نویسنده: حسین شیخ رضایی
بعضی از محقّقان، ابوریحان بیرونی را بزرگترین دانشمند جهان اسلام میدانند. ابوریحان به سال 362 هـ .ق. در «بیرون»، از توابع شهر خوارزم متولّد شد و به همین سبب به بیرونی شهرت یافت. از ابتدا علاقهی خاصّی به علوم طبیعی و ریاضی داشت و نزد یکی از شاگردان بوزجانی ریاضیّات را فرا گرفت. پس از گذراندن ایّام جوانی، به مسافرتهای متعدّد در سرزمینهای ایران دست زد. او در سالهای 388 تا 403 هـ .ق. در دربار شمسالمعانی قابوس بن وشمگیر در گرگان بود و نخستین کتاب مهمّ خود، آثارالباقیّه را در این دوره نوشت. سپس با پیروزی غزنویان، سلطان محمود غزنوی ابوریحان را با خود به غزنین برد و در آن جا او را به مقام منجّم رسمی دربار رساند. از آن پس، ابوریحان در سفرهای مختلف همراه محمود بود. از جمله، در سفر بسیار مشهور سلطان در فتح هند، با او به هند رفت و با آداب و رسوم و افکار هندیان آشنا شد. بیرونی پس از بازگشت از این سفر، کتاب بینظیر تحقیق ماللهند را نوشت. این کتاب بهترین گزارش موجود دربارهی هندوستان آن روز است و مذاهب و علوم هندی را به طرز استادانهای تشریح کرده است.
پس از سلطان محمود، پسر او مسعود بر تخت نشست. ابوریحان کتاب قانون مسعودی را برای او نوشت که مهمترین کار مسلمانان در نجوم است. بیرونی تا آخر عمر در دربار غزنویان ماند و در سال 422 هـ .ق. درگذشت. در زمینه شناخت سنگها و معادن هم بیرونی اثری به نام کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر دارد که بهترین متن کانیشناسی مسلمانان است و اطّلاعات فراوانی دربارهی بسیاری از کانیها و وزن مخصوص بعضی از آنها دارد. بیرونی به راستی دانشمندی همه جانبه بود. مقام او در نجوم، بیشک بیهمتاست. علاوه بر آن، در ریاضیّات نیز مهارت فراوانی داشت. کتاب التّفهیم او قرنها متن رسمی آموزش ریاضیّات بود. کارهای بیرونی در جغرافیا نیز مثالزدنی است. او چندین کتاب جغرافیایی دارد که از همه مهمتر تحدید نهایات الاماکن است. او برای اندازهگیری طول و عرض جغرافیایی، روش تازهای پیدا کرد. و به اندازهگیریهایی برای تعیین ارتفاع شهرها پرداخت.
در زمینه شناخت سنگها و معادن هم بیرونی اثری به نام کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر دارد که بهترین متن کانیشناسی مسلمانان است و اطّلاعات فراوانی دربارهی بسیاری از کانیها و وزن مخصوص بعضی از آنها دارد. روش بیرونی در به دست آوردن وزن مخصوص سنگها، استفاده از قانون ارشمیدس بود. در رشتهی زمینشناسی هم بیرونی از بزرگترین دانشمندان مسلمان است. او درضمن سفرهای فراوان خود به آسیای غربی، به تحقیق در شکل زمین و ساختمان کوهها پرداخت. مثلاً او ویژگی رسوبی دشت گنگ در هندوستان را کشف کرد و دربارهی آن نوشت:
ولی اگر خاک هندوستان را با چشم خود ملاحظه کرده و دربارهی ماهیت آن به تأمّل پرداخته باشید، اگر سنگهای گردی را در نظر بگیرید که هر اندازه زمین را عمیقتر بکنید، باز هم آنها را خواهید یافت. سنگهایی که در نزدیکی کوهها و آن جاها که رودها جریان سریعتر دارد، بزرگتر است و هر چه از کوهها دورتر شوید و به آن جاها برسید که رودها کندتر پیش میروند، کوچکتر میشود، و از آن جا که رودها حالت ایستاده پیدا میکنند و به مصبّ دریا نزدیک است، این سنگها خُرد میشود و به صورت دانههای شن در میآید؛ اگر همهی اینها را در نظر بگیرید، ناگزیر چنین معتقد خواهید شد که در روزگاری هندوستان دریا بوده و این دریا به تدریج با رسوبات این رودها پر شده است. بیرونی هم چنین روشهایی، برای اندازهگیری ارتفاع کوهها به کار برد و به راستی میتوان او را پدر و مؤسّس علم «زمین پیمایی» در عالم اسلام شناخت. بیرونی همچنین به دگرگونیهای زمینشناسی و به فرایند تغییر تدریجی زمین هم آگاهی داشت. در رشتهی فیزیک هم نظرات بیرونی مهم است. او برخلاف اغلب دانشمندان مسلمان، به نظرات ارسطو دربارهی طبیعت، با دیدهی شک نگریست و حتّی در مکاتباتش با ابنسینا، بر مفاهیم فیزیک ارسطو، مانند حرکت و زمان، ایرادهایی وارد کرد و جالب آن که برای اثبات درستی حرفهایش به آزمایش و مشاهده هم متوسّل شد. بیرونی همچنین به امکان حرکت زمین به دور خورشید یا مسیر بیضی شکل سیّارهها هم توجّه داشت؛ هر چند که هیچگاه موفّق به کنار گذاشتن نظام بطلمیوس نشد.
