بهائيت، روياروي جهان اسلام
گفتگو با حضرت آيتالله تسخيري
ضمنا ايشان در مجمع فقه اسلامي (وابسته به سازمان کنفرانس اسلامي) از بدو تاسيس (در سال 1362) تاکنون، عضويت دارند. مجمع مزبور بالاترين مرجع فقهي اسلام است که پيرامون خطيرترين موضوعات (همچون «ارتداد» سلمان رشدي)، نظر فقهي علماي مذاهب اسلامي را اعلام ميکند. اين مجمع، در سالهاي اخير قطعنامه مهمي را نيز پيرامون بهائيت صادر کرده است که همين موضوع، زمينهساز مصاحبه «ايام» با ايشان شد. گفتگو را با هم ميخوانيم:
فرقه ضاله بهائيت نه تنها در برابر تشيع، که در برابر کل جهان اسلام قرار دارد و ما در طول قرن اخير، همپاي مبارزات مستمر علماي شيعه، شاهد برخورد کوبنده و قاطع علماي بزرگ اهل سنت (از جمله مفتيان الازهر مصر) با اين فرقه بوده و هستيم. جنابعالي که با رجال علمي و ديني جهان اسلام ارتباط وثيق داريد، برخورد رهبران ديني جهان اسلام با اين فرقه و مسلک را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
در ابتدا لازم است مقدمهاي را ذکر کنم: سازمان کـنـفـرانس اسلامي بيش از 20 سال قبل يک مجمعالفقه تاسيس کرد که بزرگترين مجمع جهاني فقه اسلامي است. در تاسيس اين مجمع، جمهوري اسلامي ايران نيز سهيم بود و در تهيه اساسنامه آن با علماي اهل سنت مشارکت داشت. در اين مجمع، همه مذاهب و همه کشورها نمايندگاني دارند. بيش از 20 سال قبل در يکي از جلسات اين مجمع مساله بهائيت مطرح شد و همه علماي جهان اسلام به اجماع طي بيانيه جامعي در 26 ژوئيه 1987 اين فرقه را کافر شناخته و آن را براي جهان اسلام خطر بزرگي دانستند. سپس مجمع مزبور يک توصيه و يک قطعنامه صادر کرد. توصيهشان اين بود که از همه مراکز و هياتهاي اسلامي در سراسر جهان ميخواهيم که با استفاده از امکانات خود، خطر اين گـرايش ملحد را براي ديگران توضيح دهند و قطعنامهاش هم اين بود که همه ادعاهاي بها، نتيجهاش انکار ضروريات اين اسلام است به طوري که به دليل همه اين انکارها، به اجماع مسلمين، احکام کفار بر اين فرقه منطبق دانسته شد.
فرق توصيه و قطعنامه در مجمعالفقه چيست؟
اين قطعنامه چه ضمانت اجرايي دارد؟
تاثير اين قطعنامه چه بود؟
به نظر شما مسؤولان جمهوري اسلامي ايران بويژه دستاندرکاران سياست خارجي از اين فتواي عمومي جهان اسلام چه بهرهاي ميتوانند بگيرند؟
بدينترتيب مساله از تهاجم عليه ايران به تهاجم عليه جهان اسلام تبديل ميشود و بهائيها هم از اين که به ضديت با جهان اسلام موصوف شوند، پرهيز دارند.
مصر در جهان اسلام، کشور مهمي است و اگر اين فرقه را به رسميت ميشناخت، آنها يک جاي پاي قوي پيدا ميکردند. بعد از آنکه اين حرکت سخيف در دادگاهشان آنجام گرفت، ما با علماي مصر تماسهايي داشتيم از جمله با شيخالازهر آقاي محمدسيد طنطاوي و مفتي مصر آقاي دکتر علي جمعه و رئيس دانشگاه الازهر دکتر احمد طيب. آنها از ماهيت بهائيت آگاهي داشتند، ما هم از خطرات اين فرقه آگاهي بيشتري به آنها داديم و گفتيم اينطور نيست که بهائيت را هر قدر هم سخيف باشد يک فرقه کوچک اعتقادي تلقي کنند و خطرات اين فرقه در جهان اسلام را برايشان توضيح داديم، اينها هم يکصدا مقابل حکم مزبور ايستادند و آن را باطل کردند چرا که اينها اگر متحد شوند، در مصر نفوذ عظيمي دارند.
و در اين زمينه متحد شدند؟
چرا آن دادگاه اين راي را صادر کرد و ايا اساساً دولت مصر با توجه به راي مجمعالفقه، ميتوانست اينها را به رسميت بشناسد؟
از شما خيلي سپاسگزاريم. انشاءالله خداوند به شما نيز توفيق خدمت بدهد.
منبع: ايام 29
/خ