مترجم: طاهره کنکازیان
چکیده
محمد بن عبدالوهاب متولد ۱۷۰۳ ه.ق در شهر عیینه از توابع نجد در عربستان متولد گردید. پدر وی از قضات آن شهر بود. محمد، فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت. سپس برای تکمیل معلومات رهسپار مدینه شد و سپس به بصره و اصفهان نقل مکان کرد. او پس از ترک بصره و بازگشت به نجد فلسفهی عملی (کنشگری) اصلاح طلبانهی خود را آغاز کرد. اعتقادات او علیه اهل تصوف و تشیع و همچنین برخی از سنتهای اهل تسنن بود. اما سرانجام روی آوردن او به شیوهی ابن تیمیه علمای دینی را به چالش میکشید. جنبههای مختلف آموزشهای ابن عبدالوهاب که شامل زهد و بیآلایشی در دین، تأکید بر رعایت مساوات در جامعه بود به سرعت پیروانی را به سوی خود جلب کرد (طرفدارانی پیدا کرد)؛ اما بیتفاوتی او نسبت به امور اخلاقی مردم آن جامعه، زیر سؤال بردن علما و حاکمان سیاسی که از این دانشمندان حمایت میکردند باعث شد تا مردم و به گفتهی برخی حتی خانوادهی خودش نیز از دور شوند. او معتقد بود که بایستی اسلام را از عقاید انحرافی زدود. اما اعمال او خلاف این نظر او بود. وی پس از آن با محمد بن سعود آشنا شد. حمایت نظامیآل سعود از اعمال مذهبی او باعث شد تا محمد بن عبدالوهاب عقایده خود را منتشر کند. پیروان او اعتقاداتش را به نجد و عراق بسط و گسترش میدادند . محمد بن سعود در خدمت فرزندش عبدالعزیز بود.محمد ابن عبدالوهاب (متولد ۱۷۰۳ - متوفی ۱۷۹۲).
محمد بن عبدالوهاب از علمای دینی و مصلحی سنتگرا (محافظهکار) بوده است که مریدانش آموزههای او را تحت عنوان تعالیم وهابیت بهتفصیل شرح میدادند. عبدالوهاب در شهر کوچک العیینه واقع در منطقهی نجد در قسمت میانی شمال عربستان به دنیا آمد. خانوادهی او از دانشمندان حنبلی بودند. وی آموزشهای ابتدایی را در خدمت پدرش که به حرفهی قضاوت اشتغال داشت و دروس حدیث و فقه را در مدارس دینی محلی تدریس میکرد، فراگرفت. ابن عبدالوهاب العیینه را در سنین پایین ترک گفته، احتمالاً اولین بار برای مراسم حج به مکه سفر کرد و سپس به مدینه رفت و مدت طولانیتری را در آنجا سپری کرد. او در آنجا تحت تأثیر سخنرانی شیخ عبدالله ابن ابراهیم النجدی که دربارهی تعالیم نوین حنبلی ابن تیمیه ایراد کرده بود قرار گرفت. وی سپس به بصره سفر کرد. ظاهراً مدتی را در آنجا اقامت داشته، بعدازآن به اصفهان رفت؛ و در بصره بهطور مستقیم با مجموعهای از شیوههای عرفانی (صوفی) و اعتقادات و آداب و رسوم شیعی آشنا شد. این مواجهه بدون تردید عقاید پیشین او را مبنی بر اینکه اسلام به وسیلهی القائات خارجی و تأثیرات رافضی (بدعتآمیز) تحریفشده است تقویت کرد. آغاز (فرضیهی) فلسفهی عملی اصلاحطلبانهی او به حوالی سال ۱۹۳۷ زمانی که بصره را ترک گفته، به نجد برمیگردد.