تاریخچه سلاح های شیمیایی

با آغاز قرن بيستم و توسعه روز افزون دانش شيمي، زنگ خطر به كارگيري احتمالي و گسترده مواد شيميايي در جنگ ها براي دولتمردان اروپايي به صدا درآمد و آنها را واداشت كه طي قراردادي به كارگيري اين مواد را ممنوع كنند. كنوانسيون 1907 لاهه به تصويب بيشتر كشورهاي اروپايي رسيد. با اين حال برخلاف قرارداد منع كاربرد سلاح شيميايي، اين جنگ افزار مخوف در مقياس گسترده اي طي جنگ جهاني اول به كار گرفته شد.
يکشنبه، 7 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاریخچه سلاح های شیمیایی
تاریخچه سلاح های شیمیایی
تاریخچه سلاح های شیمیایی

تهیه کننده : حجت الله مومنی
منبع : راسخون


سلاح هاي شيميايي در جنگ جهاني اول

با آغاز قرن بيستم و توسعه روز افزون دانش شيمي، زنگ خطر به كارگيري احتمالي و گسترده مواد شيميايي در جنگ ها براي دولتمردان اروپايي به صدا درآمد و آنها را واداشت كه طي قراردادي به كارگيري اين مواد را ممنوع كنند. كنوانسيون 1907 لاهه به تصويب بيشتر كشورهاي اروپايي رسيد. با اين حال برخلاف قرارداد منع كاربرد سلاح شيميايي، اين جنگ افزار مخوف در مقياس گسترده اي طي جنگ جهاني اول به كار گرفته شد.
جنگ شيميايي نخستين بار، زماني كه آلماني ها در اكتبر 1914 در نوشاپل گلوله هاي حاوي گاز اشك آور به سوي فرانسوي ها پرتاب كردند، آغاز شد. با وجود پراكندگي سربازان و محدود بودن شمار گلوله ها، اين تاكتيك چندان كارساز نبود و حتي فرانسوي ها متوجه كاربرد آن نشدند. با اين حال آلماني ها دست از تلاش برنداشته و گاز كلر را نيز نخستين بار در 22 آوريل 1915 در «يپرس» (Ypres) بلژيك عليه سربازان مستعمراتي فرانسه و پياده نظام كانادايي كه هيچ ماسكي براي حفاظت از خود نداشتند به كار بردند.
علاوه بر اين آلماني ها به سرعت به فسژن و خردل روي آورده و آنها را در جبهه آزمودند.(1) عامل تاول زاي خردل گوگردي به وسيله آلماني ها در 1917 و در نزديكي دهكده يپرس بر ضد سربازان فرانسوي به كار گرفته شد و به همين دليل فرانسويان نام ايپريت (Yperite) را نيز به عامل خردل دادند. همچنين خردل با نام ديگري به نام صليب زرد (Yellow Cross) نيز شناخته شده بود چرا كه براي مشخص كردن مخازن حاوي آن علامت صليب زرد به كار مي رفته است.(2)
به طور كلي در جنگ جهاني اول حدود 125000 تن عوامل سمي مشتمل بر 45 نوع عامل شيميايي مختلف به كار رفت كه در بين آنها 18 عامل كشنده و 27 عامل تحريك كننده بود. از ميان عوامل ذكر شده به طور عمده فسژن و خردل حدود يك ميليون و 300 هزار سرباز را از صحنه نبرد خارج كرد كه تعداد بيشماري از آنها براي هميشه نابينا شدند و تقريباً 100 هزار نفر جان باختند.
روند سريع ساخت جنگ افزارهاي شيميايي جديد و كاربرد وسيع آن طي جنگ جهاني اول و مهمتر از همه برانگيخته شدن احساسات عمومي باعث شد بيش از پنجاه كشور معاهده اي مبني بر عدم كاربرد جنگ افزارهاي شيميايي را در ژنو امضا كنند كه به پروتكل 1925 ژنو (Geneva Protocol) معروف شد. (3)
اما تصميمي درباره منع ساخت و انباشت اين سلاح ها گرفته نشد. علاوه بر اين با توجه به ويژگي هاي مواد شيميايي جنگي (پوشش وسيع، خواص مصدوم كنندگي شديد، افت روحيه شديد دشمن و نياز به نيروي متخصص و كارآمد جهت درمان و رفع آلودگي) نظر كارشناسان نظامي پس از جنگ جهاني اول، به شدت به طرف اين جنگ افزارها معطوف و موجب توسعه اين سلاح ها در كشورهاي غربي شد و بدين شكل روش هاي توليد بسياري از تركيبات شيميايي به دست آمد. برخي گمان مي كردند كه در پناه اين معاهده جهاني از اين پس در جنگ ها و درگيري ها از سلاح هاي شيميايي استفاده اي به عمل نخواهد آمد؛ ولي تاريخ شاهد وقايع ناخوشايند ديگري بود.

تاریخچه سلاح های شیمیایی

اين عكس، شماري از سربازان را در جبهه فرانسه نشان مي دهد كه از نخستين قربانيان جنگ افزار شيميايي بوده اند. آنها دچار مشكلات جسمي شده و نظم خود را از دست داده و در حال عقب نشيني هستند.

تاریخچه سلاح های شیمیایی

سربازان جبهه غرب پس از اطلاع از به كار رفتن گاز سمي به عنوان جنگ افزار در آوريل 1915 ( دومين سال از جنگ جهاني اول ) باوسائلي كه در اختيار داشتند ازجمله ماسكهاي ابتدايي و دست ساز از خود محافطت مي كنند و در سنگرهاي خندقي آماده دفاع از خود هستند.

سلاح هاي شيميايي در جنگ هاي منطقه اي

در سال 1965 كشور مصر در جنگ با يمن از گاز خردل استفاده كرد كه البته تا سالها پس از آن به طور بين المللي شناخته نشد. (جنگ يمن 1967- 1963 ). در جنگ ويتنام (1968- 1961 ). آمريكا ييها به طور بسيار گسترده اي از عوامل ضد گياه به مقدار بيش از 50,000 تن استفاده نمودند كه در واقع اولين كاربرد آن در جنگهاي دنيا به شمار مي رفت.
اين عوامل كه بر مبناي رنگشان تحت عنوان (عامل نارنجي)، عامل سفيد و عامل آبي نامگذاري شده بودند مخلوطهاي مختلفي از عوامل ضد گياه بودند كه بمنظور ريزش برگ درختان، تخريب جنگلها و خشكانيدن مزارع برنج مورد استفاده قرار مي گرفتند. هدف آمريكاييها از اين كار از بين بردن پوشش استتار ويتناميها و نابود نمودن منابع غذايي آنها بود. اين عوامل كه به صورت اسپري از هواپيما پخش مي شد، علاوه بر تاثير بر گياهان، آثار ديررسي هم بر انسانها گذاشت كه هنوز ملت ويتنام از آن رنج مي برد. آمريكا همچنين در سال 1966 چندين مورد بمبهاي حاوي گاز BZ را به صورت آزمايشي در ويتنام به كار گرفت.
علاوه بر اينها در جنگ ويتنام مقادير زيادي از گازهاي اشك آور و خفه كننده استفاده شد شد تا مبارزان ويتنامي مجبور به خروج از تونلهاي زير زميني شده و يا در آنجا از بين بروند.
همچنين گزارش هايي از كاربرد عوامل شيميايي توسط ويتنامي ها در كامبوج (1976)، و لائوس (1979) و به كارگيري نوعي عامل شيميايي توسط ارتش شوروي و نيروهاي دولتي افغانستان، عليه مجاهدان افغاني اعلام و ثابت گرديده است.
اما مهمترين آزمايش سلاح هاي شيميايي توسط آمريكايي ها در شمال شرقي كشور برزيل در اكتبر 1984 انجام شد كه طي آن 7000 نفر كشته شدند.
در اين آزمايش علاوه بر اين كه دو طايفه بومي به طول كامل از بين رفتند، گياهان و جانوران منطقه نيز دچار ضايعات جبران ناپذيري گرديدند.
با اين حال گسترده ترين و فجيع ترين كاربرد عوامل شيميايي ثبت شده پس از جنگ جهاني اول كه عليه نوع بشر به كار رفته، در دهه 80 ميلادي به وسيله رژيم عراق بوده است.
طي سندي كه توسط ايران به كنفرانس خلع سلاح ارايه شد، تعداد تك هاي شيميايي عراق از ژانويه 1981 تا مارس 1988، 242 مورد تك با حدود 44 هزار قرباني ذكر شده كه هنوز هم با گذشت بيش از يك دهه از پايان جنگ، شاهد مرگ دردناك جانبازان شيميايي سال هاي جنگ هستيم. دولت عراق در پي شكست هايي كه در خوزستان، مناطق مرزي سرپل ذهاب، قصر شيرين و كردستان متحمل شد؛ بارها از عوامل شيميايي عليه سربازان ايراني و همچنين مردم غيرنظامي استفاده نمود و از همه دهشت بارتر فاجعه بمباران شيميايي شهر حلبچه در اول مارس 1988 (25/12/1366) بود.
اين فجيع ترين ترين مورد به كارگيري سلاح شيميايي از زمان جنگ جهاني اول تاكنون بود كه طي آن 5000 نفر از اهالي حلبچه در اثر عوامل شيميايي جان باختند و 7000 نفر هم براي هميشه معيوب و فلج شدند و بدين ترتيب روح بشريت جريحه دار شد.

