ترجمه و شرح (الي متي أحار فيک يا مولاي و الي متي)
(تا به کي (در انتظارت) حيران و سرگردان باشم اي مولاي من تا کي. از فراغت سوختم اي مهربان فرياد رس).
شرح- اگر انسان جرعه اي از شربت محبت اين حجت خدا و امام بحق را چشيده باشد چنان از مفارقت و دوري او مغموم و محزون باشد که خواب از چشمش ربوده شود چون که از آن فيوضات الهيه و نعمت هاي غير متناهيه دنيا و آخرت محروم، که دستي به دامان و مالش نمي رسد و ديده به نور جمالش روشن نمي شود.
(و أي خطاب اصف فيک و أي نجوي)
(و به چگونه خطابي تو را توصيف کنم و چگونه راز دل گويم).
شرح- مجلد 13 بحار صفحه 129 (1) محمد بن نعمان از امام ششم عليه السلام روايت کرده است که فرمود: «نزديک ترين موقع بنده به خداوند عزوجل و خوشنودتر شدن خدا از بنده اش هنگامي است که مردم دست رسي به حجت خدا نداشته باشند و براي آنها آشکار نباشد، و از نظر آنها مستور و پنهان باشد و جايگاه او را هم ندانند، و با اين وصف آنها مي دانند که حجت خدا و نشانه ي او از بين نرفته، پس در آن وقت صبح و عصر (هميشه) در انتظار فرج او هستند. و شديدترين موقعي که خدا بر دشمنانش غضب مي کند هنگامي است که حجت خود را از ميان آنها ببرد، و از نظرشان مخفي دارد، و اين موقعي است که خدا مي داند که اولياء و دوستانش درباره حجت خدا ترديد ندارند و اگر بداند آنان درباره ي آن حجت ترديد پيدا مي کنند به مقدار لحظه و طرفة عيني او را مستور و مخفي نمي کند».
(عزيز علي أن اجاب دونک و اناغي)
(سخت گران است بر من که پاسخ و سخنان فريبنده از غير تو يابم).
شرح- در توضيح اين کلام بايد خوانندگان محترم را به روايتي که در ذيل جمله «عزيز علي أن يحيط» نقل کرديم متوجه ساخت، و درجه محبت را نسبت به آن بزرگوار معلوم داشت که از لوازم ايمان مؤمن محبت او نسبت به حجت و امام زمان است و شايسته است که محبت و علاقه مؤمن نسبت به امام زمان و پيشواي ديني خود بالاتر از محبت او نسبت به يکي از محبوب ترين علاقمندان دنيائي او باشد بلکه از علاقه و محبت او نسبت به جان خودشان هم بيشتر باشد.
و اگر کسي چنين محبتي پيدا کند خواهي نخواهي رشته قلبش به آن حضرت کشيده مي شود، و در مفارقت او چنان مبتلا به حزن و اندوه مي شود که از مفارقت طفل به مادر خود بيشتر، زيرا اگر طفل مادرش از نظر او غايب شود البته محزون و متأثر مي شود، ولي مي توان او را با سخنان اميد بخش دلخوش ساخت و او را آرام نمود، ولي اگر کسي عشق و علاقه به امام زمان خود پيدا کند و پيوسته متوجه آن حضرت باشد از مفارقت و دوري او محزون و نالان است و معاشرت با مردم و اشتغال به امور فريبنده ي دنيا او را از ياد او و هم از علاقه و محبت به او باز نمي دارد، و صدق کلام «عزيز علي أن اجاب دونک و اناغي» درباره او محقق خواهد بود.
ز سوز شوق دلم شد کباب دور از يار
مدام خون جگر مي خورم ز خوان فراق
(عزيز علي أن ابيک و يخذ لک الوري)
(سخت و دشوار است بر من که بر تو بگريم و خلق از تو دست کشيده و واگذارندت و به ياد تو نباشند).
