مفهوم شهيد در مسيحيت
واژه يوناني martus بيانگر شاهدي است كه بر حقايقي كه تجربه كرده و حاصل مشاهدات اوست گواهي مي دهد . تعريف شهيد در ادبيات مسيحيت بدين گونه است كه حواريون شاهداني بر رفتار و گفتار مسيح همچنين آموزه هاي او در اورشليم و گسترش آن به دنيا بوده اند . سنت پيتر خطاب به حواريون مي گويد : ما با يستي تا قيامت مبلغ دين مسيح و شاهدي بر رسالت او باشيم او در اشاره به دوازده حواري مسيح ، آنان را گواه و شاهداني بر رسالت عيسي مسيح مي داند.
واژه شهيد در مسيحيت به معناي شاهدي كه در دادگاه شهادت مي دهد نيست بلكه اين شاهدان از مقام معنوي والايي برخوردارند و در اين راه متحمل مجازاتهاي سخت و حتي مرگ شده اند بطوريكه سَنت استفان شاهدي بود كه در آغاز تاريخ مسيحيت شهادت خود را با خونش امضاء كرد .
گرچه در ادبيات مسيحيت شهيد يا شاهد مسيح هرگز باني مقدس كليسا را شاهد نبوده اما او قاطعانه بر حقايق دين مسيح اذعان دارد بطوريكه تا پاي جان از آن دفاع مي كند . مفهوم شهيد در دين مسيحيت در مقايسه با كفر معنا يافته و بيانگر افرادي است كه براي ذكر كلام خدا و تصديق حقايق آن كشته شده و روحشان به آسمان رفته است .
در دوران اوليه كليسا شهدا صرفاَ به افرادي كه بخاطر اعتقاداتشان كشته مي شدند اطلاق مي شد و اين كشته شدن معمولاَ همراه با آزار و شكنجه بود . اما در قرن دوم ميلادي اين واژه صرفاَ بيانگر پيرواني بود كه بخاطر اعتقاد به مسيح به زندان افتاده و شكنجه مي شدند اما كشته نمي شدند در قرن سوم شهيد به روحانيون مقام بالا از جمله اسقف گفته مي شد در قرن چهارم اين واژه به هر فردي كه در راه مسيحيت متحمل رنج و عذاب مي گرديد اطلاق مي شد و در نيمه دوم اين قرن شهدا صرفاَ در برگيرنده افرادي بودند كه در چهارچوب كليسا به فعاليت ديني مي پرداختند و خارج از كليسا حتي اگر كشته مي شدند شهيد محسوب نمي شدند . البته اين افراد در صورتيكه در معرض مرگ قرار مي گرفتند پذيرش آن را امري شجاعانه و رد كردن آن را ترس و بزدلي مي دانستند لذا از آن استقبال مي كردند .
در مذهب ارتدكس ، شهادت طلبي مجاز نبود و افرادي كه در برابر سنتها و قوانين شديد جامعه هنجار شكني مي كردند و به نوعي بت شكن محسوب مي شدند به عنوان خرابكار تلقي مي شدند و تنها راه رهايي از مجازات ، توبه كردن از اعمالشان بود .
تا قبل از پايان قرن اول ميلادي ، عليرغم استقبال خوب كليساي مسيحي از و يژگيهاي ديني ملت يهود ، يهوديان نسبت به دين مسيح و باني آن تنفر داشتند لذا دولت روم قوانيني جهت تبيين مسيحيت و تمايز دقيق آن از دين يهود تدوين كرد .
در قرن دوم شرايط براي مسيحيان به قدري سخت شد كه آنان براي حفظ جان خود نه تنها مجبور بودند مسيحيت خود را انكار كنند ، بلكه آن را تقبيح نيز مي كردند تا از مجازات در امان بمانند .در اين شرايط بعضي از مسيحيان براي اجتناب از آزار يهوديان تظاهر به پذيرش دين آنان مي كردند.