ابن عبدالوهاب نزد خانوادهاش که بهتازگی به حریملاء نقل مکان کرده بودند برگشت. او در آنجا مقالهی کوتاهی به نام کتاب التوحید (کتاب یگانگی) که در آن آشکارا عقاید سیاسی- مذهبی خود را بیان کرده بود نوشت. او نه تنها از تعالیم و شیوههای اهل تصوف و اهل تشیع انتقاد شدید کرد بلکه همچنین از سنتهای بسیار رایج اهل تسنن نظیر خواندن زیارت بر سر قبور شخصیتهای مذهبی و دینی و طلب آمرزش برای فرد درگذشته شدیداً انتقاد کرد و حتی فراتر از آن ابن عبدالوهاب در ادامهی مجموعهی مباحثات و استدلالهایی که ابن تیمیه در گذشتههای دور علیه علما انجام داده بود، صلاحیت علمای زمان خود و حتی اکثر علمای قبل از خود را نیز به چالش کشید و آنها را زیر سؤال برد. وی استدلال میکرد این علما بدعتهای غیر فقهی را به اسلام وارد کردهاند. او معتقد بود که برای بازگشت به اصل مقولهی یکتاپرستی که در اسلام ناب وجود دارد بایستی اسلام اصیل را از عقاید انحرافی (الحاقیات) و حدس و گمانهای بشری زدود و قوانین قرآنی را که پیامبر و صحابهاش تفسیر میکردهاند عملیاتی کرد. درنتیجه، ابن عبدالوهاب از علمای ذیصلاح و شایسته تقاضا کرد که باب اجتهاد (قضاوت قانونی مستقل) را بازکرده، درواقع از اجتهاد کمک گرفته، اصلاحاتی را در دین اسلام انجام دهند؛ اما او سرانجام روی آوردن او به اجتهاد قرائت تحتاللفظی و محافظهکارانهی (سنتی – قدیمی) بخشهای خاص از قرآن بود.
بیشتر بخوانید: اندیشه سیاسی محمد بن عبدالوهاب (1)
جنبههای مختلف آموزشهای ابن عبدالوهاب که شامل زهد و بیآلایشی در دین، تأکید بر رعایت مساوات در جامعه بود به سرعت پیروانی را به سوی خود جلب کرد (طرفدارانی پیدا کرد)؛ اما بیتفاوتی او نسبت به امور اخلاقی مردم آن جامعه، زیر سؤال بردن علما و حاکمان سیاسی که از این دانشمندان حمایت میکردند باعث شد تا مردم و به گفتهی برخی حتی خانوادهی خودش نیز از دور شوند. وی در سال ۱۷۴۰ به العیینه، روستای محل تولد خود بازگشت. در آنجا حاکم محلی (امیر)، عثمان ابن بشیر با اصول و قوانین منحصر به خود حکومت میکرد. وی برخی از این اصول نظیر تخریب قبرهای شخصیتها در آن منطقه را عملیاتی کرده بود. نارضایتی شدید عموم مردم نسبت به اوامر حاکم باعث شد تا ابن عبدالوهاب آن منطقه را ترک گفته، به الدرعیة که شهری کوچک در نزدیکی ریاض امروزی بود نقل مکان کند. وی در آنجا با امیرمحمد بن السعود (متوفی ۱۷۶۵) پیمانی را امضا کرد که ارتش امیر مقید شد از امور مذهبی ابن عبدالوهاب حمایت و پشتیبانی کند. ابن عبدالوهاب باقی عمر خود را در درعیة گذراند. او در مسجد محلی تدریس میکرد و مشاور مذهبی محمد بن سعود و بعدها عبدالعزیز (متوفی ۱۸۰۱)، فرزند وی (فرزند محمد بن سعود) بود. وی آموزههای خود را از طریق مریدانش به مناطق نجد و عراق بسط و گسترش میداد.
سهیل. اچ. هاشمی.
منابع تحقیق :
Philby, Harry St. John Bridger. Arabia. New York: Scribners, 1930. Smith, Wilfred Cantwell. Islam in Modern History. Princeton, N.J.: Princeton University Press, 1957.