شرح- و سزاوار است که علاقمندان به آن بزرگوار در مفارقت او نالان و گريان باشند که چرا بايد اين حجت خدا در پرده غيب مستور ماند و امر رهبري و حکومت بر جهانيان به دست طاغوتهاي زمان افتد، در صورتي که اين جامه و لباس جز براي آن قامت معتدل براي کسي زيبنده نيست، زيرا که اوست مجري احکام و حدود الهي و معين ضعفاء و فريادرس مظلومان و قادر به برچيدن بساط ظلم و جور و بسط و گسترش قسط و عدالت.
يا رب آن آهوي مشکين به چمن باز رسان
وان سهي سرو خرامان به چمن باز رسان
دل آزرده ي ما را به نسيمي بنواز
يعني آن جان ز تن رفته به تن باز رسان
(عزيز علي ان يجري عليک دونهم ماجري)
(بر من سخت دشوار است که بر تو (اين غيبت ممتد) جاري شده نه بر ديگري).
مجلد 18 بحار صفحه ي 900 (2) حضرت امام پنجم عليه السلام به عبدالله بن دينار راوي حديث فرمود: هيچ عيدي براي مسلمين نيست نه عيد قربان و نه عيد فطر مگر آنکه در آن عيد حزن و اندوه آل محمد تجديد مي شود. راوي گويد چرا؟ حضرت فرمود: براي اينکه آنان حق خودشان را در دست غير خودشان مي بينند.
(هل من معين فاطيل معه العويل و البکاء)
(آيا کسي هست که مرا ياري کند و با من هم ناله شود و من در فرياد و فغان با او همدم شوم و ناله ي فراق را طولاني کنم).
(هل من جزوع فاساعد جزعه اذا خلا)
(آيا کسي هست که جزع و زاري کند، و چون تنها باشد من هم او را در جزع و زاريش ياري کنم).
(هل قذيت عين فساعدتها عيني علي القذي)
(آيا چشم آلوده اي مي گريد تا چشم من هم با او مساعدت کند و زار زار بگريد).
شرح- کمال الدين صدوق (3) از ابن محبوب نقل مي کند که گفت حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السلام به من فرمود: «دنيا فتنه اي سخت شديدي در پيش دارد که در آن فتنه هر خاص و عامي در افتد، و اين موقعي است که شيعيان سومين فرزند نسل مرا از دست بدهند، و اهل آسمان و زمين و هر مرد و زن تشنه کامي و هر محزون و مصيبت زده اي بر فقدان وي بگريد. سپس فرمود: پدر و مادرم فداي آن کس باد که هم نام جدم و شبيه من و موسي بن عمران عليه السلام است. و او را لباس هائي نوراني است (4) که از شعاع نور قدس منور است، و از فقدان او اهل آسمان و زمين افسرده شوند ، و چه بسيار زن و مردي که چون آب گوارائي را که از دست بدهند متأسف و سرگردان و محزون گردند، و در حالي که آنان را نااميد مي بينم ناگهان ندائي بشنوند با صدايي که دور و نزديک مي شوند، براي مؤمنان رحمت و براي کافران عذاب است».
مجلد 13 بحار صفحه ي 37 (5) از علي بن جعفر از برادرش موسي بن جعفر عليهما السلام روايت مي کند گويد که از او پرسيدم که تأويل اين آيه چيست؟ که خدا مي فرمايد: «قل أرايتم ان أصبح ماؤکم غورا فمن يأتيکم بماء معين» ملک/ 30- يعني «بگو اگر آبي که شما بدان زنده ايد فرو رود به زمين چه کسي است که براي شما آب گوارا مي آورد». فرمود: «هنگامي که امام خود را از دست بدهيد و او را نبينيد چه خواهيد کرد؟».
(هل اليک يا ابن احمد سبيل فتلقي)
(اي پسر پيغمبر آيا به سوي تو راه ملاقاتي هست که به حضورت تشرف حاصل شود).