از اوايل قرن سوم به بعد با نفوذ دولت روم و ترويج روحيه محافظه كاري رومي دوران جديدي از رابطه مسيحيت با حكومت روم آغاز و امپراطور تا حد زيادي مانع از اذيت و آزار مسيحيان شد در نتيجه اعتبار از دست رفته مسيحيان مجداَ بازگشت ، بطوري كه در سال 250 ميلادي امپراطور فرماني مبني بر تعيين يك روز خاص براي مسيحيان جهت وقف و قرباني به خدايان صادر نمود . در اين زمان بنابه قانون هيچ مسيحي نمي بايد بخاطر اعتقادات مورد اذيت و آزار قرار مي گرفت و تمامي عملكرد افراد بر اساس قانون سنجيده و ارزيابي مي شد .
در دوران حكومت والرين ( 260-257 ) مسيحيان ، دوران سختي را تجربه كردند بطوريكه از انجام عبادات ديني محروم ماندند . و حتي امكان حضور در قبرستان ها و دعا براي اموات را نداشتند و بسياري كشيشان ، اسقف ها و كاردينالها تبعيد ، شكنجه و كشته شدند . درجه و اعتبار اشراف تا حد بردگان كاسته شد و اموال آنان ضبط گرديد. از شهداي اين دوره مي توان به پاپ ششم و سَنت سيپرين كارتاژ اشاره كرد .
با سرنگوني دولت والرين توسط پارسيان ، جانشين او جالينوس تمامي قوانين قبلي را ملغي اعلام نمود و به مسيحيان آزادي تام داد . از اين زمان تا پايان قرن سوم ، كليسا از اختيارات قانوني برخوردار گرديد .
با آغاز قرن چهارم،حكومت ديوكلت ها اقدامات شديدي توسط دولت ،روم جهت نابودي مسيحيت انجام داد كه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود .
1- تمامي اجتماعات مسيحيان ممنوع گرديد.
2- كليسا ها و كتب مقدس نابود شد .
3- مسيحيان را مجبور به مرتد شدن كردند. كه در غير اينصورت شكنجه و يا كشته مي شدند .
4- اشراف مسيحي را وادار به بردگي كردند واز آزادي محروم نمودند .
5- تمامي كشيشان از بالا ترين تا پايين ترين درجه به زندان انداخته شدند.و با توجه به اين شرايط مسيحيان شهداي بيشماري دادند. كه خوشبختانه اين دوران با پيروزي كنستانتين به پايان رسيد .
تعداد شهدا طي اين سه قرن دقيقاَ مشخص نيست اما مسيحيان از ارواح مومناني كه بخاطر ذكر كلام خود بويژه در حكومت دوميتين شهيد شدند صحبت مي كنند . در دوره آنتونيوس پيوس و از اواخر قرن دوم ميلادي بسياري از مسيحيان بخاطر ايمان به مسيح به صليب و زنجير كشيده شده ، در آتش افكنده شدند و زير دست و پاي حيوانات وحشي انداخته شدند.آنان انواع شكنجه ها را متحمل گرديدند و حتي تمامي دارايي آنان غصب گرديد . تعدادي از مسيحيان آواره كوه و بيابان شده و براثر گرسنگي ، تشنگي ، سرما ، بيماري و حمله حيوانات وحشي از بين رفتند . بسياري از مردان ، زنان و كودكان از هر سن و نژاد با آتش سوزانده شده و يا با شمشير كشته شدند و بسياري ديگردر رودخانه ها غرق شدند .
در حكومت نيكومديا ، مسيحيان بي شماري از جمله اسقف اعظم ، آنتيموس بوسيله شمشير ، آتش ويا غرق شدن به شهادت رسيدند و گاهي اوقات آزار و شكنجه مسيحيان بقدري شديد بود كه آرزوي مرگ مي كردند و اين شهيدان ،سرمايه حيات و آزادي خود را در راه آرمانهاي مسيح از دست دادند . در موارد بسياري اين افراد قبل از محاكمه مدتهاي طولاني در سياه چالهاي تاريك با حداقل غذا ، آب و نور زنداني شده و به غل و زنجير كشيده مي شدند ، بطوريكه از شدت گرما وفشار اغلب تلف مي شدند . آنهايي كه از قدرت بدني بيشتري برخوردار بودند بربدنشان سنگ و آهن سنگين گذاشته مي شد و تمامي شب يا روز با يك دست آويزان مي شدند و روحانيون ديني ، زنان و كودكان برهنه و گرسنه در معادن تاريك و نمناك به بيگاري گرفته مي شدند .
منبع: http://www.navideshahed.com
/خ
واژه شهيد در مسيحيت به معناي شاهدي كه در دادگاه شهادت مي دهد نيست بلكه اين شاهدان از مقام معنوي والايي برخوردارند و در اين راه متحمل مجازاتهاي سخت و حتي مرگ شده اند بطوريكه سَنت استفان شاهدي بود كه در آغاز تاريخ مسيحيت شهادت خود را با خونش امضاء كرد .
گرچه در ادبيات مسيحيت شهيد يا شاهد مسيح هرگز باني مقدس كليسا را شاهد نبوده اما او قاطعانه بر حقايق دين مسيح اذعان دارد بطوريكه تا پاي جان از آن دفاع مي كند . مفهوم شهيد در دين مسيحيت در مقايسه با كفر معنا يافته و بيانگر افرادي است كه براي ذكر كلام خدا و تصديق حقايق آن كشته شده و روحشان به آسمان رفته است .
در دوران اوليه كليسا شهدا صرفاَ به افرادي كه بخاطر اعتقاداتشان كشته مي شدند اطلاق مي شد و اين كشته شدن معمولاَ همراه با آزار و شكنجه بود . اما در قرن دوم ميلادي اين واژه صرفاَ بيانگر پيرواني بود كه بخاطر اعتقاد به مسيح به زندان افتاده و شكنجه مي شدند اما كشته نمي شدند در قرن سوم شهيد به روحانيون مقام بالا از جمله اسقف گفته مي شد در قرن چهارم اين واژه به هر فردي كه در راه مسيحيت متحمل رنج و عذاب مي گرديد اطلاق مي شد و در نيمه دوم اين قرن شهدا صرفاَ در برگيرنده افرادي بودند كه در چهارچوب كليسا به فعاليت ديني مي پرداختند و خارج از كليسا حتي اگر كشته مي شدند شهيد محسوب نمي شدند . البته اين افراد در صورتيكه در معرض مرگ قرار مي گرفتند پذيرش آن را امري شجاعانه و رد كردن آن را ترس و بزدلي مي دانستند لذا از آن استقبال مي كردند .
در مذهب ارتدكس ، شهادت طلبي مجاز نبود و افرادي كه در برابر سنتها و قوانين شديد جامعه هنجار شكني مي كردند و به نوعي بت شكن محسوب مي شدند به عنوان خرابكار تلقي مي شدند و تنها راه رهايي از مجازات ، توبه كردن از اعمالشان بود .
زمينه هاي آزار پيروان مسيح
تا قبل از پايان قرن اول ميلادي ، عليرغم استقبال خوب كليساي مسيحي از و يژگيهاي ديني ملت يهود ، يهوديان نسبت به دين مسيح و باني آن تنفر داشتند لذا دولت روم قوانيني جهت تبيين مسيحيت و تمايز دقيق آن از دين يهود تدوين كرد .
در قرن دوم شرايط براي مسيحيان به قدري سخت شد كه آنان براي حفظ جان خود نه تنها مجبور بودند مسيحيت خود را انكار كنند ، بلكه آن را تقبيح نيز مي كردند تا از مجازات در امان بمانند .در اين شرايط بعضي از مسيحيان براي اجتناب از آزار يهوديان تظاهر به پذيرش دين آنان مي كردند.
از اوايل قرن سوم به بعد با نفوذ دولت روم و ترويج روحيه محافظه كاري رومي دوران جديدي از رابطه مسيحيت با حكومت روم آغاز و امپراطور تا حد زيادي مانع از اذيت و آزار مسيحيان شد در نتيجه اعتبار از دست رفته مسيحيان مجداَ بازگشت ، بطوري كه در سال 250 ميلادي امپراطور فرماني مبني بر تعيين يك روز خاص براي مسيحيان جهت وقف و قرباني به خدايان صادر نمود . در اين زمان بنابه قانون هيچ مسيحي نمي بايد بخاطر اعتقادات مورد اذيت و آزار قرار مي گرفت و تمامي عملكرد افراد بر اساس قانون سنجيده و ارزيابي مي شد .
در دوران حكومت والرين ( 260-257 ) مسيحيان ، دوران سختي را تجربه كردند بطوريكه از انجام عبادات ديني محروم ماندند . و حتي امكان حضور در قبرستان ها و دعا براي اموات را نداشتند و بسياري كشيشان ، اسقف ها و كاردينالها تبعيد ، شكنجه و كشته شدند . درجه و اعتبار اشراف تا حد بردگان كاسته شد و اموال آنان ضبط گرديد. از شهداي اين دوره مي توان به پاپ ششم و سَنت سيپرين كارتاژ اشاره كرد .
با سرنگوني دولت والرين توسط پارسيان ، جانشين او جالينوس تمامي قوانين قبلي را ملغي اعلام نمود و به مسيحيان آزادي تام داد . از اين زمان تا پايان قرن سوم ، كليسا از اختيارات قانوني برخوردار گرديد .
با آغاز قرن چهارم،حكومت ديوكلت ها اقدامات شديدي توسط دولت ،روم جهت نابودي مسيحيت انجام داد كه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود .
1- تمامي اجتماعات مسيحيان ممنوع گرديد.
2- كليسا ها و كتب مقدس نابود شد .
3- مسيحيان را مجبور به مرتد شدن كردند. كه در غير اينصورت شكنجه و يا كشته مي شدند .
4- اشراف مسيحي را وادار به بردگي كردند واز آزادي محروم نمودند .
5- تمامي كشيشان از بالا ترين تا پايين ترين درجه به زندان انداخته شدند.و با توجه به اين شرايط مسيحيان شهداي بيشماري دادند. كه خوشبختانه اين دوران با پيروزي كنستانتين به پايان رسيد .
تعداد شهدا
تعداد شهدا طي اين سه قرن دقيقاَ مشخص نيست اما مسيحيان از ارواح مومناني كه بخاطر ذكر كلام خود بويژه در حكومت دوميتين شهيد شدند صحبت مي كنند . در دوره آنتونيوس پيوس و از اواخر قرن دوم ميلادي بسياري از مسيحيان بخاطر ايمان به مسيح به صليب و زنجير كشيده شده ، در آتش افكنده شدند و زير دست و پاي حيوانات وحشي انداخته شدند.آنان انواع شكنجه ها را متحمل گرديدند و حتي تمامي دارايي آنان غصب گرديد . تعدادي از مسيحيان آواره كوه و بيابان شده و براثر گرسنگي ، تشنگي ، سرما ، بيماري و حمله حيوانات وحشي از بين رفتند . بسياري از مردان ، زنان و كودكان از هر سن و نژاد با آتش سوزانده شده و يا با شمشير كشته شدند و بسياري ديگردر رودخانه ها غرق شدند .
در حكومت نيكومديا ، مسيحيان بي شماري از جمله اسقف اعظم ، آنتيموس بوسيله شمشير ، آتش ويا غرق شدن به شهادت رسيدند و گاهي اوقات آزار و شكنجه مسيحيان بقدري شديد بود كه آرزوي مرگ مي كردند و اين شهيدان ،سرمايه حيات و آزادي خود را در راه آرمانهاي مسيح از دست دادند . در موارد بسياري اين افراد قبل از محاكمه مدتهاي طولاني در سياه چالهاي تاريك با حداقل غذا ، آب و نور زنداني شده و به غل و زنجير كشيده مي شدند ، بطوريكه از شدت گرما وفشار اغلب تلف مي شدند . آنهايي كه از قدرت بدني بيشتري برخوردار بودند بربدنشان سنگ و آهن سنگين گذاشته مي شد و تمامي شب يا روز با يك دست آويزان مي شدند و روحانيون ديني ، زنان و كودكان برهنه و گرسنه در معادن تاريك و نمناك به بيگاري گرفته مي شدند .
تكريم شهيدان در مسيحيت
منبع: http://www.navideshahed.com
/خ