از دیگر تخصّصهای بیرونی، اندازهگیری قطر کرهی زمین است. او در چند اثر خود، راههای اندازهگیری قطر زمین را توضیح داده امّا گفته است که این امور احتیاج به آزمایش دارد و بدون امتحان نمیتوان آنها را تصدیق کرد. بیرونی یک بار در شهر گرگان فرصت یافت تا روش خود را آزمایش کند، امّا به دلیل نداشتن وسایل لازم، به نتیجهی مطلوب نرسید. تا آن که سرانجام در هندوستان به این کار دست زد و با به کار بردن ریاضیّات در علوم طبیعی، اندازهی قطر زمین را در حدود 40205 کیلومتر به دست آورد. اگر کرهی زمین را یک کرهی کامل هندسی فرض کنیم، عدد بیرونی با اندازهگیریهای جدید کاملاً مطابق خواهد بود.
بیرونی هم چنین روشهایی، برای اندازهگیری ارتفاع کوهها به کار برد و به راستی میتوان او را پدر و مؤسّس علم «زمین پیمایی» در عالم اسلام شناخت. در پایان این قسمت، پارههایی از کتاب تحقیق ماللهند بیرونی را که حاصل سفر او به هندوستان است، نقل میکنیم. بیرونی در جایی از این کتاب،ماجرای آشنایی خود را با دانشمندان هندی چنین شرح میدهد:
نخست از آن جهت که با روشهای ملّی و سنّتی ایشان آشنا نبودم، همچون شاگردی با منجّمان ایشان مربوط شدم. پس از آن که پیشرفتی برایم حاصل شد، شروع کردم به این که به ایشان نشان دهم که این علم بر چه پایههایی قرار دارد و بعضی از قواعد استنتاج منطقی و روشهای علمی ریاضیّات را برایشان معلوم دارم و آن گاه بود که از همه طرف گرد من جمع شدند و به پرسش کردن پرداختند. و بسیار مشتاق آموختن از من بودند. و از من میپرسیدند که در نزد کدام استاد هندی اینگونه چیزها را فرا گرفتهام... تقریباً چنان میاندیشیدند که من جادوگرم و هنگامی که دربارهی من با رهبران خود به زبان بومی سخن میگفتند، از من همچون دریا... یاد میکردند.
بیرونی در جایی از این کتاب، عقیدهی هندیان را در مورد دوزخ شرح میدهد و مینویسد:
در اخبار هندیان، عدد دوزخها و صفات و اسامی آنها بسیار ذکر شده است و برای هر گناه خاصّی یک دوزخ قائلاند و در کتاب بشنپران، هشتادوهشت هزار دوزخ ذکر شده و ما سخنانی را که در آن کتاب گفته شده است، در این جا نقل میکنیم:
کسی که مرغ خانگی یا گربه یا بز و گوسفند یا خوک را فربه سازد، به «ردهرانه» خواهد رفت. بُرنده اشجار به «اسپترین» میرود و شکارچی و کسی که دام و تله میسازد، به «بهنجال» میرود. کسی که عسل زنبور را بردارد به «بیترن» میرود. کسی که رسوم باستانی را ترک و شرایع را باطل کند- که چنین شخصی بدترین افراد است- به «سندنشک»خواهد رفت. آن کس که جواهری را که خداوند عزیز شمرده، اکرام نکند و تصوّر کند که این جواهر هم سنگی است مانند دیگر سنگها، به «کرمش»خواهد رفت.
منبع مقاله :
شیخ رضایی، حسین، (1390)، داستان فکری ایرانی-4: دوران طلایی ، تهران: نشر افق، چاپ سوم
بعضی از محقّقان، ابوریحان بیرونی را بزرگترین دانشمند جهان اسلام میدانند. ابوریحان به سال 362 هـ .ق. در «بیرون»، از توابع شهر خوارزم متولّد شد و به همین سبب به بیرونی شهرت یافت. از ابتدا علاقهی خاصّی به علوم طبیعی و ریاضی داشت و نزد یکی از شاگردان بوزجانی ریاضیّات را فرا گرفت. پس از گذراندن ایّام جوانی، به مسافرتهای متعدّد در سرزمینهای ایران دست زد. او در سالهای 388 تا 403 هـ .ق. در دربار شمسالمعانی قابوس بن وشمگیر در گرگان بود و نخستین کتاب مهمّ خود، آثارالباقیّه را در این دوره نوشت. سپس با پیروزی غزنویان، سلطان محمود غزنوی ابوریحان را با خود به غزنین برد و در آن جا او را به مقام منجّم رسمی دربار رساند. از آن پس، ابوریحان در سفرهای مختلف همراه محمود بود. از جمله، در سفر بسیار مشهور سلطان در فتح هند، با او به هند رفت و با آداب و رسوم و افکار هندیان آشنا شد. بیرونی پس از بازگشت از این سفر، کتاب بینظیر تحقیق ماللهند را نوشت. این کتاب بهترین گزارش موجود دربارهی هندوستان آن روز است و مذاهب و علوم هندی را به طرز استادانهای تشریح کرده است.
پس از سلطان محمود، پسر او مسعود بر تخت نشست. ابوریحان کتاب قانون مسعودی را برای او نوشت که مهمترین کار مسلمانان در نجوم است. بیرونی تا آخر عمر در دربار غزنویان ماند و در سال 422 هـ .ق. درگذشت. در زمینه شناخت سنگها و معادن هم بیرونی اثری به نام کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر دارد که بهترین متن کانیشناسی مسلمانان است و اطّلاعات فراوانی دربارهی بسیاری از کانیها و وزن مخصوص بعضی از آنها دارد. بیرونی به راستی دانشمندی همه جانبه بود. مقام او در نجوم، بیشک بیهمتاست. علاوه بر آن، در ریاضیّات نیز مهارت فراوانی داشت. کتاب التّفهیم او قرنها متن رسمی آموزش ریاضیّات بود. کارهای بیرونی در جغرافیا نیز مثالزدنی است. او چندین کتاب جغرافیایی دارد که از همه مهمتر تحدید نهایات الاماکن است. او برای اندازهگیری طول و عرض جغرافیایی، روش تازهای پیدا کرد. و به اندازهگیریهایی برای تعیین ارتفاع شهرها پرداخت.
در زمینه شناخت سنگها و معادن هم بیرونی اثری به نام کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر دارد که بهترین متن کانیشناسی مسلمانان است و اطّلاعات فراوانی دربارهی بسیاری از کانیها و وزن مخصوص بعضی از آنها دارد. روش بیرونی در به دست آوردن وزن مخصوص سنگها، استفاده از قانون ارشمیدس بود. در رشتهی زمینشناسی هم بیرونی از بزرگترین دانشمندان مسلمان است. او درضمن سفرهای فراوان خود به آسیای غربی، به تحقیق در شکل زمین و ساختمان کوهها پرداخت. مثلاً او ویژگی رسوبی دشت گنگ در هندوستان را کشف کرد و دربارهی آن نوشت:
ولی اگر خاک هندوستان را با چشم خود ملاحظه کرده و دربارهی ماهیت آن به تأمّل پرداخته باشید، اگر سنگهای گردی را در نظر بگیرید که هر اندازه زمین را عمیقتر بکنید، باز هم آنها را خواهید یافت. سنگهایی که در نزدیکی کوهها و آن جاها که رودها جریان سریعتر دارد، بزرگتر است و هر چه از کوهها دورتر شوید و به آن جاها برسید که رودها کندتر پیش میروند، کوچکتر میشود، و از آن جا که رودها حالت ایستاده پیدا میکنند و به مصبّ دریا نزدیک است، این سنگها خُرد میشود و به صورت دانههای شن در میآید؛ اگر همهی اینها را در نظر بگیرید، ناگزیر چنین معتقد خواهید شد که در روزگاری هندوستان دریا بوده و این دریا به تدریج با رسوبات این رودها پر شده است. بیرونی هم چنین روشهایی، برای اندازهگیری ارتفاع کوهها به کار برد و به راستی میتوان او را پدر و مؤسّس علم «زمین پیمایی» در عالم اسلام شناخت. بیرونی همچنین به دگرگونیهای زمینشناسی و به فرایند تغییر تدریجی زمین هم آگاهی داشت. در رشتهی فیزیک هم نظرات بیرونی مهم است. او برخلاف اغلب دانشمندان مسلمان، به نظرات ارسطو دربارهی طبیعت، با دیدهی شک نگریست و حتّی در مکاتباتش با ابنسینا، بر مفاهیم فیزیک ارسطو، مانند حرکت و زمان، ایرادهایی وارد کرد و جالب آن که برای اثبات درستی حرفهایش به آزمایش و مشاهده هم متوسّل شد. بیرونی همچنین به امکان حرکت زمین به دور خورشید یا مسیر بیضی شکل سیّارهها هم توجّه داشت؛ هر چند که هیچگاه موفّق به کنار گذاشتن نظام بطلمیوس نشد.
از دیگر تخصّصهای بیرونی، اندازهگیری قطر کرهی زمین است. او در چند اثر خود، راههای اندازهگیری قطر زمین را توضیح داده امّا گفته است که این امور احتیاج به آزمایش دارد و بدون امتحان نمیتوان آنها را تصدیق کرد. بیرونی یک بار در شهر گرگان فرصت یافت تا روش خود را آزمایش کند، امّا به دلیل نداشتن وسایل لازم، به نتیجهی مطلوب نرسید. تا آن که سرانجام در هندوستان به این کار دست زد و با به کار بردن ریاضیّات در علوم طبیعی، اندازهی قطر زمین را در حدود 40205 کیلومتر به دست آورد. اگر کرهی زمین را یک کرهی کامل هندسی فرض کنیم، عدد بیرونی با اندازهگیریهای جدید کاملاً مطابق خواهد بود.
بیشتر بخوانید: زندگی نامه ابوریحان بیرونی
بیرونی هم چنین روشهایی، برای اندازهگیری ارتفاع کوهها به کار برد و به راستی میتوان او را پدر و مؤسّس علم «زمین پیمایی» در عالم اسلام شناخت. در پایان این قسمت، پارههایی از کتاب تحقیق ماللهند بیرونی را که حاصل سفر او به هندوستان است، نقل میکنیم. بیرونی در جایی از این کتاب،ماجرای آشنایی خود را با دانشمندان هندی چنین شرح میدهد:
نخست از آن جهت که با روشهای ملّی و سنّتی ایشان آشنا نبودم، همچون شاگردی با منجّمان ایشان مربوط شدم. پس از آن که پیشرفتی برایم حاصل شد، شروع کردم به این که به ایشان نشان دهم که این علم بر چه پایههایی قرار دارد و بعضی از قواعد استنتاج منطقی و روشهای علمی ریاضیّات را برایشان معلوم دارم و آن گاه بود که از همه طرف گرد من جمع شدند و به پرسش کردن پرداختند. و بسیار مشتاق آموختن از من بودند. و از من میپرسیدند که در نزد کدام استاد هندی اینگونه چیزها را فرا گرفتهام... تقریباً چنان میاندیشیدند که من جادوگرم و هنگامی که دربارهی من با رهبران خود به زبان بومی سخن میگفتند، از من همچون دریا... یاد میکردند.
بیرونی در جایی از این کتاب، عقیدهی هندیان را در مورد دوزخ شرح میدهد و مینویسد:
در اخبار هندیان، عدد دوزخها و صفات و اسامی آنها بسیار ذکر شده است و برای هر گناه خاصّی یک دوزخ قائلاند و در کتاب بشنپران، هشتادوهشت هزار دوزخ ذکر شده و ما سخنانی را که در آن کتاب گفته شده است، در این جا نقل میکنیم:
کسی که مرغ خانگی یا گربه یا بز و گوسفند یا خوک را فربه سازد، به «ردهرانه» خواهد رفت. بُرنده اشجار به «اسپترین» میرود و شکارچی و کسی که دام و تله میسازد، به «بهنجال» میرود. کسی که عسل زنبور را بردارد به «بیترن» میرود. کسی که رسوم باستانی را ترک و شرایع را باطل کند- که چنین شخصی بدترین افراد است- به «سندنشک»خواهد رفت. آن کس که جواهری را که خداوند عزیز شمرده، اکرام نکند و تصوّر کند که این جواهر هم سنگی است مانند دیگر سنگها، به «کرمش»خواهد رفت.
منبع مقاله :
شیخ رضایی، حسین، (1390)، داستان فکری ایرانی-4: دوران طلایی ، تهران: نشر افق، چاپ سوم