شرح- البته غيبت امام زمان عليه السلام به معني اين است که او خود را به کسي معرفي نمي کند و کسي هم او را نمي شناسد نه اينکه او در مکاني محبوس باشد، پس رؤيت آن بزرگوار در زمان غيبت امر غير ممکني نيست، و ممکن است واقع شود، و چه بسا اشخاصي که در زمان غيبت به ملاقات آن بزرگوار مشرف شده باشند و او را ديده باشند.
صدوق در کتاب کمال الدين، و مجلسي در مجلد 12 بحارالانوار، و حاجي نوري در کتاب نجم الثاقب بابي را بدان اختصاص داده اند (6) پس رسيدن به اين مقصود و تشرف به ملاقات آن حضرت در اين زمان هم ميسور و ممکن است، و مي توان به وسيله ايمان و عمل و تقوي تام و کامل و تهذيب نفس از اخلاق رذيله و صفات ذميمه به اين سعادت نائل آمد.
و راه رسيدن به اين سعادت در مرحله ي أول انجام اعمال صالحه از دستورات واجبه و أداي مستحبات و ترک محرمات است، از تأمل در داستان آنانکه به لقاي آن بزرگوار تشرف حاصل کردند استفاده مي شود که مداومت بر اعمال خير و عبادات شرعي و سعي و کوشش در انجام دستورات اسلامي و تضرع و زاري و مسألت از حضرت باري عز اسمه يک نوع وسيله ايست براي ملاقات آن بزرگوار.
زيرا از تهذيب نفس و انجام وظيفه ي ديني اثر عظيمي در نفس پيدا مي شود و رسول خدا فرمود: «من أخلص لله أربعين صباحا فجر الله ينابيع الحکمة من قلبه علي لسانه» (7) يعني هر که چهل روز کار و عمل خود را خالص براي خدا گرداند خداوند متعال چشمه هاي حکمت را از دل او بر زبانش جاري سازد.
و در اين باره دعائي هم در کتب ادعيه از جمله در کتاب مفاتيح الجنان مرحوم محدث قمي نقل شده که خواندن آن بعد از نماز صبح به عنوان تعقيب وارد شده و آن دعا صدرش اين است «اللهم بلغ مولاي صاحب الزمان صلوات الله عليه».
(هل يتصل يومنا منک بغده فنحظي)
(آيا امروز ما از تو به فردايش مي رسد که بهره مند شويم يعني امروزي که ما به فراق تو نشسته ايم به فردائي مي رسد که به ديدار جمالت محفوظ و بهره مند گرديم).
پي نوشت ها:
1. مجلد 52 ص 94 نقل از کمال الدين و به همين مضمون ايضا غيبت نعماني است.
2. مجلد 91 ص 135 نقل از علل الشرايع. و أيضا کتاب کافي.
3. صفحه 370 چاپ مکتبة الصدوق شماره 3، و عيون الاخبار.
4. مرحوم مؤلف (قدس سره) در حاشيه ي نسخه در توضيح اين جمله فارسي که ترجمه ي «عليه جيوب النور» عربي است قسمتي از بيانات صاحب بحارالانوار را در بيان آن نقل مي کند و گويد: «مرحوم مجلسي در مجلد 13 بحار ص 38 در کلمه ي «عليه جيوب النور» احتمال داده است مراد جيوب و گريبان اشخاص نوراني از مردم کامل الايمان و ملائکه مقربين و ارواح رسولان به جهت حزن و اندوه بر غيبت آن بزرگوار است که مشتعل مي شود و وجه ديگري هم احتمال داده است».
5. مجلد 51 ص 151 نقل از کمال الدين، روايات ديگري هم از ساير اولياي خدا در تأويل آيه به همين مضمون نقل شده است.
6. کمال الدين چاپ مکتبة الصدوق ص 434 باب (ذکر من شاهد القائم (ع) و رآه و کلمه). بحار مجلد 5 ص 159 (نادر في ذکر من رآه في الغيبة الکبري قريبا من زماننا).
7. 70 بحار ص 249 نقل از عدة الداعي. و به همين مضمون در ص 249 نقل از عيون الاخبار.
/خ