سلاح هاي شيميايي در جنگ جهاني دوم

در جريان جنگ دوم مراكز پژوهشي ـ نظامي در آلمان، انگلستان، آمريكا و ژاپن به كوشش هاي خود جهت تهيه عوامل شيميايي با سميّت زياد ادامه دادند.در آلمان سنتز عوامل بسيار سمي اعصاب تابون و ساربن آغاز و با تهيه سومان در سال 1944 دنبال شد كه سمي ترين عامل شيميايي در جنگ جهاني دوم بود.
آلماني ها همراه با تلاش هاي پژوهشي جدي، كارخانه بزرگي براي توليد جنگ افزارهاي شيميايي و مهمات آن تاسيس كردند كه توليد ساليانه آن در 1943 حدود 180 هزار تن (اين مقدار 5/1 برابر عوامل شيميايي به كار رفته به وسيله دول متخاصم طي جنگ جهاني اول) بوده است. طبق گزارش ورماخت (wehrmaht) در اواخر جنگ، ذخيره عوامل شيميايي آلمان 70 هزار تن شامل 32 هزار تن ايپريت يا خردل و 13 هزار تن گازهاي اعصاب بوده است. اسپي ير (Speer) وزير صنايع هيتلر در دادگاه بين المللي نورنبرگ اعلام كرد كه هيتلر خود طي جنگ جهاني اول مصدوم شيميايي بوده و بدين جهت به جنگ افزارهاي شيميايي جديد اهميت زيادي قائل بود.
نيروهاي هيتلري همواره ذخاير جنگ افزارهاي شيميايي خود را افزايش مي دادند. آلماني ها در جريان جنگ دوم مرتكب بي رحمانه ترين جنايات عليه بشريت شدند. اتاق هاي گاز در اردوگاه هاي بوخن والد (Buchenwald)، آشويتس (Auschwitz)، زاخرزن هاوزن (Sachsenhausen)، نوين گام (Neuengamme)، لوبلين (Lublin)، گروسه روزن (Grosse -Rosen)، راونز بروخ (Ravensbruck) و تربلينكا (Treblinka) كار مي كردند. در 14 ژوئيه 1942 هيملر (Himmler) اجازه داده بود كه در برخي اردوگاهها از زندانيان براي آزمايش عوامل شيميايي استفاده كنند. در كل،تا پايان جنگ تنها 5/4 ميليوم زنداني بر اثر به كارگيري انواع عوامل سمي به وسيله شركت دگش وابسته به مجتمع صنعتي فاربين در اردوگاه آشويتس مسموم شده بودند.
انگليسي ها سنتز تابون و سارين را تكرار كردند و علاوه بر آن مكانيسم اثر عوامل شيميايي تركيبات آلي فسفردار را كشف نموده و بر اين اساس شيوه هاي جديدي را براي سنتز عوامل شيميايي پيشنهاد كردند. گرچه كوشش هاي انگليسي ها سري نگه داشته شد با اين حال گزارش هاي پژوهشي منظم و كاملي از طريق وزارت دفاع انگلستان به آمريكايي هايي كه در همين زمينه كار مي كردند فرستاده مي شد.
ژاپني ها نيز در سال هاي جنگ هزاران ماده شيميايي سمي سنتز كردند، با اين حال ماده اي سمي تر از عوامل شيميايي جنگ جهاني اول به دست نياوردند. در كل طي جنگ جهاني دوم با اين كه طرف هاي درگير (به ويژه انگلستان، آمريكا، شوروي، ژاپن، آلمان و ايتاليا) همگي داراي ذخاير عوامل شيميايي بودند، ولي از اين جنگ افزارها استفاده چنداني به عمل نيامد؛ بويژه آلمان نازي در حين جنگ دوم جهاني با وجود ذخاير عظيم جنگ افزارهاي شيميايي هرگز از اين تسليحات استفاده نكرد چرا كه توازن قوا و وحشت آلماني ها از مقابله به مثل نيروهاي متفقين عامل بازدارنده اين اقدام وحشتناك احتمالي بود.
به طوري كه نخست وزير وقت انگلستان “وينستون چرچيل” در سال 1942 يعني هنگامي كه انگليسي ها از لحاظ توانايي در زمينه سلاح هاي شيميايي قدرت لازم را داشتند، چنين بيان داشت كه :دولت روسيه مدعي است كه آلماني ها در صورت نااميدي از حملات خود، ممكن است از گاز سمي بر ضد مردم و ارتش روسيه استفاده كنند. ما خود قاطعانه تصميم داريم از اين سلاح نفرت انگيز استفاده نكنيم، مگر اين كه ابتدا ارتش آلمان آن را به كار گيرد. به هر حال با شناختي كه از دشمن خود داريم، فراهم آوردن تداركات لازم به مقياس بسيار وسيع را ناديده نگرفته ايم. بنابراين تصميم گيري در اين خصوص كه هراس ناشي از به كارگيري سلاح هاي شيميايي نيز به جنگ هوايي افزوده شود، بر عهده هيتلر است.
تنها كاربرد عمده تسليحات شيميايي از جانب آلماني ها در جريان جنگ جهاني دوم، عليه نيروهاي شوروي صورت گرفت؛ ماجرا بدين قرار بود كه در ماههاي مه و ژوئن سال 1942، آلماني ها عليه واحدهاي نظامي و غيرنظامي شهر كرچ (Krauch) كه در يكي از معادن پنهان شده و دليرانه در مقابل دشمن مقاومت مي كردند، جنگ افزارها شيميايي به كار بردند.
لازم به ذكر است كه؛
در ماههاي آخر جنگ جهاني دوم، در كنفرانس معروف Yalta (11-4 فوريه 1945) سران متفقين به نتايجي مهم در مورد چگونگي اتمام جنگ رسيدند.
يكي از اين نتايج تعيين مرز قراردادي او در ـ نايسه بعنوان خط مرزي شرق و غرب در اروپا (مرز آلمان و لهستان) جهت هماهنگي انجام آخرين حملات به آلمان بود.
مذاكرات بين روزولت و استالين در مورد اين مرزبندي در اثر اختلاف نظري به ظاهر كم اهميت، در روزهاي اول كنفرانس ناتمام ماند؛ زيرا نظر روزولت اين بود كه نايس شرقي مرز قرار گيرد، ولي استالين اصرار داشت كه نايس غربي (امتداد رودخانه اودر) مرز باشد تا منطقه كوچك بين دو رودخانه نصيب روسها شود.
سرانجام با پذيرش نظر استالين از طرف روزولت، طي حملات نهايي متفقين به آلمان، روسها خود را به مرز مذكور رساندند. علت پافشاري استالين براي به كرسي نشاندن نظر خود بعدها معلوم شد.
شهر كوچكي به نام Dyhernfurth در منطقه مورد اختلاف قرار داشت كه داراي ساختماني استتار شده بود و پشت بام آن كاملاً با چمن و گياهان پوشيده شده بود.
اين ساختمان كه در سال 1940 بنا شده بود يكي از كارخانجات توليد گازهاي عصبي آلمانها و از مراكز اصلي توليد گازهاي تابون و سارين بود. هنگاميكه كارخانه اشغال شد داراي 12.000 تن گاز تابون، 600 تن سارين و مقادير زيادي سومان بود. كل كارخانه و ذخاير موجود در آن به روسيه انتقال يافت.

كاربرد سلاح‌هاي شيميايي از قرون وسطي تا اواخر قرن نوزدهم

در دوران جنگ‌هاي صليبي،‌ روش متداول در جنگ‌هاي بيولوژيك آلوده كردن چاهها با لاشه‌ انسان‌ها و حيواناتي بود كه در جريان بيماري واگيردار مرده بودند.
در سال 1453 ميلادي كه تركان عثماني به قسطنطنيه آخرين سنگر روم شرقي (بيزانس) حمله بردند و به كندن گودال پرداختند، مدافعان شهر در همان گودال‌ها دود گوگرد پخش كردند و تركان دچار خفگي شدند.
همچنين در سال 1456 ميلادي كه تركان به نواحي بلگراد حمله بردند، مردم آن منطقه بر روي موش‌ها پودر كشنده‌اي ريختند و آنها را آتش مي‌زدند و به سوي مهاجمان رها مي‌كردند.(4)
مهاجمان روس براي به زانو در آوردن لشكر سوئد در سال 1710 ميلادي از ميكروب طاعون استفاده كردند.
پس از پايان جنگ اجساد طاعون زده سوئد‌ي‌ها برروي ديوارهاي ريوال Reval پراكنده شده بود.(5)
در بعضي از اين مواقع استفاده از جنگ افزارهاي ميكروبي، بي سر و صداتر و در مواقعي، پنهاني صورت مي‌گرفت. به عنوان مثال در سال 1363 ميلادي انگليسي‌ها كه توسط واكسناسيون نسبت به آبله مصون شده بودند ملافه‌ها و پتوهاي بيماران مبتلا به ويروس آبله را براي رهبران متخاصم سرخپوستان شمال آمريكا در «اوهايو» بردند كه منجر به مرگ عده‌اي از سرخپوستان گرديد.(6)
ناپلئون بناپارت در سال 1797 ميلادي هنگامي كه در حال جنگ با ايتاليا بود تلاش كرد تا بيماري تب مرداب را به سربازان ايتاليايي سرايت دهد.(7)
علاوه بر اينها در طول تاريخ موارد عديده‌اي استفاده از سلاح‌ شيميايي و ميكروبي وجود دارد، چه در كشورهاي عربي و چه در جنگ استقلال آمريكا از جمله موارد معمول آن مسموم كردن چاه‌هاي آب بوده است كه موجب مرگ گله‌هاي گوسفندان و گاو‌ و انسان‌ها شده است.

