا، در محدودهی حضور و نفوذ خود، به این امر مهم اقدام میکنند و تلاش دارند که فضای انسانی پیرامونشان را تحت تأثیر قرار دهند. برخی عناصر این شبکهی سنتی از بُرد ملی، برخی از بُرد استانی و برخی از بُرد محلی، مدرسهای، خانوادگی، مسجدی، هیئتی، دانشکدهای و ... برخوردارند.
هدایت افکار و عبور سلامت آنها از شبهات، به عنوان وظیفهای شرعی و انقلابی، اگرچه از سابقهای طولانی در فرهنگ انقلابی و سبک زندگی حزب الهی برخوردار است، اما مواجهه با شبهات به مثابه وظیفهی اختصاصی و تخصصی برخی از احاد اجتماعی به همان اندازه غریب و غیرچشمگیر بوده است. شاید غیر از برخی رسانههای انقلابی و تعدادی از فعالان سیاسی متعهد و معدودی از هنرمندان مسلمان، نتوان به شاهد دیگری در این خصوص دست یافت؛ اما آیا مقابله با این همه جریانهای شبههافکن داخلی و بین المللی و ارتباطگیری مؤثر با انبوهی پرشمار از ذهنیتهای حاصلخیز شبهه، چه در داخل و چه در خارج از کشور، چه ایرانی و چه غیرایرانی، بدون در اختیار داشتن جریانها، مؤسسهها، افراد و کانونهای مسلط و حرفهای که تمرکز بر این امر داشته باشند، میسّر است؟
8. «فرهنگ حوزوی تبلیغی» کشور، تجربهها و آوردههای چشمگیری در مواجهه با شبهات ناظر به اسلام و تشیع دارد. هم اینک «دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیه قم» از سازمانی معظم و با مأموریت مشخص برای پاسخ به شبهات و سؤالهای مذهبی از سرتاسر ایران برخوردار است. بسیار عجیب است که تجارب این مرکز در پاسخگویی و مقابله با شبهات برای ارتقاء فرهنگ مقاومت انقلابی مورد توجه نبوده است. طی سه دههی گذشته، هنوز هیچ سازمان، نهاد، مؤسسه و کانون مشخصی برای پاسخگویی به سؤالها و ابهامهای آحاد اجتماعی در خصوص نظام و انقلاب تأسیس نشده است. اینکه دانشآموز، دانشجو، خانه دار، کاسب، روحانی، کارمند، کارگر، تاجر، ورزشکار، هنرمند و... به محض مواجهه با دغدغهی ذهنی برآمده از یک خبر، سؤال، واقعه و... بتواند از طریق تماس تلفنی، پیامکی، ایمیلی، مکتوب و حضوری با مؤسسهای معتبر و تخصصی، پاسخ روشنگرانهی او را در اختیار داشته باشد، همچنان غیرممکن باقی مانده است. (1)
9. به نسبت پیشرفت انقلاب و نظام اسلامی باید سیستمهای حفاظت سیاسی و فرهنگی از انقلاب نیز پیشرفت کند. این قاعده در خصوص نحوهی مواجههی انقلاب و انقلابیون با انبوه شبهاتی که کمیت و کیفیت آنها لحظه به لحظه ارتقا مییابد نیز جاری است. اینکه جریان انقلاب در امر حفاظت از خود به سیستمهای سنتی برآمده از توانمندیهای فعالان انقلابی اکتفا کرده باشد، نه فقط در اوضاع پیچیدهی دههی چهارم انقلاب، حتی در اوضاع نسبتاً بسیطتر دههی اول نیز محل انتقاد است. حفاظت از مرزهای سیاسی و فرهنگی کشور، مشابه پایداری از مرزهای فیزیکی آن، علاوه بر اینکه مسئولیتی همگانی است، محتاج تشکیل ارتشی ممحّض و مجهز است. این واقعیتی بسیار تأسف برانگیز و تلخ است که انقلاب اسلامی در مواجهه خود با دهها هزار شبههی سیاسی و فرهنگی که شب و روز بر سر آن میبارد، بیش از سه دهه بدون ارتش بماند و صرفاً به حمیت و همت پارتیزانهای وفادار خود دل خوش کند.
10. پیشنهاد مشخص این نوشتار، تأسیس و راه اندازی یک یا چند مؤسسه با مأموریت مشخص در ارائه خدمات شبههشناختی و شبههزدایی به افرادی است که سؤالها و ابهامهای مصداقی یا کلی خود را با این مؤسسات در میان میگذارند. این مؤسسهها که ممکن است زیر نظر هیئت امناهایی متشکل از شخصیتهای انقلابی، آگاه، باتجربه، دلسوز و معتبر سامان یابد، هم در مقام سرویسدهی به متقاضیان داخلی و هم در خدمترسانی به متقاضیان خارج از کشور خواهد توانست به بهبود بسیاری از ذهنیتهای منفی و نیز دوام بسیاری از ذهنیتهای مثبت منجر شود، جریان جویباری این نوع مؤسسهها که با یک تماس تلفنی ساده در دسترس خواهد بود، زمینههای شکلگیری بسیاری از فتنههای آینده را کور میکند. این مؤسسهها میتواند بسیاری از جوانان پرشور و علاقهمند به فعالیت سیاسی را که استعداد سیاسی و انقلابی آنها معمولاً در چرخهی بیمار منازعههای حزبی یا مطبوعاتی هدر میرود، در مسیر صحیح مفید به کار گیرد و از انواع جدید، اصیل و جذابی از فعالیتهای سیاسی ناب انقلابی پردهبرداری نماید.
پینوشتها:
1. البته در حال حاضر مرکز ملی پاسخ گویی به پرسشهای دینی تلاشهایی در این زمینه انجام داده است.
منبع مقاله :جعفری، علی؛ (1396)، فرهنگ ایدهپردازی و ایدهپردازی فرهنگی، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم.