نویسنده: زابینه اشمیتکه
مترجم: اسدالله آژیر
مترجم: اسدالله آژیر
قواعدی موجز و موثق که چکیدهای از اصول اعتقادی را به دست میدهند. افراد یا گروههایی از عالمان دست به تدوین اعتقادنامهها زدهاند، با این حال، هیچ مجموعهی معیارین یا مورد قبول همگان از اصول عقاید اسلامی وجود ندارد. در عوض مجموعههای متنوعی از اعتقادنامههای اسلامی هست که تفاوت چشمگیری در حجم، محتوا و نحوهی تنظیم دارند. این دادههای قرآنی که تشکیل دهندهی باورهایی ضروریاند که درونمایهی ایمان مسلمانان را تعیین میکند، بعدها با دادههایی از سنت نیز تکمیل شد. از این گذشته، در نتیجهی مناقشاتی که در صدر اسلام شکل گرفت و به شکافهایی در درون جامعهی اسلامی و سنتهای سیاسی- دینی گوناگون منجر گردید، موضوعات دیگری نیز در تدوین اصول عقاید شایستهی توجه گردید. اگرچه قرآن هیچ نوع عقاید رسمی یا تلخیصی از ایمان را اعلان نمیدارد در بردارندهی مؤلفههای است که مبنای اکثر اعتقادنامهها را شکل میدهد. نخستین مؤلفه از این میان دربارهی سرشت خداوند، به ویژه وحدت و یگانگی اوست (مثلاً بقره: 255؛ نمل: 26؛ قصص:70، 112)، گرچه گاهی شامل صفات دیگر نیز میشود. به این صفات غالباً توجه ویژهای شده است: قدرت (مثلاً بقره: 20، 106، 109 و غیره)، علم (مثلاً نساء: 11،17، 24 و غیره)، اراده (مثلاً آل عمران: 40؛ ابراهیم: 27؛ حج: 18 و غیره)، حیات شامل سمع (مثلاً بقره: 181، 224؛ آل عمران: 34) و بصر (مثلاً بقره: 96، 110؛ آل عمران: 15؛ نساء: 58، 134)، کلام (بقره: 253؛ سبأ: 164) و رؤیت پذیری (قیامه: 22-23). رسالت نبوی محمد (صل الله علیه و آله و سلم) و رسولان پیشین (مثلاً نساء: 136؛ اعراف: 158؛ انفال: 1؛ فتح: 29) و مسائل معادشناختی، یعنی روز رستاخیز (یوم القیامه، مثلاً انعام: 36؛ ق: 41-42؛ مجادله: 6، 18) که پس از نابودی همهی آفریدگان (مثلاً قصص: 88) و پیش از روز داوری (یوم الدین، مثلاً صافات:20؛ معارج: 26) میآید، از دیگر موضوعات محل توجهاند. قرآن در برخی جاها، یک الگوی نخستین اعتقادی را، همانند آنچه در آیهی 136 نساء یافت میشود، ارائه میکند: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خدا و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاد و کتابهایی که قبلاً نازل کرده بگروید؛ و هر کس به خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهی دور و درازی شده است». (نک. بقره: 136، 285؛ آل عمران: 84؛ حدید: 7).
این دادههای قرآنی که تشکیل دهندهی باورهایی ضروریاند که درونمایهی ایمان مسلمانان را تعیین میکند، بعدها با دادههایی از سنت نیز تکمیل شد. از این گذشته، در نتیجهی مناقشاتی که در صدر اسلام شکل گرفت و به شکافهایی در درون جامعهی اسلامی و سنتهای سیاسی- دینی گوناگون منجر گردید، موضوعات دیگری نیز در تدوین اصول عقاید شایستهی توجه گردید. این موضوعات اعتبار امامت، ماهیت ایمان، شرایط رستگاری، مسئله تقدیر و ارادهی پیشین الهی نسبت به حوادث، مسئولیت انسان نسبت به افعالش و مسئلهی خلق یا قدم قرآن را در برمیگرفت. گروههای مختلف مسلمان به این موضوعات و به شرح و بسط دادههای قرآن به نحوههای مختلف میپرداختند. از اینرو، اصول عقاید نه تنها در خدمت بازنمایاندن ایمان جامعهی مسلمان، بلکه همچنین به منظور رد آموزههای به اصطلاح بدعتآمیز بودند.
گرچه اعتقادنامههایی از قرن دوم اسلامی وجود دارد (همانند اصول عقاید اوزاعی (د. 157) و سفیان ثوری (د.161)؛ نک. لالکائی، شرح 2/1، 170-175)، اغلب اعتقادنامههای نخستین در میان جناح سنتگرا و مخالفان عقلگرایی تدوین شدند، که دشمن کلام عقلی و تفسیر باطنی صوفیه بودند. در عوض، آنها به طور انحصاری بر ظاهر قرآن و سنت اتکا میکردند. بنابراین، عقایدنامهها راهی شد برای مدافعان راست کیشی تا آموزههایشان را بیان کنند و از گروههای واگرا دوری بجویند. این امر به ویژه در مورد نمایندگان اصلی راست کیشی، یعنی حنبلیان، صدق میکند. شش اعتقادنامه به مؤسس این مکتب، احمدبن حنبل (د. 241)، نسبت داده میشود (نک. ابن ابییعلی، طبقات، 24/1-36، 130-131، 241-246، 294-295، 311-313، 341-345؛ ترجمهای ناکامل در: Watt, Creeds, 30-40؛ لالکائی، شرح، 2/1، 175-185، که نسخهای از اعتقاد ابن حنبل بر طبق روایت پسرش عبدالله را در بر دارد. ترجمهای دیگر از آن در این اثر یافت میشود: (Schacht, Der Islam, 36-37؛ قس Massignon, Recueil, 213-214). آثار مشابهی در اصول عقاید به شاگردان ابن حنبل، به ویژه پسرش عبدالله بن احمد (د. 290)، که کتاب السنةاش (تصحیح بَسیونی زغلول، بیروت 1994) یکی از قدیمیترین اعتقادنامههای موجود حنبلی است، و محمدبن ادریس ابوحاتم رازی (د. 277؛ نک. ابن ابی یعلی، طبقات، 284/1-286)، نسبت داده میشود. یکی دیگر از کتب عقاید مربوط به تدوین کنندهی معروف احادیث نبوی، محمدبن اسماعیل بخاری (د. 256؛ نک. لالکائی، شرح، 2/1، 193-197) است.
در اعتقادنامههای نخستین حنبلی اهمیت جدل اغلب حتی بر ذکر محوریترین اصول ایمان سایه افکنده است، به گونهای که آنها غالباً در آن آثار مغفول میافتادند. از این گذشته، آثار مزبور غالباً فاقد نظم منطقی بودند. از میان حنبلیان نیمهی دوم قرن سوم بایست از ابوبکر خلال (د. 311) یاد کرد. او در اثرش، کتاب الجامع، که بخشهایی از آن به صورت نسخهی خطی در دست است، پاسخهای ابنحنبل به پرسشهای مربوط به فقه و عقاید را جمعآوری و دستهبندی کرد (نک. Laoust, al-Khallal)؛ همچنین از ابوبکر سجستانی (د. 316) باید نام برد که، از جمله اعتقادنامهی کوتاهی به نظم دارد (نک. ابن ابییعلی، طبقات، 53/2-54). یکی از مهمترین آثار حنبلیان در باب عقاید در این دوره را بربهاری (د. 329)، حدیثگرای سرسخت با عنوان کتاب السنة تألیف کرد (نک. ابن ابی یعلی، طبقات، 18/2-44؛ Laoust, Les premieres professions de foi, 22-25; Gilliot, Textes, in MIDEO 24). این اثر بیش از هر چیز اثری جدلی است که رواج بدعتهای سزاوار ملامت را تقبیح و انحرافهای زیانبار ناشی از کاربرد شخصی و دلبخواهی عقل در قلمرو باورهای دینی را محکوم میکند و حکم به بازگشت به قواعد و احکام «دین عتیق» دورهی خلفای سهگانهی اول میدهد. بربهاری در مواجههاش با موضوعات عقیدتی همانند صفات خداوند و عدل الهی دادههای استخراج شده از قرآن و سنت را بازتولید میکند. عقاید او به ویژه تأثیراتی بر ابنبطّه عُکبری (د. 387) نهاد که، از جمله دو اعتقادنامه متعلق به سنت جدلی حنبلی تألیف کرد: نسخهی کوتاهتر، الإبانه الصغیرة (نک. Laoust, Profession d'Ibn Batta) و نسخه بلندتر، الإبانة الکبری، که هر دو چاپ شدهاند (نک. van Ess, Notizen, 130f). اعتقادنامههای ابن بطّه تأثیر آشکاری بر احکامی داشت که خلیفهی عباسی قادر (حکـ 381-422) بین 408 و 409 صادر کرد؛ او میخواست مذهب حنبلی را مذهب رسمی کند. او میخواست مذهب حنبلی را مذهب رسمی کند. این احکام به عنوان الاعتقاد القادری شناخته شد (نک. Makdisi, Ibn'Aqil, 8f). البته، علیرغم نگرش خصمانهی مذهب حنبلی به علم کلام، خود از تأثیر آن مصون نبود.
در مقابل اعتقادنامههای اولیهی حنبلی، اعتقادنامهی ابویعلی ابن فرّاء (د. 458) کتاب المعتمد، به سبک رسالههای همعصرش در باب کلام تنظیم یافت. در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، موفق الدین بن قدامه (د.620) اثری در عقاید به سبک حنبلی سنتی تحت عنوان لُمَعُ الاعتقاد تألیف کرد (Brockelmann, GAL, i, 398; G. Anawati, Textes, in MIDEO i, no. 22). احمدبن حمدان بن شبیب حرّانی (د. 695) نیز در قرن هفتم فعال بود. اثر او در عقاید، نهایة المُستدعین فی اصول الدین، دیدگاههای افراد بسیاری از عالمان پیشین حنبلی را ذکر میکند (قس. van Ess, Notizen, 127-128). یک قرن بعد، ابن تیمیه (د. از جمله العقیدة الواسطیة (نک. Laoust, La profession de foi d'Ibn Taymiyya) و العقیدة التدمُریة (نک. Wein, Die islamische Glaubenslehere). شاگرد او ابن قیم جوزیه (د. 751) اثری منظوم در اعتقادات با عنوان النونیه نگاشت (که در قاهره به سال 1901 و برای بار دوم در سال 1920 با نام الکافیة الشافیة فی الانتصار للفرقة الناجیة چاپ شد؛ نک. Brockelmann, GAL, S, ii, 128, no. 47)؛ جهتگیری این اثر در اصل علیه جهمیه و اتحادیه بود. بیشترین استفاده از اثر ابن تیمیه را محمدبن عبدالوهاب (د. 1206) کرد که مهمترین نوشتهاش، جدای از اعتقادنامههای متعدد او، کتاب التوحید بود (این اثر در چاپ قاهره مجموعه التوحید، رساله بیست و یکم، ص 156-232 یافت میشود؛ برای ترجمهی فرانسوی لائوست از العقیدة و یکی دیگر از اعتقادنامههای وهابی نک. Laoust, Essai sur les doctrines sociales, 514-524 and 615-624).
سایر مکاتب فقهی نیز، در سطحی محدودتر، اعتقادنامههای پدید آوردند که غالباً به بنیانگذار آنها منسوب است، هرچند اعتبار این انتسابها روشن نیست. از مکتوبات کلامی خود ابوحنیفه (د. 150) فقط دو رساله خطاب به عثمان بتّی نامی در دست است (رساله ابی حنیفه الی عثمان البتّی، در ابوحنیفه، العالم و المتعلّم، تصحیح محمد زاهد کوثری، قاهره 1949، 34-38). اما العالم و المتعلم و الفقه الابسط را که معمولاً به ابوحنیفه نسبت داده میشوند، دو نفر از شاگردانش، به ترتیب ابومقاتل سمرقندی (د. 208) و ابومطیع بلخی (د. 199) تدوین کردهاند (Rudolph, 30-78 al-Maturidi). اثر بلخی مجموعهای است از اظهارات کلامی همراه با تفسیر ابوحنیفه. یکی از برجستهترین اعتقادنامههای حنفی در اواخر قرن سوم را ابوالقاسم اسحاق بن محمد حکیم سمرقندی (د. 342) به نام الردّ علی اصحاب الاهواء المسمی کتاب السواد الأعظم علی مذهب الإمام الأعظم ابی حنیفة نوشته است، که به السواد الاعظم مشهور شد. این اعتقادنامه که نگارش آن به حکیم سمرقندی سفارش داده شده بود، تأیید رسمی اسماعیل بن احمد (حکـ 279 تا 295)، امیر سامانی، و همهی عالمان حنفی ماوراء النهر را کسب کرد. این رساله، که به فارسی و ترکی ترجمه شد، به مثابه اعتقادنامهی رسمی دورهی سامانیان بود و تا زمانی طولانی پس از سقوط این سلسله مشهور مانده بود (برای تلخیصی از رساله نک. Rudolph, al-Maturidi, 106-131؛ فهرستی از تصحیحها و ترجمهای این اثر در صفحهی 374 ارائه شده است). ابولیث سمرقندی (د. 373)، فقیه حنفی، اصول عقایدی کوتاه به نام عقیدة الأصول نگاشت، که در میان مسلمانان اندونزیایی و مالزیایی معروف شد (نک. Juynboll, Samarkandi'scatechismus) و کتابچهی راهنمایی دربارهی دانش دینی پایه با عنوان بستان العارفین تألیف کرد. علاوه بر این آثار، شرحی بر الفقه الأبسط سابقالذکر با نام شرح الفقه الأکبر به سمرقندی نسبت داده شده است (Daiber, Islamic concept of belief). البته این انتساب مورد مناقشه است. (al-Maturidi, 361-365 Rudolph).
از اعتقادنامههای مختلف منسوب به شافعی (د. 204) برخی (الفقه الأکبر فیالتوحید و وصیة الشافعی) ممکن است این احساس را القا کنند که اندیشهی کلامی او حاکی از اشعریگری یا، بسته به اینکه چه کسی ادعا کند، حنبلیگری است (ابنابی یعلی، طبقات، 283/1-284). البته این انتسابها محل تردید است. برای مثال، اشعریهای شافعی متأخر، همانند فخرالدین رازی (د. 606) یا سُبکی (د. 771)، شافعی را چنان توصیف میکنند که ممارست در علم کلام را تأیید میکرد، در حالی که طبق نظر شافعیهای حدیثگرا، او دشمن این علم توصیف میشود. پژوهشگران جدید معمولاً هر دو دیدگاه را فرافکنیهای بازاندیشیهای بعدی دانستهاند (نک. Makdisi, Juridical TheologyLaoust, Safi and).
طبری (د. 310)، مورخ و مفسر قرآن، نیز اعتقادنامهای تدوین کرد؛ او بنیانگذار مکتب فقهیای بود که دوام نیاورد. گرچه اثر او مشابهتی بسیار با اعتقادنامههای سنتی دورانش دارد، تا حدی از آموزههای راستکیشی دربارهی مسئلهی امامت و صفات خداوند فاصله میگیرد. احتمالاً همین امر دلیل مخالفت شدید حنبلیهاست که او با آن مواجه شد (برای اثر طبری در اصول عقاید نک. Gilliot, Elt, 60؛ لالکائی، شرح، 2/1؛ 206-209؛ Sourdel, Une Profession؛ برای آثار مربوط به اصول عقاید پیش از طبری نک. Gilliot, Elt, 208-210).
گرچه اعتقادنامهها بیاناتی طبیعی از اصول راستکیشی بودند، در درون سایر سنتهای کلامی مسلمانان نیز معمولاً این آثار یافت میشد. از آنجا که ماتریدیه به طورکلی از سایر مکاتب کلامی در پیچیدگی روششناختی و در نظامسازی عقب مانده بود، نقشی که اعتقادنامهها در توضیح و تفصیل آموزهی ماتریدی (د. 333) داشتند بسیار مهمتر از نقشی بود که در پالایش و اصلاح آموزههای اشعری ایفا کردند. مهمترین اثر در نشر اصول عقاید ماتریدی اعتقادنامهای از ابوحفص عمربن محمد نسفی (د. 537) بود (برای العقائد النسفیة نک. دومین اصول عقاید در Cureton, Pillar, Schacht, Der Islam, 81-87, no. 19; Macdonald, Development, Wensinck, al-Nasafi برای ابوحفص نک. 308-315; no. III). این اثر به کرات به نظم درآمد و بر آن تفسیر و تعلیقه نوشته شد، که شناخته شدهترین آنها از سعدالدین تفتازانی (د.792) است (نک. Gilliot, Textes in MIDEO 19, no. 49؛ ترجمهی انگلیسی شرح تفتازانی: Elder, A comentary on the creed of Islam, NY 1950؛ بهترین تصحیح آن تصحیح کلود سلامة، دمشق 1974 است). علیبن عثمان اوشی (زنده در 569) اعتقادنامهی منظوم و مشهور دیگری به نام اللامیه فی التوحید یا بدأ الأمالی تألیف کرد (نک. Brockelmann, GAL, i, 429; S i, 764). شرحهای بسیاری بر آن نگاشته شد، که برخی از آنها فارسی و ترکی است. مشهورترین آنها ضوء الامالی از علی قاری (د. 1014) است (نک. Brockelmann, GAL, S ii, 764, commentary no. 6). دیگر اعتقادنامههای مشهور ماتریدی را نورالدین صابونی بخاری (د. 580) با عنوان کتاب البدایة من الکفایة فی الهدایة (تصحیح ف. خلیف، قاهره 1969، ص180) و ابوالبرکات نسفی (د. 710؛ نک. Heffening, al-Nasafi, no. IV) با عنوان عمدة العقیده لِأهل السنه (ed. Cureton, Pillar) نوشتند. ابوالبرکات بر این اعتقادنامهی دوم شرحی با عنوان کتاب الاعتماد فی الاعتقاد در حمایت از اعتقادنامهی ابوحفص نسفی نوشت.
همچنین عالمان اشعری کراراً اعتقادنامههایی تألیف کردند. خود اشعری (د. 324) اعتقادنامهای کوتاه نوشت، که دو نسخه از آن در آثارش ابانة (9-13) و مقالات (290-297) موجود است (ترجمهی Watt, Creeds, McCarthy, Theology, 235f. 41-47). طرفداران متأخر مکتب اشعری نیز اعتقادنامههای بسیاری تألیف کردند. در مقایسه با رسالات عقیدتی تخصصی و مفصل دربارهی آموزهی اشعری، این اعتقادنامهها برای مخاطبان عامتر و به قصد جذب آنها به اشعریگری نوشته شدند. برای مثال، عقائد از استاذ ابواسحاق اسفراینی (د. 418؛ قس. Frank, al-Ustadh Abu Ishak)؛ اعتقادنامههای مختلف از ابوالقاسم قشیری (د. 465) همانند الفصول فی الأصول (برای ترجمهی انگلیسی، نک. Frank, Two short dogmatic works, [part 2] in MUDEO 16(1983), 5994)، لمع فی الاعتقاد (برای ترجمهی انگلیسی نک. Frank, Two short dogmatic works, [part 1] in MIDEO 15(1982), 47-53) و المنظومه، اعتقادنامهای به شعر (تصحیح ق. سامرائی، در مجله المجمع العلمی العراقی، 18 (1969)، 284-286)؛ العقائد النظامیة از ابوالمعالی جوینی (د. 478؛ نک. Anawati, Textes, in MIDEO 15, no. 13)؛ اعتقادنامهای از ابوحامد غزالی (د. 505؛ ترجمه انگلیسی Watt, Creeds, 73-79)؛ العقائد العضدیة از عضدالدین ایجی (د. 756؛ ترجمهی انگلیسی Watt, Creeds, 89-89) و نیز تعدادی اعتقادنامههای مشهور از محمدبن یوسف سنوسی (د. 891 یا 895؛ نک. Watt, Creeds, 90-97).
به نظر میرسد معتزله اعتقادنامههای اندکی تنظیم کرده باشند، اگر اصلاً اعتقادنامهای نوشته باشند. البته تعدادی از چکیدههای مربوط به آموزههای معتزلی موجود است، که مقصود از تألیف آنها همان کارکرد اعتقادنامه بود. برای مثال مختصر فی اصول الدین (نک. رسائل، 161/1-254) و شرح الاصول الخمسة از قاضی عبدالجبار (د. 415؛ نک. Gimaret, Les Usul) که سرآمد شاگردان ابوهاشم عبدالسلام جبائی (د. 321) بود، که به عربی البَهشَمیة خوانده میشدند (نک. Shahrastani, Livre des religions, 265-289). مثال دیگر منهاج فی اصول الدین از محمدبن عمر زمخشری (د. 538) است، که تا حد زیادی تحت تأثیر دیدگاههای مؤسس آخرین مکتب نوآور معتزلی، ابوالحسین بصری (د. 436) بود.