جنگ جهانی دوم و موضوع عدم استفاده عمده ازتسليحات شيميايي

رقابت تسليحاتي كه چند سال قبل از جنگ جهاني دوم بين قدرت هاي بزرگ آغاز شده بود، مخصوصاً در زمينه تحقيق و توسعه سلاح هاي شيمايي ادامه يافت و در اين زمينه كشورها به نتايج جديدي رسيدند. پيشرفت هاي بدست آمده در اين دوره بسيار مهم بودند، بطوري كه خردل هاي نيتروژنه و عوامل گاز توليد شدند و آلمان ها دو سال قبل از آغاز جنگ گاز عصبي سارين و تابون را كشف كردند. با دسترسي كشورهاي متخاصم به تسليحات شيميايي و انبارهاي موجود پر از اين سلاح ها، ترديدي نبود كه اين كشورها در مقابله با دشمن به توسل به سلاح هاي شيميايي وسوسه شوند.
در جنگ جهاني دوم همه متخاصمان اصلي (انگلستان، فرانسه، امريكا، شوروي، ژاپن، آلمان و ايتاليا) گازهاي سمي مختلفي داشتند، «احتمالاً در اين ميزان كل ذخاير جنگ افزارهاي شيميايي توسط قدرتهاي اصلي متخاصم...، دو برابر آنچه كه در طول جنگ اول استفاده شد، مي رسيد» .
ولي در اين جنگ، سلاح هاي شيميايي بطور عمده مورد استفاده قرار نگرفت. «نيروهاي آلمان فقط در چندين تك در مقابل پارتيزان هاي شوروي در اودسا و كريمه از جنگ افزارهاي شيميايي استفاده كردند». انگليسي ها و امريكايي ها ماده اي تحت نام ناپالم (نفت ژله شده كه ماده اي سوزان و خطرناك است) ساختند و از طريق بمباران هاي هوايي در آتش زدن شهرها و سربازان حريف استفاده كردند «بر اثرار بمباران هامبورگ توسط هواپيماهاي متفقين در سال 1942، حدود 200 هزار غيرنظامي سوختند... در 1945 نيز امريكايي ها در سدان از ناپالم استفاده كردند كه تلفات ناشي از آن را حدود 400 هزار نفر گزارش كرده اند»
دليل اين خودداري وسيع از كاربرد سلاح هاي شيميايي محتاط مي نمود. دول قدرتمند متحد عليه آلمان در مواقعي كه از جانب نيروهاي آلماني بشدت تحت فشار قرار داشتند حتي مسئله استفاده سلاح هاي شيميايي عليه آن كشور را مورد بررسي قرار دادند اما از آنجا كه از اقدام مقابله به مثل ارتش نيرومند آلمان وحشت داشتند از اين اقدام خودداري نمودند» كارشناسان نظامي معتقدند كه يك كشور در شرايط جنگي تنها از عواملي ممكن است استفاده كند كه فن مقابله و درمان مصدومين ناشي از آن عوامل را نيز داشته باشد. در جنگ جهاني دوم، زرادخانه هاي شيميايي كشورهاي متخاصم با هم فرق داشت.
آلمان ها عمدتاً عوامل اعصاب و متفقين عوامل خون را در اختيار داشتند. در نتيجه استفاده از سلاح هاي شيميايي بدون داشتن وسايل درماني مقابله با آنها احتمال آسيب پذيري در مقابل عوامل ناشناخته را افزايش مي دهد. همچنين گفته شده است كه «تأثيرات رواني بجامانده از كاربرد اين جنگ افزارها در جنگ جهاني اول و اينكه هيتلر خود از مصدومان ناشي از كاربرد اين جنگ افزار در درگيري هاي جنگ اول بوده است»
در جنگ هاي يمن (1967-1963)، مصر از جنگ افزارهاي شيميايي استفاده كرد كه بخاطر مسائل خاورميانه و نيز مسائل وحدت اعراب مسئله به سكوت برگزار شد. در افغانستان نيز نيروهاي شوروي و دولتي در مقابله با چريك هاي افغاني از عوامل شيميايي موسوم به «باران زرد» استفاده كرده اند.
اما فاجعه آميزترين كاربرد سلاح هاي شيميايي، استفاده عراق از اين جنگ افزارها در طول 8 سال جنگ تحميلي بود. در اين جنگ نيروهاي عراقي پس از شكست هاي متعدد در مناطق مختلف جبهه جنگ به استفاده از انواع عوامل شيميايي عليه افراد نظامي و غير نظامي روي آورند و در اين مدت با استفاده از انواع مهمات شيميايي از قبيل بمب، گلوله هاي توپ و خمپاره كه حاوي گازهاي سمي و كشنده اي همچون عوامل عصبي، گازهاي خردل، سيانور و عوامل خفه كننده بودند، به نقض آشكار تعهدا مربوطه خود در كنوانسيون هاي بين المملي پرداخت. «در طي اين مدت بيش از 252 مورد حمله شيميايي (عراق) عليه ايران صورت گرفت كه در سازمان ملل متحد ثبت شده است». عراق با مشاهده سكوت و انفعال جامعه بين المللي حتي به جان مردم خود نيز رحم نكرد و به وحشيانه ترين مورد استفاده از سلاح هاي شيميايي در اول مارس 1988 در مقابل اكراد بي دفاع حلبچه دست زد كه طي آن 5 هزار نفر از مردم غير نظامي اين شهر جان باختند. با توجه به عمق فجايع ناشي از حملات شيميايي صدام عليه ايران، در فصل آخر كتاب بحث ويژه اي به اين موضوع اختصاص داده شده است.
كشورهاي غربي كه در طول جنگ ايران و عراق به تسليح عراق پرداخته بودند، بعد از پايان جنگ بين دو كشور و حمله صدام به كويت خود در معرض تهديدها صدام حسين مبني بر استفاده از سلاح هاي شيميايي قرار گرفتند. در جنگ دوم خليج فارس بين امريكا و متحدينش از يك طرف و عراق از طرف ديگر برغم ادعاها و تهديدات مكرر صدام، جنگ افزارهاي شيميايي مورد استفاده قرار نگرفتند. از جمله موانعي كه براي كاربرد سلاح هاي شيميايي در اين جنگ برشمرده اند عبارتند از: زمان سريع عمليات، انهدام سيستم هاي پرتاب كننده عراق توسط متحدين، اوضاع نامساعد جوي، ترس از واكنش نيروهاي متحد، ارزيابي، كارآيي رزمي پائين و وسايل پرتاب كننده خفيف.
در طول دوره بعد از پايان جنگ سرد موارد زيادي از ادعاي استفاده سلاح هاي شيميايي از جمله در تاجيكستان و چچن توسط جنگده هاي روسي، رد قره باغ از سوي ارامنه، در قطار زيرزميني توكيو توسط فرقه آئوم و صدها مورد ديگر گزارش شده است كه آخرين آنها ادعاي طرفداراين برهان الدين رباني مبني بر استفاده از عوامل شيميايي توسط نيروهاي طالبان در افغانستان مي باشد.
نویسنده: علی مقیمی

سلاح هاي شيميايي در میانه دو جنگ جهاني

به رغم امضاي پروتكل 1925 ژنو مبني بر منع استفاده از سلاح هاي شيميايي در بين دو جنگ جهاني و تلاشهاي نافرجام جامعه ملل در زمينه خلع سلاح، كشورهايي چند از اين تسليحات استفاده كردند.
«در نوامبر 1935، به هنگام حمله ايتاليا به اتيوپي «سربازان موسوليني عليه مردم بي پناه اتيوپي از گاز سمي استفاده كردند كه در اين تهاجم شيميايي 15 هزارنفر قرباني شدند» .
در طول جنگ هاي داخلي اسپانيا كه از سال 1936 آغاز شد و روس ها جمهوري خواهان اسپانيا به رهبري ژنرال فرانكو را در مقابل جبهه ناسيوناليستها ياري مي كردند «به فرمان استالين در دو منطقه اسپانيا، گلوله هاي گاز سمي و خردل به كار برده شد كه در نتيجه شمار زيادي از افراد غير نظامي در روستاها و شهرها كشته شدند».
استفاده از سلاح هاي شيميايي همچنان ادامه داشت. دو سال بعد يعني در سال 1937 «ژاپن در جنگ با چين به استفاده از سلاح هاي شيميايي اقدام كرد و اين امر تا سال 1945 ادامه داشت»

روایت تاریخی جنگ شیمیایی رژیم بعثی عراق علیه ایران

اگر چه نخستین نبود، اما به شهادت تاریخ این بارز ترین نمونه از جنایت های شیمیایی در طول حیات بشر بود که این چنین بر سر مردم غیر نظامی ایران فرود می آمد. سال ها پیش از جنگ هشت ساله ایران و عراق، اروپا، ساعت 5 بعد از ظهر روز 22 آوریل سوزش گاز کلرین را روی پوست خود حس کرد.
شهر «ایپر» در کشور بلژیک نخستین تجربه جهانیان در استفاده از گاز های سمی کشنده بود، جایی که نیروهای آلمانی بمب های خود را بر سر پنچ هزار سربازجبهه متفقین از فرانسوی گرفته تا کانادایی، ریختند و یکی از نقاط تاریک تاریخ را در سال 1915 به نام خود رقم زدند.
بمب هایی که در نتیجه آن 15 هزار مصدوم شیمیایی بر جای ماند و کشته هایی که هرگز فکر نمی کردند با پوست های تاول زده در تابوت فرو خواهند رفت. پس از شهر ایپر در اروپا حالا نوبت آفریقایی ها تا سهم خود را از این گازها شیمیایی ببرند و ایتالیایی اسباب این کار را فراهم کرد. دومین حمله شیمیایی که تاریخ آن را به عنوان لکه ننگی بر دامن اروپاییان ثبت کرده است، حمله ایتالیا به حبشه بود این بار نیز یک کشور ستیزه جو برای در هم شکستن نیرو های مقاومت دست به ابزاری می برد که نتایج آن تا سالیان سال برای کودکان بی گناه آن دیار باقی ماند، کودکانی که شاید در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بودند اما سیاست مداران و سربازان ایتالیایی برای آنها گاز های کشنده شیمیایی را به یادگار گذاشتند.
به هر صورت همین دو جنگ کافی بود تا بشر را از آن چه خود با دست خود ساخته به هراس آورد و جهان را تا سال ها پای میز مذاکره بنشاند. ژنو پایتخت سیاسی اروپا میزبان نشست کشور های جهان شد تا بر سر استفاده از این مواد شیمیایی تصمیم بگیرند ونتیجه آن در سال 1925 به (پروتکل ژنو) مشهور شد.
کشور های جهان در این پرتوکل، منع به کار گیری عوامل سمی و خفه کننده در جنگ ها را به امضا رساندند و در مقابل قانون شکنان هم قسم شدند. عراق جزو 12 کشور امضا کننده پروتکل بود. اما در گذر ایام، ذهن بشر این معاهده را به دست فراموشی سپرد تا پس از هفتاد سال از جنگ جهانی اول، در دهه 80 میلادی یک کشور متجاوز علیه نیرو های مقاومت دست به جنایتی دیگر بزنند.

آغاز جنایت:

در آذز 1361 صدام، دیکتاتور عراقی برای، در هم شگستن مقاومت رزمندگان ایرانی در تک های شبانه از مقداری سولفور موستارد (عامل تاول زا) استفاده کرد.
پس از آن در سال 1362 در پیرانشهر و پنجوین، سلاح های شیمیایی را کامل و مستقیم به کار گرفت. تا اینکه در اواخر سال 1363 به علت اعتراض کشور های اروپایی و علنی شدن ابعاد گسترده کاربرداین جنگ افزار ها در جنگ با ایران، موقتاً از به کارگیری این سلاح ها در جنگ منصرف شد.
اما نخستین اعزام مجروحین شیمیایی ایران به اروپا پس از عملیات فاو در خاک عراق بود. استفاده از سلاح های شیمیایی در بعد وسیع توسط عراق بار دیگر در جریان این عملیات آغاز شد. اوایل زمستان 1364 که رزمندگان ایران با عملیات گسترده خود توانستند شهر فاو عراق را تصرف کنند رژیم عراق آتش سلاح های شیمیایی را به روی سپاه ایران گشود و به این ترتیب نخستین حمله وسیع شیمیایی که مجروحین بسیاری به جا گذاشت در خاک عراق رقم خورد. سکوت کشور های هم پیمان پروتکل ژنو، چراغ سبزی بود که به صدام نشان داده شد تا دیگر از هیچ جنایتی دریغ نکند.
اوایل سال 1366 عراق از جنگ افزار های شیمیایی به طور انبوه در جبهه مرکزی سومار استفاده کرد. پس از عملیات والفجر 8، نیروهای عراقی به قدری از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند که در بیمارستان های عقبه ایران جای سوزن انداختن نبود حدود هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایران شلیک شد.
ظرف دو روز هواپیما های عراقی به طور مداوم بیش از هزار بمب شیمیایی در صحنه عملیات فرو ریختند.
سردشت و حلبچه؛ دو جنایت جنگی روز یک شنبه ساعت 15/4 بعد از ظهر هفتم تیر سال 1366، بابر با 28 ژوئن 1987 سردشت مورد حمله شیمیایی قرار می گیرد؛ چیزی که مردم هایش در بختک های خوابشان هم نمی دیدند با وجود این که شهر بمباران شده بود مردم پس از بمباران از پناهگاها خارج و برای دیدن مناطق بمباران شده و کمک به هم نوعان خود عازم این مناطق شدند و خوشحال بودند که کشته و زخمی نداشتند بعد از مدتی بوی سیر گندیده تمام فضای شهر را فرا گرفت. ناگهان پرندگان از بالای درختان بر روی زمین سقوط کردند و به دنبال آن مردم یکی یکی به روی زمین افتادند زن و مرد، کودک ونوجوان یکی پس از دیگری.
جمهوری اسلامی ایران، این تهاجم را غیر انسانی اعلام کرد و شهر سر دشت را «نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته ای هیروشیما و ناکازاکی» نامید .
علیه غیر نظامیان فقط در سردشت اتفاق نیفتاد. بسیاری از شهر های ایران مثل مریوان، روستای کلال، قلعه جی و جاهای دیگر با هزاران کشته و مجروح از دست بمب افکن های رژیم بعث در امان نماندند. اما جنون صدام دامن مردم عراق را نیز گرفت، این اولین بار بود که بشر به چشم خود می دید دیکتاتور ملت خود این چنین قتل عام می کند.
بمباران شیمیایی حلبچه ثابت کرد قدرت اروپایی و آسیایی نمی شناسد، هر جا که قدرت یله و بی قید باشد، فساد راهم با خود می آورد. آن وقت جنایت برای صاحب قدرت از آب خوردن هم راحت تر می شود.
در 23 مارس 1988 خبر نگار روزنامه انگلیسی «گاردین» مشاهدات عینی خود را از شهر حلبچه این طور گزارش می کند :«سطح کوچه های خاکی و خانه های با خاک یکسان شده این شهر دور افتاده و عقب نگاه داشته شده کردستان پر از اجساد مردان و زنان و کودکان و احشام و حیوانات است که زخم خون و علائم انفجار رویشان دیده می شود. پوست اجساد به طرز عجیبی بی رنگ است، چشم ها باز و خیره و از حدقه بیرون زده، آب خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتانشان پیچ خورده است. معلوم است که درست حین کارهی روزمره مرگ مانند صاعقه بر سرشان فرویخته است برخی فقط آن قدرتوان داشته اند که خود را به آستانه در برسانند در این جا مادری است که درآخرین لحظه کودکش را به آغوش کشیده، در آنجا پیرمردی خود را میان طفل شیر خواره و آنچه که نمی دانسته چیست، سپر کرده است و...».
در روز حادثه، 50 فرزند هواپیمای ویژه بمباران ارتش عراق که هر یک به 4 عدد بمب شیمیایی 500 کیلویی مجهز بودند، در افق غرب آسمان حلبچه ظاهر شدند. مردم حلبچه، بارها شاهد پروازهای عبوری هواپیما های عراقی از غرب به شرق و به سوی آسمان ایران بوده اند. مردم به تماشای پرواز هواپیماها ایستاده بودند غافل از این که این بار بمب افکن ها پس از یک گردش به سمت جنوب با ریختن 200 بمب حاوی مواد شیمیایی مجداً به سمت غرب تغیر مسیر داده و از دور نظاره گر ابر زرد رنگی می شوند که بر آسمان شهر سایه می اندازد.
حاصل آن یکی از فجیع ترین صحنه های جنگی، بعد از جنگ جهانی دوم بود.
آنها در عرض چندساعت 5000 نفر را به قتل رساندند. این شهر در 11 کیلومتری مرز ایران را به خاطر اینکه از فرصت استفاده کرده و علیه صدام به پا خاسته بودند، تنبیه کند.

سازمان ملل در خواب بود:

ایران تلاش خود برای مقابله با این حملات در عرصه جهانی گسترش داد. غیر از اعزام مجروحین به کشور های غربی به خصوص آلمان،اتریش و سوئد، ایران از سازمان ملل متحد خواست تا بر اساس پروتکل ژنو دولت دولت عراق را محکوم کند و مانع از ادامه حملات شیمیایی شود. 18 اسفند ماه 1362 دبیر کل سازمان ملل نخستین هیأت را برای برسی اتهام کار برد سلاح های شیمیایی توسط عراق می کند.
طی 5 روز بازدید این گروه در منطقه از شواهد کاربرد سلاح های شیمیایی، در 16 فروردین 1363 گزارش هیأت اعزامی پیرامون ادعای جمهوری اسلامی ایران مبنی بر استفاده عراق از سلاح های شیمیایی، همراه با اظهار تأسف دبیر کل از کاربرد سلاح های شیمیایی، به شورای امنیت تسلیم شد چهار روز بعد شورای امنیت کاربرد سلاح های شیمیایی را گویا محکوم می کند و از این کشور ها در خواست می کند و که پرو تکل 1925 ژنو در این ارتباط را رعایت کنند.
زمستان سال بعد گزارش گروه کار شناسی سازمان ملل متحد که مؤید کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق علیه نیرو های ایران بود، منتشر شد. و این بار نیز رییس شورای امنیت در بیانیه کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق علیه نیروهای و هم چنین ادامه جنگ را گویا محکوم کرد. همراه با موج مخالفت های جهانی با این جنایت جنگی صدام، این کشور حملات شیمیایی خود را به ایران را به ایران موقتاً قطع کرد. با فتح فاو توسط ارتش ایران بار دیگر حملات عراق آغاز شد اما این بارعراق، ایران را به استفاده از بمب شیمیایی متهم کرد!
در اولین ماه سال1367 هیأت سازمان ملل متحد برای برسی کاربرد سلاح های شیمیایی رهسپار تهران شد. این هیأت از 28 تا 31 مارس در ایران و از 8 تا 11 آوریل در عراق کار خود را انجام داد و نتیجه آن شد که شورای سازمان ملل لحن بیانیه ای جدید را تغیرداد و طی بیانیه ای کاربرد سلاح های شیمیایی را محکوم کرد، در صورتی که ایران هرگز از این سلاح ها استفاده نکرده بود. ادعای عراق درباره حمله شیمیایی ایران به خاک آن کشور از حمله ای کرفته شده بود که ایران به یک مهمات خانه عراقی داشت. در این مهمات خانه انبوهی از مواد شیمیایی این کشور نگه داری می شود. به هر صورت مجامع جهانی با ادامه محکومیت دو طرف مخاصمه، عملاً در مقابل این رفتار عراق سکوت کردند تا عراق از آخرین تر فندهایش برای پیروزی استفاده کند، اما نتیجه چیز دیگری شد.

سکوت ؛ ابزاری برای آشتی

شرایط ایران به گونه ای پیش رفت که ایران قطعنامه 598 را در 27 تیر 1367 پذیرفت.
امام خمینی (ره) با توصیف شرایط سخت ایران، درباره پذیرش قطع نامه گفتند :«آری دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگ تری را پیش رو داریم. من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطع نامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب (می بینم) و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود. هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گوارا تر بود، اما چاره چیست که همه باید که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلماً ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.»
پس از پذیرش قطع نامه توسط رهبر کبیر، ایران وارد فاز جدیدی از مناسبات سیاسی شد. حالا نوبت اثبات مظلومیت ایران در مجامع جهانی بود. ضمن این، ایران خود را در شرایطی می دید که می توانست غرامت جنگ را از عراق مطالبه کند.
در بند هفت قطعنامه 598 به صراحت اعلام شده بود:«ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاش های بازسازی با کمک های مناسب بین المللی پس از خاتمه در گیری تصدیق می گردد و در این خصوص از دبیر کل در خواست می شود که یک هیأت از کارشناسان را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شو رای امنیت تعیین کند.
اما پس از جنگ ایران به دلایل بسیاری در اجرا و پیگیری این بند ناتوان ماند. در صورتی که در 18 آذر 1373 عراق به عنوان متجاوز به خاک ایران شناخته شد. با این وجود، تلاش بسیاری از مدافعان حقوق جانبازان شیمیایی در عرصه دادگاه های جهانی بدون حمایت دولت ایران با شکست مواجه شد و ایران علاوه بر این که از وصول بسیاری از غرامت های جنگی خود بازماند، حتی نتوانست از اتباع خود در دادگاه های بین المللی علیه کشور های غربی حمایت کند، کشور های که حامیان اصلی عراق در جنگ بودند و عراق بمب های شیمیایی خود را متعلق به آنها می دانست.
اوضاع وقتی کمی پیچیده تر شد که ایران حتی در دادکاه های که دیگر کشور ها برای مجازات عاملان این جنایات برگزار کرده بودند، شرکت نکرد. البته عهده ای معتقدند عدم حضور ایران در این دادگاه ها یا به خاطر بی اطلاعی مقامات ایرانی بوده است یا به خاطر موضع صلح جویانه ایران.

تاريخچه و سير تكاملي درجنگهاي شيميايي دنيا

جنگ شيميايي با جنگ جهاني اول در اوايل قرن بيستم آغاز شد و با جنگ شيميايي عراق عليه ايران در اواخر قرن بيستم به اتمام رسيد. اگر چه در تاريخ، تا قبل از شروع جنگ اول جهاني مواردي از بكار گيري اسلحه شيميايي ذكر شده است ولي انجام جدي حملات شيميايي به جنگ اول باز مي گردد.

جنگ جهاني اول و نخستين حملات شيميايي

از اوايل جنگ جهاني گازهاي شيميايي وارد ميدان شدند. دراگوست 1914 فرانسويها گازهاي اشك آور مختلفي ر ااستفاده نمودند. در ژانويه 1915آلمانها در لهستان عليه روسها از گاز كلر استفاده نمودند كه بي نتيجه بود.

نخستين حمله موفق آلمان ها و تلفات سنگين با گاز كلر

در بعد از ظهر 27 آوريل 1915 آلمانها در نزديكي شهري به نام ‎YP RES در بلژيك عليه متفقين (كه بيشتر سربازان انگليسي و بلژيكي بودند) گاز كلرين را بكار بردند كه نخستين حمله وسيع گازي در تاريخ دنيا محسوب مي شود. در اين حمله حدود 6000 سيلندر حاوي كلرين مايع را در طول يك خط 6كيلومتري مستقر نموده، 180 تن كلرين را آزاد نمودند كه بخاطر جو مناسب بصورت ابر سبز رنگي خط مقدم متفقين را پوشانيد. چون متفقين هيچگونه آمادگي نداشتند، شديدا آسيب ديدند بطوري كه تلفاتشان به 5000 كشته و 15000 مصدوم رسيد. اين حادثه نقطه عطفي در تاريخ جنگهاي دنيا بشمار رفت زيرا بر تمامي كشورها روشن شد كه اكنون يك عامل جديد وارد ميدان شده است كه محاسبات روشهاي مقابله با آن پرداختند. پس از حمله شميميايي 27 آوريل، در ظرف چند روز هزاران ماسك توسط زنهاي انگليسي ساخته شد و در اختيار سربازان قرار گرفت.
اين ماسكها عبارت بودند از يك پدنخي كه با محلولي از هيپوسولفيت سديم، گليسيرين و بياكر بنات سديم آغشته شده بود. در نتيجه در حمله بعد با گاز كلرين كه چند روز بعد در ماه (مي) انجام شد فقط 1200 مصدوم شيميايي از متفقين بجاي ماند. در ماههاي بعد نيز همچنان حملات با گاز كلر توسط آلمانها ادامه يافت. نتيجه تحقيق انگليسها روي گاز هاي جنگي سرانجام در 25 سپتامبر 1915 بصورت نخستين حمله آنها با گاز كلر عليه آلمانها نمايان شد. در اين ميان ارتش آلمان تركيب جديدتري را به نام Phosgene)) در دسامبر 1915 براي نخستين بار بكار برد كه بعلت آمادگي نسبي سربازان نتيجه مطلوب را عايد آلمانها نكرد.
در فوريه 1916 ارتش فرانسه نيز استفاده از گاز شيميايي را شروع كرد و گازفسژن را عليه آلمانها بكار برد. كلر وفسژن هر دو در دماي عادي بصورت بخار مي باشند و اين مطلب مشكلاتي را هم در نقل و انتقال آنها و هم در پايداري در ميدان نبرد بوجود مي آورد، لذا آلمانها گاز Diphosgene)) را تهيه كردند كه در دماي عادي بصورت مايع مي باشد و سرانجام در 7 مي 1916 نخستبن حمله خود ار با اين گاز انجام دادند. در جولاي 1916 آلمانها و متفقين هر دو مجهز به توپخانه گازهاي جنگي شدند و از عوامل مختلف خفه كننده و اشك آور عليه يكديگر استفاده كردند.
در اواخر سال 1916 در ارتش انگليس از سلاح جديدي به نام گاز افكن يا Iuvensproiectors)) بمنظور پرتاب همزمان تعداد زيادي گلوله هاي بزرگ گازي استفاده شد. آنها با استفاده از اين روش قادر بودند غلظت بسيار بالايي از گاز سمي (غالبا فسژن) را در مدت زمان كوتاهي روي دشمن ايجاد كنند كه چنين عملياتي با توپخانه امكان پذير نبود وآلمانها از اين طريق صدمات زيادي را متحمل شدند.

ورود گاز خردل به ميدان جنگ

با ورود عامل خردل به صحنه جنگ، كه ايجاد آلودگي پايدار در محيط مي نمود جنگ شيميايي وارد مرحله تازه اي شد. در جولاي 1917 آلمانها براي نخستين باراز گاز خردل يا ‎Yperie در شهر Ypres بلژيك عليه متفقين استفاده كردند كه بسيار موفقيت آميز بود. در همين سال تركيبات آرسنيكي نيز تدريجا وارد ميدان جنگ شد. در اين سال يكي از خطرناكترين سموم آرسنيكي به نام لويزايت Iewisite توسط يك شيميدان آمريكايي به نام دكتر لوئيس سنتز شد شد كه البته درجنگ اول موفق به استفاده از آن نشدند. تا سال 1918 فرانسه و انگليس نيز توپخانه شيميايي خردل را آماده نموده و مورد استفاده قرار دادند، تا آنكه سرانجام در 1918 جنگ جهاني اول خاتمه يافت.

آسيب غير نظاميان

مصدوم شدن غير نظاميان در جنگ شيميايي نيزحائز توجه است، در سال 1917و1918 حملات شيميايي شديدي (توسط آلمانها) روي شهرها و روستاهاي فرانسوي انجام گرفت كه مهمترين اثرات آن مربوط به گاز خردل بوده و هزاران مصدوم از خود بجاي گذشت. البته آمادگي مردم و كادرهاي درماني باعث شد كه بجز حمله اول، حملات بعدي با موفقيت كمتري توام باشد. ترس از گازهاي شيميايي باعث شده بود كه حتي كودكان دبستاني نيز با ماسك به تحصيل مي پرداختند و آمادگي جهت حملات را داشتند. مردم منازل آلوده (خصوصا در آلودگي خردل) را بسرعت ترك مي كردند و تا اطمينان از پاكسازي آن باز نمي گشتند. همچنين كادر پزشكي ارتش جهت درمان مصدومين شيميايي بخشهاي ويژه اي را اختصاص داده بود.

تلفات گازهاي شيميايي در جنگ جهاني اول

درجنگ جهاني اول گاز خردل بدون شك از موثرترين عوامل بكار گرفته شده بود. بر طبق يك گزارش از ايستگاههاي رفع آلودگي ارتش انگليس از مجوع 970،160 نفر كل مجروحين شيميايي، 702،124 نفر يا 77% آنانرا مصدومين گاز خردل تشكيل مي داد. طبق گزارش ارتش آمريكا از مجموع 965،36 نفر مصدوم شيميايي 711، 27 نفر يا 75% آنها مربوط به گاز خردل بوده است. اين امر بيانگر نقش ويژه گاز خردل در جنگ مي باشد. عليرغم توقف جنگ جهاني اول كشورها همچنان به تحقيق و توليد پيرامون عوامل شيميايي ادامه دادند تا جا ييكه در سال 1919 توليد گازخردل در كارخانجات آمريكا به رقم 19 تن در روز رسيد. بيشترين آسيب ناشي از سلاحهاي شيميايي در جنگ جهاني اول به سربازان روسي وارد شد كه تلفات آنها بالغ بر 000،50 كشته و 000،50 مصدوم بود. علت اين تلفات، كمي امكانات حفاظتي، ضعف آموزش و محدوديت در تدارك اسلحه شيميايي بود. بطور خلاصه در طول جنگ جهاني اول 000/200،1 تن ماده سمي مصرف شد كه اين سموم شامل 22 نوع عامل شيميايي مختلف بودند و علاوه بر آنها 17 نوع عامل شيميايي ديگر نيز تا خاتمه جنگ مطالعه شد و يا جهت استفاده آماده گرديد. جنگ شيميايي در مجموع منجر به مصدوم شدن 000،200،1 نفر كشته شدن 000،100 نفر گرديد.

استفاده ازعوامل شيميايي بين دو جنگ جهاني

درسال 1925 در كنفرانس خلغ سلاح ژنو، پروتكلي به امضاء غالب كشورهاي جهان در آمد كه در آن كاربرد سلاح شيميايي وبيو لوژيكي منع شده بود (عراق نيز از امضاء كنندگان آن بود). امضاء كنندگان اين پروتوكل عموما اهميتي براي آن قائل نشدند و توليدات درحد وسيع ادامه يافته و بسياري از كارحانجات توليد كننده مواد شيميايي، در اختيار بخش جنگلهاي شيميايي ارتشها قرار گرفتند. در ادامه تحقيقات محرمانه اي كه هنوز در مورد بالايي از گاز سمي (غالبا فسژن) را در مدت زمان كوتاهي روي دشمن ايجاد كنند كه چنين عملياتي با توپخانه امكان پذير نبود و آلمانها از اين طريق صدمات زيادي را متحمل شدند.

ورود گاز خردل به ميدان جنگ

با ورود عامل خردل به صحنه جنگ، كه ايجاد آلودگي پايدار در محيط مي نمود جنگ شيميايي وارد مرحله تازه اي شد. در جولاي 1917 آلمانها براي نخستين بار از گاز خردل يا Yperite در شهر Ypres بلژيك عليه متفقين استفاده كردند كه بسيار موفقيت آميز بود. درهمين سال تركيبات (آرسنيكي) نيز تدريجا وارد ميدان جنگ شد. دراين سال يكي از خطرناكترين سموم آرسنيكي به نام لويزايت Iewisite توسط يك شميدان آمريكايي به نام دكتر لوئيس سنتز شد كه البته در جنگ جهاني اول موفق به استفاده از آن نشدند. تا سال 1918 فرانسه و انگليس نيز توپخانه شيميايي خردل را آماده نموده و مورد استفاده قرار دادند، تا آنكه سرانجام در 1918 جنگ جهاني اول خاتمه يافت.

آسيب غير نظاميان

مصدوم شدن غير نظاميان در جنگ شيميايي نيز حائز توجه است، در سال 1917و1918 حملات شيميايي شديدي (توسط آلمانها) روي شهرها و روستاهاي فرانسوي انجام گرفت كه مهمترين اثرات آن مربوط به گاز خردل بوده و هزاران مصدوم از خود بجاي گذاشت. البته آمادگي مردم و كاردهاي درماني باعث شد كه بجز حمله اول، حملات بعدي با موفقيت كمتري توام باشد. ترس از گازهاي شيميايي باعث شده بود كه حتي كودكان دبستاني نيز با ماسك به تحصيل مي پرداختند و آمادگي جهت حملات را داشتند. مردم منازل آلوده (خصوصا در آلودگي خردل) رابسرعت ترك مي كردند و تا اطمينان از از پاكسازي آن باز نمي گشتند. همچنين كادر پزشكي ارتش جهت درمان مصدمين شيميايي بخشهاي ويژه اي را اختصاص داده بود.

تلفات گازهاي شيميايي درجنگ جهاني اول

در جنگ جهاني اول گاز خردل بدون شك از موثرترين عوامل بكار گرفته شده بود. بر طبق يك گزارش ار ايستگاههاي رفع آلودگي ارتش انگليس از مجموع 970،160 نفر كل مجروحين شيميايي، 702،124 نفر يا 77% آنانرا مصدومين گاز خردل تشكيل مي داد. طبق گزارش ارتش آمريكا از مجموع 965،36 نفر مصدوم شيميايي، 711،27 نفر يا 75% آنها مربوط به گاز خردل بوده است. اين امر بيانگر نقش ويژه گاز خردل در جنگ مي باشد. عليرغم توقف جنگ جهاني اول كشورها همچنان به تحقيق و توليد پيرامون عوامل شيميايي ادامه دادند تا جاييكه در سال 1919 توليد گاز خردل در كارخانجات آمريكا به رقم 19 تن در روز رسيد. بيشترين آسيب ناشي از سلاحهاي شيميايي در جنگ جهاني اول به سربازان روسي وارد شد كه تلفات آنها بالغ بر 000،50 كشته و 000،500 مصدوم بود. علت اين تلفات، كمي امكانات حفاظتي، ضعف آموزش و محدوديت در تدارك اسلحه شيميايي بود. بطور خلاصه درطول جنگ جهاني اول 000،250،1 تن ماده سمي مصرف شد كه اين سموم شامل 22 نوع عامل شيميايي مختلف بودند و علاوه بر آنها 17 نوع عامل شيميايي ديگر نيز تا خاتمه جنگ مطالعه شد و ياجهت استفاده آماده گرديد. جنگ شيميايي در مجموع منجر به مصدوم شدن 000،200،1 نفر و كشته شدن 000،100 نفر گرديد.

استفاده از عوامل شيميايي بين دو جنگ جهاني

در سال 1925 در كنفرانس خلع سلاح ژنو، پروتكلي به امضا، غالب كشورهاي جهان در آمد كه در آن كاربرد سلاح شيميايي و بيولوژيكي منع شده بود (عراق نيز از امضاء كنندگان آن بود). امضاء كنندگان اين پروتوكل عموما اهميتي براي آنان قائل نشدند و توليدات در حد وسيع ادامه يافته و بسياري از كارخانجات توليد كننده مواد شيميايي، در اختيار بخش جنگهاي شيميايي ارتشها قرار گرفتند. در ادامه تحقيقات محرمانه اي كه هنوز در مورد خردلها ادامه داشت در سال 1935 خردل ازتي (تري كلر و اتيلامين) توسط آلمانها سنتز شد. در سال 1935 موسوليني رهبر ايتاليا به اتيوپي حمله كرد و در سال 1936 آنرا ضميمه خاك خود ساخت، در اين حمله ارتش ايتاليا بطور وسيع از گاز خردل و فسژن بهره جست. در سال 1937 ژاپن عمليات جنگي خود را عليه چين شروع نمود، كه دراوايل اين حمله از گازهاي خردل و لويزايت استفاده كرد.

جنگ جهاني دوم و توليد گازهاي اعصاب

از سال 1935 تا 1939 وضعيت ويژه اي بر جهان حاكم بود و درگيريهاي كوچك و بزرگ سرانجام زمينه را براي جنگ جهاني دوم مهيا نمود، بطوري كه با حمله برق آساي آلمان نازي به لهستان در اوايل سپتامبر 1939 و اشغال آن، بتدريج بساري از كشورها وارد جنگ شدند و بدينسان جنگ جهاني دوم آغاز گشت. در جنگ جهاني دوم تحقيق و توليد عوامل شيميايي و بيولوژيك همچنان ادامه يافت و انبارهاي بزرگي از سموم مختلف جنگي در كشورها ذخيره شد. ارتشهاي دنيا از نظر حفاظتي نواقص خود را اصلاح نموده و همه آماده يك جنگ شيميايي بودند. آلمانهاي نيز موفقيت جديدي در اين زمينه بدست آوردند و آن عبارت از دستيابي به گازهاي اعصاب بود. در سال 1937 زمانيكه دكتر schrader سرگرم تحقيق در لا براتوارهاي مربوط به حشره كش بود، موفق به سنتز Tabun شد و بدنبال روشن شدن ارزش نظامي آن، فورا توسط ارتش آلمان بعنوان يك ماده محرمانه طبقه بندي شد. در سال 1939 در حين تحقيق بر روي تركيبات ارگانو فسفره فلوئوره و ظاهرا به منظور توليد حشره كشهاي قويتر سرانجام موفق به سنتز گاز عصبي sarin شد كه سميت آن 4 برابر بيشتر از تابون بود در سال 1940 كارخانه توليد گاز عصبي تابون در مقياس وسيع در شهرديخرنفورت آلمان بصورت مخفيانه احداث شد. در سال 1945 kuhn تركيب كشنده سومان را سنتز نمود كه از دو گاز عصبي قلبي خطرناكتر است. شرادر و گروهش تا خاتمه جنگ جهاني دوم حداقل 000،2 تركيب ارگانو فسفره جديد را سنتز نمودند. پس از پيروزي متفقين در جنگ جهاني دوم و اشغال آلمان، مشخص شد كه آلمان داراي سلاح جديد شيميايي مي باشد(فصل هجدهم يادداشت دوم). در يكي از گزارشات متفقين مورخ 14 آوريل 1945 كار شناسان پس از بررسي گلوله هاي شيميايي آلمانها چنين نوشتند:
.... گلوله هاي توپي كه داراي حلقه سفيد رنگ هستند محتوي اسيد سيانيدريك مي باشند، اما گلوله هاي توپي كه داراي حلقه هاي سبز و زرد مي باشند مشابه تركيب انگليسي pf3 هستند... اين تركيب تاول زا نيست ولي آثار سمي جذب مايع آن از راه پوست و چشم بسيار سريع ايجاد مي شود....[1].
در زمان گزارش فوق هنوز هيچ كشوري شناختي از سلاح جديد اعصاب نداشت. مدتي بعد مشخص شد كه محتويات آن گلوله هاي توپ، گاز عصبي Tabun بوده است، يعني نخستبن گاز اعصابي كه عراق عليه ايران در جبهه جنوبي بكاربرد.
علي رغم اينكه گازهاي اعصاب تا خاتمه جنگ تنها در اختيار ارتش آلمان بود ولي ترس از اين كه ساير كشورها نيز ممكن است اين گازهاي اعصاب استفاده كند. در طول جنگ جهاني دوم عليرغم توليد زياد انواع گازهاي جنگي توسط غالب قدرتهاي بزرگ، موارد استفاده از اين سلاح مشاهده نشد. اگر چه قبل و حين جنگ جهاني دوم در موارد متعددي در سطح وسيع گازهاي شيميايي در ميدان هاي مانوتست شدند.
از امكاناتي كه در جنگ جهاني دوم جهت پخش عوامل شيمياي در نظر گرفته شده بود استفاده از هواپيما بود لذا در ميان تسليحات شيميايي، بمبها(خصوصا بمب خردل) جايگاه ويژه اي داشتند و بميزان فراواني توليد شدند. حجم سلاحهاي شيميايي توليد شده و نقل و انتقال گسترده آنها بقدري بود كه گاه بطور تصادفي منجر به بروز حوادثي مي گرديد كه از جمله حادثه (بندر گاه باري) مي باشد. در اين حادثه كه تنها حادثه شيميايي مهم جنگ جهاني دوم محسوب مي شد آمريكاييها با گاز خردل سات آمريكا كشته و مصدوم شدند (فصل هجدهم يادداشت سوم).

پس از جنگ جهاني دوم

عليرغم تاكيدهاي مجدد و امضاء پروتكل هاي مختلف بمنظور عدم توليد گازهاي جنگي، پس از جنگ همچنان تحقيق پيرامون انواع مختلف گازهاي جنگي و روشهاي ديگر توليد آنها ادامه يافت. در سال 1953 (شرادر) در ادامه تحقيقات روي گازهاي عصبي موفق به كشف فرمول عمومي تركيبات ارگانو فسفره شد و توانست توصيف كند كه تركيب ارگانو فسفره براي آنكه خواص حشره كش و آنتي كولينسترازي داشته باشد چه ويژگيهاي را لازم دارد. و در اوايل دهه 1950 گروه شرادر ضمن كار روي استرهاي ديگري از تركيبات ارگانو فسفره، عوامل اعصاب سري را سنتز كردند.
در ميان اين سري جديد vx بعنوان سمي ترين گاز اعصاب مورد توجه قرار گرفت كه تركيبي است از جهت پايداري مشابه خردل و از نظر قدرت كشندگي حتي از سومان هم كشنده تر است لذا شايد از جهاتي بتوان آنرا بهترين گاز جنگي معرفي نمود. در سال 1956 توسط يك شيميدان سوئدي به نام T hameline گروه جديد تري از گازهاي عصبي سنتز شد كه يكي از آنها فسفر يل تيوكو لين است اين گروه تركيبات بطور بسيار اختصاصي عمل مي كند و خوشبختانه مواد ناپايداري بوده و نمي توان به راحتي در ميدان جنگ آنها را بكار گرفت. همزمان با تحقيق، توليدات انبوه گازهاي جنگي در كارخانجات شيميايي ويژه ادامه يافت. آمريكا در سال 1954 توليد سارين را آغاز كرد بطوري كه فقط تا سال 1957 ميزان توليد اين گاز عصبي به رقم 000،15 تن رسيده بود. توليد VX نيز از سال 1960 در آمريكا شروع شد. در دهه 1950 همچنين گروه جديدي از عوامل شيميايي تحت عنوان ناتوان كننده هاي رواني غير كشنده توجه سم شناسان نظامي را بخود جلب نموده و در نتيجه مشتقات مختلف I ISD و نيز گاز BZ وارد صحنه گازهاي جنگي شدند.
يك ديگر از پيشرفتها در زمينه گازهاي جنگي متد غليظ و پايدار كردن عوامل فرار خصوصا عوامل عصبي بود كه به كمك مخلوط نمودن آنها با پوليمرها اين كار را انجام مي دادند. علاوه بر توليد و ذخيره سازي گازهاي جنگي، قدرتهاي بزرگ سعي نمودند تشكيلات منسجمي را در ارتش به اين امر اختصاص دهند ودر اين رابطه مانورهاي مختلف شيميايي انجام مي دادند كه در آنها از گازهاي حقيقتي استفاده مي شد. در سال 1986 در يك منطقه تحت آزمايش ارتش آمريكا در ايالت يوتا بدنبال يك كوشش ناموفق در پخش گاز عصبي V X (كه منجر به مسموميت 000،6 راس گوسفند شد) نگرانيهايي در مردم آمريكا بوجود آمد كه منجر به توقف توليد شده صورت گرفت احداث كارخانجات خاصي در كشورهاي مختلف دنيا به اين منظور بود، زيرا پس از مدت زماني اين سموم (بسته به نوع آنها) تجزيه مي شد و يا به علت بروز آسيبهايي كه در جدار مخازن آنها تدريجا بوجود مي آمد خطرناك مي شدند.

سيستم هاي دو گانه توليد گازهاي اعصاب

همانطور كه مي دانيم از ديدگاه نظامي يكي از قدرتهاي مهم در جنگ ميزان مهماتي است كه يك كشور انبار نموده است. در مورد مهمات شيميايي در گذشته اين ذخيره سازي نمي توانست از حدي بيشتر شود زيرا ممكن بود خطرات زيادي ر ابراي كشورهايي توليد كننده داشته باشد، لذا اين امر يك عامل محدود كننده بشمار مي رفت. بمنظور حل مشكل، دانشمندان روي اي نتز كار كردند كه بتوانند براي ايجاد يك عامل سمي (ج) آنرا بنجوي سنتز كنند كه قبل از انجام وامكمنش نهايي ژ، دو ماده غير سمي (الف و ب) داشته باشيم.
يعني ماده (ج) را به صورت (الف + ب) نگاهداري نمائيم و تنها در هنگام نياز دو ماد ه (الف) و(ب) تركيب شده سرانجام ماده سمي (ج ) توليد شود. البته اين كار براي تمامي سموم امكان پذير نيست ولي در مورد سموم عصبي (سارين و و – ايكس اين كاربا كمال موفقيت انجام گرفت بطوري كه سيستمهاي دوگانه (Binary) سارين در سال 1977 در آمريكا كه پيشرو اين تكنو لوژي مي باشد آماده توليد و بهره برادي شد. اين روش منجر به آن شد كه مهمات شيميايي همانند مهمات عادي بتواند در مقياس وسيعي ذخيره گردد.
از ديگر محاسن روش فوق آن است كه اين مهمات مي تواند بدون حفاظتهاي ويژه حمل شده و نيز با استفاده از توپخانه معمولي شليك شود، زيرا كيلو مترها پس از دور شدن از محل پرتاپ، تركيب دو ماده الف و ب صورت مي گيرد و هرگز خطري براي بكار گيرندگان آن ايجاد نخواهد شد. در ژوئن سال 1985 كنگره آمريكا مبلغ 164 ميليون دلار را (براي سال مالي 1986) جهت توليد سلاحهاي شيميايي (دو گانه) اختصاص داد و سرانجام در سال 1986 مرحله جديدي از توليد وسيع سلاحهاي دو گانه شامل بمبهاي VX و گلو له هاي توپ 155 ميليمتري سارين آغاز شد.
يكي ديگر از پيشرفتهاي مربوط به جنگهاي شيميايي، بدنبال پيشرفت علم بيو تكنو لوژي پيدا شد و آ ن استفاده از توكسينهاي باكتريها گياهان و سپس دستيابي بروشهاي سنتز غير بيولژيك و به مقياس وسيع آنها بود. در اين رابطه مثال برخي از ميكوتوكسينها و نيز انتروتوكسين استافيلو كوك و بوتولينال توكسين سرانجام جزء سموم استاندارد شده نظامي قرار گرفتند كه به مقياس وسيعي توليد شدند.

استفاده از سلاح شيميايي پس از جنگ جهاني دوم

در سال 1965 مصر در يمن از گاز خردل استفاده كرد كه البته تا سالها پس از آن بطور بين المللي شناخته نشد. (جنگ يمن 67- 1963 ). در جنگ ويتنام (68- 1961 ). آمريكا ييها بطور بسيار گسترده اي از عوامل ضد گياه بمقدار بيش از 000/50 تن استفاده نمودند كه در واقع اولين كاربرد آن در جنگهاي دنيا بشمار مي رفت.
اين عوامل كه بر مبناي رنگشان تحت عنوان (عامل نارنجي)، عامل سفيدو و عامل آبي نامگذاري شده بودند مخلوطهاي مختلفي از عوامل ضد گياه بودند كه بمنظور ريزش برگ درختان، تخريب جنگلها و خشكانيدن مزارع برنج مورد استفاده قرار مي گرفتند. هدف آمريكاييها از اين كار از بين بردن پوشش استتار ويتناميها و نابود نمودن منابع غذايي آنها بود. اين عوامل كه بصورت اسپري از هواپيما پخش مي شد، علاوه بر تاثير بر گياهان، آثار ديررسي هم بر انسانها گذاشت كه هنوز ملت ويتنام از آن رنج مي برد. آمريكا همچنين در سال 1966 چندين مورد بمب هاي حاوي گاز BZ را بصورت آزمايشي در ويتنام بكار گرفت.
علاوه بر اينها در جنگ ويتنام مقادير زيادي از گازهاي اشك آور و خفه كننده استفاده شد شد تا مبارزان ويتنامي مجبور به خروج از تونلهاي زير زميني شده ويا در آنجا از بين بروند. در اواخر دهه 1970 گزارشات حاكي از آن بود كه در برخي نبردهاي كوچك در لائوس، كامبوج، ويتنام و افغانستان بطور محدود از عوامل شيميايي استفاده شده است.
منابع و مآخذ :
1ـ حسين علايي- خواجه كاوسي، بابك؛ صنايع، تسليحات و خلع سلاح شيميايي، تهران، موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ دوم، 1374، صص 44، 46 ، 47
2 - جنگ افزار هاي شيميايي كاربرد و پيامدها، آرش اكبري نوشاد، سازمان عقيدتي سياسي ارتش، 1382.
3- شريفي مقدم، محمود- سير تحول جنگ افزارهاي شيميايي، مجله شيمي، مركز نشر دانشگاهي، 1370، سال چهارم، شماره يكم، صص 4ـ3 و 7.
4ـ پيرسون، گراهام- وداع با اسلحه، مجله شيمي، مركز نشر دانشگاهي، 1375، سال نهم، شماره سوم، صص 12ـ9.
person. Graham, (Farwell to Arms), Chemistry in Britain, October 1995.
5ـ دكتر كبريايي زاده، عباس؛ دكتر سلطاني نژاد، كامبيز؛ عوامل شيميايي جنگي، نشريه رازي، بهمن 1377، سال دهم، شماره 1، ص 25.
6ـ پورحسن، نقی، عراق سلاح هاي شيميايي و جنگ تحميلي، نشريه سلام، به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس، 2/7/1377.
7- SIPRI CB Studies, Vol. 1p XII.
8 - "از حشره كش تا بمب شيميايي» آدينه، شماره 22، ارديبهشت 1367، ص 13.
9- بعيدي نژاد، حميد «سيستم هاي نظارت بر اجراي تعهدات در كنوانسيون سلاح هاي شيميايي» تهران: وزارت امور خارجه، بي تا، ص 12.
10 - مشهدي، حسن «خلع سلاح و امنيت جهاني» روزنامه اطلاعات، 30 ديماه 1370، ص 12.
11- ر.ك: نورمن سيگار: «سلاح شيميايي و جنگ خليج فارس: سگي كه پارس نكرد» مجله سياست دفاعي، سال اول، زمستان 1371، شماره يك، ص 164- 151.
12- روزنامه همشهري، 14 مهرماه 1375، سال چهارم، ص 23.
13- علايي، حسين ، جنگ شيميايي تهديد فزاينده (تهران: موسسه اطلاعات، 1367) ص 12.
14-Glodblat,Jozef. "The Problem of Chemical and Biological Warefare", Sipri, CBW Studies, Vol. IV,p.

پي نوشت ها:

1ـ شريفي مقدم، محمود؛ سير تحول جنگ افزارهاي شيميايي، مجله شيمي، مركز نشر دانشگاهي، 1370، سال چهارم، شماره يكم، صص 4ـ3 و 7.
2- دكتر كبريايي زاده، عباس؛ دكتر سلطاني نژاد، كامبيز؛ عوامل شيميايي جنگي، نشريه رازي، بهمن 1377، سال دهم، شماره 1، ص 25.
3ـ سلاح هاي شيميايي، حقوق بشر و مسئوليت بين المللي آلمان، تهران، روزنامه كيهان، 16/2/1376، صفحه 6.
4ـ بهمن آقايي، حقوق بين الملل و سلاح‌هاي شيميايي، مجله سياست خارجي، ‌شماره 3، تهران، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت خارجه، سال دوم، تيرـ شهريور، 1376، صفحه 406.
5ـ كنوانسيون سلاح‌هاي شيميايي،‌ تهران، روزنامه اسلام، صفحه 8.
6 ـ ساتوام، سوماني، عوامل جنگ شيميايي، صفحه 498.
7ـ سلاح‌هاي بيولوژيك رژيم صهيونيستي، تهديدي جدي براي خاورميانه، تهران، روزنامه اطلاعات، 1/4/1376، صفحه 12.

منبع: http://www.chemical-victims.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.