امامیه تعداد بیشماری اعتقادنامه تألیف کردند، هم حدیثگرایانی همچون ابنبابویه (د. 381؛ رساله الاعتقادات) هم شیعیان اثنی عشری متأخری که به نحو بارزی متأثر از معتزله بودند. نمونههای آن عبارتاند از: دو اعتقادنامهی مشهور از علامه حلّی (د. 726)، الباب الحادی عشر (ترجمهیWatt, Creeds, 98-105) و رساله فی واجب الاعتقاد علی جمیع العباد، که هر دو اثر شرحهای مکرر و طولانی دارند؛ یا رسالة تشتمل علی اقلّ ما یَجب علی المکلّفین من العلم بأصول الدین از ابنابی جمهور احسائی (د. پس از 904؛ برای اعتقادنامههای دیگر امامی نک. طهرانی، ذریعه، 224/2-229؛ 218/15، 306). یک نمونه از اعتقادنامهی اسماعیلی عبارت است از تاج العقائد از سیدنا علی بن محمد ولید (د. 612؛ نک. Ivanov, Creed). در میان اباضیه، زکریا یحییبن خیر جَنّاونی (قرن پنجم؛ نک. Cuperly, Profession) و ابوحفص عمروبن جمیع (قرن هشتم- نهم؛ نک. Motylinski, Aqida) اعتقادنامههایی نگاشتند. صوفیه نیز شروح مختصری از اصول ایمان اسلامی پدید آوردند (نک. Chittich, Faith and Practice).
منابع تحقیق:
اصلی:
احسائی ابن ابی جمهور، زادالمسافرین فی اصول الدین [=رسالة تشتمل علی اقل ما یحب علی المکلفین من العلم بأصولالدین]، تصحیح الف. کنانی، بیروت 1993؛ اشعری، ابوالحسن، الإبانة عن أصول الدیانة، حیدرآباد 1903؛ همو، مقالات الإسلامیین، تصحیح هـ. ریتر، استانبول 1929-1930؛ ابن ابی یعلی ابوالحسین محمد، طبقات الحنابلة، تصحیح محمدحامد فیقی، 2ج، قاهره 1952/1371؛ ابن بطة عُکبری، الإبانة الکبری [=الإبانة عن شریعة الفرقة الناجیة و مجانیة الفرق المذمومة]، تصحیح، ر. نعسان معطی و دیگران، 7ج، ریاض 1997-1988؛ ابن تیمیّة، العقیدة الواسطیه، در همان، مجموعة الرسائل الکبری، 2ج، قاهره 1905/1323، 387/1- 406؛ ابن حنبل، کتاب السنة، قاهره 1930/1349؛ ابن فرّاء، ابویعلی، کتاب المُعتَمد فی اصولالدین، تصحیح ودیع زیدان حدّاد، بیروت 1974؛ بصری، حسن، رسائل العدل و التوحید، تصحیح م. عماره، 2ج، قاهره 1971؛ تهران، آقا بزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، 25ج، بیروت 1986-1983/1406-1403؛ حلّی، جمالالدین حسن، الباب الحادی عشر (همراه با شرح مقداد سیوری، المنافع یوم الحشر، و شرح ابن مخدوم، مفتاح الباب)، تصحیح م.محقق، تهران 1986/1365؛ همو، رسالة فی واجب الإعتقاد علی جمیع العباد (همراه با [شرح] مقداد سیوری، اعتماد فی شرح واجب الإعتقاد) در کلمات المحققین، تهران 1897/1315، 422-380؛ سمرقندی، ابوللیث، کتاب بستان العارفین، بیروت 1979؛ شافعی، محمد بن ادریس، الفقه الاکبر فی التوحید، قاهره 1906/1324؛ همو، وصیة الشافعی، تصحیح Kern، در MSOS13 (1910)، 141-145؛ علی بن محمد بن ولید، تاج العقائد و معدنالفوائد، تصحیح ع. تامر، بیروت 1967؛ قشیری، المنظومة (اعتقادنامهای به شعر)، تصحیح ق. سامرائی، در مجلة المجمع العلمی العراقی 18 (1969)، 284-286؛ لالکائی، هبةاللهبن الحسین بن منصور طبری، شرح اصول اعتقاد اهل السنة و الجماعة، تصحیح ا. غامدی، 9ج در 5ج، ریاض 1997 (جلد نهم در بردارندهی چاپ نخست از کرامة أولیاء الله است)؛
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.